صبر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴۹٬۰۹۵ بایت اضافه‌شده ،  ۱۲ اکتبر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = صبر
| موضوع مرتبط = صبر
| عنوان مدخل  = صبر
| عنوان مدخل  = صبر
| مداخل مرتبط = [[صبر در قرآن]] - [[صبر در حدیث]] - [[صبر در فقه اسلامی]] - [[صبر در نهج البلاغه]] - [[صبر در اخلاق اسلامی]] - [[صبر در معارف مهدویت]] - [[صبر در معارف و سیره نبوی]] - [[صبر در معارف و سیره علوی]] - [[صبر در معارف و سیره حسینی]] - [[صبر در فقه سیاسی]] - [[صبر در معارف دعا و زیارات]] - [[صبر در معارف و سیره سجادی]] - [[صبر در سیره معصوم]] - [[صبر در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[صبر در خانواده]] - [[صبر در معارف و سیره فاطمی]] - [[صبر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[صبر در قرآن]] - [[صبر در حدیث]] - [[صبر در نهج البلاغه]] - [[صبر در معارف دعا و زیارات]] - [[صبر در فقه اسلامی]]  - [[صبر در فقه سیاسی]] - [[صبر در اخلاق اسلامی]] - [[صبر در معارف و سیره نبوی]] - [[صبر در معارف و سیره علوی]] - [[صبر در معارف و سیره فاطمی]] - [[صبر در معارف و سیره امام حسن]] - [[صبر در معارف و سیره حسینی]] - [[صبر در معارف و سیره سجادی]] - [[صبر در معارف مهدویت]] - [[صبر در سیره معصوم]] - [[صبر در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[صبر در خانواده]] - [[صبر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
===معنای لغوی===
«[[صبر]]» نقیض [[جزع]]<ref>ترتیب العین، ج ۲، ص۹۶۶، «صبر».</ref> ([[بی‌تابی]]) و در لغت به سه معنا آمده است: [[حبس]] و نگهداری؛ قسمت بالای یک چیز؛ نوعی از سنگ سخت. به عبارت دیگر: صبر عبارت است از امساک در تنگناها و [[خویشتن داری]] به مقتضای [[عقل]] و [[شرع]] یا حبس نفس از چیزی که عقل و شرع حبس نفس از آن را اقتضا کند<ref>مفردات، ص۴۷۴، «صبر».</ref>.<ref>فرهنگ قرآن، ج۱۸، ص۲۴۶ - ۲۵۹.</ref>
«[[صبر]]» نقیض [[جزع]]<ref>ترتیب العین، ج ۲، ص۹۶۶، «صبر».</ref> ([[بی‌تابی]]) و در لغت به سه معنا آمده است: [[حبس]] و نگهداری؛ قسمت بالای یک چیز؛ نوعی از سنگ سخت. به عبارت دیگر: صبر عبارت است از امساک در تنگناها و [[خویشتن داری]] به مقتضای [[عقل]] و [[شرع]] یا حبس نفس از چیزی که عقل و شرع حبس نفس از آن را اقتضا کند<ref>مفردات، ص۴۷۴، «صبر».</ref>.<ref>فرهنگ قرآن، ج۱۸، ص۲۴۶ - ۲۵۹.</ref>


خط ۱۷: خط ۱۸:
در بیش از ۱۵ بار از کاربردهای [[صبر در قرآن]]، [[پیامبر اکرم]] به صبر توصیه شده است؛ مانند {{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و از آنچه به تو وحی می‌گردد پیروی کن و شکیبایی پیشه ساز تا خداوند داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یونس، آیه ۱۰۹.</ref>؛ {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ }}<ref> و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد؛ سوره هود، آیه۱۱۵.</ref> در دو مورد نیز [[مؤمنان]] به صبر سفارش شده‌اند برای نمونه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه۲۰۰.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ }}<ref> و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است؛ سوره انفال، آیه۴۶.</ref> در یک مورد هم از مصابره مؤمنان {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه۲۰۰.</ref> و در دو مورد از تواصی مؤمنان به صبر یاد شده است. {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ}}<ref>«آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند» سوره بلد، آیه ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْ}}<ref>«جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۳.</ref> در ۱۴ [[آیه قرآن]] نیز از گروهی با عنوان «[[صابران]]» همراه با بیان فضایلی از ایشان نامی به میان آمده است؛ مانند {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از شکیبایی  و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ}}<ref> آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟؛ سوره آل عمران، آیه۱۴۲.</ref> در یک مورد ماده صبر در قالب فعل [[تعجب]] به‌کار رفته است {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ}}<ref>«آنان، همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود و عذاب را به (بهای) آمرزش خریدند، و بر آتش چه شکیبایند!» سوره بقره، آیه ۱۷۵.</ref> و مفسرانی آن را به جرئت و [[گستاخی]] معنا کرده‌اند.<ref>التبیان، ج ‌۲، ص۹۱؛ مجمع البیان، ج ‌۱، ص۴۷۰.</ref> گفتنی است که در برخی [[آیات]]، صبر در قالب تعابیری دیگر آمده است. این تعابیر بیانگر مصداق‌هایی از مفهوم صبر هستند که در مدخل متناسب خود آمده‌اند؛ مانند [[عفّت]] {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند  اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید  و از مال خداوند  که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که  خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>، خویشتن‌داری [[هابیل]] در برابر [[قابیل]] از [[اقدام]] به [[قتل]] {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ}}<ref>«من می‌خواهم که تو با گناه من و گناه خود (نزد خداوند) بازگردی تا از دمسازان آتش باشی و این کیفر ستمگران است» سوره مائده، آیه ۲۹.</ref>، [[عفّت]] و [[پاکدامنی]] یوسف در برابر [[همسر]] [[عزیز مصر]] {{متن قرآن|وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست  و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام ! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او  پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری ، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان  خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref> و [[فرو بردن خشم]] ([[کظم غیظ]]) {{متن قرآن|وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>.<ref>[[علی‌جان کریمی|کریمی، علی‌جان]]، [[صبر - کریمی (مقاله)|مقاله «صبر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۷، ص80.</ref>
در بیش از ۱۵ بار از کاربردهای [[صبر در قرآن]]، [[پیامبر اکرم]] به صبر توصیه شده است؛ مانند {{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و از آنچه به تو وحی می‌گردد پیروی کن و شکیبایی پیشه ساز تا خداوند داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یونس، آیه ۱۰۹.</ref>؛ {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ }}<ref> و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد؛ سوره هود، آیه۱۱۵.</ref> در دو مورد نیز [[مؤمنان]] به صبر سفارش شده‌اند برای نمونه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه۲۰۰.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ }}<ref> و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است؛ سوره انفال، آیه۴۶.</ref> در یک مورد هم از مصابره مؤمنان {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه۲۰۰.</ref> و در دو مورد از تواصی مؤمنان به صبر یاد شده است. {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ}}<ref>«آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند» سوره بلد، آیه ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْ}}<ref>«جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۳.</ref> در ۱۴ [[آیه قرآن]] نیز از گروهی با عنوان «[[صابران]]» همراه با بیان فضایلی از ایشان نامی به میان آمده است؛ مانند {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از شکیبایی  و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ}}<ref> آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟؛ سوره آل عمران، آیه۱۴۲.</ref> در یک مورد ماده صبر در قالب فعل [[تعجب]] به‌کار رفته است {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ}}<ref>«آنان، همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود و عذاب را به (بهای) آمرزش خریدند، و بر آتش چه شکیبایند!» سوره بقره، آیه ۱۷۵.</ref> و مفسرانی آن را به جرئت و [[گستاخی]] معنا کرده‌اند.<ref>التبیان، ج ‌۲، ص۹۱؛ مجمع البیان، ج ‌۱، ص۴۷۰.</ref> گفتنی است که در برخی [[آیات]]، صبر در قالب تعابیری دیگر آمده است. این تعابیر بیانگر مصداق‌هایی از مفهوم صبر هستند که در مدخل متناسب خود آمده‌اند؛ مانند [[عفّت]] {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند  اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید  و از مال خداوند  که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که  خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>، خویشتن‌داری [[هابیل]] در برابر [[قابیل]] از [[اقدام]] به [[قتل]] {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ}}<ref>«من می‌خواهم که تو با گناه من و گناه خود (نزد خداوند) بازگردی تا از دمسازان آتش باشی و این کیفر ستمگران است» سوره مائده، آیه ۲۹.</ref>، [[عفّت]] و [[پاکدامنی]] یوسف در برابر [[همسر]] [[عزیز مصر]] {{متن قرآن|وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست  و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام ! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او  پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری ، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان  خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref> و [[فرو بردن خشم]] ([[کظم غیظ]]) {{متن قرآن|وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>.<ref>[[علی‌جان کریمی|کریمی، علی‌جان]]، [[صبر - کریمی (مقاله)|مقاله «صبر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۷، ص80.</ref>


==[[اقسام صبر]]==
==اقسام صبر==
از کاربردهای صبر در [[قرآن کریم]] برمی‌آید که [[صبر]] اقسام و مراتبی دارد؛ زیرا از برخی با صفت «[[صابر]]» {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ}}<ref> ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌شوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند؛ سوره انفال، آیه۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا}}<ref>«گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمی‌پیچم» سوره کهف، آیه ۶۹.</ref> و از بعضی با صفت «صَبّار» {{متن قرآن|وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}}<ref> به آنان گوشزد کن، بی‌گمان در آن نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است؛ سوره ابراهیم، آیه۵.</ref> و از [[حضرت ابراهیم]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش  جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref> و اسماعیل {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.</ref> با وصف «[[حلیم]]» یاد شده و [[حضرت یعقوب]] به داشتن «[[صبر جمیل]]» [[ستوده]] شده است. {{متن قرآن|وَجَاؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ}}<ref> و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که می‌گویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف می‌کنید از خداوند باید یاری جست؛ سوره یوسف، آیه۱۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref> یعقوب) گفت: (نه چنین است) بلکه هوای نفستان کاری را در چشمتان آراست پس (کار من) شکیبی نیکو (خواهد بود)، باشد که خداوند همه آنان را به نزد من باز آورد، اوست که دانای فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه۸۳.</ref> در [[روایات]]، صبر به اعتبار متعلَّق آن به [[صبر بر طاعت]]، صبر بر (ترک) [[معصیت]] و [[صبر بر مصیبت]] قسمت شده است.<ref>التمحیص، ص۶۴.</ref> در [[منابع تفسیری]] نیز از این سه گونه صبر یاد شده است.<ref>برای نمونه: روح المعانی، ج ‌۲، ص۳۸۴؛ مواهب الرحمان، ج ‌۵، ص۱۲۲؛ مقتنیات الدرر، ج ‌۲، ص۱۷۲.</ref>
از کاربردهای صبر در [[قرآن کریم]] برمی‌آید که [[صبر]] اقسام و مراتبی دارد؛ زیرا از برخی با صفت «[[صابر]]» {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ}}<ref> ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌شوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند؛ سوره انفال، آیه۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا}}<ref>«گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمی‌پیچم» سوره کهف، آیه ۶۹.</ref> و از بعضی با صفت «صَبّار» {{متن قرآن|وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}}<ref> به آنان گوشزد کن، بی‌گمان در آن نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است؛ سوره ابراهیم، آیه۵.</ref> و از [[حضرت ابراهیم]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش  جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref> و اسماعیل {{متن قرآن|فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۱.</ref> با وصف «[[حلیم]]» یاد شده و [[حضرت یعقوب]] به داشتن «[[صبر جمیل]]» [[ستوده]] شده است. {{متن قرآن|وَجَاؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ}}<ref> و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که می‌گویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف می‌کنید از خداوند باید یاری جست؛ سوره یوسف، آیه۱۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref> یعقوب) گفت: (نه چنین است) بلکه هوای نفستان کاری را در چشمتان آراست پس (کار من) شکیبی نیکو (خواهد بود)، باشد که خداوند همه آنان را به نزد من باز آورد، اوست که دانای فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه۸۳.</ref> در [[روایات]]، صبر به اعتبار متعلَّق آن به [[صبر بر طاعت]]، صبر بر (ترک) [[معصیت]] و [[صبر بر مصیبت]] قسمت شده است.<ref>التمحیص، ص۶۴.</ref> در [[منابع تفسیری]] نیز از این سه گونه صبر یاد شده است.<ref>برای نمونه: روح المعانی، ج ‌۲، ص۳۸۴؛ مواهب الرحمان، ج ‌۵، ص۱۲۲؛ مقتنیات الدرر، ج ‌۲، ص۱۷۲.</ref>


خط ۳۲۸: خط ۳۲۹:
# صبر و [[استقامت]] [[مشرکان]] بر [[بت‌ها]] و [[پرستش]] آن به رغم [[دعوت پیامبر]] از آنان به [[توحید]]: {{متن قرآن|إِنْ كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَيْهَا}}<ref>«به راستی نزدیک بود ما را از (پرستش) خدایانمان- اگر بر آن شکیبایی نمی‌ورزیدیم- گمراه گرداند و به زودی هنگامی که عذاب را بنگرند خواهند دانست که چه کس گمراه‌تر است» سوره فرقان، آیه ۴۲.</ref>.
# صبر و [[استقامت]] [[مشرکان]] بر [[بت‌ها]] و [[پرستش]] آن به رغم [[دعوت پیامبر]] از آنان به [[توحید]]: {{متن قرآن|إِنْ كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَيْهَا}}<ref>«به راستی نزدیک بود ما را از (پرستش) خدایانمان- اگر بر آن شکیبایی نمی‌ورزیدیم- گمراه گرداند و به زودی هنگامی که عذاب را بنگرند خواهند دانست که چه کس گمراه‌تر است» سوره فرقان، آیه ۴۲.</ref>.
# صبر بر [[هجرت]] و ترک وطن مورد [[تشویق]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا...}}<ref>«سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بی‌گمان پس از آن آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«و زمین خداوند پهناور است؛ جز این نیست که پاداش شکیبایان را بی‌شمار، تمام دهند» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۲-۳۶.</ref>
# صبر بر [[هجرت]] و ترک وطن مورد [[تشویق]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا...}}<ref>«سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بی‌گمان پس از آن آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«و زمین خداوند پهناور است؛ جز این نیست که پاداش شکیبایان را بی‌شمار، تمام دهند» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۲-۳۶.</ref>
==معنای [[صبر]]==
[[خداوند]] در [[قرآن]] یکی از [[صفات پیامبران]] و [[مؤمنان]] را صبر دانسته است. نقیض واژه صبر در [[زبان عربی]] [[جزع]] است که به معنای [[بی‌تابی]] است.<ref>ترتیب العین، ج ۲، ص۹۶۶، «صبر»</ref> کسی که بی‌تابی می‌‌کند، این بی‌تابی در همه وجودش خودش را نشان می‌‌دهد که فزع و ناله کردن از جمله آنها است.
به نظر می‌‌رسد که اصل واژه از سنگ سخت گرفته شده که یکی از معنای صبر است.<ref>نگاه کنید: معجم مقاییس اللّغه، ج ۳، ص۳۲۹، «صبر».</ref> بر همین اساس به بالایی چیزی که به طور طبیعی سخت‌تر است، نیز صبر گفته می‌‌شود. [[حبس]] و بازداشت در یک محدوده و [[سخت‌گیری]] نسبت به آن نیز صبر گفته می‌‌شود که ارتباط تنگاتنگی با همان معنای نخست دارد. پس کسی که [[اهل صبر]] و [[شکیبایی]] است و در برابر [[مشکلات]] تاب می‌‌آورد و بی‌تابی نمی‌کند و [[مقاومت]] و [[استقامت]] دارد، صبر گفته می‌‌شود؛ زیرا خودش را در برابر فشارها محکم وسخت نشان می‌‌دهد و هیجانات خودش را محدود و مهار می‌‌کند و با امساک و خودداری [[اجازه]] نمی‌دهد امور بر [[عقل]] او [[غلبه]] و چیره شود.
در اصطلاح صبر به معنای امساک در تنگناها و [[خویشتن داری]] به مقتضای عقل و [[شرع]] یا حبس هیجانات نفس از چیزی که عقل و شرع حبس آن را اقتضا کند.<ref>نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه صبر</ref>
حضرت [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} در تبیین معنا و مفهوم [[حقیقت]] صبر در [[آموزه‌های قرآنی]] و [[روایی]] و [[اخلاقی]] فرموده است: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ اَنْ یَحْتَمِلَ الرَّجُلُ ما یَنُوبُهُ، وَ یـَکْظِمُ ما یَغْضِبـُهُ}}؛ صبر آن است که [[انسان]] مصیبتی را که به او می‌‌رسد [[تحمّل]] کند و [[خشم]] خود را فرو برد.<ref>غرر الحکم، چاپ دانشگاه تهران، ج ۲، ۱۸۷۴</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[یقین]] ریشه صبر==
این که خاستگاه و منشای صبر در [[آدمی]] چیست؟ هر کسی نظری می‌‌دهد. امیرمؤمنان امام علی{{ع}} در این باره فرموده است: اَصْلُ الصَّبْرِ حُسْنُ الْیَقینِ بِاللّه ِ؛ ریشـه صــبر، [[ایمان]] [[نیکو]] و [[عقیده]] [[استوار]] به [[خداوند]] است.<ref>غرر الحکم، ۲ / ۳۱۸۴</ref>
از نظر [[امام علی]]{{ع}} هر کسی نمی‌تواند به [[مقام صبر]] [[واقعی]] و [[حقیقی]] دست یابد؛ زیرا اگر خاستگاه [[صبر]]، [[یقین]] نیکو به [[خداوند تبارک و تعالی]] است، پس باید شخص از نظر [[معرفتی]] به جایی برسد که به [[مالکیت]]، [[ربوبیت]]، [[علم]] و [[حکمت]] و [[قدرت خداوند]] یقین داشته باشد. پس کسی که [[مالکیت خداوند]] را بر [[جان]] و [[جهان]] نپذیرد و یا نپذیرد خداوند بر اساس حکمت و علم و [[قدرت]] هر کاری را که حکمیانه و مبتنی بر [[مصلحت]] است انجام می‌‌دهد، به طور طبیعی قایل به تصادف یا تاثیر عوامل دیگر به عنوان علل است؛ در این صورت هرگاه امور را بر خلاف رویه و یا نظر و خواسته‌اش می‌‌یابد، به [[جزع]] و فزع می‌‌افتد و [[بی‌تابی]] و ناله می‌‌کند.
از نظر [[قرآن]]، هر چیزی در جان و جهان بر اساس حکمت و مصالحی است که باید تحقق یابد و بی‌تابی و ناله [[انسان]] هیچ تاثیری در [[تغییر]] آن نخواهد کرد. خداوند می‌‌فرماید: {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}}<ref>«هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳.</ref>
البته [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بر [[حسن یقین]] به خداوند تاکید دارد؛ زیرا برخی که خداوند را [[عادل]] نمی‌دانند، [[فکر]] می‌‌کنند که همه [[بلایا]] و [[مصیبت‌ها]] بر سر او می‌‌آید و این به سبب [[بی‌عدالتی]] خداوند است؛ زیرا به برخی همه چیز می‌‌دهد و به برخی هیچ نمی‌دهد و اگر چیزی بدهد [[فقر]] و نداری و [[مصیبت]] و [[بلا]] است. چنین [[سوء]] ظنی نسبت به [[خداوند]] و [[عدالت]] او موجب می‌‌شود در برابر هر مصیبتی [[جزع]] و فزع کند و تاب و [[تحمل]] خودش را از دست دهد. البته برخی ممکن است از نظر [[معرفتی]] به [[یقین]] برسند ولی از نظر [[قلبی]] [[اعتقادی]] به آن نداشته باشد.<ref>{{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}} «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> چنین شخصی نیز گرفتار [[بی‌تابی]] و جزع و فزع می‌‌شود و صبری نخواهد داشت.
اما اگر کسی به خداوند حسن الظن داشته باشد [[اطمینان]] می‌‌یابد که خداوند کاری جز به [[مصلحت]] و [[حکمت]] [[انسان]] و [[جهان]] انجام نمی‌دهد. البته چنین شخصی نسبت به برخی از [[مصیبت‌ها]] و [[مشکلات]] واکنش منفی نشان داده و جزع وفزع می‌‌کند؛ اما اگر به درجه حسن الیقین برسد و یقین داشته باشد که خداوند جز به مصلحت و حکمت هیچ کاری را انجام نمی‌دهد، پس هرگز جزع و فزع نخواهد کرد و [[صبر]] را پیشه می‌‌گیرد، بلکه صبری [[جمیل]] خواهد داشت؛ چنان که [[حضرت یعقوب]] از خداوند خواست به چنین صبری دست یابد و در برابر مصیبت‌ها بی‌تابی نکند و جزع و فزع نداشته باشد.<ref>{{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ * قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}} «و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که می‌گویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف می‌کنید از خداوند باید یاری جست * (یعقوب) گفت: (نه چنین است) بلکه هوای نفستان کاری را در چشمتان آراست پس (کار من) شکیبی نیکو (خواهد بود)، باشد که خداوند همه آنان را به نزد من باز آورد، اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۸ و ۸۳.</ref>
البته ممکن است این سوال مطرح شود که آیا هر کسی به [[مقام]] [[یقین]] و حسن الیقین می‌‌رسد و اگر می‌‌خواهد برسد چگونه می‌‌تواند به این مقام برسد؟
[[خداوند]] در آیاتی از جمله [[آیه]] ۲۹ و ۱۸۳ و ۲۸۲ [[سوره بقره]] و ۹۹ [[سوره حجر]] بیان می‌‌کند که راه دست یابی به تقوایی که خود موجب یقین می‌‌شود، [[عبادت]] است. پس کسی که می‌‌خواهد به یقین و حسن الیقین برسد باید عبادت کند تا تقوایی به دست آورد که یقین برآیند و نتیجه آن است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[اقسام صبر]]==
[[صبر]] یک نوع نیست؛ زیرا واکنش‌های [[انسان]] نسبت به امور و مسایلی که با آن مواجه می‌‌شود متفاوت است. تفاوت صبر به تفاوت میان عوامل موثر در هیجانات [[انسانی]] بستگی دارد. برخی از عوامل هیجانی با برخی دیگر فرق دارد. پس [[اختلاف]] و تفاوت در صبر به اعتبار عوامل ایجادی [[جزع]] و فزع بستگی دارد.
[[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متنت حدیث|اَلصَّبْرُ، اِمّا صَبْرٌ عـَلَی الْمُصِیبـَةِ، أَوْ عـَلَی الطّـاعـَةِ، أَوْ عَنِ الْمَعْصِیَةِ وَهذَا الْقِسْمُ الثّالِثُ أَعْلی دَرَجَةً مِنَ الْقِسْمَینِ الاَوَّلَیْنِ}}؛ صبر یا بر مُصیبت است، یا بر [[اطاعت خدا]]، یا در مقابل [[معصیت]] است، که قسم سوّم از دو قسم قبلی با ارزش‌تر است.<ref>میزان الحکمه، نشر دفتر تبلیغات اسلامی،ج ۵، ح ۱۰۱۰۱</ref>
پس عوامل موثر بر حالات نفس و ایجاد [[هیجان]] سه امر [[مصیبت]] و [[اطاعت]] و معصیت است. از آن جایی که [[طبیعت انسانی]] گزارش به [[راحتی]] و آسانی دارد و معصیت هماره آسان‌تر از هر کاری دیگر است، به طور طبیعی این که انسان بتواند در برابر فشار معصیت صبر کند و خود را از آن دور نگه دارد، بسیار مهم است. [[تزیین گری]] و تسویل گری [[ابلیس]] و [[هواهای نفسانی]] [[انسان]] را به سوی [[معصیت]] سوق می‌‌دهد و اگر کسی بتواند از فشارهای آن خود را نگه دارد بسیار [[هنر]] کرده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[مراتب صبر]]==
همان طوری که [[صبر]] به اعتبار عوامل ایجادی [[جزع]] و فزع متفاوت است، همچنین درجات صبر [[آدمی]] نیز متفاوت است. از آن جایی که حضرت [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} ارتباط تنگاتنگی میان [[یقین]] با صبر بیان کرده، می‌‌توان دست کم از سه درجه و مرتبه صبر نیز سخن گفت؛ زیرا بر اساس [[آیات قرآنی]] برای یقین سه درجه و مرتبه است: ۱. [[علم الیقین]]<ref>{{متن قرآن|كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ}} «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید،» سوره تکاثر، آیه ۵.</ref>، ۲. [[عین الیقین]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}} «سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۷.</ref>، ۳. [[حق الیقین]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ}} «به راستی این همان «حقیقت بی‌گمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.</ref>.
پس باید گفت که صبر سه مرتبه دارد که شامل صبر [[علم]] الیقینی، صبر عین الیقینی و صبر [[حق]] الیقینی است. بنابراین، [[برترین]] درجات و مراتب صبر را باید صبر اخیر دانست که همان [[صبر جمیل]] است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==انگیزه‏‌های صبر==
انسان با چه انگیزه می‌‌تواند صبر را پیشه کند و به جای جزع و فزع و [[بی‌تابی]]، در برابر اقسام عوامل صبر و [[شکیبایی]] پیشه کند؟ به سخن دیگر، چرا باید [[صبور]] باشیم و جزع و فزع نداشته باشیم، در حالی که با جزع و فزع می‌‌توانیم خودمان را آرام کنیم و [[همدلی]] و [[همدردی]] دیگران را نیز داشته باشیم؟
[[رسول خدا]]{{صل}} با بیان انگیزه‌هایی که موجب تحقق صبر در آدمی می‌‌شود می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ عَلي اَرْبَعِ شُعَبٍ: اَلشـَّوْقُ وَ الشـَّفَـقَةُ وَالزَّهادَةُ، وَ التَّرقُّبُ، فَمَنِ اشْتاقَ اِلَي الْجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّـهَواتِ، وَ مَنْ اَشْفَقَ عَنِ النّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّماتِ، وَ مَنْ زَهِـدَ فِي الدُّنْيا تـَهاوَنَ بِالْمُصيباتِ، وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سـارَعَ فِي الْخَيْراتِ}}؛ صبر چهار شعبه دارد: [[اشتیاق]]، [[هراس]]، [[وارستگی]]، و [[انتظار]]. پس هر کس [[مشتاق]] [[بهشت]] است باید از [[شهوات]] بیرون برود. و کسی که از [[آتش]] می‌‌ترسد باید از [[گناهان]] برگردد، و کسی که نسبت به [[دنیا]] [[زهد]] می‌‌ورزد، باید [[گرفتاری]] را سبک بشمارد، و کسی که در [[انتظار مرگ]] است باید در کارهای خوب بشتابد. <ref>میزان الحکمه، نشر دفتر تبلیغات اسلامی،ج ۵، ح ۱۰۱۳۳</ref>
پس از نظر [[پیامبر]]{{صل}} [[انسان]] به چهار انگیزه [[اشتیاق]]، [[هراس]]، [[وارستگی]] و [[انتظار]] تلاش می‌‌کند به جای [[بی‌تابی]] تاب آورده و [[صبر]] نماید. البته با دقت در این عناوین و توضیح و تبیینی که پیامبر{{صل}} می‌‌کند دانسته می‌‌شود که نوع نگاه انسان به هستی وفلسفه [[زندگی]] و درجات [[معرفتی]] و [[یقینی]] و [[اعتماد]] و [[توکل به خداوند]] و حسن الیقین به او در تحقق و تعیین [[انگیزه‌ها]] در شخص بسیار موثر است و نوع [[رفتار]] و کنش و واکنش هایش را مشخص می‌‌کند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==جایگاه و اهمیت صبر==
بر اساس [[آیات قرآنی]] دنیا محل [[ابتلا]] و [[امتحان]] و [[آزمون]] [[بشر]] است و انسان هماره در آزمون است تا ظرفیت‌های خود را آشکار کرده و ذات و [[سرشت]] خویش را نشان دهد و [[باطن]] خود را نشان دهد و این گونه [[حجت]] بر او تمام شود.<ref>{{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ}} «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟ * و بی‌گمان پیشینیان آنان را (نیز) آزموده‌ایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب می‌شناسد و دروغگویان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۲-۳.</ref>
پس انسان در زندگی هماره در [[مشکلات]] و [[مصیبت‌ها]] به سر می‌‌برد و باید [[عادت]] کند تا [[صبور]] باشد و [[شکیبایی]] و بلکه [[حلیم]] باشد و [[بردباری]] داشته باشد. از نظر [[آموزه‌های اسلامی]]، صبر در امور همانند سر برای تن است که همه تن را [[مدیریت]] و مهار کرده و امور آن را سامان می‌‌دهد.
[[امام علی]]{{ع}} فرموه استد: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ فِي الاُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَاِذا فارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ فَاِذا فارَقَ الصَّبْرُ الاُمُورَ فَسَدَتِ الاُمُورُ}}؛ [[صبر]] در [[کارها]] همانند سر در بدن است، همانطور که وقتی سر از بدن جدا شود، بدن [[فاسد]] می‌‌شود، هنـگامی هـم که صبر از کارها جـدا شود کـارها تبـاه می‌‌شـود.<ref>بحارالانوار، نشر کتابفروشی اسلامیه، ج ۷۱، ص۷۳</ref>
پس کسی که [[جزع]] و فزع می‌‌کند و به جای صبر [[بی‌تابی]] دارد، نه تنها کاری را پیش نمی‌برد و مشکلی را حل نمی‌کند بلکه مشکلی بر [[مشکلات]] می‌‌افزاید و به سبب بی‌تابی و جزع دیگر امورش را نیز فاسد می‌‌کند؛ زیرا بر اساس هیجانات [[رفتاری]] را در پیش می‌‌گیرد که غیر [[عقلانی]] و ناسنجیده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[دین]] در گرو صبر==
[[دین و اخلاق]] و [[عقل]] با هم رابطه و پیوند تنگاتنگی دارند به طوری که از هم جدا نمی‌شوند، از همین رو، با دستور و [[فرمان الهی]] چنان که در [[روایت]] عقل و [[جهل]] در [[اصول کافی]] است، آن سه با هم هستند. صبر به عنوان [[فرمانده]] عملیاتی عقل عمل می‌‌کند، پس باید گفت که اگر صبر نباشد، [[دین داری]] معنا و مفهومی ندارد؛ همان طوری که صبر نیز با [[عقلانیت]] و حسن الیقین نسبت به [[خداوند]] معنا می‌‌یابد و بدون دین معنا ومفهومی نمی‌یابد.
اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَيُّهَا النّاسُ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَاِنَّهُ لاديِنَ لِمَن لا صَبْرَلَهُ}}؛ [[مردم]]! بر شما باد صبر و شکیبائی، چون کسی که صــبر نداشـته باشد، دین نخواهـد داشت.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۹۲</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر نیمی از [[ایمان]]==
از آن جایی که میان ایمان و صبر ارتباط و [[پیوستگی]] است، در [[روایات]] این [[میزان]] پیوستگی به عناوین گوناگون بیان شده است. از جمله [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|اَلاْيْمانُ نِصْفانِ، نِصْفٌ فِي الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِي الشُّكْرِ}}؛ ایمان دو نیمه دارد، نیمی از آن در صبر است، و نیمی از آن در [[شُکر]] نهفته است.<ref>نهج الفصاحه، ش ۱۰۷۰</ref>
پس از نظر [[پیامبر]]{{صل}} اگر بخواهیم جایگاه و [[ارزش]] و اهمیت [[صبر]] را در [[زندگی]] [[مؤمن]] و بلکه [[ایمان]] وی ارزیابی کنیم باید بگوییم که نیمی از ایمان در صبر شخص تجلی و خودنمایی می‌‌کند؛ زیرا این صبر است که با قرار گرفتن در بالا و [[برتر]] همه [[کارها]] و در جایگاه [[فرماندهی]] عملیاتی، [[لشکر]] [[عقل]] را [[هدایت]] می‌‌کند و در پشت دژی [[استوار]] [[اجازه]] نمی‌دهد تا [[لشکریان]] [[جهالت]] و [[سفاهت]] پیشروی داشته باشند و ایمان شخص را از میان بردارند و [[دین]] و ایمانش را نابود سازند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[حقیقت ایمان]]، صبر در گرفتاریها==
همان طوری که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود، صبر نیمی از ایمان است. حضرت [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} در تبیین این امر، به حقیقت ایمان اشاره کرده و مولفه‌های آن را در اموری چند از جمله صبر دانسته و فرموده است: {{متن حدیث|لايـَذُوقُ الْمَرْءُ مِنْ حَقيقَةِ الاِيْمـانِ حَتّي يَكُونَ فيه ثـَلاثُ خِصالٍ: اَلْفِقْهُ فِي الدّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَي الْمَصائِبِ وَ حُسْنُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعاشَ}}؛ [[مرد]] حقیقت ایمان را نمی‌چشد تا اینکه دارای سه خـصلت شـود: ۱ ـ به مسائل [[دینی]] [[آگاهی]] کامل داشته باشد؛ ۲ ـ در گرفتاریها [[صبور]] باشد؛ ۳ ـ در زندگی حساب و اندازه داشته باشد.<ref>بحارالانوار،ج ۷۱، ص۸۵</ref>
پس از میان [[اقسام صبر]]، [[صبر در مصیبت]] بسیار ارزشی است؛ زیرا [[انسان]] در [[مصیبت‌ها]] [[تعادل]] [[رفتاری]] خود را از دست می‌‌دهد و حتی به [[کفر گویی]] می‌‌افتد. کسی که بتواند براساس حسن الیقین و [[معرفت یقینی]] دست حکمیانه [[خدا]] را ببیند، در برابر [[مصیبت]] صبر پیشه می‌‌کند و ایمان خود را به نمایش می‌‌گذارد. از این روست که آن حضرت{{ع}} از مولفه‌ها و [[نشانه‌های ایمان]] به صبر در [[گرفتاری‌ها]] اشاره می‌‌کند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر، حامی‏ ایمان و معیار کارها==
در تبیین جایگاه صبر در زندگی انسان، حضرت امام علی{{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|اِلْـزَمـُوا الصـَّبْرَ فَاِنَّهُ دِعامَةُ الاِيْمانِ وَمِلاكُ الاُمُورِ}}؛ همیشه همراه صبر و شکیبائی باشید که آن ستون ایمان و قوام کارهاست.<ref>غرر الحکم، ج ۲، ش ۲۵۴۲</ref>
از نظر آن حضرت{{ع}} آن چه حامی ایمان است و [[ایمان]] [[انسان]] را [[پشتیبانی]] و [[حمایت]] می‌‌کند تا [[استوار]] بماند، [[صبر]] است. در [[حقیقت]] وقتی انسان با [[علم]] و عمل ایمان خویش را می‌‌سازد و استوار می‌‌سازد، این ایمان نیازمند پشتیبانی دایمی است تا استوار بماند، صبر به سبب آنکه [[فرماندهی]] [[جنود عقل]] را به عهده دارد، می‌‌تواند در این امر کند و ایمان [[آدمی]] را هماره با [[سربازان]] و لشکریانش حمایت و پشتیبانی کند.
همچنین اگر بخواهیم [[امور اجتماعی]] و غیر [[اجتماعی]] خود را سامان دهیم و در [[رفتار]] و [[کردار]] خودمان به سامان باشیم، باید ملاک و معیاری داشته باشیم تا بدانیم تا چه اندازه این دیواری که می‌‌سازیم راست است؟ برای سنجش [[راستی]] کردار و امور [[زندگی]] نیازمند معیار و ملاکی هستیم که صبر بهترین ملاک خواهد بود؛ زیرا کسی که [[صبور]] است، هرگز کاری نمی‌کند که خلاف [[عقل]] باشد و موجبات [[پشیمانی]] شود.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[حکومت]] صبر==
انسان همانند [[جامعه]] ای است که باید هر چیزی در جایی خود قرار گرفته و هر یک نقش و مسئولیتی را به عهده داشته و به [[درستی]] از عهده آن بر آید. اگر [[عدالت]] در جامعه نفس بر قرار شود، بسیاری از [[مشکلات]] [[انسانی]] حل وفصل می‌‌شود و شخص بهتر می‌‌تواند در مسیر کمالی [[خلافت]] و [[ربوبیت الهی]] قرار گیرد و به [[اهداف]] [[آفرینش]] و [[خلقت انسان]] برسد.
[[پیامبر]]{{صل}} در [[حدیثی]]، مسئولیت‌های قوای انسانی را بیان کرده و فرموده است: {{متن حدیث|عَلَيْكَ بِالْعِلْمِ فَاِنَّ الْعِلْمَ خَليلُ الْمُؤْمِنِ، وَالْحِلْمَ وَزيرُهُ، وَالْعَـقْلَ دَليلُهُ، وَالْعَـمَلَ قَيِّمُهُ، وَالرِّفْـقَ اَبُـوهُ، وَاللِّـينَ اَخُـوهُ، وَالصَّبْرَ اَميرُ جُنُودِهِ}}؛ بر توباد علم، که علم [[دوست]] [[مؤمن]] است، وبردباری [[وزیر]] مؤمن است، وخرد راهنمای اوست، وعمل [[سرپرست]] او، ومدارا کردن پدر او، و [[نرمی]] و [[ملایمت]] [[برادر]] او، وصبر [[امیر]] [[سپاهیان]] اوست.<ref>نهج الفصاحه، نشر سازمان انتشارات جاویدان، ح ۱۹۶۱</ref>
در [[اصول کافی]] در [[حدیث]] [[جنود عقل و جهل]]، بیان شده که انسان دارای عقل است و برای عقل [[جنود]] و لشکریانی است که در [[خدمت]] اویند؛ همان طوری که برای [[سفاهت]] و [[بی‌خردی]] یعنی همان [[جهالت]] در برابر [[عقلانیت]]، نیز [[جنود]] و لشکریانی است. اگر [[انسان]] [[صبر]] پیش کند همه [[لشکر]] در [[خدمت]] انسان خواهد بود و حتی می‌‌تواند به [[سادگی]] [[لشکریان]] سفاهت و بی‌خردی را [[شکست]] دهد و [[اجازه]] بروز و ظهور ندهد؛ زیرا وقتی [[امارت]] [[سپاه]] و [[فرماندهی]] به صبر سپرده شود، صبر هیجانات را [[حبس]] و مهار می‌‌کند و با محدودیت‌سازی نسبت به جنود [[شیطانی]] سفاهت و بی‌خردی اجازه نمی‌دهد تا کاری انجام دهند. صبر به [[عقل]] اجازه می‌‌دهد تا [[کارها]] را به عنوان [[فرمانده]] کل [[نظارت]] کند و راهنمای خوبی برای فرمانده عملیاتی یعنی صبر باشد. [[همکاری]] میان عقل عنوان فرمانده روشنگر [[راهبردی]] با صبر به عنوان فرماندهی علمیاتی موجب می‌‌شد تا همه چیز بر اساس آن باشد که موجب کمال یابی می‌‌شود.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر [[دشمن]] سختیها==
در [[آیات]] و [[روایات]] برای صبر کارکردها و آثاری بیان شده که از جمله آنها [[یاری]] و معاونت [[خداوند]] <ref>انفال، آیه ۴۶؛ بقره، آیه ۴۵</ref> و مانند آن است.
حضرت [[امام علی]]{{ع}} در بیان یکی دیگر از آثار و کارکردهای صبر فرموده است: {{متن حدیث|اَقوی عَدُوِّ الشَّدآئِدِ الصَّبْرُ}}؛ قویترین دشمن سختیها صبر و [[شکیبایی]] در برابر آنهاست.<ref>غرر الحکم، ج ۲، ش ۲۹۰۸</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر، دژِاستوار==
حضرت [[امیرمؤمنان]] امام علی{{ع}} درباره جایگاه و اهمیت صبر همچنین می‌‌فرماید: {{متن حدیث|عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ، فَاِنَّهُ حِصْنٌ حَصينٌ وَ عِبادَةُ الْمُؤقِنينَ}}.؛ بر تو باد به صبر، که صبر دژی [[استوار]] است، و عبـادت اهـل یقـین بـه شـمار می‌‌رود.<ref>غرر الحکم، ج ۴، ش ۶۱۳۴</ref>
این که امام علی{{ع}} صبر را [[دژ]] بسیار استوار و محکم تعبیر می‌‌کند، برای آن است که در این دژ صبر همه لشکریان عقل صف بسته و آماده [[کارزار]] است و جنود و لشکریان سفاهت و بی‌خردی پشت این دژ استوار هستند. همچنین آن حضرت{{ع}} بیان می‌‌کند که صبر جزو عبادت‌های [[اهل یقین]] است. این سخن ایشان ناظر به همان عبارتی است که اصل صبر و ریشه و خاستگاه آن را [[یقین]] دانسته است. پس [[اهل یقین]]، [[اهل صبر]] هستند و [[عبادت]] آنان این گونه رنگ [[عقلانی]] می‌‌گیرد و از هیجانات [[عاطفی]] و احساسی زودگذر و بی‌معنا دور است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[صبر]]، [[سلاح]] [[مؤمن]]==
از آن جایی که صبر، [[فرمانده]] عملیاتی [[لشکر]] [[عقل]] است، بهترین سلاح در برابر [[دشمن]] غدار و [[وسوسه]] گر و [[حیله]] گر [[سفاهت]] و [[بی‌خردی]] است. [[اهل]] [[ایمان]] به سبب حسن الیقین به [[خداوند]] خود را در [[پناه]] [[دژ]] [[استوار]] صبر قرار داده و با سلاحی چون صبر می‌‌تواند در این دژ استوار از ایمان خود [[دفاع]] نماید و [[اجازه]] ندهد تا دشمن و لشکر [[جهل]] به او بتازد و بر او چیره شود.
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|نِعْمَ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ الصَّبْرُ وَ الدُّعآءُ}}؛ چه [[نیکو]] سلاحی است صبر و [[دُعا]] برای مؤمن.<ref>نهج الفصاحه، ۳۱۲۸</ref> پس همان طوری که [[دعا]] موجب می‌‌شود تا [[بلایا]] دفع شود و بدایی حاصل آید، همچنین با سلاح صبر می‌‌توان بلایا را دفع کرد و در برابر لشکر [[جهالت]] و سفاهت ایستاد و [[پیروز]] میدان شد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==راه دشوار [[بهشت]] و [[یاری]] صبر==
از آن جایی که [[سعادت اخروی]] [[انسان]] در [[دنیا]] تضمین می‌‌شود و راه بهشت از [[دوزخ]] [[طبیعت]] دنیا و [[ابتلائات]] و آزمون‌ها و مصیبت‌های آن می‌‌گذرد، کسی که بتواند در [[مشکلات]] صبر کند، می‌‌تواند [[امید]] داشته باشد که به بهشت در می‌‌آید. خداوند در [[آیات]] [[سوره عصر]] بیان کرده است که عصر دنیا همانند فشار آخر و نهایی است که به انسان وارد می‌‌شود و هر کسی گرفتار [[خسران]] و [[زیان]] است مگر آنکه به [[سلامت]] از این گذرگاه دوزخی طبیعت دنیا بگذرد و به سر [[منزل]] مقصود و مقصد برسد.
[[امام باقر]]{{ع}} درباره ویژگی‌های مسیر بهشت به نقش کلیدی و ارزشی صبر اشاره کرده و فرموده است: {{متن حدیث|اَلْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكارِهِ وَ الصَّبْرِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَي الْمَكارِهِ فِي الدُّنْيا دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذّاتِ وَ الشَّهواتِ، فَمَنْ اَعْطي نَفْسَهُ لَذَّتَها وَ شَهْوَتَها دَخَلَ النّـارَ}}؛ [[بهشت]] آمیخته به سختیها و [[صبر]] و بُردباری است، پس هر کس در [[دنیا]] بر [[سختی‌ها]] [[شکیبا]] و [[صبور]] باشد، وارد بهشت می‌‌شود، و [[جهنّم]] آمیخته به [[شهوات]] و خوشگذرانیهاست. پس هر کس [[خواسته‌ها]] و شهوات نفس خود را تأمین کند، وارد [[آتش]] می‌‌شود.<ref>اصول کافی، ج ۲، ص۷۳، ح ۷، مکتبة الاسلامیة، تهران ۱۳۸۸ شمسی</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر کفیل [[پیروزی]]==
از قدیم گفته‌اند: صبر وظفر هردو [[دوستان]] قدیمند/ بر اثر صبر نوبت [[ظفر]] آید. کسی که صبر به معنای [[شکیبایی]] و [[استقامت]] را دارا باشد، در برابر حملات [[دشمن]] غدار و [[کینه‌توز]] [[عقل]] و [[عقلانیت]]، هرگز به دامن [[لشکریان]] [[کفر]] و [[شرک]] و [[جهالت]] و [[فرمانده]] عملیاتی آن یعنی [[جزع]] و [[بی‌تابی]] نمی‌افتد؛ زیرا [[ملت]] و [[جامعه]] ای که در برابر فشار [[مشکلات]] صبر و تاب نمی‌آورند و به [[دژ]] [[استوار]] صبر وفرماندهی آن نمی‌روند، باید همه چیز خود را از دست بدهند و داشته‌هایشان را [[تسلیم]] [[لشکر]] جهالت کنند و از [[ایمان]] و [[دین و اخلاق]] و عقلانیت دست بکشند.
[[خداوند]] [[سنت]] و [[قانون الهی]] خویش را بر این قرار داده که [[سایه]] صبر [[عقلانی]] است که می‌‌توان در هر امری [[پیروز]] شد و لشکر [[جهل]] را [[شکست]] داد. در [[حقیقت]] صبر به عنوان کفیل پیروزی وارد میدان می‌‌شود و اگر کسی تحت [[فرماندهی]] آن قرار گیرد پیروزی‌اش تضمین است.
[[امام علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ کَفِیلٌ بِالظَّفَرِ}}؛ صبر ضامن پیروزی است.<ref>غرر الحکم، ج ۱، ش ۷۶۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==پیروزی [[عاقبت]] [[صبوری]]==
چنان که گفته شد پیروزی نتیجه صبوری است و این پیروزی در هر حال تحقق می‌‌یابد. امام علی{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|لايَعْدِمُ الصَّـبُورُ الظَّـفَرَ وَ اِنْ طـالَ بـِهِ الزَّمـانُ}}؛ [[انسان]] صبور و شکیبا پیروزی را از دست نمی‌دهد، اگر چه [[زمان]] آن طولانی شود.<ref>میزان الحکمة، ج ۵، ش۱۰۰۷۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر سپر از [[فاقه]] و شکست==
کسی که [[روحیه]] و [[خصلت]] و صفت صبر را دارا است، در [[پناه]] سپری قرار گرفته که او را از شکست در عرصه‌های [[زندگی]] به ویژه [[اقتصادی]] [[حفظ]] می‌‌کند؛ زیرا حضرت [[امیرمؤمنان]] [[امام]] عَلِیٌّ{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ جُنَّةٌ مِنَ الْفاقَةِ}}؛ صــبر و بردبـاری سپری در برابر [[فقر]] است.
البته گفتنی است که «[[فاقه]]» که به معنای فوق و بالای هر چیزی است، درست نیست؛ زیرا فوق به هر بالایی گفته نمی‌شود؛ زیرا این واژه در اصل لغت به معنای تیری است که بالایش شکسته باشد، از همین رو این واژه درباره کسی که در حالت [[احتضار]] و رو به [[موت]] و [[مرگ]] است، نیز به کار می‌‌رود؛ زیرا محتضر همانند تیری است که بالای [[عمر]] شکسته و دیگر کاربردی ندارد. بر اساس همین است که درباره انتظارات و توقعات بی‌جا و غیر منتظره نیز به کار می‌‌رود.
این که این واژه در [[پیروزی]] و [[چیرگی]] وسلطه نیز به کار می‌‌رود، از آن جهت است که یک طرف از دو [[جبهه]] سرش شکسته و تیری سرش شکسته است به طوری که دیگر توان [[مقاومت]] ندارد. بر اساس همین مبنا کسی که بر دیگری سوار شده و او را سر شکسته کرده فائق می‌‌گویند حال چه در فضل باشد یا هر چیزی دیگر. پس اگر [[خداوند]] می‌‌فرماید: هو [[القاهر]] فوق عباده؛ او چیره بالای سر [[بندگان]] است؛ یعنی همه در برابر او سرشکسته و [[شکست]] خورده هستند.<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ * وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ}} «و اوست که بر بندگان خویش چیره است و او فرزانه آگاه است * و او بر بندگان خویش چیره است و بر شما نگهبانانی می‌فرستد تا چون مرگ هر یک از شما در رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و آنان کوتاهی نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۱۸ و ۶۱.</ref>
این که واژه «فاقه» به شخصی که گرفتار فقر شده به کار می‌‌رود، از آن روست که نداری بر او سوار شده و او را مانند تیر سرشکسته و مرد محتضر [[ناتوان]] و بی‌خاصیت کرده است. <ref>نگاه کنید: فرهنگ‌های عربی، ذیل واژه «فاقه»</ref>
پس اگر کسی سپر [[صبر]] را در دست داده باشد، هم [[پیروز]] میدان نبردهای نظامی و [[اقتصادی]] و مانند آنها خود بود و هم خود را از [[برتری]] و فوقیت [[دشمن]] [[عقلانیت]] یعنی [[جهالت]] [[حفظ]] کرده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر، [[نیکوترین]] [[جامه]] [[ایمان]]==
[[ارزش]] و جایگاه صبر هم در بعد سخت افزاری و هم نرم افزاری مورد توجه [[روایات]] است. صبر همان طوری که بنیاد ایمان و پایه‌ها و ستون‌های آن را شکل می‌‌دهد و از نظر سخت افزاری بسیار مهم و اساسی است، هم از جهت نرم افزاری و زیباشناختی بسیار مهم و اساسی است؛ از این روست که [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} در تبیین جنبه‌های زیباشناختی صبر در حوزه ایمان و [[اخلاق]] [[انسانی]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ اَحْسَنُ حُلَلِ الاِيْمانِ وَاَشْرَفٌ خـَلائِقِ الاِنْسـانِ}}؛ صــبر، بهترین جـامه‌های ایمـان و از [[برترین]] [[ویژگی‌های اخلاقی]] [[انسان]] است.<ref>غرر الحکم، ج ۲، ش ۱۸۹۳</ref>
پس صبر موجب می‌‌شود انسان هم در برابر فشارها قوت و [[قدرت]] بیابد و [[باطن]] خود را محکم و [[استوار]] سازد و هم ظاهر خویش را [[زیبا]] نماید.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر، [[گنج]] [[بهشتی]]==
صبر همانند گنجی از [[بهشت]] است که بهشت را برای شخص به ارمغان می‌‌آورد؛ زیرا خاستگاه و ریشه صبر، حسن الیقین نسبت به [[خدا]] و [[فرمانده]] عملیاتی [[لشکر]] [[عقل]] است. کسی که تحت چنین صبری [[رفتار]] می‌‌کند، بی‌گمان به گنجی دست یافته که بهشت برآیند آن است.
[[پیامبر خدا]]{{صل}} در این باره فرموده است: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ كَنْزٌ مِنْ كُنُوزِ الْجَّنَّةِ}}؛ صبر و شـکیبائی گنجی از گنجهای بهشت است.<ref>بحارالانوار، ج ۸۲، ص۱۳۷</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر، صفت [[انبیاء]]==
از آن جایی که صبر از نظر [[آموزه‌های وحیانی]] [[اسلامی]] که از [[آدم]]{{ع}} تا خاتم{{صل}} ادامه دارد، از چنین ارزش و جایگاهی برخوردار است، بی‌گمان در همه [[اولیای الهی]] از جمله [[پیامبران]]{{ع}} تحقق دارد و آنان متصف به چنین صفتی هستند؛ زیرا از [[مکارم اخلاقی]] و [[محاسن]] آن و از [[جنود]] و [[لشکریان]] [[عقل]] است و [[فرماندهی]] آن است. هم [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] از [[فضایل اخلاقی]] برخوردارند. بنابراین، فضلیت [[صبر]] نیز در آنان [[قوی]] است. بر همین [[حلم]] و [[بردباری]] که اوج درجات و [[مراتب صبر]] را نیز دارند.
[[امام علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|اِنَّ الصَّبْرَ وَحُسْنَ الْخُلْقِ وَالْبِرَّ وَالْحِلْمَ مِنْ اَخْلاقِ الاَنْبِيآءِ}}؛ صبر و شکیبائی و [[اخلاق نیکو]] و حلم و بُردباری از اخـلاق پیـامـبران اسـت.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۹۲</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر در [[سختی‌ها]]==
چنان که گفته شد صبر دارای مراتب و نیز اقسامی است. از جمله اقسام آن [[صبر در سختی]] است. [[مؤمن]] که اصطلاح عام برای همه کسانی است که از درجه [[اسلام]] بالاتر رفته و به مرتبه [[یقین]] وارد شده است، در همه [[اقسام صبر]] استاد هستند. از این رو، پیامبران به عنوان مصادیقی از [[مؤمنان]] به این [[خصلت]] متصف و متخلق بودند. همین صبر است که او را در [[مشکلات]] و سختی‌ها و تکانه‌های شدید [[حفظ]] می‌‌کند و موجب می‌‌شود از درون و برون گرفتار [[اضطراب]] و تشویش و پریشان نشود و [[مصیبت]] و مشکلات کمرش را خم نکند و او را به واکنش‌های تند و احساسی و [[عاطفی]] نکشاند، بلکه با تمام [[وقار]] و [[صلابت]] و [[استواری]] در برابر مشکلات [[ایستادگی]] کرده و [[مقاومت]] می‌‌کند و به [[درستی]] عمل و [[رفتار]] می‌‌کند.
[[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرموده است: {{متن حدیث|اَلْمُؤْمِنُ صَبُورٌ فِي الشَّدائِدِ، وَقُورٌ فِي الزَّلازِلِ، قَنُـوعٌ بِمـا اُوتِيَ، لايَعْـظِمُ عَلَيْهِ الْمَصـائِبُ}}؛ مؤمن در سختیها [[صبور]] ودر مقابل اضطرابها با وقار است، بدانچه به اوداده شده قانع است، وگرفتاریها نزد او بزرگ نیست.<ref>بحارالانوار، ج ۸۲، ص۱۳۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر، بهترین‏ [[عبادت]]==
از آن جایی که صبر فرماندهی عملیاتی لشکریان عقل است، بهترین عبادتی که [[انسان]] می‌‌تواند انجام دهد، بهره‌مندی از صبر در [[زندگی]] است؛ زیرا با صبر می‌‌تواند همه [[اعمال عبادی]] را به درستی انجام دهد. از این روست که [[خداوند]] [[استعانت]] به صبر را در کنار [[نماز]] قرار می‌‌دهد؛ زیرا با [[صبر]] می‌‌توان اعمالی [[عبادی]] چون [[نماز]] را به خوبی و [[نیکی]] به جا آورد.<ref>بقره، آیات ۴۵ و ۱۵۳</ref>
اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ [[امام علی]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَفْضَلُ الْعِبـادَةِ الصَّـبْرُ وَالصَّمْتُ وَاِنْتِظارُ الْفَرَجِ}}؛ [[برترین]] [[پرستش خدا]] صبر و [[شکیبایی]]، [[سکوت]] وانتظارفرج است.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۹۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[ثواب]] صبر، برترین ها==
از آن جایی که جایگاه صبر در میان [[عبادت]] جایگاهی [[برتر]] است، بنابراین، باید ثوابی که به صبر تعلق می‌‌گیرد، از برترین‌ها باشد. [[ارزش]] هر کاری به اهمیت آن بستگی دارد؛ و چون صبر ارزش بسیاری دارد و در [[زندگی]] [[مردم]] بسیار مهم و اساسی است، به همین [[میزان]] ارزشی نیز بازتاب و آثار آن نیز [[ارزشمند]] خواهد شد. از همین رو، [[امیرمؤمنان]] امام علی{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|ثَوابُ الصَّبْرِ اَعْلَی الثَّوابِ}}؛ [[پاداش]] صبر، بالاترین پاداشهاست<ref>غرر الحکم، ج ۳، ش ۴۶۹۴.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[نیکوترین]] صبر، صبر فقراء==
بر اساس آن چه بیان شد می‌‌توان دریافت که صبر در یک درجه و ارزش نیست؛ زیرا [[مراتب صبر]] بر اساس اقسام آن نیز فرق دارد و بر اساس همین نیز ارزش آن نیز متفاوت خواهد بود. در میان [[اقسام صبر]] می‌‌توان به صبر بر [[فقر]] به عنوان برترین‌ها اشاره کرد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَلصـَّبْرُ حَـسَن وَلكِنْ فِي الْفُقَراءِ اَحْسَنُ}}؛ صبر نیکوست ولی در فقراء نیکوتر است.<ref>نهج الفصاحه، ۲۰۰۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر، محبوبترین جرعه تلخی ها==
اگر در کام [[آدمی]] برخی از نوشیدنی‌ها تلخ است، بی‌گمان نمی‌توان از تلخی [[مصیبت‌ها]] و [[مشکلات]] تلخ‌تر یافت؛ اما اگر این مصیبت‌ها و مشکلات با صبر جرعه جرعه نوشیده و خورده شود، می‌‌توان گفت که محبوب‌ترین جرعه ای است که [[انسان]] می‌‌نوشد و می‌‌خورد.
رَسُولُ [[اللّه]] ِ{{صل}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|ما مِنْ جُرْعَةٍ اَحَبُّ اِلَي اللّه ِ مِنْ جُرْعَةِ غَيْظٍ كَظَمَها رَجُلٌ، اَوْ جُرْعَةِ صَبْرٍ عَلي مُصيبَةٍ}}؛ هیچ جرعه ای از جُرعه خشمی که مردی فرو برد، یا جرعه صبری که بر مصیبتی نوشیده شود، پیش [[خدا]] محبوبتر نیست.<ref>نهج الفصاحه، ۲۵۶۴</ref>
پس کسی که [[مصیبت]] را جرعه جرعه می‌‌نوشد و [[اجازه]] ندهد چیزی او را به [[خشم]] و [[رفتاری]] نامعقول بکشاند، در [[حقیقت]] با پذیرش و [[نوشیدن]] کم کم نوشیدنی تلخ [[مصیبت]]، به محبوبیتی می‌‌رسد که جز از این راه به دست نمی‌آید.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[مقام ابرار]]، نتیجـه [[صبر]] وشکیبایی==
مقام ابرار [[مقام]] [[مقربان]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{ع}} بر اساس [[آیات قرآنی]] از جمله [[آیات]] [[سوره انسان]] است. برای رسیدن به مقام راه‌هایی است که از جمله آنها می‌‌توان به صبر اشاره کرد. [[امام علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|اِنْ صَبَرْتَ اَدْرَكْتَ بِصَبْرِكَ مَنازِلَ الاَبْرارِ وَ اِنْ جَزَعْتَ اَوْرَدَكَ جَزَعُكَ عَذابَ النّارِ}}؛ اگر صبر کنی به مقام و [[منزلت]] [[نیکان]] می‌‌رسی، و اگر [[بی‌تابی]] کنی، آن تو را به [[آتش]] وارد می‌‌کند.<ref>غرر الحکم، ج ۳، ش ۳۷۱۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==خیر [[عاقبت]] صبر==
[[انسان]] باید دنبال خیر باشد و از [[شر]] دور شود؛ ممکن است انسان نعمتی داشته باشد، ولی خیر نباشد؛ زیرا خیر آن چیزی است که در نهایت برای [[کمال انسان]] مفید و از [[نقص]] او را رها می‌‌سازد. البته در بیش‌تر موارد [[نعمت]] همراه خیر است؛ ولی این گونه نیست که هر نعمتی خیر باشد و هر نقمت و مشکلی شر باشد.
به عنوان نمونه جرعه‌های مصیبتی که انسان با صبر می‌‌خورد ظاهرش نقمت و [[درد]] و [[رنج]] و تلخی است؛ اما در نهایت خیر میوه آن است. به هر حال در میان امور، صبر از چیزهایی است که پایان آن خیر است.
[[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ يُعَقِّبُ خَيْراً، فَاصْبِرُوا تَظْفُرُوا}}؛ عاقبت صبر وشکیبائی خیراست، بنابراین صبرکنید، تا [[پیروز]] شوید.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۹۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبرمقدّمه محبوب‌های [[الهی]]==
هر کسی [[دوست]] دارد [[محبوب خداوند]] شود. دست یابی به [[محبوبیت]] به معنای دست یابی به [[رستگاری]] است. انسان [[مؤمن]] تلاش می‌‌کند تا محبوب خداوند شود. برای دست یابی به این مهم راه‌هایی است که مهم‌ترین آنها رها کردن [[خواهش‌های نفسانی]] برای کسب [[رضایت خداوند]] است. به این معنا که هر چه [[محرم]] و [[مکروه]] و منکر است رها کند و به هر چه [[واجب]] و [[مستحب]] و معروف است بیاویزد. این گونه است که [[محبوب خداوند]] می‌‌شود و [[خداوند]] نیز هر آن چه را [[دوست]] می‌‌داری به [[انسان]] [[صابر]] می‌‌دهد. [[امام علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|اِنَّكَ لَنْ تُدْرِكَ ما تُحِبُّ مِنْ رَبِّكَ اِلاّ بِالصَّبْرِ عَمّا تَشْتَهي}}؛ تو به آنچه که دوست داری از پروردگارت بتو برسد <ref>بهشت</ref>دست نمی‌یابی، مگر اینکه در مقابل [[خواسته‌های نفسانی]] [[مقاومت]] کنی.<ref>غرر الحکم، ج ۳، ش ۳۷۹۴</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صابر [[پیروز]] میدان==
گفته شد که در [[جنگ]] میان [[لشکریان]] [[عقل]] و [[جهل]]، کسی پیروز میدان خواهد بود که بر اسب [[صبر]] سوار باشد. سوار بر اسب صبر در میدان جنگ پیروز خواهد بود و با [[فرماندهی]] عملیاتی صبر می‌‌تواند به چیزهایی دست یابد که با هیچ چیز دیگر تحقق نخواهد یافت. امام علی{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ رَكِبَ مَرْكَبَ الصَّبْرِ اِهْتَدي اِلي مِضْمارِ النَّصْرِ}}؛ کسی که بر مرکب صبر و [[بردباری]] سوار شُد به میدان [[پیروزی]] خواهد رسید.<ref>بحارالانوار، ج ۷۸، ص۷۹</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبر بازتاب [[رضایت]] از [[خدا]]==
صبر نتیجه ای از [[رضایت الهی]] است. به این معنا که شخص وقتی از خداوند رضایت دارد، بر هر چیزی که از او می‌‌رسد رضایت می‌‌دهد. اما کسی که رضایت به [[حکمت الهی]] و [[مصلحت]] خود ندارد، به طور طبیعی بی‌صبری می‌‌کند و با [[کارها]] و رفتارهای نادرست تمام [[اعمال نیک]] خویش را تباه می‌‌سازد و اجرش را نابود می‌‌کند. [[امام باقر]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ صَبَرَ وَ اسْتـَرْجَعَ وَ حـَمِدَ اللّه َ عِنْدَ الْمُصيـبَةِ فَقَدْ رَضِيَ بِما صَنَعَ اللّه ُ، وَ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَي اللّه ِ وَ مَنْ لَمْ يَفْعَلْ ذلِكَ جَري عَلَيْهِ الْقَضآءُ وَ هُوَ ذَميمٌ وَ اَحْبَطَ اللّه ُ اَجْـرَهُ}}؛ کسی که صبر کند، و کلمه [[استرجاع]]، یعنی <ref>اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ</ref> بگوید و هنگام [[گرفتاری]] خدا را [[ستایش]] کند، پس او از کار خدا [[خشنود]] است و اجرش با خداست و کسی که این چنین نکند، [[سرنوشت]] او [[تغییر]] نمی‌کند و مذمّت می‌‌شود و [[پاداش]] او هم از بین می‌‌رود.<ref>بحارالانوار،ج ۷۱، ص۹۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[صبر]]، مایه [[عزّت]]==
[[ابوحمزه]] ثُمالی از [[امام باقر]]{{ع}} نقل می‌‌کند که فرمود: {{متن حدیث|سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنْ صَبَرَ عَلي مُصيبَةٍ زادَهُ اللّه ُ عزّ و جلّ عِزّاً عَلي عِزِّهِ وَ اَدْخَلَهُ جَنَّتَهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ}}؛ کسی که در مقابل [[مصیبت]] شکیبائی ورزد، [[خداوند عزّ و جلّ]] بر عزّت او می‌‌افزاید و او را با [[حضرت محمد]]{{صل}} و خاندانش وارد [[بهشت]] می‌‌کند.<ref>بحارالانوار، ج ۸۲، ص۱۲۸</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==نشانه‏‌های [[صبور]]==
چگونه می‌‌توانیم صبور را بشناسیم و یا صبر خود را ارزیابی کرده و درجه و مرتبه آن را بدانیم؟ در [[آیات]] و [[روایات]] به این [[پرسش]] پاسخ داده شده است. در [[روایت]] آمده است: {{متن حدیث|اِنَّ النَّبيَّ{{صل}} قالَ: عَلامَةُ الصّابِرِ فِي ثَلاثٍ: اَوَّلُها، اَنْ لايَكْسِلَ، وَالثَّانِيَةُ، اَنْ لايَضْجُرَ، وَالثّالِثَةُ، اَنْ لايَشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ عز و جل لاِنَّهُ اِذا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ وَ اِذا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ، وَاِذا شَكا مِنْ رَبِّهِ عز و جل فَقَدْ عَصاهُ}}؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: نشانه [[انسان]] صبور در سه چیز است: ۱. اینکه کسل نمی‌شود؛ ۲ ـ [[دل]] تنگ نمی‌شود؛ ۳ ـ از پروردگارش [[شکایت]] نمی‌کند؛ چراکه وقتی کسل شود، [[حق]] را ضایع و تباه خواهد کرد، و هنگامی که دلتنگ شد، [[سپاسگزاری]] نمی‌کند و وقتی که از پروردگارش شکایت کند، [[گناه]] خواهد کرد.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۸۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==صبور [[مجاهد در راه خدا]]==
درباره جایگاه و [[ارزش]] و اهمیت صبر مطالب بسیاری گفته شد. یکی از ارزش‌هایی که در روایت برای صبر بیان شده، مجاهد در راه خدا است. [[امام علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|مَنْ صَبَرَ عَلي طاعَةِ اللّه ِ وَ عَنْ مَعاصيهِ فَهُوَ الْمُجاهِدُ الصَّبُورُ}}؛ کسی که در [[اطاعت خدا]] و [[کناره‌گیری]] از [[گناهان]] صبر و [[شکیبایی]] داشته باشد، او [[مجاهد]] بسیار [[صبوری]] است<ref>غرر الحکم، ج ۵، ش ۹۱۹۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==بهشت برآیند صبر و مقاومـت دربرابرگرفتاریها==
اگر صبر [[فرمانده]] عملیاتی [[عقل]] است و عقل به اطاعت خدا و [[رضایت]] او [[فرمان]] می‌‌دهد؛ پس نتیجه و برآیند صبر و [[مقاومت]] در برابر [[مشکلات]] و [[گرفتاری‌ها]]، چیزی جز [[بهشت]] نخواهد بود. [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لايُنْعَمُ بِنَعيمِ الاخِرَةِ اِلاَّ مَنْ صَبَرَ عَلي بَلاءِ الدُّنْيا}}؛ تنها کسی به [[نعمت‌های آخرت]] می‌‌رسد، که در مقابل گرفتاریهای [[دنیا]] [[صبر]] و شکیبائی داشته باشد.<ref>غرر الحکم، ج ۶، ش ۱۰۷۵۲</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[ارزش]] صبر [[شیعیان]] بیش‌تر از صبر [[امامان]]{{ع}}==
گفته شد که صبر دارای اقسام و نیز مراتبی است. از جمله [[مراتب صبر]] می‌‌توان به صبر شیعیان و [[مؤمنان]] در مشکلات و مصیبت‌هایی است که بر ایشان وارد می‌‌شود، اشاره کرد. این نوع صبر از نظر [[روایات]] بسیار ارزشی است.
[[امام صادق]]{{ع}} درباره علت این ارزش و مرتبه عالی صبر شیعیان می‌‌فرماید: {{متن حدیث|نَحْنُ صُبَّرٌ وَ شيعَتُنا اَصْبَرُ مِنّا، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ، كَيْفَ صارَ شيعَتُكُمْ اَصْبَرُ مِنْكُمْ؟ قالَ: لاِنّا نَصْبِرُ عَلي ما نَعْلَمُ وَ شيعَتُنا يَصْبِرُونَ عَلي مالايَعْلَمُونَ}}؛ ما [[خاندان]]، [[صبور]] و شکیبائیم و شیعیان ما، از ما هم شکیباترند. گفتم: جانم به فدایت، چگونه شیعیان شما از شما شکیباترند؟ فرمود: چون صبر ما بر چیزی است که می‌‌دانیم؛ امّا شیعیان ما صبر و شکیبائی می‌‌ورزند بر چیزی که نمی‌دانند.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۸۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==شیرینی [[پیروزی]] و تلخی صبر==
صبر تلخ است و کام [[آدمی]] را تلخ می‌‌کند، اما شیرینی پیروزی موجب می‌‌شود که تلخی صبر را از میان می‌‌برد. امام علی{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|حَلاوَةُ الظَّفَرِ تَمْحُو مِرارَةَ الصَّبْرِ}}؛ شیرینی پیروزی، تلخی صبر را محو می‌‌کند.<ref>غرر الحکم، ج ۳، ش ۴۸۸۲</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==آسان‏تر بودن صبر بر [[اطاعت]] از [[عقوبت]]==
[[انسان]] [[عاقل]] هماره [[اهل]] [[حساب و کتاب]] است. حتی انسان‌هایی که اهل [[داد و ستد]] هستند، در این [[اندیشه]] هستند که ببیند در [[معامله]] چگونه می‌‌توانند سودی برند و سودشان بیش‌تر باشد. اگر انسان برآیند و نتیجه صبر را با بی‌صبری بسنجند در می‌‌یابد که این جا در دنیا اگر بخواهد در [[تکالیف]] و انجام آن [[مقاومت]] و صبر داشته باشد، بهتر از آن است که در [[آخرت]] صبر بر عقوبت داشته باشد. امام علی{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|اَلصَّبْرُ عَلي طاعَةِ اللّه ِ اَهْوَنُ مِنَ الصَّبْرِ عَلي عُقُوبَتِهِ}}؛ [[صبر بر طاعت]] [[خدا]]، از [[صبر]] بر [[عذاب]] او آسانتر است.<ref>غرر الحکم، ج ۲، ش ۱۷۳۱</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[ارزش]] صبر در راه [[حق]]==
صبر در راه حق حتی اگر بسیار تلخ باشد به سبب آنکه آثاری بسیار دارد، بهتر از آنکه [[جزع]] وفزع کند و [[بی‌تابی]] نماید. [[امام زین العابدین]] عَلِیّ بْنِ الْحُسَیْنِ{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|يا بُنَيَّ اِصْبِرْ عَلي الْحَقِّ وَ اِنْ كانَ مُرّاً}}؛ در راه حق، صبر و [[بردباری]] داشته باش اگر چه تلخ باشد.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۷۷</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[بهشت]] بی‌حساب [[پاداش]] [[صبور]]==
برخی از افراد بدون [[حساب و کتاب]] وارد بهشت می‌‌شوند؛ زیرا چنان در [[دنیا]] [[رفتار]] کرده‌اند که حساب خودشان را همین جا پس داده و سربلند و سالم از دنیا به سوی [[آخرت]] می‌‌روند. کسی که خودش [[اهل]] حساب وکتاب و [[تزکیه نفس]] است و صبر پیشه می‌‌گیرد بی‌حساب و کتاب وارد بهشت می‌‌رود. در [[روایت]] است: {{متن حدیث|سُئِل النَّبِيُّ{{صل}}: هَلْ رَجُلٌ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسابٍ؟ قـالَ: نَعَمْ كُلُّ رَحـيمٍ صَبُورٌ}}؛ از [[رسول خدا]]{{صل}} سؤال شد. آیا کسی بدون حساب وارد بهشت می‌‌شود؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: آری هر [[انسان]] [[مهربان]] و [[شکیبا]] بدون حساب وارد بهشت می‌‌شود.<ref>بحارالانوار، ج ۸۲، ص۱۳۹</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==ارتباط صبر و [[آزادگی]]==
از نظر [[روایات]] [[حر]] [[واقعی]] کسی که از بند دنیا و زینت‌های آن [[آزاد]] و در بند [[بندگی خدا]] باشد و [[مالکیت]] او را بپذیرد. این گونه است که صبر واقعی را می‌‌توان در چنین [[حریت]] و آزادگی دید. در روایت است: {{متن حدیث|اَبي بَصيرٍ قالَ سَمِعْتُ اَبا عَبْدِ اللّه ِ{{ع}} يَقُولُ: اِنَّ الْحُـرَّ حُرٌّ عَلي جَميِع اَحْوالِهِ اِنْ نابَتْهُ نائِبَةٌ صَبَرَ لَها، وَ اِنْ تَدارَكَتْ عَلَيْهِ الْمَصائِبُ لَمْ تَكْسُرْهُ وَ اِنْ اُسِرَ وَ قُهِرَ وَ اسْتُبْدِلَ بِالْيُسْرِ عُسْراً}} [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده که فرمود: انسان [[آزاده]] همیشه آزاده است، اگر حادثه ای برای او پیش آید، صبر و [[شکیبایی]] دارد، و اگر مصیبتها بر او فرو ریزد، او را نمی‌شکند اگر چه [[اسیر]] و مغلوب شود و [[آسایش]] او به [[سختی]] تبدیل شود.<ref>بحارالانوار، ج ۷۱، ص۶۹</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|صبر و شکیبایی در اسلام]].</ref>.
==[[صبر]] در مفهوم [[قرآنی]]==
واژه صبر در [[فرهنگ]] [[عربی]] به میوه گیاهی تلخ اطلاق می‌‌شود که به عنوان دارو برای درمان برخی [[بیماری‌ها]] و دردها به کار می‌‌رود. از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] شده که «ضریع» گیاهی است در [[آتش دوزخ]] همانند خار که تلخ‌تر از [[گیاه]] صبر و بدبوتر از مردار و سوزاننده‌تر از [[آتش]] است.<ref>تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص۵۶۵، حدیث ۱۴</ref>
در اصطلاح [[فرهنگ قرآنی]]، صبر به معنای [[شکیبایی]] و تاب آوری <ref>ترتیب العین، ج ۲، ص۹۶۶، «صبر»؛ معجم مقاییس اللّغه، ج ۳، ص۳۲۹، «صبر»</ref> در برابر امور چندی است که شامل صبر در [[طاعت]] و انجام [[تکلیف]]، [[صبر بر مصیبت]] و [[بلایا]] و [[ابتلائات]] و [[صبر از معصیت]] و [[ترک گناه]] است. اصولا شکیبایی در این امور همانند خوردن میوه تلخ گیاه صبر است؛ اما [[انسان]] برای آنکه بتواند [[رفتاری]] مبتنی بر [[عقلانیت]] و به دور از [[جزع]] و فزع داشته باشد، لازم است تا این گونه کام خویش را تلخ کند تا میوه شیرین [[سلامت]] و [[رستگاری]] از آن بر آید.
از پیامبر{{صل}} در این باره روایت است که فرمود: {{متن حدیث|اَلصَّبرُ ثَلاثَهٌ: صَبرٌ عِندَ المُصیبَهِ، وَ صَبرٌ عَلَی الطّاعَهِ وّ صَبرٌ عَنِ المَعصیَهِ}}؛ صبر سه نوع است: صبر در هنگام [[مصیبت]]، [[صبر بر طاعت]] و صبر بر ترک گناه.<ref>کافی، ج۲، ص۹۱، ح۱۵</ref>
در [[آیات]] ۶۳ تا ۷۵ [[سوره فرقان]] به این سه گانه صبر اشاره و توجه داده شده و در آنها بیان شده که [[بندگان خدا]] در برابر [[مشکلات]]، [[طاعت خدا]] و ترک گناه، صبر و شکیبایی پیشه می‌‌کنند و تاب می‌‌آورند.
پیامبر{{صل}} در تقسیم دیگری برای صبر چهار شعبه و شاخه ذکر می‌‌کند و می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَلصَّبرُ أربَعُ شُعَبٍ: اَلشَّوقُ، وَالشَّفَقَهُ، وَ الزَّهادَهُ، وَ التَّرَقُّبُ، فَمَنِ اشتاقَ إلَي الجَنَّهِ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَن أشفَقَ عَنِ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ}}، وَ مَن زَهِدَ فِی الدُّنیا تَهاوَنَ بِالمُصیباتِ، وَمَنِ ارتَقَبَ المَوتَ سارَعَ فِی الخَیراتِ؛ صبر چهار شعبه دارد: [[شوق]]، [[ترس]]، [[زهد]] و [[انتظار]]، هر کس [[شوق]] [[بهشت]] داشته باشد، از [[هوا و هوس]] دست می‌‌کشد؛ و هر کس از [[آتش]] بترسد، از [[حرام‌ها]] خود را نگه می‌‌دارد؛ و هر کس به [[دنیا]] بی‌اعتنا باشد، [[گرفتاری‌ها]] را به چیزی نگیرد؛ و هر کس [[منتظر]] [[مرگ]] باشد، در کارهای خیر بکوشد.<ref>کنزالعمال، هندی، ج۱، ص۲۸۵، ح۱۳۸۸</ref>
در [[حقیقت]] آن حضرت{{ع}} بیان می‌‌کند که [[صبر]] در چهار شکل و نسبت به چهار امر خود را نشان می‌‌دهد. این تقسیم‌بندی با تقسیم نخست شباهتی دارد و می‌‌توان شوق و انتظار را به [[صبر بر طاعت]]، [[زهد]] را به صبر هنگام [[مصیبت]] و [[شفقت]] و [[ترس]] را به زهد از [[معصیت]] بازگرداند.
[[امام کاظم]]{{ع}} در تقسیم صبر تنها به دو نوع از آن اشاره کرده و به آنها [[فرمان]] داده و آثار آنها را بر مي‌‌شمارد: {{متن حدیث|اِصبِر عَلي طاعَهِ اللّه، وَاصبِر عَن مَعاصِي اللّهُ؛ فَإنَّمَا الدُّنيا ساعَهٌ، فَما مَضي مِنها فَلَيسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا وَلا حُزنا، وَ ما لَم يَأتِ مِنها فَلَيسَ تَعرِفُهُ، فَاصبِر عَلي تِلكَ السّاعَهِ الَّتي أنتَ فيها فَكَأَنَّكَ قَدِ اغتَبَطتَ}}؛ بر [[طاعت خدا]] صبر کن و در [[ترک معاصی]] او [[شکیبا]] باش؛ زیرا دنیا لحظه ای بیش نیست. آنچه گذشته جای [[شادی]] و [[غم]] ندارد و از آنچه نیامده نیز خبری نداری. پس لحظه ای را که در آن به سر می‌‌بری، [[صبور]] باش چنان که گویی [[خوشبخت]] و [[خوشحالی]].<ref>بحارالأنوار، ج۷۵، ص۳۱۱، ح۱</ref>
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، «[[حلم]]» به [[بردباری]] گفته می‌‌شود که متضمن صبر و [[عقلانیت]] [[قوی]] است. بنابراین، [[حلیم]] بردباری است که [[عقل]] و صبر را با هم جمع کرده است؛ چراکه واژه حلم به معنای [[حبس]] نفس با عقلانیت است. ازاین رو، در [[اخلاق]]، حلم به معنای حبس و نگهداری نفس و طبع از [[هیجان]] [[غضب]] و [[خشم]] به کار رفته و حتی در کاربردهای [[عربی]] و [[قرآنی]] به معنای عقل نیز آمده است. [[تفسیر]] آن به عقل، در حقیقت از این جهت است که مسبَّب [[عقل]] و از دستاوردهای آن است.<ref>مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۲۵۳، «حلم»</ref>
از آن جایی که [[خداوند]] عقل محض و [[خالق]] [[عقول]] در موجودات است، به طور طبیعی [[حلم]] به معنای [[عقلانیت]] بر او اطلاق می‌‌شود و همچنین از آن جایی که خداوند در [[عقوبت]] [[گناهکاران]] بسیار [[صبور]] و در اوج آن است تا جایی که به [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[دشمنان]] و [[عاصیان]] [[فرصت]] می‌‌دهد و [[امهال]] می‌‌بخشد تا هر کاری می‌‌خواهند انجام دهند، از همین رو نیز نام [[حلیم]] به معنای بسیار [[بردبار]] بر [[خدا]] اطلاق می‌‌شود و خداوند نیز در [[آیات قرآنی]] خود را به این صفت متصف کرده است. در کتب [[تفسیری]] و مانند آن، نام حلیم، به عنوان یکی از [[اسما]] و [[صفات خداوند]] مطرح شده هر چند که در این منابع به معنای مهلت دادن و [[شتاب]] نکردن بر عقوبت نسبت به [[گناه]] [[تفسیر]] شده است؛ اما می‌‌توان به معنای عقل محض نیز باشد.
به هر حال، این واژه [[دوازده]] بار در [[قرآن]] به هر دو معنای عقل و بسیار صبور آمده است.<ref>نگاه کنید: بقره، آیات ۲۲۵ و ۲۳۵ و ۲۶۳؛ آل عمران، آیات ۱۵۵؛ نساء، آیات ۱۲؛ مائده، آیات ۱۰۱؛ توبه، آیات ۱۱۴؛ حج، آیات ۵۹؛ اسراء، آیات ۴۴؛ احزاب، آیات ۵۱؛ فاطر، آیات ۴۱؛ تغابن، آیات ۱۷</ref>
حلم به معنای عقل در [[روایت]] نیز آمده است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَلْحِلْمُ سِراجُ اللّهِ}}؛ حلم و [[بردباری]] چراغ خداست.<ref>بحارالأنوار، ج ۷۱، ص۴۲۲، ح۶۱</ref> می‌‌دانیم که عقل نیز چراغ است. همچنین می‌‌دانیم که در [[فرهنگ جاهلی]] حلیم به کسی اطلاق می‌‌شد که از عقلانیت برخوردار است و [[رفتار]] و کنش و واکنش‌هایی را بر اساس عقلانیت انجام می‌‌دهد.
[[امام علی]]{{ع}} درباره [[حقیقت]] حلم می‌‌فرماید: {{متن حدیث|اَلْحِلْمُ نورٌ جَوهَرُهُ الْعَقْلُ}}؛ بردباری نوری است که جوهره آن عقل است. <ref>غررالحکم، ج ۱، ص۳۱۱، ح ۱۱۸۵</ref>
پس حلم نورانیتی [[الهی]] در [[انسان]] است که بازتاب آن، گوهر [[عقل]] است. به سخن دیگر، نه تنها [[حلم]] به یک معنا عقل است، بلکه به یک معنا ریشه و خاستگاه عقل است؛ زیرا نوری است که گوهرش [[عقلانیت]] است و عقل و عقلانیت از آنجا برخاسته است. بر همین اساس، [[امام صادق]]{{ع}} حلم را [[سراج]] [[الهی]] و چراغ خدایی دانسته است؛ زیرا از آن چراغ الهی نوری ساطع می‌‌شود و به بیرون می‌‌درخشد که خروجی و بازتاب آن [[نور]]، عقل است. پس حلم است که عقل را تحقق می‌‌بخشد. پس اگر حلم را به عقل و [[حلیم]] را به عقلانیت تعبیر می‌‌کنند به اعتبار همان منشایت آن است؛ زیرا خاستگاه عقل، همان حلم [[نورانی]] از سراج الهی است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نسبت صبر و عجله از نظر قرآن (مقاله)|نسبت صبر و عجله از نظر قرآن]].</ref>.
==[[عطسه]] در [[فرهنگ جاهلی]]==
عطسه نوعی واکنش [[دفاعی]] بدن به مواد محرک تنفسی یا برای جلوگیری ازالتهاب مجاری تنفسی، یا برای دفع ترشحات در هنگام [[بیماری]] است. سازوکار عطسه، خروج سریع هوای بازدم بر اثر انقباض عضلات تنفسی است. زمانی که عطسه روی می‌دهد قفسه سینه شدیداً منقبض می‌شود. در همان [[زمان]] گلوت بسته می‌شود به‌طوری‌که تا قبل از باز شدن گلوت، هوا با فشار زیادی در پشت آن جمع می‌شود این حالت انفجاری هوا مقدار زیادی از ترشحات و مواد خارجی مانند میکروبها را [[پاک]] می‌کند و آنها را با فشار خارج می‌سازد. البته متأسفانه این واکنش دفاعی خوب بدن مانند سرفه باعث گسترش بیماری می‌شوند؛ زیرا در هنگام عطسه امواج هوا تا شعاع بیست متری پرتاب می‌‌شود.
محرک‌های فیزیکی عطسه می‌‌توان شامل سرماخوردگی ساده، مواد آلرژی‌زا و حساسیت زا، عوامل [[زیست‌محیطی]]، سرمای هوا، نور [[خورشید]] و مانند آنها باشد.
در فرهنگ جاهلی [[عرب]]، انواع و اقسام «فال زدن» مطرح بوده است. فأل یا همان «تفأل» درحقیقت نوعی [[خوشبختی]] و شگون پنداشتن است که در مقابل «تطیر» که به معنای بدشگونی است؛ امّا در [[فرهنگ]] [[فارسی]] فال بد یا [[نیک]] را با نام فال می‌‌شناسند.
مرحوم [[علامه طباطبایی]]، درباره فال بد و امکان تأثیرگذاری آن می‌‌نویسد: «تف‍أل را که اگر خیر باشد تف‍أل، و اگر [[شر]] باشد تطیّر می‌‌خوانند، عبارت است از [[استدلال]] به یکی از حوادث به حادثه ای دیگر، که بعداً پدید می‌‌آید، و در بسیاری از مواردش مؤثر هم واقع می‌‌شود، و آنچه را که انتظارش دارند پیش می‌‌آید، چه خیر و چه شر، چیزی که هست [[فال بد زدن]]، مؤثرتر از فال خیر زدن است <ref>و این تاثیر مربوط به آن چیزی که با آن فال می‌‌زنند نیست، مثلاً صدای کلاغ و جغد نه اثر خیر دارد و نه اثر شر، بلکه</ref>، این تاثیر مربوط است به نفس فال زننده… [[اسلام]] بین فال خوب و فال بد فرق گذاشته، دستور داده [[مردم]] همواره فال [[نیک]] بزنند، و از تطیر، یعنی فال بد زدن [[نهی]] کرده، و خود این دستور [[شاهد]] بر همان است که گفتیم اثری که در تفأل و تطیّر می‌‌بینیم مربوط به نفس صاحب آن است». <ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۲۶</ref>
واژه «تطیر» از «طیر» و پرنده گرفته شده است؛ زیرا [[عرب جاهلی]] به هنگام دیدن انواع پرندگان در هنگام شبانه [[روز]] به ویژه اولین برخورد «فال خوب یا فال بد» می‌‌زد. به عنوان نمونه با دیدن جغد فال بد می‌‌زد. در [[حقیقت]] این که به بد شگونی امری، [[تطیر]] می‌‌گویند؛ زیرا در [[فرهنگ جاهلی]] در ابتدا فال بد تنها مربوط به پرندگان بود. مثل اینکه اگر کلاغ، [[غار]] غار می‌‌کرد دلیل بر [[بدی]] کاری بود که در دست انجام بود! یا این که می‌‌گفتند: اگر جغد پشت بامِ [[خانه]] ای بنشیند، آن خانه ویران می‌‌شود! یا اگر هنگامی که از خانه بیرون می‌‌آمدند پرنده‌ای از سمت چپِ آنها پرواز می‌‌کرد کاری که به دنبالش بودند، به انجام نمی‌رسید؛ و اگر از دست راست پرواز می‌‌کرد، به فال نیک می‌‌گرفتند و نشانه موفّقیّت در آن کار بود.
راغب [[اصفهانی]] می‌نویسد: تطیر فلان و اطیر، اصل آن تفاؤل زدن به پرندگان است، امّا در هر امری که به آن [[خوش بینی]] و [[بدبینی]] می‌شود به کار می‌رود.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه طیر».</ref>
به هر حال، [[عرب]] ابتدا فال بد و خوب را در مورد پرندگان به کار می‌‌برد و لذا به آن طیره می‌‌گفتند، سپس آن را در غیر مورد پرندگان هم به کار می‌‌برد. یکی از گرفتاری‌های [[پیامبران الهی]] همین مسئله بود، که با آن به [[مبارزه]] پرداختند. [[خداوند متعال]] در [[آیه شریفه]] ۱۳۱ [[سوره]] «[[اعراف]]» می‌‌فرماید: {{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس، هرگاه نیکی به آنان روی می‌آورد می‌گفتند این از آن ماست و اگر بلایی به ایشان می‌رسید به موسی و همراهان وی فال بد می‌زدند؛ آگاه باشید که فالشان نزد خداوند است اما بیشتر آنها نمی‌دانند» سوره اعراف، آیه ۱۳۱.</ref>
این [[فرهنگ جاهلی]] در همه [[اقوام]] بوده و هست؛ چنان که اروپایی‌ها می‌‌گویند: «اگر کسی از زیر نردبان عبور کند زندگیش سیاه می‌‌شود» یا «اگر نمکدان از روی میز بیفتد نان ما بریده می‌‌شود یا اگر چاقو به دیگری [[هدیه]] داده شود [[رفاقت]] و [[دوستی]] آنها قطع می‌‌گردد». خلاصه اینکه [[فال بد زدن]] ابتدا در مورد پرندگان بود، سپس به سایر چیزها هم کشیده شد، و در میان همه [[ملل]] از گذشته تا امروز وجود داشته و دارد.
[[خدا]] در [[قرآن]] گزارش می‌‌کند وقتی [[حضرت صالح]] قومش را به [[خداپرستی]] [[دعوت]] فرمود، مردمانش گرفتار بلایایی چون قحطی، [[خشکسالی]] و مانند آنها شدند. <ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۷۳</ref> از این رو آنان در پاسخ به دعوت پیامبرشان گفتند: {{متن قرآن|قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ}}<ref>«گفتند: ما به تو و همراهان تو فال بد زده‌ایم، گفت: فالتان نزد خداوند است بلکه شما گروهی هستید که آزمون شده‌اید» سوره نمل، آیه ۴۷.</ref>
[[قرآن کریم]] در پاسخ بدشگون دانستن [[صالح]] و [[مؤمنان]] به [[دشمنان]] ایشان می‌‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ}}<ref>«گفتند: ما به تو و همراهان تو فال بد زده‌ایم، گفت: فالتان نزد خداوند است بلکه شما گروهی هستید که آزمون شده‌اید» سوره نمل، آیه ۴۷.</ref>؛ [[صالح]] گفت: فال [[نیک]] و بد شما نزد خداست (و همه [[مقدرات]] به [[قدرت]] او تعیین می‌‌گردد)؛ بلکه شما گروهی گرفتار [[فتنه]] هستید».
فتنه کوره [[آتش]] [[ابتلائات]] و [[امتحانات الهی]] است که تا در آن سره از ناسره جدا شود؛ چنان که فلزات از خاک جدا می‌‌شود. بنابراین، این نوع [[بلایا]] که [[انسان]] بدان [[مبتلا]] می‌‌شود، جزو فتنه‌های [[الهی]] و سنت‌های خدایی است که همگان حتی مؤمنانت بدان آزموده می‌‌شوند.<ref>عنکبوت، آیات ۲ و ۳</ref>
[[خدا]] گزارش می‌‌کند که تطیّر و بدبین انگاشتن، درمورد [[قوم حضرت موسی]]{{ع}} نیز تکرار شد؛ چراکه آنان نیز چنین [[معتقد]] بودند؛ چنان که خدا می‌‌فرماید: هنگامی که [[نیکی]] و [[نعمت]] به آنها می‌‌رسید، می‌‌گفتند: «به خاطر خود ماست»، ولی موقعی که [[بدی]] و [[بلا]] به آنها می‌‌رسید، می‌‌گفتند: «از [[شومی]] [[موسی]] و همراهان اوست». [[آگاه]] باشید سرچشمه همه اینها نزد خداست، ولی بیشتر آنان نمی‌دانند. <ref>{{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}} «پس، هرگاه نیکی به آنان روی می‌آورد می‌گفتند این از آن ماست و اگر بلایی به ایشان می‌رسید به موسی و همراهان وی فال بد می‌زدند؛ آگاه باشید که فالشان نزد خداوند است اما بیشتر آنها نمی‌دانند» سوره اعراف، آیه ۱۳۱.</ref>
اصولا چیزی در هستی بیرون از [[مشیت]] و [[مقدرات الهی]] رخ نمی‌دهد؛ ولی هر چیزی از [[خیر و شر]] در هستی رخ می‌‌دهد یا از مصادیق [[کیفر]] و [[مجازات]] [[اعمال نیک]] و بد است؛ یا از مصادیق ابتلائاتی است که خدا انسان را به خیر و شر مبتلا می‌‌سازد: {{متن قرآن|وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً}}<ref>«هر کسی (مزه) مرگ را می‌چشد و شما را با بد و نیک می‌آزماییم و به سوی ما بازگردانده می‌شوید» سوره انبیاء، آیه ۳۵.</ref> تا واکنش [[مردمان]] معلوم شود.<ref>بقره، آیه ۱۵۵؛ محمد، آیه ۳۱</ref>
از [[آیات قرآنی]] به دست می‌‌آید که همه چیز [[دست خدا]] و بر اساس [[برنامه‌ریزی]] [[حکیمانه]] و [[مشیت]] مقدر [[الهی]] است که از قبل تعیین شده است<ref>{{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}} «هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍتا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳.</ref>؛ بنابراین [[خیر و شر]] که در [[زندگی]] اتفاق می‌‌افتد همانند داده‌های الهی و گرفته‌ها از سوی [[خدا]]، مقدر و مقسم است. پس اگر کسی به چیزی دیگری نسبت دهد، در [[حقیقت]] از [[توحید فعلی]] خارج و گرفتار [[شرک]] شده است. از همین روست که در [[حدیثی]] [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «[[فال بد زدن]] نوعی شرک به خداست». <ref>بحارالانوار، ج ۵۵، ص۳۲۲</ref>
بر این اساس می‌‌بایست در پاسخ به تطیر زده گفت: «لاطیرَ اِلاّ طیر [[الله]]». یعنی کسی جز خدا نه امر خوب می‌آورد و نه [[بدی]] را دفع می‌‌کند؛ چنان که خدا در [[قرآن]] فرموده است: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ}}؛ بدانید و [[آگاه]] باشید که طائر شما در نزد خدا است.<ref>اعراف، آیه ۱۳۱</ref> البته یک معنا دیگر این [[آیه]] آن است که [[نامه اعمال]] شما در نزد خداست.
به هر حال، از نظر [[اسلام]] و [[فرهنگ قرآنی]] تفال به معنای [[جاهلی]] مردود است؛ از همین روست که [[معصوم]]{{ع}} فرمود: «از ما نیست کسی که فال بد زند، یا برایش فال بد زده شود؛ یعنی به فال بد دیگران نسبت به خود [[اعتقاد]] داشته باشد». <ref>مجمع الزوائد، ج ۵، ص۱۰۳</ref>
[[امام علی]]{{ع}} نیز می‌‌فرمایند: «فال بد، یک امر [[حقیقی]] و [[واقعی]] نیست».<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۹۲</ref> نقل است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فال [[نیک]] را [[دوست]] داشت و از [[فال بد زدن]]، بدش می‌‌آمد. <ref>مکارم الاخلاق، ص۳۵۰</ref>
در [[روایات]] راهکارهای [[رهایی]] از فال بد را [[توکل به خدا]]،<ref>کافی، ج ۸، ص۱۹۸</ref>، [[بی‌اعتنایی]]<ref>وسائل الشیعه، ح۳۱۰۷۷</ref>، خواندن دعای«{{متن حدیث|اللَّهُمَّ لا طَيرَ اِلَّا طَيرُك وَ لا خَيرَ اِلَّا خَيرُك وَ لا اِله اِلَّا غَيرُك}} ـ خدایا! هیچ فال [[بدی]] اثر ندارد مگر آن چه را تو بخواهی؛ و هیچ خیری نیست مگر آن چه را تو [[اراده]] فرمایی؛ و خدایی جز تو نیست».؛ <ref>أمالی صدوق ص۳۱۶</ref>، فال خوب زدن<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۸۴</ref> اشاره شده است.
پیامبر اکرم فرمود: در [[اسلام]] فال بد و تطیر وجود ندارد. از همین روست که فرمود: {{متن حدیث|وَ اِذَا تَطَیَّرتَ فَامضِ}}؛ اگر در قضیه ای به چیزی فال بد زدی، این را به [[دل]] خودت بد راه نده، برعکس عمل کن، یعنی برعکس این که اشخاص وقتی به چیزی فال بد می‌‌زنند بعد دنبال آن کار نمی‌روند و مثلاً می‌‌گویند این بدشگون است، به هرچه که فال بد زدی عمل کن و دنبالش برو.
بر این اساس، [[باور]] به این که [[عطسه]] بیانگر بدشگونی است، امری نادرست است. از همین روست که پیامبر اکرم می‌‌فرماید: [[خداوند]] عطسه را دوست می‌‌دارد و خمیازه را [[مکروه]] می‌‌داند. هر گاه کسی عطسه کند، [[حمد]] [[خدا]] گوید و هر [[مسلمانی]] که عطسه را می‌‌شنود، او را [[دعا]] گفته و از خداوند مزید [[رحمت]] [[طلب]] کند. <ref>بخاری؛ الجامع الصحیح، ج ۵، ص۲۲۹۰</ref>
این بدان معناست که باور درباره عطسه از [[فرهنگ]] [[خرافی]] و [[جاهلی]] است که ریشه در [[سفاهت]] و بی‌عقلی دارد و هیچ نسبت [[عقلانی]] میان عطسه و [[صبر]] نیست؛ در حالی که در همه [[فرهنگ‌های جاهلی]] از شرق تا غرب عالم، چنین باوری وجود دارد.
نکته دیگر آنکه اصولا در [[قرآن]]، [[صبر]] به معنای دست نگه داشتن از کاری یا انجام دادن آن نیست، بلکه صبر چنان که گفته شد به معنای [[شکیبایی]] و [[بردباری]] و [[استقامت]] در کاری است. بنابراین، وقتی گفته می‌‌شود: صبر کنید! به معنای این نیست که «[[عجله]] نکنید»، بلکه به معنای شکیبایی است.
البته در قرآن، از [[استعجال]] باز داشته شده است<ref>نحل، آیه ۱؛ انبیاء، آیه ۳۷</ref>؛ زیرا عجله به معنای «انجام عمل قبل اوانه و زمانش» است که موجب می‌‌شود تا کار در [[زمان]] خودش انجام نشود؛ گویی شخص [[عجول]] میوه را کال می‌‌کند قبل از آنکه برسد و کامل شود. [[دنیا]] را عاجله می‌‌گویند؛ زیرا میوه [[اعمال]] را می‌‌بایست در [[قیامت]] درو کرد نه در دنیا و [[تعجیل]] دیدن آثار اعمال در دنیا خوب نیست. از همین روست که [[خدا]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو می‌دهیم سپس برای او دوزخ را می‌گماریم که در آن نکوهیده رانده درآید * و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد» سوره اسراء، آیه ۱۸-۱۹.</ref>
در [[فرهنگ اسلامی]] از [[انسان‌ها]] خواسته می‌‌شود تا در کارهای عجله نکنند و بگذارند تا وقتش برسد؛ و اگر درباره [[نماز]] گفته می‌‌شود عجله کنید، به این معنا است که خود را برای وقت نماز آماده کنید تا [[نماز اول وقت]] از شما فوت نشود؛ نه این که قبل از وقت نماز، نماز بگزارید و آن را اقامه کنید.
به هر حال، هیچ رابطه و نسبت معنا داری همانند نسبت علیّ و معلولی یا مانند آن چنان که در متغیرها گفته می‌‌شود، میان [[عطسه]] و [[صبر]] نیست؛ بنابراین در هنگام عطسه، صبرکردن لازم نیست. از همین روست که در [[فرهنگ اسلامی]] گفته شده هرگاه یکی از شما عطسه کرد در [[حق]] او [[دعا]] کنید و بگویید: «یرحمکم [[الله]]؛ [[رحمت خدا]] شامل حال شما گردد». و طرف مقابل نیز متقابلا دعا کند و بگوید: «یغفر الله لکم؛ [[خداوند]] شما را بیامرزد».
جالب این است که در همه [[فرهنگ‌ها]] ارتباط معناداری میان عطسه و احتمال [[بیماری]] یا [[رهایی]] از آن دیده شده است و از همین روست که در همه [[فرهنگ]] پس از عطسه به نوعی گفته می‌‌شود: [[عافیت]] باشد؛ یا [[خدا]] تو را [[حفظ]] کند؛ یا [[سلامت]] باشید؛ یا مانند آنها که همگی دلالت بر ارتباط معنادار عوامل مادی و فیزیکی در مسأله سلامت و بیماری دارد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نسبت صبر و عجله از نظر قرآن (مقاله)|نسبت صبر و عجله از نظر قرآن]].</ref>.
==[[صبر]] نمادی از [[مقام احسان]]==
یکی از [[مقامات]] بلند [[انسانی]] مقام احسان است. [[احسان]] در [[آموزه‌های قرآنی]] از دامنه و گستره وسیع معنایی و مصداقی برخوردار می‌‌باشد. احسان که ارتباط تنگاتنگی با [[عواطف]] و [[احساسات]] انسانی دارد، [[رفتار نیک]] و [[پسندیده]] به ویژه در [[ارتباط با دیگران]] را تعیین و [[تفسیر]] می‌‌کند. [[عارفان]] در باره مقام احسان بسیار سخن گفته‌اند و [[حمزه]] فناری در کتاب مشهور خویش مصباح الانس ضمن بیان کلیاتی از [[عرفان نظری]] درباره [[تاویل قرآن]] [[کریم]]، مراتب وجودی [[انسان]]، [[علوم]] [[باطنی]]، [[اختلاف]] [[امت‌ها]]، روش‌های [[سیر و سلوک]] [[عرفانی]]، [[فهم]] [[حقایق]] عرفانی، مراتب نفس، [[براهین عرفانی]] مبنی بر وجود و [[توحید ذاتی]]، تجلی [[خداوند]]، به مفهوم احسان در [[عرفان]] پرداخته و سپس مراتب [[اهل]] [[سلوک]]، مراحل و منازل [[اخلاق]] و عرفان و [[عشق]] و [[محبت]] و مراتب آن در عرفان را بیان کرده است.
احسان از حوزه [[اخلاق فردی]] تا [[اجتماعی]] و از حوزه [[نماز]] تا [[انفاق]] را شامل می‌‌شود. واژه «احسان» که از ریشه «[[حُسن]]» به معنای [[زیبایی]] و [[نیکی]] می‌باشد، در [[قرآن]] در سه معنا به کار رفته است: ‌۱ـ [[تفضّل]] و [[نیکی به دیگران]]، ۲ـ انجام و سر و سامان دادن به امور و [[کارها]] به وجه [[نیکو]] و کامل، ۳ـ انجام [[اعمال]] و [[رفتار صالح]]. احسان در این کاربرد تقریباً مترادف با [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] است.
از بررسی موارد کاربرد واژه «[[محسن]]» و مشتقاتش در قرآن، استفاده می‌شود که این واژه دارای دو معنی و کاربرد است: ۱ـ‌ نیکی و خیر رساننده به دیگران، ۲ـ انجام‌دهنده اعمال و رفتارهای [[صالح]] و [[نیک]]. [[مقام]] محسنان در این کاربرد از برخی مقامات [[متقیان]] [[برتر]] است، و به طور کلی این واژه در این معنی و کاربرد خود بیشتر به کسانی اطلاق شده که از [[ایمانی]] [[راسخ]] و [[ثبات قدم]] در راه [[ایمان]] و انجام [[تکالیف الهی]] برخوردار بوده‌اند.
از نظر قرآن صبر نمادی از مقام احسان است. از این روست که [[خداوند]] در [[آیه]] ۱۱۵ [[سوره هود]]، [[صبر]] [[پیامبر]] را نمادی از [[نیکوکاری]] و [[مقام احسان]] وی برشمرده و می‌‌فرماید که صبر ریشه در [[مقام]] [[محسنین]] دارد و خداوند هرگز [[پاداش]] و [[اجر]] محسنان را تباه نمی‌سازد.
خداوند در آیاتی از جمله ۴۵ [[سوره بقره]]، صبر را یکی از ابزارهای کلیدی در [[زندگی]] بر می‌‌شمارد که آثار بسیاری از جمله [[آرامش]] و [[آسایش]] را برای شخص به ارمغان می‌‌آورد. [[اهل]] [[خشوع]] در برابر خداوند و [[ربوبیت]] و پروردگاری اش، [[اهل صبر]] و [[شکیبایی]] هستند و هرگز آزمون‌ها و [[بلایا]] و [[مشکلات]] او را نمی‌شکند و از جاده صواب و [[درستی]] و [[راستی]] بیرون نمی‌برد. از آیه ۱۵۳ سوره بقره و نیز ۱۲۸ [[سوره اعراف]] به دست می‌‌آید که صبر ابزاری کار آمد در زندگی [[بشر]] است که در کنار [[نماز]] و و [[استعانت]] به خداوند از آن طریق می‌‌تواند مشکلات بشری را حل کرده و [[سرنوشت]] فردی و جمعی او را به گونه ای رقم زند که همه [[زمین]] در [[اختیار]] ایشان قرار گرفته و آنان [[وارثان]] و [[حاکمان]] زمین شوند.
از [[مراتب صبر]] می‌‌توان به [[صبر جمیل]] اشاره داشت که مشکلات سنگین و [[گرفتاری‌ها]] و بلایا را بر شخص آسان می‌‌سازد و [[اجازه]] نمی‌دهد تا [[رفتار]] نامتعادل از خود بروز دهد. البته واکنش‌هایی چون [[گریه]] و [[درد]] درونی به معنای [[بی‌تابی]] و بی‌صبری نیست؛ چراکه [[عواطف]] [[انسانی]] در برابر عامل درد و هیجانات به طور طبیعی واکنش نشان می‌‌دهد و این واکنش طبیعی برای [[انسان]] مفید و سازنده است. بنابراین مراد از بی‌تابی آن است که شخص [[تحمل]] خویش را از دست داده و واکنش‌های تند و هیجانی بیرون از [[تعادل]] از خود بروز دهد و نتواند غلیان [[احساس]] و عواطف خویش را [[مدیریت]] کند. اما اگر بتواند ضمن واکنش طبیعی به هیجانات آن را مدیریت کند، این صبر جمیل و زیباست. این عمل از سوی [[حضرت یعقوب]] هنگامی که خبر کشته شدن فرزند عزیزش یوسف{{ع}} به دست [[گرگان]]،<ref>{{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ}} «و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که می‌گویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف می‌کنید از خداوند باید یاری جست» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref> و [[اتهام]] [[دزدی]] و بازداشت دیگر فرزندش در [[مصر]]<ref>{{متن قرآن|قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}} «(یعقوب) گفت: (نه چنین است) بلکه هوای نفستان کاری را در چشمتان آراست پس (کار من) شکیبی نیکو (خواهد بود)، باشد که خداوند همه آنان را به نزد من باز آورد، اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۸۳.</ref> را شنید، انجام داد و از آن سخن گفت و [[اهل بیت]]{{ع}} بارها در [[مصیبت‌ها]] از جمله [[شهادت امام حسین]]{{ع}} و یارانش بروز و ظهور دادند.
[[خداوند]] [[پیامبر گرامی]]{{صل}} را موظف به [[صبر جمیل]] و به دور از هر گونه [[بی‌تابی]] و [[گلایه]] در برابر [[خیره]] سری‌های [[دشمنان]]<ref>{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِّنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ * تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ * فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلا}} «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست * که از آن کافران است، بی‌آنکه بازدارنده‌ای داشته باشد * از سوی خداوند دارنده پایگاه‌ها (ی بلند) * فرشتگان و روح، در روزی که اندازه آن پنجاه هزار سال است به سوی او فرا می‌روند * پس به نکویی شکیب کن» سوره معارج، آیه ۱-۵ و نیز مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ص۴۲۸</ref> می‌‌کند و در [[آیه]] ۳۲ و [[آیات]] بسیار دیگر، ایشان را مامور می‌‌کند تا [[صبر]] را پیشه خود سازد و در برابر [[سختی‌ها]] و [[ناملایمات]] [[زندگی]] و [[مأموریت]] و [[مسئولیت الهی]]، [[بی‌تابی]] و [[گلایه]] نکند.
[[پیامبر]]{{صل}} برای دست یابی به [[مقام]] [[اولوالعزم]] مامور می‌‌شود تا همانند دیگر [[پیامبران]] دارای این مقام، [[صبر]] پیشه کند تا این گونه بتواند به مسئولیت‌های خود عمل کرده و اهداف خویش را تحقق بخشد؛<ref>{{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ}} «بنابراین شکیبا باش همان‌گونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه که آنان روزی که آنچه را وعده‌شان داده‌اند بنگرند، چنانند که گویی جز ساعتی از یک روز (در جهان) درنگ نکرده‌اند، این، پیام‌رسانی است؛ پس آیا جز بزهکاران نابود می‌گردند؟» سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref>؛ چراکه از [[آثار صبر]] در کنار [[تقوای الهی]]، رسیدن به فرجام [[نیک]] است.
اصولا هر کسی اگر بخواهد به [[هدف]] خویش برسد می‌‌بایست صبر پیشه کند؛ چه این هدف امری مادی و [[دنیوی]] باشد یا امری [[اخروی]] ومعنوی. از این روست که در آیاتی از جمله در انجام [[مأموریت]] [[تبلیغ]] و اجرای [[دستورهای الهی]] می‌‌بایست [[شکیبایی]] و صبر پیشه کرد تا به هدف رسید.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ * وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ * وَلا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ * وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ}} «ای جامه بر خود کشیده! * برخیز و هشدار بده! * و پروردگارت را بزرگ بدار، * و جامه‌ات را پاکیزه گردان، * و از (هر) آلایش دوری کن، * و (چیزی) را بدین امید که زیادتر (باز) بگیری مده، * و برای پروردگارت شکیبایی پیشه کن،» سوره مدثر، آیه ۱-۷.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عوامل و آثار صبر در زندگی (مقاله)|عوامل و آثار صبر در زندگی]].</ref>.
==آثار صبر و [[بردباری]]==
برای این که نقش و تاثیر صبر و بردباری را در [[زندگی]] بدانیم پیش از بیان عوامل آن به آثار آن می‌‌پردازیم. البته آثاری که در این جا بیان می‌‌شود با توجه به آثار صبری است که [[قرآن]] برای صبر پیامبر{{صل}} این [[اسوه]] [[انسان]] و [[اشرف]] [[آفرینش]] بیان کرده است.
#'''[[امداد]] [[خداوند]]''': خداوند از [[آثار صبر]] را امدادهای [[قطعی]] خداوند بر می‌‌شمارد و بیان می‌‌کند که اگر [[صبر]] پیشه گرفته شود، خداوند [[عنایت خاص]] خواهد داشت و از طرق و راه‌هایی که انسان [[گمان]] نمی‌کند به او کمک می‌‌کند تا به [[هدف]] و مقصود خویش برسد. این [[وعده]] [[حق الهی]] است که در صورت [[شکیبایی]] می‌‌تواند مورد کمک و امدادهای خاص قرار گیرد.<ref>انعام، آیه ۳۴؛ نحل، آیات ۱۲۷ و ۱۲۸ و نیز روم، آیه ۶۰</ref>
#'''جلب [[محبت]]''': از دیگر آثار صبر در برابر بد رفتاری‌های دیگران و دفع آن به بهترین [[شیوه]] می‌‌توان به جلب [[دوستی]] دیگران و زمینه برطرف شدن [[دشمنی‌ها]] اشاره کرد که خداوند در [[آیات]] ۳۴ و ۳۵ [[سوره فصلت]] به آن اشاره دارد.
#'''[[مقام رضا]]''': اگر کسی بخواهد به مقام رضا برسد و از آثار [[خشنودی]] و [[رضایت الهی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] بهره مند شود می‌‌بایست، صبر را در برابر [[اذیت]] و [[آزار]] [[دشمنان]] پیشه گیرد و [[اجازه]] ندهد که اذیت و آزار او را بی‌تاب نماید و از انجام [[مسئولیت]] و [[مأموریت]] باز دارد و مانع حرکت طبیعی به سوی هدف شود. اگر انسان به مقام رضا برسد از [[بهشت]] [[رضوان]] بهره مند خواهد شد و [[دل]] وی در دنیا نیز به [[آرامش]] و خشنودی می‌‌رسد؛ چراکه [[خشنودی الهی]] به طور طبیعی خشنودی دل را به همراه خواهد داشت. به هر حال اگر کسی بخواهد به [[مقام]] [[رضای الهی]] دست یابد می‌‌بایست صبر را بر اساس [[آیه]] ۱۳۰ [[سوره طه]] به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای دست یابی در پیش گیرد و به آن پای بند باشد.
#'''فرجام [[نیک]]''': از دیگر آثار صبر پیشگی می‌‌توان به بهره‌مندی از فرجام نیک و [[عاقبت به خیری]] اشاره کرد که در آیاتی از جمله ۴۹ [[سوره هود]] و ۱۳۲ سوره طه به آن اشاره شده است.
#'''[[نیکی]] در برابر [[بدی]]''': [[انسان‌ها]] به طور طبیعی واکنش متقابلی انجام می‌‌دهند و اگر [[نیکی]] از کسی ببیند می‌‌کوشند نیکی کنند و کم‌تر کسی است که در برابر نیکی [[رفتاری]] متضاد و متقابل انجام دهد و [[بدکاری]] نماید. همچنین کم‌تر کسی است که در برابر [[بدی]] دیگران [[اقدام]] به نیکی کند و خود را چنان بسازد که بدی را به نیکی پاسخ دهد. اما کسانی که [[صبر]] پیشه کرده‌اند، هرگز بر اساس رفتارهای دیگران واکنش و پاسخ نمی‌دهند بلکه بر اساس [[اخلاق]] و آموزه‌های [[انسانی]] و [[الهی]] می‌‌کوشند پاسخ دهند. این گونه است که در برابر بدی دیگران به نیکی اقدام می‌‌کنند و نشان می‌‌دهند که همانند دیگران نیستند بلکه در یک مرتبه بالاتر از اخلاق و [[انسانیت]] قرار دارند و همواره [[رحمت]] ایشان بر [[غضب]] ایشان پیشی می‌‌گیرد. [[خداوند]] دست یابی به [[خصلت]] نیکی در برابر بدی دیگران را در [[سایه]] سار [[شکیبایی]] و صبر می‌‌داند و در [[آیات]] ۳۴ و ۳۵ [[سوره فصلت]] به عنوان یکی از [[آثار صبر]] از آن یاد می‌‌کند.
#'''[[مقام احسان]]''': بر اساس [[آیه]] ۱۱۵ [[سوره هود]] می‌‌توان گفت که صبر موجب قرار گرفتن [[انسان]] در زمره محسنان است. البته چنان که گفته شد صبر خود به یک معنا خود نمادی از ویژگی [[احسان]] در شخص است. از این روست که به عنوان تعلیل در آیه مورد توجه قرار گرفته است. به هر حال ارتباط تنگاتنگی میان مقام احسان و [[مقام صبر]] وجود دارد که از این آیه می‌‌توان آن را [[استنباط]] کرد.
اینها تنها نمونه‌های از آثار صبر است که در این جا به آن اشاره شده است. همین مقدار از آثار صبر به خوبی می‌‌تواند [[منزلت]] و [[ارزش]] و اهمیت صبر در [[زندگی]] را نشان دهد و عاملی در [[تشویق]] انسان برای کسب آن باشد. اگر کسی بخواهد به همین آثار صبر دست یابد می‌‌بایست به عوامل ایجادی و تقویتی صبر توجه یابد و از بخواهد تا با [[شناسایی]] آنها، زمینه [[صبر]] را در خود پدید آورد و از آثار و [[برکات]] آن بهره مند شود. از این رو در ادامه به عوامل ایجادی و تقویتی صبر اشاره می‌‌شود. تا باشد با بهره‌مندی از این عوامل و تحقق صبر از [[آثار صبر]] بهره مند شویم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عوامل و آثار صبر در زندگی (مقاله)|عوامل و آثار صبر در زندگی]].</ref>.
==عوامل صبر==
بی‌گمان حوزه [[معرفت]] و [[شناخت]] تاثیر شگرف و مستقیم در نگرش‌ها و [[رفتارها]] و [[اعتقادات]] و باورهای [[آدمی]] دارد. از این روست که بخشی از آموزه‌ها و گزاره‌های [[قرآنی]] به حوزه شناخت و معرفت اختصاص یافته است تا انگیزه ای در [[درون انسان]] برای [[گرایش]] به موضوع ایجاد شود؛ زیرا [[نادانی]] و [[جهل]] نسبت به موضوع هرگز انگیزه ای برای [[انسان]] برای عمل و [[رفتار]] ایجاد نمی‌کند؛ آن چه موجب می‌‌شود تا انسان به چیزی علاقه مند شده و یا بدان گرایش یابد، همان شناخت انسان به موضوع و آثار و برکات آن است. از این روست که شناخت می‌‌تواند به عنوان مهم‌ترین عامل حرکتی و عشقی در آدمی عمل کند و او را به سوی موضوع [[ترغیب]] و [[تشویق]] نماید.
[[خداوند]] بر همین اساس، مهم‌ترین عامل در ایجاد صبر و [[بردباری]] در آدمی را توجه به [[حاکمیت مطلق]] و [[برتر]] خود معرفی می‌‌کند و می‌‌گوید که اگر انسان به این مسأله توجه یابد خود مهم‌ترین عامل در ایجاد صبر می‌‌باشد و [[اجازه]] می‌‌دهد تا انسان به [[سادگی]] در برابر [[مشکلات]] و [[سختی‌ها]] بیایستد و [[بی‌تابی]] نکند؛ زیرا [[علم]] به این که خداوند همه هستی را [[مدیریت]] می‌‌کند و [[حاکم]] مطلق بر همه چیز است و چیزی از دایره [[حکومت]] او بیرون نیست، موجب می‌‌شود تا هر اتفاق و مشکلی را مبتنی بر علم و [[آگاهی]] خداوند و در دایره [[مشیت]] و [[اراده]] عالی خداوندی بییند و با آن کنار بیاید؛ زیرا می‌‌داند که هیچ در [[جهان]] بی‌علت یا بی‌حکمت و [[هدف]] اتفاق نمی‌افتد و بیرون دایره اراده و مشیت عالی خداوند نیست.<ref>{{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}} «و از آنچه به تو وحی می‌گردد پیروی کن و شکیبایی پیشه ساز تا خداوند داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یونس، آیه ۱۰۹.</ref>
در همین رابطه [[آگاهی]] و [[علم]] [[آدمی]] به [[ربوبیت]] و پروردگاری [[الهی]] نقش بسیار تاثیرگذار و مستقیمی ایفا می‌‌کند؛ زیرا توجه آدمی و همچنین [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به این که [[خداوند]] [[پروردگار]] عالم است و ربوبیت او فراگیر و همه جانبه بر همه هستی از جمله خود او و روابط دیگران با اوست، می‌‌تواند زمینه [[صبر]] و [[بردباری]] را در آدمی ایجاد و تقویت نماید. از این روست که خداوند در [[آیه]] ۶۵ [[سوره مریم]] به علم و ایمان در این باره اشاره می‌‌کند و آن را زمینه‌ساز صبر در [[انسان]] بر می‌‌شمارد.
خداوند در این آیه ایمان به [[توحید]] و [[شناخت]] خدای بی‌مانند و [[بی‌شریک]]، را زمینه‌ساز [[شکیبایی]] و بردباری بر می‌‌شمارد و می‌‌فرماید که این گونه انسان به [[سادگی]] تن به آن چه می‌‌دهد که خداوند برای او مقدر کرده است و در برابر فشارها و [[سختی‌ها]] [[بی‌تابی]] نمی‌کند بلکه می‌‌کوشد تا واکنش درست و منطقی و براساس [[آموزه‌های الهی]] و [[عقلانی]] بدهد.
توجه به [[قدرت خداوند]]<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ * فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ}} «و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم و هیچ ماندگی به ما نرسید * پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!» سوره ق، آیه ۳۸-۳۹.</ref> و [[قضای الهی]] در همه کلیات و جزئیات یا ریز و درشت موضوعات و مسایل و رخدادها<ref>طه، آیات ۱۲۸ تا ۱۳۰ و نیز روم، آیات ۵۸ تا ۶۰</ref> و همچنین آگاهی و توجه یابی به [[سنت استدراج]] و [[امهال]] نسبت به [[دشمنان]] و مخالفان <ref>قلم، آیات ۴۴ تا ۴۸</ref> می‌‌تواند در ایجاد و تقویت [[صبر]] و [[بردباری]] بسیار موثر باشد. از این روست که در این [[آیات]] به این امور به عنوان عوامل صبر توجه داده شده است.
توجه و [[اعتقاد]] به این که [[دشمنان دین]] و [[توحید]] [[شکست]] می‌‌خورند و هر که بر خلاف [[حق]] و [[حقیقت]] گام بردارد و به سوی [[باطل]] متمایل شود در نهایت شکست خواهد خورد، خود عاملی مهم در ایجاد صبر و تقویت آن می‌‌باشد که در آیات ۵۵ و ۵۶ [[سوره غافر]] به آن اشاره شده است.
البته [[آگاهی انسان]] نسبت به [[فرجام بد]] و شوم بدکاران و باطل گرایان می‌‌تواند [[انسان]] را به سوی حق و حقیقت و صبر در برابر آن تقویت نماید. از این روست که [[خداوند]] در آیاتی از جمله آیات ۵۵ تا ۶۰ [[سوره روم]] گزارشی از احوالات بد و شوم دشمنان و باطل گرایان در [[قیامت]] می‌‌دهد تا موجبات [[تقویت روحیه]] و افزایش صبر در [[آدمی]] شود. در آیات ۴۸ و ۴۹ [[سوره قلم]]، نیز خداوند توجه یابی [[پیامبر]] به عواقب بی‌صبری در برابر حق ناپذیران را مطرح می‌‌کند و آن را زمینه‌ساز صبر و [[شکیبایی]] آن حضرت بر می‌‌شمارد و در آیات ۱۲۸ تا ۱۳۰ [[سوره طه]]، توجه به [[هلاکت]] و [[نابودی دشمنان]] در گذشته [[تاریخ]] را زمینه‌ساز صبر انسان در برابر فشارهای بیرونی بر می‌‌شمارد.
آگاهی انسان نسبت به قصه دیگران و رفتارهای آنان و همچنین موفقیت‌ها و پیروزی‌های که در [[سایه]] سار صبر پیشگی به دست آورده‌اند، یکی از عوامل ایجاد و تقویت صبر دانسته شده است. از این روست که خداوند در [[آیات قرآنی]] به قصه‌های [[پیامبران]]<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ}} «و به یقین پیش از تو (نیز) پیامبرانی دروغگو شمرده شدند پس، هر چه دروغگو شمرده شدند و آزار دیدند شکیبایی ورزیدند تا آنکه یاری ما به ایشان رسید؛ و برای کلمات خداوند هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و بی‌گمان (برخی) از خبر (های) پیامبران به تو رسیده است» سوره انعام، آیه ۳۴.</ref> از جمله سرگذشت [[حضرت داود]]<ref> ص، آیات ۱۷ تا ۱۲۰</ref> و [[حضرت نوح]]<ref>{{متن قرآن|قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ * تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}} «گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکت‌هایی بر تو و بر امت‌هایی از همراهانت و امت‌هایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید * این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۸-۴۹.</ref> و دیگران اشاره می‌‌کند تا این گونه [[روحیه]] [[مقاومت]] و [[صبر]] را در [[پیامبر]]{{صل}} تقویت کند. بر این اساس می‌‌توان گفت که سرگذشت دیگران و خواندن آن می‌‌تواند به عنوان عامل و زمینه‌ساز صبر در [[آدمی]] باشد.
[[آگاهی]] از [[وعده‌های الهی]] و فرجام خوب [[اهل]] صیر و [[تقوا]] و [[فرجام بد]] [[اهل فجور]] و بی‌صبری می‌‌تواند خود به عنوان زمینه‌ساز یا عامل ایجادی و یا تقویت صبر مطرح باشد.<ref>احقاف، آیات ۳۴ و ۳۵ و نیز انعام، ایه ۳۴ و آیات دیگر</ref>
اگر [[انسان]] با استفاده از چنین عواملی زمینه صبر را در خود ایجاد و یا تقویت کند، می‌‌توان به [[سادگی]] در برابر بدی‌های دیگران<ref>{{متن قرآن|نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ * وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}} «به پذیرایی از سوی آمرزنده‌ای بخشاینده * و این را جز به آنان که می‌شکیبند، و جز به آنان که بهره‌ای سترگ دارند فرانیاموزند» سوره فصلت، آیه ۳۲ و ۳۵.</ref>، بی‌منطقی‌های دیگران<ref>معارج،آیات ۱ تا ۵</ref>، [[اذیت]] و [[آزار]] [[دشمنان]]<ref>انعام، آیه ۳۴</ref>، سخنان ناروا و [[زخم زبان]] ها<ref>{{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى}} «باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی» سوره طه، آیه ۱۳۰؛ {{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ}} «پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!» سوره ق، آیه ۳۹.</ref>، [[احکام]] وتکالیف [[الهی]]<ref>معارج،ایات ۱ تا ۵</ref> سختی‌های [[عبادت]] و [[بندگی]]<ref>{{متن قرآن|رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}} «پروردگار آسمان‌ها و زمین است و آنچه میان آنهاست پس او را بپرست و در پرستش او شکیبایی کن، آیا برای او همنامی می‌شناسی؟» سوره مریم، آیه ۶۵.</ref> و دیگر [[ناملایمات]] و سختی‌های [[زندگی]] [[صبر]] کرده و [[بی‌تابی]] نکند و بتواند به اهدافی بلندی چون خود‌سازی و دیگران‌سازی از طریق [[رسالت]] <ref>یونس، آیات ۱۰۸ و ۱۰۹</ref> و [[تبلیغ]] [[معارف]] و [[حقایق]] [[قرآنی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلًا * فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا}} «به راستی ما این قرآن را بر تو خرده خرده فرو فرستاده‌ایم * پس برای فرمان پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر» سوره انسان، آیه ۲۳-۲۴.</ref> و اجرای و [[اقامه عدل]] و [[نماز]] و مانند آن<ref>{{متن قرآن|وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى}} «و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.</ref> برسد و از همه [[سختی‌ها]] به [[سادگی]] عبور کند و [[مشکلات]] [[زندگی]] را [[مدیریت]] نماید. باشد این گونه باشیم و در برابر سختی‌ها و [[مصیبت‌ها]] [[بی‌تابی]] نکرده و [[صبر جمیل]] در پیش گیریم و از آثار آن بهره مند شویم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عوامل و آثار صبر در زندگی (مقاله)|عوامل و آثار صبر در زندگی]].</ref>.
==رابطه علم و صبر==
صبرهای سه گانه، یعنی [[صبر بر طاعت]] و [[صبر از معصیت]] و [[صبر بر مصیبت]] که در [[روایات]] آمده، زمانی تحقق می‌یابد که شرایطی فراهم آید. از جمله مهم‌ترین عوامل آن، [[علم]] و [[آگاهی]] است. اگر [[انسان]] بخواهد بر انجام [[تکالیف]] [[صبوری]] کند، باید فایده آن را بداند و گرنه مانند هر کار [[طاقت]] فرسایی که اثر آن را نمی‌داند، آن کار را رها می‌کند. همچنین اگر بخواهد از [[معصیت]] و [[گناه]] دوری کند، باید تاثیر آن را در زندگی‌اش بداند، وگرنه تحت تاثیر وسوسه‌ها و جاذبه‌های گناه به معصیت کشیده می‌شود. از طرفی زمانی انسان می‌تواند بر مصیبتی [[صبر]] کند که [[حکمت]] و [[مصلحت]] آن را بشناسد و گرنه به [[جزع]] و فزع می‌افتد.
البته انسان [[حلیم]] نیز مانند [[صابر]] و [[صبور]] و صبار باید نه تنها علم داشته باشد، بلکه برخوردار از [[تعقل]] و [[تفکر]] باشد تا بتواند [[خشم]] خود را مهار و [[مدیریت]] کند. بر همین اساس باید علم را یکی از مهم‌ترین علل و عوامل صبر و [[حلم]] در انسان دانست.
[[حضرت خضر]]{{ع}} به [[حضرت موسی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا}}<ref>«و چگونه در چیزی که به آن آگاهی فراگیر نداری شکیب می‌کنی؟» سوره کهف، آیه ۶۸.</ref>
واژه «[[خُبر]]» به ضم خاء به معنای [[خبیر]] و خُبره است. خبیر کسی است که [[زمین]] را می‌کند تا اخباری از وضعیت آن به دست آورد؛ هر چه کاوش‌، عمیق‌تر باشد، احاطه بر موضوع بیشتر بوده و [[اخبار]] به [[صدق]] نزدیک‌تر خواهد بود. بنابراین از نظر [[خضر]]{{ع}} وقتی [[موسی]]{{ع}} از کارهای او [[آگاه]] نیست؛ چگونه می‌تواند به چیزی که تنها ظاهر آن را می‌بیند و از [[باطن]] آن خبری ندارد، صبر کند. ظاهر این است که کشتی را سوراخ کرده، [[کودک]] بی‌گناهی را کشته و دیواری را به رایگان ساخته است؛ بنابراین، به [[حکم]] ظاهر لازم است تا نسبت به آن [[اعتراض]] کرد؛ چون به حکمت و باطن این [[کارها]] [[آگاهی]] و [[شناختی]] ندارد.<ref>{{متن قرآن|وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا * قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا * قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا * فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا * قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا}} «و چگونه در چیزی که به آن آگاهی فراگیر نداری شکیب می‌کنی؟ * گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمی‌پیچم * گفت: اگر از من پیروی داری چیزی از من مپرس تا خود از آن برای تو سخن سر کنم * پس راه افتادند، تا هنگامی که سوار کشتی شدند آن را سوراخ کرد؛ (موسی) گفت: آیا آن را سوراخ کردی که سرنشینان را غرق کنی، بی‌گمان کاری شگفت کردی! * گفت: آیا نگفتم که تو هرگز با من شکیبایی نمی‌توانی کرد؟» سوره کهف، آیه ۶۸-۷۲.</ref>
[[خداوند]] درباره [[فرمان جهاد]] و [[کشتار]] [[دشمنان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و همان برایتان بدتر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.</ref>
اینکه [[انسان]] چیزی را ناخوش دارد یا خوشایند و محبوبش باشد، به [[علم]] او بستگی دارد؛ چون شخص، ظاهر [[قتال]] را می‌بیند که کراهت‌آمیز است، بر اساس همین [[میزان]] علم خویش [[داوری]] می‌کند، اما اگر نسبت به [[باطن]] و [[ملکوت]] آن آگاهی و [[شناخت]] داشت، این [[کراهت]] برداشته می‌شد و آن امر [[محبوب]] می‌شد.
به هر حال، علم و [[آگاهی انسان]] نسبت به مسائل موجب می‌شود تا نحوه و چگونگی [[رفتار]] و کنش و واکنش‌های وی [[تغییر]] یابد. از همین رو در [[صبر]] و [[حلم]] نمی‌توان نقش [[علم]] را نادیده گرفت. کسی که می‌داند هر چیزی از خوب و بد بر سر [[انسان]] می‌آید بر اساس [[حکمت]] و برنامه تعیین شده [[الهی]] است<ref>{{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}} «هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳؛ {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}} «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ‌تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> دیگر [[جزع]] و فزع نمی‌کند و بهره‌مند از [[رحمت الهی]] خواهد شد.<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}} «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم) * بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافته‌اند» سوره بقره، آیه ۱۵۶-۱۵۷.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[رابطه علم و صبر (مقاله)|رابطه علم و صبر]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۳۳: خط ۶۳۲:
# [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[فرهنگ قرآن ج۱۸ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن ج۱۸''']]
# [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[فرهنگ قرآن ج۱۸ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن ج۱۸''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:13681050.jpg|22px]] [[علی‌جان کریمی|کریمی، علی‌جان]]، [[صبر - کریمی (مقاله)|مقاله «صبر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۷ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۷''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی در اسلام (مقاله)|'''صبر و شکیبایی در اسلام''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نسبت صبر و عجله از نظر قرآن (مقاله)|'''نسبت صبر و عجله از نظر قرآن''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عوامل و آثار صبر در زندگی (مقاله)|'''عوامل و آثار صبر در زندگی''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[رابطه علم و صبر (مقاله)|'''رابطه علم و صبر''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۳٬۶۲۹

ویرایش