سیره سیاسی امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[سیره امام علی]]''' است. "'''[[سیره سیاسی امام علی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = سیره امام علی
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سیره سیاسی امام علی در حدیث]] - [[سیره سیاسی امام علی در تاریخ اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل  = سیره سیاسی امام علی
| مداخل مرتبط = [[سیره سیاسی امام علی در معارف و سیره علوی]]
| پرسش مرتبط  = امام علی (پرسش)
}}


'''[[سیاست]] از نظر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}''' مبتنی بر اصول [[اخلاقی]] است هرچند به قیمت از بین رفتن [[خلافت]] و [[حکومت]] باشد. ایشان بر [[لزوم]] یک حکومت مقتدر تصریح کرده که وضع [[قانون]] با [[خدا]]ست. علی{{ع}} مردی است پایبند [[عدالت]]، مخالف [[تبعیض]]، [[رشوه]]، دروغ و [[فریب]]. علی{{ع}} در مسائل اصولی و آنچه مربوط به مقررات الهی و حقوق اجتماعی است بسیار [[صلابت]] داشت و انعطاف‌پذیری و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطاف‌پذیر و تا جایی که به حد [[باطل]] نرسد، با [[مردم]] مزاح می‌کرد.
'''[[سیاست]] از نظر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}''' مبتنی بر اصول [[اخلاقی]] است هرچند به قیمت از بین رفتن [[خلافت]] و [[حکومت]] باشد. ایشان بر [[لزوم]] یک حکومت مقتدر تصریح کرده که وضع [[قانون]] با [[خدا]]ست. علی {{ع}} مردی است پایبند [[عدالت]]، مخالف [[تبعیض]]، [[رشوه]]، دروغ و [[فریب]]. علی {{ع}} در مسائل اصولی و آنچه مربوط به مقررات الهی و حقوق اجتماعی است بسیار [[صلابت]] داشت و انعطاف‌پذیری و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطاف‌پذیر و تا جایی که به حد [[باطل]] نرسد، با [[مردم]] مزاح می‌کرد.


==مکتب سیاسی [[امام علی]]{{ع}}==
== مکتب سیاسی [[امام علی]] {{ع}} ==
# '''[[سیاست]] از نظر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}:''' [[تصور]] [[غالب]] از مفهوم سیاست، [[نیرنگ]] و [[فریب]] و استفاده از هر ابزار ممکن برای رسیدن به [[هدف]] است. ولی در نظر امیرالمؤمنین{{ع}} سیاست مبتنی بر اصول [[اخلاقی]] است هرچند به قیمت از بین رفتن [[خلافت]] و [[حکومت]] باشد<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۷۹-۶۹-۵۴.</ref>.
# '''[[سیاست]] از نظر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}:''' [[تصور]] [[غالب]] از مفهوم سیاست، [[نیرنگ]] و [[فریب]] و استفاده از هر ابزار ممکن برای رسیدن به [[هدف]] است. ولی در نظر امیرالمؤمنین {{ع}} سیاست مبتنی بر اصول [[اخلاقی]] است هرچند به قیمت از بین رفتن [[خلافت]] و [[حکومت]] باشد<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۷۹-۶۹-۵۴.</ref>.
# '''[[ضرورت حکومت]]:''' امام علی{{ع}} بر [[لزوم]] یک حکومت [[مقتدر]] تصریح کرده و {{عربی|لاحکم الّا لِلَّه}} یعنی وضع [[قانون]] با [[خدا]]ست و نه [[اجرای قانون]]. در پرتو حکومت، [[مؤمن]] برای خدا کار می‌کند و [[کافر]] بهره دنیای خود را می‌برد و [[کارها]] به پایان خود می‌رسد<ref>{{متن حدیث|یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>. [[حضرت]]، حکومت را به عنوان یک [[مقام]] [[دنیوی]] سخت [[تحقیر]] می‌کند، ولی در مسیر اصلی‌اش آن را وسیله‌ای برای [[اجرای عدالت]] و احقاق [[حق]] و [[خدمت به مردم]]، فوق‌العاده [[مقدس]] می‌داند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۲؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۳۰.</ref>.  
# '''[[ضرورت حکومت]]:''' امام علی {{ع}} بر [[لزوم]] یک حکومت [[مقتدر]] تصریح کرده و {{عربی|لاحکم الّا لِلَّه}} یعنی وضع [[قانون]] با [[خدا]]ست و نه [[اجرای قانون]]. در پرتو حکومت، [[مؤمن]] برای خدا کار می‌کند و [[کافر]] بهره دنیای خود را می‌برد و [[کارها]] به پایان خود می‌رسد<ref>{{متن حدیث|یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>. [[حضرت]]، حکومت را به عنوان یک [[مقام]] [[دنیوی]] سخت [[تحقیر]] می‌کند، ولی در مسیر اصلی‌اش آن را وسیله‌ای برای [[اجرای عدالت]] و احقاق [[حق]] و [[خدمت به مردم]]، فوق‌العاده [[مقدس]] می‌داند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۲؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۳۰.</ref>.  
# '''[[عدالت اجتماعی]]:''' [[عدالت]] به وسیله [[اسلام]] [[حیات]] را از سرگرفت و [[ارزش]] فوق‌العاده یافت. از نظر امام‌علی{{ع}} اصلی که می‌تواند [[تعادل]] [[اجتماع]] را [[حفظ]] کند و همه را [[راضی]] نگه دارد، به پیکر اجتماع [[سلامت]] و به [[روح]] اجتماع [[آرامش]] بدهد، عدالت است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۳۴.</ref>.
# '''[[عدالت اجتماعی]]:''' [[عدالت]] به وسیله [[اسلام]] [[حیات]] را از سرگرفت و [[ارزش]] فوق‌العاده یافت. از نظر امام‌علی {{ع}} اصلی که می‌تواند [[تعادل]] [[اجتماع]] را [[حفظ]] کند و همه را [[راضی]] نگه دارد، به پیکر اجتماع [[سلامت]] و به [[روح]] اجتماع [[آرامش]] بدهد، عدالت است<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۳۴.</ref>.
#'''شرایط مدیر و [[رهبر]]:''' برخی از ویژگی‌های مطلوب رهبر [[جامعه اسلامی]] عبارت‌اند از: گذشت و [[مهربانی]]<ref>{{متن حدیث|وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۲۶۱.</ref>؛ عدم [[سازش‌کاری]]؛ ناهمرنگی با [[انحرافات]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۷۱.</ref>؛ عدم طمع‌ورزی<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، حج، مجموعه آثار، ج ۲۵، ص۹۵.</ref> و آشنایی با درد [[مردم]] و [[زندگی]] در سطح پایین‌ترین افراد [[جامعه]]<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص۱۴۱.</ref>.
# '''شرایط مدیر و [[رهبر]]:''' برخی از ویژگی‌های مطلوب رهبر [[جامعه اسلامی]] عبارت‌اند از: گذشت و [[مهربانی]]<ref>{{متن حدیث|وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۲۶۱.</ref>؛ عدم [[سازش‌کاری]]؛ ناهمرنگی با [[انحرافات]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۷۱.</ref>؛ عدم طمع‌ورزی<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، حج، مجموعه آثار، ج ۲۵، ص۹۵.</ref> و آشنایی با درد [[مردم]] و [[زندگی]] در سطح پایین‌ترین افراد [[جامعه]]<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص۱۴۱.</ref>.


==[[رفتارها]] و عملکرد [[سیاسی]] [[امام علی]]{{ع}}==
==[[اصول سیاسی امام علی]]==
===[[وحدت‌طلبی]]===
== [[رفتارها]] و عملکرد [[سیاسی]] [[امام علی]] {{ع}} ==
امام علی{{ع}} پس از [[رحلت پیامبر]] [[حفظ وحدت جامعه]] [[اسلامی]] را بر [[خلافت]] ترجیح داد. از این‌رو هنگامی که [[ابوسفیان]] می‌خواست به بهانه [[حمایت]] از علی{{ع}} فتنه‌ای به پاکند، فرمود: "امواج دریای [[فتنه]] را با کشتی‌های [[نجات]] بشکافید و از راه خلاف و [[تفرقه]] دوری گزینید"<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمُنَافَرَة}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵.</ref>. در پاسخ به [[حضرت فاطمه]]{{س}} که او را [[دعوت]] به [[اعتراض]] و [[قیام]] کرد، به صدای [[مؤذن]] اشاره کرد و فرمود: "[[سکوت]] من تنها برای باقی ماندن این فریاد است". اوکه هرگز پشت به [[دشمن]] نکرده و پشت دلاوران از [[بیم]] او می‌لرزید، برای [[حفظ]] [[یکپارچگی]] جامعۀ نوپای [[اسلام]] حتی در برابر [[اهانت]] به همسرش نیز سکوت کرد<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۸۵.</ref>.
=== وحدت‌طلبی ===
امام علی {{ع}} پس از [[رحلت پیامبر]] [[حفظ وحدت جامعه]] [[اسلامی]] را بر [[خلافت]] ترجیح داد. از این‌رو هنگامی که [[ابوسفیان]] می‌خواست به بهانه حمایت از علی {{ع}} فتنه‌ای به پاکند، فرمود: "امواج دریای [[فتنه]] را با کشتی‌های [[نجات]] بشکافید و از راه خلاف و [[تفرقه]] دوری گزینید"<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمُنَافَرَة}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵.</ref>. در پاسخ به [[حضرت فاطمه]] {{س}} که او را [[دعوت]] به [[اعتراض]] و [[قیام]] کرد، به صدای [[مؤذن]] اشاره کرد و فرمود: "[[سکوت]] من تنها برای باقی ماندن این فریاد است". اوکه هرگز پشت به [[دشمن]] نکرده و پشت دلاوران از [[بیم]] او می‌لرزید، برای [[حفظ]] یکپارچگی جامعۀ نوپای [[اسلام]] حتی در برابر [[اهانت]] به همسرش نیز سکوت کرد<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۸۵.</ref>.


===[[عدالت‌محوری]]===
=== عدالت‌محوری ===
[[سیره]] امام علی{{ع}} بر اصول [[مکتب سیاسی]] او مبتنی است. عدالت‌محوری علی{{ع}}، [[فلسفه]] [[اجتماعی]] او و دیدگاه خاص وی در [[عدالت اجتماعی]] در یک راستا هستند. علی{{ع}} نه تنها [[عادل]] بلکه [[عدالت‌خواه]] بود. فرق است بین [[انسان]] [[آزاد]] و [[آزادی‌خواه]]، عالم و دانش‌گستر، [[صالح]] و اصلاح‌طلب، عادل و عدالت‌خواه. [[عدالت‌طلبی]] نه تنها [[مشی علی]]{{ع}} بلکه ایده انکارناپذیر او است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، بیست گفتار، ص۱۱.</ref>. در دوران [[خلافت عثمان]]، بسیاری از [[خویشاوندان]] و [[نزدیکان]] او به بهانه‌های مختلف از [[اموال عمومی]]، بیش از سهم [[شرعی]] بهره‌برداری کردند. [[امام]] به محض در دست گرفتن زمام امور فرمود: "به [[خدا]] قسم، زمین‌هایی را که متعلق به عموم [[مسلمانان]] بوده و [[عثمان]] به افراد بخشیده است، باز پس خواهم گرفت، هر چند آنها را مهر زنانشان قرار داده یا با آنها [[کنیز]] خریده باشند".
{{اصلی|عدالت‌محوری در معارف و سیره علوی}}


عده‌ای تقاضا کردند در [[اجرای عدالت]]، عطف بماسبق نکرده و گذشته را رها کند. ولی علی{{ع}} پاسخ داد: "[[حق]] کهن به هیچ وجه [[باطل]] نمی‌شود". برخی از [[دوستان]] خیراندیش به حضور [[امام علی|علی]]{{ع}} رسیده و از ایشان خواستند در شرایطی که [[دشمنی]] مانند [[معاویه]]، ایالت زرخیزی همچون [[شام]] را در [[اختیار]] دارد، موقتاً [[مساوات]] و [[عدالت]] را برای [[مصلحت]] مهم‌تر مسکوت بگذارد. اما امام علی|علی{{ع}} پاسخ داد: "از من می‌خواهید که [[پیروزی]] را به قیمت [[تبعیض]] و [[ستمگری]] به دست آورده و عدالت را فدای [[سیاست]] کنم؟ به [[خدا]] قسم، تا [[دنیا]] دنیاست چنین کاری نخواهم کرد. اگر همه این [[اموال]] [[مال]] شخصی من و محصول دسترنج من بود، میان [[مردم]] تبعیض قائل نمی‌شدم چه رسد به اینکه مال خداست و من [[امانتدار]] خدایم"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۳۷.</ref>.
=== پایبندی به اصول ===
{{اصلی|پایبندی حاکم به اصول اسلامی}}


[[امام علی]]{{ع}} این عدالت را در [[نزدیکان]] و [[خویشان]] خویش با [[سخت‌گیری]] بیشتری [[اجرا]] می‌کرد تا بفهماند عدالت درباره هیچ‌کس استثنا بردار نیست. ایشان هنگامی که مطلع شد دخترش از [[بیت‌المال]] [[مسلمانان]]، گردنبندی را به عنوان عاریه، البته با قید ضمانت گرفته و در [[روز]] [[عید]] از آن استفاده کرده است او را سخت مورد [[عتاب]] قرار داد و با لحنی کاملاً جدی فرمود: "اگر به صورت عاریۀ مضمونه یعنی با قید ضمانت نگرفته بودی دستت را می‌بریدم و درباره تو حد سارق را اجرا می‌کردم"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹.</ref>. همچنین وقتی [[ابن عباس]]، [[پسر عمو]] و [[یاور]] دانایش مرتکب خلافی شد در نامه‌ای به او نوشت: "اگر از خلاف خویش باز نگردی، با شمشیرم تو را [[ادب]] خواهم کرد، به همان شمشیری که احدی را با آن نزده‌ام مگر اینکه وارد [[جهنم]] شده است. به خدا قسم، اگر حسن و حسین هم مرتکب این [[جرم]] می‌شدند، به آنان ارفاق نمی‌کردم"<ref>نهج البلاغه، نامه ۴؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[عدل الهی (کتاب)|عدل الهی]]، مجموعه آثار، ج ۱، ص۲۴۵.</ref>.
=== [[مخالفان امام علی|علی و مخالفان]] ===
[[عدالت‌محوری]] و [[دین‌مداری]] امام علی {{ع}} سبب [[مخالفت]] گروه‌هایی با ایشان شد؛ لکن آن [[حضرت]] در نحوۀ مقابله با ایشان نه [[حبّ]] و [[بغض]] شخصی، بلکه [[مصلحت]] عموم [[مسلمانان]] و [[نظام اسلامی]] را در نظر داشت.


روزی میان زنی از [[اعراب]] و زنی [[ایرانی]] [[اختلاف]] افتاد. هر دو برای حل مشکل به حضور [[امام علی|علی]]{{ع}} شرفیاب شدند. علی{{ع}} میان آن دو هیچ‌گونه تفاوتی قائل نشد و این امر سبب [[اعتراض]] [[زن]] [[عرب]] شد. امام علی|علی{{ع}} دو مشت [[خاک]] از [[زمین]] برداشته و پس از نظاره در آنها فرمودند: "من هرچه [[تأمل]] می‌کنم، میان این دو مشت خاک تفاوتی نمی‌بینم. این ماجرا در شرایطی رخ داد که [[معاویه]] در نامه‌ای به [[زیاد بن ابیه]] [[والی]] [[عراق]] توصیه کرده بود هیچ‌گاه [[ایرانیان]] را هم‌رتبۀ اعراب نداند. کارهای [[پست]] را به آنها واگذار کرده و [[مرزبانی]] و [[قضاوت]] را از ایشان دریغ کند، ایرانیان [[حق]] [[ارث]] از عرب نداشته باشند، ولی اعراب از آنها ارث ببرند"<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص۱۲۸.</ref>.
[[خوارج]] مهم‌ترین [[مخالفان]] [[امام علی]] {{ع}} بودند. این گروه نخست آرام بوده و تنها به [[انتقاد]] و بحث‌های [[آزاد]] بسنده می‌کردند. پس از آنکه چنین انتقادهایی را مؤثر ندانسته و به [[زعم]] خود از [[تغییر]] روش [[امام علی|علی]] {{ع}} [[مأیوس]] شدند، [[تصمیم]] به [[انقلاب]] گرفته، [[امنیت راه‌ها]] را سلب و غارت‌گری و [[آشوب]] پیشه کردند تا با این [[کارها]] [[حکومت]] را [[تضعیف]] نمایند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۳۱۴.</ref>. تا زمانی که خوارج تنها به اظهار [[عقیده]] [[قناعت]] کرده بودند، علی {{ع}} متعرض آنها نشد، حتی به [[تکفیر]] خود از طرف آنها اهمیت نداد و ایشان را به [[زندان]] و شلاق [[مجازات]] نکرد. [[حقوق]] ایشان را از [[بیت‌المال]] قطع نکرده و با نهایت [[جوانمردی]]، به آنها [[آزادی]] در اظهار عقیده و بحث و [[گفت‌وگو]] داد. [[رفتار]] علی {{ع}} با خوارج در بالاترین درجه آزادی و [[دموکراسی]] بود. آنها همه جا در اظهار عقیدۀ خود آزاد بودند و حضرت و [[اصحاب]] ایشان نیز با عقیدۀ آزاد با آنان روبه‌رو شده و بحث می‌کردند. طرفین [[استدلال]] می‌کردند و سؤالات یکدیگر را پاسخ می‌دادند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص۴۵۳؛ ج ۱۶، ص۳۱۱.</ref>. ایشان در جلسه [[سخنرانی]] امام علی|علی {{ع}} وارد می‌شدند و قصد برهم زدن جلسه را داشتند؛ اما علی {{ع}} با سعۀ صدر کامل با ایشان رفتار می‌کرد. روزی [[امام]] بر فراز [[منبر]] بود فردی سؤال کرد و علی {{ع}} بی‌درنگ پاسخ گفت. یکی از خوارج فریاد زد: [[خدا]] این مرد را بکشد که چقدر دانشمند است. [[مردم]] قصد تعرض به او را داشتند، اما امام علی|علی {{ع}} فرمود: رهایش کنید. او تنها به من [[فحش]] داد.


[[سخت‌گیری]] امام علی|علی{{ع}} نسبت به اجرای [[عدالت اجتماعی]] عامل اصلی [[قتل]] ایشان بود. سایر مسائل همچون [[تسلیم]] کردن [[قاتلان عثمان]] و [[کینه]] از علی{{ع}} به دلیل کشتن [[خویشان]] [[مخالفان]] در [[جنگ‌های صدر اسلام]]، فقط بهانۀ مخالفان بود. امام علی|علی{{ع}} به اینکه [[عدالت]] را برای [[آینده]] [[اجرا]] کرده و به تبعیض‌های گذشته بی‌اعتنا باشد قانع نمی‌شد؛ از این‌رو گفته‌اند علی به خاطر شدت عدالتش بود که در [[محراب]] به [[شهادت]] رسید<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، بیست گفتار، ص۲۷.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۶۳ تا۷۵.</ref>
خوارج در [[نماز]] به علی {{ع}} [[اقتدا]] نمی‌کردند چون او را [[کافر]] می‌دانستند. روزی هنگامی که [[امام علی|علی]] {{ع}} [[امام جماعت]] بود فردی از [[خوارج]] به نام ابن الکوّاء وارد شد و آیه‌ای را با صدای بلند خواند تا با کنایه به علی {{ع}} بفهماند که تو چون کافر شده‌ای تمام [[اعمال]] قبل خویش را هدر داده‌ای. علی {{ع}} به دستور [[قرآن]]، هنگام [[تلاوت]] او [[سکوت]] کرد، اما پس از آنکه ابن الکواء چندین بار [[آیه]] را تکرار کرد تا [[نماز]] را به هم بزند، امام علی|علی {{ع}} با [[آرامش]] این آیه را خواند: "[[صبر]] کن، وعدۀ [[خدا]] [[حق]] است و فرا می‌رسد. این [[مردم]] [[بی‌ایمان]] و [[یقین]]، تو را تکان ندهند و سبک‌سارت نکنند"<ref>روم، آیه ۶۰؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۳۱۱.</ref>.


===[[پایبندی به اصول]]===
[[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} تفاوت میان [[دشمنان]] خود را به خوبی می‌دانست. [[معاویه]] آگاهانه دنبال [[باطل]] بود، ولی خوارج انسان‌های [[حق‌جویی]] بودند که از روی [[نادانی]] و [[حماقت]] [[اشتباه]] کرده بودند؛ از این‌رو علی {{ع}} بین این دو دسته از دشمنان خود تفاوت قائل شدند و در بستر [[شهادت]] فرمودند: "گرچه خوارج [[اقدام]] به [[قتل]] من کردند، اما بعد از من ایشان را نکشید، چون کشته شدن اینها پس از من به نفع معاویه و به [[ضرر]] [[حقیقت]] است"<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۶۱۳.</ref>، گرچه کشته شدن اینها در [[زمان]] من به نفع من بود ولی پس از من به نفع معاویه خواهد بود<ref>یادداشت‌ها، ج ۳، ص۳۶۹.</ref>.
آنچه علی{{ع}} را از دیگر [[سیاست‌مداران]] [[جهان]]، به استثنای [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} متمایز می‌کند این است که هیچ‌گاه در روش خود از [[خیانت]] و [[نیرنگ]] استفاده نکرد، هر چند به قیمت از دست رفتن خلافتش باشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۷۹.</ref>. او در [[سیاست]] خود [[اهل]] [[مکر]] نبود. در اوایل [[خلافت علی]]{{ع}} [[مغیرة بن شعبه]] که بعداً از [[اصحاب خاص]] معاویه شد به علی{{ع}} پیشنهاد کرد موقتاً درباره معاویه چیزی نگوید و حتی او را تثبیت کند و پس از آرام شدن اوضاع یک‌مرتبه او را برکنار کند. اما علی{{ع}} از این کار [[امتناع]] کرده و فرمودند: "اگر من [[معاویه]] را حتی برای مدتی کوتاه تثبیت کنم، به این معناست که من معاویه را حداقل در این مدت [[صالح]] می‌دانم در حالی که من او را صالح نمی‌دانم و به [[مردم]] هم [[دروغ]] نمی‌گویم"<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref>.


علی{{ع}} مردی است پایبند [[عدالت]]، مخالف [[تبعیض]]، [[رشوه]]، دروغ و [[فریب]]. معاویه است که تنها می‌خواهد به [[هدف]] و مقصود خود برسد و برای آن، گاهی از عدالت و گاهی از تبعیض و فریب و [[نیرنگ]] استفاده می‌کند. لکن هدف [[مقدس]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به او اجازه استفاده از وسیلۀ نادرست را نمی‌دهد. در اینجا دو [[فرمان]] علی{{ع}} و معاویه را خطاب به [[سرداران]] خود مقایسه می‌کنیم. [[امام علی]]{{ع}} به [[معقل بن قیس ریاحی]] که در رأس سه‌هزار نفر به طرف [[شام]] در حرکت بود فرمود: "از [[خدا]] بترس تا [[دشمن]] شروع به [[جنگ]] نکرده، تو شروع نکن. کاری نکن که آنها را به جنگ تحریک کنی. مبادا [[کینه]] و [[دشمنی]] آنها، تو را وادار کند پیش از [[دعوت]] و [[اتمام حجت]] با ایشان [[قتال]] را آغاز کنی"<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۲.</ref>. ولی معاویه به [[بسر بن ارطاة]] دستور می‌دهد: "خود را به [[مدینه]] برسان و در بین راه مردم را از مقابل خود بران و تا می‌توانی در [[دل‌ها]] [[رعب]] و [[وحشت]] بینداز. هر چه دستت می‌رسد [[غارت]] کن. مگر کسانی که [[دوستان]] ما هستند" و به سفیان غامدی دستور می‌دهد: "هر کس جز دوستان خودمان را بکش، به هر آبادی رسیدی آنجا را خراب کن، [[اموال]] را غارت کن و [[آتش]] بزن،؛ چراکه در دل‌ها تأثیر فراوان دارد"<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[اسلام و نیازهای زمان (کتاب)|اسلام و نیازهای زمان]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص۲۶۵.</ref>.
امام علی|علی {{ع}} به خوبی می‌دانست [[ابن ملجم]] [[دشمن]] خطرناکی برای اوست. اما در برابر توصیه دیگران برای از بین بردن او [[قصاص]] قبل از [[جنایت]] نکرد و فرمود: من خواهان [[زندگی]] او هستم در حالی که او خواهان [[مرگ]] من است، من می‌خواهم او زنده بماند و [[سعادت]] او را دوست دارم، اما او می‌خواهد مرا بکشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص۲۲۹.</ref>.


[[جنگ صفین]] در یکی از کرانه‌های [[فرات]] رخ داد. [[اصحاب]] [[معاویه]] مانع از دسترسی [[سپاه]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به آب شدند. علی{{ع}} معاویه را به [[مذاکره]] [[دعوت]] کرد ولی او به [[گمان]] اینکه [[پیروزی]] بزرگی به دست آورده است، نپذیرفت. [[امام علی]]{{ع}} ناچار [[فرمان]] [[حمله]] داده، پیش از غروب، [[شریعه]] به دست [[سپاه علی]]{{ع}} افتاد. اصحاب امام علی|علی{{ع}} پیشنهاد [[مقابله به مثل]] و [[بستن آب]] بر [[سپاهیان معاویه]] را دادند؛ اما [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: "[[خداوند]] آب را برای [[مسلمان]] و [[کافر]] قرار داده است. این کار دور از [[شهامت]] و [[فتوت]] و [[مردانگی]] است". علی{{ع}} نمی‌خواست پیروزی را به بهای یک عمل ناجوانمردانه به دست آورد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۱۱.</ref>.
پس از آنکه [[خوارج]] فعالیت خود را از بحث‌های [[فکری]] به [[مخالفت]] عملی و آشوب‌گری توسعه دادند، [[امام علی|علی]] {{ع}} با [[شجاعت]] ایشان را [[سرکوب]] کردند و در توضیح این کار فرمودند: "اینها مثل سگ هاری شده‌اند که به هر کس می‌رسند او را هم هار می‌کنند. همان‌گونه که هر کس به خود [[حق]] می‌دهد سگ هار را از بین ببرد تا دیگران را هار نکند، من نیز چاره‌ای جز از بین بردن اینها نداشتم وگرنه طولی نمی‌کشید که [[بیماری]] هاری خود را به [[جامعه اسلامی]] سرایت داده و [[جامعه]] را در [[جمود]] و [[تحجر]] و [[حماقت]] و [[نادانی]] فرو می‌بردند. من خطر این گروه را برای [[اسلام]] [[پیش‌بینی]] کرده بودم"<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۶۰۷.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۶۳ تا۷۵.</ref>


در همین [[جنگ]] [[پیکار]] تن به تنی میان امام علی|علی{{ع}} و [[عمروعاص]] درگرفت. عمروعاص که [[مشاور]] [[قدرتمند]] و [[حیله‌گر]] معاویه و طراح بسیاری از [[فتنه‌ها]] [[ضد]] علی{{ع}} بود، وقتی از پیکار [[ناتوان]] شد و هنگام فرار روی [[زمین]] افتاد عورت خود را نمایان ساخت. علی{{ع}} با اینکه می‌دانست کشتن عمروعاص ضربه مهمی به [[سپاه معاویه]] وارد می‌کند روی خود را برگرداند و به سمت سپاه خود برگشت. امام علی{{ع}} هنگام [[رویارویی]] با [[دشمن]] نیز از [[مکارم اخلاق]] دست برنداشته و از هر وسیله‌ای برای [[هدف]] [[سود]] نمی‌جست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۱۲.</ref>.
==== [[سیاست‌های امام علی در برابر معاویه]] ====
==== [[نامه‌های امام علی به معاویه]] ====


علی{{ع}} در مسائل اصولی و آنچه مربوط به [[مقررات الهی]] و [[حقوق اجتماعی]] است بسیار [[صلابت]] داشت و [[انعطاف‌پذیری]] و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطاف‌پذیر، شوخ و خنده‌رو بود و تا جایی که به حد [[باطل]] نرسد، با [[مردم]] [[مزاح]] می‌کرد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۶۳ تا۷۵.</ref>
=== [[امام علی]] و [[مردم]] ===
 
{{اصلی|ارتباط حاکم با مردم در معارف و سیره علوی}}
===[[مخالفان امام علی|علی و مخالفان]]===
[[عدالت‌محوری]] و [[دین‌مداری]] امام علی{{ع}} سبب [[مخالفت]] گروه‌هایی با ایشان شد؛ لکن آن [[حضرت]] در نحوۀ مقابله با ایشان نه [[حبّ]] و [[بغض]] شخصی، بلکه [[مصلحت]] عموم [[مسلمانان]] و [[نظام اسلامی]] را در نظر داشت.
 
[[خوارج]] مهم‌ترین [[مخالفان]] [[امام علی]]{{ع}} بودند. این گروه نخست آرام بوده و تنها به [[انتقاد]] و بحث‌های [[آزاد]] بسنده می‌کردند. پس از آنکه چنین انتقادهایی را مؤثر ندانسته و به [[زعم]] خود از [[تغییر]] روش [[امام علی|علی]]{{ع}} [[مأیوس]] شدند، [[تصمیم]] به [[انقلاب]] گرفته، [[امنیت راه‌ها]] را سلب و غارت‌گری و [[آشوب]] پیشه کردند تا با این [[کارها]] [[حکومت]] را [[تضعیف]] نمایند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۳۱۴.</ref>. تا زمانی که خوارج تنها به اظهار [[عقیده]] [[قناعت]] کرده بودند، علی{{ع}} متعرض آنها نشد، حتی به [[تکفیر]] خود از طرف آنها اهمیت نداد و ایشان را به [[زندان]] و شلاق [[مجازات]] نکرد. [[حقوق]] ایشان را از [[بیت‌المال]] قطع نکرده و با نهایت [[جوانمردی]]، به آنها [[آزادی]] در اظهار عقیده و بحث و [[گفت‌وگو]] داد. [[رفتار]] علی{{ع}} با خوارج در بالاترین درجه آزادی و [[دموکراسی]] بود. آنها همه جا در اظهار عقیدۀ خود آزاد بودند و حضرت و [[اصحاب]] ایشان نیز با عقیدۀ آزاد با آنان روبه‌رو شده و بحث می‌کردند. طرفین [[استدلال]] می‌کردند و سؤالات یکدیگر را پاسخ می‌دادند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص۴۵۳؛ ج ۱۶، ص۳۱۱.</ref>. ایشان در جلسه [[سخنرانی]] امام علی|علی{{ع}} وارد می‌شدند و قصد برهم زدن جلسه را داشتند؛ اما علی{{ع}} با سعۀ صدر کامل با ایشان رفتار می‌کرد. روزی [[امام]] بر فراز [[منبر]] بود فردی سؤال کرد و علی{{ع}} بی‌درنگ پاسخ گفت. یکی از خوارج فریاد زد: [[خدا]] این مرد را بکشد که چقدر دانشمند است. [[مردم]] قصد تعرض به او را داشتند، اما امام علی|علی{{ع}} فرمود: رهایش کنید. او تنها به من [[فحش]] داد.
 
خوارج در [[نماز]] به علی{{ع}} [[اقتدا]] نمی‌کردند چون او را [[کافر]] می‌دانستند. روزی هنگامی که [[امام علی|علی]]{{ع}} [[امام جماعت]] بود فردی از [[خوارج]] به نام ابن الکوّاء وارد شد و آیه‌ای را با صدای بلند خواند تا با کنایه به علی{{ع}} بفهماند که تو چون کافر شده‌ای تمام [[اعمال]] قبل خویش را هدر داده‌ای. علی{{ع}} به دستور [[قرآن]]، هنگام [[تلاوت]] او [[سکوت]] کرد، اما پس از آنکه ابن الکواء چندین بار [[آیه]] را تکرار کرد تا [[نماز]] را به هم بزند، امام علی|علی{{ع}} با [[آرامش]] این آیه را خواند: "[[صبر]] کن، وعدۀ [[خدا]] [[حق]] است و فرا می‌رسد. این [[مردم]] [[بی‌ایمان]] و [[یقین]]، تو را تکان ندهند و سبک‌سارت نکنند"<ref>روم، آیه ۶۰؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۳۱۱.</ref>.
 
[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} تفاوت میان [[دشمنان]] خود را به خوبی می‌دانست. [[معاویه]] آگاهانه دنبال [[باطل]] بود، ولی خوارج انسان‌های [[حق‌جویی]] بودند که از روی [[نادانی]] و [[حماقت]] [[اشتباه]] کرده بودند؛ از این‌رو علی{{ع}} بین این دو دسته از دشمنان خود تفاوت قائل شدند و در بستر [[شهادت]] فرمودند: "گرچه خوارج [[اقدام]] به [[قتل]] من کردند، اما بعد از من ایشان را نکشید، چون کشته شدن اینها پس از من به نفع معاویه و به [[ضرر]] [[حقیقت]] است"<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۶۱۳.</ref>، گرچه کشته شدن اینها در [[زمان]] من به نفع من بود ولی پس از من به نفع معاویه خواهد بود<ref>یادداشت‌ها، ج ۳، ص۳۶۹.</ref>.
 
امام علی|علی{{ع}} به خوبی می‌دانست [[ابن ملجم]] [[دشمن]] خطرناکی برای اوست. اما در برابر توصیه دیگران برای از بین بردن او [[قصاص]] قبل از [[جنایت]] نکرد و فرمود: من خواهان [[زندگی]] او هستم در حالی که او خواهان [[مرگ]] من است، من می‌خواهم او زنده بماند و [[سعادت]] او را دوست دارم، اما او می‌خواهد مرا بکشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص۲۲۹.</ref>.
 
پس از آنکه [[خوارج]] فعالیت خود را از بحث‌های [[فکری]] به [[مخالفت]] عملی و آشوب‌گری توسعه دادند، [[امام علی|علی]]{{ع}} با [[شجاعت]] ایشان را [[سرکوب]] کردند و در توضیح این کار فرمودند: "اینها مثل سگ هاری شده‌اند که به هر کس می‌رسند او را هم هار می‌کنند. همان‌گونه که هر کس به خود [[حق]] می‌دهد سگ هار را از بین ببرد تا دیگران را هار نکند، من نیز چاره‌ای جز از بین بردن اینها نداشتم وگرنه طولی نمی‌کشید که [[بیماری]] هاری خود را به [[جامعه اسلامی]] سرایت داده و [[جامعه]] را در [[جمود]] و [[تحجر]] و [[حماقت]] و [[نادانی]] فرو می‌بردند. من خطر این گروه را برای [[اسلام]] [[پیش‌بینی]] کرده بودم"<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۶۰۷.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۶۳ تا۷۵.</ref>
 
====[[سیاست‌های امام علی در برابر معاویه]]====
====[[نامه‌های امام علی به معاویه]]====
 
===[[امام علی]] و [[مردم]]===
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} گذشته از آنکه [[زمامداران]] [[حکومت]] را به [[مهربانی]] با مردم [[دعوت]] و [[حقوق مردم]] را گوشزد می‌کردند، در [[سیره مدیریتی]] خود نیز الگویی از یک [[رهبر]] مردمی برای آیندگان به جا گذاشتند. امام علی{{ع}} با وجود [[بی‌نیازی]] از [[مشورت]] دیگران، با اطرافیان خود مشورت می‌کردند.
 
[[هدف]] ایشان [[ترویج]] [[فرهنگ]] مشورت میان زمامداران بود تا [[حاکمان]] [[گمان]] نکنند تنها وظیفۀ آنها دستور دادن و تنها وظیفۀ مردم [[اطاعت]] کردن است. ضمن اینکه نتیجۀ مشورت [[حاکم]] با مردم [[شخصیت]] دادن به همراهان و [[پیروان]] است. پیروان [[رهبری]] که مشورت نمی‌کند خود را ابزاری بی‌روح و [[جان]] می‌پندارند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۱۷۹.</ref>.
 
[[حضرت علی]]{{ع}} هیچ‌گاه خود را [[برتر]] از مردم و جدا از آنها نمی‌دید. در میان ایشان و مانند آنها [[زندگی]] می‌کرد و از [[قوانین]] به نفع خود استفاده نمی‌کرد. روزی در [[زمان]] خلافتش در [[کوفه]]، [[زره]] آن بزرگوار گم شد. پس از چندی آن را نزد فردی [[مسیحی]] یافت و او را همراه خود برای اقامۀ دعوی به [[دادگاه]] برد. مسیحی گفت: [[زره]] از آن من است و ممکن است [[خلیفه]] [[اشتباه]] کرده باشد. [[قاضی]] رو به علی{{ع}} کرد و گفت: تو مدعی هستی و این شخص منکر است. پس تو باید [[شاهد]] بیاوری. علی{{ع}} خندید و گفت: [[حق]] با قاضی است ولی من شاهدی ندارم. قاضی هم به نفع فرد مسیحی [[حکم]] کرد. مسیحی منقلب شد و گفت: این طرز [[حکومت]] و نوع [[رفتار]] [[بشر]] عادی نیست. این شیوه حکومت انبیاست و [[اقرار]] کرد زره برای علی{{ع}} بوده و از آن پس از [[یاران فداکار]] [[امام علی|علی]]{{ع}} شد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص۲۱۵.</ref>.
 
[[امام علی]]{{ع}} با تشریفات مخالف بود. در مسیر عزیمت به [[کوفه]] وارد [[شهر انبار]] شد که اهالی آن [[ایرانی]] بودند. ایشان [[خرسند]] از ورود خلیفه به استقبال او آمده و پس از حرکت مرکب امام علی|علی{{ع}} در مقابل او شروع به دویدن کردند. امام علی|علی{{ع}} از آنها درباره این کار سؤال کرد و ایشان پاسخ دادند: این نوعی [[احترام]] از سوی ما به [[حاکمان]] و افراد مورد احترام است. [[امام]]{{ع}} فرمود: چنین [[رفتاری]] شما را در [[دنیا]] به [[رنج]] می‌اندازد و در [[آخرت]] به [[شقاوت]] می‌کشاند. از کارهایی که شما را [[پست]] و [[خوار]] می‌کند [[پرهیز]] کنید. این [[کارها]] سودی به حال آن افراد ندارد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص۲۰۷.</ref>.
 
امام علی{{ع}} به کمترین استفاده از عنوان [[خلافت راضی]] نبود. نیازهای خود را از کسی می‌خرید که او را نشناسد تا به احترام [[مقام خلافت]] به او ارزان‌تر نفروشد. در روزهای گرم بیرون [[دارالاماره]] و در سایه می‌نشست تا مبادا مراجعه‌کننده‌ای بیاید و به او دسترسی پیدا نکند. در نامه‌ای به [[والی حجاز]] و [[مالک اشتر]]، [[والی مصر]] توصیه کرد: ساعاتی را برای رسیدگی شخصی به کارهای [[مردم]] قرار داده و کسی را بین خود و مردم واسطه قرار ندهند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، بیست گفتار، ص۲۹.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۶۳ تا۷۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[سبک زندگی امام علی]]
* [[سبک زندگی امام علی]]
*[[سیره اخلاقی امام علی]]
* [[سیره اخلاقی امام علی]]
*[[سیره عبادی امام علی]]
* [[سیره عبادی امام علی]]
*[[سیره خانوادگی امام علی]]
* [[سیره خانوادگی امام علی]]
*[[سیره تربیتی امام علی]]
* [[سیره تربیتی امام علی]]
*[[سیره اجتماعی امام علی]]
* [[سیره اجتماعی امام علی]]
*[[سیره علمی امام علی]]
* [[سیره علمی امام علی]]
*[[سیره تبلیغی امام علی]]
* [[سیره تبلیغی امام علی]]
*[[سیره سیاسی امام علی]]
* [[سیره سیاسی امام علی]]
*[[سیره اقتصادی امام علی]]
* [[سیره اقتصادی امام علی]]
*[[سیره فرهنگی امام علی]]
* [[سیره فرهنگی امام علی]]
*[[سیره مدیریتی امام علی]]
* [[سیره مدیریتی امام علی]]
*[[سیره نظامی امام علی]]
* [[سیره نظامی امام علی]]
*[[سیره قضایی امام علی]]
* [[سیره قضایی امام علی]]
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۹۰: خط ۷۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{امام علی}}
[[رده:سیره امام علی]]
 
[[رده:مدخل]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:سیره]]
[[رده:سیره معصوم]]
[[رده:سیره سیاسی]]
[[رده:سیره سیاسی]]
۱۱۷٬۲۶۸

ویرایش