بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = تربیت فرزند | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بازی با فرزندان در معارف و سیره نبوی]] | پرسش مرتبط = سیره خانوادگی معصومان (پرسش)}} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۱۲: | خط ۱۱: | ||
==روش [[بازی]]== | ==روش [[بازی]]== | ||
بازی برای [[کودک]] یک نیاز طبیعی است که بدون آن کودک [[رشد]] سالم نخواهد داشت. [[کودکی]] که به بازی علاقهای نداشته باشد تقریباً [[بیمار]] محسوب میشود. همه [[انسانها]] اعم از بزرگ و کوچک، حتی [[انبیا]] و [[اولیا]] در [[دوران کودکی]] [[تمایل]] به بازی داشته و کم و بیش به بازی میپرداختهاند و این حاکی از این است که بازی از نیازهای طبیعی [[انسان]] است. مهم این است که [[والدین]] و سرپرستان [[کودکان]] با وجود [[علم]] و [[آگاهی]] به این نیاز کودکان، شاید توجه کافی به رفع این نیاز و آثار [[تربیتی]] فراوانی که بر رفع آن مترتب است، نشان نمیدهند و از آثار زیانباری که بر بیتوجهی به این نیاز کودک و رفع نکردن آن مترتب است، غافلاند. [[پیشوایان دینی]] ما در [[زندگی]] خود به این نیاز طبیعی کودکان توجه کافی داشتهاند. آنان علاوه بر اینکه کودکان را در بازی کردن در دوران کودکی [[آزاد]] میگذاشتهاند، خود نیز در بازی آنها شرکت جسته از این طریق هم به بازی آنها رونق میدادند و هم به [[شغل]] و کار کودکان و در واقع به زندگی و [[شخصیت]] آنها [[احترام]] میگذاشتند. | بازی برای [[کودک]] یک نیاز طبیعی است که بدون آن کودک[[رشد]] سالم نخواهد داشت. [[کودکی]] که به بازی علاقهای نداشته باشد تقریباً [[بیمار]] محسوب میشود. همه [[انسانها]] اعم از بزرگ و کوچک، حتی [[انبیا]] و [[اولیا]] در [[دوران کودکی]] [[تمایل]] به بازی داشته و کم و بیش به بازی میپرداختهاند و این حاکی از این است که بازی از نیازهای طبیعی [[انسان]] است. مهم این است که [[والدین]] و سرپرستان [[کودکان]] با وجود [[علم]] و [[آگاهی]] به این نیاز کودکان، شاید توجه کافی به رفع این نیاز و آثار [[تربیتی]] فراوانی که بر رفع آن مترتب است، نشان نمیدهند و از آثار زیانباری که بر بیتوجهی به این نیاز کودک و رفع نکردن آن مترتب است، غافلاند. [[پیشوایان دینی]] ما در [[زندگی]] خود به این نیاز طبیعی کودکان توجه کافی داشتهاند. آنان علاوه بر اینکه کودکان را در بازی کردن در دوران کودکی [[آزاد]] میگذاشتهاند، خود نیز در بازی آنها شرکت جسته از این طریق هم به بازی آنها رونق میدادند و هم به [[شغل]] و کار کودکان و در واقع به زندگی و [[شخصیت]] آنها [[احترام]] میگذاشتند. | ||
[[انس بن مالک]] نقل میکند: | [[انس بن مالک]] نقل میکند: | ||
[[پیامبر]]{{صل}} برای ادای [[نماز]] به [[مسجد]] آمد، در حالی که حسن{{ع}} را در بغل داشت و او را در کنار خود نشاند. وقتی پیامبر{{صل}} به [[سجده]] رفت، سجده طول کشید. من سر از سجده برداشتم، [[مشاهده]] کردم که حسن{{ع}} بر [[دوش پیامبر]]{{صل}} سوار شده است. وقتی نماز تمام شد، [[مردم]] از پیامبر{{صل}} پرسیدند: این سجده را به قدری طول دادید که هیچگاه چنین نکرده بودید. آیا [[وحی]] نازل شده است؟ پیامبر{{صل}} فرمود: وحی نازل نشده، ولی فرزندم بر دوشم سوار شده بود؛ نخواستم [[عجله]] کنم تا اینکه خودش از دوشم پایین آید<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۹۴.</ref>. | [[پیامبر]]{{صل}} برای ادای [[نماز]] به [[مسجد]] آمد، در حالی که حسن{{ع}} را در بغل داشت و او را در کنار خود نشاند. وقتی پیامبر{{صل}} به [[سجده]] رفت، [[سجده]] طول کشید. من سر از سجده برداشتم، [[مشاهده]] کردم که حسن{{ع}} بر [[دوش پیامبر]]{{صل}} سوار شده است. وقتی نماز تمام شد، [[مردم]] از پیامبر{{صل}} پرسیدند: این سجده را به قدری طول دادید که هیچگاه چنین نکرده بودید. آیا [[وحی]] نازل شده است؟ پیامبر{{صل}} فرمود: وحی نازل نشده، ولی فرزندم بر دوشم سوار شده بود؛ نخواستم [[عجله]] کنم تا اینکه خودش از دوشم پایین آید<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۹۴.</ref>. | ||
در همین [[روایت]] به سند [[ | در همین [[روایت]] به سند عبدالله بن [[شیبه]] آمده است: «نخواستم عجله کنم تا اینکه نیاز فرزندم برطرف شود»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۹۴.</ref>. | ||
علاوه بر این، [[پیامبر]]{{صل}} گاهی بین [[کودکان]] خود، مسابقه دو و کشتی برگزار میکرد. [[ابن ابی الحدید]] میگوید: | علاوه بر این، [[پیامبر]]{{صل}} گاهی بین [[کودکان]] خود، مسابقه دو و کشتی برگزار میکرد. [[ابن ابی الحدید]] میگوید: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۳: | ||
توجه پیامبر{{صل}} به کودکان تنها اختصاص به حسن و حسین{{عم}} نداشت، گرچه برخی از این سیرهها این ایهام را دارد، ولی سیرههای دیگری نیز هست که حکایت دارد که پیامبر{{صل}} با کودکان (دیگران نیز) به بازی میپرداخت. برای نمونه، سیرهای را در اینجا ذکر میکنیم: | توجه پیامبر{{صل}} به کودکان تنها اختصاص به حسن و حسین{{عم}} نداشت، گرچه برخی از این سیرهها این ایهام را دارد، ولی سیرههای دیگری نیز هست که حکایت دارد که پیامبر{{صل}} با کودکان (دیگران نیز) به بازی میپرداخت. برای نمونه، سیرهای را در اینجا ذکر میکنیم: | ||
پیامبر اکرم{{صل}} برای [[اقامه نماز]] عازم [[مسجد]] بود. در راه مسجد به کودکانی برخورد که به بازی مشغول بودند. کودکان همین که پیامبر{{صل}} را دیدند به سوی او دویدند و بر گرد او حلقه زدند و هر یک از آنها میگفت: {{عربی|كُنْ جَمَلي}} [شتر ما باش تا بر دوشت سوار شویم]. کودکان که اینگونه [[رفتار پیامبر]]{{صل}} با حسن و حسین{{عم}} را دیده بودند، [[انتظار]] داشتند که [[پیامبر]]{{صل}} به آنها پاسخ مثبت دهد و چنین هم شد و پیامبر{{صل}} به آنها پاسخ مثبت داد. [[اصحاب]] که برای [[اقامه نماز]] در [[مسجد]] در [[انتظار]] پیامبر{{صل}} بودند [[بلال]] را به دنبال پیامبر{{صل}} فرستادند. همین که بلال در راه با این جریان مواجه شد، زبان به [[اعتراض]] گشود. پیامبر{{صل}} فرمود: برای من تنگ شدن وقت [[نماز]] بهتر از دلتنگ شدن این [[کودکان]] است. به [[منزل]] من برو و اگر چیزی هست برای کودکان بیاور. بلال به منزل پیامبر{{صل}} رفت و همه منزل را جستجو کرد و هشت دانه گردو یافت. آنها را نزد پیامبر{{صل}} آورد. پیامبر{{صل}} گردوها را در دست گرفت و خطاب به کودکان فرمود: {{متن حدیث|أَ تَبِيعُونَ جَمَلَكُمْ بِهَذِهِ الْجَوْزات؟}} «آیا شتر خود را به این گردوها میفروشید؟» | پیامبر اکرم{{صل}} برای [[اقامه نماز]] عازم [[مسجد]] بود. در راه مسجد به کودکانی برخورد که به بازی مشغول بودند. کودکان همین که پیامبر{{صل}} را دیدند به سوی او دویدند و بر گرد او حلقه زدند و هر یک از آنها میگفت: {{عربی|كُنْ جَمَلي}} [شتر ما باش تا بر دوشت سوار شویم]. کودکان که اینگونه [[رفتار پیامبر]]{{صل}} با حسن و حسین{{عم}} را دیده بودند، [[انتظار]] داشتند که [[پیامبر]]{{صل}} به آنها پاسخ مثبت دهد و چنین هم شد و پیامبر{{صل}} به آنها پاسخ مثبت داد. [[اصحاب]] که برای [[اقامه نماز]] در [[مسجد]] در [[انتظار]] پیامبر{{صل}} بودند [[بلال]] را به دنبال پیامبر{{صل}} فرستادند. همین که بلال در راه با این جریان مواجه شد، [[زبان]] به [[اعتراض]] گشود. پیامبر{{صل}} فرمود: برای من تنگ شدن وقت [[نماز]] بهتر از دلتنگ شدن این [[کودکان]] است. به [[منزل]] من برو و اگر چیزی هست برای کودکان بیاور. بلال به منزل پیامبر{{صل}} رفت و همه منزل را جستجو کرد و هشت دانه گردو یافت. آنها را نزد پیامبر{{صل}} آورد. پیامبر{{صل}} گردوها را در دست گرفت و خطاب به کودکان فرمود: {{متن حدیث|أَ تَبِيعُونَ جَمَلَكُمْ بِهَذِهِ الْجَوْزات؟}} «آیا شتر خود را به این گردوها میفروشید؟» | ||
کودکان به این [[معامله]] [[رضایت]] دادند و با [[خوشحالی]] پیامبر{{صل}} را رها کردند. پیامبر{{صل}} نیز عازم مسجد شد و فرمود: «[[خدا]] برادرم یوسف را [[رحمت]] کند، او را به چند درهم فروختند و مرا نیز به هشت گردو»<ref>عوفی، محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، جزء اول از قسم دوم، باب دوم، ص۳۰.</ref>. | کودکان به این [[معامله]] [[رضایت]] دادند و با [[خوشحالی]] پیامبر{{صل}} را رها کردند. پیامبر{{صل}} نیز عازم مسجد شد و فرمود: «[[خدا]] برادرم یوسف را [[رحمت]] کند، او را به چند درهم فروختند و مرا نیز به هشت گردو»<ref>عوفی، محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، جزء اول از قسم دوم، باب دوم، ص۳۰.</ref>. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۸: | ||
همچنین روایات درباره هفت سال دوم و سوم مختلف است. برخی روایات تنها به دو دوره هفت ساله اول و هفت ساله دوم تصریح کردهاند و هفت سال دوم را [[زمان]] آموزش قرآن و احکام و [[تربیت]] دانستهاند و برخی روایات دوره اول را که به بازی اختصاص دارد شش سال آوردهاند<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۹۳.</ref>. ولی در اینکه دوره اول شش یا هفت سال دورهای است که [[کودک]] باید [[آزاد]] باشد و به [[بازی]] بپردازد متفقاند. البته این امر وجود برخی [[آموزشها]] در این دوره را [[نفی]] نمیکند بلکه بر اهمیت بازی در این دوره تأکید دارد. | همچنین روایات درباره هفت سال دوم و سوم مختلف است. برخی روایات تنها به دو دوره هفت ساله اول و هفت ساله دوم تصریح کردهاند و هفت سال دوم را [[زمان]] آموزش قرآن و احکام و [[تربیت]] دانستهاند و برخی روایات دوره اول را که به بازی اختصاص دارد شش سال آوردهاند<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۹۳.</ref>. ولی در اینکه دوره اول شش یا هفت سال دورهای است که [[کودک]] باید [[آزاد]] باشد و به [[بازی]] بپردازد متفقاند. البته این امر وجود برخی [[آموزشها]] در این دوره را [[نفی]] نمیکند بلکه بر اهمیت بازی در این دوره تأکید دارد. | ||
بنابراین [[سیره]] و اقوال [[معصومان]] حاکی از اهمیت بازی برای کودک در دوره نخست [[کودکی]] و به ویژه شرکت بزرگسالان در بازی آنهاست اما اینکه چرا معصومان تا این حد به بازی [[کودکان]] اهمیت میدادهاند، سؤالی است که در اینجا به پاسخ آن میپردازیم.<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، | بنابراین [[سیره]] و اقوال [[معصومان]] حاکی از اهمیت بازی برای کودک در دوره نخست [[کودکی]] و به ویژه شرکت بزرگسالان در بازی آنهاست اما اینکه چرا معصومان تا این حد به بازی [[کودکان]] اهمیت میدادهاند، سؤالی است که در اینجا به پاسخ آن میپردازیم.<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۸۵.</ref>. | ||
==اهمیت و نقش بازی در [[تربیت کودک]]== | ==اهمیت و نقش بازی در [[تربیت کودک]]== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۷: | ||
۱. بازی نیاز طبیعی و یکی از نیازهای اساسی کودک است و بیتوجهی به این نیاز کودک، خسارت [[روحی]] - روانی بسیاری به بار خواهد آورد. چنان که پیشتر نیز گفته شد، وقتی علت طولانی شدن [[سجده]] پیامبر{{صل}} را پرسیدند، فرمود: «فرزندم حسن بر دوشم سوار بود، نخواستم [[عجله]] کنم تا نیازش برطرف شود»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹۴.</ref>. | ۱. بازی نیاز طبیعی و یکی از نیازهای اساسی کودک است و بیتوجهی به این نیاز کودک، خسارت [[روحی]] - روانی بسیاری به بار خواهد آورد. چنان که پیشتر نیز گفته شد، وقتی علت طولانی شدن [[سجده]] پیامبر{{صل}} را پرسیدند، فرمود: «فرزندم حسن بر دوشم سوار بود، نخواستم [[عجله]] کنم تا نیازش برطرف شود»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹۴.</ref>. | ||
باید گفت اولاً کودک بر اثر [[تغذیه]] دارای انرژی فراوانی است و این انرژی باید به گونهای [[مصرف]] شود. مصرف این انرژی در کودک جز از راه بازی میسر نیست. اگر این انرژی به مصرف نرسد کودک دچار [[بیماریهای روحی]]- روانی و جسمی خواهد شد. در این زمینه [[امام کاظم]]{{ع}} میفرماید: | باید گفت اولاً کودک بر اثر [[تغذیه]] دارای انرژی فراوانی است و این انرژی باید به گونهای [[مصرف]] شود. مصرف این انرژی در کودک جز از راه بازی میسر نیست. اگر این انرژی به [[مصرف]] نرسد [[کودک]] دچار [[بیماریهای روحی]]- روانی و جسمی خواهد شد. در این زمینه [[امام کاظم]]{{ع}} میفرماید: | ||
بهتر است که فرزند در [[کودکی]] به [[بازی]] و جَست و خیز بپردازد تا در بزرگسالی [[حلیم]] و [[بردبار]] شود. | بهتر است که فرزند در [[کودکی]] به [[بازی]] و جَست و خیز بپردازد تا در بزرگسالی [[حلیم]] و [[بردبار]] شود. | ||
و سپس فرمود: جز این کار، سزاوار نیست<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۰، ص۳۶۱.</ref>. | و سپس فرمود: جز این کار، سزاوار نیست<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۰، ص۳۶۱.</ref>. | ||
یعنی در واقع، [[انسان]] در کودکی باید [[روحیه]] [[ستیزهجویی]] و جنگجویی و ترسها و تردیدهای خود را با بازی ارضا کند تا در بزرگسالی حلیم باشد. همچنین [[کودکان]] همواره در [[زندگی]] بر اثر ناکامیها به عقدههای درونی [[مبتلا]] میشوند که [[تخلیه]] این عقدهها در بازی میسّر است؛ زیرا بر اثر موفقیتهایی که در بازی به دست میآورند، ناکامیهای زندگی را فراموش خواهند کرد، یا به شیوههای گوناگون، مثل داد و فریاد زدن یا به گونهای منطقی در بازی با همبازیها یا اسباببازیهای خود، عقدههای خود را خالی میکنند و همین امر موجب [[تعادل]] و [[آرامش]] درونی آنها خواهد شد. در [[روانشناسی]]، در مورد بازی، نظریههای متفاوتی ارائه شده است؛ از جمله نظریه دفع انرژی زائد، که [[اسپنسر]] آن را ارائه کرده است. این نظریه [[معتقد]] است که بدن مقداری انرژی دارد که آن را به صورت فعالیتهای هدفدار، مانند کار و نیز فعالیتهای بدون [[هدف]] مانند بازی | یعنی در واقع، [[انسان]] در کودکی باید [[روحیه]] [[ستیزهجویی]] و جنگجویی و ترسها و تردیدهای خود را با بازی ارضا کند تا در بزرگسالی حلیم باشد. همچنین [[کودکان]] همواره در [[زندگی]] بر اثر ناکامیها به عقدههای درونی [[مبتلا]] میشوند که [[تخلیه]] این عقدهها در بازی میسّر است؛ زیرا بر اثر موفقیتهایی که در بازی به دست میآورند، ناکامیهای زندگی را فراموش خواهند کرد، یا به شیوههای گوناگون، مثل داد و فریاد زدن یا به گونهای منطقی در بازی با همبازیها یا اسباببازیهای خود، عقدههای خود را خالی میکنند و همین امر موجب [[تعادل]] و [[آرامش]] درونی آنها خواهد شد. در [[روانشناسی]]، در مورد بازی، نظریههای متفاوتی ارائه شده است؛ از جمله نظریه دفع انرژی زائد، که [[اسپنسر]] آن را ارائه کرده است. این نظریه [[معتقد]] است که بدن مقداری انرژی دارد که آن را به صورت فعالیتهای هدفدار، مانند کار و نیز فعالیتهای بدون [[هدف]] مانند بازی مصرف میکند<ref>مهجور، سیامک رضا، روانشناسی بازی، ص۱۴.</ref>. یعنی در واقع، این انرژی در بزرگسالان به مصرف کار میرسد و در کودکان که کار و فعالیت [[بدنی]] خاصی غیر از بازی ندارند، از طریق بازی مصرف میشود. البته این نظریه توجیه کننده کل کارکرد بازی نیست و نظریههای دیگری نیز در زمینه بازی وجود دارد که میتوان آنها را نیز تکمیل کننده کارکردهای بازی دانست؛ از جمله، نظریه رفع [[خستگی]] لازاروس<ref>مهجور، سیامک رضا، روانشناسی بازی، ص۱۵.</ref>، نظریه تنشزدایی پاتریک<ref>مهجور، سیامک رضا، روانشناسی بازی، ص۱۶.</ref> نظریه پیشتمرین یا تمرین زندگی مک دوگال<ref>مهجور، سیامک رضا، روانشناسی بازی، ص۱۸.</ref> که در این زمینه ارائه شدهاند. | ||
بنابراین، اگر به بازی کودکان اهمیت داده شود، علاوه بر اینکه به نیاز طبیعی [[کودک]] پاسخ داده شده، بسیاری از [[مشکلات روانی]] - [[عاطفی]] | بنابراین، اگر به [[بازی]] [[کودکان]] اهمیت داده شود، علاوه بر اینکه به نیاز طبیعی [[کودک]] پاسخ داده شده، بسیاری از [[مشکلات روانی]] - [[عاطفی]] کودک نیز حل خواهد شد. اگر به این نیاز توجه نشود، علاوه بر اینکه مشکلات روانی - عاطفی حل نخواهد شد، خود نیز به [[عقده]] و مشکل روانی دیگری تبدیل خواهد شد. از اینروست که امروزه [[روانشناسان]] و درمانگران شیوههای بازیدرمانی متعددی را برای معالجه [[بیماریهای روانی]] - عاطفی کودکان [[ابداع]] کردهاند و از طریق بازی به [[مشکلات]] آنها پی برده از این راه آنها را معالجه میکنند. | ||
۲. بازی، وسیلهای برای [[رشد]] همهجانبه و هماهنگ کودک است؛ زیرا بازی انواع و اقسام گوناگونی دارد و کودکان نه ملزم به [[انتخاب]] برخی از آنهایند و نه خود را چنین ملزم میسازند؛ بلکه در هر ساعتی به یکی از انواع بازیها و در دوران و سنین مختلف [[کودکی]] به نوعی از بازیها روی میآورند و هر یک از این بازیها یک یا چند جنبه متفاوت از وجود و [[شخصیت]] کودک را رشد میدهد. | ۲. بازی، وسیلهای برای [[رشد]] همهجانبه و هماهنگ کودک است؛ زیرا بازی انواع و اقسام گوناگونی دارد و کودکان نه ملزم به [[انتخاب]] برخی از آنهایند و نه خود را چنین ملزم میسازند؛ بلکه در هر ساعتی به یکی از انواع بازیها و در دوران و سنین مختلف [[کودکی]] به نوعی از بازیها روی میآورند و هر یک از این بازیها یک یا چند جنبه متفاوت از وجود و [[شخصیت]] کودک را رشد میدهد. | ||
در سنین اولیه کودکی، بازی در تقویت حواس پنجگانه، کنترل اعضا و [[هماهنگی]] آنها نقش اساسی ایفا میکند. در همین سنین کودک در بازی [[عواطف]] و [[احساسات]] خود را به عروسک یا افرادی که در بازی با او شرکت میکنند، نشان میدهد، ترسها و تردیدهای خود را بیرون میریزد، [[محبت]] کردن را [[تجربه]] میکند و یاد میگیرد که همواره نباید مورد محبت واقع شد، بلکه گاهی باید مورد [[غضب]] نیز واقع شد. گاهی باید محبت و گاهی نیز باید غضب کرد. کودک در بازی گاه میخندد و گاه میگرید و از این طریق به [[تعادل]] عاطفی میرسد. همچنین به کمک بازی رشد [[هوش]] و [[ذهن]] او نیز تسهیل و تسریع میشود و افزایش مییابد. | در سنین اولیه کودکی، بازی در تقویت حواس پنجگانه، کنترل اعضا و [[هماهنگی]] آنها نقش اساسی ایفا میکند. در همین سنین کودک در بازی [[عواطف]] و [[احساسات]] خود را به عروسک یا افرادی که در بازی با او شرکت میکنند، نشان میدهد، ترسها و تردیدهای خود را بیرون میریزد، [[محبت]] کردن را [[تجربه]] میکند و یاد میگیرد که همواره نباید مورد محبت واقع شد، بلکه گاهی باید مورد [[غضب]] نیز واقع شد. گاهی باید محبت و گاهی نیز باید غضب کرد. کودک در بازی گاه میخندد و گاه میگرید و از این طریق به [[تعادل]] عاطفی میرسد. همچنین به کمک بازی[[رشد]] [[هوش]] و [[ذهن]] او نیز تسهیل و تسریع میشود و افزایش مییابد. | ||
از نظر پیاژه، بازی در رشد هوشی کودک نقش حیاتی دارد و آثار آن در [[زندگی]] و [[رفتار]] [[آدمی]] نیز مشهود است. بازی دستکم از دو جهت بر رشد [[ذهنی]] و [[شناختی]] کودک مؤثر است: | از نظر پیاژه، بازی در رشد هوشی کودک نقش حیاتی دارد و آثار آن در [[زندگی]] و [[رفتار]] [[آدمی]] نیز مشهود است. بازی دستکم از دو جهت بر [[رشد]] [[ذهنی]] و [[شناختی]] [[کودک]] مؤثر است: | ||
نخست اینکه با انواع وسائل بازی و افراد و موقعیتهای | نخست اینکه با انواع وسائل [[بازی]] و افراد و موقعیتهای بازی برخورد میکند و حتی انواع ابهامها و سؤالات در بازی ممکن است [[ذهن]] کودک را به خود جلب کند و به [[تأمل]] و [[تفکر]] در مورد آن را دارد و از این طریق ذهن را پرورش دهد. | ||
جهت دوم، نقش و تأثیری است که بازی بر | جهت دوم، نقش و تأثیری است که بازی بر رشد زبان کودک دارد و رشد زبان نیز خود بر رشد [[شناخت]] و ذهن کودک تأثیر بسیار دارد. بنابراین نقش بازی در رشد ذهنی و شناختی کودک مضاعف است. | ||
همچنین اهمیت و نقش بازی بر [[رشد اجتماعی]] کودک بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا کودک در بازی، با همبازیهای خود ارتباط برقرار و چگونگی ارتباط را [[تجربه]] میکند؛ رعایت [[مقررات]] در بازیهای [[اجتماعی]]، [[احترام]] به [[قوانین]] و مقررات اجتماعی، پذیرش [[انتقاد]] و [[همکاری]] گروهی را نیز میآموزد. در بازیهای خیالی با بازی کردن نقشهای متفاوت اجتماعی، از قبیل [[سرپرستی]] عروسک خود، خانهداری و جواب دادن به تلفن، [[زندگی]] را تجربه میکند و هزاران [[رفتار اجتماعی]] دیگر را در ضمن بازی میآموزد. | همچنین اهمیت و نقش بازی بر [[رشد اجتماعی]] کودک بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا کودک در بازی، با همبازیهای خود ارتباط برقرار و چگونگی ارتباط را [[تجربه]] میکند؛ رعایت [[مقررات]] در بازیهای [[اجتماعی]]، [[احترام]] به [[قوانین]] و مقررات اجتماعی، پذیرش [[انتقاد]] و [[همکاری]] گروهی را نیز میآموزد. در بازیهای خیالی با بازی کردن نقشهای متفاوت اجتماعی، از قبیل [[سرپرستی]] عروسک خود، خانهداری و جواب دادن به تلفن، [[زندگی]] را تجربه میکند و هزاران [[رفتار اجتماعی]] دیگر را در ضمن بازی میآموزد. | ||
مهم این است که اولاً بازی در سنین نخست زندگی امکان هماهنگ کردن حواس پنجگانه را برای [[کودکان]] فراهم میآورد و ثانیاً رشد هماهنگ جنبههای مختلف [[انسانی]] را میسر میسازد. به [[طور]] کلی میتوان گفت بازی، [[شخصیت]] کودک را شکل میدهد و به آن تحقق میبخشد. | مهم این است که اولاً بازی در سنین نخست زندگی امکان هماهنگ کردن حواس پنجگانه را برای [[کودکان]] فراهم میآورد و ثانیاً رشد هماهنگ جنبههای مختلف [[انسانی]] را میسر میسازد. به [[طور]] کلی میتوان گفت بازی، [[شخصیت]] کودک را شکل میدهد و به آن تحقق میبخشد. | ||
۳. بازی وسیلهای برای شناخت کودک از خود و شناخت دیگران از کودک است. کودک در بازی همه [[ضعفها]] و قوتها، ترسها و [[نگرانیها]]، بینشها و نگرشها، علائق و نفرتها و به طور کلی شخصیت خود را بروز خواهد داد و در بسیاری از موارد خود نیز به ضعفها و قوتهای خود پی خواهد برد و در صدد برطرف کردن ضعفها و تقویت قوتهای خود برخواهد آمد. همچنین [[والدین]] و [[مربیان]] میتوانند از طریق [[نظارت]] بر بازی کودکان و با شرکت در بازی آنها، به نگرشها و علایق و نفرتهای کودکان خود پی ببرند و راهکارهایی برای [[تربیت]] بهتر آنان فراهم آورند. حتی آنها میتوانند از این طریق به ضعفهای خود در [[تربیت فرزندان]] و | ۳. بازی وسیلهای برای شناخت کودک از خود و شناخت دیگران از کودک است. کودک در بازی همه [[ضعفها]] و قوتها، ترسها و [[نگرانیها]]، بینشها و نگرشها، علائق و نفرتها و به طور کلی شخصیت خود را بروز خواهد داد و در بسیاری از موارد خود نیز به ضعفها و قوتهای خود پی خواهد برد و در صدد برطرف کردن ضعفها و تقویت قوتهای خود برخواهد آمد. همچنین [[والدین]] و [[مربیان]] میتوانند از طریق [[نظارت]] بر بازی کودکان و با شرکت در بازی آنها، به نگرشها و علایق و نفرتهای [[کودکان]] خود پی ببرند و راهکارهایی برای [[تربیت]] بهتر آنان فراهم آورند. حتی آنها میتوانند از این طریق به ضعفهای خود در [[تربیت فرزندان]] و کودکان نیز پی ببرند و درصدد جبران آنها برآیند. [[بازی]] کودکان نمایش عملی کارکرد [[تربیتی]] [[والدین]]، [[مربیان]] و به [[طور]] کلی دستاندرکاران امور [[تربیت کودکان]] به [[حساب]] میآید. | ||
۴. [[ارزش]] دیگر بازی کودکان، ارزش [[آموزشی]] آن است کودکان بر اثر بازی بسیاری از چیزها را میآموزند دایره لغات آنها افزایش مییابد و با رنگها شکلها و اشیای مختلفی آشنا میشوند. همچنین با [[آداب]] و [[مقررات]] [[اجتماعی]] آشنا میشوند. اصولاً [[یادگیری]] [[کودک]] در هفت سال نخست [[زندگی]]، یعنی دوران پیش از [[مدرسه]] از طریق عمل صورت میگیرد و جز از این راه، میسر نیست و این یادگیری عملی نیز ضمن بازی صورت میگیرد؛ چون به طور کلی در این دوران کار و زندگی کودک بازی است و جز این، کاری ندارد و از او کار دیگری ساخته نیست، بنابراین هرگونه آموزشی در این دوران باید ضمن بازی صورت پذیرد. [[حال]] اگر کودک در بازی در این دوران به حال خود واگذاشته شود، بازیها خود به خود و به صورت غیر آگاهانه چیزهای بسیاری را به کودکان میآموزد. اما اگر والدین و مربیان این بازیها را [[هدایت]] و [[برنامهریزی]] کنند، در این صورت کیفیت آموزشی افزایش خواهد یافت. | ۴. [[ارزش]] دیگر بازی کودکان، ارزش [[آموزشی]] آن است کودکان بر اثر بازی بسیاری از چیزها را میآموزند دایره لغات آنها افزایش مییابد و با رنگها شکلها و اشیای مختلفی آشنا میشوند. همچنین با [[آداب]] و [[مقررات]] [[اجتماعی]] آشنا میشوند. اصولاً [[یادگیری]] [[کودک]] در هفت سال نخست [[زندگی]]، یعنی دوران پیش از [[مدرسه]] از طریق عمل صورت میگیرد و جز از این راه، میسر نیست و این یادگیری عملی نیز ضمن بازی صورت میگیرد؛ چون به طور کلی در این دوران کار و زندگی کودک بازی است و جز این، کاری ندارد و از او کار دیگری ساخته نیست، بنابراین هرگونه آموزشی در این دوران باید ضمن بازی صورت پذیرد. [[حال]] اگر کودک در بازی در این دوران به حال خود واگذاشته شود، بازیها خود به خود و به صورت غیر آگاهانه چیزهای بسیاری را به کودکان میآموزد. اما اگر والدین و مربیان این بازیها را [[هدایت]] و [[برنامهریزی]] کنند، در این صورت کیفیت آموزشی افزایش خواهد یافت. | ||
در [[سیره معصومان]]{{عم}} علاوه بر جنبههای پرورشی بازی به جنبههای آموزشی آن نیز توجه شده است. برای نمونه [[امام صادق]]{{ع}} در [[کودکی]] با کودکان مینشست و استاد میشد و آنها [[شاگرد]] او میشدند. [[امام]] نام میوهای را میپرسید که مثلاً بر درخت یا [[زمین]] میروید، رنگ آن قرمز و طعم آن شیرین یا ترش است و در فلان منطقه میروید. هر کس نام آن میوه را میگفت، او استاد میشد و امام نیز جزء شاگردان قرار میگرفت. گاهی امام به علت [[صداقت]] نداشتن همبازیهای خود بازی را ترک میکرد و با خواهش بقیه [[دوستان]] به بازی برمیگشت. در بازی دیگری امام استاد میشد و کلمهای میگفت، مثل: {{متن حدیث|الشُّرَاعِيَّة}}<ref>مرتضی زبیدی، تاج العروس، ذیل واژه شرع.</ref>؛ «شتر گردندراز» و شاگردان باید تکرار میکردند؛ سپس | در [[سیره معصومان]]{{عم}} علاوه بر جنبههای پرورشی بازی به جنبههای آموزشی آن نیز توجه شده است. برای نمونه [[امام صادق]]{{ع}} در [[کودکی]] با کودکان مینشست و استاد میشد و آنها [[شاگرد]] او میشدند. [[امام]] نام میوهای را میپرسید که مثلاً بر درخت یا [[زمین]] میروید، رنگ آن قرمز و طعم آن شیرین یا ترش است و در فلان منطقه میروید. هر کس نام آن میوه را میگفت، او استاد میشد و امام نیز جزء شاگردان قرار میگرفت. گاهی امام به علت [[صداقت]] نداشتن همبازیهای خود [[بازی]] را ترک میکرد و با خواهش بقیه [[دوستان]] به بازی برمیگشت. در بازی دیگری [[امام]] استاد میشد و کلمهای میگفت، مثل: {{متن حدیث|الشُّرَاعِيَّة}}<ref>مرتضی زبیدی، تاج العروس، ذیل واژه شرع.</ref>؛ «شتر گردندراز» و شاگردان باید تکرار میکردند؛ سپس امام کلمهای دیگر میگفت که هموزن آن کلمه بود ولی شاگردان دوباره باید همان کلمه اول را تکرار میکردند؛ در این میان هر کس [[اشتباه]] میکرد از بازی خارج میشد. امام بدین طریق، [[زبان]] دقت و تمرکز [[کودکان]] را تقویت میکرد<ref>منطقی، مرتضی، روانشناسی تربیتی، ص۵۵۹.</ref>.<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۸۸.</ref>. | ||
==نکاتی درباره بازی کودکان== | ==نکاتی درباره بازی کودکان== | ||
خط ۷۶: | خط ۷۵: | ||
۱. به بهانههای مختلف کودکان را از اسباب بازیهای طبیعی و به [[طور]] کلی بازی با [[طبیعت]] [[محروم]] نسازیم. [[انسان]] پرورش یافته در طبیعت از نظر جسمی، [[روحی]] و روانی سالمتر خواهد بود و از لحاظ [[تربیتی]] نیز امکان بیشتری برای [[تفکر]] به ویژه تفکر در [[اهداف خلقت]] را خواهد داشت. [[سهل بن سعد]] میگوید {{عربی|مر رسول الله{{صل}} على صبيان و هم يلعبون بالتراب فنهاهم بعض أصحاب النبي{{صل}} فقال دعهم فان التراب ربيع الصبيان}}<ref>هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۵۹.</ref>؛ | ۱. به بهانههای مختلف کودکان را از اسباب بازیهای طبیعی و به [[طور]] کلی بازی با [[طبیعت]] [[محروم]] نسازیم. [[انسان]] پرورش یافته در طبیعت از نظر جسمی، [[روحی]] و روانی سالمتر خواهد بود و از لحاظ [[تربیتی]] نیز امکان بیشتری برای [[تفکر]] به ویژه تفکر در [[اهداف خلقت]] را خواهد داشت. [[سهل بن سعد]] میگوید {{عربی|مر رسول الله{{صل}} على صبيان و هم يلعبون بالتراب فنهاهم بعض أصحاب النبي{{صل}} فقال دعهم فان التراب ربيع الصبيان}}<ref>هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۵۹.</ref>؛ | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کودکانی برخورد که خاکبازی میکردند؛ یکی از [[یاران پیامبر]]{{صل}} آنها را از این کار منع کرد که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: رهایشان کن؛ زیرا خاک بُستان<ref>ربیع به معنای سبزهای که حیوانات از آن تغذیه میکنند و به معنای گیاه فراوان نیز آمده است (ابن منظور، لسان العرب، ذیل ماده ربع).</ref> کودکان است. | [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کودکانی برخورد که خاکبازی میکردند؛ یکی از [[یاران پیامبر]]{{صل}} آنها را از این کار منع کرد که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: رهایشان کن؛ زیرا خاک بُستان<ref>ربیع به معنای سبزهای که حیوانات از آن تغذیه میکنند و به معنای گیاه فراوان نیز آمده است (ابن منظور، لسان العرب، ذیل ماده ربع).</ref> کودکان است. | ||
اینکه پیامبر{{صل}} خاک را به بستان سرسبز و پر علف [[تشبیه]] کرد، بیانگر این است که همانطور که حیوانات در بستان سرسبز بهاری به [[رشد]] کامل میرسند و چاق و فربه میشوند و بهترین چراگاه برای رشد آنها بستان بهاری است، برای کودکان نیز، خاک و طبیعت و بازی و ارتباط با آن بهترین وسیله برای رشد و پرورش خواهد بود. | اینکه پیامبر{{صل}} خاک را به بستان سرسبز و پر علف [[تشبیه]] کرد، بیانگر این است که همانطور که حیوانات در بستان سرسبز بهاری به [[رشد]] کامل میرسند و چاق و فربه میشوند و بهترین چراگاه برای رشد آنها بستان بهاری است، برای کودکان نیز، خاک و طبیعت و بازی و ارتباط با آن بهترین وسیله برای [[رشد]] و پرورش خواهد بود. | ||
بنابراین، [[والدین]] و [[مربیان]] باید توجه داشته باشند که نباید به بهانههای مختلف از قبیل [[بهداشت]] و [[نظافت]] و... کودکان را از بازی و ارتباط با طبیعت و اشیای طبیعی [[محروم]] سازند و آنها را با اسباببازیهای مصنوعی سرگرم کرده، در ساختمانهای کوچک یا اتاقی [[حبس]] کنند. البته توجه به مسائل [[بهداشتی]] نیز از ضروریات است و باید از خاکهای تمیز و بهداشتی در این مورد استفاده شود ولی این کار نباید مانع از کار مهم دیگری شود. | بنابراین، [[والدین]] و [[مربیان]] باید توجه داشته باشند که نباید به بهانههای مختلف از قبیل [[بهداشت]] و [[نظافت]] و... [[کودکان]] را از [[بازی]] و ارتباط با [[طبیعت]] و اشیای طبیعی [[محروم]] سازند و آنها را با اسباببازیهای مصنوعی سرگرم کرده، در ساختمانهای کوچک یا اتاقی [[حبس]] کنند. البته توجه به مسائل [[بهداشتی]] نیز از ضروریات است و باید از خاکهای تمیز و بهداشتی در این مورد استفاده شود ولی این کار نباید مانع از کار مهم دیگری شود. | ||
۲. نکته مهم دیگری که از [[سیره معصومان]]{{عم}} برمیآید این است که | ۲. نکته مهم دیگری که از [[سیره معصومان]]{{عم}} برمیآید این است که والدین و مربیان یا به [[طور]] کلی سرپرستان [[کودک]] گاه لازم است خود نیز، در بازی کودکان شرکت کنند و با آنان همبازی شوند؛ زیرا بسیاری از فوائدی که بر بازی کودکان مترتب است، از این طریق حاصل میشود. بزرگسالان با بازی کردن با کودکان اولاً راه و روش بازی با اسباب بازیهای جدید و بازیهای جدید را به کودکان میآموزند؛ ثانیاً میتوانند بسیاری از [[سجایای اخلاقی]] را از این راه به کودکان [[القا]] کنند یا در رعایت [[مقررات]] و [[قوانین]] [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] به آنها کمک کنند؛ ثالثاً شرکت در بازی آنها نوعی [[احترام]] به کودک و [[شخصیت]] دادن به آنهاست؛ زیرا در این صورت کودک [[احساس]] میکند خود او و [[شغل]] او بازی آن اندازه اهمیت دارد که والدین یا مربیان به او توجه کرده و با او همکار و هم بازی شدهاند. | ||
علاوه بر این والدین و مربیان با شرکت در بازی کودکان میتوانند علائق و [[روحیات]] و احیاناً [[اضطراب]] و نگرانیهای آنها را بشناسند و در صدد رفع آنها یا [[برنامهریزی]] برای [[هدایت]] آنها در جهت [[استعداد]] و علائق آنها برآیند و احیانا اگر [[عیب]] و نقصهایی هم در زمینه [[مدیریت]] و [[تربیت]] آنها وجود دارد بشناسند و برطرف کنند این نکته در سیرههایی که از [[معصومان]] نقل شد، کاملاً مشهود است. | علاوه بر این والدین و مربیان با شرکت در بازی کودکان میتوانند علائق و [[روحیات]] و احیاناً [[اضطراب]] و نگرانیهای آنها را بشناسند و در صدد رفع آنها یا [[برنامهریزی]] برای [[هدایت]] آنها در جهت [[استعداد]] و علائق آنها برآیند و احیانا اگر [[عیب]] و نقصهایی هم در زمینه [[مدیریت]] و [[تربیت]] آنها وجود دارد بشناسند و برطرف کنند این نکته در سیرههایی که از [[معصومان]] نقل شد، کاملاً مشهود است. | ||
۳. والدین و مربیان در بازی با کودکان باید بکوشند خود را تا حد [[کودکی]] پایین بیاورند و با کودک کودکی کنند نه اینکه همواره به خود چهره هدایت و [[رهبری]] بگیرند؛ زیرا در [[همراهی]] کردن با | ۳. [[والدین]] و [[مربیان]] در [[بازی]] با [[کودکان]] باید بکوشند خود را تا حد [[کودکی]] پایین بیاورند و با [[کودک]] کودکی کنند نه اینکه همواره به خود چهره [[هدایت]] و [[رهبری]] بگیرند؛ زیرا در [[همراهی]] کردن با کودک است که کودکان بازی طبیعی را [[مشاهده]] میکنند و از [[هدایتها]] و راهنماییهای مربیان تأثیر میپذیرند. [[معصومان]]{{عم}} در عین [[حال]] که خود چنین بودهاند و خود را تا حد مرکب کودکان [[تنزّل]] میدادند و احیاناً صدای [[حیوان]] نیز برای [[شادی]] کودکان درمیآوردهاند، به ما نیز سفارش کردهاند با کودکان اینگونه باشیم. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: | ||
{{متن حدیث|مَنْ كَانَ عِنْدَهُ صَبِيٌّ فَلْيَتَصَابَ لَهُ}}<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>؛ کسی که | {{متن حدیث|مَنْ كَانَ عِنْدَهُ صَبِيٌّ فَلْيَتَصَابَ لَهُ}}<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>؛ کسی که کودکی نزد اوست، باید با او کودکی کند. | ||
[[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} نیز فرمود: | [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} نیز فرمود: | ||
خط ۹۱: | خط ۹۰: | ||
۴. نباید کودکان را با [[زور]] و [[تحمیل]] از بازی مورد علاقه آنان باز داشت. در صورت [[ضرورت]] باید آنان را طوری از بازی باز داشت که خود با [[اختیار]] و میل و علاقه بازی را ترک کنند. همینطور درباره [[تغییر]] بازی آنها از یک نوع به نوعی، دیگر، باید به گونهای عمل کرد که آنها با [[رضایت]] خود بازی را تغییر دهند. نمونهای از [[رفتار پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} در این زمینه چنین است: | ۴. نباید کودکان را با [[زور]] و [[تحمیل]] از بازی مورد علاقه آنان باز داشت. در صورت [[ضرورت]] باید آنان را طوری از بازی باز داشت که خود با [[اختیار]] و میل و علاقه بازی را ترک کنند. همینطور درباره [[تغییر]] بازی آنها از یک نوع به نوعی، دیگر، باید به گونهای عمل کرد که آنها با [[رضایت]] خود بازی را تغییر دهند. نمونهای از [[رفتار پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} در این زمینه چنین است: | ||
در سیرهای که پیشتر بیان شد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در راه [[مسجد]] به خواهش کودکان مبنی بر سواری دادن به آنها تن در داد، اما وقتی [[بلال]] با دیر شدن وقت [[نماز]] به دنبال پیامبر{{صل}} آمد، پیامبر{{صل}} همینطور کودکان را رها و آنها را از بازی منصرف نکرد، بلکه بلال را فرستاد تا گردویی آورد و پیامبر{{صل}} با نشان دادن گردو که مورد علاقه کودکان نیز هست، خود را [[آزاد]] و کودکان را با این شیوه جالب از بازی منصرف کرد<ref>عوفی، محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، جزء اول از قسم دوم، باب دوم، ص۳۰.</ref>. | در سیرهای که پیشتر بیان شد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در راه [[مسجد]] به خواهش کودکان مبنی بر سواری دادن به آنها تن در داد، اما وقتی [[بلال]] با دیر شدن وقت [[نماز]] به دنبال پیامبر{{صل}} آمد، پیامبر{{صل}} همینطور کودکان را رها و آنها را از بازی منصرف نکرد، بلکه بلال را فرستاد تا گردویی آورد و پیامبر{{صل}} با نشان دادن گردو که مورد علاقه کودکان نیز هست، خود را [[آزاد]] و کودکان را با این شیوه جالب از بازی منصرف کرد<ref>عوفی، محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، جزء اول از قسم دوم، باب دوم، ص۳۰.</ref>. | ||
همچنین نباید بازی خاصی را بر کودکان یا فرد خاصی را در بازی آنها تحمیل کرد. در این مورد به این رفتار پیامبر{{صل}} توجه کنید: | همچنین نباید [[بازی]] خاصی را بر [[کودکان]] یا فرد خاصی را در بازی آنها [[تحمیل]] کرد. در این مورد به این [[رفتار پیامبر]]{{صل}} توجه کنید: «[[پیامبر]]{{صل}} از کوچهای میگذشت؛ کودکان گرم بازی بودند، در حالی که [[کودکی]] گرفته و مغموم گوشهای نشسته بود پیامبر{{صل}} جلو رفت، [[سلام]] کرد و پرسید: چرا بازی نمیکنی؟ [[کودک]] پاسخ داد چون [[لباس]] من کهنه است و پدر ندارم، از اینرو کودکان مرا به بازی نمیگیرند. پیامبر{{صل}} این کودک را به آغوش کشید و به [[خانه فاطمه]] برد و به دختر گرامی خود فرمود: آیا میخواهی برایت [[برادری]] آورده باشم؟ سپس فرمود: دخترم مقداری آب آماده کن و یک دست از لباسهای کودکانت را بیاور. [[فاطمه]] چنین کرد و به کمک پیامبر{{صل}} کودک را شستشو دادند و لباسی تمیز بر او پوشاندند و موهایش را شانه زدند سپس پیامبر{{صل}} او را به کوچه آورد و در برابر سایر کودکان با او مشغول بازی شد تا اینکه کودکان دیگر به سراغ پیامبر{{صل}} آمدند و گفتند: چرا با ما بازی نمیکنی؟ حضرت فرمود به شرطی با شما بازی میکنم که با این کودک نیز بازی کنید. سپس پیامبر{{صل}} آن کودک را به میان بچههای دیگر فرستاد و همگی با هم مشغول بازی شدند»<ref>کریمینیا، محمد علی، الگوهای تربیت اجتماعی، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۹۲.</ref>. | ||
==نیاز [[روحی]] [[فرزندان]]== | ==نیاز [[روحی]] [[فرزندان]]== | ||
دوره | دوره کودکی از بدو تولد آغاز میشود و تا هفت سالگی ادامه مییابد. در این دوران، کودک [[تکلیف]] و [[مسئولیت]] ندارد و اگر [[والدین]] از او درخواست کردند که کاری را انجام دهد و او چنین نکرد، نباید بازخواست شود. کودک به دلیل [[ناتوانی]] در ابتدای [[زندگی]]، همانند [[سرور]] و مولا باید مورد [[احترام]] و نوازش قرار گیرد. به همین دلیل [[اسلام]]، آموزشهای رسمی را در هفت سال دوم زندگی سفارش کرده است. | ||
از جمله [[وظایف والدین]] در این برهه از زندگی فرزندشان، توجه به [[بازی]] [[کودکان]] و شرایط آن، [[محبت به فرزند]] و اظهار کردن آن، [[رعایت عدالت]] بین فرزندان و [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] با فرزند است. در ادامه به نکاتی اشاره میکنیم که [[ائمه معصوم]]{{عم}} در [[دوران کودکی]] فرزندانشان، به آن عمل کردهاند. | از جمله [[وظایف والدین]] در این برهه از [[زندگی]] فرزندشان، توجه به [[بازی]] [[کودکان]] و شرایط آن، [[محبت به فرزند]] و اظهار کردن آن، [[رعایت عدالت]] بین [[فرزندان]] و [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] با فرزند است. در ادامه به نکاتی اشاره میکنیم که [[ائمه معصوم]]{{عم}} در [[دوران کودکی]] فرزندانشان، به آن عمل کردهاند. | ||
===بازی=== | ===بازی=== | ||
بازی، با [[سرشت]] کودک عجین است و یکی از نیازهای طبیعی او به شمار میرود. بازی، بزرگترین [[سرگرمی]] کودک در دوره [[طفولیت]] است. [[قواعد]] و اصول و [[مقررات]] بازیها، کودک را با [[روح]] [[قوانین]] و [[اصول اخلاقی]] آشنا میسازد و او را آماده میکند که اصول و مقررات [[زندگی اجتماعی]] را [[درک]] کند و آنها را درست و به موقع به کار بندد. | بازی، با [[سرشت]] [[کودک]] عجین است و یکی از نیازهای طبیعی او به شمار میرود. بازی، بزرگترین [[سرگرمی]] کودک در دوره [[طفولیت]] است. [[قواعد]] و اصول و [[مقررات]] بازیها، کودک را با [[روح]] [[قوانین]] و [[اصول اخلاقی]] آشنا میسازد و او را آماده میکند که اصول و مقررات [[زندگی اجتماعی]] را [[درک]] کند و آنها را درست و به موقع به کار بندد. | ||
بسیاری از اصول [[ارزشمند]] [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]]، مانند [[تعاون]]، [[همکاری]]، [[همدلی]]، مشارکت و مانند آن را کودکان هنگام بازی میآموزند. از این رو والدین و [[مربیان]] باید امکانات لازم را برای بازیهای مفید کودکان فراهم کنند و توجه داشته باشند که [[شغل]] کودک تا هفت سالگی، بازی است. [[رسول خدا]]{{صل}} در توصیه به والدین میفرماید: «هفت سال فرزندت را به بازی فراخوان»<ref>کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۲۶.</ref>. [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز در خصوص [[بازی با فرزند]] و اهمیت آن، توصیههایی کردهاند<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۶۲۶.</ref>. | بسیاری از اصول [[ارزشمند]] [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]]، مانند [[تعاون]]، [[همکاری]]، [[همدلی]]، مشارکت و مانند آن را کودکان هنگام بازی میآموزند. از این رو [[والدین]] و [[مربیان]] باید امکانات لازم را برای بازیهای مفید کودکان فراهم کنند و توجه داشته باشند که [[شغل]] کودک تا هفت سالگی، بازی است. [[رسول خدا]]{{صل}} در توصیه به والدین میفرماید: «هفت سال فرزندت را به بازی فراخوان»<ref>کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۲۶.</ref>. [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز در خصوص [[بازی با فرزند]] و اهمیت آن، توصیههایی کردهاند<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۶۲۶.</ref>. | ||
چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد<ref>مولوی.</ref>. | چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان [[کودکی]] باید گشاد<ref>مولوی.</ref>. | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در فرصتهای مناسب، با نوههای خود [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} | [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در فرصتهای مناسب، با نوههای خود [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} بازی میکردند و آنان را به بازی با همسالان خود [[تشویق]] میکردند<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۹۷ – ۹۴.</ref>. آن حضرت میفرمایند: اگر کسی دارای طفل خردسالی بود، باید با او در جنبشهای کودکانه و حالات بچهگانهاش همکاری کند و هماهنگ باشد<ref>کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵.</ref>. [[اهل بیت]]{{عم}} نیز ضمن تأکید و سفارش بسیار بر این موضوع، با فرزندان خویش همبازی میشدند و یا دستکم بر [[بازی]] آنان [[نظارت]] و تشویقشان میکردند. از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} چنین [[روایت]] کردهاند: هر کس که [[کودکی]] دارد، باید خود را تا حد [[طفولیت]] تنزل دهد<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰.</ref>. | ||
[[کودک]] در ضمن همین بازیها، بسیاری از مطالب را فرا میگیرد، محیط خود را ارزیابی میکند و افراد را میشناسد. با توجه به این نکته، [[والدین]] و [[مربیان]]، [[وظیفه]] [[هدایت]] و [[راهنمایی]] در [[شناختها]]، برداشتها و عاطفههای طفل را دارند و باید او را در مسیر صحیح سوق دهند. | [[کودک]] در ضمن همین بازیها، بسیاری از مطالب را فرا میگیرد، محیط خود را ارزیابی میکند و افراد را میشناسد. با توجه به این نکته، [[والدین]] و [[مربیان]]، [[وظیفه]] [[هدایت]] و [[راهنمایی]] در [[شناختها]]، برداشتها و عاطفههای طفل را دارند و باید او را در مسیر صحیح سوق دهند. | ||
بازی، یکی از نیازهای اساسی [[رشد]] و [[تکامل]] کودک است و بسیاری از حالات و [[رفتار]] وی، متأثر از بازی است<ref>کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵؛ جلالی، روانشناسی رشد، ص۳۴۲؛ شعاری نژاد، روانشناسی رشد، ص۱۳۵.</ref>. کودک در بازیهای دستهجمعی، راه [[همزیستی مسالمتآمیز]]، همکاری و [[همیاری]] با دیگران و [[رعایت حقوق]] آنان، مراعات [[نظم]] و [[قانون]] و [[دفاع از خود]] و [[مسئولیتپذیری]] در مقابل دیگران را فرا میگیرد. | بازی، یکی از نیازهای اساسی [[رشد]] و [[تکامل]] کودک است و بسیاری از حالات و [[رفتار]] وی، متأثر از بازی است<ref>کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵؛ جلالی، روانشناسی رشد، ص۳۴۲؛ شعاری نژاد، روانشناسی رشد، ص۱۳۵.</ref>. کودک در بازیهای دستهجمعی، راه [[همزیستی مسالمتآمیز]]، [[همکاری]] و [[همیاری]] با دیگران و [[رعایت حقوق]] آنان، مراعات [[نظم]] و [[قانون]] و [[دفاع از خود]] و [[مسئولیتپذیری]] در مقابل دیگران را فرا میگیرد. | ||
[[پیشوایان]] گرامی [[اسلام]] در بیانات گهربار خویش، به تأثیر [[هیجان]] [[دوران کودکی]] و [[شوق]] بازی در بزرگسالی فرزند، اشاره کردهاند؛ از جمله [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شور و هیجان]] کودک به هنگام خردسالی را نشانه زیادی [[عقل]] او در بزرگسالی میدانستند<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۲۷۹.</ref>. [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} میفرمودند: شایسته است کودک به هنگام خردسالی، پرحرارت و پرنشاط باشد تا در بزرگسالی [[صبور]] و [[شکیبا]] گردد<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷۸.</ref>. بازی به کودک [[شادی]] میبخشد، به [[سلامت]] و رشد بدنش کمک میکند و اصول و [[قواعد]] [[زندگی]] را به وی میآموزد. | [[پیشوایان]] گرامی [[اسلام]] در بیانات گهربار خویش، به تأثیر [[هیجان]] [[دوران کودکی]] و [[شوق]] بازی در بزرگسالی فرزند، اشاره کردهاند؛ از جمله [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شور و هیجان]] کودک به هنگام خردسالی را نشانه زیادی [[عقل]] او در بزرگسالی میدانستند<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۲۷۹.</ref>. [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} میفرمودند: شایسته است کودک به هنگام خردسالی، پرحرارت و پرنشاط باشد تا در بزرگسالی [[صبور]] و [[شکیبا]] گردد<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷۸.</ref>. بازی به کودک [[شادی]] میبخشد، به [[سلامت]] و رشد بدنش کمک میکند و اصول و [[قواعد]] [[زندگی]] را به وی میآموزد. | ||
'''فراهم کردن زمینه مناسب برای | '''فراهم کردن زمینه مناسب برای بازی کودک''': [[خانه]] و [[خانواده]]، محل رشد کودک و نخستین [[مدرسه]] [[تربیت]] اوست. بنابراین، ایجاد شرایط مساعد در [[محیط خانواده]]، از مهمترین [[وظایف پدر]] و مادر و از اساسیترین نیازهای کودک به شمار میآید. بررسیهای گوناگون ثابت کرده است که ایجاد محیط [[امن]] با امکانات تفریحی، یکی از عوامل [[سلامت روح]] و روان کودک است و برای وی [[ارزش]] حیاتی دارد. | ||
[[روانشناسان]] کنشهای متقابل [[کودکان]] با کسانی را که [[مراقبت]] از آنان را بر عهده دارند، در [[رشد عاطفی]] کودکان، بسیار مهم دانستهاند؛ چراکه کودکان به افرادی که زمینههای [[لذت]] و [[سرگرمی]] و [[تفریح]] را برایشان فراهم میکنند، دلبستگی و احساساتی مطلوب پیدا میکنند. | [[روانشناسان]] کنشهای متقابل [[کودکان]] با کسانی را که [[مراقبت]] از آنان را بر عهده دارند، در [[رشد عاطفی]] کودکان، بسیار مهم دانستهاند؛ چراکه کودکان به افرادی که زمینههای [[لذت]] و [[سرگرمی]] و [[تفریح]] را برایشان فراهم میکنند، دلبستگی و احساساتی مطلوب پیدا میکنند. | ||
ایجاد محیط امن و سرشار از [[اعتماد]] و [[احترام متقابل]]، [[احساس ناامنی]] در کودکان را از بین میبرد و [[احساسات]] خوب، [[شعور]] و انگیزه ذاتی [[یادگیری]] را در آنان شکوفا میسازد. در چنین محیطی، بهترین زمینه [[ذهنی]] برای یادگیری کودکان ایجاد میشود<ref>کومبز و پاپ، پرورش انگیزه در دانش آموزان، ص۳۲ – ۱۶.</ref>. | ایجاد محیط [[امن]] و سرشار از [[اعتماد]] و [[احترام متقابل]]، [[احساس ناامنی]] در کودکان را از بین میبرد و [[احساسات]] خوب، [[شعور]] و انگیزه ذاتی [[یادگیری]] را در آنان شکوفا میسازد. در چنین محیطی، بهترین زمینه [[ذهنی]] برای یادگیری کودکان ایجاد میشود<ref>کومبز و پاپ، پرورش انگیزه در دانش آموزان، ص۳۲ – ۱۶.</ref>. | ||
یکی از فرضیههای [[روانشناسی]] | یکی از فرضیههای [[روانشناسی]] [[رشد]]، این است که [[بازی]]، رشد هوشی کودکان را افزایش میدهد<ref>شعاری نژاد، روانشناسی رشد، ص۱۴۲.</ref>. بازی [[کودک]] را برای دوره بزرگسالی آماده میکند؛ چون کودک در بازیهای گوناگون، [[زندگی]] را یاد میگیرد و [[راه و رسم زندگی]] را از [[والدین]]، [[تقلید]] و در بازیهای خود منعکس میکند<ref>دبس، مراحل تربیت، ص۷۱.</ref>. | ||
'''[[آزاد]] گذاشتن کودک برای بازی و سرگرمی''': هم در [[آموزههای تربیتی]] [[اسلام]] و هم در دیدگاههای روانشناسی، اصل آزاد گذاشتن کودک برای بازی در دوره [[کودکی]] پذیرفته شده است؛ ولی [[آزادی]] نباید به معنای بیبندوباری تلقی شود. به دلیل نقش و اهمیت بازی برای کودکان است که [[دوران کودکی]] در [[روایات]] ما، دوران بازی معرفی و به والدین نیز توصیه شده است که [[اجازه]] دهند فرزند در این دوره بازی کند. علی{{ع}} میفرماید: | '''[[آزاد]] گذاشتن کودک برای بازی و سرگرمی''': هم در [[آموزههای تربیتی]] [[اسلام]] و هم در دیدگاههای روانشناسی، اصل آزاد گذاشتن کودک برای بازی در دوره [[کودکی]] پذیرفته شده است؛ ولی [[آزادی]] نباید به معنای بیبندوباری تلقی شود. به دلیل نقش و اهمیت بازی برای کودکان است که [[دوران کودکی]] در [[روایات]] ما، دوران بازی معرفی و به والدین نیز توصیه شده است که [[اجازه]] دهند فرزند در این دوره بازی کند. علی{{ع}} میفرماید: | ||
در کودک، هفت سال اول زندگی آزاد گذاشته شود تا بازی کند و در هفت سال دوم باید [[آداب]] گوناگون را فرا گیرد و در هفت سال سوم به [[خدمت]] گرفته شود<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۹۶.</ref>. | در کودک، هفت سال اول زندگی آزاد گذاشته شود تا بازی کند و در هفت سال دوم باید [[آداب]] گوناگون را فرا گیرد و در هفت سال سوم به [[خدمت]] گرفته شود<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۹۶.</ref>. | ||
در مورد [[امام باقر]]{{ع}} نیز آمده است که به فرزندش، [[امام صادق]]{{ع}} | در مورد [[امام باقر]]{{ع}} نیز آمده است که به فرزندش، [[امام صادق]]{{ع}} اجازه میداد در دوران کودکی با کودکان، تفریح و بازی کند؛ برای نمونه در یکی از بازیها، [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} نقش استاد را بازی میکرد و بچههای دیگر، شاگردان وی بودند؛ استاد کلمهای مانند «الشراعیه» و کلمات هموزن آن، مانند «الصفائیه» و «الدعیه» را میگفت؛ اگرچه بیمعنا بود؛ در حالی که [[شاگرد]] مدام باید همان کلمه نخست را تکرار میکرد. با رخ دادن [[اشتباه]]، شاگرد از [[بازی]] خارج میشد و دیگری جای او را میگرفت. | ||
این نمونهای از بازیهای امام صادق{{ع}} در دوران کودکی بود که سبب تمرکز [[ذهن]] و سلیس شدن کلمات و افزایش گنجینه لغات میشد. ایشان در بازیهایی که با دویدن و جهیدن همراه بود نیز شرکت میکرد<ref>منطقی، روانشناسی تربیتی، ص۵۶۰ – ۵۵۹.</ref>. امام صادق{{ع}} میفرمایند: «فرزند خویش را [[آزاد]] بگذار که تا هفت سالگی بازی کند»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۱۴.</ref>. بنابراین جایگاه بازی و اهمیت آن، بیشتر مربوط به دوران کودکی است. | این نمونهای از بازیهای [[امام صادق]]{{ع}} در [[دوران کودکی]] بود که سبب تمرکز [[ذهن]] و سلیس شدن کلمات و افزایش گنجینه لغات میشد. ایشان در بازیهایی که با دویدن و جهیدن همراه بود نیز شرکت میکرد<ref>منطقی، روانشناسی تربیتی، ص۵۶۰ – ۵۵۹.</ref>. امام صادق{{ع}} میفرمایند: «فرزند خویش را [[آزاد]] بگذار که تا هفت سالگی بازی کند»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۱۴.</ref>. بنابراین جایگاه بازی و اهمیت آن، بیشتر مربوط به دوران کودکی است. | ||
امام [[موسی کاظم]]{{ع}} میفرمایند: «شایسته است [[کودک]] به هنگام خردسالی، بازیگوش و پرشور باشد تا در بزرگسالی [[صبور]] و [[شکیبا]] گردد»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۴، ص۲۷۹.</ref>. [[ابورافع]] نقل میکند: «با حسین{{ع}} بازی میکردیم. (طبق رسم بازی، بچهها چالهای حفر میکردند و بچه اول از چند قدمی، سنگ را داخل گودال پرتاب میکرد و به دنبال آن بچه دوم سنگ خود را رها میساخت؛ اگر با سنگ اول برخورد میکرد، بچه دوم بر صاحب سنگ غالب میگردید و باید بر دوش او سوار میشد) هرگاه سنگ من سنگ او را میزد، [[اصرار]] میکردم که بر دوش او سوار شوم، اما با توجه به [[نور]] چشم بودن حضرت، از کار خویش منصرف میشدم و ایشان را سواری میدادم»<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۷۷.</ref>. | [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} میفرمایند: «شایسته است [[کودک]] به هنگام خردسالی، بازیگوش و پرشور باشد تا در بزرگسالی [[صبور]] و [[شکیبا]] گردد»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۴، ص۲۷۹.</ref>. [[ابورافع]] نقل میکند: «با حسین{{ع}} بازی میکردیم. (طبق رسم بازی، بچهها چالهای حفر میکردند و بچه اول از چند قدمی، سنگ را داخل گودال پرتاب میکرد و به دنبال آن بچه دوم سنگ خود را رها میساخت؛ اگر با سنگ اول برخورد میکرد، بچه دوم بر صاحب سنگ غالب میگردید و باید بر دوش او سوار میشد) هرگاه سنگ من سنگ او را میزد، [[اصرار]] میکردم که بر دوش او سوار شوم، اما با توجه به [[نور]] چشم بودن حضرت، از کار خویش منصرف میشدم و ایشان را سواری میدادم»<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۷۷.</ref>. | ||
در [[سیره ائمه]]{{عم}} | در [[سیره ائمه]]{{عم}} بازی برای فرزند، جزو ملزومات دوران [[طفولیت]] است تا [[آمادگی]] ورود به دوره بزرگسالی را بیابد. کودک، بسیاری از اصول [[ارزشمند]] [[اخلاقی]] را هنگام بازی فرا میگیرد؛ همچنان که در روایتی آمده است [[رسول خدا]]{{صل}} با جمعی از [[صحابه]] از محلی عبور میکردند که [[کودکان]] را در [[حال]] خاکبازی دیدند. برخی از صحابه خواستند آنها را از بازی کردن با خاک، بازدارند، ولی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «آنها را [[آزاد]] بگذارید تا [[بازی]] کنند؛ زیرا خاک، محل پرورش و [[رشد]] استعدادهای [[کودک]] است»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ص۱۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۷۱.</ref>. | ||
'''توجه و مشارکت در بازی فرزند''': بازی، یک نیاز طبیعی برای کودک است و بدون آن، کودک رشد سالم نخواهد داشت. بازی در عین اینکه وسیله [[سرگرمی]] کودک است، دارای جنبه آموزندگی و [[سازندگی]] نیز هست و شاید در برخی موارد، [[ارزش]] بازی کردن کودک بیشتر از ارزش کتاب خواندن وی باشد. | '''توجه و مشارکت در بازی فرزند''': بازی، یک نیاز طبیعی برای کودک است و بدون آن، کودک[[رشد]] سالم نخواهد داشت. بازی در عین اینکه وسیله [[سرگرمی]] کودک است، دارای جنبه آموزندگی و [[سازندگی]] نیز هست و شاید در برخی موارد، [[ارزش]] بازی کردن کودک بیشتر از ارزش کتاب خواندن وی باشد. | ||
بازی اگر خوب و همراه با [[فکر]] باشد، به کودک امکان میدهد تا بهتر کار کند، بیشتر یاد بگیرد، [[فهم]] [[اجتماعی]] او بالا برود و اخلاقش ساخته شود<ref>قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص۳۳۲.</ref>. بازی یکی از نیازهای طبیعی کودک است؛ با این | بازی اگر خوب و همراه با [[فکر]] باشد، به کودک امکان میدهد تا بهتر کار کند، بیشتر یاد بگیرد، [[فهم]] [[اجتماعی]] او بالا برود و اخلاقش ساخته شود<ref>قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص۳۳۲.</ref>. بازی یکی از نیازهای طبیعی کودک است؛ با این [[حال]]، [[والدین]] موظفند به نوع بازی، همبازی، محیط بازی و مقدار بازی فرزند خود توجه داشته باشند. | ||
[[معصومین]]{{عم}} نیز به این نیاز طبیعی فرزند خویش توجه داشتند و علاوه بر [[تشویق فرزندان]] به بازی، خود نیز در بازی آنها شرکت میکردند؛ در [[سوره یوسف]] این امر را میتوان [[مشاهده]] کرد: | [[معصومین]]{{عم}} نیز به این نیاز طبیعی فرزند خویش توجه داشتند و علاوه بر [[تشویق فرزندان]] به بازی، خود نیز در بازی آنها شرکت میکردند؛ در [[سوره یوسف]] این امر را میتوان [[مشاهده]] کرد: | ||
{{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ * أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمیداری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟ * فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۱۱-۱۲.</ref> | {{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ * أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمیداری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟ * فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۱۱-۱۲.</ref> | ||
در این [[آیات]]، [[حضرت یعقوب]]{{ع}} در برابر [[استدلال]] فرزندانش برای نیاز [[حضرت یوسف]]{{ع}} به گردش و [[تفریح]]، [[سکوت]] میکند و در عمل، آن را میپذیرد. این | در این [[آیات]]، [[حضرت یعقوب]]{{ع}} در برابر [[استدلال]] فرزندانش برای نیاز [[حضرت یوسف]]{{ع}} به گردش و [[تفریح]]، [[سکوت]] میکند و در عمل، آن را میپذیرد. این [[سکوت]]، دلیل بر آن است که بازی و سرگرمی سالم برای کودک، یک نیاز [[فطری]] و طبیعی است و نباید از آن جلوگیری کرد<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۰۵.</ref>. | ||
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در نامهای به [[امام حسن]]{{ع}} مینویسد: «شرکت در بازی [[کودکان]] نیز نوعی [[احترام]] به کودکان و [[شغل]] آنها است؛ در واقع | [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در نامهای به [[امام حسن]]{{ع}} مینویسد: «شرکت در بازی [[کودکان]] نیز نوعی [[احترام]] به کودکان و [[شغل]] آنها است؛ در واقع [[بازی]]، [[شغل]] آنان است»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۴۱.</ref>. | ||
همچنین در این خصوص، به بازیهای [[حضرت زهرا]]{{س}} با [[فرزندان]] خود میتوان اشاره کرد که با آنها همبازی میشدند و در حین بازی، نکات [[تربیتی]] را نیز در نظر داشتند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۹۵؛ انصاری زنجانی خوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا{{س}}، ج۶، ص۱۷۴.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} میفرمایند: «بهتر است که فرزند، در [[کودکی]] به بازی و جستوخیز بپردازد تا در بزرگسالی، [[حلیم]] و [[بردبار]] شود»<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۰ ص۳۶۱.</ref>. | همچنین در این خصوص، به بازیهای [[حضرت زهرا]]{{س}} با [[فرزندان]] خود میتوان اشاره کرد که با آنها همبازی میشدند و در حین بازی، نکات [[تربیتی]] را نیز در نظر داشتند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۹۵؛ انصاری زنجانی خوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا{{س}}، ج۶، ص۱۷۴.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} میفرمایند: «بهتر است که فرزند، در [[کودکی]] به بازی و جستوخیز بپردازد تا در بزرگسالی، [[حلیم]] و [[بردبار]] شود»<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۰ ص۳۶۱.</ref>. | ||
با مراجعه به [[سیره معصومین]]{{عم}} [[مشاهده]] میشود که آنها در [[انتخاب]] نوع بازی فرزندانشان، علاوه بر جنبه تفریحی و | با مراجعه به [[سیره معصومین]]{{عم}} [[مشاهده]] میشود که آنها در [[انتخاب]] نوع بازی فرزندانشان، علاوه بر جنبه تفریحی و [[سرگرمی]]، به جنبههای [[آموزشی]] نیز توجه داشتهاند. برای مثال، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودهاند: «به پسران خود [[تیراندازی]] را [[آموزش]] دهید که این کار باعث آزردگی و [[خشم]] [[دشمنان دین]] میشود»<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۳۴.</ref>. | ||
کودکان در بازیهایشان، نیاز به همبازی و [[دوست]] دارند. بنابراین [[والدین]] باید گاهی در بازیهای کودکان، [[شریک]] شوند و خود را در سطح کودکان تنزل دهند و روحیهای شبیه [[روحیه]] آنها را در خود ایجاد کنند؛ همانگونه که از پیامبر اکرم{{صل}} نقل شده است: «هر کس کودکی داشته باشد، باید با وی کودکانه [[رفتار]] کند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>. و در [[سیره]] آن حضرت نیز، چنین رفتار و عملکردی بوده است. | [[کودکان]] در بازیهایشان، نیاز به همبازی و [[دوست]] دارند. بنابراین [[والدین]] باید گاهی در بازیهای کودکان، [[شریک]] شوند و خود را در سطح کودکان تنزل دهند و روحیهای شبیه [[روحیه]] آنها را در خود ایجاد کنند؛ همانگونه که از پیامبر اکرم{{صل}} نقل شده است: «هر کس کودکی داشته باشد، باید با وی کودکانه [[رفتار]] کند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>. و در [[سیره]] آن حضرت نیز، چنین رفتار و عملکردی بوده است. | ||
[[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} برای احترام و [[محبت]] به [[حسنین]]{{عم}}، در [[دوران کودکی]] با آنها | [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} برای [[احترام]] و [[محبت]] به [[حسنین]]{{عم}}، در [[دوران کودکی]] با آنها بازی میکردند تا روحیه [[اعتماد به نفس]] در [[شخصیت]] آن بزرگواران تقویت شود<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۸۳ - ۳۸۲؛ ابن طولون، الائمة اثنی عشر، ص۶۶ – ۶۵؛ طبرانی، اخبار الحسن بن علی{{ع}}، ص۵۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.</ref>. حسنین{{عم}} نیز در دوران کودکی پر جنبوجوش بودند. از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: | ||
[[روزی حسن]] و حسین{{عم}} در | [[روزی حسن]] و حسین{{عم}} در کودکی نزد [[پیامبر]]{{صل}} با هم کشتی میگرفتند. پیامبر{{صل}} حسن را [[تشویق]] میکرد. عرض کردم: ای [[رسول خدا]]، بزرگتر را علیه کوچکتر تشویق میکنید؟! [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[جبرئیل]] حسین را تشویق میکند و من هم حسن را تشویق میکنم. آنها تا پاسی از شب در [[خانه رسول خدا]]{{صل}} سرگرم [[بازی]] بودند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۹۳؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>. | ||
مشارکت در بازی [[کودکان]] به این دلیل که باعث شکلگیری [[احساس]] مهم بودن در فرزند و ایجاد [[آرامش]] در وجود او میشود، اهمیت دارد. از این رو [[حضرت علی]]{{ع}} فرمودهاند: «کسی که [[فرزندی]] دارد، باید با او کودکی کند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>. شرکت [[والدین]] در بازی فرزند و اهمیت دادن به بازی او، موجب افزایش اعتماد به نفس و ارتقای [[رشد]] در او میشود. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودهاند: «[[کودک]] باید هفت سال بازی کند، هفت سال [[قرآن]] فرا گیرد و هفت سال [[حلال و حرام]] بیاموزد»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۴.</ref>. طبق این [[حدیث]]، پدر و مادر در کنار توجه به بازی کودکان، باید در مراحلی از [[زندگی]] آنها، به پرورش [[فکری]] و دینیشان نیز بپردازند. | مشارکت در بازی [[کودکان]] به این دلیل که باعث شکلگیری [[احساس]] مهم بودن در فرزند و ایجاد [[آرامش]] در وجود او میشود، اهمیت دارد. از این رو [[حضرت علی]]{{ع}} فرمودهاند: «کسی که [[فرزندی]] دارد، باید با او [[کودکی]] کند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>. شرکت [[والدین]] در بازی فرزند و اهمیت دادن به بازی او، موجب افزایش [[اعتماد به نفس]] و ارتقای [[رشد]] در او میشود. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودهاند: «[[کودک]] باید هفت سال بازی کند، هفت سال [[قرآن]] فرا گیرد و هفت سال [[حلال و حرام]] بیاموزد»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۴.</ref>. طبق این [[حدیث]]، پدر و مادر در کنار توجه به بازی کودکان، باید در مراحلی از [[زندگی]] آنها، به پرورش [[فکری]] و دینیشان نیز بپردازند. | ||
توجه والدین به بازی فرزند، بیانگر نوعی احساس [[محبت]] و اهمیت قائل شدن برای کودک است. نوع محبت والدین در سنین مختلف، متفاوت است؛ اما ابراز محبت والدین به کودک در سالهای اولیه زندگی او، سازندهتر است و اثر عمیقی در تعدیل [[رفتار]] آنها دارد؛ هر چند در سنین [[بلوغ]] و [[جوانی]] نیز محبت والدین به [[فرزندان]] بسیار تأثیرگذار است<ref>الیوت، روانشناسی اجتماعی، ص۴۰۳.</ref>. | توجه والدین به بازی فرزند، بیانگر نوعی احساس [[محبت]] و اهمیت قائل شدن برای کودک است. نوع محبت والدین در سنین مختلف، متفاوت است؛ اما ابراز محبت والدین به کودک در سالهای اولیه زندگی او، سازندهتر است و اثر عمیقی در تعدیل [[رفتار]] آنها دارد؛ هر چند در سنین [[بلوغ]] و [[جوانی]] نیز محبت والدین به [[فرزندان]] بسیار تأثیرگذار است<ref>الیوت، روانشناسی اجتماعی، ص۴۰۳.</ref>. | ||
روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در میان جمعی به [[اقامه نماز]] مشغول بودند. [[حسین بن علی]]{{ع}} که در سن [[طفولیت]] بود، نزدیک آن حضرت شد. وقتی | روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در میان جمعی به [[اقامه نماز]] مشغول بودند. [[حسین بن علی]]{{ع}} که در سن [[طفولیت]] بود، نزدیک آن حضرت شد. وقتی پیامبر{{صل}} به [[سجده]] میرفتند، حسین{{ع}} بر پشت آن [[بزرگوار]] سوار میشد و پای خود را به [[زمین]] میزد و میگفت: حل، حل (این کلمات را بیشتر برای راندن شتر استفاده میکردند). آن حضرت نیز هنگام برخاستن از سجده، حسین{{ع}} را با دستهای مبارکشان برداشته، در کنار خود بر [[زمین]] میگذاشتند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۲۷.</ref>. | ||
مشارکت و [[همیاری]] [[والدین]] در [[بازی]] با [[کودک]]، موجب افزایش [[اقتدار]]، [[عزت نفس]] و آشنایی والدین با [[احساسات]] [[فرزندان]] میشود. [[یعلی]] عامری نقل میکند: | مشارکت و [[همیاری]] [[والدین]] در [[بازی]] با [[کودک]]، موجب افزایش [[اقتدار]]، [[عزت نفس]] و آشنایی والدین با [[احساسات]] [[فرزندان]] میشود. [[یعلی]] عامری نقل میکند: | ||
روزی در محضر [[رسول اکرم]]{{صل}} بودم. بعد از مدتی، از [[خدمت]] ایشان باز میگشتم تا در [[مجلسی]] که [[دعوت]] داشتم، شرکت کنم. جلوی [[منزل]]، حسین{{ع}} را دیدم که مشغول بازی با [[کودکان]] بود. طولی نکشید که رسول اکرم{{صل}} به همراه [[اصحاب]] خود از منزل خارج شد؛ وقتی حسین{{ع}} را دید دستهای خود را باز کرد و به طرف او رفت تا طفل را بگیرد. کودک، خندهکنان از این سو به آن سو میگریخت و رسول اکرم{{صل}} نیز خندهکنان از پی او بود؛ تا اینکه ایشان را در آغوش گرفت و دستی زیر چانه کودک و دست دیگر پشت گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسید<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۲۶.</ref>. | روزی در محضر [[رسول اکرم]]{{صل}} بودم. بعد از مدتی، از [[خدمت]] ایشان باز میگشتم تا در [[مجلسی]] که [[دعوت]] داشتم، شرکت کنم. جلوی [[منزل]]، حسین{{ع}} را دیدم که مشغول بازی با [[کودکان]] بود. طولی نکشید که رسول اکرم{{صل}} به همراه [[اصحاب]] خود از منزل خارج شد؛ وقتی حسین{{ع}} را دید دستهای خود را باز کرد و به طرف او رفت تا طفل را بگیرد. کودک، خندهکنان از این سو به آن سو میگریخت و رسول اکرم{{صل}} نیز خندهکنان از پی او بود؛ تا اینکه ایشان را در آغوش گرفت و دستی زیر چانه کودک و دست دیگر پشت گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسید<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۲۶.</ref>. | ||
در خاتمه بحث ذکر این نکته لازم است که [[پیشوایان هدایت]]، همواره از | در خاتمه بحث ذکر این نکته لازم است که [[پیشوایان هدایت]]، همواره از افراط و تفریط در امور به دور بودند و [[پیروان]] خویش را نیز برحذر داشتهاند<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص۱۱۵-۱۲۱.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۴۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:روشهای تربیتی]] |