بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==دوران ابوبکر و عمر== | == دوران ابوبکر و عمر == | ||
با | با رحلت جانسوز [[پیامبر عظیم الشأن اسلام]]، عصر رسالت سپری و دوران [[امامت]]، به [[پیشوایی]] [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}} که [[رسول اکرم]]{{صل}} وی را برای پذیرش مسئولیتهای [[انقلاب]] [[الهی]] [[مبارک]] و [[رهبری الهی]] [[مسلمانان]]، تعیین کرده بود، آغاز شد. این [[مسئولیتها]] را [[خداوند]] با مزید [[الطاف]] خود بدو عطا فرمود تا این انقلاب مبارک را از پنجههای [[جاهلیت]] برهاند و در [[سایه]] [[هدایت]] صحیح، به سوی کمال و شکوه و جلال پیش رود و از آن بهرهمند گردد. | ||
[[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} دوران کودکی خویش را در [[زمان]] [[حیات]] رسول اکرم سپری کردند و [[رسول خدا]]{{صل}} نه تنها با آنان بسان کودکان [[رفتار]] نمیکرد بلکه به عنوان دو [[شخصیت]] [[اسلامی]] که مسئولیتهای [[رهبری]] بزرگی در انتظارشان بود با آنان برخورد داشت چنانکه [[روایات]] فراوانی که از [[نبی اکرم]]{{صل}} رسیده به صراحت در این خصوص سخن گفته است. | |||
دوران بالندگی و [[جوانی]] آن دو بزرگوار در سایه امامت پدر ارجمندشان و در شرایطی نابسامان نسبت به [[دولت اسلامی]] و [[اهل بیت]] [[نبوت]]، آغاز گردید؛ زیرا علی{{ع}} از عرصه [[رهبری سیاسی]] دور شده بود و کسانی به [[قدرت]] دست یافته بودند که در رهبری [[امت]]، هیچگونه سهمی برای اهل بیت{{عم}} قائل نشده و از سر [[حسد]] و نیز تحقیر جایگاه علی{{ع}} و موقعیت رهبری الهی او، [[خلافت]] را به خود اختصاص دادند. | |||
[[ | پس از آن، [[خانه زهرا]]{{س}} مورد هجوم ناگهانی قرار گرفت و علی{{ع}} برای بیعت با ابوبکر به بند کشیده شد تا دولتی که از هر سو مورد [[تهدید]] خطرات بود، روی [[آرامش]] ببیند. | ||
===[[اعتراض]] به [[ابوبکر]] | در تمام این اوضاع و احوال، امام حسن و امام حسین{{عم}} ناظر [[دگرگونی]] حوادث و رخدادها بوده و میدیدند پس از مجد و عزّتی که در دوران جدشان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برخوردار بودند چگونه خود و اهل بیت [[پاک]] رسول خدا{{صل}} به [[خواری]] و [[ذلت]] کشیده شدند، در این برهه [[حضرت زهرا]]{{س}} و فرزندانش مواضع گوناگونی اتخاذ کردند و از همان راه و روش [[اسلامی]] که [[رسول خدا]] بر ایشان ترسیم فرموده بود و پس از [[وفات]] آن حضرت، به [[رسالت الهی]] ارتباط داشت، فراتر نرفتند. در اینجا به مواضعی که به [[امام حسن]]{{ع}} به ویژه و یا به وی و [[برادر]] بزرگوارش [[امام حسین]]{{ع}} ارتباط دارد، اشارهای گذرا خواهیم داشت<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۷۸.</ref>. | ||
روزی [[حسن بن علی]]{{ع}} در | |||
== حسنین{{عم}} و فدک == | |||
پس از رحلت [[رسول]] مکرّم [[اسلام]]{{صل}} حوادثی رخ داد و مخالفان، [[قدرت]] را به دست گرفتند و با [[نصب]] [[ابوبکر]] به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]]، علی{{ع}} را از جایگاه طبیعیاش که [[خدای سبحان]] وی را شایسته آن قرار داده بود، دور ساختند و [[فاطمه زهرا]]{{س}} دخت [[نبی اکرم]]{{صل}} را از [[ارث]] پدر [[محروم]] و آن را [[غصب]] کردند و آنچه را رسول خدا{{صل}} در دوران [[زندگی]] به ملکیت [[زهرا]] درآورده بود از آن مخدّره [[مصادره]] کردند و بین او و ابو بکر پیرامون این موضوع بحث و مناقشات فراوانی صورت گرفت تا آنجا که ابو بکر از آن بانو خواست برای [[اثبات]] مدعای خود [[شاهد]] بیاورد، [[فاطمه]]{{صل}} [[امیر مؤمنان]] و حسنین{{عم}} و [[ام ایمن]] را شاهد آورد ولی ابو بکر [[گواهی]] آنها را پذیرا نشد و از بازگرداندن [[حق]] زهرا{{س}} [[امتناع]] ورزید. | |||
[[گواه]] گرفتن زهرای بتول{{س}}، حسنین{{عم}} را (با آنکه خود، به [[حکم]] [[آیه تطهیر]] [[معصوم]] تلقی میشد)، عملی بود که طبق [[احکام]] [[شرع مقدس اسلام]] و در برابر دیدگاه مسلمانان و با [[تأیید]] [[سرور]] [[اوصیاء]] [[امیر مؤمنان علی بن ابی طالب]]{{ع}} صورت پذیرفت. همه این امور کاملا دلالت بر شایستگی آن دو بزرگوار برای ادای گواهی و [[شهادت]] در چنین مناسبتی دارد، در صورتی که آنان در آن [[روز]] بیش از هفت سال نداشتند. | |||
سپردن نقش بارزی به امام حسن و امام حسین{{عم}} در چنین قضیه بزرگی، اتفاقی و جدای از ضوابطی که مواضع [[اهل بیت]]{{عم}} را [[نظام]] میبخشید نبود، بلکه در امتداد مواضع [[رسول اکرم]]{{صل}} نسبت به آن دو در جهت مهیاسازی و قرار دادن آن بزرگواران در جایگاه طبیعی و در سطح [[رهبری]] [[امت]]، تلقی میشد<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۸۰.</ref>. | |||
== [[اعتراض]] به [[ابوبکر]] == | |||
روزی [[حسن بن علی]]{{ع}} در کودکی بر [[ابو بکر]] وارد شد و وی بر فراز [[منبر]] سخن میگفت، حضرت بر او بانگ زد و با اعتراض به او، فرمود: از منبر پدرم پایین بیا. ابو بکر در پاسخ [[امام]] گفت: به [[خدا]]! راست گفتی، این منبر پدر توست نه منبر پدر من<ref>تاریخ الخلفاء سیوطی، ص۸۰، صواعق المحرقه، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۸۱.</ref> | |||
== امام و [[پرسش]] مرد صحرانشین == | |||
[[امامت]] بر دو رکن اساسی یکی | [[امامت]] بر دو رکن اساسی یکی لیاقت و شایستگی که [[علم]] و [[دانش]] و [[عصمت]] را شامل میشود و دیگری صریح [[روایات]]، [[استوار]] است. از اینرو، ملاحظه میکنیم که [[ائمه]]{{عم}} همواره به بیان این روایات و یادآوری و تأکید بر آنها توجه زیادی مبذول میداشتند و [[امام حسن]]{{ع}} در بسیاری از سخنان و موضعگیریهای خود در این زمینه توجه خاصی به بیان این روایات داشت از جمله در مورد ائمه{{عم}} فرمود: آنان کسانیاند که [[خداوند]] اطاعتشان را بر همگان [[واجب]] ساخته و یکی از دو [[امانت]] گرانسنگ [[رسول خدا]]{{صل}} بهشمار میآیند<ref>الغدیر، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. | ||
در مورد علم و دانش نیز اینچنین بود زیرا ائمه{{عم}} پیوسته بر اینکه [[وارث علم]] رسول خدا هستند و [[جفر]] و [[جامعه]] و دیگر را در [[اختیار]] دارند، تأکید داشتند<ref>به مکاتیب الرسول، ج۱، ص۵۹- ۸۹ مراجعه شود.</ref>. | در مورد علم و دانش نیز اینچنین بود زیرا ائمه{{عم}} پیوسته بر اینکه [[وارث علم]] رسول خدا هستند و [[جفر]] و [[جامعه]] و دیگر را در [[اختیار]] دارند، تأکید داشتند<ref>به مکاتیب الرسول، ج۱، ص۵۹- ۸۹ مراجعه شود.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} در [[اثبات]] صفت [[علم امامت]] برای امام حسن{{ع}} از | [[امام علی]]{{ع}} در [[اثبات]] صفت [[علم امامت]] برای امام حسن{{ع}} از دوران کودکی وی، اهتمام ورزید تا [[مسلمانان]] را از پایه [[علمی]] امام{{ع}} [[آگاه]] سازد. این عمل خود، دلیلی [[قاطع]] بر [[امامت امام مجتبی]]{{ع}} بهشمار میآمد و [[امیر مؤمنان]]{{ع}} میکوشید این موضوع را برای کسانی که به [[حکومت]] و [[خلافت]] چنگ انداخته و آن را به خود اختصاص دادند و صاحبان واقعی آن را از حقشان دور ساختند، ابراز نماید. امام علی{{ع}} در توجه انظار [[مردم]] به امام حسن{{ع}} به کاربرد شیوهای دست زد که مردم آن را برای یکدیگر نقل نموده و در مجالس و محافلشان از آن یاد کنند؛ زیرا پاسخ دادن کودکی زیر ده سال به پرسشهای دشوار و پیچیده، قضیهای بود که موجب [[شگفتی]] آنان میشد و توجهشان را به وی جلب میکرد. | ||
[[قاضی]] نعمان در کتاب «شرح الاخبار» به إسناد خود از [[عبادة بن صامت]] نقل کرده که مردی | [[قاضی]] نعمان در کتاب «شرح الاخبار» به إسناد خود از [[عبادة بن صامت]] نقل کرده که مردی صحرانشین از [[ابو بکر]] پرسید: من در حال [[احرام]] تخم شتر مرغی یافتم و آن را پختم و میل کردم، کفّاره این عمل چیست؟ ابوبکر در پاسخ وی گفت: ای مرد! [[پرسش]] بس [[دشواری]] پرسیدی و او را به عمر احاله داد و عمر او را نزد [[عبد الرحمان بن عوف]] فرستاد وقتی همه از پاسخ آن پرسش در ماندند به آن مرد گفتند: نزد آن مرد پیشانی بلند ـ یعنی [[امیر مؤمنان]] ـ نیز برو. وقتی آن [[مرد]] حضور امام{{ع}} شرفیاب شد، [[امام]] بدو فرمود: پرسشت را از هریک از این دو نوجوان (حسن و حسین) میخواهی، بپرس. مرد [[عرب]]، مسأله را از [[امام مجتبی]]{{ع}} پرسید: [[امام حسن]]{{ع}} فرمود: ای مرد عرب! آیا شتر داری؟ | ||
مرد [[عرب]]، مسأله را از [[امام مجتبی]]{{ع}} پرسید: [[امام حسن]]{{ع}} فرمود: ای مرد عرب! آیا شتر داری؟ | |||
مرد گفت: آری. | مرد گفت: آری. | ||
حضرت فرمود: به تعدادی که تخم شترمرغ خوردهای، شتر ماده مهیا کن و آنها را با شتران نر درآمیز و شترانی را که از آنها به وجود میآید، در [[خانه]] گرامی [[خدا]] که برای انجام [[حج]] به زیارتش رفته بودی، [[قربانی]] نما. | حضرت فرمود: به تعدادی که تخم شترمرغ خوردهای، شتر ماده مهیا کن و آنها را با شتران نر درآمیز و شترانی را که از آنها به وجود میآید، در [[خانه]] گرامی [[خدا]] که برای انجام [[حج]] به زیارتش رفته بودی، [[قربانی]] نما. [[امیر المؤمنین]]{{ع}} فرمود: امکان دارد برخی از ناقهها پیش از رسیدن وقت ولادت، سقط کنند. امام حسن{{ع}} عرضه داشت: اگر شتران چنیناند در تخممرغ نیز احتمال [[فاسد]] شدن وجود دارد» راوی میگوید: در آن اثناء صدایی شنیده شد که گفت: [[مردم]]! آنچه را این [[جوان]] فهمیده، همان است که [[سلیمان بن داوود]] به آن پی برده است<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۸۱.</ref> | ||
[[امیر المؤمنین]]{{ع}} فرمود: امکان دارد برخی از ناقهها پیش از رسیدن وقت ولادت، سقط کنند. | |||
امام حسن{{ع}} عرضه داشت: اگر شتران چنیناند در تخممرغ نیز احتمال [[فاسد]] شدن وجود دارد» | |||
== منابع == | == منابع == |