۳۳٬۷۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{همچنین|علم غیب معصوم}}</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{همچنین|علم غیب معصوم}}</div> | ||
* به شهادت آیات [[قرآن]]، [[احادیث]] و تاریخ، [[ادیان]] و [[کتب آسمانی]] در گذر زمان توسط افرادی سودجو و هواپرست مبتلا به [[تحریف لفظی]] یا معنوی گردیده است.<ref>سوره آل عمران آیه ۷۵ و ۷۸؛ [[احمد طبرسی]]، الإحتجاج، ج۱، ص۱۹۵، خطبة أمیرالمؤمنین{{ع}} بعد فتح البصرة.</ref> و اگر [[پیامبران]] جانشینانی نداشته باشند که آیین آنان را از تحریف حفظ نمایند، یافتن [[صراط مستقیم]] غیر ممکن میشود. و این نقض غرض الهی از خلقت انسانهاست. که با حکمت خدا سازگار نیست. البته این به معنای وجود مقتضی هدایت از سوی خداست، در حالیکه ممکن است مردم عموما یا خصوصا موانعی را ایجاد کنند که از دسترسی به هدایتگران الهی و تبیینهای دینی آنان محروم گردند. در دین اسلام نیز هر چند امکان تحریف لفظی قرآن وجود ندارد اما بدلیل [[تحریفهای معنوی]] [[قرآن]] و [[سنت]] نبوی و نیز تولید روایات جعلی فراوان، فرقههای متعددی در میان مسلمانان تشکیل شده که هر یک به آیاتی از قرآن و دستهای از احادیث منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} تمسک میجویند. از این رو ضرورت وجود اوصیایی برای [[پیامبر]]{{صل}} در طول تاریخ، بدیهی است تا صراط مستقیم در میان هواپرستیها، بدعتها و نسبتهای دروغین، برای طالبان حق مفتوح بماند. لازم به ذکر است که این اوصیاء -که در دوران آخرالزمان همان [[ائمه|ائمه اثنا عشر]]{{عم}} میباشند در صورتی میتوانند دین را از این تحریفها حفظ نمایند که مقتضی آن را داشته باشند یعنی خودشان دارای علمی الهی از منبع غیب باشند، تا هیچ زاویهای از زوایای دین بر آنها پنهان نمانده و تمام مراد خدای متعال و [[پیامبر]]{{صل}} را درک نموده و برای خلق بیان نمایند. و چنین تسلطی بر دین الهی مستلزم [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میباشد؛ همانطور که خود [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} برای تبیین دین محتاج [[علم غیب]] است. از نمونههای پاسداری از دین از تحریف، تفسیرهایی بوده که [[ائمه]]{{عم}} برای قرآن و روایات نبوی ارائه مینمودند و یا ردیّههایی که با تعابیری مانند {{عربی | * به شهادت آیات [[قرآن]]، [[احادیث]] و تاریخ، [[ادیان]] و [[کتب آسمانی]] در گذر زمان توسط افرادی سودجو و هواپرست مبتلا به [[تحریف لفظی]] یا معنوی گردیده است.<ref>سوره آل عمران آیه ۷۵ و ۷۸؛ [[احمد طبرسی]]، الإحتجاج، ج۱، ص۱۹۵، خطبة أمیرالمؤمنین{{ع}} بعد فتح البصرة.</ref> و اگر [[پیامبران]] جانشینانی نداشته باشند که آیین آنان را از تحریف حفظ نمایند، یافتن [[صراط مستقیم]] غیر ممکن میشود. و این نقض غرض الهی از خلقت انسانهاست. که با حکمت خدا سازگار نیست. البته این به معنای وجود مقتضی هدایت از سوی خداست، در حالیکه ممکن است مردم عموما یا خصوصا موانعی را ایجاد کنند که از دسترسی به هدایتگران الهی و تبیینهای دینی آنان محروم گردند. در دین اسلام نیز هر چند امکان تحریف لفظی قرآن وجود ندارد اما بدلیل [[تحریفهای معنوی]] [[قرآن]] و [[سنت]] نبوی و نیز تولید روایات جعلی فراوان، فرقههای متعددی در میان مسلمانان تشکیل شده که هر یک به آیاتی از قرآن و دستهای از احادیث منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} تمسک میجویند. از این رو ضرورت وجود اوصیایی برای [[پیامبر]]{{صل}} در طول تاریخ، بدیهی است تا صراط مستقیم در میان هواپرستیها، بدعتها و نسبتهای دروغین، برای طالبان حق مفتوح بماند. لازم به ذکر است که این اوصیاء -که در دوران آخرالزمان همان [[ائمه|ائمه اثنا عشر]]{{عم}} میباشند در صورتی میتوانند دین را از این تحریفها حفظ نمایند که مقتضی آن را داشته باشند یعنی خودشان دارای علمی الهی از منبع غیب باشند، تا هیچ زاویهای از زوایای دین بر آنها پنهان نمانده و تمام مراد خدای متعال و [[پیامبر]]{{صل}} را درک نموده و برای خلق بیان نمایند. و چنین تسلطی بر دین الهی مستلزم [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میباشد؛ همانطور که خود [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} برای تبیین دین محتاج [[علم غیب]] است. از نمونههای پاسداری از دین از تحریف، تفسیرهایی بوده که [[ائمه]]{{عم}} برای قرآن و روایات نبوی ارائه مینمودند و یا ردیّههایی که با تعابیری مانند {{عربی|"لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ "}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۱۰۴، باب۴۳؛ محمد صفار، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، ج۱، ص ۵۰۵، باب ۱۸؛ کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۲۱۵؛ و غیره</ref> یا {{عربی|"كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ "}} بر نظر دیگران میزدند. همچنین با فدا کردن جان یا آبروی خویش به پاسداری از دین همت میگماردند همانطور که [[امام حسین]]{{ع}} با [[علم غیب]] خویش به تقدیر الهی برای پاسداری از دین به مقتل رفتند و [[امام حسن]]{{ع}} با [[علم غیب]] به تقدیر خدا و این که در صورت [[صلح با معاویه]]، اصل [[دین]] و [[شیعه]] حفظ میگردد آبروی خویش را در معرض خطر قرار داده و ندای "یا مذل المومنین" را به جان خریدند<ref> کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۲؛ ابن شعبه، حسن، تحف العقول، ص۳۰۷؛ مفید، محمد، الاختصاص، ص۸۲.</ref>»<ref>[[سید محمود جزائری|جزائری، سید محمود]]، [[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایاننامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۱۳۴-۱۳۶.</ref>. | ||
*از دیگر شئونی که میتوان برای [[امام]] مطرح کرد، شأن پاسداری از [[دین]] است؛<ref>البته میتوان گفت گاه پاسداری از [[دین]] به بیان صحیح آن است که این مسئله را در شأن مرجعیت دینی به تفصیل بررسی کردیم. آنچه در اینجا در پی آن هستیم، بیشتر اقدامات سیاسی و اجتماعی است که موجب میشود تا دین از نابودی حفظ شود.</ref> بدین معنا که [[امام]]{{ع}} باید به لحاظ سیاسی و اجتماعی بهگونهای رفتار کند که نگذار [[دین]] نابود شود. بر اساس سیره و سخنان [[ائمه|معصومان]]{{عم}} این شأن و وظیفه به گونههای مختلف انجام میشود<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه۲۴۲ تا ۲۴۷.</ref> | *از دیگر شئونی که میتوان برای [[امام]] مطرح کرد، شأن پاسداری از [[دین]] است؛<ref>البته میتوان گفت گاه پاسداری از [[دین]] به بیان صحیح آن است که این مسئله را در شأن مرجعیت دینی به تفصیل بررسی کردیم. آنچه در اینجا در پی آن هستیم، بیشتر اقدامات سیاسی و اجتماعی است که موجب میشود تا دین از نابودی حفظ شود.</ref> بدین معنا که [[امام]]{{ع}} باید به لحاظ سیاسی و اجتماعی بهگونهای رفتار کند که نگذار [[دین]] نابود شود. بر اساس سیره و سخنان [[ائمه|معصومان]]{{عم}} این شأن و وظیفه به گونههای مختلف انجام میشود<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه۲۴۲ تا ۲۴۷.</ref> | ||