←خلیفه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←خلیفه) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
خلیفه به کسی گویند که عهدهدار [[خلافت]] باشد<ref>فرهنگ معین، ج۱، ص۱۴۳۸؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۳۵۴.</ref>. [[خلیفه]] ریشه [[قرآنی]] داشته<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً...}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم.».. سوره بقره، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم.».. سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> و مقام [[خلیفه]]، نسبت به [[امت]]، مانند مقام پیامبر نسبت به [[مؤمنان]] است؛ چه اینکه [[خلیفه]] بر [[امت]]، [[حق ولایت]] عام و در اداره [[امور دنیوی]] و [[قیام]] به احکام دینی، اختیارات تام دارد<ref>تاریخ سیاسی اسلام، ص۴۴۴؛ مقدمه ابن خلدون، ص۱۶۶.</ref>. از دیدگاه [[مکتب]] [[شیعه]]، [[خلیفه]] و [[امام]] تنها مسؤول [[سیاسی]] [[جامعه اسلامی]] نبوده، بلکه عهدهدار [[رهبری]] افراد [[جامعه]] در تمامی ابعاد وجودی و قلمرو مادی و معنوی [[انسان]] در چارچوب [[قوانین الهی]] است<ref>وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۵۵۱، باب ۳ من ابواب ولاءضمان الامامه، حدیث ۱۴؛ مسند احمد، ج۲، ص۴۶۴؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۱۰؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۱، حدیث ۲۱؛ علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۱، باب ۱۵۳، حدیث ۶.</ref>. تعیین یا [[انتخاب خلیفه]] و [[امام]]، به شیوۀ مکتبی و توسط [[خداوند]] به دو صورت زیر امکانپذیر است: | خلیفه به کسی گویند که عهدهدار [[خلافت]] باشد<ref>فرهنگ معین، ج۱، ص۱۴۳۸؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۳۵۴.</ref>. [[خلیفه]] ریشه [[قرآنی]] داشته<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً...}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم.».. سوره بقره، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم.».. سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> و مقام [[خلیفه]]، نسبت به [[امت]]، مانند مقام پیامبر نسبت به [[مؤمنان]] است؛ چه اینکه [[خلیفه]] بر [[امت]]، [[حق ولایت]] عام و در اداره [[امور دنیوی]] و [[قیام]] به احکام دینی، اختیارات تام دارد<ref>تاریخ سیاسی اسلام، ص۴۴۴؛ مقدمه ابن خلدون، ص۱۶۶.</ref>. از دیدگاه [[مکتب]] [[شیعه]]، [[خلیفه]] و [[امام]] تنها مسؤول [[سیاسی]] [[جامعه اسلامی]] نبوده، بلکه عهدهدار [[رهبری]] افراد [[جامعه]] در تمامی ابعاد وجودی و قلمرو مادی و معنوی [[انسان]] در چارچوب [[قوانین الهی]] است<ref>وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۵۵۱، باب ۳ من ابواب ولاءضمان الامامه، حدیث ۱۴؛ مسند احمد، ج۲، ص۴۶۴؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۱۰؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۱، حدیث ۲۱؛ علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۱، باب ۱۵۳، حدیث ۶.</ref>. تعیین یا [[انتخاب خلیفه]] و [[امام]]، به شیوۀ مکتبی و توسط [[خداوند]] به دو صورت زیر امکانپذیر است: | ||
# تعیین شخصی: این [[انتخاب]] از سوی [[خداوند]] بوده و با [[عصمت]] فرد تعیین شده همراه است؛ مانند [[پیامبران]] و [[امامان]]؛ | # تعیین شخصی: این [[انتخاب]] از سوی [[خداوند]] بوده و با [[عصمت]] فرد تعیین شده همراه است؛ مانند [[پیامبران]] و [[امامان]]؛ | ||
# تعیین وصفی: آن است که صفات و شرائط خاصی که از سوی [[مکتب]] ارائه شده است، به فرد مورد نظر | # تعیین وصفی: آن است که صفات و شرائط خاصی که از سوی [[مکتب]] ارائه شده است، به فرد مورد نظر تطبیق نماید؛ مانند فقهای جامع الشرایط. در هر دو صورت، [[اراده]] و خواست [[مردم]] در تحقق [[نظام سیاسی]]، نقش تعیینکنندهای دارد، هر چند به عنوان شرط صلاحیت شناخته نمیشود. البتّه در صورت دوم، [[مردم]] میتوانند از طریق [[انتخاب]] خبره برای [[تعیین خلیفه]] و [[امام]] نقش ایفا نمایند. | ||
از دیدگاه [[مکتب]] [[اهل سنت]]، [[خلیفه]] به شکل خاصی، توسط "[[اهل حل و عقد]]" از میان واجدین شرایط [[انتخاب]] میشود. [[اهل حل و عقد]] منتخب [[مردم]] نبوده، بلکه افراد ممتاز و شناختهشدهای هستند که به خاطر [[علم]]، سابقه و درایت [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] در میان [[مردم]]، چهرههای آشنا و مشخصی هستند. نخستین بار [[خلیفه]] دربارۀ [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} مطرح شد؛ که با [[انتخاب]] [[سقیفه]]، [[ابوبکر]] به عنوان [[خلیفه رسول الله]] و سپس [[عمر]] به عنوان خلیفۀ خلیفه رسول الله توسط [[ابوبکر]] تعیین شدند. خطاب [[خلیفه]] به [[ابوبکر]]، نخستین بار توسط "سعد الغرض" - [[صحابی]] [[رسول الله]] - انجام گرفت<ref>ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۱۱؛ جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۶۸۸.</ref>. از نظر [[شیعه]]، [[خلیفه]] وصی رسول الله و همان [[امام]] [[معصوم]] است<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۱۷۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۱؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۲۹۶؛ صحیح بخاری، ج۲، ص۳۰۰؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸، حدیث غدیر؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۲۴۴؛ راجع به شرائط خلیفه، ر.ک: امامت.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۱.</ref> | از دیدگاه [[مکتب]] [[اهل سنت]]، [[خلیفه]] به شکل خاصی، توسط "[[اهل حل و عقد]]" از میان واجدین شرایط [[انتخاب]] میشود. [[اهل حل و عقد]] منتخب [[مردم]] نبوده، بلکه افراد ممتاز و شناختهشدهای هستند که به خاطر [[علم]]، سابقه و درایت [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] در میان [[مردم]]، چهرههای آشنا و مشخصی هستند. نخستین بار [[خلیفه]] دربارۀ [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} مطرح شد؛ که با [[انتخاب]] [[سقیفه]]، [[ابوبکر]] به عنوان [[خلیفه رسول الله]] و سپس [[عمر]] به عنوان خلیفۀ خلیفه رسول الله توسط [[ابوبکر]] تعیین شدند. خطاب [[خلیفه]] به [[ابوبکر]]، نخستین بار توسط "سعد الغرض" - [[صحابی]] [[رسول الله]] - انجام گرفت<ref>ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۱۱؛ جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۶۸۸.</ref>. از نظر [[شیعه]]، [[خلیفه]] وصی رسول الله و همان [[امام]] [[معصوم]] است<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۱۷۱؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۱؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۲۹۶؛ صحیح بخاری، ج۲، ص۳۰۰؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸، حدیث غدیر؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۲۴۴؛ راجع به شرائط خلیفه، ر.ک: امامت.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۱.</ref> |