فرقههای انحرافی مهدویت کدامند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۲
، ۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
| مدخل وابسته = | | مدخل وابسته = | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخدهندگان = | | پاسخدهندگان = ۴ پاسخ | ||
}} | }} | ||
'''فرقههای انحرافی [[مهدویت]] کدامند؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''فرقههای انحرافی [[مهدویت]] کدامند؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
:::::*'''ادّعاهای میرزا [[حسین علی نوری]]:''' باب، در چند جای کتاب بیان، [[ظهور]] شخص بزرگی در آینده بسیار دور را [[پیشگویی]] کرده، با عبارت "من یُظهرهُ [[الله]]" یعنی کسی که [[خدا]] او را [[آشکار]] خواهد ساخت از او خبر داده و [[بابیان]] را به [[اطاعت]] از او [[دعوت]] کرده بود. با اینکه این [[بشارت]] در بیانِ باب به [[حدود]] ۲۰۰۰ سال پس از [[آیین]] باب مربوط میشد، [[حسین]] [[علی]] نوری پس از [[حدود]] ۱۸ سال مدعی [[مقام]] "من یُظهرهٌ [[الله]]" شد و کتاب «اقدس»<ref> این کتاب شامل احکام و تعالیم اصلی بهائیان است.</ref> را نگاشت. [[بهاء الله]] مدعی شد که [[پیامبری]] است که [[پس از ظهور]] باب و [[دین]] او، با دیگر [[آیین]] جدیدی به نام [[بهائیت]] آورده و [[دین]] بیان را [[نسخ]] کرده است. ولی او به [[ادعای پیامبری]] اکتفا نکرد و ادّعا کرد که [[خدا]] در او تجسّم یافته است. او شهر [[عکّا]] را زندان و خود را خدای زندانی شمرده و نوشته است: «لا اله الّا أنا المسجون الفرید»<ref> کتاب مبین، ص ۳۹۶.</ref> یعنی هیچ خدایی جز من که [در [[عکّا]]] زندانی شده و یگانه هستم وجود ندارد! او درباره [[عظمت]] و بزرگی مقامش نوشته است: این [[مقام]] (یعنی [[مقام]] [[بهاء الله]]) .... همه کارهایش صواب است که [[خطا]] در آن نباشد. روی این اصل، اگر او را شراب بنامد، به [[آسمان]]، [[زمین]] بگوید، به [[نور]] [[آتش]] گوید، [[حق]] است و درآن شکی نیست. کسی [[حق]] ندارد بر او اعتراض کند... هرکه به او اعتراض کند، از کسانی شمرده خواهد شد که به گفتار [[خدا]] اعتراض کرده باشد. او هرچه کند –از خوب و بد- سؤال نمیشود؛ امّا همه شما از همه کردارتان پرسیده خواهید شد... اگر کار صواب را ناصواب شمرده، [[کفر]] را [[ایمان]] بگیرد، [[حق]] با اوست... اگر به سوی راست، چپ اطلاق کند؛ اگر گوید سوی جنوب، شمال است؛ [[حق]] با اوست و نباید در گفتار و کردار او [[شک]] کرد؛ چون او و کردارش [[پسندیده]] و [[دستورات]] او [[مطاع]] است.<ref> شیخگری، بابیگری، بهائیگری، ص ۱۸۹.</ref> | :::::*'''ادّعاهای میرزا [[حسین علی نوری]]:''' باب، در چند جای کتاب بیان، [[ظهور]] شخص بزرگی در آینده بسیار دور را [[پیشگویی]] کرده، با عبارت "من یُظهرهُ [[الله]]" یعنی کسی که [[خدا]] او را [[آشکار]] خواهد ساخت از او خبر داده و [[بابیان]] را به [[اطاعت]] از او [[دعوت]] کرده بود. با اینکه این [[بشارت]] در بیانِ باب به [[حدود]] ۲۰۰۰ سال پس از [[آیین]] باب مربوط میشد، [[حسین]] [[علی]] نوری پس از [[حدود]] ۱۸ سال مدعی [[مقام]] "من یُظهرهٌ [[الله]]" شد و کتاب «اقدس»<ref> این کتاب شامل احکام و تعالیم اصلی بهائیان است.</ref> را نگاشت. [[بهاء الله]] مدعی شد که [[پیامبری]] است که [[پس از ظهور]] باب و [[دین]] او، با دیگر [[آیین]] جدیدی به نام [[بهائیت]] آورده و [[دین]] بیان را [[نسخ]] کرده است. ولی او به [[ادعای پیامبری]] اکتفا نکرد و ادّعا کرد که [[خدا]] در او تجسّم یافته است. او شهر [[عکّا]] را زندان و خود را خدای زندانی شمرده و نوشته است: «لا اله الّا أنا المسجون الفرید»<ref> کتاب مبین، ص ۳۹۶.</ref> یعنی هیچ خدایی جز من که [در [[عکّا]]] زندانی شده و یگانه هستم وجود ندارد! او درباره [[عظمت]] و بزرگی مقامش نوشته است: این [[مقام]] (یعنی [[مقام]] [[بهاء الله]]) .... همه کارهایش صواب است که [[خطا]] در آن نباشد. روی این اصل، اگر او را شراب بنامد، به [[آسمان]]، [[زمین]] بگوید، به [[نور]] [[آتش]] گوید، [[حق]] است و درآن شکی نیست. کسی [[حق]] ندارد بر او اعتراض کند... هرکه به او اعتراض کند، از کسانی شمرده خواهد شد که به گفتار [[خدا]] اعتراض کرده باشد. او هرچه کند –از خوب و بد- سؤال نمیشود؛ امّا همه شما از همه کردارتان پرسیده خواهید شد... اگر کار صواب را ناصواب شمرده، [[کفر]] را [[ایمان]] بگیرد، [[حق]] با اوست... اگر به سوی راست، چپ اطلاق کند؛ اگر گوید سوی جنوب، شمال است؛ [[حق]] با اوست و نباید در گفتار و کردار او [[شک]] کرد؛ چون او و کردارش [[پسندیده]] و [[دستورات]] او [[مطاع]] است.<ref> شیخگری، بابیگری، بهائیگری، ص ۱۸۹.</ref> | ||
:::::*'''[[جانشینان]] بهاء:''' طبق منابع [[بهائی]]،<ref> کتاب عَهْدِی، مجموعه الواح بهاءالله، ص ۳۹۹.</ref> [[حسین]] [[علی]] نوری پیش از [[مرگ]] به [[جانشینی]] [[فرزند]] بزرگترش [[عباس]] افندی وصیّت کرد و [[فرزند]] دیگرش [[محمد]] [[علی]] افندی را به عنوان [[جانشین]] [[عباس]] افندی قرار داد؛ ولی بلافاصله پس از [[مرگ]] بهاء، بین دو برادر [[اختلاف]] شد<ref> ر.ک: مکاتیب، ج ۱، ص ۴۴۲ و ۴۴۳.</ref> و این [[اختلاف]] به جمعیت [[بهائی]] هم کشیده شد. سرانجام [[عباس]] افندی بر برادر کوچکتر [[غلبه]] کرد و رسماً رئیس [[بهائیان]] شد. [[عباس]] افندی معروف به [[عبدالبهاء]] در سال ۱۲۶۰ ق در [[تهران]] به [[دنیا]] آمد و از سن نه سالگی در تبعیدهای بهاءالله همراه او بود و تجربههای لازم را از پدر آموخت. [[عبدالبهاء]] در سال ۱۳۲۸ ق به مدت سه سال در اروپا و آمریکا رفت که این سفرها بر نگرش و [[عقاید]] او تأثیر زیادی داشت و سبب شد تا او [[مکتب]] بهاء را با آنچه در غرب تحت عناوین روشنفکری و مدرنیسم اومانیسم رایج بود، تطبیق دهد. او تعالیمی را به عنوان [[تعالیم]] اصلی بهاء مطرح کرد که به [[تعالیم]] [[دوازدهگانه]] معروف است.<ref> جامعه بهائی عشق آباد، ص ۱۸۵.</ref> پس از [[عباس]] افندی، "[[شوقی افندی]]" معروف به شوقی ربّانی [[ریاست]] [[بهائیان]] را به عهده گرفت. او نوه دختری [[عبدالبهاء]] و ملقب به "ولیّ أمر" بود که مدتی در دانشگاه آکسفورد [[انگلستان]] تحصیل میکرد؛ ولی در پی [[مرگ]] [[عبدالبهاء]]، تحصیل او ناتمام ماند.<ref> کشف الحیل، ص ۲۱۲.</ref> او با شعار [[برابری]] [[زن]] و مرد، [[دستور]] برداشتن [[حجاب]] را صادر کرد و به [[بهائیان]] [[دستور]] داد تا بیحجابی را قبل از هر جای دیگر در [[ایران]] ترویج کنند. با توجّه به اینکه او به [[رذائل اخلاقی]] آلوده بود،<ref> خاطرات زندگی صبحی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ص ۶۱.</ref> [[انتخاب]] او به [[رهبری]] [[بهائیان]] موجب [[اختلاف]] و انشعابهای تازهای در [[بهائیت]] شد.<ref> انشعاب در بهائیت، ص ۱۵۵.</ref> طبق [[وصیت]] [[عبدالبهاء]] باید [[رهبری]] [[بهائیت]] در [[خاندان]] [[شوقی افندی]] به صورت موروثی باقی میماند؛ اما بر خلاف پیشبینی [[بهاء الله]] و [[عبدالبهاء]] [[شوقی افندی]] [[صاحب]] [[فرزند]] نشد و به همین سبب برای اداره جامعۀ [[بهائی]]، تشکیلاتی به نام "[[بیت العدل]]" را ایجاد کرد؛ ولی پس از [[مرگ]] شوقی به سال ۱۳۷۷ ق بار دیگر [[اختلاف]] در [[رهبری]] بالا گرفت و با اینکه شوقی، "چارلز میسن ریمی" -فرزند یکی از [[روحانیون]] ارتدوکس- را به [[جانشینی]] خود [[برگزیده]] بود، همسر کانادایی شوقی "روحیه ماکسول" به میدان آمد و سبب انشعاب در [[بهائیت]] شد. در حال حاضر [[بهائیت]] زیر نظر "[[بیت العدل]]" که در [[اسرائیل]] و در شهر [[حیفا]] قرار دارد، اداره میشود و هر چند سال یکبار، اعضای آن به وسیله انتخابات تغییر میکنند»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۲، ص ۱۸۸ - ۱۹۸.</ref>. | :::::*'''[[جانشینان]] بهاء:''' طبق منابع [[بهائی]]،<ref> کتاب عَهْدِی، مجموعه الواح بهاءالله، ص ۳۹۹.</ref> [[حسین]] [[علی]] نوری پیش از [[مرگ]] به [[جانشینی]] [[فرزند]] بزرگترش [[عباس]] افندی وصیّت کرد و [[فرزند]] دیگرش [[محمد]] [[علی]] افندی را به عنوان [[جانشین]] [[عباس]] افندی قرار داد؛ ولی بلافاصله پس از [[مرگ]] بهاء، بین دو برادر [[اختلاف]] شد<ref> ر.ک: مکاتیب، ج ۱، ص ۴۴۲ و ۴۴۳.</ref> و این [[اختلاف]] به جمعیت [[بهائی]] هم کشیده شد. سرانجام [[عباس]] افندی بر برادر کوچکتر [[غلبه]] کرد و رسماً رئیس [[بهائیان]] شد. [[عباس]] افندی معروف به [[عبدالبهاء]] در سال ۱۲۶۰ ق در [[تهران]] به [[دنیا]] آمد و از سن نه سالگی در تبعیدهای بهاءالله همراه او بود و تجربههای لازم را از پدر آموخت. [[عبدالبهاء]] در سال ۱۳۲۸ ق به مدت سه سال در اروپا و آمریکا رفت که این سفرها بر نگرش و [[عقاید]] او تأثیر زیادی داشت و سبب شد تا او [[مکتب]] بهاء را با آنچه در غرب تحت عناوین روشنفکری و مدرنیسم اومانیسم رایج بود، تطبیق دهد. او تعالیمی را به عنوان [[تعالیم]] اصلی بهاء مطرح کرد که به [[تعالیم]] [[دوازدهگانه]] معروف است.<ref> جامعه بهائی عشق آباد، ص ۱۸۵.</ref> پس از [[عباس]] افندی، "[[شوقی افندی]]" معروف به شوقی ربّانی [[ریاست]] [[بهائیان]] را به عهده گرفت. او نوه دختری [[عبدالبهاء]] و ملقب به "ولیّ أمر" بود که مدتی در دانشگاه آکسفورد [[انگلستان]] تحصیل میکرد؛ ولی در پی [[مرگ]] [[عبدالبهاء]]، تحصیل او ناتمام ماند.<ref> کشف الحیل، ص ۲۱۲.</ref> او با شعار [[برابری]] [[زن]] و مرد، [[دستور]] برداشتن [[حجاب]] را صادر کرد و به [[بهائیان]] [[دستور]] داد تا بیحجابی را قبل از هر جای دیگر در [[ایران]] ترویج کنند. با توجّه به اینکه او به [[رذائل اخلاقی]] آلوده بود،<ref> خاطرات زندگی صبحی و تاریخ بابیگری و بهائیگری، ص ۶۱.</ref> [[انتخاب]] او به [[رهبری]] [[بهائیان]] موجب [[اختلاف]] و انشعابهای تازهای در [[بهائیت]] شد.<ref> انشعاب در بهائیت، ص ۱۵۵.</ref> طبق [[وصیت]] [[عبدالبهاء]] باید [[رهبری]] [[بهائیت]] در [[خاندان]] [[شوقی افندی]] به صورت موروثی باقی میماند؛ اما بر خلاف پیشبینی [[بهاء الله]] و [[عبدالبهاء]] [[شوقی افندی]] [[صاحب]] [[فرزند]] نشد و به همین سبب برای اداره جامعۀ [[بهائی]]، تشکیلاتی به نام "[[بیت العدل]]" را ایجاد کرد؛ ولی پس از [[مرگ]] شوقی به سال ۱۳۷۷ ق بار دیگر [[اختلاف]] در [[رهبری]] بالا گرفت و با اینکه شوقی، "چارلز میسن ریمی" -فرزند یکی از [[روحانیون]] ارتدوکس- را به [[جانشینی]] خود [[برگزیده]] بود، همسر کانادایی شوقی "روحیه ماکسول" به میدان آمد و سبب انشعاب در [[بهائیت]] شد. در حال حاضر [[بهائیت]] زیر نظر "[[بیت العدل]]" که در [[اسرائیل]] و در شهر [[حیفا]] قرار دارد، اداره میشود و هر چند سال یکبار، اعضای آن به وسیله انتخابات تغییر میکنند»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۲، ص ۱۸۸ - ۱۹۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۳. [[مجتبی تونهای|آقای تونهای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}} | |||
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | |||
::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«"سبئیه" نام فرقهای است که [[گمان]] میکردند [[حضرت علی]] {{ع}} همان [[مهدی موعود]] و [[نجاتبخش]] [[آینده]] است. آنان [[پیروان]] "[[عبدالله بن سبأ]]" هستند. [[عبدالله بن سبأ|عبدالله]] به [[نبوت]] و [[الوهیت حضرت علی]] {{ع}} هم [[معتقد]] بوده است<ref>فرهنگ موعود، حسین کریمشاهی بیدگلی، ص ۱۲۲.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۹۴.</ref>. | |||
:::::*فرقهای از [[شیعیان]] [[امامیه]] بودند که [[حضرت]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} را [[امام مهدی|مهدی موعود]] پنداشته، به [[غیبت]] او قائل شدند. [[شیخ صدوق]]، آنان را با عنوان واقفیه یاد کرده، مینویسد: "[[واقفیه]] ادعا کردند [[امام حسن عسکری]]{{ع}} [[غیبت]] [[اختیار]] کرده است. ایشان نیز امر [[غیبت]] را صحیح میدانستند؛ اما در وقوع آن در [[امام عسکری|حضرت عسکری]]{{ع}} اشتباه نموده، [[گمان]] کردند [[قائم]] [[مهدی]]، [[امام عسکری|امام یازدهم]] است؛ اما چون [[وفات]] آن [[حضرت]] ثابت شده، گفتار ایشان در این باب [[باطل]] است<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، مقدمه</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۳۰۷ - ۳۰۸.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۲۰: | ||
[[رده:پرسشهای جامع امامت و ولایت]] | [[رده:پرسشهای جامع امامت و ولایت]] | ||
[[رده:پرسشهای مهدویت]] | [[رده:پرسشهای مهدویت]] | ||
[[رده:( | [[رده:(اث): پرسشهایی با ۴ پاسخ]] | ||
[[رده:( | [[رده:(اث): پرسشهای مهدویت با ۴ پاسخ]] | ||
[[رده: اتمام لینک داخلی]] | [[رده: اتمام لینک داخلی]] |