←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
{{عربی|كانت امه حاملا به سنتين}}<ref>تهذیب الکمال، ج۱۳، ص۲۹۶؛ مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۱۹۴، حدیث ۱۵۶۲.</ref>؛ | {{عربی|كانت امه حاملا به سنتين}}<ref>تهذیب الکمال، ج۱۳، ص۲۹۶؛ مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۱۹۴، حدیث ۱۵۶۲.</ref>؛ | ||
مادرش دو سال به او حامله بوده است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶۳.</ref> | مادرش دو سال به او حامله بوده است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶۳.</ref> | ||
==[[عطیة بن سعد عوفی]] (متوفای ۱۱۱)== | |||
وی [[شاگرد]] [[ابن عباس]] و [[ابوسعید خدری]] است. بعضی از [[ائمه]] [[جرح و تعدیل]] [[اهل سنت]] [[عطیة]] را به خاطر [[تشیع]] [[ضعیف]] میشمارند. [[ذهبی]] در مورد او مینویسد: [[تابعی]] مشهور و ضعیف است که از ابن عباس، ابوسعید خدری و [[ابن عمر]] [[روایت]] میکند. [[ابوحاتم]] میگوید: حدیثش نوشته میشود ولی ضعیف است. سالم مرادی میگوید: [[عطیه]] [[شیعه]] بود. [[احمد بن حنبل]] میگوید: حدیثش ضعیف است. [[نسائی]] و جماعتی دیگر میگوید: ضعیف است<ref>{{عربی|تابعي شهير، ضعيف، يروي عن ابن عباس وأبي سعيد الخدري وابن عمر... قال أبو حاتم: يكتب حديثه، ضعيف. قال سالم المرادي: كان عطية يتشيع... وقال أحمد بن حنبل: ضعيف الحديث... قال النسائي وجماعة: ضعيف}}؛ میزان الاعتدال، ج۳، ص۷۹، حدیث ۵۶۶۷.</ref>. | |||
[[ابن جوزی]] در کتاب الموضوعات<ref>الموضوعات، ج۱، ص۱۱۴: {{عربی|فقد ضعفه الجماعة}}.</ref> ادعاء [[اجماع]] بر [[ضعف]] او میکند. | |||
با این اوصاف از اهل سنت میپرسیم که اگر عطیه ضعیف است، چرا او را جزء [[مفسرین]] میشمارید، و از وی [[حدیث]] نقل میکنید؟ | |||
[[تضعیف]] عطیه بیشتر به خاطر تشیع اوست. به وی گفته شد که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را [[سب]] کند! اما حاضر به این کار نشد، و به همین جهت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. [[ابن سعد]] مینویسد: | |||
{{عربی|فكتب الحجاج إلى محمد بن القاسم الثقفي ادع عطية، فإن سب علي بن أبي طالب وإلا فاضربه ۴۰۰ سوطا واحلق رأسه ولحيته}}<ref>الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۴؛ المنتخب من ذیل المذیل، ج۱، ص۱۲۸؛ الاعلام زرکلی، ج۴، ص۲۳۷.</ref>؛ | |||
حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نوشت که عطیه را بخوان پس اگر [[علی بن ابی طالب]] را سب کرد او را رها کن و الا به او ۴۰۰ ضربه شلاق بزن و مو و ریش او را بتراش.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶۵.</ref> | |||
==[[قتادة بن دعامة]] (متوفای ۱۱۸)== | |||
وی بر [[مذهب]] [[قدریه]] و مروج آن بوده است<ref>سیراعلام النبلاء، ج۵، ص۲۷۱؛ تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۹۳.</ref>. [[حاکم نیشابوری]] در مستدرک نقل میکند: | |||
{{عربی|القدرية مجوس هذه الامة}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۵۹، حدیث ۲۸۶.</ref>؛ | |||
قدریه [[مجوس این امت]] هستند. | |||
[[قتاده]]، معروف به [[تدلیس]] بود. [[ذهبی]] مینویسد: | |||
{{عربی|مدلس وقد رمي بالقدر}}<ref>المغنی فی الضفعاء، ج۳، ص۳۸۵، حدیث ۵۰۲۸.</ref>. | |||
و نیز [[روایات]] را به صورت مرسل هم نقل میکرد<ref>تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۹؛ تحفة التحصیل فی ذکر رواة المراسیل، ج۱، ص۲۶۴. تدلیس به اندازهای قبیح است که برخی در تقبیح آن گفتهاند: «لأن أزنی أحب إلی من أن ادلس» اگر زنا کنم بهتر از آنست که در نقل روایت تدلیس کنم. ر.ک: الجرح والتعدیل، ج۱، ص۱۷۳؛ الفصول فی الاصول، ج۳، ص۱۸۹؛ رسائل ابن حزم، ج۳، ص۱۷۷.</ref>. | |||
وی از [[عمر بن سعد]] [[روایت]] میکرد<ref>تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۳۵۶.</ref>. | |||
و عمر بن سعد کسی است که یحیی بن معین در مورد او میگوید: | |||
{{عربی|كيف يكون من قتل الحسين ثقة؟}}<ref>تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۳۵۷.</ref>. | |||
چطور ممکن است که [[قاتل حسین]] [[ثقه]] باشد؟ | |||
از [[شعبی]] پرسیدند: آیا [[قتاده]] را دیدهای؟ گفت: آری! گفتند: آیا در [[تفسیر]] و [[حدیث]] میتوان به او [[اعتماد]] کرد؟ گفت: | |||
{{عربی|قتادة حاطب ليل}}<ref>الکامل فی الضعفاء، ج۱، ص۵۵؛ تهذیب التهذیب، ج۸، ص۳۱۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۲۷۲.</ref>؛ | |||
این سخن کنایه از آن است که وی دقت لازم را در [[نقل احادیث]] نداشته است، و [[روایات صحیح]] و غیر صحیح را با هم جمع میکرده است. | |||
[[سیوطی]] مینویسد: | |||
{{عربی|وكان يحيى بن سعيد لا يرى إرسال قتادة شيئا ويقول: هو بمنزلة الريح}}<ref>تدریب الراوی، ج۱، ص۱۶۹.</ref>؛ | |||
[[یحیی بن سعید]] اهمیتی به مرسلات قتاده نمیداد و آنها را به منزلۀ باد میدانست. | |||
نقل شده که روزی قتاده وارد [[منزل]] [[ابوبرده]] -فرزند [[ابوموسی اشعری]]- شد و قسم یاد کرد که: {{عربی|والله الذي لا إله إلا هو ما يسألني اليوم أحد من الحلال والحرام إلا أجبته}}. یعنی به خدایی که غیر او خدایی نیست کسی امروز در مورد [[حلال و حرام]] از من سؤال نخواهد کرد مگر آنکه به او پاسخ خواهم گفت. | |||
[[ابوحنیفه]] سؤالی مطرح کرد و بعد به [[اصحاب]] خود گفت: {{عربی|لئن حدث بحدیث لیکذبن ولئن قال برأی نفسه لیخطئن}} یعنی اگر به [[حدیثی]] استناد کند [[دروغ]] گفته و حدیث را [[جعل]] کرده است و اگر نظر خود را بگوید دو [[خطا]] کرده است. | |||
[[قتاده]] از پاسخ سؤال [[ابوحنیفه]] درماند. | |||
سپس گفت: {{عربی|سلوني عن التفسير}}؛ یعنی در مورد [[تفسیر]] از من بپرسید-. | |||
ابوحنیفه سؤال دیگری مطرح کرده ولی قتاده [[قادر]] به [[پاسخ گفتن]] نبود. | |||
این بار قتاده گفت: {{عربی|سلوني عما اختلف فيه العلماء}}؛ یعنی در مورد مسائلی که [[علما]] در آنها [[اختلاف]] دارند از من بپرسید-. | |||
ابوحنیفه برای بار سوم سؤالی مطرح کرد، اما باز هم قتاده از جواب دادن عاجز بود؛ لذا برخاست و با حالت [[خشم]] و [[غضب]] به سوی [[منزل]] خود روانه شد<ref>تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۴۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶۶.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |