عقیل بن ابی‌طالب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
نام و نسب او ابویزید، [[عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی قرشی هاشمی]] است <ref>زندگانی محمد، ابن هشام (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۳۱۴؛ المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۱۰۵؛ مروج الذهب، مسعودی (ترجمه: پاینده)، ج۲، ص۴۰؛ فتوح البلدان، بلاذری (ترجمه: توکل)، ص۶۲۸؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۴۰۵ و ج۲، ص۴۱؛ الفخری، ابن طقطقی (ترجمه: گلپایگانی)، ص۹۸؛ تاریخ الطبری، طبری (ترجمه: پاینده)، ج۲، ص۷۰۸؛ تاریخنامه طبری، بلعمی، ج۳، ص۱۱۳ و ۱۲۹ و ۱۴۷؛ الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (ترجمه: طباطبایی)، ص۱۱۲؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۰۷۸-۱۰۷۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۲۷۳ و ۲۷۶؛ الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۴۵۸؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۹۹؛ آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی (ترجمه: شفیعی کدکنی)، ج۲، ص۶۸۴ و ۷۹۳؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (ترجمه: گنابادی)، ج۱، ص۴ و ج۲، ص۳۷؛ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۱۲، ص۱۵۴؛ الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه، سید علی خان مدنی شیرازی، ص۱۵۳-۱۶۵؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۷، ص۲۲۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۲۲۴، ۳۵۳، ۳۵۴ و ج۲، ص۱۴۱.</ref>. او یکی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[خاندان]] [[بنی هاشم]] است که ایشان مشهور‌ترین خاندان [[شهر مکه]] به شمار می‌روند و نیز از خاندان‌های [[کهن‌سال]] بوده و طولانی‌ترین نسب را دارند. آنها از [[اولاد]] عبد مناف بوده و در مکه مناصب مهم و متعددی داشتند که پرده داری [[کعبه]] و سقایت [[حجاج]] و میزبانی و مهمان داری، از آن جمله است. شاخص‌ترین چهره این خاندان [[عبدالمطلب]] بود که مقامی والا داشت و خدمات مهمی به [[مردم]] مکه کرد. وی در [[خداپرستی]] و [[فضیلت]] و کمال و [[نیکوکاری]] سرآمد بود و مردم را نیز به این آئین و [[آداب]] و اوصاف و [[فضایل]] فرا می‌خواند. همچنین وی پرده دار [[خانه کعبه]] و [[رئیس]] [[قریش]] بود. وی به سال ۵۸۷ میلادی، در ۹۵ سالگی [[جهان]] را بدرود گفت. وی ده پسر داشت که [[حضرت ابوطالب]] قبل از [[عبدالله]]، آخرین پسر [[عبد المطلب]] به [[دنیا]] آمده است. پدر [[عقیل]] ابوطالب<ref>نام وی عبد مناف است. ر. ک: سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج۳، ص۲۲۲ (واژۀ طلب)؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۸۹ و ج۳۵، ص۱۳۸ و ج۳۳، ص۵۲۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۲۲۴.</ref> است که نهمین پسر [[عبدالمطلب]] بود. او در نظر عبدالمطلب جایگاه ویژه‌ای داشت، از این رو عبدالمطلب [[سرپرستی]] [[محمد بن عبدالله]]، فرزند [[برادر]] وی را که کودکی ۸ ساله بود، به وی سپرد و ایشان نیز تا [[سال دهم بعثت]] یعنی آخرین لحظه [[زندگی]] از [[یاری]] و حمایت آن حضرت {{صل}} [[دست]] برنداشت. درباره [[شخصیت]] ابوطالب همین بس که او را [[مؤمن]] [[قریش]]، همانند [[مؤمن آل فرعون]] دانسته‌اند و وی بنا به [[روایت]] [[کلینی]] ودیعه دار وصایای [[انبیاء]] و [[امین]] بر آنها بود و سرانجام آنها را به [[رسول خدا]] {{صل}} تحویل داد<ref>اصول الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۵ (کتاب الحجه، باب مولد النبی،{{صل}} ح۱۸). درباره شخصیت و جایگاه ابوطالب نزد پیامبر {{صل}} و ائمه هدی {{عم}}، ر. ک: کتاب الحجه، بابا مولد النبی {{صل}} و مولد امیرالمؤمنین {{ع}}.</ref>. رسول خدا {{صل}} درباره او فرمودند: "مَثَل ابوطالب مَثَل [[اصحاب کهف]] بود که [[ایمان]] خود را پنهان نمودند و [[شرک]] خود را آشکار کردند، لاجرم [[حق تعالی]] [[پاداش]] ایشان را دو برابر قرار داد"<ref>اصول الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۵، ح۲۸.</ref>.
نام و نسب او ابویزید، [[عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی قرشی هاشمی]] است<ref>زندگانی محمد، ابن هشام (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۳۱۴؛ المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۱۰۵؛ مروج الذهب، مسعودی (ترجمه: پاینده)، ج۲، ص۴۰؛ فتوح البلدان، بلاذری (ترجمه: توکل)، ص۶۲۸؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۴۰۵ و ج۲، ص۴۱؛ الفخری، ابن طقطقی (ترجمه: گلپایگانی)، ص۹۸؛ تاریخ الطبری، طبری (ترجمه: پاینده)، ج۲، ص۷۰۸؛ تاریخنامه طبری، بلعمی، ج۳، ص۱۱۳ و ۱۲۹ و ۱۴۷؛ الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (ترجمه: طباطبایی)، ص۱۱۲؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۰۷۸-۱۰۷۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۲۷۳ و ۲۷۶؛ الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۴۵۸؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۹۹؛ آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی (ترجمه: شفیعی کدکنی)، ج۲، ص۶۸۴ و ۷۹۳؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (ترجمه: گنابادی)، ج۱، ص۴ و ج۲، ص۳۷؛ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۱۲، ص۱۵۴؛ الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه، سید علی خان مدنی شیرازی، ص۱۵۳-۱۶۵؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۷، ص۲۲۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۲۲۴، ۳۵۳، ۳۵۴ و ج۲، ص۱۴۱.</ref>. او یکی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[خاندان]] [[بنی هاشم]] است که ایشان مشهور‌ترین خاندان [[شهر مکه]] به شمار می‌روند و نیز از خاندان‌های [[کهن‌سال]] بوده و طولانی‌ترین نسب را دارند. آنها از [[اولاد]] عبد مناف بوده و در مکه مناصب مهم و متعددی داشتند که پرده داری [[کعبه]] و سقایت [[حجاج]] و میزبانی و مهمان داری، از آن جمله است. شاخص‌ترین چهره این خاندان [[عبدالمطلب]] بود که مقامی والا داشت و خدمات مهمی به [[مردم]] مکه کرد. وی در [[خداپرستی]] و [[فضیلت]] و کمال و [[نیکوکاری]] سرآمد بود و مردم را نیز به این آئین و [[آداب]] و اوصاف و [[فضایل]] فرا می‌خواند. همچنین وی پرده دار [[خانه کعبه]] و [[رئیس]] [[قریش]] بود. وی به سال ۵۸۷ میلادی، در ۹۵ سالگی [[جهان]] را بدرود گفت. وی ده پسر داشت که [[حضرت ابوطالب]] قبل از [[عبدالله]]، آخرین پسر [[عبد المطلب]] به [[دنیا]] آمده است. پدر [[عقیل]] ابوطالب<ref>نام وی عبد مناف است. ر. ک: سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج۳، ص۲۲۲ (واژۀ طلب)؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۸۹ و ج۳۵، ص۱۳۸ و ج۳۳، ص۵۲۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۲۲۴.</ref> است که نهمین پسر [[عبدالمطلب]] بود. او در نظر عبدالمطلب جایگاه ویژه‌ای داشت، از این رو عبدالمطلب [[سرپرستی]] [[محمد بن عبدالله]]، فرزند [[برادر]] وی را که کودکی ۸ ساله بود، به وی سپرد و ایشان نیز تا [[سال دهم بعثت]] یعنی آخرین لحظه [[زندگی]] از [[یاری]] و حمایت آن حضرت {{صل}} [[دست]] برنداشت. درباره [[شخصیت]] ابوطالب همین بس که او را [[مؤمن]] [[قریش]]، همانند [[مؤمن آل فرعون]] دانسته‌اند و وی بنا به [[روایت]] [[کلینی]] ودیعه دار وصایای [[انبیاء]] و [[امین]] بر آنها بود و سرانجام آنها را به [[رسول خدا]] {{صل}} تحویل داد<ref>اصول الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۵ (کتاب الحجه، باب مولد النبی،{{صل}} ح۱۸). درباره شخصیت و جایگاه ابوطالب نزد پیامبر {{صل}} و ائمه هدی {{عم}}، ر. ک: کتاب الحجه، بابا مولد النبی {{صل}} و مولد امیرالمؤمنین {{ع}}.</ref>. رسول خدا {{صل}} درباره او فرمودند: "مَثَل ابوطالب مَثَل [[اصحاب کهف]] بود که [[ایمان]] خود را پنهان نمودند و [[شرک]] خود را آشکار کردند، لاجرم [[حق تعالی]] [[پاداش]] ایشان را دو برابر قرار داد"<ref>اصول الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۵، ح۲۸.</ref>.


ابوطالب پدر فرزندانی چون [[جعفر طیار]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، [[خلیفه]] راستین و به [[حق]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} است. و جایگاه و مقام والای ابوطالب بر هیچ [[مسلمان]] منصفی که پیرو راستین آموزه‌های پیامبر اکرم {{صل}} باشد، مخفی نیست. اگر چه عده‌ای جاهلانه و به سبب [[دشمنی]] با فرزند او، [[امام علی بن ابی طالب]] {{ع}} آن مقام بلند او را نادیده می‌انگارند. او سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت به رسول خدا {{صل}} به سال دهم بعثت در ۸۷ سالگی<ref>صاحبان مروج الذهب و بحارالانوار، سن او را به هنگام رحلت، ۶۴ سال و تاریخ ولادتش را ۵۴ سال قبل از بعثت می‌دانند.</ref> از [[دنیا]] رفت و [[پیامبر اکرم]] آن سال را به همین مناسبت، [[عام الحزن]] نامید و پس از آن به ناچار از [[مکه]] به سوی [[مدینه]] [[هجرت]] کرد.
ابوطالب پدر فرزندانی چون [[جعفر طیار]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، [[خلیفه]] راستین و به [[حق]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} است. و جایگاه و مقام والای ابوطالب بر هیچ [[مسلمان]] منصفی که پیرو راستین آموزه‌های پیامبر اکرم {{صل}} باشد، مخفی نیست. اگر چه عده‌ای جاهلانه و به سبب [[دشمنی]] با فرزند او، [[امام علی بن ابی طالب]] {{ع}} آن مقام بلند او را نادیده می‌انگارند. او سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت به رسول خدا {{صل}} به سال دهم بعثت در ۸۷ سالگی<ref>صاحبان مروج الذهب و بحارالانوار، سن او را به هنگام رحلت، ۶۴ سال و تاریخ ولادتش را ۵۴ سال قبل از بعثت می‌دانند.</ref> از [[دنیا]] رفت و [[پیامبر اکرم]] آن سال را به همین مناسبت، [[عام الحزن]] نامید و پس از آن به ناچار از [[مکه]] به سوی [[مدینه]] [[هجرت]] کرد.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:


== توصیف [[عقیل]] از دو سپاه کوفه و [[شام]] ==
== توصیف [[عقیل]] از دو سپاه کوفه و [[شام]] ==
سخنان [[معاویه]] عقیل را به [[خشم]] آورد، چرا که دانست او با این سخنان سعی دارد [[امام علی]] {{ع}} را [[سرزنش]] کند. پس بلافاصله به معاویة بن ابی سفیان گفت: "معاویه! درست گفتی؛ من برای اینکه برادرم به من [[بخشش]] نکرد از او جدا شدم اما چون از کنار لشکرگاه برادرم گذشتم، روزهای آنها را مانند [[روز]] [[پیامبر]] {{صل}} و شب‌های ایشان را مانند شب‌های پیامبر {{صل}} دیدم؛ جز اینکه پیامبر یا در میان ایشان نبود. از آنها صدایی جز صدای [[قرآن]] شنیده نمی‌شد و عملی جز [[خواندن نماز]] از آنها ندیدم و همه آنها از [[مهاجران]] و [[انصار]] بودند. اما هنگامی که از کنار لشکرگاه شام گذشتم، عده‌ای از [[منافقان]] از من استقبال کردند؛ یعنی همان کسانی که در شب [[عقبه]] شتر پیامبر {{صل}} را رم دادند و روز و شب آنها مانند روزهای تو و [[ابوسفیان]] بود جز آنکه ابوسفیان در میان ایشان نبود. در واقع حتی یک [[صحابی رسول خدا]] {{صل}} در آنجا دیده نمی‌شد".
سخنان [[معاویه]] عقیل را به [[خشم]] آورد، چرا که دانست او با این سخنان سعی دارد [[امام علی]] {{ع}} را [[سرزنش]] کند. پس بلافاصله به معاویة بن ابی سفیان گفت: "معاویه! درست گفتی؛ من برای اینکه برادرم به من [[بخشش]] نکرد از او جدا شدم اما چون از کنار لشکرگاه برادرم گذشتم، روزهای آنها را مانند [[روز]] [[پیامبر]] {{صل}} و شب‌های ایشان را مانند شب‌های پیامبر {{صل}} دیدم؛ جز اینکه پیامبر در میان ایشان نبود. از آنها صدایی جز صدای [[قرآن]] شنیده نمی‌شد و عملی جز [[خواندن نماز]] از آنها ندیدم و همه آنها از [[مهاجران]] و [[انصار]] بودند. اما هنگامی که از کنار لشکرگاه شام گذشتم، عده‌ای از [[منافقان]] از من استقبال کردند؛ یعنی همان کسانی که در شب [[عقبه]] شتر پیامبر {{صل}} را رم دادند و روز و شب آنها مانند روزهای تو و [[ابوسفیان]] بود جز آنکه ابوسفیان در میان ایشان نبود. در واقع حتی یک [[صحابی رسول خدا]] {{صل}} در آنجا دیده نمی‌شد".


معاویه گفت: "شامیان! عقیل والاترین فرد [[قریش]] و پسر عموی [[رسول خدا]] {{صل}} است. اینان سروران قریشند. او هم اکنون از آنچه برادرش درباره او کرده، دوری می‌جوید". پس از آن گفت: "ای ابا [[یزید]]، من بهترم [[یا علی]]؟"
معاویه گفت: "شامیان! عقیل والاترین فرد [[قریش]] و پسر عموی [[رسول خدا]] {{صل}} است. اینان سروران قریشند. او هم اکنون از آنچه برادرش درباره او کرده، دوری می‌جوید". پس از آن گفت: "ای ابا [[یزید]]، من بهترم [[یا علی]]؟"
۱۱۷٬۲۲۵

ویرایش