دروغ در خانواده: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
(←پانویس) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = دروغ | | موضوع مرتبط = دروغ | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = دروغ | ||
| مداخل مرتبط = [[دروغ در قرآن]] - [[دروغ در | | مداخل مرتبط = [[دروغ در قرآن]] - [[دروغ در فقه سیاسی]] - [[دروغ در فقه اسلامی]] - [[نفی دروغ در معارف و سیره نبوی]] - [[دروغ در معارف دعا و زیارات]] - [[نفی دروغ در معارف و سیره سجادی]] - [[دروغ در جامعهشناسی اسلامی]] - [[دروغ در خانواده]] - [[دروغ در معارف مهدویت]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در مدرسه نبوی هیچچیز به زشتی دروغ نیست و هیچچیز چون آن تباهکننده نیست. [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ الْكَذِبَ؛ فَإِنَّهُ مَعَ الْفُجُورِ، وَ هُمَا فِي النَّارِ}}<ref>«از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ توأم با انحراف از حق و پردهدری است، و هر دو در آتشند». مسند الحمیدی، ج۱، ص۶ [{{متن حدیث|وَ إِنَّهُمَا}} آمده است]؛ مسند ابن الجعد، ص۲۵۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳؛ الادب المفرد، ص۱۵۶؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۶۵؛ کتاب الصمت و آداب اللسان، ص۲۲۹؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۱، ص۱۱۲؛ صحیح ابن حبان، ج۱۳، ص۴۳؛ المجازات النبویة، ص۹۰-۹۱؛ تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. | در مدرسه نبوی هیچچیز به زشتی دروغ نیست و هیچچیز چون آن تباهکننده نیست. [[رسول خدا]] {{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ الْكَذِبَ؛ فَإِنَّهُ مَعَ الْفُجُورِ، وَ هُمَا فِي النَّارِ}}<ref>«از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ توأم با انحراف از حق و پردهدری است، و هر دو در آتشند». مسند الحمیدی، ج۱، ص۶ [{{متن حدیث|وَ إِنَّهُمَا}} آمده است]؛ مسند ابن الجعد، ص۲۵۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳؛ الادب المفرد، ص۱۵۶؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۶۵؛ کتاب الصمت و آداب اللسان، ص۲۲۹؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۱، ص۱۱۲؛ صحیح ابن حبان، ج۱۳، ص۴۳؛ المجازات النبویة، ص۹۰-۹۱؛ تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. | ||
پیامآور | پیامآور راستی و درستی، در زشتی دروغ فرموده است: {{متن حدیث|أَعْظَمُ الْخَطَايَا اللِّسَانُ الْكَذُوبُ}}<ref>«بزرگترین خطاها، زبان دروغگو است». مصنف ابن أبی شیبة، ج۸، ص۱۶۲؛ التمهید، ج۵، ص۶۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۳، ص۱۷۹؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۲۵؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۷۸؛ کنزالعمال، ج۳، ص۶۱۹، ج۱۵، ص۹۲۰.</ref>. ایمانآورندگان به [[پیامبر]] {{صل}} بیش از هر چیز دروغ را [[زشت]] میشمارند و از آن دوری مینمایند. [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«تنها کسانی که به آیات خداوند ایمان ندارند دروغ میبافند و همانانند که دروغگویند» سوره نحل، آیه ۱۰۵.</ref>. | ||
ایمانآورندگان به [[پیامبر]]{{صل}} بیش از هر چیز دروغ را [[زشت]] میشمارند و از آن دوری مینمایند. [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«تنها کسانی که به آیات خداوند ایمان ندارند دروغ میبافند و همانانند که دروغگویند» سوره نحل، آیه ۱۰۵.</ref>. | |||
[[قرآن کریم]] [[دروغگویان]] را در سرحدّ [[کافران]] و [[منکران]] [[آیات الهی]] قرار داده و آن را چنین زشت معرفی نموده است؛ و رسول خدا{{صل}} [[ایمان]] و دروغ را باهم قابل جمع ندانسته و فرموده است: {{متن حدیث|يُطْبَعُ الْمُؤْمِنُ عَلَى كُلِّ خَصْلَةٍ وَ لَا يُطْبَعُ عَلَى الْكَذِبِ وَ لَا عَلَى الْخِيَانَةِ}}<ref>«مؤمن به هر خصلتی خوی گیرد، ولی هرگز به دروغ و خیانت خوی نکند». تحف العقول، ص۳۸؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۵۸. با مختصر اختلاف در لفظ: غریب الحدیث لابن سلام، ج۳، ص۱۹۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۵۲؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۰، ج۴، ص۳۲۳؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۳۴۴؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۹۷؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۹۲؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۲۹۰؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۷۶۲؛ کنزالعمال، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | [[قرآن کریم]] [[دروغگویان]] را در سرحدّ [[کافران]] و [[منکران]] [[آیات الهی]] قرار داده و آن را چنین زشت معرفی نموده است؛ و رسول خدا {{صل}} [[ایمان]] و دروغ را باهم قابل جمع ندانسته و فرموده است: {{متن حدیث|يُطْبَعُ الْمُؤْمِنُ عَلَى كُلِّ خَصْلَةٍ وَ لَا يُطْبَعُ عَلَى الْكَذِبِ وَ لَا عَلَى الْخِيَانَةِ}}<ref>«مؤمن به هر خصلتی خوی گیرد، ولی هرگز به دروغ و خیانت خوی نکند». تحف العقول، ص۳۸؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۵۸. با مختصر اختلاف در لفظ: غریب الحدیث لابن سلام، ج۳، ص۱۹۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۵۲؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۰، ج۴، ص۳۲۳؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۳۴۴؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۹۷؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۹۲؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۲۹۰؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۷۶۲؛ کنزالعمال، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | ||
[[مؤمن]] گرفتار هر [[کاستی]] و گناهی ممکن است بشود، ولی [[جان]] خود را به [[دروغ]] نمیآلاید. از [[صفوان بن سلیم]]<ref>وی از راویان ثقه و عالمان برجسته است که سال ۱۲۴ یا ۱۳۲ و یا ۱۳۴ از دنیا رفته است. ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۴، ص۳۰۷-۳۰۸؛ الجرح و التعدیل، ج۴، ص۴۲۳-۴۲۴؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۵۸-۱۶۵؛ سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۳۶۴-۳۶۹.</ref> نقل شده است که از [[رسول خدا]]{{صل}} سؤال شد: آیا مؤمن، [[ترسو]] میشود؟ فرمود: آری. عرض شد: آیا مؤمن [[بخیل]] میشود؟ فرمود: آری. عرض شد: آیا مؤمن [[دروغگو]] میشود؟ فرمود: نه<ref>مکارم الاخلاق لابن أبی الدنیا، ص۵۴؛ التمهید، ج۱۶، ص۲۵۳؛ الترغیب و الترهیب، ج۳، ص۵۹۵؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۹۱. و به نقل از حضرت رضا{{ع}}: المحاسن، ج۱، ص۱۱۸؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۷۳؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۵۶۵.</ref>. | [[مؤمن]] گرفتار هر [[کاستی]] و گناهی ممکن است بشود، ولی [[جان]] خود را به [[دروغ]] نمیآلاید. از [[صفوان بن سلیم]]<ref>وی از راویان ثقه و عالمان برجسته است که سال ۱۲۴ یا ۱۳۲ و یا ۱۳۴ از دنیا رفته است. ر. ک: التاریخ الکبیر، ج۴، ص۳۰۷-۳۰۸؛ الجرح و التعدیل، ج۴، ص۴۲۳-۴۲۴؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۵۸-۱۶۵؛ سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۳۶۴-۳۶۹.</ref> نقل شده است که از [[رسول خدا]] {{صل}} سؤال شد: آیا مؤمن، [[ترسو]] میشود؟ فرمود: آری. عرض شد: آیا مؤمن [[بخیل]] میشود؟ فرمود: آری. عرض شد: آیا مؤمن [[دروغگو]] میشود؟ فرمود: نه<ref>مکارم الاخلاق لابن أبی الدنیا، ص۵۴؛ التمهید، ج۱۶، ص۲۵۳؛ الترغیب و الترهیب، ج۳، ص۵۹۵؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۹۱. و به نقل از حضرت رضا {{ع}}: المحاسن، ج۱، ص۱۱۸؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۷۳؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۵۶۵.</ref>. | ||
[[رفتار پیامبر]] اکرم{{صل}} نشاندهنده آن است که در [[منطق]] [[دین]] [[زشتی]] دروغ تا چه پایه است. در خبری از قول [[عایشه]] چنین آمده است: {{متن حدیث|كَانَ أَبْغَضَ الخُلُق إِلَيْهِ الْكَذِبُ}}<ref>«منفورترین اخلاق نزد پیامبر{{صل}} دروغگویی بود». الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۰۷؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۳۷.</ref>. | [[رفتار پیامبر]] اکرم {{صل}} نشاندهنده آن است که در [[منطق]] [[دین]] [[زشتی]] دروغ تا چه پایه است. در خبری از قول [[عایشه]] چنین آمده است: {{متن حدیث|كَانَ أَبْغَضَ الخُلُق إِلَيْهِ الْكَذِبُ}}<ref>«منفورترین اخلاق نزد پیامبر {{صل}} دروغگویی بود». الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۰۷؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۳۷.</ref>. | ||
رسول خدا{{صل}} در [[روابط خانوادگی]] چنان [[رفتار]] مینمود که اعضای [[خانواده]] گرد دروغ نگردند، چنانکه عایشه بیان کرده است: {{متن حدیث|کَانَ إِذَا اطَّلَعَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ بَيتِهِ كَذَبَ كِذْبَةً، لَمْ يَزَلْ مُعْرِضاً عَنْهُ حَتَّى يُحْدِثَ تَوبَةً}}<ref>«پیامبر{{صل}} هرگاه میفهمید یکی از اعضای خانوادهاش دروغی گفته است، چندان از او اعراض میکرد تا توبه کند». الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۱۹؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۳۷.</ref>. | رسول خدا {{صل}} در [[روابط خانوادگی]] چنان [[رفتار]] مینمود که اعضای [[خانواده]] گرد دروغ نگردند، چنانکه عایشه بیان کرده است: {{متن حدیث|کَانَ إِذَا اطَّلَعَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ بَيتِهِ كَذَبَ كِذْبَةً، لَمْ يَزَلْ مُعْرِضاً عَنْهُ حَتَّى يُحْدِثَ تَوبَةً}}<ref>«پیامبر {{صل}} هرگاه میفهمید یکی از اعضای خانوادهاش دروغی گفته است، چندان از او اعراض میکرد تا توبه کند». الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۱۹؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۳۷.</ref>. | ||
آن [[حضرت]] به هیچ روی اجازه [[رشد]] به [[دروغگویی]] نمیداد و همه میدانستند [[پیامبر]]{{صل}} چه موضع سرسختانهای نسبت به دروغ و دروغگویی دارد. عایشه دراینباره گفته است: {{متن حدیث|مَا كَانَ خُلُقٌ أَبْغَضَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} مِنَ الْكَذِبِ، وَمَا اطَّلَعَ مِنْهُ عَلَى شَيْءٍ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَيَبْخَلُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنْ أَحْدَثَ تَوْبَةً}}<ref>«هیچ خصلتی نزد رسول خدا{{صل}} منفورتر از دروغ نبود و هرگاه مطلع میشد یکی از اصحابش دروغی گفته است، به او بیاعتنایی میکرد تا آنکه میفهمید توبه کرده است». الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۷۸؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۱۰؛ میزان الحکمة، ج۱۲، ص۹۵.</ref>. | آن [[حضرت]] به هیچ روی اجازه [[رشد]] به [[دروغگویی]] نمیداد و همه میدانستند [[پیامبر]] {{صل}} چه موضع سرسختانهای نسبت به دروغ و دروغگویی دارد. عایشه دراینباره گفته است: {{متن حدیث|مَا كَانَ خُلُقٌ أَبْغَضَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مِنَ الْكَذِبِ، وَمَا اطَّلَعَ مِنْهُ عَلَى شَيْءٍ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَيَبْخَلُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنْ أَحْدَثَ تَوْبَةً}}<ref>«هیچ خصلتی نزد رسول خدا {{صل}} منفورتر از دروغ نبود و هرگاه مطلع میشد یکی از اصحابش دروغی گفته است، به او بیاعتنایی میکرد تا آنکه میفهمید توبه کرده است». الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۷۸؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۱۰؛ میزان الحکمة، ج۱۲، ص۹۵.</ref>. | ||
این همه حساسیت نسبت به [[دروغ]] ازآنروست که همه [[بدیها]] و ناراستیها از این [[خصلت]] برمیخیزد. [[روایت]] شده است که مردی به [[پیامبر]]{{صل}} گفت: ای [[رسول خدا]]، چهار کار خوشایند من است: [[زنا]]، شرابخواری، دزدی و دروغ. اما هرکدام را که بفرمایید به خاطر شما ترک میکنم. [[حضرت]] فرمود: [[دروغ]] را رها کن. مرد رفت و [[تصمیم]] گرفت [[زنا]] کند، اما با خودش گفت: پیامبر از من میپرسد که زنا کردهای یا نه؟ اگر [[انکار]] کنم، قولی را که به وی دادهام شکستهام و اگر [[اقرار]] کنم، حد میخورم. سپس تصمیم گرفت دزدی کند، بعد تصمیم گرفت شراب بخورد، اما هربار همین [[فکر]] را با خود کرد. ازاینرو نزد رسول خدا برگشت و گفت: شما [[راه]] را به کلی بر من بستید؛ من همه این [[کارها]] را رها کردم<ref>شرح ابن أبی الحدید، ج۶، ص۳۵۷؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۶۴.</ref>. | این همه حساسیت نسبت به [[دروغ]] ازآنروست که همه [[بدیها]] و ناراستیها از این [[خصلت]] برمیخیزد. [[روایت]] شده است که مردی به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: ای [[رسول خدا]]، چهار کار خوشایند من است: [[زنا]]، شرابخواری، دزدی و دروغ. اما هرکدام را که بفرمایید به خاطر شما ترک میکنم. [[حضرت]] فرمود: [[دروغ]] را رها کن. مرد رفت و [[تصمیم]] گرفت [[زنا]] کند، اما با خودش گفت: پیامبر از من میپرسد که زنا کردهای یا نه؟ اگر [[انکار]] کنم، قولی را که به وی دادهام شکستهام و اگر [[اقرار]] کنم، حد میخورم. سپس تصمیم گرفت دزدی کند، بعد تصمیم گرفت شراب بخورد، اما هربار همین [[فکر]] را با خود کرد. ازاینرو نزد رسول خدا برگشت و گفت: شما [[راه]] را به کلی بر من بستید؛ من همه این [[کارها]] را رها کردم<ref>شرح ابن أبی الحدید، ج۶، ص۳۵۷؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۶۴.</ref>. | ||
اگر دروغ از [[زندگی]] [[خانوادگی]] رخت بربندد، زمینه [[سلامت]] زندگی به خوبی فراهم میشود، و بسیاری از [[خصلتها]] زدوده میشود و بسیاری از رفتارها بروز نمیکند؛ خصلتها و رفتارهایی مانند [[حیلهگری]]، نیرنگورزی، فریبکاری، خیانتورزی، دغلکاری، [[پیمانشکنی]]، [[بیوفایی]] و... که اشارهای به [[زشتی]] و نکوهیدگی و ممنوعیت آنها در [[مدرسه نبوی]] میشود | اگر دروغ از [[زندگی]] [[خانوادگی]] رخت بربندد، زمینه [[سلامت]] زندگی به خوبی فراهم میشود، و بسیاری از [[خصلتها]] زدوده میشود و بسیاری از رفتارها بروز نمیکند؛ خصلتها و رفتارهایی مانند [[حیلهگری]]، نیرنگورزی، فریبکاری، خیانتورزی، دغلکاری، [[پیمانشکنی]]، [[بیوفایی]] و... که اشارهای به [[زشتی]] و نکوهیدگی و ممنوعیت آنها در [[مدرسه نبوی]] میشود<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۴۴۳.</ref>. | ||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
*[[سیره پیامبر خاتم در پرهیز از دروغ در روابط خانوادگی چه بوده است؟ (پرسش)]] | * [[سیره پیامبر خاتم در پرهیز از دروغ در روابط خانوادگی چه بوده است؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۳۸: | خط ۳۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:دروغ]] | [[رده:دروغ]] | ||
[[رده:خانواده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۰
مقدمه
در مدرسه نبوی هیچچیز به زشتی دروغ نیست و هیچچیز چون آن تباهکننده نیست. رسول خدا (ص) فرموده است: «إِيَّاكُمْ وَ الْكَذِبَ؛ فَإِنَّهُ مَعَ الْفُجُورِ، وَ هُمَا فِي النَّارِ»[۱].
پیامآور راستی و درستی، در زشتی دروغ فرموده است: «أَعْظَمُ الْخَطَايَا اللِّسَانُ الْكَذُوبُ»[۲]. ایمانآورندگان به پیامبر (ص) بیش از هر چیز دروغ را زشت میشمارند و از آن دوری مینمایند. خداوند فرموده است: ﴿إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ﴾[۳].
قرآن کریم دروغگویان را در سرحدّ کافران و منکران آیات الهی قرار داده و آن را چنین زشت معرفی نموده است؛ و رسول خدا (ص) ایمان و دروغ را باهم قابل جمع ندانسته و فرموده است: «يُطْبَعُ الْمُؤْمِنُ عَلَى كُلِّ خَصْلَةٍ وَ لَا يُطْبَعُ عَلَى الْكَذِبِ وَ لَا عَلَى الْخِيَانَةِ»[۴].
مؤمن گرفتار هر کاستی و گناهی ممکن است بشود، ولی جان خود را به دروغ نمیآلاید. از صفوان بن سلیم[۵] نقل شده است که از رسول خدا (ص) سؤال شد: آیا مؤمن، ترسو میشود؟ فرمود: آری. عرض شد: آیا مؤمن بخیل میشود؟ فرمود: آری. عرض شد: آیا مؤمن دروغگو میشود؟ فرمود: نه[۶].
رفتار پیامبر اکرم (ص) نشاندهنده آن است که در منطق دین زشتی دروغ تا چه پایه است. در خبری از قول عایشه چنین آمده است: «كَانَ أَبْغَضَ الخُلُق إِلَيْهِ الْكَذِبُ»[۷]. رسول خدا (ص) در روابط خانوادگی چنان رفتار مینمود که اعضای خانواده گرد دروغ نگردند، چنانکه عایشه بیان کرده است: «کَانَ إِذَا اطَّلَعَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ بَيتِهِ كَذَبَ كِذْبَةً، لَمْ يَزَلْ مُعْرِضاً عَنْهُ حَتَّى يُحْدِثَ تَوبَةً»[۸].
آن حضرت به هیچ روی اجازه رشد به دروغگویی نمیداد و همه میدانستند پیامبر (ص) چه موضع سرسختانهای نسبت به دروغ و دروغگویی دارد. عایشه دراینباره گفته است: «مَا كَانَ خُلُقٌ أَبْغَضَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) مِنَ الْكَذِبِ، وَمَا اطَّلَعَ مِنْهُ عَلَى شَيْءٍ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَيَبْخَلُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنْ أَحْدَثَ تَوْبَةً»[۹].
این همه حساسیت نسبت به دروغ ازآنروست که همه بدیها و ناراستیها از این خصلت برمیخیزد. روایت شده است که مردی به پیامبر (ص) گفت: ای رسول خدا، چهار کار خوشایند من است: زنا، شرابخواری، دزدی و دروغ. اما هرکدام را که بفرمایید به خاطر شما ترک میکنم. حضرت فرمود: دروغ را رها کن. مرد رفت و تصمیم گرفت زنا کند، اما با خودش گفت: پیامبر از من میپرسد که زنا کردهای یا نه؟ اگر انکار کنم، قولی را که به وی دادهام شکستهام و اگر اقرار کنم، حد میخورم. سپس تصمیم گرفت دزدی کند، بعد تصمیم گرفت شراب بخورد، اما هربار همین فکر را با خود کرد. ازاینرو نزد رسول خدا برگشت و گفت: شما راه را به کلی بر من بستید؛ من همه این کارها را رها کردم[۱۰].
اگر دروغ از زندگی خانوادگی رخت بربندد، زمینه سلامت زندگی به خوبی فراهم میشود، و بسیاری از خصلتها زدوده میشود و بسیاری از رفتارها بروز نمیکند؛ خصلتها و رفتارهایی مانند حیلهگری، نیرنگورزی، فریبکاری، خیانتورزی، دغلکاری، پیمانشکنی، بیوفایی و... که اشارهای به زشتی و نکوهیدگی و ممنوعیت آنها در مدرسه نبوی میشود[۱۱].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ «از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ توأم با انحراف از حق و پردهدری است، و هر دو در آتشند». مسند الحمیدی، ج۱، ص۶ [«وَ إِنَّهُمَا» آمده است]؛ مسند ابن الجعد، ص۲۵۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳؛ الادب المفرد، ص۱۵۶؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۲۶۵؛ کتاب الصمت و آداب اللسان، ص۲۲۹؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۱، ص۱۱۲؛ صحیح ابن حبان، ج۱۳، ص۴۳؛ المجازات النبویة، ص۹۰-۹۱؛ تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۱۳.
- ↑ «بزرگترین خطاها، زبان دروغگو است». مصنف ابن أبی شیبة، ج۸، ص۱۶۲؛ التمهید، ج۵، ص۶۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۳، ص۱۷۹؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۲۵؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۷۸؛ کنزالعمال، ج۳، ص۶۱۹، ج۱۵، ص۹۲۰.
- ↑ «تنها کسانی که به آیات خداوند ایمان ندارند دروغ میبافند و همانانند که دروغگویند» سوره نحل، آیه ۱۰۵.
- ↑ «مؤمن به هر خصلتی خوی گیرد، ولی هرگز به دروغ و خیانت خوی نکند». تحف العقول، ص۳۸؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۵۸. با مختصر اختلاف در لفظ: غریب الحدیث لابن سلام، ج۳، ص۱۹۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۵۲؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۰، ج۴، ص۳۲۳؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۳۴۴؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۹۷؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۹۲؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۲۹۰؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۷۶۲؛ کنزالعمال، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷.
- ↑ وی از راویان ثقه و عالمان برجسته است که سال ۱۲۴ یا ۱۳۲ و یا ۱۳۴ از دنیا رفته است. ر. ک: التاریخ الکبیر، ج۴، ص۳۰۷-۳۰۸؛ الجرح و التعدیل، ج۴، ص۴۲۳-۴۲۴؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۵۸-۱۶۵؛ سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۳۶۴-۳۶۹.
- ↑ مکارم الاخلاق لابن أبی الدنیا، ص۵۴؛ التمهید، ج۱۶، ص۲۵۳؛ الترغیب و الترهیب، ج۳، ص۵۹۵؛ الدر المنثور، ج۳، ص۲۹۱. و به نقل از حضرت رضا (ع): المحاسن، ج۱، ص۱۱۸؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۷۳؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۶۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۵۶۵.
- ↑ «منفورترین اخلاق نزد پیامبر (ص) دروغگویی بود». الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۰۷؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۳۷.
- ↑ «پیامبر (ص) هرگاه میفهمید یکی از اعضای خانوادهاش دروغی گفته است، چندان از او اعراض میکرد تا توبه کند». الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۱۹؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۳۷.
- ↑ «هیچ خصلتی نزد رسول خدا (ص) منفورتر از دروغ نبود و هرگاه مطلع میشد یکی از اصحابش دروغی گفته است، به او بیاعتنایی میکرد تا آنکه میفهمید توبه کرده است». الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۷۸؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۱۰؛ میزان الحکمة، ج۱۲، ص۹۵.
- ↑ شرح ابن أبی الحدید، ج۶، ص۳۵۷؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۶۴.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص ۴۴۳.