محمد بن عیسی ترمذی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷٬۹۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۴
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
[[ابوعیسی محمد بن عیسی بن سورة بن موسی ترمذی سلمی بوغی ضریر]] [[اهل]] ترمذ، شهری نزدیک [[ساحل]] [[جیحون]] بود<ref>الانساب ۱/۴۶۰.</ref> و اندکی پس از سال ۲۰۰هـ به [[دنیا]] آمد. از دوران کودکی و بالندگی وی اطلاعی در دست نیست. علم حدیث را نزد [[بخاری]] آموخت و از همو، [[قتیبة بن سعید]]، [[علی بن حجر]] و دیگران [[روایت]] نقل کرده و [[حماد بن شاکر]]، [[احمد بن علی نیشابوری]] و دیگران از او روایت نقل کرده‌اند<ref>تاریخ الاسلام ۲۰/۴۵۹.</ref>. رجال‌نویسان اهل سنت وی را حافظ [[حدیث]] و [[فقیه]]، و توان او را در [[حفظ]]، ضرب المثل دانسته‌اند<ref>تذکرة الحفاظ ۲/۶۳۴.</ref>. او را همچنین از پیش گامان حدیث در آن [[دیار]] محسوب کرده‌اند<ref>وفیات الأعیان ۴/۲۷۸.</ref>. وی برای یادگیری [[علوم]] مسافرت‌هایی به [[خراسان]]، [[عراق]]، [[مکه]] و [[مدینه]] داشته است. در اواخر عمرش نابینا شد و در سال ۲۷۹هـ در ترمذ از دنیا رفت<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۳/۲۷۰.</ref>. آثار او عبارت‌اند از: التاریخ الصحیح (مشهور به [[الجامع الصحیح]]) العلل<ref>الفهرست (الندیم) ۲۸۹.</ref> الرباعیات فی الحدیث شمائل النبی{{صل}}<ref>هدیة العارفین ۲/۱۹.</ref> و رسالة فی الخلاف و الجدل<ref>معجم المؤلفین ۱۱/۱۰۵.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱]]، ص۶۷۶.</ref>
[[ابوعیسی محمد بن عیسی بن سورة بن موسی ترمذی سلمی بوغی ضریر]] [[اهل]] ترمذ، شهری نزدیک [[ساحل]] [[جیحون]] بود<ref>الانساب ۱/۴۶۰.</ref> و اندکی پس از سال ۲۰۰هـ به [[دنیا]] آمد. از دوران کودکی و بالندگی وی اطلاعی در دست نیست. علم حدیث را نزد [[بخاری]] آموخت و از همو، [[قتیبة بن سعید]]، [[علی بن حجر]] و دیگران [[روایت]] نقل کرده و [[حماد بن شاکر]]، [[احمد بن علی نیشابوری]] و دیگران از او روایت نقل کرده‌اند<ref>تاریخ الاسلام ۲۰/۴۵۹.</ref>. رجال‌نویسان اهل سنت وی را حافظ [[حدیث]] و [[فقیه]]، و توان او را در [[حفظ]]، ضرب المثل دانسته‌اند<ref>تذکرة الحفاظ ۲/۶۳۴.</ref>. او را همچنین از پیش گامان حدیث در آن [[دیار]] محسوب کرده‌اند<ref>وفیات الأعیان ۴/۲۷۸.</ref>. وی برای یادگیری [[علوم]] مسافرت‌هایی به [[خراسان]]، [[عراق]]، [[مکه]] و [[مدینه]] داشته است. در اواخر عمرش نابینا شد و در سال ۲۷۹هـ در ترمذ از دنیا رفت<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۳/۲۷۰.</ref>. آثار او عبارت‌اند از: التاریخ الصحیح (مشهور به [[الجامع الصحیح]]) العلل<ref>الفهرست (الندیم) ۲۸۹.</ref> الرباعیات فی الحدیث شمائل النبی{{صل}}<ref>هدیة العارفین ۲/۱۹.</ref> و رسالة فی الخلاف و الجدل<ref>معجم المؤلفین ۱۱/۱۰۵.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱]]، ص۶۷۶.</ref>
==اعتبار کتاب ترمذی==
آراء در مورد [[صحیح ترمذی]] متفاوت است. [[ابن اثیر]] در کتاب جامع الاصول دربارۀ کتاب ترمذی می‌نویسد: {{عربی|کتابه الصحیح أحسن الکتب وأکثرها فائدة}}<ref>جامع الاصول، ج۱، ص۱۹۳.</ref>؛ کتاب وی صحیح و بهترین و پرفایده‌ترین کتاب هاست.
ترمذی می‌گوید: «وقتی کتاب را نوشتم آن را بر علمای [[حجاز]] و [[خراسان]] عرضه کردم و همه این کتاب را [[تأیید]] کردند». وی در مورد کتاب خود بسیار مبالغه می‌کند تا آنجا که می‌گوید: {{عربی|ومن کان فی بیته هذا الکتاب فکأنما فی بیته نبی یتکلم}}<ref>جامع الاصول، ج۱، ص۱۹۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۷۴؛ تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۱۵۴، ص۶۵۸.</ref>؛ اگر این کتاب در [[خانه]] کسی باشد به مانند آنست که [[پیغمبری]] در خانۀ او صحبت می‌کند<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۸۸.</ref>.
==ن ظر [[ابن تیمیه]] در مورد کتاب ترمذی ==
علی رغم این تعریف و تمجیدها، ابن تیمیه بر کتاب ترمذی تاخته است. وی تصریح می‌کند که کتاب ترمذی مشتمل بر احادیث ضعیف، موضوع و ساختگی می‌باشد. این قول صحیح است، و ما نمونه‌هایی از [[احادیث]] موضوعه در کتاب ترمذی را ذکر خواهیم کرد. اما بدگویی ابن تیمیه از کتاب ترمذی دلیل خاصی دارد. ابن تیمیه سخت با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[دشمن]] است، و چون ترمذی گاه روایاتی نقل می‌کند که دال بر [[فضیلت امیرالمؤمنین]]{{ع}} است، از این‌رو وی در سند این احادیث خدشه می‌کند و می‌گوید: «در کتاب ترمذی احادیث ضعیف و موضوعه فراوان است»<ref>منهاج السنة، ج۵، ص۳۵۶، ج۷، ص۳۷۸، ج۸، ص۱۸۴.</ref>.
ابن تیمیه در [[جامعه اسلامی]] پیروانی دارد که او را «[[شیخ الاسلام]]» قلمداد می‌کنند!<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۸۹.</ref>
==احادیث موضوعه در کتاب ترمذی==
صرف نظر از قول ابن تیمیه و دیگران در مورد کتاب ترمذی، چند نمونه از احادیث موضوعۀ موجود در کتاب ترمذی را نقل می‌کنیم. وی در باب [[فضائل]] [[أبوبکر]] چنین نقل کرده است: {{عربی|لا ینبغی لقوم فیهم أبو بکر أن یؤمهم غیره}}<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۶۱۴ حدیث ۳۶۷۳.</ref>؛ شایسته نیست که [فردی به نام] أبوبکر در میان قومی باشد [و با این حال] به غیر او [[اقتدا]] کنند.
در بدو امر چنین به نظر برسد که مراد از [[ابوبکر]] در این [[حدیث]]، [[ابوبکر بن ابی قحافه]] است. اما با مراجعه به خود [[ترمذی]] و اقوال شارحین روشن می‌شود که مراد، مطلق نام ابوبکر است<ref>شاهد بر این مطلب کلام حافظ جلال الدین سیوطی است که می‌گوید: {{عربی|إن المؤلف ترجم علی هذا الحدیث باب امامة من اسمه أبو بکر. ففهم ان المراد من الحدیث کل من یکون اسمه أبا بکر}}. اللئالی المصنوعة، ج۱، ص۲۷۴.</ref>، یعنی در هر [[زمان]] و مکانی چنان چه [[مردم]] بخواهند [[نماز جماعت]] به پا کنند، اگر آنجا فردی با نام ابوبکر حاضر باشد، باید آن شخص مقدم شود و دیگران به او [[اقتدا]] کنند.
جاعلان این حدیث [[غلو]] را در فضیلت‌سازی برای ابوبکر تا حدی پیش برده‌اند که [[امامت]] یک [[جاهل]] و یا [[فاسق]] را به صرف این که نامش ابوبکر است بر عالم بر جایز و بلکه [[واجب]] شمرده‌اند.
بر اساس این حدیث، ابوبکر چنان مقام و منقبتی دارد که تسمیه به نام وی برای هر کس [[فضیلت]] به شمار می‌آید، تا آنجا که ملاک ارجحیت برای امامت جماعت شده است! این حدیث چنان رسواست که خود ترمذی پس از نقل آن می‌نویسد: {{عربی|هذا حدیث غریب}}. حافظ [[ابن جوزی]] هم این حدیث را در کتاب الموضوعات آورده است<ref>الموضوعات، ج۲، ص۱۰۰، الکامل فی الضعفاء، ج۱، ص۱۶۶.</ref>.
این همان کتابی است که ترمذی وجود آن را در هر خانه‌ای به منزلۀ حضور [[پیغمبر]] [[ناطق]] می‌داند! و [[ابن اثیر]] از صحت و حسن و کثرت فایدۀ آن سخن می‌گوید!
البته [[روایات]] عجیب‌تری هم در کتاب ترمذی وجود دارد. اگر حدیث فوق تسمیه به نام ابوبکر را موجب [[استحقاق]] برای امامت در [[نماز]] معرفی می‌کند. در حدیث دیگری عمر و [[ابوجهل]] [[عزت]] بخش [[اسلام]] معرفی شده‌اند. ترمذی در [[مناقب]] عمر به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌نویسد<ref>لازم به ذکر است در سند این حدیث خارجة بن عبدالله است که احمد بن حنبل دربارۀ او می‌گوید: ضعیف الحدیث. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۸، ص۱۵، ۱۵۹۱.</ref>: {{عربی|اللهم أعز الإسلام بأحب هذین الرجلین إلیک، بأبی جهل أو بعمر بن الخطاب}}<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۶۱۷ حدیث ۳۶۸۱.</ref>؛ خدایا، به واسطه محبوب‌ترین فرد نزد خود از میان این دو نفر، یا به واسطه [[ابو جهل]] و یا به واسطه [[عمر بن الخطاب]] به [[اسلام]] [[عزت]] بخش.
این [[حدیث]] چنان عجیب و دور از واقع است که [[عایشه]] می‌گوید: {{عربی|إنما قال: أللهم أعز عمر بالإسلام، لأن الإسلام یعز ولا یعز}}<ref>سیرۀ حلبیه، ج۲، ص۱۴.</ref>؛ [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} فرمود: خدایا، به واسطه اسلام به عمر عزت بده؛ چراکه اسلام عزت می‌بخشد، [به خاطر اسلام اشخاص] عزیز نمی‌شود.
در سیرۀ حلبیه پس از نقل قول [[عائشه]] چنین می‌نویسد: {{عربی|ولعل قول عائشة ما ذکر، نشأ عن اجتهاد منها، بدلیل تعلیلها واستبعادها أن یعز الاسلام بعمر. فتأمل}}<ref>سیرۀ حلبیه، ج۲، ص۱۴.</ref>؛ شاید قول عائشه که ذکر شد از [[اجتهاد]] وی ناشی شده به دلیل دلیلی که آورده و به جهت استبعادش از عزت اسلام به واسطه عمر پس [[تأمل]] کن و اما [[فضیلت]] عثمان!
در [[سنن ترمذی]] آمده است: {{عربی|اتی رسول الله{{صل}} بجنازة [[رجل]] یصلی علیه فلم یصل علیه، فقیل: یا [[رسول الله]]، ما رأیناک ترکت الصلاة علی [[أحد]] قبل هذا؟ قال: إنه کان یبغض عثمان فأبغضه [[الله]]}}<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۰، حدیث ۳۷۰۹.</ref>.
بر اساس این حدیث، فردی در زمان رسول خدا{{صل}} از [[دنیا]] رفت. جنازه او را نزد حضرت جهت [[نماز]] آوردند، و ایشان بر او نماز نخواندند، گفته شد: یا رسول الله ندیدیم بر کسی نماز نخوانید، فرمودند: این شخص [[دشمن]] عثمان بود پس [[خدا]] دشمن او است.
بنابراین، اگر کسی با [[بغض]] [[عثمان بن عفان]] بمیرد نباید بر جنازه او نماز گزارد، و این مساوی است با [[کفر]][!] حافظ [[ابن جوزی]] با ذکر این حدیث در کتاب الموضوعات به صراحت بر [[دروغ]] و ساختگی بودن آن تأکید می‌کند<ref>ر.ک: الموضوعات، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳. شیخ ناصر الدین البانی نیز در تعلیق بر سنن ترمذی می‌گوید: این حدیث موضوع است، ج۵، ص۶۳۰.</ref>.
پس از نقل احادیثی که در فضیلت‌سازی برای [[ابوبکر]] و عمر و عثمان و [[ابوسفیان]] و معاویه... جعل شده است، وقتی نوبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌رسد [[روایت]] مجعول دیگری نقل می‌کند که در آن به امیرالمؤمنین{{ع}} -والعیاذ بالله - نسبت شرب خمر داده‌اند. در این [[حدیث]] جعلی آمده: گروهی از [[صحابه]]، در خانۀ یکی از [[اصحاب]] جمع شده بودند و شراب می‌خوردند. [[علی بن ابی طالب]] نیز در میان آنان بود، چون وقت [[نماز]] فرا رسید، همه در حال مستی به علی بن ابی طالب [[اقتدا]] کردند! او پس از [[حمد]] [[سورۀ کافرون]] را قرائت کرد و پس از آیۀ {{متن قرآن|لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ}}<ref>«آنچه شما می‌پرستید، نمی‌پرستم» سوره کافرون، آیه ۲.</ref> گفت {{عربی|و نحن نعبد ما تعبدون!}} پس از این واقعه آیۀ زیر نازل شد<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۲۳۸ حدیث ۳۰۲۷.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه می‌گویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخساره‌ها و دست‌هایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>.
روشن است که این حدیث از سوی دشمنان اهل بیت{{عم}} و [[نواصب]] جعل شده است.
[[سید قطب]] در [[تفسیر]] خود به نقل از [[ترمذی]] این حدیث را آورده است<ref>فی ظلال القرآن، ج۲، ص۶۶۵.</ref>.
البته براساس تحقیقات انجام شده معلوم شد که اصل داستان صحیح است، اما: اولاً: این جلسه در [[منزل]] [[سعد بن ابی‌وقاص]] تشکیل شده بود. ثانیاً: امیرالمؤمنین{{ع}} در این جلسه‌ای حضور نداشته است. ثالثاً: کسی که [[آیه]] را این چنین خواند، عبدالرحمان بن عوف بوده است.
سعد بن ابی‌وقاص و عبدالرحمان بن عوف از جملۀ ده نفری هستند که بر اساس [[روایت]] ساختگی [[اهل سنت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به آنها بشارت بهشت داده است. این ده نفر که معروف شدند به «عشرۀ مبشره» عبارتند از: علی{{ع}}، [[زبیر]]، [[طلحه]]، [[ابوبکر]]، عمر، عثمان، [[عبدالرحمان بن عوف]]، [[سعد بن ابی‌وقاص]]، [[سعید بن زید]] و [[ابوعبیده جراح]]<ref>ر.ک: جامع الاصول، ج۹، ص۴۱۰.</ref>.
از اینجا روشن می‌شود که اهل سنت با [[جعل حدیث]] فوق و جسارت به ساحت [[مقدس]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در صدد توجیه شرابخوارگی برخی از بزرگان [[صحابه]] هستند. در [[حدیث]] مذکور چنین القا شده که داستان شرب خمر مزبور پیش از نزول [[آیه تحریم]] [[خمر]] بوده؛ لذا شرابخوارگی بزرگان صحابه قدحی برای آنان نیست و خللی در [[ایمان]] آنها وارد نمی‌سازد.
اهل سنت در این راستا حتی از نسبت شرب خمر به پیامبر اکرم{{صل}} نیز ابا نکرده‌اند. آنان در [[روایات]] خود آورده‌اند: آن حضرت [[دوستی]] داشت که به هنگام [[فتح مکه]] ایشان را [[ملاقات]] و به حضرتش شراب [[هدیه]] کرد، [[رسول خدا]]{{صل}} به وی فرمود: {{متن حدیث|یا أبا فلان، أما علمت أن الله حرمها}}<ref>ر.ک: مسند احمد، ج۱، ص۲۳۰ حدیث ۲۰۴۱.</ref>؛ ای فلانی، نمی‌دانی که [[خداوند]] شراب را [[حرام]] کرده است؟
این حدیث مجعول که توهینی آشکار به مقام الهی رسول خدا{{صل}} است، صرفا به منظور [[مشروعیت]] بخشیدن به عمل برخی از صحابه و [[انحراف]] افکار عمومی ساخته شده است، چرا که، بزرگان صحابه، خود معترف به شرابخوارگی خویش بوده‌اند<ref>ر.ک: فتح الباری، ج۱۰، ص۱۳۷، تفسیر ابن ابی‌حاتم رازی، ج۲، ص۳۹۰.</ref>. همچنین شرب خمر این افراد پس از [[تحریم]] نیز در [[تاریخ]] مسلم است.
این در حالی است که شرب خمر در همۀ [[ادیان الهی]] و [[شرایع آسمانی]] حرام بوده و حتی در [[عصر جاهلیت]] نیز افراد [[شریف]] و [[محترم]] این عمل را ناپسند می‌شمردند و مرتکب آن نمی‌شدند، از این روی هیچ [[مسلمانی]] نمی‌پذیرد که پیامبر اکرم{{صل}} شارب خمر بوده باشد!<ref>در منابع اهل سنت علاوه بر شرب خمر، نسبت‌های دیگری به پیامبر اکرم{{صل}} داده شده است به عنوان مثال در صحیح بخاری حدیثی آمده که براساس آن پیامبر خدا گوشت حیوانات قربانی شده در پای بت‌ها را می‌خورده است! ر.ک: صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۹۱ حدیث ۳۶۱۴ و ج۵، ص۲۰۹۵ حدیث ۵۱۸۰.</ref>.
علاوه بر این که برخی از [[احادیث]] نقل شده در کتاب [[ترمذی]] مجعول و حاکی از نسبت [[دروغ]] به [[پیامبر]] خداست. حافظ [[ابن جوزی]] و برخی دیگر از بزرگان [[اهل سنت]]، به صراحت تعدادی از احادیث این کتاب را جعلی معرفی کرده‌اند.
اما در کتاب ترمذی احادیث دیگری آمده است که جزء [[فضائل امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده و بر [[امامت]] آن حضرت دلالت دارند. چنان که پیشتر اشاره شد وجود این دسته از احادیث در کتاب ترمذی موجب شده تا [[ابن تیمیه]] بر آن بتازد، و این کتاب اعتبار خود را نزد [[وهابیان]] و طرفداران ابن تیمیه از دست بدهد.
متأسفانه در احادیث مربوط به [[فضایل امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتاب ترمذی [[تحریف]] واقع شده، [[حدیث]] {{متن حدیث|أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا}} که در کتاب جامع الاصول به نقل از [[سنن ترمذی]] آمده است<ref>جامع الاصول، ج۹، ص۸ حدیث ۶۵۷ و همچنین در بعضی کتب دیگر.</ref>. در کتاب ترمذی موجود نیست. لکن ما طبق [[قانون]] [[مناظره]] به آن [[احتجاج]] می‌نماییم.
بدین ترتیب روشن شد که، کتاب ترمذی هرگز مورد اعتماد نیست<ref>محمد ناصر ألبانی، احادیث ضعیف این کتاب را در مجموعه‌ای به نام ضعیف سنن الترمذی منتشر کرده است.</ref> و خود وی نیز [[شخصیت]] موجهی ندارد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۹۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۷٬۸۳۵

ویرایش