پیراهن کهنه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...)
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = امام حسین
| موضوع مرتبط = امام حسین
| عنوان مدخل  = امام حسین
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[امام حسین در قرآن]] - [[امام حسین در حدیث]] - [[امام حسین در کلام اسلامی]] - [[امام حسین در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  = امام حسین (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*از قساوت‌های [[دشمنان]] در [[کربلا]]، عریان نهادن [[جسم]] [[امام حسین|حسین]] بر روی [[خاک]] بود. [[امام]]، برای [[پیشگیری]] از این [[ظلم]]، روز [[عاشورا]] قبل از عزیمت به میدان [[شهادت]]، کنار خیمه‌ها آمد و از خواهرش [[زینب]]، [[جامه]] و شلواری کهنه‌طلبید و آنها را با دست پاره پاره کرد و بر تن پوشید تا کسی پس از شهادتش در آن جامه‌ها رغبت نکند و به [[طمع]] آن [[لباس]]، او را عریان نسازد، فرمود: {{متن حدیث|ائتوني ثوبا لا يرغب فيه احد اجعله تحت ثيابي لئلا اجرد منه بعد قتلي}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۴</ref> اما ابجر (ابحر) بن کعب جنایت کرده آن را پس از [[شهادت]] [[امام]] از تن او در آورد و [[امام حسین|حسین]] عریان در [[کربلا]] نهاد. از آن پس دست‌هایش خشک شد، مثل دو تکه چوب<ref>ثبات الهداة، ج ۵، ص ۲۰۱، عوالم(امام حسین)، ص ۲۹۷</ref> و به [[نقلی]] شلواری را که درآورد، در نتیجه از دو پا فلج و زمین‌گیر شد<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۴</ref> در برخی نقل‌ها [[تغییر]] "[[عتیق]]" آمده، یا "ثوب [[خلق]]"، که همان [[لباس]] کهنه است<ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۹۵.</ref>.
از قساوت‌های [[دشمنان]] در [[کربلا]]، عریان نهادن جسم حسین بر روی خاک بود. [[امام]]، برای پیشگیری از این [[ظلم]]، [[روز عاشورا]] قبل از عزیمت به میدان [[شهادت]]، کنار خیمه‌ها آمد و از خواهرش [[زینب]]، [[جامه]] و شلواری کهنه‌طلبید و آنها را با دست پاره پاره کرد و بر تن پوشید تا کسی پس از شهادتش در آن جامه‌ها رغبت نکند و به [[طمع]] آن [[لباس]]، او را عریان نسازد، فرمود: {{متن حدیث|ائتوني ثوبا لا يرغب فيه احد اجعله تحت ثيابي لئلا اجرد منه بعد قتلي}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص۵۴</ref> اما ابجر (ابحر) بن کعب جنایت کرده آن را پس از شهادت امام از تن او در آورد و حسین عریان در کربلا نهاد. از آن پس دست‌هایش خشک شد، مثل دو تکه چوب<ref>ثبات الهداة، ج ۵، ص۲۰۱، عوالم(امام حسین)، ص۲۹۷</ref> و به [[نقلی]] شلواری را که درآورد، در نتیجه از دو پا فلج و زمین‌گیر شد<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص۵۴</ref> در برخی نقل‌ها [[تغییر]] "عتیق" آمده، یا "ثوب [[خلق]]"، که همان لباس کهنه است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۹۵.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
==[[غارت]] لباس‌های حضرت==
زبون‌ترین [[انسان‌ها]]، شرم‌آورترین کارها را انجام می‌دهند. [[زشتکاری]] تراوشی از [[پلیدی]] درون انسان‌هاست، [[پستی]] و [[حقارت]] نمودی از حقارت [[روحی]] افراد است. [[عصر عاشورا]] وقتی [[سر مقدس]] [[سیدالشهدا]] به نیزه رفت، مشتی رجاله بی‌هویت ریختند و آنچه [[لباس]] بر تن [[امام]] بود به غارت بردند.
پیراهن آن حضرت را [[اسحاق بن حویه حضرمی]] برد. هنگامی که آن را پوشید بدنش لک و پیس شد و موی بدنش ریخت. [[روایت]] شده: تعداد حدود یک صد و ده سوراخ تیر و نیزه و ضربه به [[پیراهن امام حسین]]{{ع}} یافت شد. شلوار آن [[بزرگوار]] را [[ابجر بن کعب تمیمی]] به غارت برد. روایت شده که وی به علت فلج شدن پاهایش زمین‌گیر شد. [[عمامه]] آن [[مظلوم]] را [[اخنس بن مرثد بن علقمه حضرمی]] به یغما برد و گفته شده: [[جابر بن یزید اودی]] آن را ربود، هنگامی که عمامه آن بزرگوار را به سر بست دیوانه شد و بنا بر روایت غیر [[سید بن طاووس]] دچار [[مرض]] خوره گردید. [[زره]] آن حضرت را [[مالک بن بشیر کندی]] برد و دیوانه شد. سید بن طاووس می‌نویسد: نعلین‌های [[امام حسین]]{{ع}} را اسود بن خالد به غارت برد.
[[انگشتر]] آن حضرت را [[بجدل بن سلیم کلبی]] برد. وی انگشت آن بزرگوار را با انگشتر قطع کرد همین بجدل بود که مختار او را گرفت و دست و پایش را قطع نمود. سپس او را هم چنان گذاشت تا به [[خون]] خود غلطید و مرد. حوله خز امام را [[قیس بن اشعث]] برد. زره کوتاه آن بزرگوار را [[عمر بن سعد]] برد.
 
هنگامی که عمر بن سعد کشته شد مختار آن زره را به [[قاتل]] عمر که [[ابو عمره]] بود داد. [[شمشیر]] آن حضرت را [[جمیع ابن خلق ازدی]] و گفته شده: آن را مردی از [[بنی‌تمیم]] برد که او را اسود بن حنظله می‌گفتند. در روایت [[ابن سعد]] آمده: شمشیر حسین{{ع}} را قلافس نهشلی برد<ref>بحار، ج۴۵، ص۵۸.</ref>.
سرانجام کار آن گرگ‌های بیابانی در [[غارت]] لباس‌های [[حجت خدا]] به آنجا رسید که {{عربی|و تركه عريانا بالعراء مجردا على الرمضاء}} [[امام]] را برهنه در میان شنزار [[کربلا]] رها کردند.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۱۵۸.</ref>.
 
==طلب کهنه پیراهن==
حسین{{ع}} [[هدایتی]] بود در برابر [[ظلمت]] متراکم، خورشیدی رو در روی [[ابر]] غلیظ و فشرده سیاهی و [[تباهی]]، [[امام]] با [[شناختی]] که از دشمن دون داشت در [[وداع]] آخرش طبق نقل [[سید بن طاووس]] و [[ابن شهر آشوب]] به خواهرش [[زینب]] فرمود: {{متن حدیث|ايتيني بثوب عتيق لا يرغب فيه احد من القوم اجعله تحت ثيابي لئلا اجرد منه بعد قتلي، فاني مقتول مسلوب}}. [[لباس]] کهنه‌ای را برایم بیاورید که کسی در آن [[طمع]] نکند تا آن را زیر لباس‌هایم بپوشم که بعد از شهادتم از بدنم بیرون نیاورند تا بعد از کشته شدن برهنه نشوم، چون من کشته خواهم شد. وقتی [[زن‌ها]] شنیدند که امام لباس کهنه خواسته تا زیر لباس‌ها بپوشد و همان [[کفن]] اوست، {{عربی|فارتفعت اصوات النساء بالبكاء و النحيب}}. صدا به [[ضجه]] بلند کردند، لباس کوتاهی را برایش آوردند، حضرت فرمود: نه، این لباس [[اهل]] [[ذلت]] است، آنگاه لباس کهنه‌ای را گرفته و چند جای آن را پاره نمود و زیر لباس‌ها پوشید<ref>الملهوف، ص۵۱؛ نفایس الفنون، ص۳۵۲.</ref>.
 
پس شلواری طلب کرد و آن را چاک زده و پوشید و چنین کرد که آن را بیرون نیاورند. [[راوی]] می‌گوید: وقتی که آن حضرت [[شهید]] شد بدن مبارکش را برهنه کردند، حتی آن [[پیراهن کهنه]] را هم از تن شریفش بیرون کشیدند. یک نقل است که [[امام حسین]]{{ع}} به [[فضه]] فرمود: برو و [[کهنه پیراهن]] مرا بیاور و چنان کن که [[خواهر]] مطلع نشود و این پیراهن جامه‌ایست که دوش آن بر مُهری است. فضه رفت و از [[اضطراب]] [[گریه]] می‌کرد، [[زینب]] فرمود: علت گریه تو چیست؟ جواب داد به سبب بزرگی [[مصیبت]]! زینب فرمود: برادرم حسین{{ع}} با تو چه کار داشت؟ عرض کرد: [[اجازه]] ندارم بگویم! زینب فرمود: به [[حق]] مادرم بر تو بگو فضه عرض کرد: مرا امر کرد پیراهنی برایش بیاورم با این خصوصیت. زینب ناله زد و بی‌هوش شد، امام حسین{{ع}} حاضر شد و سر خواهر را به دامن نهاد، حسین{{ع}} [[راضی]] نشد خاطره پیراهن [[قلب]] زینب را بیازارد ولی زینب بعد از [[شهادت حسین]]{{ع}} کهنه پیراهن را هم در برش ندید<ref>ریاحین الشریعه، ج۳، ص۸۰.</ref>.
[[امام]] آماده میدان شد، دید دخترش از [[زنان]] جدا گشته و در گوشه‌ای گریه می‌کند، امام نزد او رفته و تسلی‌اش داد و فرمود: ای عزیز من این [[آخرین وداع]] است و [[ملاقات]] ما [[روز قیامت]] نزد [[حوض کوثر]] خواهد بود. [[گریه‌ها]] را رها کن و برای [[اسارت]] مهیا باش! [[صبر جمیل]] را [[شعار]] خود قرار ده و وقتی پیکر قطعه قطعه مرا روی خاک [[مشاهده]] کردی در حالی که [[خون]] از رگ‌هایم جاری است [[شکیبایی]] کن<ref>قصه کربلا، ص۳۶۵.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۱۳۱.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']].
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:IM010744.jpg|22px]] [[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|'''مظلومیت سیدالشهداء ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۱: خط ۳۳:


{{واقعه کربلا}}
{{واقعه کربلا}}
[[رده:پیراهن کهنه]]
 
[[رده:جنایت های سپاه عمر سعد در واقعه کربلا]]
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
۷۵٬۸۷۱

ویرایش