←تعمد نبی به سهو
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
در سند این روایت زرعه و سماعه قرار دارند که هر دو واقفیمذهب هستند. شیخ طوسی درباره آنها این [[حدیث]] را نقل کرده است: [[حسن بن قیام صیرفی]] میگوید: «... به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم با این [[حدیثی]] که [[زرعة بن محمد]]، از [[سماعة بن مهران]] نقل کرده است که امام صادق {{ع}} فرمود: این پسر من به [[پنج تن]] از [[انبیا]] شباهت دارد، چه کنم؟»... امام رضا {{ع}} فرمود: «زرعه [[دروغ]] میگوید. حدیثی را که سماعه نقل کرده اینطور نبوده است...»<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۴.</ref>. | در سند این روایت زرعه و سماعه قرار دارند که هر دو واقفیمذهب هستند. شیخ طوسی درباره آنها این [[حدیث]] را نقل کرده است: [[حسن بن قیام صیرفی]] میگوید: «... به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم با این [[حدیثی]] که [[زرعة بن محمد]]، از [[سماعة بن مهران]] نقل کرده است که امام صادق {{ع}} فرمود: این پسر من به [[پنج تن]] از [[انبیا]] شباهت دارد، چه کنم؟»... امام رضا {{ع}} فرمود: «زرعه [[دروغ]] میگوید. حدیثی را که سماعه نقل کرده اینطور نبوده است...»<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۴.</ref>. | ||
روایت [[زید شحام]]: در این روایت زید شحّام از امام صادق {{ع}} درباره مردی سؤال میکند که | روایت [[زید شحام]]: در این روایت زید شحّام از امام صادق {{ع}} درباره مردی سؤال میکند که نماز عصر خود را پنج یا شش رکعت خوانده است. امام {{ع}} میفرماید: اگر [[یقین]] دارد که [[نماز]] خود را اینگونه خوانده است، باید اعاده کند. اگر [[یقین]] دارد که دو رکعت یا سه رکعت خوانده و سپس برگشته و سخن گفته است، باید باقیمانده نماز را بخواند و تمام کند؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} وقتی نماز چهار رکعتی را، از روی فراموشی، دو رکعت خواند و ذوالشمالین این فراموشی را به او تذکّر داد، رسول خدا {{صل}} ایستاد و باقیمانده نماز را خواند و نماز را تمام کرد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. | ||
در سند این [[روایت]] ابو جمیله قرار دارد. شماری از دانشمندان رجال درباره وی میگویند: «[[مفضل بن صالح]]، ابوجمیلة اسدی،... [[ضعیف]] و [[کذّاب]] است و [[حدیث]] جعل میکند<ref>ابن غضائری، رجال ابن غضائری، ص۸۸؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۲، ص۲۵۶.</ref>. | در سند این [[روایت]] ابو جمیله قرار دارد. شماری از دانشمندان رجال درباره وی میگویند: «[[مفضل بن صالح]]، ابوجمیلة اسدی،... [[ضعیف]] و [[کذّاب]] است و [[حدیث]] جعل میکند<ref>ابن غضائری، رجال ابن غضائری، ص۸۸؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۲، ص۲۵۶.</ref>. | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۷: | ||
'''روایت سعید اعرج''': | '''روایت سعید اعرج''': | ||
سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} [[حدیثی]] نقل کرده است: [[رسول خدا]] {{صل}} پیش از نماز صبح، خوابید و [[خداوند]] آن حضرت را خواباند تا [[آفتاب]] طلوع کرد و این خواباندن، رحمتی از جانب [[پروردگار]] برای [[مردم]] بود؛ زیرا اگر کسی تا | سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} [[حدیثی]] نقل کرده است: [[رسول خدا]] {{صل}} پیش از نماز صبح، خوابید و [[خداوند]] آن حضرت را خواباند تا [[آفتاب]] طلوع کرد و این خواباندن، رحمتی از جانب [[پروردگار]] برای [[مردم]] بود؛ زیرا اگر کسی تا طلوع آفتاب بخوابد، مردم او را ملامت نموده، میگویند: «از نمازت [[مراقبت]] نکردی». پس این عمل [[پیامبر]] {{صل}} [[الگو]] و [[سنت]] گردید؛ لذا الآن اگر کسی به کسی بگوید: «خوابیدی و نمازت را [[قضا]] کردی؟» میگوید: «رسول خدا {{صل}} خوابید و خوابیدن او الگو و [[رحمت]] شد؛ تا [[خدای سبحان]] بدین وسیله بر این [[امّت]] ترحم کند<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۴.</ref>. | ||
این روایت نیز به جهت وجود سعید اعرج از نظر سند به دلایلی که پیش از این گفته شد، ضعیف است و قابل استناد نیست<ref>ر.ک: حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵؛ علامه حلّی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref> | این روایت نیز به جهت وجود سعید اعرج از نظر سند به دلایلی که پیش از این گفته شد، ضعیف است و قابل استناد نیست<ref>ر.ک: حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵؛ علامه حلّی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref> | ||
خط ۲۲۵: | خط ۲۲۵: | ||
در این روایت، [[سهو]] و نسیان [[امام]] مطرح شده است. پدر عزرمی از امام صادق {{ع}} روایت نقل کرده که علی {{ع}} نماز ظهر را با مردم، بدون [[وضو]]، خواند. سپس وارد [[منزل]] شد. آنگاه منادی او بیرون آمد و ندا داد: «[[امیر مؤمنان]] {{ع}} [[نماز]] را بدون [[وضو]] خوانده است و نمازتان را اعاده کنید و حاضرین به غائبین برسانند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۴۰.</ref>. | در این روایت، [[سهو]] و نسیان [[امام]] مطرح شده است. پدر عزرمی از امام صادق {{ع}} روایت نقل کرده که علی {{ع}} نماز ظهر را با مردم، بدون [[وضو]]، خواند. سپس وارد [[منزل]] شد. آنگاه منادی او بیرون آمد و ندا داد: «[[امیر مؤمنان]] {{ع}} [[نماز]] را بدون [[وضو]] خوانده است و نمازتان را اعاده کنید و حاضرین به غائبین برسانند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۴۰.</ref>. | ||
خویی میگوید: این [[روایت]]، افزون بر ضعف سند آن از نظر عدم ثبوت وثاقت پدر عزرمی، مضمون آن نیز به خاطر منافات با [[عصمت امام]] و عدم انطباق با [[اصول مذهب]]، قابل | خویی میگوید: این [[روایت]]، افزون بر ضعف سند آن از نظر عدم ثبوت وثاقت پدر عزرمی، مضمون آن نیز به خاطر منافات با [[عصمت امام]] و عدم انطباق با [[اصول مذهب]]، قابل تصدیق نیست. من بسیار بسیار [[تعجب]] میکنم از شیخ و [[کلینی]]! چگونه این روایت و روایاتی از این دست را که مخالف اصول مذهب است و موجب [[طعن]] مخالفین بر اصول ما میشود، در کتابهای حدیث نقل کردهاند. به هر حال بطلان مضمون این روایت [[یقینی]] بوده، و این روایت در نهایت [[ضعف]] و [[سقوط]] است<ref>خویی، کتاب الصلاة، ج۵، ص۳۶۲.</ref>. | ||
'''روایت [[ابیبصیر]]''': | '''روایت [[ابیبصیر]]''': | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۶۵: | ||
=== تعمد نبی به سهو === | === تعمد نبی به سهو === | ||
گروهی برآنند که [[پیامبر]] {{صل}}، به عمد، اعمالی (همچون سلام دادن در رکعت دوم [[نماز]] چهار رکعتی) را مرتکب میگردید تا بدین وسیله، [[حکم]] [[سهو]] در نماز را به [[مردم]] [[تعلیم]] دهد<ref>ر.ک: احقاق الحق، ج۲، ص۲۳۱ به نقل از: المسایره.</ref>. این نظریه نیز با [[روایات]] مربوط به [[سهو النبی]]، قابل | گروهی برآنند که [[پیامبر]] {{صل}}، به عمد، اعمالی (همچون سلام دادن در رکعت دوم [[نماز]] چهار رکعتی) را مرتکب میگردید تا بدین وسیله، [[حکم]] [[سهو]] در نماز را به [[مردم]] [[تعلیم]] دهد<ref>ر.ک: احقاق الحق، ج۲، ص۲۳۱ به نقل از: المسایره.</ref>. این نظریه نیز با [[روایات]] مربوط به [[سهو النبی]]، قابل تطبیق نیست. مثلاً در یکی از روایات [[اهل]] [[سنّت]]، پس از ذکر[[شک]] پیامبر {{صل}} در شمار رکعات نماز، چنین از ایشان [[نقل]] شده که فرمودند: {{متن حدیث|انما انا بشر انسی کما تنسون، فاذا نسیت فذکرونی}}<ref>«من هم همانند شما انسانم و گاه دچار فراموشی میشوم. پس هرگاه چیزی را فراموش کردم، به یادم آورید». سنن ابی داوود، ج۱، ص۱۶۱.</ref>. | ||
روشن است که این تعبیر، صراحت دارد در اینکه پیامبر واقعاً دچار فراموشی شده است، نه اینکه عمداً چنین اعمالی را مرتکب شده باشد. علاوه بر این، چه لزومی داشت پیامبر برای تعلیم عملی [[احکام الهی]] (نعوذ بالله) نماز خود و دیگران را به [[بازی]] بگیرد؟ آیا حضرت نمیتوانست در غیر حال نماز، صورت نماز به خود گرفته، حکم الهی را عملاً تعلیم دهد؟ | روشن است که این تعبیر، صراحت دارد در اینکه پیامبر واقعاً دچار فراموشی شده است، نه اینکه عمداً چنین اعمالی را مرتکب شده باشد. علاوه بر این، چه لزومی داشت پیامبر برای تعلیم عملی [[احکام الهی]] (نعوذ بالله) نماز خود و دیگران را به [[بازی]] بگیرد؟ آیا حضرت نمیتوانست در غیر حال نماز، صورت نماز به خود گرفته، حکم الهی را عملاً تعلیم دهد؟ |