|
|
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{نبوت}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = زیارت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[زیارت اهل قبور در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[زیارت اهل قبور در حدیث]] - [[زیارت اهل قبور در نهج البلاغه]] - [[زیارت اهل قبور در معارف دعا و زیارات]] - [[زیارت اهل قبور در کلام اسلامی]] - [[زیارت اهل قبور در عرفان اسلامی]]</div>
| |
| <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[زیارت اهل قبور (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == [[زیارت قبور]] == |
| *وقتی [[انسان]]، کسی را از دست میدهد که با او پیوندی- خونی، [[عاطفی]]، [[دینی]] و جز آن- دارد، پیوسته به مناسبتهای گوناگون از او یاد میکند و در بزرگذاشتش میکوشد. این بدان رو است که [[مرگ]]، راه [[ملاقات]] جسمانی را بر آنان میبندد و بازماندگان به [[دیدار]] [[معنوی]] بسنده میکنند، فرد یا افرادی بر سر [[مزار]] شخص از دست رفته میروند و مراسمی به یادش بر میگزارند و گرامیاش میدارند. [[اندوه]] در [[فراق]] عزیزان و همایش بر سر مزارشان، سنتی همگانی است. شاید بتوان آن را از [[فطرت]] [[آدمی]] دانست و از این رو، منع او از این کار، دشوار است. با این همه، زیارت [[قبور]] برای برخی [[فرق اسلامی]] پذیرفتنی نیست و آن را روا نمیدانند. این مسئله را در دو بخش میتوان به بررسی نهاد: یکی [[زیارت]] [[قبور]] بستگان، [[عالمان]]، [[شهیدان]] و دوم، [[زیارت]] [[پیامبران]] و [[پیشوایان دینی]] {{ع}}. میل به [[زیارت]] [[قبور]] دسته نخست، افزون بر اینکه در [[فطرت]] [[آدمی]] ریشه دارد، [[سنت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز بر آن صحه میگذارد<ref>کشف الارتیاب، ۳۷۲.</ref>. روایاتی از آن [[پیامبر]] بزرگ آسمانی {{صل}} [[نقل]] کردهاند که این عمل را تأیید میکنند. از آن جمله است روایتی که میفرماید: "[[قبر]] مردگان خویش را [[زیارت]] کنید و بر آنان [[سلام]] گویید که در سر گذشتشان عبرتی است برای شما"<ref>بحارالانوار، ۷۹/ ۶۴.</ref>. نیز میفرماید: "[[قبر]] رفتگان را [[زیارت]] کنید که این شما را به یاد [[آخرت]] میاندازد"<ref>سنن ابن ماجه، ۱/ ۵۰۰؛ کشف الارتیاب، ۳۷۲.</ref> [[زیارت]] [[مرقد]] [[دانشمندان]] و [[نخبگان]] [[علمی]] که [[سختیها]] و ناداریها را بر خود هموار ساختند و بر گنجینههای [[دانش]] انسانی افزودند نیز گذشته از [[تکریم]] آنان، سبب رواج [[دانش]] و [[تشویق]] آیندگان به کسب [[دانش]] و [[معرفت]] است. حضور بر [[تربت]] [[شهیدان]] و [[مجاهدان]] راه [[فضیلت]] و [[حقیقت]]، پیامدهایی سازنده دارد و آثاری [[تربیتی]] به بار میآورد و گونهای [[پیمان وفاداری]] با آنان و راه آنان است. اما [[زیارت]] [[پیامبران]] و [[پیشوایان دینی]] {{ع}} آثار [[خجسته]] دیگری نیز دارد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 277.</ref>.
| | زیارت اهل قبور و اهتمام ورزیدن به امور اموات در طول [[تاریخ]] مورد اهتمام [[بشر]] بوده است. زیارت قبور مختص [[جامعه دینی]] و [[مسلمانان]] نیست، بلکه از اموری است که [[جوامع]] مختلف، با آداب و رسوم و [[عقائد]] متفاوت، بدان اهتمام میورزند، [[اسلام]]، مسلمانان را به [[اهمیت زیارت]] [[قبور]] توجه داده و در موارد بسیاری [[مردم]] را به آن [[دعوت]] نموده است. این مسأله به خاطر تحقق یافتن یک سلسله [[اهداف تربیتی]] است که فایده آن متوجه فرد و [[جامعه انسانی]] میشود که ما به اختصار برخی از این فوائد را بیان میکنیم: |
| *حضور در [[حرم مقدس]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}}، افزون بر اینکه گونهای سپاسگزاری از فداکاریها و پاکبازیهای آنان است، گونهای [[بیعت]] با آرمانهای والای آنان نیز هست. [[امام رضا]] {{ع}} میفرماید: "[[امامان]] را پیمانی بر دوستداران و [[پیروان]] خویش است و وفای کامل بدان، [[زیارت]] [[مرقد]] آنان است"<ref>وسائل الشیعه، ۱۰/ ۳۴۶.</ref>. [[مسلمانان]]، قرنها بر استحباب [[زیارت]] [[قبور]] [[مؤمنین]]، [[پیامبر]] {{صل}} و [[پیشوایان دینی]] خویش [[اتفاق نظر]] داشتهاند. تنها [[ابن تیمیه]] (۶۶۱ ق- ۷۲۸) و [[وهابیان]] و سلفیان [[زیارت]] [[قبور]] و سفر برای آن را [[شرک]] پنداشتهاند<ref>فتح المجید، ۲۴۴؛ شیعیگری، ۲۲/ به نقل از شیعه چه میگوید، ۶۳؛ دائرة المعارف فارسی، ۱/ ۱۱۵۷.</ref>. [[ابن تیمیه]] در این باره میگوید: "[[شیطان]]، [[کردار زشت]] را بر [[مردم]] [[نیک]] مینماید و آنان از سفر، [[رضایت]] غیر [[خدا]] را میجویند و به غیر او [[شوق]] میورزند و بار سفر به سوی [[قبر]] [[پیامبر]] یا [[صحابه]] و [[صالحان]] بر میبندند"<ref>اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اهل الجحیم، ۴۵۷/ به نقل از الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة، ۲۷۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 278.</ref>.
| |
| ==[[استدلال]] [[ابن تیمیه]]==
| |
| *[[مسلمانان]] بر جواز و بلکه بر استحباب [[زیارت]] [[قبور]] [[اجماع]] کردهاند؛ اما [[ابن تیمیه]] با [[حدیثی]] از [[پیامبر]] {{صل}} به [[نقل]] [[ابوهریره]] به [[مخالفت]] [[اجماع]] [[مسلمانان]] برخاسته است. این [[روایت]] به صورتهایی گوناگون [[نقل]] شده که دو صورت زیر میتواند مراد [[ابن تیمیه]] را بر آورد: الف){{عربی|لا تَشُدو الرحالَ إلا إلی ثَلاثَةِ مَساجِدَ: مَسجِدی هذا وَ مَسجدِالحرامِ وَ مَسجدِ الأقْصی}}<ref>صحیح مسلم، ۴/ ۱۲۶.</ref>. ب){{عربی| إِنَّما يُسَافِرُ إِلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ: مَسْجِدُ الْكَعْبَةِ وَ مَسْجِدِي وَ مَسْجِدِ ايلميا }}<ref>صحیح مسلم، ۴/ ۱۲۶.</ref>.
| |
| *[[ابن تیمیه]] به ظاهر این عبارات استناد جسته و بر آن رفته است که سفرهای عبادی، تنها به سه جا روا است و [[زیارت]] [[قبر]] [[پیامبر]] {{صل}} در شمار آنها نیست و بدین روی نه تنها [[زیارت]] [[قبر]] [[پیامبر]] {{صل}} [[مستحب]] نیست، بلکه [[مشروعیت]] نیز ندارد؛ زیرا در [[نهی]] همان [[حضرت]] وارد است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 278.</ref>.
| |
| *[[مخالفان]] [[ابن تیمیه]] پاسخ گفتهاند: استثنائی که در [[حدیث]] آمده است، ناگزیر میباید مستثنی منه داشته باشد و آن عبارت از کلمه "[[مسجد]]" است. بدین سان، تقدیر [[حدیث]] چنین میشود: {{عربی| لاتشدوا الرِّحَالُ الَىَّ مَسْجِدِ الَّا ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ}} و معنا چنین خواهد بود: "برای [[زیارت]] هیچ مسجدی نباید سفر کرد مگر سه [[مسجد]]". پس، سفر برای [[زیارت]] [[قبور]] و [[قبر مطهر]] [[پیامبر]] {{صل}} در مستثنی منه داخل نیست و از [[کلام]] آن [[حضرت]] بیرون است و [[نهی]] بدان تعلق نمییابد. اگر مستثنی منه، کلمه "مکان" باشد، مراد [[ابن تیمیه]] حاصل میآید بدین تقدیر: {{عربی| لاتشدوا الرِّحَالُ الَىَّ مَسْجِدِ الَّا ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ}}. اما باز هم با این [[استدلال]] نمیتوان [[زیارت]] [[قبور]] را ناروا شمرد، و [[آیات]] و [[روایات]] و عمل [[مسلمانان]] را نادرست پنداشت<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 278.</ref>.
| |
| #معنای این [[روایات]]- چنان که گذشت- احتمال دیگری نیز دارند و بدین روی، معنای مقصود [[ابن تیمیه]] از قطعیت میافتد و اعتبار خویش را از دست میدهد؛ زیرا چون پای احتمال به میان آید، [[استدلال]] روی به بطلان میگذارد. وانگهی، احتمال نخست قوت بیشتری دارد؛ زیرا مناسبت [[حکم]] و موضوع و هماهنگی مستثنی منه و مستثنی مقتضی آن است.
| |
| #بنابر احتمال [[ابن تیمیه]]، معنای [[روایت]] مخدوش میشود و صدور آن از گوینده [[حکیم]] و عالمی همانند [[پیامبر]] محال مینماید. بنابر معنای احتمالی او، سفر به هر جایی جز [[مسجد]] یاد شده، ناروا است؛ در حالی که از نظر [[اسلام]]، سیر در ارض جایز و بلکه [[مستحب]] و گاه [[واجب]] است؛ مانند سفر برای تحصیل [[دانش]]، [[تجارت]]، [[صله رحم]]، سیاحت و [[جهاد]]. بدین سان، گریزی جز پذیرفتن معنای نخست بر جای نمیماند هر چند صحت [[حدیث]] بنابر این احتمال نیز مشکلآفرین است و نسبت چنین دستوری به [[پیامبر]] {{صل}} ممکن نیست؛ زیرا بنابر آن، سفر به هیچ مسجدی جز سه [[مسجد]] یاد شده روا نیست؛ اما [[محدثان]] [[نقل]] کردهاند که [[پیامبر]] {{صل}} روزهای شنبه، پیاده و گاه سواره به [[مسجد]] قبا میرفته و دو رکعت [[نماز]] میگزارده است<ref>وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، ۱۴۱؛ کشف الارتیاب ۳۷۷- ۳۷۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 278-279.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==[[استدلال]] [[شیعیان]]==
| | ۱. [[عبرت گرفتن]]؛ [[زیارت قبور]]، وسیلهای برای [[موعظه]] و [[پندپذیری]] است. اگر [[زیارت]] کننده [[درک]] کند که عمرش هر قدر طولانی باشد، بازگشت او به سوی [[قبر]] و [[قیامت]] است، این [[احساس]] به خودی خود مانع باقی ماندن او در [[پستی]] و [[فرومایگی]] است؛ لذا در روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین آمده است: «[[نهی]] کردم شما را از زیارت قبور، اما به زیارت قبور بروید؛ به [[راستی]] که در آن [[عبرت]] است»<ref>مستدرک حاکم، ج۱، ص۳۷۵.</ref>. |
| #'''[[زیارت]] [[قبور]] از نظر [[قرآن]] و [[سنت]]:''' [[قرآن کریم]] درباره [[منافقان]] میفرماید: "و هرگز بر هیچ مردهای از آنان [[نماز]] مگزار و بر سر قبرش نایست؛ چرا که آنان به [[خدا]] و [[پیامبر]] او [[کافر]] شدند و در حال [[فسق]] مردند"<ref>{{متن قرآن| وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ}}؛ سوره توبه، آیه ۸۴.</ref>. از این [[آیه]] دو [[فرمان]] مهم بر میآید:
| | زیارت قبور و عبرت گرفتن از آن را، تنها به زیارت قبور [[اولیای الهی]] و [[بندگان]] [[صالح]] اختصاص نمیدهد، بلکه همان [[طور]] که [[قرآن کریم]]، ما را [[راهنمایی]] نموده به منظور عبرت گرفتن، حتی به دیدار [[قبور]] [[ستمگران]] و [[طاغوتها]] باید رفت،؛ چراکه در دیدار قبور آنها نهایت عبرت و پندپذیری وجود دارد. |
| ##بر جنازه [[منافقان]] نباید [[نماز]] گزارد؛
| |
| ##پیش [[قبر]] آنان نباید ایستاد. آیا مراد از "ایستادن"، تنها ایستادن هنگام [[دفن]] است یا مفهومی گستردهتر دارد؟ [[مفسران]]، احتمال دوم را ترجیح دادهاند<ref>تفسیر بیضاوی، ۱/ ۴۱۶؛ تفسیر جلالین، ۸۴؛ روح البیان، ۳/ ۳۷۸؛ روح المعانی، ۱۰/ ۱۵۵.</ref>. اینکه [[خداوند]] به پیامبرش [[فرمان]] میدهد پیش [[قبر]] [[منافقان]] نرود، نشان میدهد که [[سیره نبوی]] {{صل}} آن بوده که بر [[قبر]] [[مسلمانان]] حضور مییافته و بر ایشان [[دعا]] میکرده است. اگر جز این باشد، [[نهی]] [[قرآن]] معنا نخواهد داشت. [[روایات]] پرشماری نیز از [[شیعه]] و [[سنی]] به چشم میآیند که بر جواز [[زیارت]] [[قبور]] [[گواهی]] میدهند:
| |
| #[[مسلم]] در صحیح از [[عائشه]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} در واپسین ساعات شب، خانه را به قصد [[زیارت]] [[بقیع]] ترک کرد و هنگام [[زیارت]] به مردگان فرمود:{{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ دَارُ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَ آتاكُمْ ما تُوعَدُونَ غَداً مُؤَجَّلُونَ وَ إِنَّا انَّ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَا حِقُونَ. أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأَهْلِ بَقِيعِ...}}<ref>صحیح مسلم، ۳/ ۶۳.</ref>.
| |
| #همو [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} به [[عائشه]] فرمود: "[[جبرئیل]] بر من فرود آمد و گفت: خدایت [[فرمان]] میدهد به [[زیارت]] اهل [[بقیع]] بروید و برای آنان [[آمرزش]] بخواهید. [[عائشه]] گفت: چگونه برای آنان [[آمرزش]] بخواهم؟ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: بگو {{عربی| السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ يَرْحَمُ الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنَّا وَ الْمُسْتَأْخِرِينَ وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَا حِقُونَ }}<ref>صحیح مسلم، ۳/ ۶۴.</ref>.
| |
| #در [[فقه]] [[شیعی]] و [[سنی]] پژوهشهای پردامنهای درباره جواز [[زیارت]] [[قبور]]، انجام پذیرفته است به ویژه درباره [[زیارت]] [[مرقد]] [[شریف]] [[پیامبر]] {{صل}}. [[علامه امینی]] نظریه بیش از [[چهل]] دانشمند [[مسلمان]] را در این باره گرد آورده است<ref>الغدیر، ۵/ ۹- ۱.</ref>. [[تقیالدین سُبُکی شافعی]] (متوفای ۷۵۶ ق.) نیز آرای [[فقیهان]] [[سنی]] را از قرن ۴ تا زمان خویش، به دست آورده و با استناد به آنها، آرای [[ابن تیمیه]] را به نقد کشانیده است<ref>شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، ۷۹- ۶۵.</ref>.
| |
| #[[قرآن کریم]] به [[مسلمانان]] میآموزد که به محضر [[پیامبر]] {{صل}} بار یابند و از [[خداوند]] [[آمرزش]] خواهند و از [[رسول]] او تمنا کنند که برایشان [[آمرزش]] بخواهد<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. [[خداوند]] در [[نکوهش]] [[منافقان]] میفرماید: "هر گاه بدانان گویند که به حضور [[رسول خدا]] بروید تا برایتان [[آمرزش]] طلبد، سر باز میزنند"<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ }}؛ سوره منافقان، آیه ۵.</ref>.</ref>. برخی محققان [[اهل سنت]] معتقدند که هم اینک نیز میتوان به این [[آیه]] عمل کرد و به [[حرم]] [[رسول خدا]] {{صل}} شرفیاب گشت و از او خواست تا برای [[مؤمنان]] [[آمرزش]] بطلبد<ref>شفاء السقام، ۸۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 280.</ref>.
| |
| *بنابر این نظر، هر چند [[آیه]] در عصر حیات [[پیامبر]] نازل شده است، اما درخواست [[آمرزش]] بدان زمان اختصاص ندارد؛ زیرا این مقامی است که [[خداوند]] به نشانه [[عظمت]] [[پیامبر]] {{صل}} بدو عطا فرموده است و با [[مرگ]] جسمانی از میان نمیرود. چه بسا کسی بگوید: هر چند [[آیه]] نشاندهنده [[عظمت]] و [[شأن]] والای [[پیامبر]] {{صل}} است، اما [[استغفار]]، تنها در حیات ممکن است نه در ممات؛ زیرا در این حال، رابطه با [[پیامبر]] {{صل}} ممکن نیست. این [[استدلال]] [[باطل]] است؛ زیرا:
| |
| #[[مرگ]] در نظرگاه [[دینی]]، پایان [[زندگی]] نیست، بلکه گذر به جهانی دیگر است که از این [[جهان]] [[برتر]] است و [[انسان]] در آن [[جهان]] نیز زنده و [[بینا]] و شنوا است.
| |
| #بنابر روایاتی فراوان از [[رسول خدا]] {{صل}} [[فرشتگان]] [[درود]] هر مسلمانی را در هر جای، به او میرسانند: "بر من [[درود]] بفرستید که [[درود]] شما هر جا که باشید، به من میرسد"<ref>التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، ۲/ ۱۸۹.</ref>.
| |
| #بر [[مسلمانان]] [[واجب]] است در [[نماز]] خویش بر [[پیامبر]] {{صل}} [[سلام]] گویند و برایش [[دعا]] کنند: "[[السلام]] علیک ایها النبی و رحمة [[الله]] و برکاته". این [[سلام]]، از باب [[تبرک]] و تشریفات نیست؛ بلکه واقعی است؛ سلامی است از زندهای به زندهای دیگر که شنوا و [[دانا]] است. [[قرآن کریم]] میفرماید: "و بگو هر کاری میخواهید بکنید که به زودی [[خدا]] و [[پیامبر]] او و [[مؤمنان]] در [[کردار]] شما خواهند نگریست"<ref>{{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}؛سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 280.</ref>.
| |
| *روایاتی پر شمار نیز بر جواز [[زیارت]] [[پیامبر]] {{صل}} [[گواهی]] میدهند که [[علامه امینی]] آنها را در [[الغدیر]] فراهم آورده است. از آن دستهاند: دار قطنی از [[عبدالله بن عمر]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "هر کس مرا [[زیارت]] کند، شفاعتم بر او [[واجب]] میشود"<ref>السنن، ۲/ ۲۷۸؛ الاحکام السلطانیة، ۱۰۵.</ref>. [[طبرانی]] در معجم الکبیر و [[غزالی]] در احیاء العلوم از [[عبدالله بن عمر]] [[نقل]] کردهاند که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "هر کس به زیارتم آید، بر من لازم است به [[روز قیامت]] شفاعتش کنم"<ref>احیاء العلوم، ۱/ ۳۰۶؛ الغدیر، ۵/ ۹۷.</ref>. نیز از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "هر کس به زیارتم آید- چه آن گاه که در دنیایم و چه آن گاه که در آن سرایم- به [[روز قیامت]] شفیع او باشم"<ref>خصال صدوق، ۲/ ۴۰۶؛ بحارالانوار، ۹۷/ ۱۳۹.</ref>. از [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} [[روایت]] کردهاند که فرمود: "چون [[حج]] میگزارید و سپس بیتالله را ترک میگویید، [[حج]] خویش را با [[زیارت]] [[رسول خدا]] به کمال رسانید؛ زیرا ترک [[زیارت]] او گونهای جفاکاری است و شما بدین کار [[مأمور]] شدهاید. [[حج]] خود را با [[زیارت]] قبوری به کمال رسانید که [[خداوند]] بر شما [[واجب]] کرده است زیارتشان کنید و حقشان را به جای آورید"<ref>علل الشرائع، ۴۶۰؛ بحارالانوار، ۹۷/ ۱۳۹.</ref>. بدین سان، [[زیارت]] [[قبور]]، به [[دلیل عقل]]، [[فطرت]]، کتاب، [[سنت]] و [[اجماع]] [[مسلمانان]]، [[پسندیده]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 280-281.</ref>.
| |
| ==[[زیارت]] [[زنان]] [[مسلمان]]==
| |
| *[[وهابیان]] بر [[حرمت]] [[زیارت]] [[قبور]] برای [[زنان]]، بیش از مردان پای میفشارند. شکی نیست که بیشتر [[احکام اسلام]] برای مردان و [[زنان]] یکساناند و اگر استثنائی در میان آید، [[نیازمند]] [[دلیل]] است.[[پیامبر]] {{صل}} خطاب به [[مسلمانان]] فرموده است: {{متن حدیث|" زُورُوا الْقُبُورِ فَإِنَّهَا تُذَكِّرُكُمُ الْآخِرَةَ "}}<ref>سنن ابن ماجه، ۱/ ۵۰۰.</ref>. هر چند خطاب این [[روایت]] به جمع مذکر است، اما عرف [[آیات]] و [[روایات]] این است که همه خطابها [[زنان]] را نیز در بر میگیرند مگر دلیلی بر عدم اشتراک در میان آید. بدین سان، خطاب {{متن حدیث|" زُورُوا "}} [[زنان]] را نیز در بر میگیرد؛ همانند {{متن قرآن|أَقِيمُوا الصَّلاةَ }} و {{متن قرآن|وَ آتُوا الزَّكاةَ}} که مرد و [[زن]] را در بر میگیرند. وانگهی، در [[تاریخ]] آمده است که [[عائشه]] [[بقیع]] را [[زیارت]] کرده و [[پیامبر]] {{صل}} نیز [[آداب]] آن را بدو آموخته و همچنین [[حضرت]] [[فاطمه]] {{س}} و [[آل عبا]]، [[مرقد]] حمزه {{ع}} را در [[احد]] [[زیارت]] کردهاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 281.</ref>.
| |
| ==[[احادیث]] [[وهابیان]]==
| |
| *[[وهابیان]] برای اثبات [[حرمت]] [[زیارت]] [[قبور]] توسط [[زنان]] به چند [[حدیث]] [[تمسک]] جستهاند:
| |
| #{{متن حدیث|" لَعَنَ اللَّهُ زوارات الْقُبُورِ "}}<ref>سنن ابن ماجة، ۱۰/ ۵۳۰؛ سنن ابی داوود، ۳/ ۲۱۸.</ref>.
| |
| #[[ابن ماجه]] از [[حضرت]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که روزی [[پیامبر]] {{صل}} از خانه به در آمد و زنانی را دید که بر راه نشستهاند. فرمود: برای چه اینجا نشستهاید؟ گفتند: در انتظاریم تا جنازهای بیاورند. فرمود: شما او را [[غسل]] میدهید؟ گفتند: نه. فرمود: شما او را به سوی [[قبر]] میبرید؟ گفتند: نه فرمود: شما او را [[دفن]] میکنید؟ گفتند: نه. فرمود: پس برگردید که شما [[گناه]] میکنید نه آنکه اجر میبرید<ref>فتح الباری، ۳/ ۱۴۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 281-282.</ref>.
| |
| ==نقد و بررسی==
| |
| *[[حدیث]] نخست بنابر [[رأی]] برخی [[محدثان]] [[سنی]]، منسوخ است. [[ترمذی]]، که ناقل [[حدیث]] است، میگوید: این [[روایت]] مربوط به دوران پیش از تجویز [[زیارت]] [[قبور]] است؛ اما چون [[پیامبر]] {{صل}} [[زیارت]] [[قبور]] را جایز شمرد، [[زن]] و مرد را یکسان خطاب کرد<ref>سنن ابن ماجة، ۳/ ۳۷۱.</ref>. [[قرطبه]] گوید: این [[حدیث]] در [[شأن]] زنانی است که بسیار به گورستان میرفتند و [[حق]] شوهر خویش را فرو میگذاشتند و [[گواه]] بر این [[رأی]]، کلمه "زوارات" است که بر مبالغه دلالت میکند. [[حدیث]] دوم، اولًا از نظر [[سند]] مخدوش است؛ زیرا در سلسله [[راویان]] آن، [[دینار]] بن عمرو وجود دارد که از نظر راویشناسان [[اهل سنت]]، مجهول و [[کذاب]] و متروک و [[خطاکار]] است. ثانیاً، [[روایت]] به موضوع [[زیارت]] [[قبور]] نظر ندارد؛ بلکه [[نکوهش]] [[پیامبر]] {{صل}} در آن، متوجه زنانی است که برای تماشای جنازه آمدهاند و هیچ کاری در تجهیز میت بر عهده ندارد<ref>وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، ۱۱۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 282.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | [[خداوند متعال]] در مورد [[فرعون]] میفرماید: «پس امروز پیکرت را [[نجات]] میدهیم، تا برای آیندگان عبرتی باشی، و به راستی که بسیاری از مردم از نشانههای ما غافلند»<ref>{{متن قرآن|فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ}} «بنابراین امروز تو را با کالبد بیجانت بر ساحل میافکنیم» سوره یونس، آیه ۹۲.</ref>. |
| | |
| | [[خداوند]] خواست پیکر فرعون [[طغیانگر]] را خاموش و بیحرکت سازد. بعد از آنکه انواع توانائیها را پیدا کرد و قبیلهاش [[فکر]] میکردند که او نمیمیرد. بنابراین [[آیه شریفه]]، [[بنیاسرائیل]] و امتهای بعد از آن را به بازدید قبر فرعون دعوت میکند تا سرانجام فرعون را مشاهده کنند و متوجه شوند که امثال فرعون هم به همان سرانجام باز میگردند. |
| | |
| | ۲. یادآوری [[آخرت]] و [[ترک دنیا]]؛ زیارت قبور موجب عمیقتر شدن [[اعتقاد]] به [[روز قیامت]] که اصلی از [[اصول دین]] است میگردد، وقتی [[انسان]] [[ایمان]] بیاورد که بعد از مرگش روزی میرسد که در آن [[روز]] از [[اعمال]] او سوال میشود و [[درک]] کند که [[عبث]] [[آفریده]] نشده، همین [[اعتقاد]] عمیق و ریشهدار موجب میشود تا وقتی قصد انجام کاری را میکند از [[فساد]] و کارهای [[شر]] دوری کند و به سوی انجام [[امور خیر]] که [[هدف]] آن [[اصلاح]] است، برود. |
| | |
| | ۳. [[رشد]] [[حس]] [[دینی]] و [[عواطف]] [[شریف]] [[انسانی]]؛ [[زیارت قبور]] موجب رشد [[احساسات]] [[خیرخواهی]] و فضیلتخواهی در [[انسان]] میگردد، در این زمینه در روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است که فرمود: شما را از [[زیارت قبر]] [[نهی]] کردم، اما شما به زیارت قبور بروید تا موجب افزایش خیر و [[نیکی]] در شما گردد. |
| | |
| | [[خداوند سبحان]]، رسول خدا{{صل}} را از [[نماز خواندن]] بر جنازه [[منافقان]] و ایستادن بر سر [[قبر]] آنها نهی کرده، آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«و هیچگاه بر هیچیک از ایشان چون مرد نماز مگزار و بر گور او حاضر مشو؛ اینان به خداوند و پیامبرش کفر ورزیدهاند و نافرمان مردهاند» سوره توبه، آیه ۸۴.</ref> چنان چه سوال شود که منظور از {{متن قرآن|وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ}} چیست؟ آیا مراد فقط [[قیام]] هنگام [[دفن]] منافقان است یا مطلق قیام بر سر قبر آنها اعم از هنگام دفن و غیر آن؟ پاسخ گفته میشود: [[آیه شریفه]] از دو جمله تشکیل میشود. بخش اول {{متن قرآن|وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا}}، بخش دوم {{متن قرآن|وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ}} که جمله دوم بر جمله اول عطف شده است و طبق قاعده نحوی هر حکمی که برای معطوف علیه باشد معطوف نیز همان [[حکم]] را خواهد داشت و چون معطوف علیه مقید به قید {{متن قرآن|أَبَدًا}} هست، این امر مستلزم آن است که معطوف نیز همان قید را داشته باشد. با این بیان مفهوم آیه شریفه چنین است: «هیچگاه بر سر قبر هیچ یک از آنها نایست» همانگونه که نسبت به [[نماز]] بر جنازه آنها نیز چنین است و لفظ {{متن قرآن|أَبَدًا}} که در بخش دوم [[آیه شریفه]] مقدر است؛ در این حالت مفهوم امکان تکرار این عمل را میرساند. مفهوم این سخن آن است که این دو عمل (هم [[نماز]] بر جنازه و هم ایستادن بر سر [[قبر]]) نسبت به [[مؤمن]] جایز است. بنابراین جایز است [[زیارت قبر]] مؤمن و [[خواندن قرآن]] برای [[روح]] مؤمن حتی بعد از گذشت صدها سال. |
| | |
| | با تتبع و تحقق در سیره مسلمانان صدر اسلام چه قبل و چه بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} چنین بر میآید که این مسأله در میان آنها وجود داشته است. به نمونههایی از شواهد [[تاریخی]] در این زمینه اشاره میشود: |
| | |
| | ۱. روزی [[مروان]] مردی را دید که صورتش را بر قبری نهاده است. مروان گردن او را گرفت و به او گفت: آیا میدانی چه میکنی؟ گفت: آری، رو به او کرد، دید [[ابوایوب انصاری]] است؛ لذا گفت: آمدم نزد [[حضرت رسول]]{{صل}} مرا بر سر قبری آورد. شنیدم از آن حضرت که فرمود: «اگر اهل دین متولی امر [[دین]] است، برای دین [[گریه]] نکنید، اما اگر نااهل متولی امر دین شد برای دین گریه کنید» |
| | |
| | ۲. [[حضرت فاطمه]]{{س}} بر سر قبر حضرت رسول آمد و مشتی خاک برداشت، بر سر خود ریخت و گریست<ref>مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۱۵.</ref>. ۳- مردی [[اعرابی]] بر سر قبر حضرت رسول آمد و مشتی خاک قبر آن حضرت را بر سر خود ریخت و خطاب به آن حضرت گفت که در [[قرآنی]] که بر تو نازل شده است آمده است. {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ...}}<ref>«و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند.».. سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> و اکنون من به نفس خود [[ستم]] کردم و نزد تو آمدهام که برای من [[طلب مغفرت]] کنی. از داخل قبر ندا رسید: [[خداوند]] تو را بخشوده است. این ماجرا در حضور [[حضرت علی]]{{ع}} واقع شد. |
| | |
| | ۴. [[بلال]] بر سر [[قبر]] [[حضرت رسول]] آمد و شروع کرد به [[گریستن]]، در حالی که صورتش را بر قبر آن حضرت میکشید، آنگاه رو کرد به [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} و آنها را در آغوش گرفت و شروع کرد به بوسیدن آنها<ref>وفاء الوفاء، سهمودی، ج۲، ص۳۶۱.</ref>. |
| | |
| | ۵. [[عایشه]] روزی به قبرستان آمد، از او سوال کردند از کجا آمدهای؟ گفت: از سر قبر برادرم عبدالرحمن، به او گفتم مگر حضرت رسول{{صل}} از [[زیارت قبور]] [[نهی]] نفرموده است؟ گفت: چرا اول نهی فرمود، سپس امر به زیارت قبور کرد<ref>اسدالغابه، ج۱، ص۲۰۸.</ref>. |
| | |
| | بنابراین از لابهلای [[آیات قرآن]] و [[احادیث شریف]] و سیره مسلمین، [[مشروعیت زیارت]] [[قبور]] به نحو عام و کلی ثابت میشود<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۳۴.</ref>. |
| | |
| | == زیارت اهل قبور از منظر [[روایات]] == |
| | # [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى صِلَتِنَا فَلْيَصِلْ صَالِحِي مَوَالِينَا يُكْتَبْ لَهُ ثَوَابُ صِلَتِنَا وَ مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى زِيَارَتِنَا فَلْيَزُرْ صَالِحِي مَوَالِينَا يُكْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِيَارَتِنَا...}}<ref>وسائل الشیعه، ج۹، ص۴۷۶.</ref>؛ «کسی که امکان [[زیارت]] ما برایش فراهم نیست، فردی از افراد صالح و علاقمند به ما را زیارت کند که [[ثواب]] زیارت ما را بر او خواهند داد». |
| | # امام صادق{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|إِذَا زُرْتُمْ مَوْتَاكُمْ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ، سَمِعُوا وَ أَجَابُوكُمْ، وَ إِذَا زُرْتُمُوهُمْ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ، سَمِعُوا وَ لَمْ يُجِيبُوكُمْ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۲۹۷.</ref>؛ «زمانی که قبل از طلوع [[خورشید]] به زیارت اموات میروید، آنان میشنوند و جواب شما را میدهند و هنگامی که بعد از طلوع خورشید به زیارت اموات بروید میشنوند، لکن جواب شما را نمیدهند». |
| | # [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَزُورَ قُبُورَنَا فَلْيَزُرْ قُبُورَ صُلَحَاءِ إِخْوَانِنَا}}<ref>کافی ج۴، ص۵۹.</ref>؛ «هر کس نمیتواند به [[زیارت قبر]] ما بیاید، قبر صلحا را زیارت کند». |
| | # [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيَارَتِكُمْ وَ لْيَطْلُبْ أَحَدُكُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِيهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا يَدْعُو لَهُمَا}}<ref>وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۲۳. (به نقل از گلواژههای حج و عمره، بصیری، ص۳۰۷).</ref>؛ «به [[زیارت]] اموات بروید؛ زیرا آنان به زیارت شما خوشحال میشوند و درخواست نمایید [[حاجت]] خود را در کنار [[قبر]] پدر و مادر بعد از [[دعا کردن]] بر آنان»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۳۷.</ref>. |
| | |
| | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| * [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
| | # [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']] |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
| == جستارهای وابسته ==
| |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:مدخل]]
| | [[رده:زیارت]] |
| [[رده:زیارت اهل قبور]] | |