سبب نزول: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - ':"' به ': "'
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}')
جز (جایگزینی متن - ':"' به ': "')
خط ۴۳: خط ۴۳:
#عجائب النقول فی أسباب النزول، از [[ابراهیم بن عمر جَعبری]]، وی اسباب النزول واحدی را تلخیص و اسانید آن را حذف کرده، اما چیزی بر آن نیفزوده است؛
#عجائب النقول فی أسباب النزول، از [[ابراهیم بن عمر جَعبری]]، وی اسباب النزول واحدی را تلخیص و اسانید آن را حذف کرده، اما چیزی بر آن نیفزوده است؛
#العُجاب فی بیان الأسباب، از [[ابن حجر عسقلانی]]، [[ابن حجر]] این کتاب را کامل نکرده و قبل از تکمیل آن از دنیا رفته است. وی تنها روایات مربوط به سوره‌های حمد و بقره را آورده و در باره صحت یا ضعف احادیث بحثی نکرده است. وی همچنین مواردی را که جزو اسباب نزول نیست، در آن داخل کرده است. برخی گفته‌اند که اگر ابن حجر این کتاب را کامل کرده بود، مفصل‌ترین نوشتار در باب اسباب نزول فراهم می‌آمد<ref>أسباب النزول فی ضوء روایات أهل البیت، السید مجیب جواد جعفر الرفیعی، قم، ۱۴۲۱ ﻫ.</ref>؛
#العُجاب فی بیان الأسباب، از [[ابن حجر عسقلانی]]، [[ابن حجر]] این کتاب را کامل نکرده و قبل از تکمیل آن از دنیا رفته است. وی تنها روایات مربوط به سوره‌های حمد و بقره را آورده و در باره صحت یا ضعف احادیث بحثی نکرده است. وی همچنین مواردی را که جزو اسباب نزول نیست، در آن داخل کرده است. برخی گفته‌اند که اگر ابن حجر این کتاب را کامل کرده بود، مفصل‌ترین نوشتار در باب اسباب نزول فراهم می‌آمد<ref>أسباب النزول فی ضوء روایات أهل البیت، السید مجیب جواد جعفر الرفیعی، قم، ۱۴۲۱ ﻫ.</ref>؛
#لباب النقول فی أسباب النزول، از [[جلال الدین سیوطی]]، سیوطی در کتاب الاتقان، بر کتاب أسباب النزول واحدی خرده گرفته و می‌گوید:"هیچ‌کس در تألیف کتابی با این کیفیت، بر من پیشتاز نیست".
#لباب النقول فی أسباب النزول، از [[جلال الدین سیوطی]]، سیوطی در کتاب الاتقان، بر کتاب أسباب النزول واحدی خرده گرفته و می‌گوید: "هیچ‌کس در تألیف کتابی با این کیفیت، بر من پیشتاز نیست".
*برخی معاصران معتقدند که بیش‌تر کتاب‌های پیشینیان در باره [[اسباب نزول]]، فاقد هرگونه طرح عملی و سیستم و ترتیب منطقی است و در واقع، آن‌ها فقط به نقل روایات و آثار پرداخته‌اند و می‌توان این روایات را در میان اکثر کتب تفسیر نیز به دست آورد<ref>أسباب النزول، محمد باقر حجتی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵ ﻫ ش، ص ۱۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۳۴ - ۱۳۵.</ref>.
*برخی معاصران معتقدند که بیش‌تر کتاب‌های پیشینیان در باره [[اسباب نزول]]، فاقد هرگونه طرح عملی و سیستم و ترتیب منطقی است و در واقع، آن‌ها فقط به نقل روایات و آثار پرداخته‌اند و می‌توان این روایات را در میان اکثر کتب تفسیر نیز به دست آورد<ref>أسباب النزول، محمد باقر حجتی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵ ﻫ ش، ص ۱۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۳۴ - ۱۳۵.</ref>.
==کوشش‌های متأخران و معاصران در زمینه اسباب نزول==
==کوشش‌های متأخران و معاصران در زمینه اسباب نزول==
خط ۷۶: خط ۷۶:
*لعان مصدر باب مفاعله به معنای لعنت فرستادن بر همدیگر است. پس از نزول آیه چهارم سوره نور که می‌فرماید: کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار می‌دهند، سپس چهار گواه نمی‌آورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید.
*لعان مصدر باب مفاعله به معنای لعنت فرستادن بر همدیگر است. پس از نزول آیه چهارم سوره نور که می‌فرماید: کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار می‌دهند، سپس چهار گواه نمی‌آورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید.
*این حکم بر برخی از مسلمانان گران آمد؛ چرا که حتی اگر به چشم خود می‌دیدند که همسرشان مرتکب زنا شده است، تا زمانی که چهار شاهد نمی‌آوردند، نمی‌توانستند زن خود را متهم کنند. این مسأله برای شخصی به نام [[هلال بن امیه]] اتفاق افتاد و مطابق آیه بیان‌‌شده باید حدّ قذف بر او جاری می‌شد. در این هنگام آیات ششم تا نهم سوره نور نازل شد و این مشکل را به گونه‌ای دیگر حل کرد.
*این حکم بر برخی از مسلمانان گران آمد؛ چرا که حتی اگر به چشم خود می‌دیدند که همسرشان مرتکب زنا شده است، تا زمانی که چهار شاهد نمی‌آوردند، نمی‌توانستند زن خود را متهم کنند. این مسأله برای شخصی به نام [[هلال بن امیه]] اتفاق افتاد و مطابق آیه بیان‌‌شده باید حدّ قذف بر او جاری می‌شد. در این هنگام آیات ششم تا نهم سوره نور نازل شد و این مشکل را به گونه‌ای دیگر حل کرد.
*با نزول این آیات، [[پیغمبر]]{{صل}} شادمانه به [[هلال بن امیه]] فرمود:"خدا تو را گشایش داد و [[هلال بن امیه]] گفت: از پروردگار همین امید را داشتم"<ref>اسباب النزول، علی بن احمد واحدی نیشابوری، تحقیق عصام بن عبد المحسن الحمیدان، بیروت، مؤسسة الریّان، ۱۴۱۱ ﻫ، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲.</ref>.
*با نزول این آیات، [[پیغمبر]]{{صل}} شادمانه به [[هلال بن امیه]] فرمود: "خدا تو را گشایش داد و [[هلال بن امیه]] گفت: از پروردگار همین امید را داشتم"<ref>اسباب النزول، علی بن احمد واحدی نیشابوری، تحقیق عصام بن عبد المحسن الحمیدان، بیروت، مؤسسة الریّان، ۱۴۱۱ ﻫ، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲.</ref>.
*در این آیات به منظور تعمیم، از کلمه موصولی {{متن قرآن|الَّذِينَ}} و جمله صله استفاده شده است. از این‌رو تمام کسانی که به همسران خود نسبت کار ناشایست می‌دهند و چهار شاهد برای اثبات آن ندارند، مشمول این حکم می‌شوند و هیچ قرینه‌ای دالّ بر اختصاص آن وجود ندارد.
*در این آیات به منظور تعمیم، از کلمه موصولی {{متن قرآن|الَّذِينَ}} و جمله صله استفاده شده است. از این‌رو تمام کسانی که به همسران خود نسبت کار ناشایست می‌دهند و چهار شاهد برای اثبات آن ندارند، مشمول این حکم می‌شوند و هیچ قرینه‌ای دالّ بر اختصاص آن وجود ندارد.
#'''شهادت غیر مسلمانان و حدود اعتبار آن:''' در آیات ۱۰۶ و ۱۰۷ سوره مائده آمده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَأَصَابَتْكُم مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَ نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلاَ نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الآثِمِينَ فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ‏}}<ref> ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید  آنگاه سوگند به خداوند خورند  که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود.پس اگر دانسته شود که آن دو گواه خیانت کرده‌اند، دو تن دیگر از میان همان کسانی که آن دو شاهد سزاوارتر در حق آنان خیانت کردند، جای آن دو را می‌گیرند و به خداوند سوگند می‌خورند که: گواهی ما درست‌تر از گواهی آن دو تن است و ما (از راستی) تجاوز نکرده‌ایم که اگر کنیم بی‌گمان از ستمکاران خواهیم بود؛ سوره مائده، آیه:۱۰۶ - ۱۰۷.</ref>.
#'''شهادت غیر مسلمانان و حدود اعتبار آن:''' در آیات ۱۰۶ و ۱۰۷ سوره مائده آمده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَأَصَابَتْكُم مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَ نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلاَ نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الآثِمِينَ فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ‏}}<ref> ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید  آنگاه سوگند به خداوند خورند  که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود.پس اگر دانسته شود که آن دو گواه خیانت کرده‌اند، دو تن دیگر از میان همان کسانی که آن دو شاهد سزاوارتر در حق آنان خیانت کردند، جای آن دو را می‌گیرند و به خداوند سوگند می‌خورند که: گواهی ما درست‌تر از گواهی آن دو تن است و ما (از راستی) تجاوز نکرده‌ایم که اگر کنیم بی‌گمان از ستمکاران خواهیم بود؛ سوره مائده، آیه:۱۰۶ - ۱۰۷.</ref>.
خط ۸۹: خط ۸۹:
*این آیه اگر چه از نظر ساخت و ترکیب زبانی، مفهومی عام دارد؛ چرا که از موصول و صله استفاده شده است، امّا نباید در فهم مقصود گوینده تنها به مدلول منطقی الفاظ و ساخت آن‌ها توجه کرد، بلکه علاوه بر آن، باید بافت جمله و فضایی را که آن ترکیب در آن به کار رفته است، نیز در نظر گرفت. بافت خاصّ این آیه، که [[ولایت]] تصدّی "حكومت" و در ردیف ولایت خدا و [[رسول]] بر مردم است، دلالت می‌کند که از لفظ عامِ {عربی|اندازه=150%| {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ}} مدلولی خاص قصد شده باشد. بنا بر این، اگر چه آیه با لفظ عام آمده است، اما با توجه به قرائن مقالی و مقامی تنها بر یک نفر منطبق است.
*این آیه اگر چه از نظر ساخت و ترکیب زبانی، مفهومی عام دارد؛ چرا که از موصول و صله استفاده شده است، امّا نباید در فهم مقصود گوینده تنها به مدلول منطقی الفاظ و ساخت آن‌ها توجه کرد، بلکه علاوه بر آن، باید بافت جمله و فضایی را که آن ترکیب در آن به کار رفته است، نیز در نظر گرفت. بافت خاصّ این آیه، که [[ولایت]] تصدّی "حكومت" و در ردیف ولایت خدا و [[رسول]] بر مردم است، دلالت می‌کند که از لفظ عامِ {عربی|اندازه=150%| {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ}} مدلولی خاص قصد شده باشد. بنا بر این، اگر چه آیه با لفظ عام آمده است، اما با توجه به قرائن مقالی و مقامی تنها بر یک نفر منطبق است.
*آیه زیر به خوبی کاربرد لفظ عام و اراده معنای خاص را نشان می‌دهد: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ‏}}<ref> کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۳.</ref>.
*آیه زیر به خوبی کاربرد لفظ عام و اراده معنای خاص را نشان می‌دهد: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ‏}}<ref> کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۳.</ref>.
*این آیه جزء مجموعه آياتی است كه پس از جنگ بدر نازل شده است. اگر در این آیه، تنها معیار عمومیت لفظ را در نظر بگیریم، این امر مستلزم آن است که مراد از لفظ {{متن قرآن|النَّاسَ}} در هر دو مورد "همه انسان‌ها" باشد و آن‌گاه آیه این‌گونه معنا می‌شود که همه‌ انسان‌ها به آن مؤمنان گفته‌اند که همه‌ انسان‌ها برای جنگ با شما گرد آمده‌اند، در حالی که مسلماً مراد، برخی از انسان‌ها بوده است. زیرا گویندگان سخن، غیر از افرادی هستند که در باره آنان سخن به میان آمده است. مراد از الناسِ اول، نعیم بن سعید است و مراد از الناسِ دوم، ابو سفیان و یاران او هستند<ref>ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، بیروت، مؤسسة الأَعلمی للمطبوعات، ۱۹۹۵م، ج ۲، ص ۴۵۰.</ref>. [[ابو علی فارسی]] گفته است:"دلیلِ آن‌که منظور از کلمه {{متن قرآن|النَّاسَ}} در جمله {{متن قرآن|قَالَ لَهُمُ النَّاسُ}} یک تن است، آیه بعدیِ آن است که می‌گوید: {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ‏}}<ref> جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۵.</ref>؛ در این آیه با لفظ {{متن قرآن|ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ}} به یک فرد معین اشاره شده است<ref>ر.ک: البرهان فی علوم القرآن، بدر الدین زرکشی، تحقیق یوسف عبد الرحمن بن مرعشلی، ص ۴۶ ـ ۴۷؛ معنای متن، نصر حامد ابو زید، ترجمۀ مرتضی کریمی‌نیا، تهران، طرح نو، ص ۱۹۳.</ref>.
*این آیه جزء مجموعه آياتی است كه پس از جنگ بدر نازل شده است. اگر در این آیه، تنها معیار عمومیت لفظ را در نظر بگیریم، این امر مستلزم آن است که مراد از لفظ {{متن قرآن|النَّاسَ}} در هر دو مورد "همه انسان‌ها" باشد و آن‌گاه آیه این‌گونه معنا می‌شود که همه‌ انسان‌ها به آن مؤمنان گفته‌اند که همه‌ انسان‌ها برای جنگ با شما گرد آمده‌اند، در حالی که مسلماً مراد، برخی از انسان‌ها بوده است. زیرا گویندگان سخن، غیر از افرادی هستند که در باره آنان سخن به میان آمده است. مراد از الناسِ اول، نعیم بن سعید است و مراد از الناسِ دوم، ابو سفیان و یاران او هستند<ref>ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، بیروت، مؤسسة الأَعلمی للمطبوعات، ۱۹۹۵م، ج ۲، ص ۴۵۰.</ref>. [[ابو علی فارسی]] گفته است: "دلیلِ آن‌که منظور از کلمه {{متن قرآن|النَّاسَ}} در جمله {{متن قرآن|قَالَ لَهُمُ النَّاسُ}} یک تن است، آیه بعدیِ آن است که می‌گوید: {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ‏}}<ref> جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۵.</ref>؛ در این آیه با لفظ {{متن قرآن|ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ}} به یک فرد معین اشاره شده است<ref>ر.ک: البرهان فی علوم القرآن، بدر الدین زرکشی، تحقیق یوسف عبد الرحمن بن مرعشلی، ص ۴۶ ـ ۴۷؛ معنای متن، نصر حامد ابو زید، ترجمۀ مرتضی کریمی‌نیا، تهران، طرح نو، ص ۱۹۳.</ref>.
*نتیجه آن‌که در موضوع "عمومیت لفظ" و "خصوصیت سبب" باید هم به ساخت و ترکیب منطقی مفاهیم، و هم به بافت و سیاق زبانیِ درونِ متن توجه کرد و چه بسا عدم توجه به یکی از این دو مورد، سبب اختصاص یا تعمیم بی‌مورد شود<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۴۳ - ۱۴۵.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۳۲ - ۱۴۵.</ref>.
*نتیجه آن‌که در موضوع "عمومیت لفظ" و "خصوصیت سبب" باید هم به ساخت و ترکیب منطقی مفاهیم، و هم به بافت و سیاق زبانیِ درونِ متن توجه کرد و چه بسا عدم توجه به یکی از این دو مورد، سبب اختصاص یا تعمیم بی‌مورد شود<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۴۳ - ۱۴۵.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۳۲ - ۱۴۵.</ref>.
==نقش اسباب نزول در تفسیر قرآن==
==نقش اسباب نزول در تفسیر قرآن==
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
*'''فرض سوم:'''در این فرض، بیش از یک روایت صحیح است، ولی هیچ‌کدام از آن‌ها دارای مرجّح نیست كه بتوان آن را بر روایات دیگر مقدم دانست. امّا می‌توان بین آن‌ها را جمع کرد و تمامی آن‌ها را به عنوان اسباب نزول آیه یا آیات مورد‌ نظر تلقی نمود و این در صورتی است که فاصله زمانی میان آن‌ها طولانی نباشد. در این صورت گفته‌اند که مانعی ندارد آیه یا آیاتی از قرآن بر اثر وقوع چند حادثه و پیش‌آمد نازل شده باشد. به عنوان مثال در باره نزول آیات مربوط به "لعان" دو روایت آمده است که یکی در باره "[[هلال بن امیّه]]" و دیگری در باره "[[عُوَیمر بن حارث]]" است. این دو روایت هر دو صحیح است و هیچ‌کدام بر دیگری برتری ندارد<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، عبد‌العظیم زرقانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۸۸، ج ۱، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۰.</ref>.
*'''فرض سوم:'''در این فرض، بیش از یک روایت صحیح است، ولی هیچ‌کدام از آن‌ها دارای مرجّح نیست كه بتوان آن را بر روایات دیگر مقدم دانست. امّا می‌توان بین آن‌ها را جمع کرد و تمامی آن‌ها را به عنوان اسباب نزول آیه یا آیات مورد‌ نظر تلقی نمود و این در صورتی است که فاصله زمانی میان آن‌ها طولانی نباشد. در این صورت گفته‌اند که مانعی ندارد آیه یا آیاتی از قرآن بر اثر وقوع چند حادثه و پیش‌آمد نازل شده باشد. به عنوان مثال در باره نزول آیات مربوط به "لعان" دو روایت آمده است که یکی در باره "[[هلال بن امیّه]]" و دیگری در باره "[[عُوَیمر بن حارث]]" است. این دو روایت هر دو صحیح است و هیچ‌کدام بر دیگری برتری ندارد<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، عبد‌العظیم زرقانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۸۸، ج ۱، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۰.</ref>.
*'''فرض چهارم:'''مطابق این فرض دو یا چند روایت صحیح وجود دارد که هیچ یک بر دیگری ترجیح ندارد و هر کدام اسباب نزول متفاوتی را نقل کرده‌اند. علاوه بر این، متن آن‌ها نیز قابل جمع نیست. برای مثال در مورد نزول آیه {{متن قرآن|وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرِينَ}}<ref> و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۶.</ref> دو روایت است که یک روایت، نزول آن را پس از جنگ اُحد و روایت دیگر نزول آن را در روز فتح مکه ذکر کرده است<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، عبد‌العظیم زرقانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۸۸، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref>.
*'''فرض چهارم:'''مطابق این فرض دو یا چند روایت صحیح وجود دارد که هیچ یک بر دیگری ترجیح ندارد و هر کدام اسباب نزول متفاوتی را نقل کرده‌اند. علاوه بر این، متن آن‌ها نیز قابل جمع نیست. برای مثال در مورد نزول آیه {{متن قرآن|وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرِينَ}}<ref> و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۶.</ref> دو روایت است که یک روایت، نزول آن را پس از جنگ اُحد و روایت دیگر نزول آن را در روز فتح مکه ذکر کرده است<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، عبد‌العظیم زرقانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۸۸، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref>.
*بسیاری از محققان در مورد این فرض معتقدند که باید این روایات را بر تعدّد و تکرار نزول آیه یا آیات حمل نمود<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، عبد‌العظیم زرقانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۸۸، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref>. تعدّد نزول اگر چه امری ممکن است، امّا وقتی آیه‌ای تنها یک بار در قرآن کریم ثبت شده است، بسیار بعید می‌نُماید که بیش از یک بار نازل شده باشد. از این‌رو در این‌گونه موارد بهتر است بگوییم که احتمالاً [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در برخی از حوادثِ ذکر شده، آیه یا آیات مورد نظر را که قبلاً نازل شده بود، تلاوت کرده است. بنا بر این، آیه مورد نظر به سبب حادثه‌ای خاص نازل شده و به مناسبت در حادثه یا حوادث دیگر نیز تلاوت شده است. *[[سیوطی]] در این‌باره می‌نویسد:"گاهی در یکی از دو روایت، عبارت {{عربی|" فَتَلا فِیهِم‏‏ ‏‏‏‏‏"}} آمده است، امّا دیگران آن را {{عربی|"فَنَزَلَ"}} دانسته‌اند. نمونه آن روایتی است که ترمذی آن را صحیح دانسته و از [[ابن عباس]] چنین نقل کرده است: "یکبار شخصی یهودی با [[پیامبر]]{{صل}} برخورد کرد و از او پرسید: یا ابا القاسم! اگر خداوند آسمان‌ها را این‌گونه، زمین را آن‌گونه، آب را چنین، کوه‌ها را چنان و سایر مخلوقات را به این صورت قرار می‌داد، بهتر نبود؟ پس خداوند این آیه را نازل کرد: {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُواْ أَنتُمْ وَلاَ آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ }}<ref> و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند که گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی فرو نفرستاده است؛ بگو: کتابی را که موسی آورد چه کسی فرو فرستاد؟ که فروغی و رهنمودی برای مردم بود، آن را بر کاغذهایی می‌نگارید، (برخی از) آن را آشکار می‌دارید و بسیاری (دیگر) را پنهان می‌کنید؛ و آنچه شما و پدرانتان نمی‌دانستید به شما آموخته شد. بگو: خداوند (این قرآن را فرستاده است)؛ سپس آنان رها کن در بیهودگی‌شان به بازی پردازند؛ سوره انعام، آیه:۹۱.</ref> امّا در واقع، روایت چنین است که [[رسول خدا]]{{صل}} این آیه را تلاوت نمود و همین درست است، چرا‌ که این آیه مکّی است<ref>ر.ک: التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۴۲۴؛ الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ۱، ص ۲۶۷ ـ ۲۶۶.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۴۸ - ۱۵۰.</ref>.
*بسیاری از محققان در مورد این فرض معتقدند که باید این روایات را بر تعدّد و تکرار نزول آیه یا آیات حمل نمود<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، عبد‌العظیم زرقانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۸۸، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref>. تعدّد نزول اگر چه امری ممکن است، امّا وقتی آیه‌ای تنها یک بار در قرآن کریم ثبت شده است، بسیار بعید می‌نُماید که بیش از یک بار نازل شده باشد. از این‌رو در این‌گونه موارد بهتر است بگوییم که احتمالاً [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در برخی از حوادثِ ذکر شده، آیه یا آیات مورد نظر را که قبلاً نازل شده بود، تلاوت کرده است. بنا بر این، آیه مورد نظر به سبب حادثه‌ای خاص نازل شده و به مناسبت در حادثه یا حوادث دیگر نیز تلاوت شده است. *[[سیوطی]] در این‌باره می‌نویسد: "گاهی در یکی از دو روایت، عبارت {{عربی|" فَتَلا فِیهِم‏‏ ‏‏‏‏‏"}} آمده است، امّا دیگران آن را {{عربی|"فَنَزَلَ"}} دانسته‌اند. نمونه آن روایتی است که ترمذی آن را صحیح دانسته و از [[ابن عباس]] چنین نقل کرده است: "یکبار شخصی یهودی با [[پیامبر]]{{صل}} برخورد کرد و از او پرسید: یا ابا القاسم! اگر خداوند آسمان‌ها را این‌گونه، زمین را آن‌گونه، آب را چنین، کوه‌ها را چنان و سایر مخلوقات را به این صورت قرار می‌داد، بهتر نبود؟ پس خداوند این آیه را نازل کرد: {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُواْ أَنتُمْ وَلاَ آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ }}<ref> و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند که گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی فرو نفرستاده است؛ بگو: کتابی را که موسی آورد چه کسی فرو فرستاد؟ که فروغی و رهنمودی برای مردم بود، آن را بر کاغذهایی می‌نگارید، (برخی از) آن را آشکار می‌دارید و بسیاری (دیگر) را پنهان می‌کنید؛ و آنچه شما و پدرانتان نمی‌دانستید به شما آموخته شد. بگو: خداوند (این قرآن را فرستاده است)؛ سپس آنان رها کن در بیهودگی‌شان به بازی پردازند؛ سوره انعام، آیه:۹۱.</ref> امّا در واقع، روایت چنین است که [[رسول خدا]]{{صل}} این آیه را تلاوت نمود و همین درست است، چرا‌ که این آیه مکّی است<ref>ر.ک: التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۴۲۴؛ الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ۱، ص ۲۶۷ ـ ۲۶۶.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۴۸ - ۱۵۰.</ref>.


==وحدت سبب نزول و تعدّد نازل==
==وحدت سبب نزول و تعدّد نازل==
*این موضوع، عکس موضوع قبلی را ترسیم می‌کند؛ به این معنی که یک سبب‌ نزول در مورد آیاتِ متعدّد و متفاوتی ذکر شده باشد. در این مورد گفته‌اند که هیچ مانعی وجود ندارد که آیات متعدّدی در باره یک حادثه نازل شده باشد. *نمونه آن روایت [[ترمذی]] و [[حاکم نیشابوری]] از [[امّ سلمه]] است که گفت:"ای [[رسول خدا]]، هیچ نمی‌شنوم که خداوند از هجرت زنان یاد کند". پس خداوند این آیه را نازل کرد: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref> آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن- که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۹۵.</ref>.
*این موضوع، عکس موضوع قبلی را ترسیم می‌کند؛ به این معنی که یک سبب‌ نزول در مورد آیاتِ متعدّد و متفاوتی ذکر شده باشد. در این مورد گفته‌اند که هیچ مانعی وجود ندارد که آیات متعدّدی در باره یک حادثه نازل شده باشد. *نمونه آن روایت [[ترمذی]] و [[حاکم نیشابوری]] از [[امّ سلمه]] است که گفت: "ای [[رسول خدا]]، هیچ نمی‌شنوم که خداوند از هجرت زنان یاد کند". پس خداوند این آیه را نازل کرد: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref> آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن- که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۹۵.</ref>.
*همچنین [[حاکم نیشابوری]] از [[امّ سلمه]] نقل می‌کند که گفت:"به رسول خدا عرض کردم: چگونه است که مردان را یاد می‌کنی، اما از زنان چیزی نمی‌گویی؟ آن وقت آیه {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ}}<ref> سوره احزاب، آیه:۳۵.</ref> و آیه {{متن قرآن|أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم}} نازل شد".
*همچنین [[حاکم نیشابوری]] از [[امّ سلمه]] نقل می‌کند که گفت: "به رسول خدا عرض کردم: چگونه است که مردان را یاد می‌کنی، اما از زنان چیزی نمی‌گویی؟ آن وقت آیه {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ}}<ref> سوره احزاب، آیه:۳۵.</ref> و آیه {{متن قرآن|أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم}} نازل شد".
*هم او در جای دیگر از [[امّ سلمه]] روایت می‌کند که به [[پیامبر]]{{صل}} گفت:"چگونه مردان به جنگ می‌روند، اما زنان را جهادی نیست و نیمِ مردان ارث می‌برند؟. و خداوند آیه{{متن قرآن|وَلاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref> و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند  بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره نساء، آیه:۳۲.</ref> و آیه {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ}}<ref> سوره احزاب، آیه:۳۵.</ref> را نازل کرد<ref>ر.ک: التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۴۲۴؛ الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ۱، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵.</ref>.
*هم او در جای دیگر از [[امّ سلمه]] روایت می‌کند که به [[پیامبر]]{{صل}} گفت: "چگونه مردان به جنگ می‌روند، اما زنان را جهادی نیست و نیمِ مردان ارث می‌برند؟. و خداوند آیه{{متن قرآن|وَلاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref> و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند  بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره نساء، آیه:۳۲.</ref> و آیه {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ}}<ref> سوره احزاب، آیه:۳۵.</ref> را نازل کرد<ref>ر.ک: التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۴۲۴؛ الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ۱، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵.</ref>.
*امّا بعید است که آیات متعدّد سوره‌های مختلف، که نزول هر یک مربوط به زمانی خاص است، دارای یک سبب نزول باشد. *یکی از معاصران در این‌باره می‌نویسد:"با توجه به آیات متعدّد در سوره‌های مختلف، كه هر یک در زمانی نازل شده است، در این موارد با آیات متعدّد در یک حادثه واحد مواجه نیستیم. پس باید به دنبال نخستینِ این آیات در ترتیب نزول بگردیم. یعنی این آیات را بر اساس زمان نزول مرتب کنیم. در اینجا تنها یک پرسش از سوی [[امّ سلمه]] طرح شده است و از آن پس، متن قرآنی همواره در مواضع مختلف به این پرسش پاسخ گفته و در این کار، جنس زن و مرد را با الفاظ خاصّ خودشان یاد کرده است"<ref>ر.ک: معنای متن: پژوهشی در علوم قرآن، نصر حامد ابو زید، ترجمۀ مرتضی کریمی‌نیا، تهران، طرح نو، ۱۳۸۰ ﻫ. ش، ص ۲۰۸.</ref>
*امّا بعید است که آیات متعدّد سوره‌های مختلف، که نزول هر یک مربوط به زمانی خاص است، دارای یک سبب نزول باشد. *یکی از معاصران در این‌باره می‌نویسد: "با توجه به آیات متعدّد در سوره‌های مختلف، كه هر یک در زمانی نازل شده است، در این موارد با آیات متعدّد در یک حادثه واحد مواجه نیستیم. پس باید به دنبال نخستینِ این آیات در ترتیب نزول بگردیم. یعنی این آیات را بر اساس زمان نزول مرتب کنیم. در اینجا تنها یک پرسش از سوی [[امّ سلمه]] طرح شده است و از آن پس، متن قرآنی همواره در مواضع مختلف به این پرسش پاسخ گفته و در این کار، جنس زن و مرد را با الفاظ خاصّ خودشان یاد کرده است"<ref>ر.ک: معنای متن: پژوهشی در علوم قرآن، نصر حامد ابو زید، ترجمۀ مرتضی کریمی‌نیا، تهران، طرح نو، ۱۳۸۰ ﻫ. ش، ص ۲۰۸.</ref>
*در مورد مثال مذکور، برخی دیگر از محققان معاصر معتقدند که با توجه به روایات دیگری که در این‌باره رسیده است، این آیات متعدّد، اسباب نزول متعدّد دارد و سیوطی، با تکلّف، خواسته است تا از طریق انتخاب پاره‌ای از احادیث، مثالی برای وحدت سبب و تعدّد نازل ارائه دهد<ref>أسباب النزول، محمد باقر حجتی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵ ﻫ ش، ص ۲۴۴.</ref>. برای وحدت سبب و تعدّد نازل مثال‌های دیگری نیز ذکر شده است که آن‌ها نیز خالی از اشکال نیستند<ref>أسباب النزول، محمد باقر حجتی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵ ﻫ ش، ص ۲۴۴ - ۲۵۶.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۵۰ - ۱۵۱.</ref>.
*در مورد مثال مذکور، برخی دیگر از محققان معاصر معتقدند که با توجه به روایات دیگری که در این‌باره رسیده است، این آیات متعدّد، اسباب نزول متعدّد دارد و سیوطی، با تکلّف، خواسته است تا از طریق انتخاب پاره‌ای از احادیث، مثالی برای وحدت سبب و تعدّد نازل ارائه دهد<ref>أسباب النزول، محمد باقر حجتی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵ ﻫ ش، ص ۲۴۴.</ref>. برای وحدت سبب و تعدّد نازل مثال‌های دیگری نیز ذکر شده است که آن‌ها نیز خالی از اشکال نیستند<ref>أسباب النزول، محمد باقر حجتی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵ ﻫ ش، ص ۲۴۴ - ۲۵۶.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۵۰ - ۱۵۱.</ref>.


==اعتبار روایات اسباب نزول==
==اعتبار روایات اسباب نزول==
*از آنجا که روایات اسباب نزول، مانند بقیه روایاتی که از [[اهل سنت]] رسیده است، پس از گذشت یک قرن تدوین شده است، لذا احتمال جعل، تحریف و نیز تطبیق نابجای قصص اسباب نزول بر آیات قرآن در این روایات دور از ذهن نیست. [[علامه طباطبایی]] در باره روایات اسباب نزول و میزان اعتبار آن‌ها می‌نویسد:"تتبع این روایات و تأمل كافی در اطراف آن‌ها، انسان را نسبت به آن‌ها بدبین می‌كند؛ از سیاق بسیاری از آن‌ها پیدا است كه راوی، ارتباط نزول آیه را در باره حادثه و واقعه از طریق مشافهه و تحمل و حفظ به دست نیاورده، بلكه قصه را حكایت می‌كند، سپس آیاتی را كه از جهت معنا مناسب قصه است، به قصه ارتباط می‌دهد و در نتیجه سبب نزولی كه در حدیث ذكر شده، سبب نظری و اجتهادی است، نه سبب نزولی كه از راه مشاهده و ضبط به دست آمده باشد. گواه این سخن آن است كه در خلال این روایات، تناقض بسیار به چشم می‌خورد؛ به این معنا كه در بسیاری از آیات قرآنی، ذیل هر آیه چندین سبب نزول متناقض همدیگر نقل شده است كه هرگز با هم جمع نمی‌شوند. حتی گاهی از یک شخص، مانند ابن عباس یا غیر او، در یک آیه معین چندین سبب نزول روایت شده است"<ref>قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۵ ﻫ، ش، چاپ هشتم، ص ۱۱۸.</ref>.
*از آنجا که روایات اسباب نزول، مانند بقیه روایاتی که از [[اهل سنت]] رسیده است، پس از گذشت یک قرن تدوین شده است، لذا احتمال جعل، تحریف و نیز تطبیق نابجای قصص اسباب نزول بر آیات قرآن در این روایات دور از ذهن نیست. [[علامه طباطبایی]] در باره روایات اسباب نزول و میزان اعتبار آن‌ها می‌نویسد: "تتبع این روایات و تأمل كافی در اطراف آن‌ها، انسان را نسبت به آن‌ها بدبین می‌كند؛ از سیاق بسیاری از آن‌ها پیدا است كه راوی، ارتباط نزول آیه را در باره حادثه و واقعه از طریق مشافهه و تحمل و حفظ به دست نیاورده، بلكه قصه را حكایت می‌كند، سپس آیاتی را كه از جهت معنا مناسب قصه است، به قصه ارتباط می‌دهد و در نتیجه سبب نزولی كه در حدیث ذكر شده، سبب نظری و اجتهادی است، نه سبب نزولی كه از راه مشاهده و ضبط به دست آمده باشد. گواه این سخن آن است كه در خلال این روایات، تناقض بسیار به چشم می‌خورد؛ به این معنا كه در بسیاری از آیات قرآنی، ذیل هر آیه چندین سبب نزول متناقض همدیگر نقل شده است كه هرگز با هم جمع نمی‌شوند. حتی گاهی از یک شخص، مانند ابن عباس یا غیر او، در یک آیه معین چندین سبب نزول روایت شده است"<ref>قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۵ ﻫ، ش، چاپ هشتم، ص ۱۱۸.</ref>.
*ایشان پس از تردید در اعتبار روایات اسباب نزول، روش تعامل صحیح با آن‌ها را چنین بیان می‌کند:"سبب نزولی كه ذیل آیه‌ای وارد شده است، در صورتی كه خبر متواتر یا قطعی‌ الصدور نباشد، باید به آیه مورد بحث عرضه شود و تنها در صورتی كه مضمون آیه و قرائن موجود در اطراف آیه با آن سازگار بود، به سبب نزول نام‌برده اعتماد می شود. به این ترتیب اگر چه مقدار زیادی از اسباب نزول سقوط می‌كند، ولی آنچه از آن‌ها می‌ماند، كسب اعتبار می‌كند<ref>قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۵ ﻫ، ش، چاپ هشتم، ص ۱۲۰.</ref>.
*ایشان پس از تردید در اعتبار روایات اسباب نزول، روش تعامل صحیح با آن‌ها را چنین بیان می‌کند: "سبب نزولی كه ذیل آیه‌ای وارد شده است، در صورتی كه خبر متواتر یا قطعی‌ الصدور نباشد، باید به آیه مورد بحث عرضه شود و تنها در صورتی كه مضمون آیه و قرائن موجود در اطراف آیه با آن سازگار بود، به سبب نزول نام‌برده اعتماد می شود. به این ترتیب اگر چه مقدار زیادی از اسباب نزول سقوط می‌كند، ولی آنچه از آن‌ها می‌ماند، كسب اعتبار می‌كند<ref>قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۵ ﻫ، ش، چاپ هشتم، ص ۱۲۰.</ref>.
*واقعیت دیگر آن است که اسناد کم‌تر از نیمی از روایات اسباب نزول به تابعین ختم می‌شود که گفته آن‌ها را نمی‌توان حجت دانست مگر آن‌که طرق آن متعدّد باشد<ref>ر. ک: الصحیح المسند من اسباب النزول، ابو عبد الرحمن مقبل بن هادی الوادعی، یمن، مکتبة دار القدس، چاپ دوم، ۱۴۱۵ ﻫ، ص ۱۷.</ref>.
*واقعیت دیگر آن است که اسناد کم‌تر از نیمی از روایات اسباب نزول به تابعین ختم می‌شود که گفته آن‌ها را نمی‌توان حجت دانست مگر آن‌که طرق آن متعدّد باشد<ref>ر. ک: الصحیح المسند من اسباب النزول، ابو عبد الرحمن مقبل بن هادی الوادعی، یمن، مکتبة دار القدس، چاپ دوم، ۱۴۱۵ ﻫ، ص ۱۷.</ref>.
*مطابق نظر [[اهل سنت]]، که همه صحابه را عادل می‌دانند، روایات صحابیان [[پیامبر]] در حکم حدیث مرفوع [[پیامبر]] است، چرا ‌که مستند صحابی در نقل روایت، یا سماع و نقل، و یا مشاهده است و نمی‌توان گفت که از رأی خود سخن گفته است<ref>جامع النقول فی اسباب النزول و شرح آیاتها، ابن خلیفۀ علیوی، ریاض، ۱۴۰۴ ﻫ، ص ۱۲.</ref>. اما این امر در صورتی است که طریق منتهی به صحابه، طریق صحیحی باشد و خود، شاهد نزول بوده باشند.
*مطابق نظر [[اهل سنت]]، که همه صحابه را عادل می‌دانند، روایات صحابیان [[پیامبر]] در حکم حدیث مرفوع [[پیامبر]] است، چرا ‌که مستند صحابی در نقل روایت، یا سماع و نقل، و یا مشاهده است و نمی‌توان گفت که از رأی خود سخن گفته است<ref>جامع النقول فی اسباب النزول و شرح آیاتها، ابن خلیفۀ علیوی، ریاض، ۱۴۰۴ ﻫ، ص ۱۲.</ref>. اما این امر در صورتی است که طریق منتهی به صحابه، طریق صحیحی باشد و خود، شاهد نزول بوده باشند.
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش