|
|
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تقرب به خداوند در قرآن]] - [[مقام قرب الهی]] - [[تقرب به خداوند در معارف دعا و زیارات]] - [[تقرب به خداوند در معارف و سیره سجادی]] | پرسش مرتبط = }} |
| {{مقام معصوم}}
| | '''قرب''' به معنای نزدیکی و در اینجا به معنای نزدیکی به [[خدای متعال]] و '''[[تقرّب]]''' نیز به معنای نزدیکی جستن به خداست<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/8/36.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۸، ص ۳۹۵]</ref>. |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | == واژهشناسی لغوی == |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| | [[تقرّب]] مصدر باب تفعّل و از ریشه «ق ـ رـ ب» است. قُرب در لغت خلاف بُعد<ref>لسان العرب، ج ۱۱، ص ۸۲؛ مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۸۰؛ مفردات، ص ۶۶۳، «قرب».</ref>. و به معنای نزدیکی است<ref>ترتیب العین، ج ۳، ص ۱۴۵۴؛ الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۸؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲۱۱، «قرب».</ref>؛ خواه مادی یا [[معنوی]]<ref>التحقیق، ج ۹، ص ۲۲۶،«قرب».</ref>، بنابراین در موارد گوناگونی مانند نزدیکی از حیث زمان، مکان، نسبت، [[منزلت]] و... به کار میرود <ref>مفردات، ص ۶۶۳؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۴، ص ۲۵۳؛ نثر طوبی، ص ۲۹۳ - ۲۹۴، «قرب».</ref>. گفته شده است:[[قرب]] در مکان و قربت در [[منزلت]] و [[قربی]] و [[قرابت]] در [[خویشاوندی]] استعمال میشوند<ref>المصباح، فیومی، ص ۴۹۵، «قرب».</ref>. به [[اعتقاد]] برخی واژه [[قرب]] ابتدا درباره پدیدههای جسمانی به اعتبار نسبت مکانی آنها به کار میرفت؛ ولی پس از آن توسعه یافت و در غیر مکان مانند نزدیکی از جهت زمان نیز استعمال شد و سپس مجدداً گسترش یافت و در حقایق غیر جسمانی نیز به کار رفت<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۰.</ref>. [[تقرّب]] در لغت به معنای طلب نزدیکی است<ref>القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تقرب به خداوند در قرآن]] | [[تقرب به خداوند در حدیث]] | [[تقرب به خداوند در کلام اسلامی]] | [[تقرب به خداوند در فلسفه اسلامی]] | [[تقرب به خداوند در عرفان اسلامی]] | [[مقرب بودن معصوم]] | [[مقام قرب الهی]] | [[درجات تقرب به خداوند]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[تقرب به خداوند (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | |
|
| |
|
| | در [[فرهنگ اسلامی]]، [[تقرّب]] به معنای طلب نزدیک شدن به [[خداوند]] با انجام دادن عملی است<ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۹؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۶۶۴؛ تاج العروس، ج ۲، ص ۳۰۸، «قرب».</ref> و کسانی که به [[قرب الهی]] رسیدهاند «مُقَرَّب» نامیده میشوند و از آنجا که در [[حقیقت]] [[خدا]] [[بنده]] خویش را به خود نزدیک میسازد، یکی از اسماء [[الهی]] «مُقَرِّب»<ref>المقام الاسنی، ص ۹۵؛ المصباح، کفعمی، ص ۳۵۸.</ref> است. |
|
| |
|
| '''[[قرب]]''' به معنای نزدیکی و در اینجا به معنای نزدیکی به [[خدای متعال]] و '''[[تقرّب]]''' نیز به معنای نزدیکی جستن به خداست<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/8/36.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۸، ص ۳۹۵]</ref>.
| | [[تقرّب]] و [[قرب]] در [[علوم]] گوناگون [[اسلامی]] خصوصاً [[عرفان]] کاربرد فراوان دارند؛ [[عارفان]] [[قرب]] را به صورتهای گوناگونی تعریف کردهاند؛ مانند استغراق وجود سالک در عین جمع «[[مقام]] جمع»، با [[غیبت]] از جمیع صفات خود، تا جایی که از صفت [[قرب]]، استغراق و [[غیبت]] خود هم غایب شود، از میان برداشتن هرچه پیش آید، [[اطاعت خدا]]<ref>مصباح الهدایه، ص ۴۱۷ - ۴۱۸؛ خلاصة شرح تعرّف، ص ۳۳۵ - ۳۳۶؛ فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۶۳۷.</ref>، [[نزدیکی به خدا]] با [[مکاشفه]] و [[مشاهده]]<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳.</ref> و [[انقطاع]] از غیر [[خدا]]<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳.</ref>. |
|
| |
|
| | در [[فلسفه]] [[اخلاق]]، برخی [[قرب به خدا]] را مطلوب نهایی [[انسان]] و ملاک [[ارزشمند]] بودن فعل [[اخلاقی]] را تأثیر آن در نزدیک کردن صاحبش به [[خدا]] دانستهاند<ref>فلسفه اخلاق، ص ۱۸۲.</ref>. |
|
| |
|
| ==واژهشناسی لغوی==
| | در [[علم]] [[فقه]]، قصد قربت، شرط صحت [[عبادات]] دانسته شده<ref>الروضة البهیه، ج ۱، ص ۳۲۱؛ روض الجنان، ص ۲۷.</ref>. و [[وجوب]] آن در [[عبادات]] با [[آیات]]، [[روایات]] و [[اجماع]] ثابت شده است<ref>مدارک الاحکام، ج ۱، ص ۱۸۶؛ ج ۳، ص ۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج ۱، ص ۱۸؛ مستند الشیعه، ج ۲، ص ۴۵.</ref>؛ ولی [[فقیهان]] در [[تفسیر]] قصد قربت مفاهیم دیگری به جز [[قرب]] [[روحانی]] را ارائه کرده اند<ref>ذخیرة المعاد، ص ۲۴؛ مفتاح الکرامه، ج ۲، ص ۳۱۲ - ۳۱۳؛ مستند الشیعه، ج ۲، ص ۴۸.</ref>. یکی از بزرگ ترین [[فقیهان]] [[امامیه]]، قصد [[قرب]] [[روحانی]] را از غایات و انگیزههای قصد [[امتثال]] دانسته و گفته است: قصد [[قرب]] [[روحانی]] قطعاً [[واجب]] نیست و [[اثبات]] [[وجوب]] آن با [[آیات]] و [[روایات]] ناممکن است<ref>جواهر الکلام، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۸؛ ج ۹، ص ۱۵۷.</ref>. |
| * [[تقرّب]] مصدر باب تفعّل و از ریشه "ق ـ رـ ب" است. قُرب در لغت خلاف بُعد<ref>لسان العرب، ج ۱۱، ص ۸۲؛ مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۸۰؛ مفردات، ص ۶۶۳، «قرب».</ref>. و به معنای نزدیکی است<ref>ترتیب العین، ج ۳، ص ۱۴۵۴؛ الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۸؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲۱۱، «قرب».</ref>؛ خواه مادی یا [[معنوی]]<ref>التحقیق، ج ۹، ص ۲۲۶،«قرب».</ref>، بنابراین در موارد گوناگونی مانند نزدیکی از حیث زمان، مکان، نسبت، [[منزلت]] و... به کار میرود <ref>مفردات، ص ۶۶۳؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۴، ص ۲۵۳؛ نثر طوبی، ص ۲۹۳ - ۲۹۴، «قرب».</ref>. گفته شده است:[[قرب]] در مکان و قربت در [[منزلت]] و [[قربی]] و [[قرابت]] در [[خویشاوندی]] استعمال میشوند<ref>المصباح، فیومی، ص ۴۹۵، «قرب».</ref>. به [[اعتقاد]] برخی واژه [[قرب]] ابتدا درباره پدیدههای جسمانی به اعتبار نسبت مکانی آنها به کار میرفت؛ ولی پس از آن توسعه یافت و در غیر مکان مانند نزدیکی از جهت زمان نیز استعمال شد و سپس مجدداً گسترش یافت و در حقایق غیر جسمانی نیز به کار رفت<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۰.</ref>. [[تقرّب]] در لغت به معنای طلب نزدیکی است<ref>القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>.
| |
| *در [[فرهنگ اسلامی]]، [[تقرّب]] به معنای طلب نزدیک شدن به [[خداوند]] با انجام دادن عملی است<ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۹؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۶۶۴؛ تاج العروس، ج ۲، ص ۳۰۸، «قرب».</ref> و کسانی که به [[قرب الهی]] رسیدهاند "مُقَرَّب" نامیده میشوند و از آنجا که در [[حقیقت]] [[خدا]] [[بنده]] خویش را به خود نزدیک میسازد، یکی از اسماء [[الهی]] "مُقَرِّب"<ref>المقام الاسنی، ص ۹۵؛ المصباح، کفعمی، ص ۳۵۸.</ref> است.
| |
| *[[تقرّب]] و [[قرب]] در [[علوم]] گوناگون [[اسلامی]] خصوصاً [[عرفان]] کاربرد فراوان دارند؛ [[عارفان]] [[قرب]] را به صورتهای گوناگونی تعریف کردهاند؛ مانند استغراق وجود سالک در عین جمع "[[مقام]] جمع"، با [[غیبت]] از جمیع صفات خود، تا جایی که از صفت [[قرب]]، استغراق و [[غیبت]] خود هم [[غایب]] شود، از میان برداشتن هرچه پیش آید، [[اطاعت خدا]]<ref>مصباح الهدایه، ص ۴۱۷ - ۴۱۸؛ خلاصة شرح تعرّف، ص ۳۳۵ - ۳۳۶؛ فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۶۳۷.</ref>، [[نزدیکی به خدا]] با [[مکاشفه]] و [[مشاهده]]<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳.</ref> و [[انقطاع]] از غیر [[خدا]]<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳.</ref>.
| |
| *در [[فلسفه]] [[اخلاق]]، برخی [[قرب به خدا]] را مطلوب نهایی [[انسان]] و ملاک [[ارزشمند]] بودن فعل [[اخلاقی]] را تأثیر آن در نزدیک کردن صاحبش به [[خدا]] دانستهاند<ref>فلسفه اخلاق، ص ۱۸۲.</ref>.
| |
| *در [[علم]] [[فقه]]، قصد قربت، شرط صحت [[عبادات]] دانسته شده<ref>الروضة البهیه، ج ۱، ص ۳۲۱؛ روض الجنان، ص ۲۷.</ref>. و [[وجوب]] آن در [[عبادات]] با [[آیات]]، [[روایات]] و [[اجماع]] [[ثابت]] شده است<ref>مدارک الاحکام، ج ۱، ص ۱۸۶؛ ج ۳، ص ۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج ۱، ص ۱۸؛ مستند الشیعه، ج ۲، ص ۴۵.</ref>؛ ولی [[فقیهان]] در [[تفسیر]] قصد قربت مفاهیم دیگری به جز [[قرب]] [[روحانی]] را ارائه کرده اند<ref>ذخیرة المعاد، ص ۲۴؛ مفتاح الکرامه، ج ۲، ص ۳۱۲ - ۳۱۳؛ مستند الشیعه، ج ۲، ص ۴۸.</ref>. یکی از بزرگ ترین [[فقیهان]] [[امامیه]]، قصد [[قرب]] [[روحانی]] را از غایات و انگیزههای قصد [[امتثال]] دانسته و گفته است: قصد [[قرب]] [[روحانی]] قطعاً [[واجب]] نیست و [[اثبات]] [[وجوب]] آن با [[آیات]] و [[روایات]] ناممکن است<ref>جواهر الکلام، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۸؛ ج ۹، ص ۱۵۷.</ref>.
| |
| *برای [[قرب]] تقسیماتی ذکر شده است که مهمترین آنها تقسیم به [[قرب]] [[فرایض]] و [[نوافل]] است. [[عارفان]] با اقتباس از [[حدیث]] مشهور [[نبوی]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۷۷۰.</ref> این تقسیم را ارائه کرده و در توضیح آن گفتهاند: [[قرب]] [[فرایض]] هنگام فنای ذات [[بنده]] در [[ذات خداوند]] حاصل میشود و نتیجه آن این است که [[بنده]]، گوش و چشم و [[دست خدا]] میگردد و [[قرب]] [[نوافل]]، هنگام فنای صفات وی در [[صفات الهی]] حاصل میشود و نتیجه آن این است که [[خدا]]، گوش و چشم [[بنده]] میگردد، بنابراین رتبه [[قرب]] [[فرایض]] از [[قرب]] [[نوافل]] [[برتر]] است<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۳۵۰ - ۳۵۱؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳؛ فرهنگ نوربخش، ج ۶، ص ۲۴۲ - ۲۴۳.</ref>؛ ولی برخی مرتبه [[قرب]] [[نوافل]] را [[برتر]] دانستهاند<ref>شرح توحید صدوق، ج ۱، ص ۲۹؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳.</ref>.
| |
| *برپایه تقسیم دیگری، [[قرب]] یا با [[علم]] نظری به دست میآید یا با [[علم]] کشفی یا با عمل و قسم سوم، خود یا با ادای [[واجبات]] حاصل میشود یا با انجام دادن [[مستحبات]] و [[برترین]] [[قرب]]، [[علم]] کشفی [[توحید]] است<ref>رسالههای شاه نعمت الله ولی، ج ۲، ص ۱۷۹.</ref>.
| |
| *والاترین [[هدف خلقت]]، [[الهی]] شدن [[انسان]] و [[قرب به خداوند]] است. منظور، نزدیک شدن مکانی نیست، که [[خدا]] مکان ندارد، بلکه یافتن [[صفات الهی]] و فاصله گرفتن از [[رذایل]] است. و مقصود، نزدیک شدن [[خدا]] به ما نیست، چراکه [[خداوند]]، به ما نزدیک است. این [[نصّ]] [[قرآن کریم]] است که: {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref>. بلکه [[هدف]]، نزدیک شدن ما به [[خداوند]] است از طریق کسب [[فضائل]] و از راه آراسته شدن به [[مکارم اخلاق]] و [[تخلّق]] به [[اخلاق]] [[الله]]، به وسیله [[بندگی]] و [[طاعت]] و [[اخلاص]] و [[تقوا]]، با [[الگو]] قرار دادن [[پیشگامان]] و ره یافتگان به محضر [[ربوبی]] و واصلان و مقرّبان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۵-۵۷.</ref>.
| |
| * [[زیارت]]، چون پیوند و [[تجدید عهد]] با [[بندگان]] [[خالص]] [[خداوند]] است، زمینه کسب [[صفات]] [[شایسته]] و عامل [[رشد معنوی]]، و در نتیجه [[تقرب به خدا]] میگردد. وقتی در [[زیارت]]، [[انسان]] ناقص، در برابر [[انسان کامل]] قرار میگیرد و به آن مدل و [[الگو]] توجه میکند، [[انگیزه]] کمالیابی، او را به [[قرب]] [[معنوی]] به [[خدا]] میکشد و [[زیارت]]، مایه [[تقرب]] میگردد. [[تقرب]] به [[اولیای خدا]]، راهی است برای تقرب به خداوند، چراکه اینان، وسیله و [[صراط]] و [[راهنما]] و مشعل هدایتاند. آشنایی و [[انس]] با اینان، [[زائر]] را با [[خداوند]] هم مأنوس و آشنا میسازد. در مسیر [[کمالجویی]]، طلب و [[اراده]]، نقش مؤثری دارد. باید خواست تا رسید، به شرط آنکه موانعی در کار نباشد. تا [[انسان]] نخواهد که [[تقرّب]] بجوید، نزدیک هم نمیشود. باید "[[تقرّب]]" جست، تا به "[[قرب]]" رسید. به همین جهت، تعبیرِ {{عربی|اتَقرّب}} در [[زیارتنامهها]] زیاد است و [[دیدار]] [[مرقد]] [[ولیّ خدا]]، سبب نزدیک شدن به [[خدا]] به حساب آمده است. از موارد فراوان، به چند نمونه اشاره میشود: در [[زیارت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} میگوییم: خدایا! [[بنده]] و [[زائر]] تو، با [[زیارت]] [[قبر]] [[برادر]] پیامبرت، به تو [[تقرّب]] میجوید {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ عَبْدُكَ وَ زَائِرُكَ مُتَقَرِّبٌ إِلَيْكَ بِزِيَارَةِ قَبْرِ أَخِي رَسُولِكَ}}<ref>محجه البیضا، ج۴، ص۷۸.</ref>. و در [[زیارت]] [[امام کاظم|موسیبن جعفر]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|مُتَقَرِّباً بِزِيَارَتِكَ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى }}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت موسیبن جعفر.</ref>. و در [[زیارت]] [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، خطاب به آنان میگوییم: {{متن حدیث|مُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ }}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. [[زیارت]] [[امام]]، وسیله نزدیک شدن به [[خداوند]] است و آراسته شدن به اوصاف و [[اخلاقیات]] [[معصومین]]{{عم}}، [[آراستگی]] به [[اوصاف الهی]] است و در همین [[قرب به خدا]]، [[کمال وجودی]] [[انسان]] نهفته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۵-۵۷.</ref>.
| |
| *[[ابوسعید ابوالخیر]]، از شیخ الرئیس [[بوعلی سینا]]، نابغه دوران، درباره [[تشرف]] به [[زیارت]]، پرسشی میکند. ایشان در پاسخ میگویند: "در این هنگام (هنگام [[تشرف]] به [[زیارت]]) اذهان، صفای زیادتری پیدا کرده، خاطرهها با تمرکز شدیدتری جلوه نموده و باعث [[نزدیکی به خداوند]] میگردد"<ref>اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاکنژاد، ج۲، ص۳۷.</ref>. [[زائر]]، حتی این [[قرب]] را "[[احساس]]" هم میکند و درخواست دارد که استمرار یابد و [[قطع]] نشود. جلوهای از فیضها را در خویش مییابد و [[احساس]] "تصعید وجودی" میکند، خود را به [[خدا]] نزدیکتر مییابد، دلش شکستهتر میشود، با فطرتِ خداآشنای خود، صمیمیتر و درگوشیتر به [[نجوا]] میپردازد، و [[تصمیم]] بر توبهها و انابهها، از رهگذر همین توجهها و تقربها پدید میآید<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۵-۵۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | برای [[قرب]] تقسیماتی ذکر شده است که مهمترین آنها تقسیم به [[قرب فرایض و نوافل]] است. [[عارفان]] با اقتباس از [[حدیث]] مشهور [[نبوی]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۷۷۰.</ref> این تقسیم را ارائه کرده و در توضیح آن گفتهاند: [[قرب فرایض]] هنگام فنای ذات [[بنده]] در [[ذات خداوند]] حاصل میشود و نتیجه آن این است که [[بنده]]، گوش و چشم و [[دست خدا]] میگردد و [[قرب نوافل]]، هنگام فنای صفات وی در [[صفات الهی]] حاصل میشود و نتیجه آن این است که [[خدا]]، گوش و چشم [[بنده]] میگردد، بنابراین رتبه [[قرب فرایض]] از [[قرب نوافل]] [[برتر]] است<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۳۵۰ - ۳۵۱؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳؛ فرهنگ نوربخش، ج ۶، ص ۲۴۲ - ۲۴۳.</ref>؛ ولی برخی مرتبه [[قرب نوافل]] را [[برتر]] دانستهاند<ref>شرح توحید صدوق، ج ۱، ص ۲۹؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۳۱۳.</ref>. |
| | |
| | برپایه تقسیم دیگری، [[قرب]] یا با [[علم]] نظری به دست میآید یا با [[علم]] کشفی یا با عمل و قسم سوم، خود یا با ادای [[واجبات]] حاصل میشود یا با انجام دادن [[مستحبات]] و [[برترین]] [[قرب]]، [[علم]] کشفی [[توحید]] است<ref>رسالههای شاه نعمت الله ولی، ج ۲، ص ۱۷۹.</ref>. |
| | |
| | والاترین [[هدف خلقت]]، [[الهی]] شدن [[انسان]] و [[قرب به خداوند]] است. منظور، نزدیک شدن مکانی نیست، که [[خدا]] مکان ندارد، بلکه یافتن [[صفات الهی]] و فاصله گرفتن از [[رذایل]] است. و مقصود، نزدیک شدن [[خدا]] به ما نیست، چراکه [[خداوند]]، به ما نزدیک است. این [[نصّ]] [[قرآن کریم]] است که: {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref>. بلکه [[هدف]]، نزدیک شدن ما به [[خداوند]] است از طریق کسب [[فضائل]] و از راه آراسته شدن به [[مکارم اخلاق]] و [[تخلّق]] به [[اخلاق]] [[الله]]، به وسیله [[بندگی]] و [[طاعت]] و [[اخلاص]] و [[تقوا]]، با [[الگو]] قرار دادن [[پیشگامان]] و ره یافتگان به محضر [[ربوبی]] و واصلان و مقرّبان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۵-۵۷.</ref>. |
| | |
| | [[زیارت]]، چون پیوند و [[تجدید عهد]] با [[بندگان]] [[خالص]] [[خداوند]] است، زمینه کسب [[صفات]] [[شایسته]] و عامل [[رشد معنوی]]، و در نتیجه [[تقرب به خدا]] میگردد. وقتی در [[زیارت]]، [[انسان]] ناقص، در برابر [[انسان کامل]] قرار میگیرد و به آن مدل و [[الگو]] توجه میکند، [[انگیزه]] کمالیابی، او را به [[قرب]] [[معنوی]] به [[خدا]] میکشد و [[زیارت]]، مایه [[تقرب]] میگردد. [[تقرب]] به [[اولیای خدا]]، راهی است برای تقرب به خداوند، چراکه اینان، وسیله و [[صراط]] و [[راهنما]] و مشعل هدایتاند. آشنایی و [[انس]] با اینان، [[زائر]] را با [[خداوند]] هم مأنوس و آشنا میسازد. در مسیر [[کمالجویی]]، طلب و [[اراده]]، نقش مؤثری دارد. باید خواست تا رسید، به شرط آنکه موانعی در کار نباشد. تا [[انسان]] نخواهد که [[تقرّب]] بجوید، نزدیک هم نمیشود. باید «[[تقرّب]]» جست، تا به «[[قرب]]» رسید. به همین جهت، تعبیرِ {{عربی|اتَقرّب}} در [[زیارتنامهها]] زیاد است و [[دیدار]] [[مرقد]] [[ولیّ خدا]]، سبب نزدیک شدن به [[خدا]] به حساب آمده است. از موارد فراوان، به چند نمونه اشاره میشود: در [[زیارت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} میگوییم: خدایا! [[بنده]] و [[زائر]] تو، با [[زیارت]] [[قبر]] [[برادر]] پیامبرت، به تو [[تقرّب]] میجوید {{متن حدیث|اَللَّهُمَّ عَبْدُكَ وَ زَائِرُكَ مُتَقَرِّبٌ إِلَيْكَ بِزِيَارَةِ قَبْرِ أَخِي رَسُولِكَ}}<ref>محجه البیضا، ج۴، ص۷۸.</ref>. و در [[زیارت]] [[امام کاظم|موسیبن جعفر]] {{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|مُتَقَرِّباً بِزِيَارَتِكَ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى }}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت موسیبن جعفر.</ref>. و در [[زیارت]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}}، خطاب به آنان میگوییم: {{متن حدیث|مُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ }}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. [[زیارت]] [[امام]]، وسیله نزدیک شدن به [[خداوند]] است و آراسته شدن به اوصاف و [[اخلاقیات]] [[معصومین]] {{عم}}، [[آراستگی]] به [[اوصاف الهی]] است و در همین [[قرب به خدا]]، [[کمال وجودی]] [[انسان]] نهفته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۵-۵۷.</ref>. |
| | |
| | [[ابوسعید ابوالخیر]]، از شیخ الرئیس [[بوعلی سینا]]، نابغه دوران، درباره [[تشرف]] به [[زیارت]]، پرسشی میکند. ایشان در پاسخ میگویند: «در این هنگام (هنگام [[تشرف]] به [[زیارت]]) اذهان، صفای زیادتری پیدا کرده، خاطرهها با تمرکز شدیدتری جلوه نموده و باعث [[نزدیکی به خداوند]] میگردد»<ref>اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاکنژاد، ج۲، ص۳۷.</ref>. [[زائر]]، حتی این [[قرب]] را «[[احساس]]» هم میکند و درخواست دارد که استمرار یابد و قطع نشود. جلوهای از فیضها را در خویش مییابد و [[احساس]] «تصعید وجودی» میکند، خود را به [[خدا]] نزدیکتر مییابد، دلش شکستهتر میشود، با فطرتِ خداآشنای خود، صمیمیتر و درگوشیتر به [[نجوا]] میپردازد، و [[تصمیم]] بر توبهها و انابهها، از رهگذر همین توجهها و تقربها پدید میآید<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۵۵-۵۷.</ref>. |
| | |
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| # [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']] | | # [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پانویس == |
| {{پانویس2}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| {{زیارت}} | | {{فضایل اخلاقی}} |
|
| |
|
| [[رده:زیارت]] | | [[رده:زیارت]] |
| [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] | | [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] |
| [[رده:تقرب به خداوند]]
| |
| [[رده:فضایل اخلاقی]] | | [[رده:فضایل اخلاقی]] |
| [[رده:مدخل]]
| | |
| | {{علم اخلاق}} |
| | {{زیارت}} |