بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = بیت المال | |||
| عنوان مدخل = بیت المال | |||
| مداخل مرتبط = [[بیت المال در نهج البلاغه]] - [[بیت المال در تاریخ اسلامی]] - [[بیت المال در فقه اسلامی]] - [[بیت المال در فقه سیاسی]] - [[بیت المال در معارف و سیره نبوی]] - [[بیت المال در معارف و سیره علوی]] - [[بیت المال در معارف و سیره معصوم]] - [[بیت المال در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==برخورد با | == برخورد با حیف و میل بیت المال == | ||
مِدعَمْ از خدمتگزاران [[پیامبر اعظم]]{{صل}} بود که در یکی از [[جنگها]] همراه [[پیامبر]] به | [[مدعم|مِدعَمْ]] از خدمتگزاران [[پیامبر اعظم]] {{صل}} بود که در یکی از [[جنگها]] همراه [[پیامبر]] به جبهه رفت و به [[شهادت]] رسید. [[مسلمانان]] کنار پیکر به [[خون]] تپیده او آمدند و با [[احساسات]] [[پاک]] به او میگفتند: [[بهشت]] بر تو گوارا باد. در این میان، پیامبر نه تنها سخنی نفرمود، بلکه خشمناک به نظر میرسید. حاضران علت [[خشم پیامبر]] را نمیدانستند. ناگهان پیامبر فرمود: نه هرگز، [[سوگند]] به خداوندی که [[جان]] محمد در دست اوست، روپوش وی هماکنون او را در میان [[آتش]] شعلهور خود میسوزد؛ چون او آن روپوش را از [[بیت المال]] مسلمانان (بدون مقررات و اجازه [[موازین]] نظامی و [[رهبری]]) از روی [[خیانت]] برداشته و آن [[لباس]] را هماکنون پوشیده است. | ||
نه هرگز، [[سوگند]] به خداوندی که [[جان]] محمد در دست اوست، روپوش وی هماکنون او را در میان [[آتش]] شعلهور خود میسوزد؛ چون او آن روپوش را از [[بیت المال]] مسلمانان (بدون مقررات و اجازه [[موازین]] نظامی و [[رهبری]]) از روی [[خیانت]] برداشته و آن [[لباس]] را هماکنون پوشیده است. | |||
یکی از مسلمانان، هنگامی که این سخن را شنید و فهمید که | یکی از مسلمانان، هنگامی که این سخن را شنید و فهمید که خیانت به بیت المال، [[کیفر]] [[سختی]] دارد، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و به [[رسول خدا]] {{صل}} عرض کرد: من دو عدد بند کفش را از بیت المال برداشتهام، آیا همین مقدار نیز بازخواست و کیفر دارد؟ پیامبر در پاسخ فرمود: آری، به اندازه همین مقدار برای تو [[آتش دوزخ]] فراهم شده است<ref>سیرة ابن هشام، ج۳، ص۳۵۴.</ref>. | ||
حادثه عجیب بالا که [[کشف]] گوشهای از [[عالم برزخ]] در برابر چشم پیامبر اعظم{{صل}} است، نشان میدهد هرگونه حیف و میل بیت المال و استفاده نابهجا از آن، [[گناه بزرگ]] به شمار میآید و کیفر سختی دارد. | حادثه عجیب بالا که [[کشف]] گوشهای از [[عالم برزخ]] در برابر چشم پیامبر اعظم {{صل}} است، نشان میدهد هرگونه حیف و میل بیت المال و استفاده نابهجا از آن، [[گناه بزرگ]] به شمار میآید و کیفر سختی دارد. بنابراین، میتوان گفت استفاده شخصی از امکانات دولتی و [[اداری]] و آنچه بر خلاف مقررات قانونی باشد، خیانت به بیت المال است. این [[روایت]]، هشداری کوبنده در مورد افرادی است که در [[حفظ]] بیت المال دقت نمیکنند. | ||
بنابراین، میتوان گفت استفاده شخصی از امکانات دولتی و [[اداری]] و آنچه بر خلاف مقررات قانونی باشد، خیانت به بیت المال است. این [[روایت]]، هشداری کوبنده در مورد افرادی است که در [[حفظ]] بیت المال دقت نمیکنند. | |||
پس از [[جنگ حنین]]، رسول خدا{{صل}} سوار بر مرکب خود شد و به راه افتاد، ولی بعضی از تازهمسلمانان به دنبال آن | پس از [[جنگ حنین]]، رسول خدا {{صل}} سوار بر مرکب خود شد و به راه افتاد، ولی بعضی از تازهمسلمانان به دنبال آن حضرت رفتند و خواستند هرچه زودتر [[غنایم]] تقسیم شود، به گونهای که عبای آن حضرت را میگرفتند. [[رسول اکرم]] {{صل}} به آنها فرمود: [[سوگند]] به آن کسی که جانم در دست [[قدرت]] اوست، اگر نزد من متاع بیحساب بود، آن را بین شما تقسیم میکردم. پس مرا به عنوان [[بخیل]] یا ترسو [[ملاقات]] نمیکردید. پس برخاست و کنار شتری رفت و از کوهان آن اندکی پشم گرفت و بین دو انگشتانش قرار داد و فرمود: ای [[مردم]]! سوگند به [[خدا]] که از سهمیه شما چیزی، جز [[خمس]] آن، برای من به اندازه این «پشم» [[ارزش]] ندارد. خمس آن را نیز به شما برگرداندم. بنابراین، هرکس از [[غنایم]] هرچند به اندازه نخ و سوزن باشد، از روی [[خیانت]] برداشته است، برگرداند؛ زیرا در [[قیامت]]، [[خیانتکار]] به [[بیت المال]] در ننگ و [[آتش]] و [[زشتی]] است. | ||
مردی از [[انصار]] تحت تأثیر قرار گرفت. مقدار ناچیزی از نخ مویی به حضور آن حضرت آورد و عرض کرد: این مقدار نخ مو را از غنایم بدون اجازه برداشتم تا جهاز شترم را با آن بدوزم. [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: من به مقدار حقم از آن را به تو بخشیدم. آن شخص گفت: حال که کار به اینجا رسیده و حساب بیت المال دقیق است، من به همین مقدار هم نیاز ندارم و آن را دور انداخت<ref>اعلام الوری، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۸۵.</ref> | |||
مردی از [[انصار]] تحت تأثیر قرار گرفت. مقدار ناچیزی از نخ مویی به حضور آن | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۵: | خط ۲۲: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:بیت المال]] | [[رده:بیت المال]] | ||