←سلیمان در زمان امام علی{{ع}}
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== سلیمان در [[زمان]] [[امام علی]]{{ع}} == | == سلیمان در [[زمان]] [[امام علی]]{{ع}} == | ||
سلیمان از بزرگان لشکر امام علی{{ع}}است و از جمله افرادی است که جزء "[[شرطة الخمیس]]" خوانده شده است<ref>(شعب المقال فی درجات الرجال، میرزا ابوالقاسم نراقی، ص۲۷۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۸۷۲) نقل شده که او در جمل و صفین راوی بوده است. (الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۴۹۰ و ج۲، ص۵۱۶؛ ذوب النضار، این نماحلی، ص۷۳ (پاورقی) و مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۱).</ref>. او از جمله شخصیتهایی است که در تاریخ اسلام اثر شگرفی از خود برجای گذاشته است. حضور وی در رکاب امام علی {{ع}} و رجزی که در [[جنگ صفین]] میخواند، به خوبی [[عقیده]] او را مشخص میکند و اینکه بسیاری از مورخان و محدثان درباره بودن و یا نبودن وی در [[جنگ جمل]] [[سخن]] گفتهاند، بیانگر [[شخصیت]] بارز وی است<ref>شعب المقال فی درجات الرجال، ابوالقاسم نراقی، ص۲۷۳؛ الغدیر، علامه امینی، ج۳، ص۱۳۶.</ref>. او از مخالفان سرسخت [[خلیفه سوم]] بود و کسی است که از [[زبان]] [[مردم کوفه]] به فسادهای [[حاکم]] [[شهر]] [[اعتراض]] کرده است<ref>احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج۲۳، ص۶۴۸.</ref>. او در [[زمان]] [[حکومت امام علی]] {{ع}} نیز [[وظیفه]] خود را به خوبی به جا آورد و بعد از [[شهادت]] آن حضرت که [[معاویه]] [[حکومت]] را به دست گرفت، قصد داشت [[امام حسن]] {{ع}} را به [[جنگ]] با معاویه تحریک کند<ref>اهل کوفه به دو تن از بزرگان و رهبران خود متوسل شدند؛ یعنی قیس بن سعد بن عباده و سلیمان بن صرد الخزاعی برای آنکه بتوانند امام حسن {{ع}} را قانع کنند تا جنگی دیگر ضد معاویه بر پا کند... (تاریخ الفقه الجعفری، هاشم معروف الحسنی، ص۱۲۳).</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی (مقاله)|مقاله «سلیمان بن صرد خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref> | سلیمان از بزرگان لشکر امام علی{{ع}}است و از جمله افرادی است که جزء "[[شرطة الخمیس]]" خوانده شده است<ref>(شعب المقال فی درجات الرجال، میرزا ابوالقاسم نراقی، ص۲۷۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۸۷۲) نقل شده که او در جمل و صفین راوی بوده است. (الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۴۹۰ و ج۲، ص۵۱۶؛ ذوب النضار، این نماحلی، ص۷۳ (پاورقی) و مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۱).</ref>. او از جمله شخصیتهایی است که در تاریخ اسلام اثر شگرفی از خود برجای گذاشته است. حضور وی در رکاب امام علی {{ع}} و رجزی که در [[جنگ صفین]] میخواند، به خوبی [[عقیده]] او را مشخص میکند و اینکه بسیاری از مورخان و محدثان درباره بودن و یا نبودن وی در [[جنگ جمل]] [[سخن]] گفتهاند، بیانگر [[شخصیت]] بارز وی است<ref>شعب المقال فی درجات الرجال، ابوالقاسم نراقی، ص۲۷۳؛ الغدیر، علامه امینی، ج۳، ص۱۳۶.</ref>. او از مخالفان سرسخت [[خلیفه سوم]] بود و کسی است که از [[زبان]] [[مردم کوفه]] به فسادهای [[حاکم]] [[شهر]] [[اعتراض]] کرده است<ref>احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج۲۳، ص۶۴۸.</ref>. او در [[زمان]] [[حکومت امام علی]] {{ع}} نیز [[وظیفه]] خود را به خوبی به جا آورد و بعد از [[شهادت]] آن حضرت که [[معاویه]] [[حکومت]] را به دست گرفت، قصد داشت [[امام حسن]] {{ع}} را به [[جنگ]] با معاویه تحریک کند<ref>اهل کوفه به دو تن از بزرگان و رهبران خود متوسل شدند؛ یعنی قیس بن سعد بن عباده و سلیمان بن صرد الخزاعی برای آنکه بتوانند امام حسن {{ع}} را قانع کنند تا جنگی دیگر ضد معاویه بر پا کند... (تاریخ الفقه الجعفری، هاشم معروف الحسنی، ص۱۲۳).</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی (مقاله)|مقاله «سلیمان بن صرد خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵]]، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref> | ||
# '''حضور یا عدم حضور سلیمان در جنگ جمل:''' [[ابن اثیر]] تصریح کرده سلیمان در تمام جنگهای [[حضرت امیر]]{{ع}} شرکت نموده است؛ درحالی که [[شیخ طوسی]] میگوید سلیمان در [[جنگ جمل]] حضور نداشته و برابر آنچه از [[امام حسن]]{{ع}} نقل شده وی بهانهای نادرست برای عدم شرکت خود ذکر کرده است<ref>رجال طوسی، ص۴۳.</ref>. لکن صاحب [[تنقیح المقال]] [[سخن]] شیخ طوسی را رد کرده میگوید: ما در کتابهایی که درباره جنگ جمل نوشته شده، ندیدهایم که بنویسند سلیمان در جنگ جمل شرکت نکرده است؛ حتی در کتاب [[جمل]] [[شیخ مفید]]. در پاسخ مرحوم [[مامقانی]] باید گفت درست است در کتابهایی که درباره جنگ جمل نوشته شده چیزی از تخلّف سلیمان ذکر نشده، اما در [[کتاب وقعة صفین]] [[نصر بن مزاحم منقری]] تخلّف او از جنگ جمل ذکر شده است. بنابراین آنچه مرحوم [[شیخ طوسی]] نقل کرده، صحیح و گفته ابن اثیر [[اشتباه]] است. عدم حضور سلیمان در جنگ جمل مسلّم است و در [[تاریخ]] ذکر شده، اما او در این واقعه عذر خاصی ذکر نکرده و از [[امام]] خواسته است گذشته را فراموش کند و در [[آینده]]، یاران مخلص خود را بیازماید. او در [[جنگ صفین]] فرمانده پیادگان نیروهای حضرت بود<ref>منقری، وقعة صفین، ص۵۱۹؛ واقعه صفین در تاریخ، ص۱۲۱.</ref>. | # '''حضور یا عدم حضور سلیمان در جنگ جمل:''' [[ابن اثیر]] تصریح کرده سلیمان در تمام جنگهای [[حضرت امیر]]{{ع}} شرکت نموده است؛ درحالی که [[شیخ طوسی]] میگوید سلیمان در [[جنگ جمل]] حضور نداشته و برابر آنچه از [[امام حسن]]{{ع}} نقل شده وی بهانهای نادرست برای عدم شرکت خود ذکر کرده است<ref>رجال طوسی، ص۴۳.</ref>. لکن صاحب [[تنقیح المقال]] [[سخن]] شیخ طوسی را رد کرده میگوید: ما در کتابهایی که درباره جنگ جمل نوشته شده، ندیدهایم که بنویسند سلیمان در جنگ جمل شرکت نکرده است؛ حتی در کتاب [[جمل]] [[شیخ مفید]]. در پاسخ مرحوم [[مامقانی]] باید گفت درست است در کتابهایی که درباره جنگ جمل نوشته شده چیزی از تخلّف سلیمان ذکر نشده، اما در [[کتاب وقعة صفین]] [[نصر بن مزاحم منقری]] تخلّف او از جنگ جمل ذکر شده است. بنابراین آنچه مرحوم [[شیخ طوسی]] نقل کرده، صحیح و گفته ابن اثیر [[اشتباه]] است. عدم حضور سلیمان در جنگ جمل مسلّم است و در [[تاریخ]] ذکر شده، اما او در این واقعه عذر خاصی ذکر نکرده و از [[امام]] خواسته است گذشته را فراموش کند و در [[آینده]]، یاران مخلص خود را بیازماید. او در [[جنگ صفین]] فرمانده پیادگان نیروهای حضرت بود<ref>منقری، وقعة صفین، ص۵۱۹؛ واقعه صفین در تاریخ، ص۱۲۱.</ref>. | ||
# '''حضور سلیمان در جنگ صفین:''' وی در [[جنگ صفین]]، فرمانده پیادگان جناح راست سپاه امیرالمؤمنین{{ع}} بود<ref>پیکار صفین، ص۲۸۱؛ الأخبار الطوال، ص۲۱۲.</ref> و طی آن، به جنگ حوشب ذوظلیم از بزرگان [[لشکر]] معاویه و [[پرچمدار]] آنها رفت که با پیشروی خود گروهی از سپاه عراق را کشته و زخمی کرده بود. سلیمان با [[شجاعت]] با وی [[نبرد]] کرد و حوشب را کشت<ref>پیکار صفین، ص۵۴۸؛ الاخبار الطوال، ص۲۲۸.</ref>. در آن حال [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به او فرمود: «تو از جمله افرادی هستی که در [[انتظار]] [[شهادت]] هستند و [[پیمان]] خود را [[تغییر]] ندادهاند»<ref>أخبار الطوال، ص۲۴۱. این سخن منسوب به امیرمؤمنان{{ع}} خطاب به سلیمان بن صرد در منابع شیعی نیامده است.</ref>. | # '''حضور سلیمان در جنگ صفین:''' وی در [[جنگ صفین]]، فرمانده پیادگان جناح راست سپاه امیرالمؤمنین{{ع}} بود<ref>پیکار صفین، ص۲۸۱؛ الأخبار الطوال، ص۲۱۲.</ref> و طی آن، به جنگ حوشب ذوظلیم از بزرگان [[لشکر]] معاویه و [[پرچمدار]] آنها رفت که با پیشروی خود گروهی از سپاه عراق را کشته و زخمی کرده بود. سلیمان با [[شجاعت]] با وی [[نبرد]] کرد و حوشب را کشت<ref>پیکار صفین، ص۵۴۸؛ الاخبار الطوال، ص۲۲۸.</ref>. در آن حال [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به او فرمود: «تو از جمله افرادی هستی که در [[انتظار]] [[شهادت]] هستند و [[پیمان]] خود را [[تغییر]] ندادهاند»<ref>أخبار الطوال، ص۲۴۱. این سخن منسوب به امیرمؤمنان{{ع}} خطاب به سلیمان بن صرد در منابع شیعی نیامده است.</ref>. | ||
# '''نظر سلیمان درباره صلح با [[معاویه]] در جنگ صفین:''' سلیمان بن صرد پس از تدوین طومار [[صلح]] نزد علی{{ع}} آمد. چهره او از [[شمشیر]] زخم برداشته بود. حضرت به او نگریست و این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>. سلیمان گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! اگر یارانی میداشتم هرگز این طومار و صلحنامه نوشته نمیشد. [[سوگند]] به [[خدا]] در میان [[مردم]] رفتم تا آنان را به طریق نخست بازگردانم، لکن یارانم اندک بودند<ref>منقری، وقعة صفین، ص۵۱۹؛ واقعه صفین در تاریخ، ص۲۴۶.</ref>. این گفت و گو نشان میدهد سلیمان جزو [[مخلصان]] و یاران با وفا و صدیق حضرت [[امیر المؤمنین]]{{ع}} بوده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱]]، ص ۳۸۳-۳۸۴.</ref>. | # '''نظر سلیمان درباره صلح با [[معاویه]] در جنگ صفین:''' سلیمان بن صرد پس از تدوین طومار [[صلح]] نزد علی{{ع}} آمد. چهره او از [[شمشیر]] زخم برداشته بود. حضرت به او نگریست و این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>. سلیمان گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! اگر یارانی میداشتم هرگز این طومار و صلحنامه نوشته نمیشد. [[سوگند]] به [[خدا]] در میان [[مردم]] رفتم تا آنان را به طریق نخست بازگردانم، لکن یارانم اندک بودند<ref>منقری، وقعة صفین، ص۵۱۹؛ واقعه صفین در تاریخ، ص۲۴۶.</ref>. این گفت و گو نشان میدهد سلیمان جزو [[مخلصان]] و یاران با وفا و صدیق حضرت [[امیر المؤمنین]]{{ع}} بوده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱]]، ص ۳۸۳-۳۸۴.</ref>. |