همسر و فرزند امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
===دلیل نخست: استحباب ازدواج‏===
===دلیل نخست: استحباب ازدواج‏===
*برخی افرادی که این احتمال را ترجیح داده‏‌اند، در پاسخ منکران وجود همسر و [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ چنین نوشته‌‏اند: چگونه ترک خواهند کرد چنین سنّت عظیمه جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت [[پیغمبر]]، [[امام]] هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن سنّت را از خصایص آن حضرت نشمرده است<ref>  محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲</ref>.  
*برخی افرادی که این احتمال را ترجیح داده‏‌اند، در پاسخ منکران وجود همسر و [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ چنین نوشته‌‏اند: چگونه ترک خواهند کرد چنین سنّت عظیمه جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت [[پیغمبر]]، [[امام]] هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن سنّت را از خصایص آن حضرت نشمرده است<ref>  محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲</ref>.  
*نیز یکی از دانشوران معاصر در این‏ باره نوشته است: "بنابراین آن حضرت، [[فرزندان]] و نوادگان زیادی خواهد داشت که شمارش آن‏ها به سادگی ممکن نیست. اگر در این زمینه "داشتن همسر و [[فرزند]]" هیچ [[نقل]] روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی که آن حضرت با وجود سن زیاد از نظر جسمی [[جوانی]] قوی البنیه است ... و نیز می‌‏دانیم که آن حضرت به سنّت [[پیامبر]]{{صل}} عمل می‏‌کند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانی دارد کافی بود<ref>  علی سعادت‏پرور، ظهور نور، ص ۱۲۳</ref>.  
*نیز یکی از دانشوران معاصر در این‏ باره نوشته است: "بنابراین آن حضرت، [[فرزندان]] و نوادگان زیادی خواهد داشت که شمارش آن‏ها به سادگی ممکن نیست. اگر در این زمینه "داشتن همسر و [[فرزند]]" هیچ [[نقل]] روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی که آن حضرت با وجود سن زیاد از نظر جسمی [[جوانی]] قوی البنیه است ... و نیز می‌‏دانیم که آن حضرت به سنّت [[پیامبر]]{{صل}} عمل می‏‌کند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانی دارد کافی بود<ref>  علی سعادت‌‏پرور، ظهور نور، ص ۱۲۳</ref>.  
*'''بررسی این دیدگاه:‏'''
*'''بررسی این دیدگاه:‏'''
*[[استدلال]] پیشین، دارای دو مقدمه است:
*[[استدلال]] پیشین، دارای دو مقدمه است:
#[[ازدواج]]، سنّت [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، و کاری [[شایسته]] و [[مستحب]] است.
#[[ازدواج]]، سنّت [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، و کاری [[شایسته]] و [[مستحب]] است.
#[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ناگزیر این سنّت را انجام می‏دهد.
#[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ناگزیر این سنّت را انجام می‌‏دهد.
*'''امّا مقدمه نخست‏:''' شکی نیست که استحباب [[ازدواج]] از [[آیات]] و روایات‏ <ref> {{عربی|" النِّكَاحُ‏ سُنَّتِي‏ فَمَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْ‏ سُنَّتِي‏ فَلَيْسَ‏ مِنِّي‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰</ref> فراوانی استفاده می‌‏شود.
*'''امّا مقدمه نخست‏:''' شکی نیست که استحباب [[ازدواج]] از [[آیات]] و روایات‏ <ref> {{متن حدیث|" النِّكَاحُ‏ سُنَّتِي‏ فَمَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْ‏ سُنَّتِي‏ فَلَيْسَ‏ مِنِّي‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰</ref> فراوانی استفاده می‌‏شود.
*با توجه به [[آیات]] و [[روایات]] و وجود کلمات امر، مانند "انکحوا" در [[آیات]]، و [[تشویق]] به [[ازدواج]] در [[روایات]]، و سفارش در عمل به سنّت [[پیامبر خدا]]، استحباب شرعی [[ازدواج]] قابل [[استنباط]] است.
*با توجه به [[آیات]] و [[روایات]] و وجود کلمات امر، مانند "انکحوا" در [[آیات]]، و [[تشویق]] به [[ازدواج]] در [[روایات]]، و سفارش در عمل به سنّت [[پیامبر خدا]]، استحباب شرعی [[ازدواج]] قابل [[استنباط]] است.
*'''امّا مقدّمه دوّم:''' [[لزوم]] عمل [[امام]]{{ع}} به امر شرعی و سنّت [[رسول خدا]]{{صل}} پرسش‏هایی را پدید می‌‏آورد؛ از جمله این‏که: با توجه به انبوه کارهای [[مستحب]]، آیا [[امام]]{{ع}} به همه آن‏ها عمل می‏‌کند؟ یا از آن امور [[انتخاب]] کرده و گزینشی عمل می‏‌کند؟
*'''امّا مقدّمه دوّم:''' [[لزوم]] عمل [[امام]]{{ع}} به امر شرعی و سنّت [[رسول خدا]]{{صل}} پرسش‏هایی را پدید می‌‏آورد؛ از جمله این‏که: با توجه به انبوه کارهای [[مستحب]]، آیا [[امام]]{{ع}} به همه آن‏ها عمل می‏‌کند؟ یا از آن امور [[انتخاب]] کرده و گزینشی عمل می‏‌کند؟
خط ۲۶: خط ۲۶:
*ناگزیر پاسخ داده خواهد شد: [[امر به معروف]] مهم‏تر است. حال آیا [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} از این همه منکری که رخ می‏‌دهد خبر دارد یا خیر؟ نیز گفته می‏‌شود: خبر دارد؛ پس چرا [[نهی از منکر]] نمی‌‏کند؟ خواهد گفت: با [[مقام]] [[غیبت]] حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش می‏آید که آیا واجبی به این اهمیت در تعارض با [[غیبت]] ترک می‏شود؛ اما امر [[مستحب]] نه؟
*ناگزیر پاسخ داده خواهد شد: [[امر به معروف]] مهم‏تر است. حال آیا [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} از این همه منکری که رخ می‏‌دهد خبر دارد یا خیر؟ نیز گفته می‏‌شود: خبر دارد؛ پس چرا [[نهی از منکر]] نمی‌‏کند؟ خواهد گفت: با [[مقام]] [[غیبت]] حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش می‏آید که آیا واجبی به این اهمیت در تعارض با [[غیبت]] ترک می‏شود؛ اما امر [[مستحب]] نه؟
*نه فقط [[امر به معروف]] که بسیاری از شؤونات [[امام]] است که به [[دلیل]] [[غیبت]] او به صورت موقت ترک می‌‏شود.
*نه فقط [[امر به معروف]] که بسیاری از شؤونات [[امام]] است که به [[دلیل]] [[غیبت]] او به صورت موقت ترک می‌‏شود.
*افزون بر این‏که [[روایت]] [[نبوی]] می‏‌گوید: {{عربی|" فَمَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْ‏ سُنَّتِي‏ فَلَيْسَ‏ مِنِّي‏‏‏‏ ‏‏"}}<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰</ref>؛ و آن، بدین معناست که با آن، به [[مخالفت]] برخیزد. بر ما روشن است که هرکس اگر به دلیل‏هایی نتوانست [[ازدواج]] کند، به این معنا نیست که با آن مخالف است.
*افزون بر این‏که [[روایت]] [[نبوی]] می‏‌گوید: {{متن حدیث|" فَمَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْ‏ سُنَّتِي‏ فَلَيْسَ‏ مِنِّي‏‏‏‏ ‏‏"}}<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰</ref>؛ و آن، بدین معناست که با آن، به [[مخالفت]] برخیزد. بر ما روشن است که هرکس اگر به دلیل‏هایی نتوانست [[ازدواج]] کند، به این معنا نیست که با آن مخالف است.
===دلیل دوم: برخی [[روایات]] و ادعیه‏===
===دلیل دوم: برخی [[روایات]] و ادعیه‏===
*افزون بر [[دلیل]] پیشین که مهم‏ترین [[دلیل]] در این‏ باره است، دلیل‏هاای دیگری بر فرزنددار بودن آن حضرت نیز بیان شده است: [[شیخ طوسی]] از [[مفضل بن عمر]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: برای [[صاحب]] این امر، [[دو غیبت]] است که یکی از آن‏ها، به اندازه‏‌ای طولانی می‌‏شود که برخی از [[مردم]] گویند از [[دنیا]] رفته است؛ برخی گویند: کشته شده و برخی گویند: آمده و رفته است؛ جز اندکی از [[شیعیان]]، بر باور خود استوار نماند. کسی از فرزندانش و غیر آنان، از اقامتگاه او [[آگاه]] نمی‏شود؛ جز کسی که متصدی امور او است<ref> {{عربی|" إِنَ‏ لِصَاحِبِ‏ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ‏ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ‏ حَتَّى‏ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ مَاتَ‏ وَ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ قُتِلَ‏ وَ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ ذَهَبَ‏ حَتَّى‏ لَا يَبْقَى‏ عَلَى‏ أَمْرِهِ‏ مِنْ‏ أَصْحَابِهِ‏ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ لَا يَطَّلِعُ‏ عَلَى‏ مَوْضِعِهِ‏ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَى الَّذِي يَلِي أَمْرَهُ‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱</ref>.  
*افزون بر [[دلیل]] پیشین که مهم‏ترین [[دلیل]] در این‏ باره است، دلیل‏هاای دیگری بر فرزنددار بودن آن حضرت نیز بیان شده است: [[شیخ طوسی]] از [[مفضل بن عمر]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: برای [[صاحب]] این امر، [[دو غیبت]] است که یکی از آن‏ها، به اندازه‏‌ای طولانی می‌‏شود که برخی از [[مردم]] گویند از [[دنیا]] رفته است؛ برخی گویند: کشته شده و برخی گویند: آمده و رفته است؛ جز اندکی از [[شیعیان]]، بر باور خود استوار نماند. کسی از فرزندانش و غیر آنان، از اقامتگاه او [[آگاه]] نمی‏شود؛ جز کسی که متصدی امور او است<ref> {{عربی|" إِنَ‏ لِصَاحِبِ‏ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ‏ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ‏ حَتَّى‏ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ مَاتَ‏ وَ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ قُتِلَ‏ وَ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ ذَهَبَ‏ حَتَّى‏ لَا يَبْقَى‏ عَلَى‏ أَمْرِهِ‏ مِنْ‏ أَصْحَابِهِ‏ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ لَا يَطَّلِعُ‏ عَلَى‏ مَوْضِعِهِ‏ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَى الَّذِي يَلِي أَمْرَهُ‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱</ref>.  
===بررسی کوتاه‏===
===بررسی کوتاه‏===
*[[استدلال]] به این [[روایت]]، از چند جهت محل تأمل است:
*[[استدلال]] به این [[روایت]]، از چند جهت محل تأمل است:
#[[نعمانی]] همین [[روایت]] را [[نقل]] کرده است؛ در حالی که به جای "من ولده"، "من ولی"  آورده است<ref>  نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۲</ref>. با توجه به این‏که [[کتاب الغیبة]] [[نعمانی]] به مراتب بر [[کتاب الغیبة]] [[شیخ طوسی]] مقدم بوده و بخشی از [[سند]] هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه "ولی" و "ولد" از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی می‌‏نماید؛ بنابراین، [[استدلال]] به این [[روایت]]، بی‌‏اعتبار خواهد شد. یکی از [[دانشمندان]] معاصر پس از ذکر هر دو [[روایت]] می‏‌نویسد: با وجود این [[اختلاف]]، استناد به [[نقل]] "[[غیبت]] [[شیخ]]" [[اطمینان]] ‏بخش نیست؛ بلکه [[نقل]] "[[غیبت نعمانی]]" از برخی جهات، مانند علوّ [[سند]] و لفظ [[حدیث]]، معتبرتر به نظر می‌‏رسد<ref>  لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴</ref>. یکی دیگر از اندیشه‏‌وران معاصر پس از اشاره به [[اختلاف]] [[نقل]] [[شیخ طوسی]] و [[نعمانی]]، درباره این [[روایت]] نوشته است: کمترین احتمالی که در این‏ باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت "هیچ‏یک از [[فرزندان]] و نه دیگران، از جای آن حضرت [[آگاه]] نیستند" مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی حضرت آگاه‏ نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا- چنان‏که واضح است- این عبارت دلیلی بر وجود [[فرزند]] بالفعل نمی‏‌باشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای [[روایت]] محتمل باشد، برای ساقط کردن [[استدلال]] بدان [[کفایت]] می‌‏کند؛ زیرا آن‏گاه که احتمال به میان آید، [[استدلال]] [[باطل]] است<ref>  سیّد محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سیّد حسن افتخار زاده، ص ۸۵</ref>.  
#[[نعمانی]] همین [[روایت]] را [[نقل]] کرده است؛ در حالی که به جای "من ولده"، "من ولی"  آورده است<ref>  نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۲</ref>. با توجه به این‏که [[کتاب الغیبة (کتاب)|کتاب الغیبة]] [[نعمانی]] به مراتب بر [[کتاب الغیبة]] [[شیخ طوسی]] مقدم بوده و بخشی از [[سند]] هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه "ولی" و "ولد" از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی می‌‏نماید؛ بنابراین، [[استدلال]] به این [[روایت]]، بی‌‏اعتبار خواهد شد. یکی از [[دانشمندان]] معاصر پس از ذکر هر دو [[روایت]] می‏‌نویسد: با وجود این [[اختلاف]]، استناد به [[نقل]] "[[غیبت]] [[شیخ]]" [[اطمینان]] ‏بخش نیست؛ بلکه [[نقل]] "[[غیبت نعمانی]]" از برخی جهات، مانند علوّ [[سند]] و لفظ [[حدیث]]، معتبرتر به نظر می‌‏رسد<ref>  لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴</ref>. یکی دیگر از اندیشه‏‌وران معاصر پس از اشاره به [[اختلاف]] [[نقل]] [[شیخ طوسی]] و [[نعمانی]]، درباره این [[روایت]] نوشته است: کمترین احتمالی که در این‏ باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت "هیچ‏یک از [[فرزندان]] و نه دیگران، از جای آن حضرت [[آگاه]] نیستند" مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی حضرت آگاه‏ نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا- چنان‏که واضح است- این عبارت دلیلی بر وجود [[فرزند]] بالفعل نمی‏‌باشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای [[روایت]] محتمل باشد، برای ساقط کردن [[استدلال]] بدان [[کفایت]] می‌‏کند؛ زیرا آن‏گاه که احتمال به میان آید، [[استدلال]] [[باطل]] است<ref>  سیّد محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سیّد حسن افتخار زاده، ص ۸۵</ref>.  
#درباره [[روایت]] [[شیخ طوسی]] گفته می‌‏شود که مورد [[تحریف]] واقع شده است؛ زیرا در این [[روایت]]، ضمیر مفرد، به جای جمع استفاده شده است: در روایات‏ می‌‏گوید: "از [[فرزندان]] او و دیگری"؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید "از [[فرزندان]] او و دیگران". مگر این‏که کسی بگوید ضمیر "هاء" در کلمه "ولده" از سوی نسخه‏‌نویسان اضافه شده است یا این‏که بگویند مقصود [[روایت]] اشاره به این مطلب است که [[امام]]{{ع}} فقط یک [[فرزند]] دارد. یا این‏که بگوید مراد از لفظ "ولد" اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است<ref>  سیّد جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص ۲۱۸</ref>.  
#درباره [[روایت]] [[شیخ طوسی]] گفته می‌‏شود که مورد [[تحریف]] واقع شده است؛ زیرا در این [[روایت]]، ضمیر مفرد، به جای جمع استفاده شده است: در روایات‏ می‌‏گوید: "از [[فرزندان]] او و دیگری"؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید "از [[فرزندان]] او و دیگران". مگر این‏که کسی بگوید ضمیر "هاء" در کلمه "ولده" از سوی نسخه‏‌نویسان اضافه شده است یا این‏که بگویند مقصود [[روایت]] اشاره به این مطلب است که [[امام]]{{ع}} فقط یک [[فرزند]] دارد. یا این‏که بگوید مراد از لفظ "ولد" اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است<ref>  سیّد جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص ۲۱۸</ref>.  
#حکایت [[جزیره خضرا]] که سخن از [[فرزندان حضرت]] در جزیره‏ای دور دست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی [[فرزندان]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در جزایری دوردست و ناشناخته، بر شهرهایی [[حکومت]] می‌‏کنند. این داستان، ابتدا به وسیله [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار]]<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹</ref> و پس از نزدیک دو قرن، به وسیله [[محدث نوری]] در کتاب [[نجم]] الثاقب‏  شهرت یافت<ref>  میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت ۳۷. با وجود این‏که وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، ولی تفاوت‏های فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد</ref>. در محل خود به ساختگی بودن این داستان اشاره شد<ref>ر. ک: مدخل جزیره خضرا</ref> از این‌‏رو [[استدلال]] به این داستان و مانند آن، بر این مسأله غیر قابل پذیرش است.
#حکایت [[جزیره خضرا]] که سخن از [[فرزندان حضرت]] در جزیره‏ای دور دست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی [[فرزندان]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در جزایری دوردست و ناشناخته، بر شهرهایی [[حکومت]] می‌‏کنند. این داستان، ابتدا به وسیله [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار]]<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹</ref> و پس از نزدیک دو قرن، به وسیله [[محدث نوری]] در کتاب [[نجم]] الثاقب‏  شهرت یافت<ref>  میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت ۳۷. با وجود این‏که وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، ولی تفاوت‏‌های فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد</ref>. در محل خود به ساختگی بودن این داستان اشاره شد<ref>ر. ک: مدخل جزیره خضرا</ref> از این‌‏رو [[استدلال]] به این داستان و مانند آن، بر این مسأله غیر قابل پذیرش است.
#[[علامه مجلسی]] می‌‏گوید: نگارنده کتاب مزار کبیر به اسناد خود از [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که آن حضرت فرمود: گویی می‏‌بینم فرود آمدن [[قائم]] را در [[مسجد سهله]]، با اهل و عیالش<ref>{{عربی|" كَأَنِّي أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِي‏ مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ‏ وَ عِيَالِهِ ‏‏"}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۱، باب ۲۷</ref>. این [[روایت]] برای آن حضرت همسر و [[فرزند]] اثبات کرده است؛ ولی هیچ دلالتی ندارد در [[دوران غیبت]] نیز دارای [[زن]] و [[فرزند]] است؛ چرا که احتمال دارد این [[زن]] و [[فرزند]] [[پس از ظهور]] برای او حاصل آید. به ویژه آن که فضای [[روایت]] مربوط به [[دوران ظهور]] است.
#[[علامه مجلسی]] می‌‏گوید: نگارنده کتاب [[مزار کبیر (کتاب)|مزار کبیر]] به اسناد خود از [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که آن حضرت فرمود: گویی می‏‌بینم فرود آمدن [[قائم]] را در [[مسجد سهله]]، با اهل و عیالش<ref>{{عربی|" كَأَنِّي أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِي‏ مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ‏ وَ عِيَالِهِ ‏‏"}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۱، باب ۲۷</ref>. این [[روایت]] برای آن حضرت همسر و [[فرزند]] اثبات کرده است؛ ولی هیچ دلالتی ندارد در [[دوران غیبت]] نیز دارای [[زن]] و [[فرزند]] است؛ چرا که احتمال دارد این [[زن]] و [[فرزند]] [[پس از ظهور]] برای او حاصل آید. به ویژه آن که فضای [[روایت]] مربوط به [[دوران ظهور]] است.
#در روایتی که [[ابن طاووس]] از [[امام رضا]]{{ع}} در [[صلوات]] بر [[امام مهدی]]{{ع}} [[نقل]] کرده است، عبارت زیر به چشم می‌‏خورد: خدایا! به او و [[خاندان]] و [[فرزندان]] و نسل و تمام پیروانش، چیزی ببخش که مایه روشنی چشم و خوشحالی [[دل]] او شده و [[حکومت]] تمام حکومت‏‌های دور و نزدیک، عزیز و ذلیل را در [[اختیار]] او قرار دهد؛ به گونه‌‏ای که [[حکومت]] او، بر همه حکومت‏‌ها چیره و [[حق]]، بر همه باطل‌‏ها [[غلبه]] می‌‏کند<ref>{{عربی|" اللَّهُمَ‏ أَعْطِهِ‏ فِي‏ نَفْسِهِ‏ وَ أَهْلِهِ‏ وَ وُلْدِهِ‏ وَ ذُرِّيَّتِهِ‏ وَ أُمَّتِهِ‏ وَ جَمِيعِ‏ رَعِيَّتِهِ‏ مَا تُقِرُّ بِهِ‏ عَيْنَهُ‏ وَ تَسُرُّ بِهِ‏ نَفْسَهُ‏ وَ تَجْمَعُ‏ لَهُ‏ مُلْكَ الْمُمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِيبِهَا وَ بَعِيْدِهَا وَ عَزِيزِهَا وَ ذَلِيلِهَا حَتَّى يُجْرِيَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ تَغْلِبَ بِحَقِّهِ كُلَّ بَاطِل‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ سیّد بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۰۶</ref>.  
#در روایتی که [[ابن طاووس]] از [[امام رضا]]{{ع}} در [[صلوات]] بر [[امام مهدی]]{{ع}} [[نقل]] کرده است، عبارت زیر به چشم می‌‏خورد: خدایا! به او و [[خاندان]] و [[فرزندان]] و نسل و تمام پیروانش، چیزی ببخش که مایه روشنی چشم و خوشحالی [[دل]] او شده و [[حکومت]] تمام حکومت‏‌های دور و نزدیک، عزیز و ذلیل را در [[اختیار]] او قرار دهد؛ به گونه‌‏ای که [[حکومت]] او، بر همه حکومت‏‌ها چیره و [[حق]]، بر همه باطل‌‏ها [[غلبه]] می‌‏کند<ref>{{عربی|" اللَّهُمَ‏ أَعْطِهِ‏ فِي‏ نَفْسِهِ‏ وَ أَهْلِهِ‏ وَ وُلْدِهِ‏ وَ ذُرِّيَّتِهِ‏ وَ أُمَّتِهِ‏ وَ جَمِيعِ‏ رَعِيَّتِهِ‏ مَا تُقِرُّ بِهِ‏ عَيْنَهُ‏ وَ تَسُرُّ بِهِ‏ نَفْسَهُ‏ وَ تَجْمَعُ‏ لَهُ‏ مُلْكَ الْمُمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِيبِهَا وَ بَعِيْدِهَا وَ عَزِيزِهَا وَ ذَلِيلِهَا حَتَّى يُجْرِيَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ تَغْلِبَ بِحَقِّهِ كُلَّ بَاطِل‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ سیّد بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۰۶</ref>.  
*برخی بزرگان درباره [[روایت]] پیشین نوشته‌‏اند:
*برخی بزرگان درباره [[روایت]] پیشین نوشته‌‏اند:
#[[سند]] [[روایت]] قابل ‏اعتماد نیست.
#[[سند]] [[روایت]] قابل ‏اعتماد نیست.
#بیشترین چیزی که از این دعای [[نقل]] شده از [[امام رضا]]{{ع}} که [[حدود]] پنجاه سال پیش از ولادت [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} فرموده‏‌اند، می‏‌توان [[استنباط]] کرد، این است که [[امت]] [[اسلام]]، دارای [[مهدی]] است و او دارای فرزندانی خواهد شد؛ امّا در [[روایت]] اشاره‌‏ای به زمان ولادت [[فرزندان حضرت]] نشده است. سیاق [[کلام]]، حاکی از آن است که این موضوع به [[عصر ظهور]] و [[قیام]] و [[حکومت]] ایشان مربوط می‌‏شود<ref>  سیّد جعفر مرتضی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، محمد سپهری، ص ۲۲۰</ref>.  
#بیشترین چیزی که از این دعای [[نقل]] شده از [[امام رضا]]{{ع}} که [[حدود]] پنجاه سال پیش از ولادت [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} فرموده‏‌اند، می‏‌توان [[استنباط]] کرد، این است که [[امت]] [[اسلام]]، دارای [[مهدی]] است و او دارای فرزندانی خواهد شد؛ امّا در [[روایت]] اشاره‌‏ای به زمان ولادت [[فرزندان حضرت]] نشده است. سیاق [[کلام]]، حاکی از آن است که این موضوع به [[عصر ظهور]] و [[قیام]] و [[حکومت]] ایشان مربوط می‌‏شود<ref>  سیّد جعفر مرتضی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، محمد سپهری، ص ۲۲۰</ref>.  
#[[روایت]] دیگری که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "پروردگارا! [[درود]] فرست بر [[والیان]] [[عهد]] وی و [[پیشوایان]] از [[فرزندان]] او ...."<ref> {{عربی|" اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ وُلَاةِ عَهْدِهِ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲</ref>
#[[روایت]] دیگری که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "پروردگارا! [[درود]] فرست بر [[والیان]] [[عهد]] وی و [[پیشوایان]] از [[فرزندان]] او ...."<ref> {{متن حدیث|" اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ وُلَاةِ عَهْدِهِ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲</ref>
*این [[روایت]] نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است.
*این [[روایت]] نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است.
#[[روایت]] از نظر [[سند]] ضعیف است.
#[[روایت]] از نظر [[سند]] ضعیف است.
#این [[روایت]] بنابر تصریح خود [[ابن طاووس]]، دارای متن دیگری نیز می‌‏باشد که به این شکل است: {{عربی|" اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ وُلَاةِ عَهْدِهِ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِه‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ که در آن، کلمه "من ولده" نیست. البته [[شیخ طوسی]] در کتاب مصباح المتهجد<ref>[[شیخ طوسی]]، مصباح المتهجد، ص ۴۰۹</ref> و [[کفعمی]] در مصباح‏<ref>  کفعمی، المصباح، ص ۵۴۸</ref> به همین صورت دوم [[نقل]] کرده‏‌اند.
#این [[روایت]] بنابر تصریح خود [[ابن طاووس]]، دارای متن دیگری نیز می‌‏باشد که به این شکل است: {{متن حدیث|"اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ وُلَاةِ عَهْدِهِ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِه‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ که در آن، کلمه "من ولده" نیست. البته [[شیخ طوسی]] در کتاب مصباح المتهجد<ref>[[شیخ طوسی]]، مصباح المتهجد، ص ۴۰۹</ref> و [[کفعمی]] در مصباح‏<ref>  کفعمی، المصباح، ص ۵۴۸</ref> به همین صورت دوم [[نقل]] کرده‏‌اند.
#بر فرض هم که درستی [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در [[روایت]]، نکته‌‏ای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد و ممکن است به [[فرزندان]] آن حضرت [[پس از ظهور]] اشاره کرده باشد.
#بر فرض هم که درستی [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در [[روایت]]، نکته‌‏ای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد و ممکن است به [[فرزندان]] آن حضرت [[پس از ظهور]] اشاره کرده باشد.
#[[میرزای نوری]] در [[نجم الثاقب]] با عنوان "[[دفع شبهه]] نبودن اولاد برای آن حضرت" آورده است: [[سید بن طاووس]] در اواخر کتاب [[جمال]] الاسبوع‏<ref>سیّد بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲</ref> گفته که: "من یافتم روایتی به [[سند]] متصل به این‏که از برای [[مهدی]] گروهی از اولاد است که والی‌انند در اطراف [[شهرها]] که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات [[نیکان]] را"<ref>  میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲</ref>.  
#[[میرزای نوری]] در [[نجم الثاقب (کتاب)|نجم الثاقب]] با عنوان "[[دفع شبهه]] نبودن اولاد برای آن حضرت" آورده است: [[سید بن طاووس]] در اواخر کتاب [[جمال]] الاسبوع‏<ref>سیّد بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲</ref> گفته که: "من یافتم روایتی به [[سند]] متصل به این‏که از برای [[مهدی]] گروهی از اولاد است که والی‌انند در اطراف [[شهرها]] که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات [[نیکان]] را"<ref>  میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲</ref>.  
*در [[جمال]] الاسبوع، نه فقط سندی بر این ادعا نیاورده، بلکه مشخص نکرده این سخن از چه کسی ذکر شده است.
*در [[جمال الاسبوع (کتاب)|جمال الاسبوع]]، نه فقط سندی بر این ادعا نیاورده، بلکه مشخص نکرده این سخن از چه کسی ذکر شده است.
*البته به [[روایات]] دیگری نیز [[استدلال]] شده که به نظر می‏‌رسد آنچه ذکر شد، اهمیت بیشتری دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابلیت [[استدلال]] بر این موضوع را ندارند.
*البته به [[روایات]] دیگری نیز [[استدلال]] شده که به نظر می‏‌رسد آنچه ذکر شد، اهمیت بیشتری دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابلیت [[استدلال]] بر این موضوع را ندارند.
*افزون بر [[روایات]]، به برخی از [[ادعیه]] و زیارت‌‏نامه‌‏ها نیز [[استدلال]] شده که در آن‏ها نیز [[استدلال]] ناتمام است؛ زیرا استناد قطعی آن‏ها به [[معصوم]] {{ع}} مورد [[تردید]] است.
*افزون بر [[روایات]]، به برخی از [[ادعیه]] و زیارت‌‏نامه‌‏ها نیز [[استدلال]] شده که در آن‏ها نیز [[استدلال]] ناتمام است؛ زیرا استناد قطعی آن‏ها به [[معصوم]] {{ع}} مورد [[تردید]] است.
*یکی از بزرگان، درباره برخی از آنچه به عنوان [[دلیل]] قائلان به [[زن]] و فرزنددار بودن حضرت آمده است، می‏‌نویسد: "
*یکی از بزرگان، درباره برخی از آنچه به عنوان [[دلیل]] قائلان به [[زن]] و فرزنددار بودن حضرت آمده است، می‏‌نویسد: "
بعضی از [[روایات]]، مثل خبر "[[کمال الدین انباری]]" و خبر "[[زین الدین مازندرانی]]" از جهت غرابت و ضعف ظاهری که در متن آن‏ها است، قابل استناد نمی‏باشد و بعضی دیگر، همچون فقرات برخی از "[[ادعیه]] و [[زیارات]]" نیز صراحت ندارد و قابل حمل بر [[عصر ظهور]] می‏‌باشد<ref>  لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴- ۵۵</ref>.  
بعضی از [[روایات]]، مثل خبر "[[کمال الدین انباری]]" و خبر "[[زین الدین مازندرانی]]" از جهت غرابت و ضعف ظاهری که در متن آن‏ها است، قابل استناد نمی‏باشد و بعضی دیگر، همچون فقرات برخی از "[[ادعیه]] و [[زیارات]]" نیز صراحت ندارد و قابل حمل بر [[عصر ظهور]] می‏‌باشد<ref>  لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴- ۵۵</ref>.  
*پس [[دلیل]] دوّم قائلان به [[ازدواج]] آن حضرت که [[روایات]] است، مخدوش می‌‏شود و جایی برای استفاده و [[استدلال]] به آن باقی نمی‌‏ماند؛ لذا نمی‌‏توانیم به آن [[روایات]] تمسّک کنیم.
*پس [[دلیل]] دوم قائلان به [[ازدواج]] آن حضرت که [[روایات]] است، مخدوش می‌‏شود و جایی برای استفاده و [[استدلال]] به آن باقی نمی‌‏ماند؛ لذا نمی‌‏توانیم به آن [[روایات]] تمسّک کنیم.
==دیدگاه دوم: [[انکار]] همسر و فرزند==
==دیدگاه دوم: [[انکار]] همسر و فرزند==
*در این احتمال نیز به دو [[دلیل]] [[تمسک]] شده است:
*در این احتمال نیز به دو [[دلیل]] [[تمسک]] شده است:
خط ۶۱: خط ۶۱:
===دلیل دوم‏===
===دلیل دوم‏===
*این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز [[استدلال]] کرده‌‏اند:
*این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز [[استدلال]] کرده‌‏اند:
#[[مسعودی]] در [[اثبات الوصیه]] [[نقل]] کرده است: [[علی بن حمزه]] و [[ابن سراج]] و [[ابن ابی سعید مکاوی]] به محضر [[امام رضا]]{{ع}} وارد شدند. [[علی‏ بن ابی حمزه]] سخن را آغاز کرده، گفت: "برای ما از پدرانتان [[نقل]] شده است که تمام [[وظائف]] [[امام]]، پس از [[رحلت]] به امامی مانند او منتقل می‏‌شود" . [[امام رضا]]{{ع}} به او فرمود: "خبر بده مرا از [[حسین بن علی]]{{ع}} [[امام]] بود یا نه؟ گفت: [[امام]] بود. حضرت فرمود: پس چه کسی [[جانشین]] او شد؟ عرض کرد: [[علی بن حسین]]{{ع}}". این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا این‏که [[ابن ابی حمزه]] گفت: " برای ما [[روایت]] شده است که [[امام]] درنخواهد گذشت، تا این‏که [[جانشین]] و نسل خود را ببیند". [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "آیا در این [[روایت]]، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: بله؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! برایتان [[روایت]] شده است، مگر [[قائم]]. [[ابن ابی حمزه]] با حالتی شبیه اعتراض گفت: این قسمت در [[حدیث]] است؟ [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کرده‏‌ای، بر من [[احتجاج]] کنی؟<ref>{{عربی|" وَيْلَكَ‏ كَيْفَ‏ اجْتَرَأْتَ‏ عَلَيَ‏ بِشَيْ‏ءٍ تَدَعُ‏ بَعْضَه‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۰۸</ref> افزون بر [[مسعودی]]، [[کشی]] نیز در [[رجال]] خود<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۴۶۵</ref> این [[روایت]] را با اندک تفاوتی آورده است. روشن است که این [[روایت]] نه فقط در [[دوران غیبت]]، بلکه در تمام [[عمر]] آن حضرت داشتن [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را منتفی می‌‏داند.
#[[مسعودی]] در [[اثبات الوصیه]] [[نقل]] کرده است: [[علی بن حمزه]] و [[ابن سراج]] و [[ابن ابی سعید مکاوی]] به محضر [[امام رضا]]{{ع}} وارد شدند. [[علی‏ بن ابی حمزه]] سخن را آغاز کرده، گفت: "برای ما از پدرانتان [[نقل]] شده است که تمام [[وظائف]] [[امام]]، پس از [[رحلت]] به امامی مانند او منتقل می‏‌شود" . [[امام رضا]]{{ع}} به او فرمود: "خبر بده مرا از [[حسین بن علی]]{{ع}} [[امام]] بود یا نه؟ گفت: [[امام]] بود. حضرت فرمود: پس چه کسی [[جانشین]] او شد؟ عرض کرد: [[علی بن حسین]]{{ع}}". این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا این‏که [[ابن ابی حمزه]] گفت: " برای ما [[روایت]] شده است که [[امام]] درنخواهد گذشت، تا این‏که [[جانشین]] و نسل خود را ببیند". [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "آیا در این [[روایت]]، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: بله؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! برایتان [[روایت]] شده است، مگر [[قائم]]. [[ابن ابی حمزه]] با حالتی شبیه اعتراض گفت: این قسمت در [[حدیث]] است؟ [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کرده‏‌ای، بر من [[احتجاج]] کنی؟<ref>{{متن حدیث|" وَيْلَكَ‏ كَيْفَ‏ اجْتَرَأْتَ‏ عَلَيَ‏ بِشَيْ‏ءٍ تَدَعُ‏ بَعْضَه‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}، علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۰۸</ref> افزون بر [[مسعودی]]، [[کشی]] نیز در [[رجال]] خود<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۴۶۵</ref> این [[روایت]] را با اندک تفاوتی آورده است. روشن است که این [[روایت]] نه فقط در [[دوران غیبت]]، بلکه در تمام [[عمر]] آن حضرت داشتن [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را منتفی می‌‏داند.
#[[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]] نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. [[حسن بن علی خزاز]] گفت: [[علی بن ابی حمزه]] بر [[امام رضا]]{{ع}} وارد شد و پرسید: آیا تو [[امام]] هستی؟ حضرت فرمود: آری. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: از پدر بزرگ شما [[جعفر بن محمد]] شنیدم که امامی نیست، مگر این‏که فرزندی دارد. [[امام]] فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ این‏چنین که گفتی نفرمود. بلکه فرمود: امامی نیست، مگر این‏که فرزندی داشته باشد مگر امامی که [[حسین بن علی]] برای او خارج می‌‏شود [[رجعت]] می‏‌کند؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت"<ref> {{عربی|" لَا يَكُونُ‏ الْإِمَامُ‏ إِلَّا وَ لَهُ‏ عَقِبٌ‏ إِلَّا الْإِمَامُ‏ الَّذِي‏ يَخْرُجُ‏ عَلَيْهِ‏ الْحُسَيْنُ‏ بْنُ‏ عَلِيٍ‏ {{ع}} فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴</ref>. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: راست فرمودی. این‏چنین فرمود جدّ بزرگوارت". دو [[روایت]] پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ ولی برخی امور دیگری را می‏‌توان [[شاهد]] آورد:
#[[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]] نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. [[حسن بن علی خزاز]] گفت: [[علی بن ابی حمزه]] بر [[امام رضا]]{{ع}} وارد شد و پرسید: آیا تو [[امام]] هستی؟ حضرت فرمود: آری. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: از پدر بزرگ شما [[جعفر بن محمد]] شنیدم که امامی نیست، مگر این‏که فرزندی دارد. [[امام]] فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ این‏چنین که گفتی نفرمود. بلکه فرمود: امامی نیست، مگر این‏که فرزندی داشته باشد مگر امامی که [[حسین بن علی]] برای او خارج می‌‏شود [[رجعت]] می‏‌کند؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت"<ref> {{متن حدیث|" لَا يَكُونُ‏ الْإِمَامُ‏ إِلَّا وَ لَهُ‏ عَقِبٌ‏ إِلَّا الْإِمَامُ‏ الَّذِي‏ يَخْرُجُ‏ عَلَيْهِ‏ الْحُسَيْنُ‏ بْنُ‏ عَلِيٍ‏ {{ع}} فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴</ref>. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: راست فرمودی. این‏چنین فرمود جدّ بزرگوارت". دو [[روایت]] پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ ولی برخی امور دیگری را می‏‌توان [[شاهد]] آورد:
#روایاتی [[حضرت خضر]] را کسی معرفی کرده است که [[وحشت]] تنهایی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را در [[دوران غیبت]] برطرف می‏‌سازد، در حالی که اگر آن حضرت [[زن]] و [[فرزند]] داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: [[حضرت خضر]]{{ع}} از [[آب]] حیات نوشید و او زنده است ... [[خداوند]] سبحانه و تعالی به واسطه او تنهایی [[قائم]] ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهایی‏‌اش را با وصلت او مرتفع سازد<ref>{{عربی|" إِنَ‏ الْخَضِرَ شَرِبَ‏ مِنْ‏ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌ‏ لَا يَمُوتُ‏ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُونِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۹۰، ح ۴</ref>.  
#روایاتی [[حضرت خضر]] را کسی معرفی کرده است که [[وحشت]] تنهایی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را در [[دوران غیبت]] برطرف می‏‌سازد، در حالی که اگر آن حضرت [[زن]] و [[فرزند]] داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: [[حضرت خضر]]{{ع}} از [[آب]] حیات نوشید و او زنده است ... [[خداوند]] سبحانه و تعالی به واسطه او تنهایی [[قائم]] ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهایی‏‌اش را با وصلت او مرتفع سازد<ref>{متن حدیث|" إِنَ‏ الْخَضِرَ شَرِبَ‏ مِنْ‏ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌ‏ لَا يَمُوتُ‏ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُونِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۹۰، ح ۴</ref>.  
#در [[روایات]] فراوانی از آن حضرت با [[القاب]] [[فرید]] "تک" و [[وحید]] "یگانه" یاد شده است و این، با [[زن]] و [[فرزند]] داشتن منافات دارد<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب ۲۶، ح ۱۳</ref>.  
#در [[روایات]] فراوانی از آن حضرت با [[القاب]] [[فرید]] "تک" و [[وحید]] "یگانه" یاد شده است و این، با [[زن]] و [[فرزند]] داشتن منافات دارد<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب ۲۶، ح ۱۳</ref>.  
#دسته‏ای از [[روایات]]، ملازمان حضرتش را در [[دوران غیبت]]، فقط سی تن از [[یاران خاص]] آن حضرت ذکر کرده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: "[[صاحب]] این امر، از غیبتی ناگزیر است و در [[غیبت]] خود، ناچار از گوشه‏‌گیری و کناره‌‏جویی از دیگران است. [[طیبه]] "[[مدینه]]" خوش‌‏منزلی است و با وجود سی تن "یا به همراهی سی نفر" در آن‏جا [[وحشت]] و ترسی نیست<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۶؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۸</ref>.  
#دسته‏ای از [[روایات]]، ملازمان حضرتش را در [[دوران غیبت]]، فقط سی تن از [[یاران خاص]] آن حضرت ذکر کرده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: "[[صاحب]] این امر، از غیبتی ناگزیر است و در [[غیبت]] خود، ناچار از گوشه‏‌گیری و کناره‌‏جویی از دیگران است. [[طیبه]] "[[مدینه]]" خوش‌‏منزلی است و با وجود سی تن "یا به همراهی سی نفر" در آن‏جا [[وحشت]] و ترسی نیست<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۶؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۸</ref>.  
۱۹٬۴۱۸

ویرایش