امام مهدی می‌فرماید هر کس بگوید مرا دیده دروغ می‌گوید اما از شخصیت‌های بزرگی نقل شده که حضرت را دیده‌اند این تناقض نیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
| موضوعات وابسته    =  
| موضوعات وابسته    =  
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = [[رحیم کارگر|کارگر]]؛ نویسندگان کتاب «[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»
| پاسخ‌دهندگان      = [[رحیم کارگر|کارگر]]؛ [[محمد محمدی اشتهاردی]] ؛ [[نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»]]
}}
}}
'''[[امام مهدی]] می‌فرماید هر کس بگوید مرا دیده دروغ می‌گوید اما از شخصیت‌های بزرگی نقل شده که حضرت را دیده‌اند این تناقض نیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''[[امام مهدی]] می‌فرماید هر کس بگوید مرا دیده دروغ می‌گوید اما از شخصیت‌های بزرگی نقل شده که حضرت را دیده‌اند این تناقض نیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
خط ۳۹: خط ۳۹:
:::::*مرحوم حجة الاسلام [[سید محمد کوثری]] نقل می‏‌کند: یک روز من در منزل آیة اللّه [[فاضل لنکرانی]] بودم و یکی از فضلای مشهد نیز آنجا بود. وی به نقل از یکی از دوستانشان گفت: در نجف اشرف در خدمت [[امام]] بودیم؛ صحبت از ایران‏‌ به میان آمد. من گفتم: این چه فرمایش‏‌هایی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران می‏‌فرمایید؟ یک مستأجر را نمی‏‌شود از خانه بیرون کرد؛ آن وقت شما می‏‌خواهید شاه را از مملکت بیرون کنید؟ [[امام]] سکوت کرد؛ من فکر کردم شاید عرض مرا نشنیده‏‌اند، سخنم را تکرار کردم!! [[امام]] برآشفت و فرمود: فلانی چه می‏‌گویی؟ مگر [[امام مهدی|حضرت بقیة اللّه]]{{ع}} به من خلاف می‏‌فرماید؟! شاه باید برود و شاه از مملکت بیرون رفت. ایشان چنین پیوندی با [[امام مهدی|حضرت بقیة اللّه]]{{ع}} (عج) داشت‏‌ <ref>‏‌ پا به ‏پای آفتاب، ج ۵، ص ۱۷۱.</ref>‏‌.
:::::*مرحوم حجة الاسلام [[سید محمد کوثری]] نقل می‏‌کند: یک روز من در منزل آیة اللّه [[فاضل لنکرانی]] بودم و یکی از فضلای مشهد نیز آنجا بود. وی به نقل از یکی از دوستانشان گفت: در نجف اشرف در خدمت [[امام]] بودیم؛ صحبت از ایران‏‌ به میان آمد. من گفتم: این چه فرمایش‏‌هایی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران می‏‌فرمایید؟ یک مستأجر را نمی‏‌شود از خانه بیرون کرد؛ آن وقت شما می‏‌خواهید شاه را از مملکت بیرون کنید؟ [[امام]] سکوت کرد؛ من فکر کردم شاید عرض مرا نشنیده‏‌اند، سخنم را تکرار کردم!! [[امام]] برآشفت و فرمود: فلانی چه می‏‌گویی؟ مگر [[امام مهدی|حضرت بقیة اللّه]]{{ع}} به من خلاف می‏‌فرماید؟! شاه باید برود و شاه از مملکت بیرون رفت. ایشان چنین پیوندی با [[امام مهدی|حضرت بقیة اللّه]]{{ع}} (عج) داشت‏‌ <ref>‏‌ پا به ‏پای آفتاب، ج ۵، ص ۱۷۱.</ref>‏‌.
:::::*یکی از علما نقل می‏‌کند: "روز ۲۲ بهمن که [[امام خمینی|امام راحل]] دستور دادند که مردم در خیابان‏‌ها بریزند؛ چون ما [[حکومت]] نظامی نداریم. این جریان را به مرحوم آیة اللّه [[طالقانی]] اطلاع دادند. در آنجا من در خدمت ایشان بودم. آیة اللّه [[طالقانی]] از منزلشان به [[امام خمینی|امام راحل]] در مدرسه علوی تلفن زد و مدت نیم تا یک ساعت با [[امام خمینی|امام راحل]] صحبت کرد. برادران بیرون از اتاق بودند، فقط می‏‌دیدند که آیة اللّه [[طالقانی]]، مرتب به [[امام خمینی|امام راحل]] عرض می‏‌کند: آقا! شما ایران نبودید، این نظام پلید است! به صغیر و کبیر ما رحم نمی‏‌کند؛ شما حکمتان را پس بگیرید! برادران یک وقت متوجّه شدند که آقای طالقانی گوشی را زمین گذاشت و به حالت تأثّر در گوشه اتاق نشست. بعد از لحظاتی خدمت ایشان رفتند و با این تصور که احیانا [[امام خمینی|امام راحل]] به ایشان تندی کرده است، گفتند: آقا! شما چرا دخالت می‏‌کنید و از این قبیل حرف‏‌ها ... و با اصرار از آیة اللّه [[طالقانی]] جریان را سؤال کردند؛ ایشان گفت: هرچه به [[امام خمینی|امام راحل]] عرض کردم، حرف مرا رد کرد و وقتی دید من قانع نمی‏‌شوم، فرمود: آقای [[طالقانی]] شاید این حکم از طرف [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} باشد. این را که از [[امام خمینی|امام راحل]] شنیدم، دست من لرزید و با [[امام خمینی|امام راحل]] خداحافظی کردم؛ زیرا دیگر قادر نبودم سخنی بگویم» <ref>‏‌ برداشت‏هایی از سیره امام خمینی، ج ۳، ص ۱۵۸؛ میر معمر، ص ۲۷.</ref>‏‌. با حضور به موقع مردم در خیابان‏‌ها و بی‏‌اعتنایی به [[حکومت]] نظامی، توطئه رژیم شکست خورد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید»<ref>[[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۹۵ - ۱۰۳.</ref>.
:::::*یکی از علما نقل می‏‌کند: "روز ۲۲ بهمن که [[امام خمینی|امام راحل]] دستور دادند که مردم در خیابان‏‌ها بریزند؛ چون ما [[حکومت]] نظامی نداریم. این جریان را به مرحوم آیة اللّه [[طالقانی]] اطلاع دادند. در آنجا من در خدمت ایشان بودم. آیة اللّه [[طالقانی]] از منزلشان به [[امام خمینی|امام راحل]] در مدرسه علوی تلفن زد و مدت نیم تا یک ساعت با [[امام خمینی|امام راحل]] صحبت کرد. برادران بیرون از اتاق بودند، فقط می‏‌دیدند که آیة اللّه [[طالقانی]]، مرتب به [[امام خمینی|امام راحل]] عرض می‏‌کند: آقا! شما ایران نبودید، این نظام پلید است! به صغیر و کبیر ما رحم نمی‏‌کند؛ شما حکمتان را پس بگیرید! برادران یک وقت متوجّه شدند که آقای طالقانی گوشی را زمین گذاشت و به حالت تأثّر در گوشه اتاق نشست. بعد از لحظاتی خدمت ایشان رفتند و با این تصور که احیانا [[امام خمینی|امام راحل]] به ایشان تندی کرده است، گفتند: آقا! شما چرا دخالت می‏‌کنید و از این قبیل حرف‏‌ها ... و با اصرار از آیة اللّه [[طالقانی]] جریان را سؤال کردند؛ ایشان گفت: هرچه به [[امام خمینی|امام راحل]] عرض کردم، حرف مرا رد کرد و وقتی دید من قانع نمی‏‌شوم، فرمود: آقای [[طالقانی]] شاید این حکم از طرف [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} باشد. این را که از [[امام خمینی|امام راحل]] شنیدم، دست من لرزید و با [[امام خمینی|امام راحل]] خداحافظی کردم؛ زیرا دیگر قادر نبودم سخنی بگویم» <ref>‏‌ برداشت‏هایی از سیره امام خمینی، ج ۳، ص ۱۵۸؛ میر معمر، ص ۲۷.</ref>‏‌. با حضور به موقع مردم در خیابان‏‌ها و بی‏‌اعتنایی به [[حکومت]] نظامی، توطئه رژیم شکست خورد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید»<ref>[[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۹۵ - ۱۰۳.</ref>.
== پاسخ‌های  دیگر==
== پاسخ‌های  دیگر==
{{یادآوری پاسخ}}
{{یادآوری پاسخ}}
{{جمع شدن|۱. نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»''؛}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛}}
[[پرونده:152012.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد محمدی اشتهاردی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:
::::::«نظر به اینکه مدعیان در بسیاری از مواقع می‌خواهند با این ادعا سوء استفاده کنند، چنان‌که در تاریخ مکرر دیده شده است. و نظر به اینکه در بعضی از موارد در زمان‌های معاصر [[امامان]]{{عم}} و نزدیک به آن، برای حفظ جان، تقیه واجب بوده است و اگر کسی چنین ادعایی می‌کرد، در مخاطره قرار می‌گرفت. و امور دیگر که بر ما پنهان است، موجب آن شده که [[ائمه]]{{عم}} دستور داده‌اند هرکس بگوید: من [[امام زمان ]]{{ع}} را دیده‌ام، او را تکذیب کنید، و یا اینکه تکذیب مربوط به احکام است، یعنی هرکس حکمی از [[اسلام]] را از [[امام زمان ]]{{ع}} نقل کند، او را قبول نکنید. وانگهی داستان دیدارکنندگان نوعاً بعد از مرگشان آشکار شده است، به هر حال اگر سوء استفاده و تقیه و آثار سوء و یا عوامل مهم‌تری در کتمان نباشد، اظهار آن ظاهرا بلامانع خواهد بود»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۸۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۲. نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»''؛}}
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
خط ۷۷: خط ۸۴:
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با ۳ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با ۳ پاسخ]]
۱۹٬۴۱۸

ویرایش