عمرو بن جناده انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام حسین | عنوان مدخل  = عمرو بن جناده انصاری | مداخل مرتبط = [[عمرو بن جناده انصاری در تاریخ اسلامی]] - [[عمرو بن جناده انصاری در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عمرو بن جناده انصاری در تاریخ اسلامی]] - [[عمرو بن جناده انصاری در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = عمرو بن جناده انصاری
| مشهور به =
| نام تصویر = آرامگاه شهدای کربلا.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = آرامگاه شهدای کربلا
| نام کامل = عمرو بن جناده انصاری
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله = [[خزرج]] 
| از تیره =     
| پدر = [[جنادة بن کعب انصاری]]
| مادر = [[بحریه بنت مسعود خزرجی]] 
| همسر =
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر =
| برادر =
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد =   
| محل تولد = 
| محل زندگی = 
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت = [[۶۱ هجری]]
| محل شهادت = [[کربلا]]
| طول عمر = ۲۱ سال 
| محل دفن = [[کربلا]]
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام حسین]]
| از طبقه =
| در جنگ = [[واقعه عاشورا]]
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها =
| علت شهرت = 
| علت درگذشت =
| علت شهادت = شهادت در رکاب امام حسین 
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =   
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
«عمرو»<ref>برخی نام او را عمر نقل کردهاند. (ابصارالعین، ص۱۵۹، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة).</ref> فرزند [[جنادة بن کعب انصاری]] یکی از [[یاران امام حسین]]{{ع}} و از [[شهدای کربلا]] است<ref>مقتل الحسین{{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۵، انوارالهدی.</ref>.
«عمرو»<ref>برخی نام او را عمر نقل کردهاند. (ابصارالعین، ص۱۵۹، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة).</ref> فرزند [[جنادة بن کعب انصاری]] یکی از [[یاران امام حسین]] {{ع}} و از [[شهدای کربلا]] است<ref>مقتل الحسین {{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۵، انوارالهدی.</ref>.


پدرش جنادة بن کعب انصاری از [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} و از [[شیعیان]] با [[اخلاص]] [[علی]]{{ع}} بود که در [[جنگ صفّین]] شرکت داشت<ref>زندگانی امام حسین{{ع}}، رسولی محلاتی، ص۴۵۲، ۴۵۳.</ref> و در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسید<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۲۳۴.</ref>.
پدرش جنادة بن کعب انصاری از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} و از [[شیعیان]] با [[اخلاص]] [[علی]] {{ع}} بود که در [[جنگ صفّین]] شرکت داشت<ref>زندگانی امام حسین {{ع}}، رسولی محلاتی، ص۴۵۲، ۴۵۳.</ref> و در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسید<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۲۳۴.</ref>.


بنا به گفته برخی، مادرش، [[بحریه بنت مسعود خزرجی]]، از [[زنان]] [[شجاع]] و [[فداکاری]] است که او نیز در کربلا حضور داشت<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۳۲۷.</ref>.
بنا به گفته برخی، مادرش، [[بحریه بنت مسعود خزرجی]]، از [[زنان]] [[شجاع]] و [[فداکاری]] است که او نیز در کربلا حضور داشت<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۳۲۷.</ref>.


عمرو بن جناده هنگام شهادت به [[نقلی]] ۲۱ سال<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص۲۵۳، منشورات شریف رضی.</ref> و بنا به نقلی دیگر، یازده، یا نُه سال داشت<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۳۲۷.</ref> او همراه [[پدر]] و مادرش، در [[مکّه]] مکرمه به [[امام حسین]]{{ع}} پیوست<ref>ابصارالعین، ص۱۵۹، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة.</ref> و پس از شهادتِ پدرش جناده در [[روز عاشورا]]، مادرش او را امر به [[جهاد]] کرد و گفت: پسرم برو و [[حسین]]{{ع}} را [[یاری]] کن. آن [[جوان]] نزد [[امام]]{{ع}} آمد و پس از عرض [[ادب]] اجازه میدان خواست. حسین{{ع}} اجازه نداد؛ او بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. امام{{ع}} فرمود: این جوان پدرش [[شهید]] شده و شاید مادرش، میدان رفتن او را خوش نداشته باشد. او گفت: ای فرزند [[رسول خدا]]{{صل}}، مادرم مرا امر کرده شما را یاری کنم و خود، [[لباس]] [[جنگ]] بر تنم پوشانده است<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۴۴.</ref>. حسین{{ع}} اجازه داد و او به میدان رفت و این [[رجز]] را خواند:
عمرو بن جناده هنگام شهادت به [[نقلی]] ۲۱ سال<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص۲۵۳، منشورات شریف رضی.</ref> و بنا به نقلی دیگر، یازده، یا نُه سال داشت<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۳۲۷.</ref> او همراه [[پدر]] و مادرش، در [[مکّه]] مکرمه به [[امام حسین]] {{ع}} پیوست<ref>ابصارالعین، ص۱۵۹، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة.</ref> و پس از شهادتِ پدرش جناده در [[روز عاشورا]]، مادرش او را امر به [[جهاد]] کرد و گفت: پسرم برو و [[حسین]] {{ع}} را [[یاری]] کن. آن [[جوان]] نزد [[امام]] {{ع}} آمد و پس از عرض [[ادب]] اجازه میدان خواست. حسین {{ع}} اجازه نداد؛ او بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. امام {{ع}} فرمود: این جوان پدرش [[شهید]] شده و شاید مادرش، میدان رفتن او را خوش نداشته باشد. او گفت: ای فرزند [[رسول خدا]] {{صل}}، مادرم مرا امر کرده شما را یاری کنم و خود، [[لباس]] [[جنگ]] بر تنم پوشانده است<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۴۴.</ref>. حسین {{ع}} اجازه داد و او به میدان رفت و این [[رجز]] را خواند:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''اَمیری حُسَیْنٌ وَنِعْمَ الاَمیرُ''|2=''سُرُور فُؤادِ البَشیر النّذیرِ''}}
{{ب|''اَمیری حُسَیْنٌ وَنِعْمَ الاَمیرُ''|2=''سُرُور فُؤادِ البَشیر النّذیرِ''}}
خط ۱۵: خط ۶۲:
{{ب|''لَهُ طَلْعَةٌ مِثْلُ شَمْسِ الضُّحی''|2=''لَهُ غُرَّةٌ مِثْلُ بَدْرِ الْمُنیرِ''<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۴۴.</ref>}}
{{ب|''لَهُ طَلْعَةٌ مِثْلُ شَمْسِ الضُّحی''|2=''لَهُ غُرَّةٌ مِثْلُ بَدْرِ الْمُنیرِ''<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۴۴.</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
:[[امیر]] من حسین{{ع}} است و چه خوب امیری است او مایه [[شادی]] [[دل]] [[پیامبر]] [[بشارت دهنده]] و [[انذار]] کننده است. پدرش علی{{ع}} و مادرش [[فاطمه]]{{س}} است آیا شبیهی برای او سراغ دارید؟ او چهره‌ای همچون [[خورشید]] رخشان و پیشانی‌ای چون ماه دارد.
:[[امیر]] من حسین {{ع}} است و چه خوب امیری است او مایه [[شادی]] [[دل]] [[پیامبر]] [[بشارت دهنده]] و [[انذار]] کننده است. پدرش علی {{ع}} و مادرش [[فاطمه]] {{س}} است آیا شبیهی برای او سراغ دارید؟ او چهره‌ای همچون [[خورشید]] رخشان و پیشانی‌ای چون ماه دارد.


برخی نیز نقل کرده‌اند که در میدان این [[رجز]] را خواند:
برخی نیز نقل کرده‌اند که در میدان این [[رجز]] را خواند:
خط ۲۱: خط ۶۸:
{{ب|''اَضِقُ الخِناقَ مِنَ ابْنِ هِنْدٍ وَارْمِهِ''|2='' في عَتْرِهِ بِفَوارِسِ الاَنْصارِ''}}
{{ب|''اَضِقُ الخِناقَ مِنَ ابْنِ هِنْدٍ وَارْمِهِ''|2='' في عَتْرِهِ بِفَوارِسِ الاَنْصارِ''}}
{{ب|''ومُهاجرینَ مُخَضِّبینَ رِماحَهُمْ''|2=''تَحْتَ الْعِجاجَةِ مِنْ دَمِ الْکُفّارِ''}}
{{ب|''ومُهاجرینَ مُخَضِّبینَ رِماحَهُمْ''|2=''تَحْتَ الْعِجاجَةِ مِنْ دَمِ الْکُفّارِ''}}
{{ب|''خُضِبَتْ عَلی عَهْدِ النَّبِیِّ محمّدٍ{{صل}}''|2=''فَالْیَومَ تُخْضَبُ مِنْ دَمِ الْفُجّارِ''}}
{{ب|''خُضِبَتْ عَلی عَهْدِ النَّبِیِّ محمّدٍ {{صل}}''|2=''فَالْیَومَ تُخْضَبُ مِنْ دَمِ الْفُجّارِ''}}
{{ب|''وَالْیَوْمَ تُخْضَبُ مِنْ دِماء مَعاشِرٍ''|2=''رَفَضُوا الْقُرآنَ لِنُصْرَةِ الاَشْرارِ''}}
{{ب|''وَالْیَوْمَ تُخْضَبُ مِنْ دِماء مَعاشِرٍ''|2=''رَفَضُوا الْقُرآنَ لِنُصْرَةِ الاَشْرارِ''}}
{{ب|''طَلَبُوا بِثارِهِمْ بِبَدرٍ وَانْثَنُوا''|2=''بِالْمُرْهِفاتِ وَبالْقَنَا الْخَطّارِ''}}
{{ب|''طَلَبُوا بِثارِهِمْ بِبَدرٍ وَانْثَنُوا''|2=''بِالْمُرْهِفاتِ وَبالْقَنَا الْخَطّارِ''}}
خط ۲۷: خط ۷۴:
{{ب|''هذا عَلیَّ الْیَوْمَ حَقَّ واجِبٌ''|2=''في کُلِّ یَوْمٍ تعانُقٌ وَحَوارِ''<ref>مقتل الحسین، خوارزمی، ج۲، ص۲۵، انوارالهدی.</ref>}}
{{ب|''هذا عَلیَّ الْیَوْمَ حَقَّ واجِبٌ''|2=''في کُلِّ یَوْمٍ تعانُقٌ وَحَوارِ''<ref>مقتل الحسین، خوارزمی، ج۲، ص۲۵، انوارالهدی.</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
:راه نَفَس را بر پسر [[هند]] تنگ می‌کنم و تیر به گلوی او می‌زنم، به کمک سواران [[انصار]] و مهاجرانی که نیزه‌هاشان را در زیر گرد و غبار میدان [[جنگ]] از [[خون]] [[کافران]] رنگین کردند؛ در [[زمان پیامبر]] [[خدا]] [[محمد]]{{صل}} نیزه‌ها رنگین شد و امروز نیز از خون [[فاسقان]] رنگین می‌شود؛ امروز از خون جماعتی رنگین می‌شود که [[قرآن]] را برای [[یاری]] [[اشرار]] رها کردند؛ و در صدد [[انتقام]] خون‌های ریخته شده‌شان در [[جنگ]] [[بدر]] هستند و آن را در زیر شمشیرهای بران و نیزه‌های برافراشته پنهان کردند به خدا [[سوگند]] پیوسته فاسقان را با [[شمشیر]] تیز و بُران خواهم زد امروز این کار بر من [[حقّ]] و [[واجب]] است؛ در هر روزی، رو به رو شدن و یاری کردنی است.
:راه نَفَس را بر پسر [[هند]] تنگ می‌کنم و تیر به گلوی او می‌زنم، به کمک سواران [[انصار]] و مهاجرانی که نیزه‌هاشان را در زیر گرد و غبار میدان [[جنگ]] از [[خون]] [[کافران]] رنگین کردند؛ در [[زمان پیامبر]] [[خدا]] [[محمد]] {{صل}} نیزه‌ها رنگین شد و امروز نیز از خون [[فاسقان]] رنگین می‌شود؛ امروز از خون جماعتی رنگین می‌شود که [[قرآن]] را برای [[یاری]] [[اشرار]] رها کردند؛ و در صدد [[انتقام]] خون‌های ریخته شده‌شان در [[جنگ]] [[بدر]] هستند و آن را در زیر شمشیرهای بران و نیزه‌های برافراشته پنهان کردند به خدا [[سوگند]] پیوسته فاسقان را با [[شمشیر]] تیز و بُران خواهم زد امروز این کار بر من [[حقّ]] و [[واجب]] است؛ در هر روزی، رو به رو شدن و یاری کردنی است.


او آن قدر با [[دشمن]] جنگید تا به [[شهادت]] رسید. [[مالک بن نسر بدی]] سرش را جدا کرد و به سوی [[لشکرگاه]] [[امام حسین]]{{ع}} پرتاب نمود. مادرش سر او را برداشت و گفت: «آفرین پسرم، ای [[شادی]] دلم و ای [[نور]] چشمم» سپس سر را به سوی یکی از افراد دشمن پرتاب کرد و او را به [[هلاکت]] رساند. پس از آن [[عمود]] [[خیمه]] را کشید و بر آن گروه [[حمله]] کرد. [[امام حسین]]{{ع}} او را برگرداند و در حقش [[دعا]] فرمود<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۴۴.</ref>.
او آن قدر با [[دشمن]] جنگید تا به [[شهادت]] رسید. [[مالک بن نسر بدی]] سرش را جدا کرد و به سوی [[لشکرگاه]] [[امام حسین]] {{ع}} پرتاب نمود. مادرش سر او را برداشت و گفت: «آفرین پسرم، ای [[شادی]] دلم و ای [[نور]] چشمم» سپس سر را به سوی یکی از افراد دشمن پرتاب کرد و او را به [[هلاکت]] رساند. پس از آن [[عمود]] [[خیمه]] را کشید و بر آن گروه [[حمله]] کرد. [[امام حسین]] {{ع}} او را برگرداند و در حقش [[دعا]] فرمود<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۴۴.</ref>.


برخی نوشته‌اند که آن [[زن]] هنگام حمله، این [[شعر]] را خواند:
برخی نوشته‌اند که آن [[زن]] هنگام حمله، این [[شعر]] را خواند:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''اَنَا عَجُوزٌ فِی النِّساء ضَعیفَةٌ''|2=''بالِیَةٌ خاویَةٌ نَحیفَةٌ''}}
{{ب|''اَنَا عَجُوزٌ فِی النِّساء ضَعیفَةٌ''|2=''بالِیَةٌ خاویَةٌ نَحیفَةٌ''}}
{{ب|''اَضْرِبُکُمْ بِضَرْبَةٍ عَنیفَةٍ''|2=''دُونَ بَنی فاطِمَةِ الشَّریفَةِ''<ref>مقتل الحسین{{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۶، انوارالهدی.</ref>}}
{{ب|''اَضْرِبُکُمْ بِضَرْبَةٍ عَنیفَةٍ''|2=''دُونَ بَنی فاطِمَةِ الشَّریفَةِ''<ref>مقتل الحسین {{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۶، انوارالهدی.</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
:من در میان [[زنان]]، زنی [[ضعیف]] و پیر و [[ناتوان]] هستم؛ در راه [[دفاع]] از [[فرزندان فاطمه]] [[شریف]] ضربه محکم بر شما می‌زنم.
:من در میان [[زنان]]، زنی [[ضعیف]] و پیر و [[ناتوان]] هستم؛ در راه [[دفاع]] از [[فرزندان فاطمه]] [[شریف]] ضربه محکم بر شما می‌زنم.


[[خوارزمی]] نوشته است که این [[زن]] در حمله‌اش، دو نفر از افراد [[دشمن]] را به [[هلاکت]] رساند<ref>مقتل الحسین{{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۶.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۲۸۱-۲۸۳.</ref>
[[خوارزمی]] نوشته است که این [[زن]] در حمله‌اش، دو نفر از افراد [[دشمن]] را به [[هلاکت]] رساند<ref>مقتل الحسین {{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۶.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۲۸۱-۲۸۳.</ref>
 
==شهادت [[عمرو بن جناده]]==
عمرو بن جناده ایشان یازده ساله بود که به همراه پدر و مادرش در صحنه [[جنگ]] کربلا حضور یافت. پس از [[شهادت]] پدرش، مادر به او گفت: {{عربی|يا بني اخرج و انصر الحسين}} خارج شو و حسین را [[یاری]] کن. هنگامی که برخاست، [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: {{عربی|هذا غلام قتل ابوه في الحملة الاولى و لعل امه تكره ذالك}} این [[نوجوانی]] است که پدرش کشته شده، شاید مادرش [[راضی]] نباشد او به [[جنگ]] رود. آن [[نوجوان]] به [[امام]] عرض کرد: {{عربی|يابن رسول الله هي التي امرتني بذالك}} مادرم این دستور را به من داده است. امام [[اجازه]] داد و روانه میدان شد، رجزی خواند که مطلع آن این است:
{{متن حدیث|أَمِيرِي حُسَيْنٌ وَ نِعْمَ الْأَمِيرُ *** سُرُورُ فُؤَادِ الْبَشِيرِ النَّذِيرِ}}
یعنی: آقای من امام حسین است که خوب امیری می‌باشد. حسین [[سرور]] [[قلب]] [[پیغمبر]] [[خدا]] است که [[بشارت دهنده]] به [[بهشت]] و ترساننده از [[جهنم]] است. علی و [[فاطمه]] پدر و مادر امام حسینند. آیا نظیر حسین کسی را دارید؟ حسین دارای طلعتی است مثل [[آفتاب]] درخشان و دارای پیشانی‌ای است نظیر ماه منیر.
 
سپس به قدری [[جهاد]] کرد تا [[شهید]] شد و سرش را بریدند و به سوی [[لشکر]] امام حسین{{ع}} پرتاب کردند! مادرش سر او را برداشت و گفت: {{عربی|أحسنت يا بنيّ، يا سرور قلبي، و يا قرّة عيني}}؛ ای پسر عزیزم احسنت! ای سرور قلب من! ای [[نور]] چشم من! آن‌گاه آن سر را به طرف لشکر [[ابن سعد]] پرتاب کرد. آن سر به مردی اصابت کرد و او را کشت. آن [[زن]] [[عمود]] [[خیمه]] وی را گرفت و در حالی به لشکر [[دشمن]] [[حمله]] کرد که این [[رجز]] را می‌خواند:
{{عربی|أَنَا عَجُوزٌ سَيِّدِي ضَعِيفَهْ *** خَاوِيَةٌ بَالِيَةٌ نَحِيفَهْ
أَضْرِبُكُمْ بِضَرْبَةٍ عَنِيفَهْ *** دُونَ بَنِي فَاطِمَةَ الشَّرِيفَهْ}}.
یعنی: من پیرزنی [[ضعیف]] و خمیده و پوسیده و نحیف می‌باشم. من شما را به وسیله ضربتی سخت برای [[یاری کردن]] و [[دفاع]] از [[فرزندان فاطمه]] می‌زنم<ref>مقتل مقرم، ص۳۱۴؛ نفس المهموم، ص۲۸۴.</ref>. سپس [[سیدالشهدا]] او را دستور برگشت به خیمه داد و برای او [[دعا]] کرد<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۸؛ ابصار العین، ص۱۳۳.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۳.</ref>.
 


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[بحریه بنت مسعود خزرجی]] (مادر)
* [[بحریه بنت مسعود خزرجی]] (مادر)
*[[جنادة بن کعب انصاری]] (پدر)
* [[جنادة بن کعب انصاری]] (پدر)
*[[مالک بن نسیر بدی کندی]] (قاتل)
* [[مالک بن نسیر بدی کندی]] (قاتل)
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۵۰: خط ۱۰۸:
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:360818579.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)| '''پژوهشی پیرامون شهدای کربلا''']]
# [[پرونده:360818579.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)| '''پژوهشی پیرامون شهدای کربلا''']]
# [[پرونده:IM010744.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|'''مظلومیت سیدالشهداء ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۵۵: خط ۱۱۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:عمرو بن جناده انصاری]]
[[رده:عمرو بن جناده انصاری]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:شهدای واقعه کربلا]]
[[رده:شهدای واقعه کربلا]]
[[رده:خزرج]]
[[رده:اصحاب امام حسین]]
۷۵٬۹۷۱

ویرایش