تابعین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
حدیث او به [[حساب]] نمی‌آید.
حدیث او به [[حساب]] نمی‌آید.
[[بخاری]] نیز می‌گوید: {{عربی|سكتوا عنه}} -یعنی [[علمای حدیث]] او را ترک کرده‌اند<ref>مقدمۀ فتح الباری، ص۴۸۱؛ منهج النقد فی علوم الحدیث، ج۱، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۷۰.</ref>
[[بخاری]] نیز می‌گوید: {{عربی|سكتوا عنه}} -یعنی [[علمای حدیث]] او را ترک کرده‌اند<ref>مقدمۀ فتح الباری، ص۴۸۱؛ منهج النقد فی علوم الحدیث، ج۱، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۷۰.</ref>
==[[زید بن أسلم]] (متوفای ۱۳۶) و [[فرزندان]] او==
زید غلام [[عمر بن خطاب]] بوده است. [[حماد بن زید]] می‌گوید: وارد [[مدینه]] شدم در حالی که [[مردم]] دربارۀ زید بن أسلم سخنانی می‌گفتند، از [[عبیدالله بن عمر بن خطاب]]<ref>عبیدالله بن عمر همان کسی است که هرمزان را کشت.</ref> پرسیدم:
{{عربی|ما تقول في مولاكم قال:... إنه يفسر القرآن برأيه}}<ref>الکامل فی الضعفاء، ج۳، ص۲۰۸؛ تاریخ دمشق، ج۱۹، ص۲۸۹؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۹۸، حدیث ۲۹۸۹.</ref>؛
شما دربارۀ غلامتان چه می‌گویید گفت:... همانا [[قرآن]] را طبق نظر خود [[تفسیر]] می‌کرد.
و بر اساس [[روایات]] [[فریقین]] [[تفسیر قرآن]] به [[رأی]] [[حرام]] است؛ [[پیامبر اکرم]] در این باره می‌فرمایند:
{{متن حدیث|من فسر القرآن برأيه فقد افترى على الله الكذب}}<ref>وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۰۹، حدیث ۳۳۵۶۷.</ref>؛
هر کس قرآن را به رأی خود تفسیر کند در [[حقیقت]] به [[خدا]] [[دروغ]] بزرگی بسته است.
و در جای دیگر آمده است:
{{متن حدیث|من فسر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده في النار}}<ref>تفسیر کبیر، ج۷، ص۱۴۸.</ref>؛
هر کس قرآن را بر اساس نظر خود تفسیر کند جایگاهش در [[آتش]] است.
این فرد با این توصیفات همان کسی است که [[سیوطی]] در مورد وی گفته بود:
{{عربی|وعلماء أهل المدينة في التفسير: زيد بن أسلم الذي أخذ عنه ابنه عبدالرحمان بن زيد}}<ref>الاتقان، ج۲، ص۴۹۹، حدیث ۶۳۹۸.</ref>؛
و از علمای تفسیر مدینه [[زید بن اسلم]] است که فرزندش عبدالرحمان بن زید بن اسلم و از او [[حدیث]] اخذ کرده است.
[[عبدالله بن زید بن اسلم]] متوفای ۱۶۴، عبدالرحمان بن زید بن اسلم متوفای ۱۸۲ و [[اسامة بن زید بن اسلم]] متوفای در [[حکومت]] [[منصور دوانقی]] سه برادرند که هر سه از پدر خود -زید بن اسلم- [[روایت]] می‌کنند. [[ذهبی]] در الکاشف در مورد عبدالرحمان می‌گوید: ضعفوه<ref>الکاشف، ج۱، ص۶۲۸، حدیث ۳۱۹۶.</ref>- یعنی همه او را [[تضعیف]] کرده‌اند-.
[[دارقطنی]] او را در کتاب الضعفاء والمتروکین آورده است<ref>الضعفاء والمتروکین، ج۱، ص۱۵، حدیث ۳۳۲.</ref>.
احمد می‌گوید:
{{عربی|عبدالله ثقة والآخران ضعيفان}}<ref>میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۶۴، حدیث ۴۸۶۸.</ref>؛
عبدالله [[ثقه]] است و [[برادران]] دیگر وی [[ضعیف]] هستند.
[[ابن حجر]] در تقریب التهذیب و بسیاری از [[علما]] [[عبدالرحمان بن زید بن اسلم]] را [[تضعیف]] کرده‌اند<ref>الضعفاء الصغیر، ج۱، ص۷۴، حدیث ۲۰۸؛ الجرح والتعدیل، ج۲، ص۲۸۵؛ ج۵، ص۵۹، ۲۳۳؛ الضعفاء اصفهانی، ج۱، ص۱۰۲، ۱۲۲؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۴۰، حدیث ۳۸۶۶؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۶۴، حدیث ۴۸۶۸.</ref>.
خلاصۀ مباحث مقدماتی
در [[مناظره]]، [[استدلال]] بر اساس مبانی مخالف و استناد به منابع [[خصم]] ضروری است. به همین جهت لازم بود، هر چند به صورت اجمالی، نسبت به علما، کتب، مبانی و [[احادیث اهل سنت]]، [[شناختی]] حاصل گردد.
آشنایی با منابع و مبانی مخالفان علاوه بر طریقیت در مناظره و [[مباحثه]] به خودی خود موضوعیت هم دارد. از این‌رو به اختصار کتب [[حدیث اهل سنت]] معرفی گردید. مباحثی در مورد [[ائمه]] اربعه، علما و ضوابط [[جرح و تعدیل]] [[اهل سنت]] مطرح شد. به قدر [[ضرورت]] راجع به [[مفسرین]] [[سنی]] مطالبی ارائه گردید و روشن شد که در هیچ یک از این موارد نمی‌توان به اهل سنت [[اعتماد]] کرد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۷۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۲۳۷

ویرایش