خانواده در معارف و سیره امام جواد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ۷ اکتبر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۲: خط ۲۲:


== پرداخت بدهی و دَین پدر ==
== پرداخت بدهی و دَین پدر ==
مطرفی می‌گوید: مبلغ چهار هزار درهم [[پول]] و [[دارایی]] من در [[اختیار]] امام رضا{{ع}} بود که ناگهان خبر [[شهادت]] وی به گوشم رسید، با خود گفتم: پول و دارایی‌ام از دست رفت! فردای آن [[روز]] فرزندش [[جواد الائمه]]{{ع}} [[جانشین]] پدر شد و مسند امامت و [[زعامت]] [[شیعه]] را به عهده گرفت تا در پی حل مشکلات [[مردم]] برآید. هم چنان که در [[اندیشه]] [[امامت امام جواد]]{{ع}} و مبلغ از دست رفته خود بودم، نماینده‌ای از سوی [[امام]]{{ع}} نزد من آمد و حامل پیامی بود که امام{{ع}} تو را احضار کرده است. فردا[خدمت ایشان برو!
مطرفی می‌گوید: مبلغ چهار هزار درهم [[پول]] و [[دارایی]] من در [[اختیار]] امام رضا{{ع}} بود که ناگهان خبر [[شهادت]] وی به گوشم رسید، با خود گفتم: پول و دارایی‌ام از دست رفت! فردای آن [[روز]] فرزندش [[جواد الائمه]]{{ع}} [[جانشین]] پدر شد و مسند امامت و [[زعامت]] [[شیعه]] را به عهده گرفت تا در پی حل مشکلات [[مردم]] برآید. هم چنان که در [[اندیشه]] [[امامت امام جواد]]{{ع}} و مبلغ از دست رفته خود بودم، نماینده‌ای از سوی [[امام]]{{ع}} نزد من آمد و حامل پیامی بود که امام{{ع}} تو را احضار کرده است. فردا خدمت ایشان برو!


روز بعد فرا رسید و من به خدمت امام{{ع}} رسیدم. چون نگاهش به من افتاد، فرمود: پدرم [[امام رضا]]{{ع}} از [[دنیا]] رفت و چهار هزار درهم به تو بدهکار بود، گفتم: آری، همین [[طور]] است. امام{{ع}} با دستان [[مبارک]] خویش، سجاده‌ای را که بر آن نشسته بود، بلند کرد؛ نگاه من به دینارهای زیرین که زیرسجاده انباشته بود و چشم [[انسان]] را [[خیره]] می‌کرد، افتاد.
روز بعد فرا رسید و من به خدمت امام{{ع}} رسیدم. چون نگاهش به من افتاد، فرمود: پدرم [[امام رضا]]{{ع}} از [[دنیا]] رفت و چهار هزار درهم به تو بدهکار بود، گفتم: آری، همین [[طور]] است. امام{{ع}} با دستان [[مبارک]] خویش، سجاده‌ای را که بر آن نشسته بود، بلند کرد؛ نگاه من به دینارهای زیرین که زیرسجاده انباشته بود و چشم [[انسان]] را [[خیره]] می‌کرد، افتاد.
۱۱۳٬۲۵۵

ویرایش