|
برچسب: تغییر هدف تغییرمسیر |
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{مهدویت/بالا}}
| | #تغییر_مسیر [[غیبت صغری]] |
| {{مهدویت}}
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| *[[دوران غیبت صغرا]] که برخی آغاز آن را از همان ابتدای ولادت [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} و برخی از [[شهادت]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} دانستهاند؛ در واقع نوعی آمادهسازی برای [[غیبت طولانی]] بود و [[غیبت طولانی]] هم مقدمه [[ظهور]] و حضور ظاهری آن حضرت در [[جامعه انسانی]] است.
| |
| *[[غیبت صغرا]] با ویژگیهای خاص خود، دورانی لازم و ضروری بود که به [[حکمت خداوند]] سبحانه و تعالی، در [[تاریخ]] [[شیعه]] رقم خورد، تا [[جامعه]] [[شیعی]] را به کاملترین صورت ممکن آماده فصلی تازه از زندگی خود کند.
| |
| *برخی از این ویژگیهای [[غیبت صغرا]] بدین قرار است:
| |
| #'''محدود بودن به زمان معین:''' [[زمان غیبت]] صغرا محدود بود. از نگاه زمانی ۶۹ سال و چند ماه طول کشید و به [[دلیل]] کوتاه بودن مدت آن، "[[غیبت صغرا]]" نامیده شد؛ بر خلاف [[غیبت کبرا]] که کسی از مدت آن [[آگاهی]] ندارد. | |
| #'''[[پنهان]] نبودن [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} از همگان:''' در [[دوران غیبت صغرا]]، [[امام]] از نگاهها [[پنهان]] بود؛ ولی این [[غیبت]]، همگانی نبود؛ بلکه کسانی مانند [[نواب خاص]] و برخی از وکلای آن حضرت، میتوانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسشها و نامههای [[مردم]] را خدمت [[امام]] ببرند و پاسخ او را به [[مردم]] برسانند. در صورتی که در [[غیبت کبرا]]، [[امام]] به طور کلّی از نگاهها [[پنهان]] است و راه نامهنگاری بسته است؛ یعنی بنای [[غیبت کبرا]] و اقتضای آن، این است که حضرت دیده نشود. البته این بدان معنا نیست که امکان ندارد دیده شود؛ بلکه ممکن است برخی افراد، حضرت را ببینند.
| |
| #'''ارتباط [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با [[مردم]] به وسیله افراد مشخص:''' در [[غیبت صغرا]]، حضرت چهار [[نماینده]] داشت که آنها را به صورت معین و مشخص تعیین کرده و [[برگزیده]] بود. آنان موظف بودند بین [[امام]] و [[مردم]] ارتباط برقرار کنند. اقامتگاه و مکان حضرت را نیز میدانستند؛ ولی در [[غیبت کبرا]] چنین نیست.
| |
| ===فلسفه [[غیبت]] صغرا===
| |
| *[[غیبت صغرا]]، مرحله نخست [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} بوده است. از ابتدا چنین مقدر بوده است که آن حضرت پس از رسیدن به [[امامت]]، بایستی بیدرنگ از دید عمومی [[پنهان]] شود و در ظاهر، از آنچه در [[جامعه]] رخ میدهد، فاصله بگیرد؛ هر چند در واقع او از نزدیک، همه وقایع را احساس و [[ادراک]] میکند. باید توجه داشت که اگر آن [[غیبت]]، یک باره رخ مینمود ضربه سنگینی به پایگاههای مردمی و طرفداران [[امامت]] وارد میشد؛ زیرا [[مردم]]، پیش از آن با [[امام]] خود ارتباط داشتند، در مشکلات به او [[رجوع]] میکردند؛ اگر [[امام]] ناگهانی [[غایب]] میشد و [[مردم]] احساس میکردند دیگر به [[رهبر]] فکری و معنوی خود دسترسی ندارند، ممکن بود همه چیز از دست برود و آن جمع به [[تفرقه]] دچار شوند.
| |
| *بنابراین لازم بود برای "[[غیبت تامه]]" زمینهسازی شود، تا [[مردم]] به تدریج با آن، خود بگیرند و خود را بر اساس آن بسازند. با [[غیبت صغرا]] در واقع این زمینهسازی صورت گرفت.
| |
| *این زمان، [[امام مهدی]]{{ع}} از دیدهها [[پنهان]] بود؛ ولی از راه نمایندگان، [[وکیلان]] و [[یاران]] مورد وثوق با [[شیعیان]] خود ارتباط داشتند<ref> سید محمد باقر صدر، رهبری بر فراز قرون، ص ۱۰۱</ref>. ولی رفته رفته با پدید آمدن [[آمادگی]]، پس از گذشت مدت ۶۹ سال- به [[دستور خداوند]] سبحانه و تعالی- آن حضرت در پرده [[پنهانزیستی]] تمام و کامل قرار گرفت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۳۲۵ - ۳۲۷.</ref>.
| |
| ==غیبت صغرا در موعودنامه==
| |
| *در آغاز [[غیبت صغری]]، میان [[علما]] و [[دانشمندان]] [[اختلاف]] است. سه نظر در آن وجود دارد:
| |
| #گروهی مانند [[شیخ مفید]] آغاز [[غیبت صغری]] را از هنگام ولادت [[حضرت مهدی]] {{ع}} به شمار آوردهاند<ref>ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰.</ref>. زیرا از همان سالهای آغازین ولادت، آن حضرت [[غیبت]] نسبی داشت و شماری اندک از [[یاران]]، وی را مشاهده کردند. بنابراین نظر، دوره [[غیبت صغری]] تقریبا ۷۴ سال میشود؛ یعنی از آغاز ولادت، تا پایان [[سفارت]] آخرین [[نائب]] حضرت.
| |
| #برخی برآنند که [[غیبت صغری]]، از سال ۲۶۰ ه.ق یعنی سال درگذشت [[امام حسن]] {{ع}} آغاز شد و این مدت تا شروع [[غیبت کبری]]، دوران [[آمادگی]] [[شیعیان]] و اُنس آنان به جدایی از [[امام زمان]] {{ع}} نام گرفت. در این دوران ۶۹ ساله، سفیرانی رابط بین [[امام]] و [[مردم]] بودند.
| |
| #گروهی آغاز [[غیبت امام]] {{ع}} را از زمانی میدانند که مأموران [[خلیفه]] به منزل حضرت در [[سامرا]] هجوم آوردند، تا وی را دستگیر کنند و حضرت در آن هنگام، در [[سرداب]] رفت و همانجا از دیدهها [[پنهان]] شد<ref>چشمبهراه مهدی، ص ۳۳۹.</ref>.
| |
| *در منابع [[شیعی]] و کتابهای [[امامیه]]، هیچ نامی از [[سرداب]] نیست، و متأسفانه این مسأله دستاویز حمله ناآگاهانه برخی از نویسندگان [[اهل سنت]]، به [[تشیع]] شده است<ref>منتخب الاثر، ص ۳۷۲.</ref>.
| |
| *زمانی که در سال ۲۶۰ ق. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} [[وفات]] یافت، فقط عده اندکی از [[شیعیان]] خاص و برخی از وکلای حضرت از وجود [[فرزند]] ایشان، [[امام مهدی]] {{ع}} مطلع بودند. [[خلیفه عباسی]] [[احمد]] المعتمد (۲۵۶-۲۷۹ ق) در پی آن بود تا [[فرزند]] و [[وارث]] [[امام]] {{ع}} را بیابد از اینرو مدتی منزل و [[خانواده]] [[امام]] را تحت مراقبت قرار داد. از طرفی [[جعفر]] بن [[علی]] برادر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} به دنبال آن بود که [[منزلت]] و [[مقام]] برادر را به دست آورد و حتی در این کار از [[خلیفه عباسی]] کمک خواست و لکن توفیقی نیافت<ref>اعلام الوری، ج ۲، ص ۱۵۰.</ref>. [[امام عسکری]] {{ع}}، پیش از [[رحلت]] خود [[عثمان بن سعید عمری]] را که از وکلا و [[اصحاب خاص]] بود، در چند مجلس به [[اصحاب]] خود معرفی و او را بهعنوان [[نائب]] [[امام دوازدهم]] پس از خود تعیین کرد. [[عثمان بن سعید]] مدت ده سال [[وکیل]] [[امام هادی]] {{ع}} بود و پس از آن [[وکالت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} را به عهده داشت و پس از [[رحلت]] [[امام]] به ظاهر مراسم تغسیل و تکفین وی را انجام داد. او پس از چندی به [[بغداد]] [[نقل]] مکان کرد که از شهرهای شیعهنشین [[عراق]] بود. در طی این مدت کوتاه که او [[نیابت خاص]] [[امام دوازدهم]] را به عهده داشت، [[شیعیان]] به وی [[رجوع]] میکردند و [[توقیعات]] صادره از [[ناحیه]] [[امام]] به دست وی به دست [[شیعیان]] میرسید<ref>غیبة طوسی، ص ۲۱۵.</ref>.
| |
| *[[عثمان بن سعید]] پیش از وفاتش [[مأمور]] شد تا پسرش [[محمد]] را بهعنوان [[نائب]] [[امام]] به [[شیعیان]] معرفی کند. دوران [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] دورانی طولانی و سخت بود. فشار و اختناق اعمال شده از جانب عباسیان، [[انحرافات]] دینی و فرقهای، القاء [[شبهات]] گوناگون و حرکتهای رو به گسترش [[اسماعیلیان]] از مهمترین مشکلاتی بودند که وی با آنان درگیر بود. [[محمد بن عثمان]] در سال ۳۰۵ ق. درگذشت و [[حسین بن روح]] [[نوبختی]] به [[نیابت]] [[امام]] منسوب شد. او از [[مردم]] [[قم]] و مدتها از دستیاران [[محمد بن عثمان]] بود. او [[با تدبیر]] و کیاست خود توانست در اوج بحران، اوضاع مساعدی را برای [[جامعه]] [[شیعی]] فراهم سازد و تا حد ممکن از فشارهایی که از طرف [[حکومت]] بر آنها اعمال میشد، بکاهد. [[سیاست]] دینی وی بهگونهای بود که هیچ تنش و عکس العملی را علیه [[شیعیان]] پدید نمیآورد. او توانسته بود با اعمال [[تقیه]] شدید چنین جوی را به وجود آورد. یک بار در مجلسی در حضور علمای [[اهل سنت]] بهگونهای درباره [[عمر]] و [[ابو بکر]] سخن گفت که همگان را به تعجب واداشت و هرگونه بدبینی و سوء ظن سنیان را نسبت به او برطرف ساخت. او در همین راستا یکی از خدمتکارانش را که عادت به ناسزاگویی به [[معاویه]] داشت، اخراج کرد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۳۷.</ref>.
| |
| *بدینترتیب دوران طولانی [[نیابت]] وی، [[بهترین]] ایام [[غیبت صغری]] برای [[شیعیان]] بوده است. روابط او با دربار عباسیان و نفوذ او در میان وزرا و امرا موجب گردید که سختگیریها و اعمال فشارها بر [[شیعیان]] به حداقل برسد. با درگذشت [[حسین بن روح نوبختی]] در سال ۳۲۶ ق. [[محمد بن علی سمری]] به [[نیابت]] [[منصوب]] شد. وی آخرین [[نائب]] [[امام]] {{ع}} بود و در سال ۳۲۹ ق. درگذشت. آخرین توقیعی که یک هفته پیش از وفاتش به دست او رسید، وی را [[مأمور]] ساخته بود که شخصی را بهعنوان [[نائب]] [[امام]] بعد از خود معرفی نکند. این [[توقیع]] در واقع اعلامی برای آغاز [[غیبت کبری]] [[امام]] {{ع}} بود. از مشکلات اساسی که نایبان [[امام]] و [[شیعیان]] با آن درگیر بودند، [[ظهور]] [[مدعیان نیابت]] بود. کسانی که به علل مختلف ادعا میکردند [[نائب]] [[امام]] {{ع}} هستند. [[ظهور]] این افراد غالبا با [[انحرافات]] و القاء شبهاتی همراه بود و این بزرگترین خطری بود که در این عصر [[شیعیان]] را تهدید میکرد.
| |
| *مشهورترین این افراد [[محمد بن علی شلمغانی]] بود که معاصر با [[حسین بن روح]] بود و توقیعی از [[ناحیه]] [[امام]] {{ع}} مبنی بر [[برائت]] از او، [[لعن]] بر او و چند تن دیگر صادر شد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۳۷.</ref>.
| |
| *[[جامعه اسلامی]] در [[دوران غیبت صغری]] از وضعیت [[سیاسی]] آشفتهای برخوردار بود. دستگاه [[خلافت]] عباسیان در نهایت ضعف و سستی خود بود. امرای ترکنژاد که از دوران [[خلافت]] [[معتصم]] به دربار راه پیدا کرده و دارای مناصبی شده بودند، همچنان نفوذ شدیدی بر [[خلیفه]] و درباریان داشتند؛ بهطوری که در بسیاری امور، [[خلیفه]] را تحت فشار قرار میدادند و گاه [[عزل]] و [[نصب]] [[خلیفه]] نیز به وسیله آنها انجام میشد. ضعف [[خلیفه]] و عدم [[اراده]] وی در رسیدگی به امور، گاه موجب دخالت زنان دربار در این امور میشد. بهطوری که مادر [[خلیفه]] همراه با [[قضات]] و اعیان در مجلس [[مظالم]] مینشست و [[حکم]] صادر میکرد. درگیریهای داخلی میان [[خلیفه]] و وابستگانش بر سر تصاحب [[قدرت]]، امری عادی بود! این امر حتی در میان [[وزیران]] نیز شایع بود. عدم [[کفایت]] و صلاحیت [[وزیران]] موجب شده بود که پیوسته [[عزل]] و [[نصب]] شوند و هرکس قادر بود با پرداخت [[اموال]] بیشتری به دار الخلافه خود را به [[مقام خلافت]] برساند. در طی این دوران شش تن از عباسیان به [[حکومت]] رسیدند که برخی از آنها توسط درباریان خلع و برخی به قتل رسیدند.
| |
| *ضعف و سستی دستگاه [[خلافت]] که از نیمه اول قرن سوم هجری آغاز شده بود، فرصت خوبی برای [[مخالفان]] و [[امیران]] محلی بود تا دولتهای مستقلی در نواحی مختلف و وسیع اسلامی پدید آورند؛ بهطوری که در عصر [[غیبت صغری]] نواحی مختلف [[سرزمینهای اسلامی]] هریک تحت [[اختیار]] دولتی مستقل بود که [[خلیفه]] اساسا هیچ نفوذ و سلطهای بر آن نداشت. سرزمین اندلس که از سالها پیش، تقریبا همزمان با روی کار آمدن عباسیان، از پیکره [[خلافت]] جدا شد. پس از آن ادریسیان [[حسنی]] در [[مغرب]] اقصی -مراکش کنونی- نخستین [[دولت]] [[شیعی]] را تأسیس کرد. اغلبیان بر شمال آفریقا [[حکومت]] داشتند و [[مصر]] تحت [[اختیار]] [[طولونیان]] و سپس [[اخشیدیان]] بود. [[طاهریان]]، [[صفاریان]]، [[علویان]]، [[سامانیان]] و... دولتهای خودمختاری بودند که در طی این دوران، در نواحی [[ایران]] [[امارت]] داشتند و به همین ترتیب در هرناحیه [[دولت]] و امارتی مستقل برپا بود. با این حال [[شیعیان]] در [[عصر غیبت]]، از [[موقعیت]] [[سیاسی]] نسبتا خوبی برخوردار بودند. نفوذ [[شیعیان]] در دربار عباسیان ثمرات خوبی، به خصوص در دوران حساس [[غیبت]] به همراه داشت. در دوره ده ساله [[خلافت]] [[معتضد عباسی]] (۲۷۹-۲۸۹ ق.) جو اختناق شدیدی علیه [[شیعه]] ایجاد شده بود که به تعبیر [[شیخ طوسی]] در زمان او از شمشیرها [[خون]] میچکید. اما این وضعیت در زمان [[خلافت]] مقتدر (۲۹۵-۳۲۰ ق.) تا حدودی دگرگون شد و در برخی موارد چرخش گردونه [[سیاست]] به نفع [[مسلمین]] بود و آنها میتوانستند با [[آزادی]] بیشتری به فعالیت بپردازند. این دگرگونی با نفوذ [[خاندان]] بنی [[فرات]] که از خاندانهای شیعهمذهب و برجسته [[بغداد]] بودند، در دستگاه [[خلافت]] آغاز شد. افراد این [[خانواده]] توانستند پس از نفوذ در دربار، در [[مناصب]] بالا و در امور اداری مشغول به کار شوند. حتی چند تن از این افراد به [[مقام وزارت]] رسیدند که مشهورترین آنها [[ابوالحسن]] [[علی بن محمد]] بن [[فرات]] بود. او معروف به ابن [[فرات]] اول (۲۴۱-۳۱۲ ق. ) و در فاصله سالهای ۲۹۶ تا ۳۱۲، سه بار به [[وزارت]] رسید. در دوران او [[آزادی]] نسبی برای [[شیعیان]] فراهم شد و آنها از این فرصت، جهت احیای [[مذهب]] [[تشیع]] سود میبردند. این امر کمابیش همزمان با [[نیابت]] [[حسین بن روح نوبختی]] -نائب سوم [[امام]] {{ع}}- بود. او که خود از [[خاندان نوبختی]] و از [[موقعیت]] [[سیاسی]] خوبی برخوردار بود و توانسته بود در دربار عباسیان راه یابد و بنا به قولی که [[مسئول]] املاک خاصّ [[خلیفه]] بود.
| |
| *فرد دیگری از [[خاندان نوبختی]] که به [[وزارت]] دست یافت، [[ابوالفتح فضل بن جعفر]] (۲۷۹-۳۲۷ ق.) معروف به ابن [[فرات]] دوم بود. او در سالهای ۳۲۰ تا ۳۲۴ [[وزارت]] دو تن از [[خلفا]] را به عهده داشت. دوران [[وزارت]] او همزمان با آخرین سالهای زندگی [[حسین بن روح]] بود. اگر چه نفوذ و [[قدرت]] وی همانند ابن [[فرات]] اول نبود، با این حال نبایستی تأثیر و [[موقعیت]] آن را نادیده گرفت.
| |
| *در همین راستا باید به دولتهای شیعهمذهبی که در این عصر تشکیل شده و یا [[امارت]] داشتند، اشاره کنیم. ادریسیان، اولین [[دولت]] [[شیعی]] بود که در سال ۱۷۲ ق. تأسیس شد. ادریسیان زیدی [[مذهب]] تا اوایل قرن چهارم هجری [[امارت]] داشتند و سپس به دست فاطمیان برچیده شدند. آثار فرهنگی و تمدنی بازمانده از آنها در [[مغرب]] قابلتوجه است. فاطمیان که از سال ۲۹۶ ق. در تونس به [[قدرت]] رسیدند، پس از اندکزمانی بر تمام [[مغرب]] [[استیلا]] یافتند و پس از [[استیلا]] بر [[مصر]] پس از نیمه قرن چهارم، تنها [[قدرت]] مطرح در سراسر شمال افریقا بودند. فاطمیان، [[مذهب]] اسماعیلی داشتند و مدتی نزدیک به سه قرن حکمفرمایی کردند. نفوذ آنها در سراسر [[جهان اسلام]] سبب تأسیس دولتهای اسماعیلی متعددی در نواحی مختلف از جمله در [[یمن]] و [[سند]] شد. فاطمیان [[خلافت]] را [[حق]] خود میدانستند و از اینرو خود را [[خلیفه]] میخواندند.
| |
| *[[حسن بن زید]] از نوادگان [[امام حسن]] {{ع}}، مؤسس [[دولت]] [[علویان]] در [[طبرستان]] (۲۵۰-۳۵۵ ق.) بود. وی که به [[دعوت]] [[مردم]] [[طبرستان]] برای مقابله با [[ظلم]] و [[جور]] [[امیران]] طاهری به این [[ناحیه]] آمده بود، پس از تحت [[فرمان]] درآوردن [[طبرستان]] به نواحی [[ری]] و [[قزوین]] دست یافت، اما بزودی آنها را از [[کف]] داد. از معروفترین امرای [[علوی]]، [[حسن بن علی]] معروف به "[[ناصر]] الحق" و ملقب به اطروش (۳۰۱-۳۰۴ ق.) بود که بار دیگر [[طبرستان]] را بهطور یکپارچه تحت [[فرمان]] درآورد. آخرین [[امیر]] آنها "الثائر بالله" بود که در سال ۳۵۵ ق. درگذشت<ref>ابن خلدون، ج ۴، ص ۳۶.</ref>.
| |
| *[[دولت]] زیدیان [[یمن]] نیز از نخستین دولتهای مستقل [[شیعی]] بود که در [[عصر غیبت]] شکل گرفت. شهرهای [[مکه]] و [[مدینه]] و نواحی یمامه و [[حجاز]] نیز مدتها در [[اختیار]] زیدیان بود.
| |
| *[[حمدانیان]]، [[شیعیان]] دوازدهامامی از قبیله بنی تغلب بودند که از اوایل قرن چهارم هجری در نواحی شمال [[عراق]] و بخشهایی از [[شام]] [[حکومت]] میکردند و گرایشهای [[شیعی]] از دیرباز در میان آنها وجود داشت<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۲۶-۵۲۲.</ref>.
| |
| ==پرسشهای وابسته==
| |
| * [[علت و سبب پیدایش غیبت صغری امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
| |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| {{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']].
| |
| * [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']].
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| {{امام مهدی}}
| |
| | |
| [[رده:امام مهدی]]
| |
| [[رده:غیبت صغرا]]
| |
| [[رده:مدخل موعودنامه]]
| |
| [[رده:اتمام لینک داخلی]]
| |