::::::سرکار خانم '''[[فرزانه کاردان ]]'''، در مقاله ''«[[نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور (مقاله)| نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور]]»'' در اینباره گفته است:
::::::«اثبات [[ضرورت]] [[زمینهسازی]] از دریچه [[فلسفه غیبت]]: وقتی ثابت شد [[حکمت الهی]] اقتضای [[تعیین امام]] و [[جانشین]] برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را دارد، نتیجه منطقی آن قهراً این است که فقدان [[امام]]، معلول بی تدبیری و اهمال [[انسانی]] است. بنابراین، [[غیبت امام]]{{ع}} به [[دلیل]] نبود قابلیت در نهاد مردمی است که [[دین]] گریزند و [[لیاقت]] [[دیدار]] او را ندارند. پس به [[اختیار]] و [[انتخاب]] خود، [[جامعه]] بدون حضور [[معصوم]] را پذیرفته و از قبول [[حجت خدا]] سر باز زدهاند. [[متکلمان امامیه]] بعد از اثبات [[نصب امام]] از طریق [[قاعده لطف]]، اظهار میکنند که نبود و [[غیبت امام]]{{ع}}، هیچ توجیه [[عقلانی]] ندارد جزء این که بگوییم این [[محرومیت]] نتیجه [[رفتار]] ما انسانهاست: {{متن حدیث|وَ عَدَمُهُ مِنَّا}}<ref>حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ص۳۶۲.</ref>.
::::::در [[کتابهای حدیثی]] بابی با عنوان "[[علت]] [[غیبت امام عصر]]{{ع}}" وجود دارد و در ذیل آن، روایاتی به چشم میخورند که جملگی بر این مطلب صحه میگذارند که [[غیبت امام]] به واسطه عدم قابلیت و [[لیاقت]] مردمی است که نه تنها از قبول فرمانهای [[امام]] [[سرپیچی]] کردند، بلکه نسبت به [[جان]] [[حضرت]]، سوء قصد کردند و درصدد کشتن او برآمدند<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ص۲۴۳-۲۴۶؛ طوسی، ۱۴۲۵، ص۳۲۹-۳۴۳؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۲۵۰.</ref>. نتیجه منطقی این مسئله آن است که وقتی [[مردم]] به جای بهرهگیری از [[نور هدایت]] [[امام]]، درصدد کشتن او برمی آیند، حضورش بی نتیجه است و قهراً [[غیبت]] او موجّه خواهد بود. وقتی به [[حکم عقل]] و [[نقل]] مشخص شد [[مانع]] [[ظهور امام عصر]]{{ع}}، [[رفتار]] ناشایست انسانهاست، لازمه این [[ادله]] آن است که باید این موانع را از میان برداشت. پس هر کس باید در [[حد ]]توان خود تلاش کند زمینه برای [[ظهور]] فراهم شود؛ چون معقول نیست با وجود زمینه، [[خدای متعال]] از اظهار [[ولیّ]] خود که وجودش، شرط حکیمانه بودن [[خلقت انسان]] است، دریغ ورزد.
::::::در این فرض، با وجود این که [[انسانها]] قابلیت استفاده از [[حجت]] و راهنمای [[الهی]] را دارند، ولی از قبول فرمانهای وی سر باز میزنند و از طرف دیگر هم اگر [[راهنما]] و [[حجّت]] برای ایشان فرستاده نشود، به خودی خود، توان رسیدن به [[هدف خلقت]] یعنی رسیدن به [[کمالات]] [[معنوی]] را ندارند. در این صورت، صدور [[نقض غرض]] را باید به خدوند [[متعال]] نسبت دهیم؛ از اینرو، معقول نیست که زمینه برای [[حضور امام معصوم]]{{ع}} راهم باشد، ولی [[خداوند]] از اظهار او دریغ کند.
::::::بنابراین، [[فلسفه غیبت]] که تنها توجیه آن عبارت است از آماده نبودن [[مردم]]، ثابت میکند که [[منتظران]] باید شرایط را برای [[ظهور]] آماده کنند؛ چون [[وجود امام]] بدون آن که [[مردم]] به فرمانهایش گردن بنهند، فایده ندارد. از همینرو، [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} فرمود: "کسی که امرش [[اطاعت]] نمیشود، گویی نظری ندارد"<ref>{{متن حدیث|لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>.
::::::منظور این سخن آن است که اگر نظر و امر کسی [[اعمال]] و [[اطاعت]] نمیشود، مثل آن است که او نظری را اظهار نکرده و امری را صادر نکرده است. باز به همین جهت، [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} فرمود: "اگر نبود حضور حاضران و این که با وجود کمککننده، [[حجت]] تمام است، [[حکومت]] را به حال خود رها میکردم"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ... لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>»<ref>[[فرزانه کاردان|کاردان، فرزانه]]، [[نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور (مقاله)| نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور]].</ref>.