بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = قناعت | | موضوع مرتبط = قناعت | ||
| عنوان مدخل = قناعت | | عنوان مدخل = قناعت | ||
| مداخل مرتبط = [[قناعت در لغت]] - [[قناعت در حدیث]] - [[قناعت در نهج البلاغه]] - [[قناعت در اخلاق اسلامی]] - [[قناعت در معارف و سیره نبوی]] - [[قناعت در معارف دعا و زیارات]] - [[قناعت در معارف و سیره سجادی]] | | مداخل مرتبط = [[قناعت در لغت]] - [[قناعت در حدیث]] - [[قناعت در نهج البلاغه]] - [[قناعت در اخلاق اسلامی]] - [[قناعت در معارف و سیره نبوی]] - [[قناعت در معارف دعا و زیارات]] - [[قناعت در معارف و سیره سجادی]] - [[قناعت در معارف و سیره معصوم]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
# '''پرهیز از [[افراط]] و تفریط:''' و از همه مهمتر آنکه، [[قناعت]] سدّی است که [[انسان]] را از فروافتادن در دو صفت افراط و تفریط باز داشته، او را از [[منحرف]] شدن به سوی یکی از این دو جهت حفظ مینماید. | # '''پرهیز از [[افراط]] و تفریط:''' و از همه مهمتر آنکه، [[قناعت]] سدّی است که [[انسان]] را از فروافتادن در دو صفت افراط و تفریط باز داشته، او را از [[منحرف]] شدن به سوی یکی از این دو جهت حفظ مینماید. | ||
توضیح آنکه [[انسان]] بدون تردید به قوّهای [[نیازمند]] است، که | توضیح آنکه [[انسان]] بدون تردید به قوّهای [[نیازمند]] است، که غرائز او را در حدّ [[اعتدال]] نگاه داشته او را از سرکشی بازدارد. این سدّ محکم را میتوان در این چند امر فرض نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۲]]، ص۲۸۱ ـ ۲۸۴.</ref>. | ||
== عوامل کنترل | == عوامل کنترل غرائز [[انسان]] == | ||
# '''[[عقل]]:''' هرچند [[عقل]] بهخوبی میتواند این نقش را در [[زندگی]] [[آدمی]] به عهده گیرد، امّا کاربرد آن تنها در جایی است که [[تکبّر]]، [[غفلت]]، و یا موانع دیگر، نفسْ را از قوّه تعقّل روی گردان ننماید. از این رو، با تمام اهمّیتی که [[عقل]] در [[شریعت اسلام]] به خود اختصاص داده، امّا نمیتوان کاربرد آن را دائمی دانست. | # '''[[عقل]]:''' هرچند [[عقل]] بهخوبی میتواند این نقش را در [[زندگی]] [[آدمی]] به عهده گیرد، امّا کاربرد آن تنها در جایی است که [[تکبّر]]، [[غفلت]]، و یا موانع دیگر، نفسْ را از قوّه تعقّل روی گردان ننماید. از این رو، با تمام اهمّیتی که [[عقل]] در [[شریعت اسلام]] به خود اختصاص داده، امّا نمیتوان کاربرد آن را دائمی دانست. | ||
# '''[[علم]] و [[دانش]]:''' هرچند [[دانش]] نیز میتواند همچون سدّی محکم به ایفای این [[وظیفه]] بپردازد، امّا سخنی که در مورد [[عقل]] بیان کردیم، در اینجا نیز جریان مییابد؛ از این رو کاربرد [[دانش]] نیز تنها محدود به مواردی است که | # '''[[علم]] و [[دانش]]:''' هرچند [[دانش]] نیز میتواند همچون سدّی محکم به ایفای این [[وظیفه]] بپردازد، امّا سخنی که در مورد [[عقل]] بیان کردیم، در اینجا نیز جریان مییابد؛ از این رو کاربرد [[دانش]] نیز تنها محدود به مواردی است که غرائز [[انسان]]، [[مانع]] از توجّه او به علمش نشده باشد. | ||
# '''[[وجدان]] و اندیشههای [[اخلاقی]]:''' سخنی که در دو مورد گذشته گفتیم، در اینجا نیز بدون هیچ تفاوتی جاری میشود. | # '''[[وجدان]] و اندیشههای [[اخلاقی]]:''' سخنی که در دو مورد گذشته گفتیم، در اینجا نیز بدون هیچ تفاوتی جاری میشود. | ||
# '''[[قانون]]:''' هر چند [[قانون]] از لوازم [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] بوده، [[اسلام]] نیز آن را تأیید فرموده است، امّا کاربرد آن نیز تنها تا هنگامی است، که طوفانهای | # '''[[قانون]]:''' هر چند [[قانون]] از لوازم [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] بوده، [[اسلام]] نیز آن را تأیید فرموده است، امّا کاربرد آن نیز تنها تا هنگامی است، که طوفانهای غرائز [[انسان]] را از توجّه به آن غافل ننماید. گذشته از این، [[قانون]] معمولاً بهدست گروهی خاص وضع میشود، و بهدست گروهی خاص [[تفسیر]] میگردد، از این رو کاربرد آن نیز نه دائمی است و نه عمومی. | ||
# '''[[تربیت]]:''' [[تربیت]] نیز نقشی اینگونه دارد، امّا تنها در صورتی مؤثّر است که گذشته از آنکه [[نفس]] در مقابل [[هیجان]] | # '''[[تربیت]]:''' [[تربیت]] نیز نقشی اینگونه دارد، امّا تنها در صورتی مؤثّر است که گذشته از آنکه [[نفس]] در مقابل [[هیجان]] غرائز قرار نگیرد، امر [[تربیت]] نیز بر عهده [[صالحان]] باشد؛ ورنه اگر آنان که خود [[بنده]] دنیایند به [[تربیت]] دیگران بپردازند- همانگونه که در بخش بزرگی از دنیای امروز همین گونه است- اثری که از آن حاصل میشود، بسیار زیانبارتز و تلختر از آن است، که [[انسان]] رها شده و اصلاً به [[تربیت]] او توجّه نشود. | ||
# '''نظارت عمومی:''' این نظارت، در [[اسلام]] با تمامی وجوهش مورد تأکید قرار گرفته است؛ [[قرآن کریم]] در اشاره به همین مطلب میفرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>. ما پس از این، از این مهم سخن خواهیم داشت. در اینجا امّا، تنها اشاره میکنیم که نظارت عمومی نیز همچون تربیت بوده، تنها در برخی از حالات نتیجه مثبتی از آن بهدست خواهد آمد. | # '''نظارت عمومی:''' این نظارت، در [[اسلام]] با تمامی وجوهش مورد تأکید قرار گرفته است؛ [[قرآن کریم]] در اشاره به همین مطلب میفرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>. ما پس از این، از این مهم سخن خواهیم داشت. در اینجا امّا، تنها اشاره میکنیم که نظارت عمومی نیز همچون تربیت بوده، تنها در برخی از حالات نتیجه مثبتی از آن بهدست خواهد آمد. | ||
# '''[[ایمان]]:''' [[ایمان]] از تمامی آنچه گذشت محکمتر بوده، [[وظیفه]] سدبودن در مقابل | # '''[[ایمان]]:''' [[ایمان]] از تمامی آنچه گذشت محکمتر بوده، [[وظیفه]] سدبودن در مقابل غرائز لجام گسیخته را، بهتر انجام میدهد. [[قرآن کریم]] حتّی [[ایمان]] ناقص و [[گمان]] به [[قیامت]] را نیز در این زمینه [[نافع]] میشمارد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که میدانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز میگردند» سوره بقره، آیه ۴۶.</ref>. | ||
نکته مهم آن است که [[ایمان]] نیز گاه در مقابل طوفانهای | نکته مهم آن است که [[ایمان]] نیز گاه در مقابل طوفانهای غرائز عاجز شده، نمیتواند نقش خود را به صورت کامل ایفا نماید؛ بهویژه اگر [[ایمان]]، تنها [[علمی]] [[عقلی]] بوده، به [[جان]] و [[قلب]] [[آدمی]] رسوخ نکرده باشد؛ و پر واضح است که [[ایمان]] عموم [[مردمان]]، از همین نوع بوده در [[دل]] آنها خانه نگزیده است. | ||
آری! [[ایمان]] قلبی است که به فرمایش [[امام صادق]] {{ع}}: "[[مؤمن]] همچون کوه [[استوار]] است، که هیچ طوفانی او را به لرزش در نمیآورد" <ref>{{متن حدیث| الْمُؤْمِنُكَالْجَبَلِ الرَّاسِخِ لَا تُحَرِّكُهُ الْعَوَاصِفُ}}.</ref>. با این همه امّا، [[تهذیب نفس]] از رذائل و زینت بخشیدن آن به [[فضائل]]، سدّی محکمتر از تمامی این موارد است؛ چه نفسی که به چنین مرتبهای رسیده است، کژی و ناراستیای در آن باقی نخواهد ماند، که بهواسطه آن [[نیازمند]] به سد و مانعی در برابر [[گناهان]] و طوفانهای غرائز باشد. | آری! [[ایمان]] قلبی است که به فرمایش [[امام صادق]] {{ع}}: "[[مؤمن]] همچون کوه [[استوار]] است، که هیچ طوفانی او را به لرزش در نمیآورد" <ref>{{متن حدیث| الْمُؤْمِنُكَالْجَبَلِ الرَّاسِخِ لَا تُحَرِّكُهُ الْعَوَاصِفُ}}.</ref>. با این همه امّا، [[تهذیب نفس]] از رذائل و زینت بخشیدن آن به [[فضائل]]، سدّی محکمتر از تمامی این موارد است؛ چه نفسی که به چنین مرتبهای رسیده است، کژی و ناراستیای در آن باقی نخواهد ماند، که بهواسطه آن [[نیازمند]] به سد و مانعی در برابر [[گناهان]] و طوفانهای غرائز باشد. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
توضیح آنکه بهنظر ما، [[پیامبران]] {{عم}} نیز برای همان [[مبعوث]] شدهاند، که [[آدمی]] را به [[نفس]] [[پاکیزه]] غیرآلوده رهنمون شوند؛ [[قرآن کریم]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. | توضیح آنکه بهنظر ما، [[پیامبران]] {{عم}} نیز برای همان [[مبعوث]] شدهاند، که [[آدمی]] را به [[نفس]] [[پاکیزه]] غیرآلوده رهنمون شوند؛ [[قرآن کریم]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. | ||
[[تهذیب]]، [[شیطان]] و یارانش را از [[قلب]] دور میکند؛ از این رو تمامی | [[تهذیب]]، [[شیطان]] و یارانش را از [[قلب]] دور میکند؛ از این رو تمامی غرائز [[انسان]] به [[اعتدال]] رسیده [[طغیان]] آن غیر ممکن میگردد. بنابراین، [[نیازمند]] به سدّی دیگر نخواهد بود که او را از این طوفانها [[نجات]] بخشد. | ||
آری! تخلیه [[جان]] از ناشایستها و آرایش آن به شایستهها، جز از راه تحصیل [[ایمان]] قلبی ممکن نیست؛ امّا چون این دو با هم در [[جان]] کسی پیدا شود، هریک بهخوبی به [[انجام وظیفه]] خود پرداخته [[آدمی]] را از تمامی شیطانهای جنّی و انسی حفظ مینماید. | آری! تخلیه [[جان]] از ناشایستها و آرایش آن به شایستهها، جز از راه تحصیل [[ایمان]] قلبی ممکن نیست؛ امّا چون این دو با هم در [[جان]] کسی پیدا شود، هریک بهخوبی به [[انجام وظیفه]] خود پرداخته [[آدمی]] را از تمامی شیطانهای جنّی و انسی حفظ مینماید. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
== عوامل [[قناعت]] == | == عوامل [[قناعت]] == | ||
از آنجا که قناعت را میتوان زیر مجموعه [[زهد]] دانست، عوامل زهد بر قناعت نیز تأثیر میگذارد؛ زیرا قناعت در مقابل [[حرص]] قرار میگیرد و حرص از شاخههای [[حب دنیا]] است که با زهد و [[پارسایی]] منافات دارد. اینک به مواردی که میتوان با [[کلام]] | از آنجا که قناعت را میتوان زیر مجموعه [[زهد]] دانست، عوامل زهد بر قناعت نیز تأثیر میگذارد؛ زیرا قناعت در مقابل [[حرص]] قرار میگیرد و حرص از شاخههای [[حب دنیا]] است که با زهد و [[پارسایی]] منافات دارد. اینک به مواردی که میتوان با [[کلام]] حضرت بر آن تأکید کرد، اشاره میکنیم و [[آثار قناعت]] را که میتواند عامل مهم [[برگزیدن]] این [[سجیه]] [[اخلاقی]] باشد، در مباحث مربوط به آن یادآور میشویم. | ||
=== [[عقل]] و [[دانایی]] === | === [[عقل]] و [[دانایی]] === | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
عفیف کسی است که عقل او بر خواستههایش [[نظارت]] میکند و استفاده او را از مشتهیات و منهیات [[متعادل]] میسازد. [[عفیف]] مراقب است که در دام شَرَه و [[بیباکی]] در بهرهمندی از [[لذایذ]] قرار نگیرد و در بهرهمندی از حداقلهای لازم [[زندگی]] نیز [[تفریط]] نکند و [[خمود]] او را نگیرد. عفیف، فرشتهخو و [[ارزش]] او در رتبه [[مجاهدان]] [[شهید]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۷۴، ص۵۵۹.</ref>. عفیف بر انجام امری توانا است؛ ولی خودداری میکند و افسار نفس در کف او قرار دارد. تحقق چنین صفتی، [[قناعت]] را پدید میآورد. فرمود: {{متن حدیث|ثَمَرَةُ الْعِفَّةِ الْقَنَاعَةُ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۳، ص۳۳۱.</ref>؛ «نتیجه [[عفت]]، قناعت است»<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۷۷.</ref>. | عفیف کسی است که عقل او بر خواستههایش [[نظارت]] میکند و استفاده او را از مشتهیات و منهیات [[متعادل]] میسازد. [[عفیف]] مراقب است که در دام شَرَه و [[بیباکی]] در بهرهمندی از [[لذایذ]] قرار نگیرد و در بهرهمندی از حداقلهای لازم [[زندگی]] نیز [[تفریط]] نکند و [[خمود]] او را نگیرد. عفیف، فرشتهخو و [[ارزش]] او در رتبه [[مجاهدان]] [[شهید]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۷۴، ص۵۵۹.</ref>. عفیف بر انجام امری توانا است؛ ولی خودداری میکند و افسار نفس در کف او قرار دارد. تحقق چنین صفتی، [[قناعت]] را پدید میآورد. فرمود: {{متن حدیث|ثَمَرَةُ الْعِفَّةِ الْقَنَاعَةُ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۳، ص۳۳۱.</ref>؛ «نتیجه [[عفت]]، قناعت است»<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۷۷.</ref>. | ||
=== فراوانی | === فراوانی یاد مرگ و [[آخرت]] === | ||
آنکه [[معاد]] را پیش چشم دارد و به | آنکه [[معاد]] را پیش چشم دارد و به عاقبت و حساب و کتاب مینگرد، در استفاده از مواهب [[دنیا]] به مقدار کم قناعت میکند. [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|وَ مَنْ أَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِيَ مِنَ الدُّنْيَا بِالْيَسِيرِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۴۹.</ref>؛ «هر کس فراوان به یاد مرگ باشد، به مقدار کم از دنیا [[راضی]] میشود». | ||
یاد مرگ، نابودکننده خوشیها و [[لذتها]] است، [[حب دنیا]] را میزداید، [[آدمی]] را به | یاد مرگ، نابودکننده خوشیها و [[لذتها]] است، [[حب دنیا]] را میزداید، [[آدمی]] را به کفاف و [[عفاف]] میخواند، بهرهبرداری گزاف از [[نعمتها]] را محدود میکند و [[دلخوشی]] [[انسان]] را به غیر دنیا متوجه میسازد. در کنار این عوامل اصلی و ریشهای میتوان به عوامل فرعی نیز توجه کرد. [[رفتار]] قناعتآمیز [[حاکمان]] [[صالح]]، در ایجاد و گسترش [[روحیه]] قناعت در [[جامعه]]، نقش اساسی دارد؛ زیرا جامعه به [[رهبر]] خود مینگرد. حضرت فرمود: برای هر [[پیروی]]، امامی است که به او [[اقتدا]] میکند و با [[نور]] [[علم]] او روشن میشود و پیشوای شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان خوردنی بسنده کرده است و شما بر آن توانا نیستید؛ ولی مرا به [[پارسایی]] و [[کوشش]] و [[پاکدامنی]] و [[درستی]] [[یاری]] کنید<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵، ح۴۱۷.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۷۷.</ref> | ||
== | == آثار قناعت == | ||
[[قناعت]] به معنای [[رضایت]] [[آدمی]] به چیزی است که دارد و [[طمع]] نورزیدن به آنچه در دست دیگران است. گاه شخص به سبب عدم امکان و نبود امری، به آنچه دارد قناعت میورزد و گاه با [[اختیار]]، به مقدار نیاز بسنده میکند و از بهرهمندی بیشتر میپرهیزد. از آنجا که برخی مطالب ذکر شده در بحث [[زهد]]، با قناعت هم مرتبط است، سعی میشود ضمن برشمردن آثار اصلی و مهم قناعت، حتی المقدور از تکرار [[پرهیز]] شود؛ پس آثار [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] را با هم ذکر میکنیم. | [[قناعت]] به معنای [[رضایت]] [[آدمی]] به چیزی است که دارد و [[طمع]] نورزیدن به آنچه در دست دیگران است. گاه شخص به سبب عدم امکان و نبود امری، به آنچه دارد قناعت میورزد و گاه با [[اختیار]]، به مقدار نیاز بسنده میکند و از بهرهمندی بیشتر میپرهیزد. از آنجا که برخی مطالب ذکر شده در بحث [[زهد]]، با قناعت هم مرتبط است، سعی میشود ضمن برشمردن آثار اصلی و مهم قناعت، حتی المقدور از تکرار [[پرهیز]] شود؛ پس آثار [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] را با هم ذکر میکنیم. | ||
=== [[عزت نفس]] در [[بینیازی]] از دیگران === | === [[عزت نفس]] در [[بینیازی]] از دیگران === | ||
حضرت، قناعت را به صفاتی چون عز، [[عفاف]]، [[غنا]]، و رأس الغنی<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۱۵، ۲۵، ۴۷، ۱۸۲، ۲۷۸، ۲۹۱، ۳۳۵، ۳۴۱، ۳۶۹.</ref> وصف کرده است. شخص با برخورداری از قناعت و رضایت به آنچه دارد، از دیگران [[بینیاز]] میشود و دست درخواست به سوی دیگری نمیگشاید؛ همانگونه که طمع، [[ذلت نفس]] را در پی دارد و آدمی را برده میکند: {{متن حدیث|الطَّمَعُ رِقٌ مُؤَبَّدٌ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸۰، ص۵۰۱.</ref>؛ [[انسان]] قانع، [[آزاد]] است؛ هرچند برده و [[فقیر]] باشد؛ ولی شخص طمعورز، برده و [[ذلیل]] است<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۳۶۹ و ۱۱۳؛ نهج البلاغه، حکمت ۱، ص۴۶۹.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۸۹.</ref> | |||
=== غنا و | === غنا و استغنا === | ||
انسان [[غنی]] آن است که به دیگران نیاز نداشته باشد و قناعت موجب بینیازی از دیگران میشود. بر همین اساس، حضرت، قانع را [[ثروتمند]] میداند؛ هرچند از نظر برخورداری به کم بسنده کرده باشد. طمعکار فقیر است؛ زیرا [[سیر]] نمیشود و همیشه در پی رفع نیاز خود است؛ ولی قانع نیاز خود را برطرف میسازد. | انسان [[غنی]] آن است که به دیگران نیاز نداشته باشد و قناعت موجب بینیازی از دیگران میشود. بر همین اساس، حضرت، قانع را [[ثروتمند]] میداند؛ هرچند از نظر برخورداری به کم بسنده کرده باشد. طمعکار فقیر است؛ زیرا [[سیر]] نمیشود و همیشه در پی رفع نیاز خود است؛ ولی قانع نیاز خود را برطرف میسازد. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
=== برخورداری از [[حیات طیب]] و [[سعادت]] [[آخرتی]] === | === برخورداری از [[حیات طیب]] و [[سعادت]] [[آخرتی]] === | ||
حضرت، حیات طیب را در [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>، به قناعت [[تفسیر]] کرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۹، ص۵۰۸. </ref> و فرمود: {{متن حدیث|الْقَنَاعَةُ أَهْنَأُ عَيْشٍ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۱، ص۲۳۲ و ج۲، ص۳۸۳.</ref>؛ «قناعت، گواراترین نوع [[زندگی]] است». [[انسان]] قانع، [[شکرگزار]] [[آفریدگار متعال]] است و به روزی او بسنده میکند، [[عزت]] خود را نگه میدارد و برای برخورداری از [[دنیا]]، [[دین]] خود را در معرض خطر کسب [[حرام]] قرار نمیدهد. قانع به سبب کمی روزی دچار [[غم]] و [[اندوه]] نمیشود. او با [[آبرومندی]] زندگی، و طبع بلند خود را [[حفظ]] میکند. اینها، همراه با آثار دیگر قناعت، حیات طیب است. کسی که به روزی کم [[خدا]] قناعت میکند، خدا نیز از عمل کم او [[راضی]] میشود و این سعادت آخرتی است<ref>آنچه آمده، از احادیث متعدد حضرت در مورد قناعت است. ر.ک: آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۲۵۹؛ ج۳، ص۶۷ و ۱۵۷؛ ج۶، ص۹۷.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۰.</ref> | |||
=== [[توانایی]] بر [[انفاق مال]] === | === [[توانایی]] بر [[انفاق مال]] === | ||
قانع از آنچه به دست میآورد، در حد نیاز بهره میگیرد و برای [[کمک به دیگران]] از مازاد آن استفاده میکند. قناعت، باعث کم مصرفی برای خود شخص است، نه آنکه قانع در کسب [[ثروت]] از راه [[حلال]] و [[انفاق]] مازاد، [[کاهلی]] کند. حضرت فرمود: {{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ الْإِنْسَانَ أَنْ يَقْنَعَ بِالْقَلِيلِ وَ يَجُودَ بِالْجَزِيلِ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۶، ص۹۷.</ref>؛ «چه انسان نیکویی است آنکه به کم قناعت میکند و زیادی را میبخشد». البته ممکن است [[روایت]] به گونه دیگری ترجمه شود: «چه [[انسان]] نیکویی است آنکه هر گاه کم دارد، قانع است و هرگاه زیاد دارد، میبخشد»؛ ولی برداشت بالا نیز با متن روایت سازگاری دارد؛ به ویژه که این دو امر در کنار هم آمده، و گویا یکی زمینه دیگری است. بر این اساس، [[قناعت]] باعث بهبود وضع [[فقیران]] و [[نیازمندان]] میشود و ضمن [[پرهیز]] از [[مصرف]] بیش از حد لازم، به گسترش [[رفاه عمومی]] نیز کمک میکند. [[انفاق]] فقط با [[تمکن مالی]] تحقق نمییابد؛ بلکه مهم، قطع علاقه از [[مال]] است که شخص قانع، [[عزت]] خود را از این [[قطع رابطه]] به دست میآورد<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۱.</ref>. | قانع از آنچه به دست میآورد، در حد نیاز بهره میگیرد و برای [[کمک به دیگران]] از مازاد آن استفاده میکند. قناعت، باعث کم مصرفی برای خود شخص است، نه آنکه قانع در کسب [[ثروت]] از راه [[حلال]] و [[انفاق]] مازاد، [[کاهلی]] کند. حضرت فرمود: {{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ الْإِنْسَانَ أَنْ يَقْنَعَ بِالْقَلِيلِ وَ يَجُودَ بِالْجَزِيلِ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۶، ص۹۷.</ref>؛ «چه انسان نیکویی است آنکه به کم قناعت میکند و زیادی را میبخشد». البته ممکن است [[روایت]] به گونه دیگری ترجمه شود: «چه [[انسان]] نیکویی است آنکه هر گاه کم دارد، قانع است و هرگاه زیاد دارد، میبخشد»؛ ولی برداشت بالا نیز با متن روایت سازگاری دارد؛ به ویژه که این دو امر در کنار هم آمده، و گویا یکی زمینه دیگری است. بر این اساس، [[قناعت]] باعث بهبود وضع [[فقیران]] و [[نیازمندان]] میشود و ضمن [[پرهیز]] از [[مصرف]] بیش از حد لازم، به گسترش [[رفاه عمومی]] نیز کمک میکند. [[انفاق]] فقط با [[تمکن مالی]] تحقق نمییابد؛ بلکه مهم، قطع علاقه از [[مال]] است که شخص قانع، [[عزت]] خود را از این [[قطع رابطه]] به دست میآورد<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۱.</ref>. | ||
=== | === تحمل در مصیبتهای [[زندگی]] === | ||
قانع که در مقابل خواستههای خود [[مقاومت]] میکند و [[صبر]] خود را [[روز]] به روز افزایش میدهد، در مصیبتهای زندگی تحمل بیشتری دارد؛ زیرا تن خود را به [[آسایش]] و [[رفاه]] زدگی | قانع که در مقابل خواستههای خود [[مقاومت]] میکند و [[صبر]] خود را [[روز]] به روز افزایش میدهد، در مصیبتهای زندگی تحمل بیشتری دارد؛ زیرا تن خود را به [[آسایش]] و [[رفاه]] زدگی عادت نداده است؛ بنابراین، احتمال [[شکست]] در زندگی جهت پیشبرد مقاصد آن، او را از صحنه عمل خارج نمیسازد. | ||
چنین کسی هرگاه کاری را مثبت تشخیص داد، آن را انجام میدهد؛ چراکه به حداقل ثمردهی هم [[راضی]] است؛ بنابراین، برای عملکرد او محدودیتی وجود ندارد. انسان رفاهزده، از هر | چنین کسی هرگاه کاری را مثبت تشخیص داد، آن را انجام میدهد؛ چراکه به حداقل ثمردهی هم [[راضی]] است؛ بنابراین، برای عملکرد او محدودیتی وجود ندارد. انسان رفاهزده، از هر اقدام، عملی را میطلبد؛ وگرنه حاضر به خطر کردن نیست؛ ولی شخص قانع که برای تحمل [[مصیبتها]] [[آمادگی]] دارد، هرگونه خطر را در زندگی میپذیرد. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّكُمْ إِنْ قَنِعْتُمْ حُزْتُمُ الْغَنَاءَ، وَ خَفَّتْ عَلَيْكُمْ مُؤَنُ الدُّنْيَا}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۳، ص۶۷.</ref>؛ «اگر قناعت پیشه سازید، به [[ثروتمندی]] میرسید و مخارج [[دنیا]] بر شما آسان میشود». | ||
شخص قانع برای بهرهمندی از متاع دنیا، به خروج از رفتارهای [[انسانی]] راضی نمیشود و فقدان [[نعمت]] عزتمند را بر نعمت همراه با [[منت]] ترجیح میدهد. چه انسانهایی که به سبب بیصبری بر درآمد کم، به دریوزگی نزد [[اصحاب]] [[زر و زور]] رفتند و به انسانهایی [[ستم]] کردند تا خود نانی به [[حرام]] به کف آرند<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۱.</ref>. | شخص قانع برای بهرهمندی از متاع دنیا، به خروج از رفتارهای [[انسانی]] راضی نمیشود و فقدان [[نعمت]] عزتمند را بر نعمت همراه با [[منت]] ترجیح میدهد. چه انسانهایی که به سبب بیصبری بر درآمد کم، به دریوزگی نزد [[اصحاب]] [[زر و زور]] رفتند و به انسانهایی [[ستم]] کردند تا خود نانی به [[حرام]] به کف آرند<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۱.</ref>. | ||
=== | === روحیه [[قناعت]] و عمل به [[دین]] === | ||
نیازهای زودگذر [[زندگی]] بر [[انسان]] چیره میشود و او را بر خروج از مسیر [[اعتدال]] و [[دینمداری]] | نیازهای زودگذر [[زندگی]] بر [[انسان]] چیره میشود و او را بر خروج از مسیر [[اعتدال]] و [[دینمداری]] ترغیب میکند، [[قانون]] را زیر پا میگذارد و [[حق خدا]] و [[خلق]] را مراعات نمیکند؛ ولی [[مؤمن واقعی]] فقدان [[نعمت]] را تحمل میکند و خود را در مسیر حرام قرار نمیدهد. او خود را برای [[مال]] [[دنیا]] یا کسب مقام و وجهه [[دنیایی]] یا [[شهرت]] در [[جامعه]] نمیفروشد. حضرت فرمود: {{متن حدیث|اقْنَعُوا بِالْقَلِيلِ مِنْ دُنْيَاكُمْ لِسَلَامَةِ دِينِكُمْ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ الْبُلْغَةُ الْيَسِيرَةُ مِنَ الدُّنْيَا تُقْنِعُهُ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۲۵۹.</ref>؛ «برای [[حفظ]] و [[سلامت]] دین خود، به کم از دنیا قناعت کنید که مقدار لازم دنیا برای [[مؤمن]] کافی است»<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۲.</ref>. | ||
=== قناعت و [[زیبایی]] در [[کسب و کار]] === | === قناعت و [[زیبایی]] در [[کسب و کار]] === | ||
از | از آثار قناعت آن است که شخص در [[انتخاب]] کسب و کار و نحوه عمل به آن، از مسیر درست دور نمیافتد و کار او سبب ضرر و زیان به دیگران یا نادیده گرفتن [[حق]] عمومی نمیشود. [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|ثَمَرَةُ الْقَنَاعَةِ الْإِجْمَالُ فِي الْمُكْتَسَبِ وَ الْعُزُوفُ عَنِ الطَّلَبِ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۳، ص۳۳۰.</ref>؛ «ثمرة قناعت، اعتدال در کسب و کار، و [[بیزاری]] از درخواست است». | ||
قانع، درآمدی [[پاک]] و [[پاکیزه]] را به دست میآورد که به غیر [[حلال]] آغشته نیست و از [[منت]] دیگران هم به دور است. شاید بتوان از جمله {{متن حدیث|الْإِجْمَالُ فِي الْمُكْتَسَبِ}} استفاده کرد که مؤمن قانع در بهرهبرداری از [[طبیعت]]، راهی را در پیش میگیرد که به [[اسراف]] و [[تبذیر]] منابع منجر نشود. اگر تولیدکننده کالا است، تولیدی او [[استحکام]] مناسب دارد. از مواد اولیه به گونهای بهرهبرداری میکند که ضایعات در کمترین حد باشد. برای کسب [[سود]] بیشتر، از [[تقلب]] و [[نیرنگ]] در کار خودداری میکند. در بحرانهای [[اقتصادی]]، در صدد [[احتکار]] و [[اجحاف]] به [[مردم]] نیازمند برنمیآید. قناعت، باعث عمل به دستورهای الزامی و [[آداب]] کسب و کار میشود و بدون تردید، این ویژگی اثر بسیار شگرفی بر مباحث [[اقتصادی]] خواهد گذاشت که در دیگر مباحث به آن اشاره خواهد شد<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۲.</ref>. | قانع، درآمدی [[پاک]] و [[پاکیزه]] را به دست میآورد که به غیر [[حلال]] آغشته نیست و از [[منت]] دیگران هم به دور است. شاید بتوان از جمله {{متن حدیث|الْإِجْمَالُ فِي الْمُكْتَسَبِ}} استفاده کرد که مؤمن قانع در بهرهبرداری از [[طبیعت]]، راهی را در پیش میگیرد که به [[اسراف]] و [[تبذیر]] منابع منجر نشود. اگر تولیدکننده کالا است، تولیدی او [[استحکام]] مناسب دارد. از مواد اولیه به گونهای بهرهبرداری میکند که ضایعات در کمترین حد باشد. برای کسب [[سود]] بیشتر، از [[تقلب]] و [[نیرنگ]] در کار خودداری میکند. در بحرانهای [[اقتصادی]]، در صدد [[احتکار]] و [[اجحاف]] به [[مردم]] نیازمند برنمیآید. قناعت، باعث عمل به دستورهای الزامی و [[آداب]] کسب و کار میشود و بدون تردید، این ویژگی اثر بسیار شگرفی بر مباحث [[اقتصادی]] خواهد گذاشت که در دیگر مباحث به آن اشاره خواهد شد<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۲.</ref>. | ||
=== [[قناعت]] و [[اصلاح]] نفس === | === [[قناعت]] و [[اصلاح]] نفس === | ||
[[امام علی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَعْوَنُ شَيْءٍ عَلَى صَلَاحِ النَّفْسِ الْقَنَاعَةُ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۴۳۶.</ref>؛ «قناعت، بهترین وسیله برای اصلاح نفس است». [[طمع]] و [[حرص]]، [[انسان]] را به نابودی میکشاند. [[آدمی]] بر اثر حرص، خود را میفروشد و زیر بار هر ذلتی میرود، [[ترس]] از مقابله بر او چیره میشود. [[حق]] را زیر پا میگذارد و [[بردگی]] هر [[متکبر]] را میپذیرد؛ ولی [[روحیه]] قناعت، [[اراده]] او را تقویت میکند و با آن، [[عزت نفس]] خود را باز مییابد. طمع، [[چشم]] [[باطن]] را [[کور]] میکند و [[حجاب]] بزرگی بر [[عقل]] و دست و پای انسان است. فرمود: {{متن حدیث|أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۱۹.</ref>؛ «[[عقلها]] بیشتر در درخشش طمعها [[زمین]] میخورند». {{متن حدیث|كَيْفَ يَسْتَطِيعُ صَلَاحَ نَفْسِهِ مَنْ لَا يَقْنَعُ بِالْقَلِيلِ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۴، ص۵۶۰.</ref>. گویا بدون قناعت و ترک طمع، اصلاح نفس امکان ندارد که | [[امام علی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَعْوَنُ شَيْءٍ عَلَى صَلَاحِ النَّفْسِ الْقَنَاعَةُ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۲، ص۴۳۶.</ref>؛ «قناعت، بهترین وسیله برای اصلاح نفس است». [[طمع]] و [[حرص]]، [[انسان]] را به نابودی میکشاند. [[آدمی]] بر اثر حرص، خود را میفروشد و زیر بار هر ذلتی میرود، [[ترس]] از مقابله بر او چیره میشود. [[حق]] را زیر پا میگذارد و [[بردگی]] هر [[متکبر]] را میپذیرد؛ ولی [[روحیه]] قناعت، [[اراده]] او را تقویت میکند و با آن، [[عزت نفس]] خود را باز مییابد. طمع، [[چشم]] [[باطن]] را [[کور]] میکند و [[حجاب]] بزرگی بر [[عقل]] و دست و پای انسان است. فرمود: {{متن حدیث|أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۱۹.</ref>؛ «[[عقلها]] بیشتر در درخشش طمعها [[زمین]] میخورند». {{متن حدیث|كَيْفَ يَسْتَطِيعُ صَلَاحَ نَفْسِهِ مَنْ لَا يَقْنَعُ بِالْقَلِيلِ}}<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۴، ص۵۶۰.</ref>. گویا بدون قناعت و ترک طمع، اصلاح نفس امکان ندارد که حضرت شگفتزده میشود از کسی که در صدد اصلاح نفس باشد؛ ولی روحیه قناعت نداشته باشد. [[امام]] درباره [[عظمت]] یکی از [[برادران دینی]] خود میفرماید: کوچکی [[دنیا]] در چشمش نزد من بزرگ مینمود و از [[حکومت]] شکم خود خارج بود؛ پس به آنچه نمییافت، میل پیدا نمیکرد و اگر مییافت، در [[مصرف]] آن [[زیادهروی]] نمینمود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۹.</ref>.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۱۹۳.</ref> | ||
=== قناعت و [[آرامش روانی]] و [[اجتماعی]] === | === قناعت و [[آرامش روانی]] و [[اجتماعی]] === |