←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قاتلان امام حسین | عنوان مدخل = شمر بن ذی الجوشن | مداخل مرتبط = [[شمر بن ذی الجوشن در تراجم و رجال]] - [[شمر بن ذی الجوشن در تاریخ اسلامی]] - [[شمر بن ذی الجوشن در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | |||
| نام = شمر بن ذی الجوشن | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین | |||
| نام کامل = شمر بن شرحبیل | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = مرد | |||
| کنیه = ابو السابغه | |||
| لقب = [[ذی الجوشن]] | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = [[بنی کلاب]] | |||
| از تیره = | |||
| پدر = | |||
| مادر = | |||
| همسر = | |||
| پسر = | |||
| دختر = | |||
| خواهر = | |||
| برادر = | |||
| خویشاوندان = | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = [[کوفه]] | |||
| تاریخ درگذشت = [[۶۶ هجری]] | |||
| محل درگذشت = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = [[امام علی]] | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = {{فهرست جعبه افقی| [[جنگ صفین]] | [[واقعه کربلا]] }} | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = {{فهرست جعبه| پراکنده کردن [[مردم]] از اطراف [[مسلم بن عقیل]] | قطع کردن [[سخنان امام حسین]]{{ع}} در [[روز عاشورا]] | پرتاب تیر به سوی [[زهیر]] بن قین | [[شهادت]] [[نافع بن هلال]] | نقش داشتن در [[شهادت امام حسین]]{{ع}} | [[تصمیم]] به شهادت رساندن [[امام سجاد]]{{ع}} و [[آتش زدن خیمهها]] | [[فرماندهی]] [[جناح چپ]] [[لشکر عمر بن سعد]] | از حاملان [[سرهای شهدای کربلا]]}} | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
'''شمر بن ذی الجوشن''' از | '''شمر بن ذی الجوشن''' از فرماندهان خشن و جنایتکار سپاه کوفه در [[حادثۀ کربلا]] و از [[قاتلان سید الشهدا]] {{ع}}. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
شمر فرزند شرحبیل (معروف به ذی الجوشن) و با کنیۀ «[[ابو السابغه]]» از [[قبیله عامر ضبائی]] ([[بنی کلاب]]) و از رؤسای [[هوازن]] و مردی [[شجاع]] بود که در [[جنگ صفین]] هم در [[لشکر امیر المؤمنین]] {{ع}} بود<ref>وقعة صفین، ص۲۶۷ و تاریخ طبری، ج۵، ص۲۸.</ref>، سپس ساکن [[کوفه]] شد و به [[روایت]] [[حدیث]] پرداخت. اما معالاسف خیلی زود از [[ولایت امیرالمؤمنین]] {{ع}} خارج شد و از [[دشمنان خاندان پیامبر]] {{صل}} گردید. او در جریان دستگیری [[حجر بن عدی]] در سال ۵۱ هجری جزء کسانی بود که به [[دروغ]] [[شهادت]] داد که [[حجر بن عدی]]، [[کافر]] و [[مرتد]] شده و [[شهر]] را به [[آشوب]] کشیده است که نتیجه همین شهادتهای ناحق او و دیگر سران بیتقوای [[کوفی]] سبب [[قتل]] [[حجر بن عدی]] و یارانش در [[مرج عذراء]] شد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۲۷۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۷۳۵-۷۳۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۷۸.</ref> | |||
== | == شمر در [[کربلا]] == | ||
در جریان [[کربلا]] و [[شهادت]] حضرت [[سیدالشهدا]] [[امام حسین]] {{ع}} و [[یاران]] مظلومش [[شمر]] نقش مهمی داشت و [[عمر سعد]] را در انجام این [[مأموریت]] شوم و خطرناک مصمم نمود و از او خواست اگر او آماده کشتن [[حسین]] و یارانش نیست خودش این [[مأموریت]] را به عهده گیرد و [[عمر سعد]] برای رسیدن به [[مقام حکومت]] [[ری]] مصممتر شد و در [[قتل امام حسین]] {{ع}} و یارانش جدیتر و سریعتر [[اقدام]] کرد و [[شمر]] هم تحت فرماندهی او در [[جناح چپ]] میدان، در کمال [[شقاوت]] و بیرحمی [[حضرت حسین]] {{ع}} را با لب [[تشنه]] سر برید و برای چند [[روزه]] [[دنیا]] و به [[خیال]] [[مقام]] و [[منصب]] [[دنیا]] [[سبط پیامبر]] {{صل}} و [[سید]] [[شباب]] [[اهل]] الجنة و مصباح الهدی و سفینة النجاة را به [[شهادت]] رساند و روسیاهی و ننگ [[ابدی]] برای خود خرید<ref>وقعة صفین، ص۲۶۷ و تاریخ طبری، ج۵، ص۲۸.</ref>. نشستن او روی سینۀ [[امام حسین]] {{ع}} برای بریدن سر [[مطهّر]]، حمله به خیام [[اهل بیت]]، [[امان]] [[نامه]] آوردن برای [[عباس]] تا او را از [[امام]] جدا کند، از جنایات اوست<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۷۳۵-۷۳۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۷۸.</ref> | |||
مردی آبلهرو و بد [[سیرت]] و [[زشت]] صورت بود و زنازاده به حساب میآمد. نامش در [[زیارت عاشورا]]، همراه با [[لعنت]] آمده است {{متن حدیث|وَ لَعَنَ الله شِمْراً}}. [[امام حسین]] {{ع}}، [[سخن]] پرشور {{متن حدیث|إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ}} را هنگام [[هجوم]] [[شمر]] به سراپرده [[امامت]] و خیمههای [[اهل بیت]] فرمود<ref>مقاتل الطالبیین، ص۷۹.</ref>. در آخرین لحظات [[حیات]] [[امام حسین]] {{ع}} هم که آن حضرت بر [[زمین]] افتاده بود، باز عدّهای را تحریک کرد که بر آن حضرت حمله آوردند<ref>ارشاد، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۷۸.</ref> | |||
== | == شمر بعد از حادثه عاشورا == | ||
{{ | [[شمر]] به همراه دیگر جنایتکاران روسیاه [[کوفی]] پس از واقعه جانگداز [[کربلا]] به [[دستور]] [[عبیدالله بن زیاد]] سر بریده [[امام حسین]] {{ع}} و تمامی سرهای [[یاران]] آن حضرت را به [[شام]] نزد [[یزید بن معاویه]] برد تا جایزه دریافت دارد!! و پس از دریافت جوائزی ناچیز، از [[شام]] به [[کوفه]] بازگشت و تا [[قیام مختار]] ثقفی در [[کوفه]] به [[حیات]] ننگین خود ادامه داد ولی پس از آنکه فهمید مختار در تعقیب [[قاتلان امام حسین]] {{ع}} است فرار کرد و از [[کوفه]] خارج شد، اما مختار از تعقیب این روسیاه نگونبخت [[دست]] برنداشت و جمعی را در پی او اعزام کرد تا او را دستگیر کنند و به [[مجازات]] برساند، اما [[شمر]] چون در حال [[آمادگی]] رزمی بود، یکی از آن جمع را که [[غلام]] و به نام زربی بود به [[قتل]] رساند و خود به کلتانیه از روستاهای [[خوزستان]] گریخت اما طولی نکشید توسط برخی از [[یاران مختار]] غافلگیر شد و همین که خواست شمشیرش را بردارد و بجنگد، [[عبدالرحمان بن ابی کنود]] ([[ابو عمره]]) او را به [[هلاکت]] رسانید و [[جسد]] نجس و جرثومه فاسدش را جلو سگها انداخت و طعمه آنها شد و بدین ترتیب این [[ملعون]] ازل و ابد به [[جهنم]] واصل شد و فرزندانش از خجالت این ننگ [[ابدی]] از [[عراق]] به [[مغرب]] کوچ کردند و در همان جا ماندند تا مردند<ref>ر. ک: تاریخ طبری، ج۶، ص۵۲-۵۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۷۳۵-۷۳۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۷۸.</ref> | ||
[[رده:قاتلان امام حسین]] | |||
==[[آتش]] افروزی و [[خباثت]] [[شمر]]== | |||
در بین انسانهای [[فاجر]] و [[پلید]] به اعتبار [[زشتی]] و خباثتشان قطعاً درجاتی وجود دارد. آنگونه که در چهرههای [[مؤمن]] و [[پاک]] حتی [[شهدا]] این درجات و پررنگی و کم رنگی وجود دارد، در [[شهید]] کشان [[فاجعه کربلا]] اگر اوج زشتی و [[دنائت]] را صد بگیریم قطعاً [[ابن زیاد]] و شمر در رتبه صد میباشند و شاید [[عمر سعد]] یک درجه از آنها [[پایینتر]] باشد، از متون [[تاریخی]] [[استنباط]] میشود که عمر سعد گر چه [[حکم]] [[حکومت]] او را به [[جهنم]] کشاند و اولین تیر را [[روز عاشورا]] خودش شلیک کرد و با [[علم]] به [[حقانیت]] حسین{{ع}} و [[باطل]] بودن [[جنگ]] با [[سبط]] [[رسول خدا]] به میدان آمده بود، ولی قلباً مایل بود موضوع با مصالحهای تمام شود و بدون [[کشتار]] و [[خونریزی]] به اهدافش نائل آید و لذا وقتی با [[سیدالشهداء]] [[ملاقات]] کرد و نامهای [[دروغین]] به ابن زیاد نوشت که حسین{{ع}} با من [[پیمان]] بست که یا از همان جا که آمده بازگردد یا نزد یزید برود و دست در دست او بگذارد، گرچه نظر شخصی عمر سعد است، قدر متیقن این است که [[امام]] خواسته از آنجا خارج شود و حلقه محاصره را بشکند. | |||
این [[نامه]] وقتی به ابن زیاد رسید و آن را خواند گفت: این نامه فردی [[خیرخواه]] و [[دلسوز]] بر [[مردم]] است «و درصدد بود این پیشنهاد را بپذیرد» او با همه عنادی که داشت اول [[رأی]] موافق داد گفت: {{عربی|ما أرانی إلا مخل سبيله يذهب حيث يشاء}}<ref>سیر النبلاء، ج۳، ص۲۰۲.</ref>. | |||
رأی من این است که حسین را [[آزاد]] بگذارم، هر جا میخواهد برود. [[شمر بن ذی الجوشن]] «که در مجلس بود» برخاست و گفت: آیا این سخن را از حسین میپذیری اکنون که به [[سرزمین]] تو آمده و [[پهلوی]] تو است؟ به [[خدا]] اگر از این سرزمین «به [[سلامت]]» برود و دست در دست تو نگذارد حتما نیرومندتر گردد و تو ناتوانتر خواهی شد، پس این پیشنهاد او را نپذیر؛ زیرا این کار نشانه [[سستی]] است ولی از او بپذیر که خود و پیروانش به [[حکم]] تو گردن نهند، آنگاه اگر تو آنان را [[کیفر]] کنی تو بدان سزاوارتر خواهی بود و اگر از ایشان درگذری و [[عفو]] کنی آن هم به دست تو است!<ref>ارشاد، ص۹۰.</ref>. | |||
و لذا [[ابن زیاد]] حرف [[شمر]] را پذیرفت<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۳.</ref>. | |||
و سخن شمر را صائب تشخیص داد و به [[ابن سعد]] نوشت: اما بعد، من تو را نزد حسین نفرستادهام که از او [[حمایت]] نمایی یا کار را به درازا کشیده و امروز و فردا کنی و یا برایش آرزوی [[عافیت]] بنمایی، من نخواستم تو برایش نزد من [[شفاعت]] و [[میانجیگری]] کنی، باید کاملاً مواظب باشی اگر حسین و یارانش [[تسلیم]] [[حکومت]] من شدند، آنها را سالم نزد من بفرست و اگر از [[تسلیم شدن]] [[امتناع]] ورزیدند بر آنها [[یورش]] ببر تا کشته شوند و آنگاه بدنهایشان را [[مثله]] کن که مستحق این کارند و بدن حسین را پس از کشته شدن زیر سم اسبها لگدکوب کن تا سینه و پشتش در هم بشکند، {{عربی|فان قتل الحسين فأوطئ الخيل صدره و ظهره}} من میدانم این عمل بعد از کشته شدن برای او اثری نخواهد داشت، ولی چون گفتهام باید [[اجرا]] گردد. | |||
اگر آنچه را که گفتم انجام دهی، چون امر ما را اجرا کردهای، به تو [[پاداش]] [[فرمانده]] [[مطیع]] خواهم داد و اگر [[دستورات]] ما را مطابق آن چه میگوییم نمیخواهی اجرا کنی از هم اکنون تو را از [[فرماندهی]] [[عزل]] کردم و [[لشکر]] را تحویل [[شمر بن ذی الجوشن]] بده که ما [[فرماندهی لشکر]] را به او واگذار کردیم<ref>کامل ابن اثیر، ج۴، ص۲۳.</ref>. | |||
سپس شمر [[نامه]] عبیدالله را برای [[عمر سعد]] آورد، چون عمر سعد نامه را خواند به او گفت: تو را چه شده؟ وای به [[حال]] تو [[خدا]] آوارهات کند و [[زشت]] گرداند آنچه برای من آوردهای، به [[خدا]] من [[گمان]] دارم که تو او را مانع شدی از اینکه پیشنهادی که من برایش نوشته بودم بپذیرد و کاری را که ما [[امید]] [[اصلاح]] آن را داشتیم بر ما تباه ساختی، به خدا حسین [[تسلیم]] کسی نشود همانا [[جان]] پدرش «علی» در سینه اوست و او کسی نیست که تن به [[خواری]] دهد. | |||
[[شمر]] گفت: اکنون بگو چه خواهی کرد آیا [[فرمان]] [[امیر]] را انجام میدهی و با دشمنش میجنگی؟ و گرنه به کناری برو و [[لشکر]] را به من واگذار؟ [[عمر بن سعد]] گفت: نه چنین نمیکنم و امارت لشکر را به تو واگذار نمیکنم و خود انجام میدهم<ref>ارشاد، ص۹۲.</ref>. | |||
گویا ساختار ژنتیکی انسانهای زنازادهای که از بستر [[گناه]] برخاستهاند و بیهویت میباشند، این است که در برابر [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] [[بغض]] و [[کینه]] داشته باشند و در [[روایات]] هم آمده که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: علی جان جز [[فاجر]] و زنازاده با تو [[دشمنی]] نورزد و شمر از آن چهرههای منحصری است که در برافروختن [[آتش]] [[جنگ]] نقش بسزایی داشت. شاید در نبود شمر و سیاستهای جنگ افروزانه او امید میرفت که موضوع به این [[سختی]] منجر نشود.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۱، ص ۱۷۵.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']] | |||
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | |||
# [[پرونده:IM010710.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۱ (کتاب)|'''مظلومیت سیدالشهداء ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{عاملان واقعه کربلا}} | |||
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | [[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:عاملان واقعه کربلا]] | |||
[[رده:قاتلان امام حسین]] | |||
[[رده:بنی کلاب]] |