۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید احمد سجادی]]''' در کتاب ''«[[پرچمداران هدایت (کتاب)|پرچمداران هدایت]]»'' در اینباره گفتهاست: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید احمد سجادی]]''' در کتاب ''«[[پرچمداران هدایت (کتاب)|پرچمداران هدایت]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::::«[[غیب]] در مقابل "حضور" قرار دارد و به چهار امر اطلاق میگردد: | ::::::«[[غیب]] در مقابل "حضور" قرار دارد و به چهار امر اطلاق میگردد: | ||
:::::#اموری که با حواس ظاهری درک نمیشود. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ }} | :::::#اموری که با حواس ظاهری درک نمیشود. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ }} }}<ref> گفت: مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم یا او از غایبان است؟؛ سوره نمل، آیه: 20.</ref> | ||
:::::#مکانهایی که از دید ما پنهان هستند. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ }} | :::::#مکانهایی که از دید ما پنهان هستند. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ }} }}<ref> او را در ژرفگاه چاه بیندازید؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰.</ref> | ||
:::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|رَجْمًا بِالْغَيْبِ}} | :::::#اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|رَجْمًا بِالْغَيْبِ}} }}<ref> در حالی که تیری در تاریکی میافکنند؛ سوره کهف، آیه: ۲۲.</ref> | ||
:::::#معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }} | :::::#معارفی که به آن دسترسی نداریم. مانند: {{عربی| {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }} }}<ref> دانای پنهان؛ سوره جمعه، آیه:۸.</ref>. | ||
::::::{{عربی|" ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ "}} یعنی ای امامان معصوم، خداوند شما را برای آگاهی بر غیب خود و مطالبی که حواس ظاهری بدان دسترسی ندارد و علم و معرفتی که دیگران از درک آن عاجز هستند، برگزید و بر دارا بودن [[غیب]] برای شما رضایت داد و شما را با رضایت کامل، علم و معرفت غیبی عنایت فرمود و بر تمامی امور غیب آگاه نمود. | ::::::{{عربی|" ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ "}} یعنی ای امامان معصوم، خداوند شما را برای آگاهی بر غیب خود و مطالبی که حواس ظاهری بدان دسترسی ندارد و علم و معرفتی که دیگران از درک آن عاجز هستند، برگزید و بر دارا بودن [[غیب]] برای شما رضایت داد و شما را با رضایت کامل، علم و معرفت غیبی عنایت فرمود و بر تمامی امور غیب آگاه نمود. | ||
::::::[[حمران ابن اعین]] میگوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر {{عربی| {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }} | ::::::[[حمران ابن اعین]] میگوید: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: تفسیر {{عربی| {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }} }}، این است خداوند دانا به مقدراتی است که از مخلوقاتش پنهان است و آنها را در خودش، قبل از آفرینش و قبل از آنکه به فرشتگان فرمان دهد، در عالم قضا میآفریند و این علمی است که در نزد خداوند است و زمانی که اراده کند بر آن لباس وجود میپوشاند و هر گاه [[بداء]] یا تغییر در علم خداوند حاصل شود، از آن صرف نظر مینماید. اما علمی که خداوند در عالم قضا آفریده و به آن لباس وجود پوشانده، همان علمی است که به [[حضرت رسول]]{{صل}} و سپس به ما [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: وَ أَمَّا قَوْلُهُ: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ }} فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ- فِيمَا يُقَدِّرُ مِنْ شَيْءٍ، وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ- قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ؛ فَذلِكَ يَا حُمْرَانُ، عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ، إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ، فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ، وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ، فَلَا يُمْضِيهِ؛ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- و يَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ، فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهى إِلى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا"}}؛ کلینی ، کافی، ج ۱، ص ۳۷۷).</ref> پس [[امام]]{{ع}} به [[علم غیب]] الهی آگاه است. مردی از اهل فارس از [[امام کاظم]]{{ع}} سؤال کرد: آیا شما [[غیب]] میدانید؟ حضرت پاسخ دادند: جدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: خداوند به ما علم را میبخشد و ما آن را دریافت میکنیم و وقتی میگیرد ما نمیدانیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|" سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ {{ع}} رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ، فَقَالَ لَهُ: أَ تَعْلَمُونَ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ، فَنَعْلَمُ، وَ يُقْبَضُ عَنَّا، فَلَا نَعْلَمُ "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود، غیب را میآموزد و [[امامان]] از طریق [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر علوم غیبی اطلاع مییابند. چون آنان در تبلیغ، شریک پیامبران میباشند. البته رسالت دو بعد دارد: بعد ارتباط با خداوند که شراکت بردار نیست و بعد ارتباط با مردم و تبلیغ دین که شراکت بردار است. به دلیل آنکه موسی از خداوند خواست تا هارون را در امر دین شریک او قرار دهد»<ref>[[پرچمداران هدایت (کتاب)|پرچمداران هدایت]]، ص۱۴۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
::::::«علم عادی یا [[علم غیب]]؛ به نظر میرسد که علم عادی نیازی به تعریف ندارد. از این رو نگاهی گذرا به تعر یف [[علم غیب]] میکنیم. | ::::::«علم عادی یا [[علم غیب]]؛ به نظر میرسد که علم عادی نیازی به تعریف ندارد. از این رو نگاهی گذرا به تعر یف [[علم غیب]] میکنیم. | ||
واژه [[غیب]] در لغت به معنای پنهان و ناپیدا است. از آن جهت که چیزی بر انسان معلوم و پیدا نیست، به آن [[غیب]] میگویند. به گفته شهید مطهری: مراد از [[غیب]] آن چیزی است که دستگاههای حسی و ادراکی ما توانایی درک ان را نداشته باشند؛ چرا که راز [[غیب]] بودن اشیاء عدم توان حواس و ادراک آدمی است. .<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۱۳۹-۲۴۱.</ref> | واژه [[غیب]] در لغت به معنای پنهان و ناپیدا است. از آن جهت که چیزی بر انسان معلوم و پیدا نیست، به آن [[غیب]] میگویند. به گفته شهید مطهری: مراد از [[غیب]] آن چیزی است که دستگاههای حسی و ادراکی ما توانایی درک ان را نداشته باشند؛ چرا که راز [[غیب]] بودن اشیاء عدم توان حواس و ادراک آدمی است. .<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۱۳۹-۲۴۱.</ref> | ||
::::::بر این اساس معنای [[غیب]] را باید با توجه به حدود و ادراکات و حواس بشری مقایسه کرد. راغب میگوید: "هرچیزی که نهان از دیدگان باشد، [[غیب]] و غایب است". از این رو در معنای سخن خدا که فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}} | ::::::بر این اساس معنای [[غیب]] را باید با توجه به حدود و ادراکات و حواس بشری مقایسه کرد. راغب میگوید: "هرچیزی که نهان از دیدگان باشد، [[غیب]] و غایب است". از این رو در معنای سخن خدا که فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}} }} <ref>سوره نمل، آیه: ۲۰.</ref> میگوید: "مراد غایبین از حواس و علم انسان است". <ref>مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز قید "غیبت از حس" را در تعریف ارائه میدهد، به بیان وی: "اشیای ناپیدا -یعنی اشیایی که با حواس درک نمیشوند- [[غیب]] به حساب میآیند."<ref>المیزان، ج۷، ص۱۲۸</ref> | ||
::::::[[علامه مجلسی]] و [[علامه امینی]] میگویند: " [[غیب]] به چیزی گفته میشود که ورای شهود و عیان قرار دارد، مربوط به زمان گذشته باشد یا آینده".<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.</ref> | ::::::[[علامه مجلسی]] و [[علامه امینی]] میگویند: " [[غیب]] به چیزی گفته میشود که ورای شهود و عیان قرار دارد، مربوط به زمان گذشته باشد یا آینده".<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.</ref> | ||
::::::با جمعبندی آنچه در تعریف [[غیب]] ارائه شد، چنین حاصل میشود که واژه [[غیب]] گاهی مراد از [[غیب]] اموری است که از دایره ادراک بیرون است. این قسم خود به دو دسته دیگر تقسیم میشود: | ::::::با جمعبندی آنچه در تعریف [[غیب]] ارائه شد، چنین حاصل میشود که واژه [[غیب]] گاهی مراد از [[غیب]] اموری است که از دایره ادراک بیرون است. این قسم خود به دو دسته دیگر تقسیم میشود: | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
::::::«از این ترکیب سه معنی اراده میشود: | ::::::«از این ترکیب سه معنی اراده میشود: | ||
::::::'''١. در مقابل شهادت:''' این معنای لغوی [[علم غیب]] است. به معنای آنچه مستور و مخفی باشد. برخی از آیات قرآن به این معنی اشاره دارد. مثل: | ::::::'''١. در مقابل شهادت:''' این معنای لغوی [[علم غیب]] است. به معنای آنچه مستور و مخفی باشد. برخی از آیات قرآن به این معنی اشاره دارد. مثل: | ||
::::::: {{عربی| {{متن قرآن|[[آیا آیات ۸ و ۹ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ]]}} | ::::::: {{عربی| {{متن قرآن|[[آیا آیات ۸ و ۹ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ]]}} }}؛<ref>آیه ٩ سوره رعد</ref> {{عربی| {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}} }}.<ref>آیه ٢٢ سوره حشر</ref> پس آنچه که برای انسان مشهود و حاضر نیست غیب است و علم به آن [[علم غیب]] است. | ||
::::::'''٢. معلوم بالذات:''' منظور از این معنی، علم به شیء است، بدون تعلیم و تحصیل علم. به این معنی که عالم به آن شیء بدون تعلیم، علم به آن پیدا کرده است. در برخی از روایات [[علم غیب]] به این معنی آمده است. مثلا: | ::::::'''٢. معلوم بالذات:''' منظور از این معنی، علم به شیء است، بدون تعلیم و تحصیل علم. به این معنی که عالم به آن شیء بدون تعلیم، علم به آن پیدا کرده است. در برخی از روایات [[علم غیب]] به این معنی آمده است. مثلا: | ||
::::::*در [[نهج البلاغه]] آمده است:برخی از یاران [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref> | ::::::*در [[نهج البلاغه]] آمده است:برخی از یاران [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ایشان عرض کردند: [[علم غیب]] به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این [[علم غیب]] نیست بلکه این یادگیری از فردی است که [[علم غیب]] دارد<ref>{{عربی|«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»}}؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨</ref> | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
::::::'''٣. علم مستاثر:''' [[علم غیب]] به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند چرا که اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستاثر خارج میشود و نمیتوان گفت مختص خداست. [[علم غیب]] به این معنی نیز در برخی روایات آمده است که ما برای نمونه تعدادی از آنها را ذکر میکنیم. | ::::::'''٣. علم مستاثر:''' [[علم غیب]] به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند چرا که اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستاثر خارج میشود و نمیتوان گفت مختص خداست. [[علم غیب]] به این معنی نیز در برخی روایات آمده است که ما برای نمونه تعدادی از آنها را ذکر میکنیم. | ||
::::::*[[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} روایت نمودهاند که فرمود: همانا [[اسم اعظم]] خداوند متعال هفتاد و سه حرف میباشد. آصف یک حرف از آنها را دارا بود، که آن را به زبان آورد و زمین ما بین او و تخت بلقیس ناچیز شده، فرو رفت و تخت را با دست خود گرفت، سپس زمین در کمتر از یک چشم بر هم زدن به حالت سابق خود بازگشت. اما آنچه که از [[اسم اعظم]] نزد ما وجود دارد هفتاد و دو حرف میباشد یک حرف دیگر نزد خداوند متعال میباشد که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] نزد خود قرار داده است، و هیچ قدرت و نیرویی نیست مگر توسط خداوند بلند مرتبه بزرگ<ref>{{عربی|«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ أَخْبَرَنِي شُرَيْسٌ الْوَابِشِيُّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»}}؛ اصول کافی، ج١، ص٢٣٠</ref> | ::::::*[[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} روایت نمودهاند که فرمود: همانا [[اسم اعظم]] خداوند متعال هفتاد و سه حرف میباشد. آصف یک حرف از آنها را دارا بود، که آن را به زبان آورد و زمین ما بین او و تخت بلقیس ناچیز شده، فرو رفت و تخت را با دست خود گرفت، سپس زمین در کمتر از یک چشم بر هم زدن به حالت سابق خود بازگشت. اما آنچه که از [[اسم اعظم]] نزد ما وجود دارد هفتاد و دو حرف میباشد یک حرف دیگر نزد خداوند متعال میباشد که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] نزد خود قرار داده است، و هیچ قدرت و نیرویی نیست مگر توسط خداوند بلند مرتبه بزرگ<ref>{{عربی|«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ أَخْبَرَنِي شُرَيْسٌ الْوَابِشِيُّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»}}؛ اصول کافی، ج١، ص٢٣٠</ref> | ||
::::::*[[اصبغ بن نباته]] روایت کرده که گفت شنیدم [[امیر مؤمنان]]{{ع}} میفرماید: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان. و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ]]}} | ::::::*[[اصبغ بن نباته]] روایت کرده که گفت شنیدم [[امیر مؤمنان]]{{ع}} میفرماید: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در [[علم غیب]] خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان. و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ]]}} }}<ref>قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو می فرستد، و نسبت به آنچه که در رحم ها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمیداند فردا چه به دست میآورد و هیچ نفس و فردی نمیداند در چه سرزمینی میمیردسوره لقمان، آیه۳۴</ref> هم چنین نزد خداوند متعال علم دیگری وجود دارد که فرشتگان او از آن آگاهی دارند، و آنچه که فرشتگان او از آن مطلع گردند قطعا مورد آگاهی [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} میباشد، و آنچه که [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{عم}} از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاهی فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع میباشند<ref>{{عربی|«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى {{إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}} وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ [يَعْلَمُهُ] الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»}}؛ بصائر الدرجات، ص١٣١</ref><ref>[[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]، ص۴۶</ref>». | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|link=سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی|[[سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی|بنیسعید لنگرودی]]]] | [[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|link=سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی|[[سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی|بنیسعید لنگرودی]]]] | ||
آقای [[سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | آقای [[سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[علم غیب]]، علم به آن چیزهایی "اشیایی" است که هنوز تحت اراده تکوینی الهی قرار نگرفته؛ همان که در سوره نحل، آیه ۴۰، فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ}} | ::::::«[[علم غیب]]، علم به آن چیزهایی "اشیایی" است که هنوز تحت اراده تکوینی الهی قرار نگرفته؛ همان که در سوره نحل، آیه ۴۰، فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ}} }} <ref> ووقتی چیزی را اراده میکنیم، سخن ما این است که میگوییم: "موجود باش!" بیدرنگ موجود میشود؛ سوره نحل، آیه: ۴۰.</ref>. اما کل نظام آفرینش از "ما کان" تا "ما یکون" و "ما هو کائن"، تحت اراده تکوینی الهی قرار گرفته و تکوّن یافته، و علم به آن علم به [[شهادت]] است؛ منتها مشهود هر کس نیست. به عبارت دیگر، علم به "ما کان" و "ما یکون" و "ما هو کائن"، علم به [[شهادت]] است، و در مقابل آن علم به "ما لم یکن"، که [[علم به غیب]] است میباشد. دومی مختص خداست، و اولى در اختیار [[انبیا]] -بر حسب اختلاف مراتبشان- قرار میگیرد. و تنها [[پیامبر| نبی مکرم اسلام]] {{صل}} و به تبع او [[ائمه]] [[اهل بیت |اهل البیت]] {{عم}} از همه آن با خبر بوده و هستند»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۸۵].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||