توحید صفاتی در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱: خط ۱۱:
==روایات مرتبط==
==روایات مرتبط==
#مردی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[رضایت]] و [[نارضایتی]] [[حضرت]] [[حق]] سؤال نمود، که آیا او به این دو صفت متّصف می‌‌شود؟؛ ایشان فرمودند: "آری! متّصف می‌‌شود. آنگاه توضیح دادند که این مطلب نه چنان است که در موجودات ممکن دیده می‌‌شود، چرا که [[رضایت]] و [[نارضایتی]] دو صفتند که بر [[انسان]] وارد شده او را از حالتی به حالتی دیگر در می‌‌آورند، در حالی که هیچ چیزی در [[پروردگار]] عالم تأثیر نگذاشته، نمی‌تواند او را از حالتی به حالتی دیگر در آورد؛ چه او از ذاتی یگانه و حقیقتی یگانه برخوردار است، و از چندین حالت مختلف بوجود نیامده که گاهی به این حال و گاهی به آن حال در آید. از اینروست که [[رضایت]] او، همان ثوابی است که به [[بندگان]] می‌‌دهد، و [[نارضایتی]] او نیز همان عقابی است که شامل حال آنان می‌‌فرماید؛ بدون آنکه در اثر [[رضایت]] و یا [[نارضایتی]]، به [[هیجان]] آید و تغییر حالت دهد؛ چه این منشِ مخلوقات عاجزِ محتاج است، در حالی که او نه عاجز- که توانا - و نه محتاج - که بی‌نیاز است-؛ او به هیچ یک از آفریده‌هایش محتاج نیست، امّا تمامی آفریده‌هایش یکسر به او محتاجند. او موجودات را نه از سر [[حاجت]]، که به اختراع و نوآوری خویش آفریده است<ref>{{متن حدیث| عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ: أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِاللَّهِ{{ع}} عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ رِضًى وَ سَخَطٌ؟ قَالَ: نَعَمْ! وَ لَيْسَ ذَلِكَ عَلَى مَا يُوجَدُ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ وَ ذَلِكَ لِأَنَّ الرِّضَا وَ الْغَضَبَ دِخَالٌ يَدْخُلُ عَلَيْهِ فَيَنْقُلُهُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ مُعْتَمِلٌ مُرَكَّبٌ لِلْأَشْيَاءِ فِيهِ مَدْخَلٌ وَ خَالِقُنَا لَا مَدْخَلَ لِلْأَشْيَاءِ فِيهِ وَاحِدٌ أَحَدِيُّ الذَّاتِ وَ أَحَدِيُّ الْمَعْنَى. فَرِضَاهُ ثَوَابُهُ وَ سَخَطُهُ عِقَابُهُ مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ يَتَدَاخَلُهُ فَيُهَيِّجُهُ وَ يَنْقُلُهُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ فَإِنَّ ذَلِكَ صِفَةُ الْمَخْلُوقِينَ الْعَاجِزِينَ الْمُحْتَاجِينَ وَ هُوَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَى شَيْءٍ مِمَّا خَلَقَ وَ خَلْقُهُ جَمِيعاً مُحْتَاجُونَ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَلَقَ الْأَشْيَاءَ لَا مِنْ حَاجَةٍ وَ لَا سَبَبٍ اخْتِرَاعاً وَ ابْتِدَاعاً}}؛ بحارالانوار، ج۴، ص۶۶.</ref>.
#مردی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[رضایت]] و [[نارضایتی]] [[حضرت]] [[حق]] سؤال نمود، که آیا او به این دو صفت متّصف می‌‌شود؟؛ ایشان فرمودند: "آری! متّصف می‌‌شود. آنگاه توضیح دادند که این مطلب نه چنان است که در موجودات ممکن دیده می‌‌شود، چرا که [[رضایت]] و [[نارضایتی]] دو صفتند که بر [[انسان]] وارد شده او را از حالتی به حالتی دیگر در می‌‌آورند، در حالی که هیچ چیزی در [[پروردگار]] عالم تأثیر نگذاشته، نمی‌تواند او را از حالتی به حالتی دیگر در آورد؛ چه او از ذاتی یگانه و حقیقتی یگانه برخوردار است، و از چندین حالت مختلف بوجود نیامده که گاهی به این حال و گاهی به آن حال در آید. از اینروست که [[رضایت]] او، همان ثوابی است که به [[بندگان]] می‌‌دهد، و [[نارضایتی]] او نیز همان عقابی است که شامل حال آنان می‌‌فرماید؛ بدون آنکه در اثر [[رضایت]] و یا [[نارضایتی]]، به [[هیجان]] آید و تغییر حالت دهد؛ چه این منشِ مخلوقات عاجزِ محتاج است، در حالی که او نه عاجز- که توانا - و نه محتاج - که بی‌نیاز است-؛ او به هیچ یک از آفریده‌هایش محتاج نیست، امّا تمامی آفریده‌هایش یکسر به او محتاجند. او موجودات را نه از سر [[حاجت]]، که به اختراع و نوآوری خویش آفریده است<ref>{{متن حدیث| عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ: أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِاللَّهِ{{ع}} عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ رِضًى وَ سَخَطٌ؟ قَالَ: نَعَمْ! وَ لَيْسَ ذَلِكَ عَلَى مَا يُوجَدُ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ وَ ذَلِكَ لِأَنَّ الرِّضَا وَ الْغَضَبَ دِخَالٌ يَدْخُلُ عَلَيْهِ فَيَنْقُلُهُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ مُعْتَمِلٌ مُرَكَّبٌ لِلْأَشْيَاءِ فِيهِ مَدْخَلٌ وَ خَالِقُنَا لَا مَدْخَلَ لِلْأَشْيَاءِ فِيهِ وَاحِدٌ أَحَدِيُّ الذَّاتِ وَ أَحَدِيُّ الْمَعْنَى. فَرِضَاهُ ثَوَابُهُ وَ سَخَطُهُ عِقَابُهُ مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ يَتَدَاخَلُهُ فَيُهَيِّجُهُ وَ يَنْقُلُهُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ فَإِنَّ ذَلِكَ صِفَةُ الْمَخْلُوقِينَ الْعَاجِزِينَ الْمُحْتَاجِينَ وَ هُوَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَى شَيْءٍ مِمَّا خَلَقَ وَ خَلْقُهُ جَمِيعاً مُحْتَاجُونَ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَلَقَ الْأَشْيَاءَ لَا مِنْ حَاجَةٍ وَ لَا سَبَبٍ اخْتِرَاعاً وَ ابْتِدَاعاً}}؛ بحارالانوار، ج۴، ص۶۶.</ref>.
#یکی از یاران [[امام باقر]]{{ع}}، از ایشان درباره چگونگی [[حضرت]] [[حق]] [[نقل]] می‌‌نماید، که ایشان فرمودند: "او تک است و یگانه، بی‌نیاز است و از چندین حالت گوناگون ‌‌تشکیل نشده است. [[راوی]] می‌‌گوید: عرض کردم: فدایت شوم! گروهی از عراقیان [[گمان]] می‌کنند که شنوائی و بینائی در او دو صفت گوناگون بوده، هیچیک از ایندو در او عین دیگری نیست‌. ایشان فرمودند: سخن ناصواب می‌گویند و بدین سبب به [[الحاد]] و [[تشبیه]] گرفتار شده‌اند!؛ [[خداوند]] [[برتر]] از این امور است؛ او شنوا و [[بینا]] است امّا می‌شنود همانگونه که می‌‌بیند، و می‌بیند ‌‌همانگونه که می‌‌شنود. گفتم: آنان [[گمان]] می‌‌کنند که بینائی او آنگونه است که آنان [[درک]] می‌‌کنند؛ [[حضرت]] فرمودند: [[خداوند]] [[برتر]] از این سخنان است، تنها مخلوقاتِ ممکن و هرآنچه همچون آنان است، به [[ادراک]] [[آدمی]] در می‌‌آید؛ امّا [[خداوند]] اینچنین نیست که بتوان او را [[ادراک]] نمود"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ فِي صِفَةِ الْقَدِيمِ إِنَّهُ وَاحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ أَحَدِيُّ الْمَعْنَى لَيْسَ بِمَعَانٍ كَثِيرَةٍ مُخْتَلِفَةٍ. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! يَزْعُمُ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَنَّهُ يَسْمَعُ بِغَيْرِ الَّذِي يُبْصِرُ وَ يُبْصِرُ بِغَيْرِ الَّذِي يَسْمَعُ؟ قَالَ: فَقَالَ: كَذَبُوا وَ أَلْحَدُوا وَ شَبَّهُوا تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ إِنَّهُ سَمِيعٌ بَصِيرٌ يَسْمَعُ بِمَا يُبْصِرُ وَ يُبْصِرُ بِمَا يَسْمَعُ. قَالَ: قُلْتُ: يَزْعُمُونَ أَنَّهُ بَصِيرٌ عَلَى مَا يَعْقِلُونَهُ؟ قَالَ: فَقَالَ: تَعَالَى اللَّهُ! إِنَّمَا يَعْقِلُ مَا كَانَ بِصِفَةِ الْمَخْلُوقِ وَ لَيْسَ اللَّهُ كَذَلِكَ}}؛ بحارالانوار، ج۴، ص۶۹.</ref>؛  
#یکی از [[یاران]] [[امام باقر]]{{ع}}، از ایشان درباره چگونگی [[حضرت]] [[حق]] [[نقل]] می‌‌نماید، که ایشان فرمودند: "او تک است و یگانه، بی‌نیاز است و از چندین حالت گوناگون ‌‌تشکیل نشده است. [[راوی]] می‌‌گوید: عرض کردم: فدایت شوم! گروهی از عراقیان [[گمان]] می‌کنند که شنوائی و بینائی در او دو صفت گوناگون بوده، هیچیک از ایندو در او عین دیگری نیست‌. ایشان فرمودند: سخن ناصواب می‌گویند و بدین سبب به [[الحاد]] و [[تشبیه]] گرفتار شده‌اند!؛ [[خداوند]] [[برتر]] از این امور است؛ او شنوا و [[بینا]] است امّا می‌شنود همانگونه که می‌‌بیند، و می‌بیند ‌‌همانگونه که می‌‌شنود. گفتم: آنان [[گمان]] می‌‌کنند که بینائی او آنگونه است که آنان [[درک]] می‌‌کنند؛ [[حضرت]] فرمودند: [[خداوند]] [[برتر]] از این سخنان است، تنها مخلوقاتِ ممکن و هرآنچه همچون آنان است، به [[ادراک]] [[آدمی]] در می‌‌آید؛ امّا [[خداوند]] اینچنین نیست که بتوان او را [[ادراک]] نمود"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ فِي صِفَةِ الْقَدِيمِ إِنَّهُ وَاحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ أَحَدِيُّ الْمَعْنَى لَيْسَ بِمَعَانٍ كَثِيرَةٍ مُخْتَلِفَةٍ. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! يَزْعُمُ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَنَّهُ يَسْمَعُ بِغَيْرِ الَّذِي يُبْصِرُ وَ يُبْصِرُ بِغَيْرِ الَّذِي يَسْمَعُ؟ قَالَ: فَقَالَ: كَذَبُوا وَ أَلْحَدُوا وَ شَبَّهُوا تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ إِنَّهُ سَمِيعٌ بَصِيرٌ يَسْمَعُ بِمَا يُبْصِرُ وَ يُبْصِرُ بِمَا يَسْمَعُ. قَالَ: قُلْتُ: يَزْعُمُونَ أَنَّهُ بَصِيرٌ عَلَى مَا يَعْقِلُونَهُ؟ قَالَ: فَقَالَ: تَعَالَى اللَّهُ! إِنَّمَا يَعْقِلُ مَا كَانَ بِصِفَةِ الْمَخْلُوقِ وَ لَيْسَ اللَّهُ كَذَلِكَ}}؛ بحارالانوار، ج۴، ص۶۹.</ref>؛  
#[[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: "قدم اول در [[دین]]، [[شناخت]] [[پروردگار]] است، و [[شناخت کامل]] او، درست [[باور]] کردن اوست، و کمال درست [[باور]] کردن او، یگانه دانستن اوست، و کمال یگانه دانستن او، [[اخلاص]] به اوست، و کمال [[اخلاص]] به او، زدودن صفات از اوست، زیرا که هر صفتی [[گواه]] بر این است که با موصوف دوتاست، و هر موصوفی [[گواهی]] می‌دهد که غیر از صفت است. بنا بر این هر کسی برای [[خداوند]] - تبارک و تعالی! - صفتی [[معتقد]] شود برای او قرینی قرار داده، و هر که این چنین بیندیشد، دو تایش دانسته، و آنکه دو تایش بداند، او را به اجزاء، بخش کرده، و هر کس به اینجا رسید از [[شناخت]] او [[محروم]] است، و کسی که او را نشناسد بدو اشاره کرده، و هر که به او اشاره کند به تحقیق برای او جهت و سمتی قائل شده، و آنکه [[خداوند]] را در جهتی و یا سمتی بداند، او را در شمار مخلوقات قرار داده است. هر که بگوید [[خداوند]] در چیست او را در چیزی قرار داده. هر که بگوید [[خداوند]] بر چیست مکانی را از او خالی دانسته. او بوده و هست و تازه به وجود نیامده است، با همه چیز هست اما نه این که همنشین آن باشد و غیر از هر چیزی است نه بدان معنی که از آن کناره گیرد انجام دهنده هر کاری است اما نه با حرکات و وسایل، از اول [[بینا]] بود در آن هنگام که موجودی را خلق نکرده بود، تا با آن موجود انس گیرد و یا از فقدان او در [[وحشت]] افتد"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}: أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ: كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۶-۳۲۷.</ref>.
#[[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: "قدم اول در [[دین]]، [[شناخت]] [[پروردگار]] است، و [[شناخت کامل]] او، درست [[باور]] کردن اوست، و کمال درست [[باور]] کردن او، یگانه دانستن اوست، و کمال یگانه دانستن او، [[اخلاص]] به اوست، و کمال [[اخلاص]] به او، زدودن صفات از اوست، زیرا که هر صفتی [[گواه]] بر این است که با موصوف دوتاست، و هر موصوفی [[گواهی]] می‌دهد که غیر از صفت است. بنا بر این هر کسی برای [[خداوند]] - تبارک و تعالی! - صفتی [[معتقد]] شود برای او قرینی قرار داده، و هر که این چنین بیندیشد، دو تایش دانسته، و آنکه دو تایش بداند، او را به اجزاء، بخش کرده، و هر کس به اینجا رسید از [[شناخت]] او [[محروم]] است، و کسی که او را نشناسد بدو اشاره کرده، و هر که به او اشاره کند به تحقیق برای او جهت و سمتی قائل شده، و آنکه [[خداوند]] را در جهتی و یا سمتی بداند، او را در شمار مخلوقات قرار داده است. هر که بگوید [[خداوند]] در چیست او را در چیزی قرار داده. هر که بگوید [[خداوند]] بر چیست مکانی را از او خالی دانسته. او بوده و هست و تازه به وجود نیامده است، با همه چیز هست اما نه این که همنشین آن باشد و غیر از هر چیزی است نه بدان معنی که از آن کناره گیرد انجام دهنده هر کاری است اما نه با حرکات و وسایل، از اول [[بینا]] بود در آن هنگام که موجودی را خلق نکرده بود، تا با آن موجود انس گیرد و یا از فقدان او در [[وحشت]] افتد"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}: أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ: كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۶-۳۲۷.</ref>.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش