محمد بن عیسی ترمذی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «<onlyinclude> 100px|right|بندانگشتی|[[ترمذی]] '''ابوعیسی محمدبن عیسی بن...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<onlyinclude>
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  =| مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ترمذی]]]]
'''ابوعیسی محمدبن عیسی بن سَوْرَة سُلَمی''' مشهور به «'''تِرمِذی'''»،محدّث مشهور اهل سنّت در قرن سوم (متولد ۲۰۹ ق، متوفای ۲۷۹ ق)، تحصیلات دینی اهل‌سنت را از اساتیدی همچون: [[ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری]]، [[محمد بن بشار بُندار]]، [[زیاد بن یحیى حسّانى]]، [[عمرو بن على فلاّس]] و [[یعقوب بن ابراهیم دَورقی]] به اتمام رساند. او چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است. «[[الشمائل المحمدیه (کتاب)|الشمائل المحمدیه]]»، «[[تسمیة اصحاب رسول‌ الله (کتاب)|تسمیة اصحاب رسول‌ الله]]» و «[[سنن ترمذی (کتاب)|سنن ترمذی]]» برخی از این آثار است<ref>[http://hadith.net/post/68088/%D9%85%D8%AD%D9%85-%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%AA-%D8%B1%D9%85-%D8%B0%DB%8C/ وبگاه حدیث نت]</ref>
</onlyinclude>


== جستارهای وابسته ==
== آشنایی اجمالی ==
{{مدخل وابسته}}
[[ابوعیسی محمد بن عیسی بن سورة بن موسی ترمذی سلمی بوغی ضریر]] [[اهل]] ترمذ، شهری نزدیک [[ساحل]] [[جیحون]] بود<ref>الانساب ۱/۴۶۰.</ref> و اندکی پس از سال ۲۰۰هـ به [[دنیا]] آمد. از دوران کودکی و بالندگی وی اطلاعی در دست نیست. علم حدیث را نزد [[بخاری]] آموخت و از همو، [[قتیبة بن سعید]]، [[علی بن حجر]] و دیگران [[روایت]] نقل کرده و [[حماد بن شاکر]]، [[احمد بن علی نیشابوری]] و دیگران از او روایت نقل کرده‌اند<ref>تاریخ الاسلام ۲۰/۴۵۹.</ref>. رجال‌نویسان اهل سنت وی را حافظ [[حدیث]] و [[فقیه]]، و توان او را در [[حفظ]]، ضرب المثل دانسته‌اند<ref>تذکرة الحفاظ ۲/۶۳۴.</ref>. او را همچنین از پیش گامان حدیث در آن [[دیار]] محسوب کرده‌اند<ref>وفیات الأعیان ۴/۲۷۸.</ref>. وی برای یادگیری [[علوم]] مسافرت‌هایی به [[خراسان]]، [[عراق]]، [[مکه]] و [[مدینه]] داشته است. در اواخر عمرش نابینا شد و در سال ۲۷۹هـ در ترمذ از دنیا رفت<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۳/۲۷۰.</ref>. آثار او عبارت‌اند از: التاریخ الصحیح (مشهور به [[الجامع الصحیح]]) العلل<ref>الفهرست (الندیم) ۲۸۹.</ref> الرباعیات فی الحدیث شمائل النبی{{صل}}<ref>هدیة العارفین ۲/۱۹.</ref> و رسالة فی الخلاف و الجدل<ref>معجم المؤلفین ۱۱/۱۰۵.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱]]، ص۶۷۶.</ref>
* [[:رده:آثار ترمذی|آثار ترمذی]]
 
{{پایان مدخل وابسته}}
==اعتبار کتاب ترمذی==
آراء در مورد [[صحیح ترمذی]] متفاوت است. [[ابن اثیر]] در کتاب جامع الاصول دربارۀ کتاب ترمذی می‌نویسد: {{عربی|کتابه الصحیح أحسن الکتب وأکثرها فائدة}}<ref>جامع الاصول، ج۱، ص۱۹۳.</ref>؛ کتاب وی صحیح و بهترین و پرفایده‌ترین کتاب هاست.
 
ترمذی می‌گوید: «وقتی کتاب را نوشتم آن را بر علمای [[حجاز]] و [[خراسان]] عرضه کردم و همه این کتاب را [[تأیید]] کردند». وی در مورد کتاب خود بسیار مبالغه می‌کند تا آنجا که می‌گوید: {{عربی|ومن کان فی بیته هذا الکتاب فکأنما فی بیته نبی یتکلم}}<ref>جامع الاصول، ج۱، ص۱۹۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۷۴؛ تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۱۵۴، ص۶۵۸.</ref>؛ اگر این کتاب در [[خانه]] کسی باشد به مانند آنست که [[پیغمبری]] در خانۀ او صحبت می‌کند<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۸۸.</ref>.
 
==ن ظر [[ابن تیمیه]] در مورد کتاب ترمذی ==
علی رغم این تعریف و تمجیدها، ابن تیمیه بر کتاب ترمذی تاخته است. وی تصریح می‌کند که کتاب ترمذی مشتمل بر احادیث ضعیف، موضوع و ساختگی می‌باشد. این قول صحیح است، و ما نمونه‌هایی از [[احادیث]] موضوعه در کتاب ترمذی را ذکر خواهیم کرد. اما بدگویی ابن تیمیه از کتاب ترمذی دلیل خاصی دارد. ابن تیمیه سخت با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[دشمن]] است، و چون ترمذی گاه روایاتی نقل می‌کند که دال بر [[فضیلت امیرالمؤمنین]]{{ع}} است، از این‌رو وی در سند این احادیث خدشه می‌کند و می‌گوید: «در کتاب ترمذی احادیث ضعیف و موضوعه فراوان است»<ref>منهاج السنة، ج۵، ص۳۵۶، ج۷، ص۳۷۸، ج۸، ص۱۸۴.</ref>.
 
ابن تیمیه در [[جامعه اسلامی]] پیروانی دارد که او را «[[شیخ الاسلام]]» قلمداد می‌کنند!<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۸۹.</ref>
 
==احادیث موضوعه در کتاب ترمذی==
صرف نظر از قول ابن تیمیه و دیگران در مورد کتاب ترمذی، چند نمونه از احادیث موضوعۀ موجود در کتاب ترمذی را نقل می‌کنیم. وی در باب [[فضائل]] [[أبوبکر]] چنین نقل کرده است: {{عربی|لا ینبغی لقوم فیهم أبو بکر أن یؤمهم غیره}}<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۶۱۴ حدیث ۳۶۷۳.</ref>؛ شایسته نیست که [فردی به نام] أبوبکر در میان قومی باشد [و با این حال] به غیر او [[اقتدا]] کنند.
 
در بدو امر چنین به نظر برسد که مراد از [[ابوبکر]] در این [[حدیث]]، [[ابوبکر بن ابی قحافه]] است. اما با مراجعه به خود [[ترمذی]] و اقوال شارحین روشن می‌شود که مراد، مطلق نام ابوبکر است<ref>شاهد بر این مطلب کلام حافظ جلال الدین سیوطی است که می‌گوید: {{عربی|إن المؤلف ترجم علی هذا الحدیث باب امامة من اسمه أبو بکر. ففهم ان المراد من الحدیث کل من یکون اسمه أبا بکر}}. اللئالی المصنوعة، ج۱، ص۲۷۴.</ref>، یعنی در هر [[زمان]] و مکانی چنان چه [[مردم]] بخواهند [[نماز جماعت]] به پا کنند، اگر آنجا فردی با نام ابوبکر حاضر باشد، باید آن شخص مقدم شود و دیگران به او [[اقتدا]] کنند.
 
جاعلان این حدیث [[غلو]] را در فضیلت‌سازی برای ابوبکر تا حدی پیش برده‌اند که [[امامت]] یک [[جاهل]] و یا [[فاسق]] را به صرف این که نامش ابوبکر است بر عالم بر جایز و بلکه [[واجب]] شمرده‌اند.
 
بر اساس این حدیث، ابوبکر چنان مقام و منقبتی دارد که تسمیه به نام وی برای هر کس [[فضیلت]] به شمار می‌آید، تا آنجا که ملاک ارجحیت برای امامت جماعت شده است! این حدیث چنان رسواست که خود ترمذی پس از نقل آن می‌نویسد: {{عربی|هذا حدیث غریب}}. حافظ [[ابن جوزی]] هم این حدیث را در کتاب الموضوعات آورده است<ref>الموضوعات، ج۲، ص۱۰۰، الکامل فی الضعفاء، ج۱، ص۱۶۶.</ref>.
 
این همان کتابی است که ترمذی وجود آن را در هر خانه‌ای به منزلۀ حضور [[پیغمبر]] [[ناطق]] می‌داند! و [[ابن اثیر]] از صحت و حسن و کثرت فایدۀ آن سخن می‌گوید!
 
البته [[روایات]] عجیب‌تری هم در کتاب ترمذی وجود دارد. اگر حدیث فوق تسمیه به نام ابوبکر را موجب [[استحقاق]] برای امامت در [[نماز]] معرفی می‌کند. در حدیث دیگری عمر و [[ابوجهل]] [[عزت]] بخش [[اسلام]] معرفی شده‌اند. ترمذی در [[مناقب]] عمر به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌نویسد<ref>لازم به ذکر است در سند این حدیث خارجة بن عبدالله است که احمد بن حنبل دربارۀ او می‌گوید: ضعیف الحدیث. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۸، ص۱۵، ۱۵۹۱.</ref>: {{عربی|اللهم أعز الإسلام بأحب هذین الرجلین إلیک، بأبی جهل أو بعمر بن الخطاب}}<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۶۱۷ حدیث ۳۶۸۱.</ref>؛ خدایا، به واسطه محبوب‌ترین فرد نزد خود از میان این دو نفر، یا به واسطه [[ابو جهل]] و یا به واسطه [[عمر بن الخطاب]] به [[اسلام]] [[عزت]] بخش.
 
این [[حدیث]] چنان عجیب و دور از واقع است که [[عایشه]] می‌گوید: {{عربی|إنما قال: أللهم أعز عمر بالإسلام، لأن الإسلام یعز ولا یعز}}<ref>سیرۀ حلبیه، ج۲، ص۱۴.</ref>؛ [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} فرمود: خدایا، به واسطه اسلام به عمر عزت بده؛ چراکه اسلام عزت می‌بخشد، [به خاطر اسلام اشخاص] عزیز نمی‌شود.
 
در سیرۀ حلبیه پس از نقل قول [[عائشه]] چنین می‌نویسد: {{عربی|ولعل قول عائشة ما ذکر، نشأ عن اجتهاد منها، بدلیل تعلیلها واستبعادها أن یعز الاسلام بعمر. فتأمل}}<ref>سیرۀ حلبیه، ج۲، ص۱۴.</ref>؛ شاید قول عائشه که ذکر شد از [[اجتهاد]] وی ناشی شده به دلیل دلیلی که آورده و به جهت استبعادش از عزت اسلام به واسطه عمر پس [[تأمل]] کن و اما [[فضیلت]] عثمان!
 
در [[سنن ترمذی]] آمده است: {{عربی|اتی رسول الله{{صل}} بجنازة [[رجل]] یصلی علیه فلم یصل علیه، فقیل: یا [[رسول الله]]، ما رأیناک ترکت الصلاة علی [[أحد]] قبل هذا؟ قال: إنه کان یبغض عثمان فأبغضه [[الله]]}}<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۰، حدیث ۳۷۰۹.</ref>.
 
بر اساس این حدیث، فردی در زمان رسول خدا{{صل}} از [[دنیا]] رفت. جنازه او را نزد حضرت جهت [[نماز]] آوردند، و ایشان بر او نماز نخواندند، گفته شد: یا رسول الله ندیدیم بر کسی نماز نخوانید، فرمودند: این شخص [[دشمن]] عثمان بود پس [[خدا]] دشمن او است.
 
بنابراین، اگر کسی با [[بغض]] [[عثمان بن عفان]] بمیرد نباید بر جنازه او نماز گزارد، و این مساوی است با [[کفر]][!] حافظ [[ابن جوزی]] با ذکر این حدیث در کتاب الموضوعات به صراحت بر [[دروغ]] و ساختگی بودن آن تأکید می‌کند<ref>ر.ک: الموضوعات، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳. شیخ ناصر الدین البانی نیز در تعلیق بر سنن ترمذی می‌گوید: این حدیث موضوع است، ج۵، ص۶۳۰.</ref>.
 
پس از نقل احادیثی که در فضیلت‌سازی برای [[ابوبکر]] و عمر و عثمان و [[ابوسفیان]] و معاویه... جعل شده است، وقتی نوبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌رسد [[روایت]] مجعول دیگری نقل می‌کند که در آن به امیرالمؤمنین{{ع}} -والعیاذ بالله - نسبت شرب خمر داده‌اند. در این [[حدیث]] جعلی آمده: گروهی از [[صحابه]]، در خانۀ یکی از [[اصحاب]] جمع شده بودند و شراب می‌خوردند. [[علی بن ابی طالب]] نیز در میان آنان بود، چون وقت [[نماز]] فرا رسید، همه در حال مستی به علی بن ابی طالب [[اقتدا]] کردند! او پس از [[حمد]] [[سورۀ کافرون]] را قرائت کرد و پس از آیۀ {{متن قرآن|لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ}}<ref>«آنچه شما می‌پرستید، نمی‌پرستم» سوره کافرون، آیه ۲.</ref> گفت {{عربی|و نحن نعبد ما تعبدون!}} پس از این واقعه آیۀ زیر نازل شد<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۲۳۸ حدیث ۳۰۲۷.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه می‌گویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخساره‌ها و دست‌هایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>.
 
روشن است که این حدیث از سوی دشمنان اهل بیت{{عم}} و [[نواصب]] جعل شده است.
[[سید قطب]] در [[تفسیر]] خود به نقل از [[ترمذی]] این حدیث را آورده است<ref>فی ظلال القرآن، ج۲، ص۶۶۵.</ref>.
 
البته براساس تحقیقات انجام شده معلوم شد که اصل داستان صحیح است، اما: اولاً: این جلسه در [[منزل]] [[سعد بن ابی‌وقاص]] تشکیل شده بود. ثانیاً: امیرالمؤمنین{{ع}} در این جلسه‌ای حضور نداشته است. ثالثاً: کسی که [[آیه]] را این چنین خواند، عبدالرحمان بن عوف بوده است.
 
سعد بن ابی‌وقاص و عبدالرحمان بن عوف از جملۀ ده نفری هستند که بر اساس [[روایت]] ساختگی [[اهل سنت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به آنها بشارت بهشت داده است. این ده نفر که معروف شدند به «عشرۀ مبشره» عبارتند از: علی{{ع}}، [[زبیر]]، [[طلحه]]، [[ابوبکر]]، عمر، عثمان، [[عبدالرحمان بن عوف]]، [[سعد بن ابی‌وقاص]]، [[سعید بن زید]] و [[ابوعبیده جراح]]<ref>ر.ک: جامع الاصول، ج۹، ص۴۱۰.</ref>.
 
از اینجا روشن می‌شود که اهل سنت با [[جعل حدیث]] فوق و جسارت به ساحت [[مقدس]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در صدد توجیه شرابخوارگی برخی از بزرگان [[صحابه]] هستند. در [[حدیث]] مذکور چنین القا شده که داستان شرب خمر مزبور پیش از نزول [[آیه تحریم]] [[خمر]] بوده؛ لذا شرابخوارگی بزرگان صحابه قدحی برای آنان نیست و خللی در [[ایمان]] آنها وارد نمی‌سازد.
 
اهل سنت در این راستا حتی از نسبت شرب خمر به پیامبر اکرم{{صل}} نیز ابا نکرده‌اند. آنان در [[روایات]] خود آورده‌اند: آن حضرت [[دوستی]] داشت که به هنگام [[فتح مکه]] ایشان را [[ملاقات]] و به حضرتش شراب [[هدیه]] کرد، [[رسول خدا]]{{صل}} به وی فرمود: {{متن حدیث|یا أبا فلان، أما علمت أن الله حرمها}}<ref>ر.ک: مسند احمد، ج۱، ص۲۳۰ حدیث ۲۰۴۱.</ref>؛ ای فلانی، نمی‌دانی که [[خداوند]] شراب را [[حرام]] کرده است؟
 
این حدیث مجعول که توهینی آشکار به مقام الهی رسول خدا{{صل}} است، صرفا به منظور [[مشروعیت]] بخشیدن به عمل برخی از صحابه و [[انحراف]] افکار عمومی ساخته شده است، چرا که، بزرگان صحابه، خود معترف به شرابخوارگی خویش بوده‌اند<ref>ر.ک: فتح الباری، ج۱۰، ص۱۳۷، تفسیر ابن ابی‌حاتم رازی، ج۲، ص۳۹۰.</ref>. همچنین شرب خمر این افراد پس از [[تحریم]] نیز در [[تاریخ]] مسلم است.
 
این در حالی است که شرب خمر در همۀ [[ادیان الهی]] و [[شرایع آسمانی]] حرام بوده و حتی در [[عصر جاهلیت]] نیز افراد [[شریف]] و [[محترم]] این عمل را ناپسند می‌شمردند و مرتکب آن نمی‌شدند، از این روی هیچ [[مسلمانی]] نمی‌پذیرد که پیامبر اکرم{{صل}} شارب خمر بوده باشد!<ref>در منابع اهل سنت علاوه بر شرب خمر، نسبت‌های دیگری به پیامبر اکرم{{صل}} داده شده است به عنوان مثال در صحیح بخاری حدیثی آمده که براساس آن پیامبر خدا گوشت حیوانات قربانی شده در پای بت‌ها را می‌خورده است! ر.ک: صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۹۱ حدیث ۳۶۱۴ و ج۵، ص۲۰۹۵ حدیث ۵۱۸۰.</ref>.
 
علاوه بر این که برخی از [[احادیث]] نقل شده در کتاب [[ترمذی]] مجعول و حاکی از نسبت [[دروغ]] به [[پیامبر]] خداست. حافظ [[ابن جوزی]] و برخی دیگر از بزرگان [[اهل سنت]]، به صراحت تعدادی از احادیث این کتاب را جعلی معرفی کرده‌اند.
 
اما در کتاب ترمذی احادیث دیگری آمده است که جزء [[فضائل امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده و بر [[امامت]] آن حضرت دلالت دارند. چنان که پیشتر اشاره شد وجود این دسته از احادیث در کتاب ترمذی موجب شده تا [[ابن تیمیه]] بر آن بتازد، و این کتاب اعتبار خود را نزد [[وهابیان]] و طرفداران ابن تیمیه از دست بدهد.
 
متأسفانه در احادیث مربوط به [[فضایل امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتاب ترمذی [[تحریف]] واقع شده، [[حدیث]] {{متن حدیث|أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا}} که در کتاب جامع الاصول به نقل از [[سنن ترمذی]] آمده است<ref>جامع الاصول، ج۹، ص۸ حدیث ۶۵۷ و همچنین در بعضی کتب دیگر.</ref>. در کتاب ترمذی موجود نیست. لکن ما طبق [[قانون]] [[مناظره]] به آن [[احتجاج]] می‌نماییم.
 
بدین ترتیب روشن شد که، کتاب ترمذی هرگز مورد اعتماد نیست<ref>محمد ناصر ألبانی، احادیث ضعیف این کتاب را در مجموعه‌ای به نام ضعیف سنن الترمذی منتشر کرده است.</ref> و خود وی نیز [[شخصیت]] موجهی ندارد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۹۰.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:Jawahir-kalam-1.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱]]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


== پیوند به بیرون ==
[[رده:اعلام]]
*[https://rch.ac.ir/article/Details/10839 دانشنامه جهان اسلامی]
[[رده:رجال اهل سنت]]
 
[[رده:معرفی اجمالی پدیدآورندگان آثار امامت و ولایت]]
[[رده:پدیدآورنده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۷

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

ابوعیسی محمد بن عیسی بن سورة بن موسی ترمذی سلمی بوغی ضریر اهل ترمذ، شهری نزدیک ساحل جیحون بود[۱] و اندکی پس از سال ۲۰۰هـ به دنیا آمد. از دوران کودکی و بالندگی وی اطلاعی در دست نیست. علم حدیث را نزد بخاری آموخت و از همو، قتیبة بن سعید، علی بن حجر و دیگران روایت نقل کرده و حماد بن شاکر، احمد بن علی نیشابوری و دیگران از او روایت نقل کرده‌اند[۲]. رجال‌نویسان اهل سنت وی را حافظ حدیث و فقیه، و توان او را در حفظ، ضرب المثل دانسته‌اند[۳]. او را همچنین از پیش گامان حدیث در آن دیار محسوب کرده‌اند[۴]. وی برای یادگیری علوم مسافرت‌هایی به خراسان، عراق، مکه و مدینه داشته است. در اواخر عمرش نابینا شد و در سال ۲۷۹هـ در ترمذ از دنیا رفت[۵]. آثار او عبارت‌اند از: التاریخ الصحیح (مشهور به الجامع الصحیح) العلل[۶] الرباعیات فی الحدیث شمائل النبی(ص)[۷] و رسالة فی الخلاف و الجدل[۸].[۹]

اعتبار کتاب ترمذی

آراء در مورد صحیح ترمذی متفاوت است. ابن اثیر در کتاب جامع الاصول دربارۀ کتاب ترمذی می‌نویسد: کتابه الصحیح أحسن الکتب وأکثرها فائدة[۱۰]؛ کتاب وی صحیح و بهترین و پرفایده‌ترین کتاب هاست.

ترمذی می‌گوید: «وقتی کتاب را نوشتم آن را بر علمای حجاز و خراسان عرضه کردم و همه این کتاب را تأیید کردند». وی در مورد کتاب خود بسیار مبالغه می‌کند تا آنجا که می‌گوید: ومن کان فی بیته هذا الکتاب فکأنما فی بیته نبی یتکلم[۱۱]؛ اگر این کتاب در خانه کسی باشد به مانند آنست که پیغمبری در خانۀ او صحبت می‌کند[۱۲].

ن ظر ابن تیمیه در مورد کتاب ترمذی

علی رغم این تعریف و تمجیدها، ابن تیمیه بر کتاب ترمذی تاخته است. وی تصریح می‌کند که کتاب ترمذی مشتمل بر احادیث ضعیف، موضوع و ساختگی می‌باشد. این قول صحیح است، و ما نمونه‌هایی از احادیث موضوعه در کتاب ترمذی را ذکر خواهیم کرد. اما بدگویی ابن تیمیه از کتاب ترمذی دلیل خاصی دارد. ابن تیمیه سخت با امیرالمؤمنین(ع) دشمن است، و چون ترمذی گاه روایاتی نقل می‌کند که دال بر فضیلت امیرالمؤمنین(ع) است، از این‌رو وی در سند این احادیث خدشه می‌کند و می‌گوید: «در کتاب ترمذی احادیث ضعیف و موضوعه فراوان است»[۱۳].

ابن تیمیه در جامعه اسلامی پیروانی دارد که او را «شیخ الاسلام» قلمداد می‌کنند![۱۴]

احادیث موضوعه در کتاب ترمذی

صرف نظر از قول ابن تیمیه و دیگران در مورد کتاب ترمذی، چند نمونه از احادیث موضوعۀ موجود در کتاب ترمذی را نقل می‌کنیم. وی در باب فضائل أبوبکر چنین نقل کرده است: لا ینبغی لقوم فیهم أبو بکر أن یؤمهم غیره[۱۵]؛ شایسته نیست که [فردی به نام] أبوبکر در میان قومی باشد [و با این حال] به غیر او اقتدا کنند.

در بدو امر چنین به نظر برسد که مراد از ابوبکر در این حدیث، ابوبکر بن ابی قحافه است. اما با مراجعه به خود ترمذی و اقوال شارحین روشن می‌شود که مراد، مطلق نام ابوبکر است[۱۶]، یعنی در هر زمان و مکانی چنان چه مردم بخواهند نماز جماعت به پا کنند، اگر آنجا فردی با نام ابوبکر حاضر باشد، باید آن شخص مقدم شود و دیگران به او اقتدا کنند.

جاعلان این حدیث غلو را در فضیلت‌سازی برای ابوبکر تا حدی پیش برده‌اند که امامت یک جاهل و یا فاسق را به صرف این که نامش ابوبکر است بر عالم بر جایز و بلکه واجب شمرده‌اند.

بر اساس این حدیث، ابوبکر چنان مقام و منقبتی دارد که تسمیه به نام وی برای هر کس فضیلت به شمار می‌آید، تا آنجا که ملاک ارجحیت برای امامت جماعت شده است! این حدیث چنان رسواست که خود ترمذی پس از نقل آن می‌نویسد: هذا حدیث غریب. حافظ ابن جوزی هم این حدیث را در کتاب الموضوعات آورده است[۱۷].

این همان کتابی است که ترمذی وجود آن را در هر خانه‌ای به منزلۀ حضور پیغمبر ناطق می‌داند! و ابن اثیر از صحت و حسن و کثرت فایدۀ آن سخن می‌گوید!

البته روایات عجیب‌تری هم در کتاب ترمذی وجود دارد. اگر حدیث فوق تسمیه به نام ابوبکر را موجب استحقاق برای امامت در نماز معرفی می‌کند. در حدیث دیگری عمر و ابوجهل عزت بخش اسلام معرفی شده‌اند. ترمذی در مناقب عمر به نقل از رسول خدا(ص) می‌نویسد[۱۸]: اللهم أعز الإسلام بأحب هذین الرجلین إلیک، بأبی جهل أو بعمر بن الخطاب[۱۹]؛ خدایا، به واسطه محبوب‌ترین فرد نزد خود از میان این دو نفر، یا به واسطه ابو جهل و یا به واسطه عمر بن الخطاب به اسلام عزت بخش.

این حدیث چنان عجیب و دور از واقع است که عایشه می‌گوید: إنما قال: أللهم أعز عمر بالإسلام، لأن الإسلام یعز ولا یعز[۲۰]؛ پیغمبر اکرم(ص) فرمود: خدایا، به واسطه اسلام به عمر عزت بده؛ چراکه اسلام عزت می‌بخشد، [به خاطر اسلام اشخاص] عزیز نمی‌شود.

در سیرۀ حلبیه پس از نقل قول عائشه چنین می‌نویسد: ولعل قول عائشة ما ذکر، نشأ عن اجتهاد منها، بدلیل تعلیلها واستبعادها أن یعز الاسلام بعمر. فتأمل[۲۱]؛ شاید قول عائشه که ذکر شد از اجتهاد وی ناشی شده به دلیل دلیلی که آورده و به جهت استبعادش از عزت اسلام به واسطه عمر پس تأمل کن و اما فضیلت عثمان!

در سنن ترمذی آمده است: اتی رسول الله(ص) بجنازة رجل یصلی علیه فلم یصل علیه، فقیل: یا رسول الله، ما رأیناک ترکت الصلاة علی أحد قبل هذا؟ قال: إنه کان یبغض عثمان فأبغضه الله[۲۲].

بر اساس این حدیث، فردی در زمان رسول خدا(ص) از دنیا رفت. جنازه او را نزد حضرت جهت نماز آوردند، و ایشان بر او نماز نخواندند، گفته شد: یا رسول الله ندیدیم بر کسی نماز نخوانید، فرمودند: این شخص دشمن عثمان بود پس خدا دشمن او است.

بنابراین، اگر کسی با بغض عثمان بن عفان بمیرد نباید بر جنازه او نماز گزارد، و این مساوی است با کفر[!] حافظ ابن جوزی با ذکر این حدیث در کتاب الموضوعات به صراحت بر دروغ و ساختگی بودن آن تأکید می‌کند[۲۳].

پس از نقل احادیثی که در فضیلت‌سازی برای ابوبکر و عمر و عثمان و ابوسفیان و معاویه... جعل شده است، وقتی نوبت به امیرالمؤمنین(ع) می‌رسد روایت مجعول دیگری نقل می‌کند که در آن به امیرالمؤمنین(ع) -والعیاذ بالله - نسبت شرب خمر داده‌اند. در این حدیث جعلی آمده: گروهی از صحابه، در خانۀ یکی از اصحاب جمع شده بودند و شراب می‌خوردند. علی بن ابی طالب نیز در میان آنان بود، چون وقت نماز فرا رسید، همه در حال مستی به علی بن ابی طالب اقتدا کردند! او پس از حمد سورۀ کافرون را قرائت کرد و پس از آیۀ ﴿لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ[۲۴] گفت و نحن نعبد ما تعبدون! پس از این واقعه آیۀ زیر نازل شد[۲۵]. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى[۲۶].

روشن است که این حدیث از سوی دشمنان اهل بیت(ع) و نواصب جعل شده است. سید قطب در تفسیر خود به نقل از ترمذی این حدیث را آورده است[۲۷].

البته براساس تحقیقات انجام شده معلوم شد که اصل داستان صحیح است، اما: اولاً: این جلسه در منزل سعد بن ابی‌وقاص تشکیل شده بود. ثانیاً: امیرالمؤمنین(ع) در این جلسه‌ای حضور نداشته است. ثالثاً: کسی که آیه را این چنین خواند، عبدالرحمان بن عوف بوده است.

سعد بن ابی‌وقاص و عبدالرحمان بن عوف از جملۀ ده نفری هستند که بر اساس روایت ساختگی اهل سنت، پیامبر اکرم(ص) به آنها بشارت بهشت داده است. این ده نفر که معروف شدند به «عشرۀ مبشره» عبارتند از: علی(ع)، زبیر، طلحه، ابوبکر، عمر، عثمان، عبدالرحمان بن عوف، سعد بن ابی‌وقاص، سعید بن زید و ابوعبیده جراح[۲۸].

از اینجا روشن می‌شود که اهل سنت با جعل حدیث فوق و جسارت به ساحت مقدس امیرالمؤمنین(ع) در صدد توجیه شرابخوارگی برخی از بزرگان صحابه هستند. در حدیث مذکور چنین القا شده که داستان شرب خمر مزبور پیش از نزول آیه تحریم خمر بوده؛ لذا شرابخوارگی بزرگان صحابه قدحی برای آنان نیست و خللی در ایمان آنها وارد نمی‌سازد.

اهل سنت در این راستا حتی از نسبت شرب خمر به پیامبر اکرم(ص) نیز ابا نکرده‌اند. آنان در روایات خود آورده‌اند: آن حضرت دوستی داشت که به هنگام فتح مکه ایشان را ملاقات و به حضرتش شراب هدیه کرد، رسول خدا(ص) به وی فرمود: «یا أبا فلان، أما علمت أن الله حرمها»[۲۹]؛ ای فلانی، نمی‌دانی که خداوند شراب را حرام کرده است؟

این حدیث مجعول که توهینی آشکار به مقام الهی رسول خدا(ص) است، صرفا به منظور مشروعیت بخشیدن به عمل برخی از صحابه و انحراف افکار عمومی ساخته شده است، چرا که، بزرگان صحابه، خود معترف به شرابخوارگی خویش بوده‌اند[۳۰]. همچنین شرب خمر این افراد پس از تحریم نیز در تاریخ مسلم است.

این در حالی است که شرب خمر در همۀ ادیان الهی و شرایع آسمانی حرام بوده و حتی در عصر جاهلیت نیز افراد شریف و محترم این عمل را ناپسند می‌شمردند و مرتکب آن نمی‌شدند، از این روی هیچ مسلمانی نمی‌پذیرد که پیامبر اکرم(ص) شارب خمر بوده باشد![۳۱].

علاوه بر این که برخی از احادیث نقل شده در کتاب ترمذی مجعول و حاکی از نسبت دروغ به پیامبر خداست. حافظ ابن جوزی و برخی دیگر از بزرگان اهل سنت، به صراحت تعدادی از احادیث این کتاب را جعلی معرفی کرده‌اند.

اما در کتاب ترمذی احادیث دیگری آمده است که جزء فضائل امیرالمؤمنین(ع) بوده و بر امامت آن حضرت دلالت دارند. چنان که پیشتر اشاره شد وجود این دسته از احادیث در کتاب ترمذی موجب شده تا ابن تیمیه بر آن بتازد، و این کتاب اعتبار خود را نزد وهابیان و طرفداران ابن تیمیه از دست بدهد.

متأسفانه در احادیث مربوط به فضایل امیرالمؤمنین(ع) در کتاب ترمذی تحریف واقع شده، حدیث «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا» که در کتاب جامع الاصول به نقل از سنن ترمذی آمده است[۳۲]. در کتاب ترمذی موجود نیست. لکن ما طبق قانون مناظره به آن احتجاج می‌نماییم.

بدین ترتیب روشن شد که، کتاب ترمذی هرگز مورد اعتماد نیست[۳۳] و خود وی نیز شخصیت موجهی ندارد[۳۴].

منابع

پانویس

  1. الانساب ۱/۴۶۰.
  2. تاریخ الاسلام ۲۰/۴۵۹.
  3. تذکرة الحفاظ ۲/۶۳۴.
  4. وفیات الأعیان ۴/۲۷۸.
  5. سیر اعلام النبلاء ۱۳/۲۷۰.
  6. الفهرست (الندیم) ۲۸۹.
  7. هدیة العارفین ۲/۱۹.
  8. معجم المؤلفین ۱۱/۱۰۵.
  9. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۶۷۶.
  10. جامع الاصول، ج۱، ص۱۹۳.
  11. جامع الاصول، ج۱، ص۱۹۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۷۴؛ تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۱۵۴، ص۶۵۸.
  12. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۸۸.
  13. منهاج السنة، ج۵، ص۳۵۶، ج۷، ص۳۷۸، ج۸، ص۱۸۴.
  14. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۸۹.
  15. سنن ترمذی، ج۵، ص۶۱۴ حدیث ۳۶۷۳.
  16. شاهد بر این مطلب کلام حافظ جلال الدین سیوطی است که می‌گوید: إن المؤلف ترجم علی هذا الحدیث باب امامة من اسمه أبو بکر. ففهم ان المراد من الحدیث کل من یکون اسمه أبا بکر. اللئالی المصنوعة، ج۱، ص۲۷۴.
  17. الموضوعات، ج۲، ص۱۰۰، الکامل فی الضعفاء، ج۱، ص۱۶۶.
  18. لازم به ذکر است در سند این حدیث خارجة بن عبدالله است که احمد بن حنبل دربارۀ او می‌گوید: ضعیف الحدیث. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۸، ص۱۵، ۱۵۹۱.
  19. سنن ترمذی، ج۵، ص۶۱۷ حدیث ۳۶۸۱.
  20. سیرۀ حلبیه، ج۲، ص۱۴.
  21. سیرۀ حلبیه، ج۲، ص۱۴.
  22. سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۰، حدیث ۳۷۰۹.
  23. ر.ک: الموضوعات، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳. شیخ ناصر الدین البانی نیز در تعلیق بر سنن ترمذی می‌گوید: این حدیث موضوع است، ج۵، ص۶۳۰.
  24. «آنچه شما می‌پرستید، نمی‌پرستم» سوره کافرون، آیه ۲.
  25. سنن ترمذی، ج۵، ص۲۳۸ حدیث ۳۰۲۷.
  26. «ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه می‌گویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخساره‌ها و دست‌هایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.
  27. فی ظلال القرآن، ج۲، ص۶۶۵.
  28. ر.ک: جامع الاصول، ج۹، ص۴۱۰.
  29. ر.ک: مسند احمد، ج۱، ص۲۳۰ حدیث ۲۰۴۱.
  30. ر.ک: فتح الباری، ج۱۰، ص۱۳۷، تفسیر ابن ابی‌حاتم رازی، ج۲، ص۳۹۰.
  31. در منابع اهل سنت علاوه بر شرب خمر، نسبت‌های دیگری به پیامبر اکرم(ص) داده شده است به عنوان مثال در صحیح بخاری حدیثی آمده که براساس آن پیامبر خدا گوشت حیوانات قربانی شده در پای بت‌ها را می‌خورده است! ر.ک: صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۹۱ حدیث ۳۶۱۴ و ج۵، ص۲۰۹۵ حدیث ۵۱۸۰.
  32. جامع الاصول، ج۹، ص۸ حدیث ۶۵۷ و همچنین در بعضی کتب دیگر.
  33. محمد ناصر ألبانی، احادیث ضعیف این کتاب را در مجموعه‌ای به نام ضعیف سنن الترمذی منتشر کرده است.
  34. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۹۰.