انسان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ آوریل ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'است{{متن قرآن' به 'است: {{متن قرآن'
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه' به '')
جز (جایگزینی متن - 'است{{متن قرآن' به 'است: {{متن قرآن')
خط ۲۳: خط ۲۳:
==آفرینش انسان==
==آفرینش انسان==
*خداوند به عنوان مرکب انسان براساس مشیت حکیمانه خود وی را متشکل از اعضا و جوارح گوناگون و در رنگها و اندازه‌های متفاوت به صورتی متعادل و متناسب آفریده<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref>{{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ}}<ref> همان که تو را آفرید، پس استوار کرد و بهنجار داشت.به هر گونه‌ای که خواست، تو را به هم پیوست؛ سوره انفطار، آیه: ۷- ۸.</ref> و آفرینش او را به عنوان نیکوترین ساختارسازی خود مطرح می‌کند{{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref> که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم؛ سوره تین، آیه:۴.</ref> کلمه انسان در این آیه به تصریح بسیاری از مفسّران، اشاره به جنس و ماهیت است و شامل آدم و اصناف فرزندان او می‌شود<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۷۵؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۳۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۹.</ref>. برخی تعبیر احسن تقویم یعنی زیباترین ساختار را مربوط به شکل ظاهر و اعضای پیکر انسان می‌دانند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۵۴۳؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۴، ص ۵۶۳ .</ref> و بعضی عقل و تمیز را نیز بدان می‌افزایند<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۴۷۲.</ref> یا افزون بر انتصاب قامت و زیبایی صورت، اجتماع ویژگیهای دیگر پدیده‌ها را نیز بخشی از مفهوم احسن تقویم می‌خوانند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۴۳۱.</ref> بعضی نیز سخن از صورت ظاهر و سیرت باطن به میان آورده‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۰ ـ ۱۱.</ref> و در نهایت، برخی معتقدند که مقصود از احسن تقویم آن است که انسان به لحاظ نحوه آفرینش و همه شئون و جهات وجودی خود شایسته عروج به فراترین مرتبه رفعت و وصول به حیات ابدی در پیشگاه پروردگار خویش است<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۹.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*خداوند به عنوان مرکب انسان براساس مشیت حکیمانه خود وی را متشکل از اعضا و جوارح گوناگون و در رنگها و اندازه‌های متفاوت به صورتی متعادل و متناسب آفریده<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref>{{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ}}<ref> همان که تو را آفرید، پس استوار کرد و بهنجار داشت.به هر گونه‌ای که خواست، تو را به هم پیوست؛ سوره انفطار، آیه: ۷- ۸.</ref> و آفرینش او را به عنوان نیکوترین ساختارسازی خود مطرح می‌کند{{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref> که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم؛ سوره تین، آیه:۴.</ref> کلمه انسان در این آیه به تصریح بسیاری از مفسّران، اشاره به جنس و ماهیت است و شامل آدم و اصناف فرزندان او می‌شود<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۷۵؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۳۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۹.</ref>. برخی تعبیر احسن تقویم یعنی زیباترین ساختار را مربوط به شکل ظاهر و اعضای پیکر انسان می‌دانند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۵۴۳؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۴، ص ۵۶۳ .</ref> و بعضی عقل و تمیز را نیز بدان می‌افزایند<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۴۷۲.</ref> یا افزون بر انتصاب قامت و زیبایی صورت، اجتماع ویژگیهای دیگر پدیده‌ها را نیز بخشی از مفهوم احسن تقویم می‌خوانند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۴۳۱.</ref> بعضی نیز سخن از صورت ظاهر و سیرت باطن به میان آورده‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۰ ـ ۱۱.</ref> و در نهایت، برخی معتقدند که مقصود از احسن تقویم آن است که انسان به لحاظ نحوه آفرینش و همه شئون و جهات وجودی خود شایسته عروج به فراترین مرتبه رفعت و وصول به حیات ابدی در پیشگاه پروردگار خویش است<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۹.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*اهمیت آفرینش انسان آنگاه آشکارتر می‌شود که ببینیم آفریدگارِ همه هستی در سراسر قرآن کریم تنها یک بار خود را به عنوان زیباترین آفریننده ستایش کرده و آن هم در پی بیان آفرینش انسان است{{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref> سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است  خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مومنون، آیه:۱۴.</ref> برخی تصریح می‌کنند که خداوند، زمین و آسمان و عرش و لوح و کرسی و قلم را آفرید؛ اما هرگز آن‌گونه که خود را نسبت به خلق انسان ستود مورد ستایش قرار نداد، زیرا آفرینش انسان، زیباترین شکل آفرینندگی است<ref>روح البیان، ج ۶ ، ص ۷۲؛ لطائف الاشارات، ج ۲، ص ۵۷۰ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*اهمیت آفرینش انسان آنگاه آشکارتر می‌شود که ببینیم آفریدگارِ همه هستی در سراسر قرآن کریم تنها یک بار خود را به عنوان زیباترین آفریننده ستایش کرده و آن هم در پی بیان آفرینش انسان است: {{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref> سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است  خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مومنون، آیه:۱۴.</ref> برخی تصریح می‌کنند که خداوند، زمین و آسمان و عرش و لوح و کرسی و قلم را آفرید؛ اما هرگز آن‌گونه که خود را نسبت به خلق انسان ستود مورد ستایش قرار نداد، زیرا آفرینش انسان، زیباترین شکل آفرینندگی است<ref>روح البیان، ج ۶ ، ص ۷۲؛ لطائف الاشارات، ج ۲، ص ۵۷۰ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.


==انسان پیش از ورود به دنیا==
==انسان پیش از ورود به دنیا==
*همان‌گونه که در علوم عقلی و عرفانی ثابت شده، موجودات نشئه دنیا پیش از وجود دنیوی خود در عوالم دیگری چون عالم مثال، عالم عقل و عالم إله موجود بوده‌اند. قرآن نیز بر این نکته تأکید دارد و در برخی آیات به وجود اشیا پیش از نشئه دنیا اشاره می‌کند؛ از جمله آنجا که می‌فرماید: هیچ چیزی نیست، مگر آنکه اصل و خزانه آن نزد ماست و ما از هر چیزی جز به مقدار معلوم، فرو نمی‌فرستیم{{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرست؛ سوره حجر، آیه:۲۱.</ref> براساس قاعده مذکور که [[وحی]] و شهود و عقل بر آن صحه گذاشته‌اند انسان نیز مانند سایر اشیا قبل از وجود دنیوی خویش در عوالم پیشین تحقق داشته است<ref>الرسائل التوحیدیه، ص ۱۲۰ ، ۱۲۸.</ref>، افزون بر این برخی آیات به وجود خصوص انسان قبل از نشئه دنیا اشاره می‌کند<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>:
*همان‌گونه که در علوم عقلی و عرفانی ثابت شده، موجودات نشئه دنیا پیش از وجود دنیوی خود در عوالم دیگری چون عالم مثال، عالم عقل و عالم إله موجود بوده‌اند. قرآن نیز بر این نکته تأکید دارد و در برخی آیات به وجود اشیا پیش از نشئه دنیا اشاره می‌کند؛ از جمله آنجا که می‌فرماید: هیچ چیزی نیست، مگر آنکه اصل و خزانه آن نزد ماست و ما از هر چیزی جز به مقدار معلوم، فرو نمی‌فرستیم{{متن قرآن|وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ }}<ref> و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرست؛ سوره حجر، آیه:۲۱.</ref> براساس قاعده مذکور که [[وحی]] و شهود و عقل بر آن صحه گذاشته‌اند انسان نیز مانند سایر اشیا قبل از وجود دنیوی خویش در عوالم پیشین تحقق داشته است<ref>الرسائل التوحیدیه، ص ۱۲۰ ، ۱۲۸.</ref>، افزون بر این برخی آیات به وجود خصوص انسان قبل از نشئه دنیا اشاره می‌کند<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>:
#آیات میثاق و تعهد آدمی در پیشگاه خدا: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم؛ سوره اعراف، آیه:۱۷۲.</ref> آنگاه که خداوند از پشت فرزندان آدم، نسل آنان را برگرفت و همه را بر ربوبیت خود به شهادت طلبید، همگان شهادت دادند که خداوند، پروردگار آنان است. روشن است که انسانهای عادی هرگز زمان این میثاق گذاری را به یاد ندارند و در حافظه خویش چنین تعهد صریحی از سوی خود را نمی‌یابند، بنابراین، دنیا ظرف چنین التزامی نبوده و این حقیقت به نشئه‌ای پیش از دنیا باز می‌گردد که هیچ‌گونه جدایی و فقدانی برای حقیقت انسانی نبوده و این شهادت و اعتراف به دور از هرگونه شرک و مخالفت و عصیان که از احکام نشئه دنیاست، صورت پذیرفته است<ref>المیزان، ج ۸ ، ص ۳۲۱.</ref>. برخی از بزرگان حکمت و عرفان و تفسیر سخن افلاطون را که به وجود عقلی انسان پیش از حدوث بدن قائل بوده هماهنگ با مطلب یاد شده دانسته و افزون بر این تصریح کرده‌اند که در شریعت حقه ما برای افراد انسان، یک وجود جزئی، متمایز و سابق بر وجود طبیعی، ثابت شده است، چنان که آیه میثاق و نیز روایات فراوانی از امامان معصوم{{عم}} که می‌گوید: ارواح انبیا و اوصیا از طینت علیین و پیش از خلق آسمانها و زمین، آفریده شده بود می‌تواند شاهدی بر این مطلب باشد<ref>اسفار، ج ۹، ص ۱۹۵.</ref>. تعهد گرفتن خداوند از فرزندان آدم درباره نپرستیدن شیطان نیز از شمار همان آیات است{{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه:۶۰.</ref> این آیه که به فرزندان آدم بر اثر نقض عهد مذکور، عتاب می‌کند، در صورتی می‌تواند مؤاخذه عبادتگران شیطان باشد که همه آنان این عهد را از خداوند پذیرفته و بدان ملتزم شده باشندو چنین تعهدی یقیناً در دنیا اگر صورت پذیرفته بود، همگان آن را به یاد می‌داشتند<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیات میثاق و تعهد آدمی در پیشگاه خدا: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم؛ سوره اعراف، آیه:۱۷۲.</ref> آنگاه که خداوند از پشت فرزندان آدم، نسل آنان را برگرفت و همه را بر ربوبیت خود به شهادت طلبید، همگان شهادت دادند که خداوند، پروردگار آنان است. روشن است که انسانهای عادی هرگز زمان این میثاق گذاری را به یاد ندارند و در حافظه خویش چنین تعهد صریحی از سوی خود را نمی‌یابند، بنابراین، دنیا ظرف چنین التزامی نبوده و این حقیقت به نشئه‌ای پیش از دنیا باز می‌گردد که هیچ‌گونه جدایی و فقدانی برای حقیقت انسانی نبوده و این شهادت و اعتراف به دور از هرگونه شرک و مخالفت و عصیان که از احکام نشئه دنیاست، صورت پذیرفته است<ref>المیزان، ج ۸ ، ص ۳۲۱.</ref>. برخی از بزرگان حکمت و عرفان و تفسیر سخن افلاطون را که به وجود عقلی انسان پیش از حدوث بدن قائل بوده هماهنگ با مطلب یاد شده دانسته و افزون بر این تصریح کرده‌اند که در شریعت حقه ما برای افراد انسان، یک وجود جزئی، متمایز و سابق بر وجود طبیعی، ثابت شده است، چنان که آیه میثاق و نیز روایات فراوانی از امامان معصوم{{عم}} که می‌گوید: ارواح انبیا و اوصیا از طینت علیین و پیش از خلق آسمانها و زمین، آفریده شده بود می‌تواند شاهدی بر این مطلب باشد<ref>اسفار، ج ۹، ص ۱۹۵.</ref>. تعهد گرفتن خداوند از فرزندان آدم درباره نپرستیدن شیطان نیز از شمار همان آیات است: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه:۶۰.</ref> این آیه که به فرزندان آدم بر اثر نقض عهد مذکور، عتاب می‌کند، در صورتی می‌تواند مؤاخذه عبادتگران شیطان باشد که همه آنان این عهد را از خداوند پذیرفته و بدان ملتزم شده باشندو چنین تعهدی یقیناً در دنیا اگر صورت پذیرفته بود، همگان آن را به یاد می‌داشتند<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که از سابقه دورتر انسان سخن می‌گوید؛ گاهی ازاین سابقه با تعبیر "چیزی نبودن" یاد کرده است؛ مانند: {{متن قرآن|قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا}}<ref> گفت: چنین است، پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است که پیش از آن تو را آفریدم و تو هیچ چیز نبودی؛ سوره مریم، آیه:۹.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا }}<ref> و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه:۶۷.</ref>. و گاهی با تعبیر "چیزی قابل ذکر نبودن"؛ مانند: {{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا }}<ref> آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه:۱.</ref> مفهوم این آیه آن است که در آن دوران، چیزی بوده؛ اما قابل ذکر و دارای نام و نشان نبوده است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که از سابقه دورتر انسان سخن می‌گوید؛ گاهی ازاین سابقه با تعبیر "چیزی نبودن" یاد کرده است؛ مانند: {{متن قرآن|قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا}}<ref> گفت: چنین است، پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است که پیش از آن تو را آفریدم و تو هیچ چیز نبودی؛ سوره مریم، آیه:۹.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا }}<ref> و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه:۶۷.</ref>. و گاهی با تعبیر "چیزی قابل ذکر نبودن"؛ مانند: {{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا }}<ref> آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه:۱.</ref> مفهوم این آیه آن است که در آن دوران، چیزی بوده؛ اما قابل ذکر و دارای نام و نشان نبوده است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*آنچه این استدلال را تمام می‌کند، تأکید قرآن بر فراموشی این دوران ازسوی آدمی است. در این باره نخست به شگفتی انسان از حیات پس از مرگ، اشاره می‌کند: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا }}<ref> و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟؛ سوره مریم، آیه:۶۶.</ref> و سپس برای بی‌مورد دانستن این شگفتی می‌فرماید: آیا انسان به یاد نمی‌آورد که پیش از این در حالی که چیزی نبود، او را آفریدیم{{متن قرآن|أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا }}<ref> و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه:۶۷.</ref> در این آیه، خداوند حقیقت فراموش شده‌ای را برای انسان یادآوری می‌کند. معلوم می‌شود که آدمی در نشئه‌ای به عدم شیئیت خود، عالم بوده و سپس این حقیقت را از یاد برده و خداوند در دنیا او را متذکر ساخته و یادآور می‌شود، پس پیش از دنیا و تحقق شیئیت طبیعی انسان، یک نحوه وجود برای او باید ثابت باشد، زیرا اگر انسان، پیش از ورود به دنیا معدوم محض می‌بود، چگونه در این ظرف عدم محض، علم به هیچ نبودن خویش داشته تا با یادآوری، دوباره همان علم برایش حاصل شود؟ ازاین‌رو می‌توان گفت انسان، پیش از وجود خارجی، در علم خداوند موجود و به صورت وجود علمی، معلوم [[خدای متعال]] بوده و در پی اراده او با فرمان {{متن قرآن|كُنْ}} از علم به عین آمده و وجود خارجی یافته است{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.</ref><ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۴۳، ۴۶.</ref>. افزون بر آیات یاد شده آیه اخیر نیز تأییدی بر مطلب است، زیرا چیزی که خطاب {{متن قرآن|كُنْ}} را از خداوند دریافت می‌کند، نمی‌تواند معدوم محض باشد، چون معدوم محض، به هیچ رو قابل خطاب نیست<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۴۳، ۴۶.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*آنچه این استدلال را تمام می‌کند، تأکید قرآن بر فراموشی این دوران ازسوی آدمی است. در این باره نخست به شگفتی انسان از حیات پس از مرگ، اشاره می‌کند: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا }}<ref> و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟؛ سوره مریم، آیه:۶۶.</ref> و سپس برای بی‌مورد دانستن این شگفتی می‌فرماید: آیا انسان به یاد نمی‌آورد که پیش از این در حالی که چیزی نبود، او را آفریدیم{{متن قرآن|أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا }}<ref> و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه:۶۷.</ref> در این آیه، خداوند حقیقت فراموش شده‌ای را برای انسان یادآوری می‌کند. معلوم می‌شود که آدمی در نشئه‌ای به عدم شیئیت خود، عالم بوده و سپس این حقیقت را از یاد برده و خداوند در دنیا او را متذکر ساخته و یادآور می‌شود، پس پیش از دنیا و تحقق شیئیت طبیعی انسان، یک نحوه وجود برای او باید ثابت باشد، زیرا اگر انسان، پیش از ورود به دنیا معدوم محض می‌بود، چگونه در این ظرف عدم محض، علم به هیچ نبودن خویش داشته تا با یادآوری، دوباره همان علم برایش حاصل شود؟ ازاین‌رو می‌توان گفت انسان، پیش از وجود خارجی، در علم خداوند موجود و به صورت وجود علمی، معلوم [[خدای متعال]] بوده و در پی اراده او با فرمان {{متن قرآن|كُنْ}} از علم به عین آمده و وجود خارجی یافته است: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.</ref><ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۴۳، ۴۶.</ref>. افزون بر آیات یاد شده آیه اخیر نیز تأییدی بر مطلب است، زیرا چیزی که خطاب {{متن قرآن|كُنْ}} را از خداوند دریافت می‌کند، نمی‌تواند معدوم محض باشد، چون معدوم محض، به هیچ رو قابل خطاب نیست<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۴، ص ۴۳، ۴۶.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.


==انسان در دنیا==
==انسان در دنیا==
خط ۳۷: خط ۳۷:
#آیاتی که به بیان آفرینش انسان از خاک، گِل یا زمین می‌پردازد{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ}}<ref> و از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده می‌شوید؛ سوره روم، آیه:۲۰.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ}}<ref> اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست آنگاه شما تردید می‌کنید؛ سوره انعام، آیه:۲.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى}}<ref> همان که زمین را برای شما گاهواره‌ای گردانید و در آن برایتان راه‌هایی گشود و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از گیاهان رنگ‌رنگ گونه‌ها  برآوردیم.بخورید و چارپایانتان را بچرانید! بی‌گمان در آن برای خردمندان نشانه‌هایی است.شما را از آن آفریدیم و در آن باز می‌گردانیم و بار دیگر از همان برمی‌آوریم؛ سوره طه، آیه: ۵۳- ۵۵.</ref>. اگرچه این آیات در اصل، نظر به آغاز آفرینش انسان و خلقت حضرت آدم دارد؛ اما چون آفرینش همه انسانها از طریق [[حضرت آدم]]{{ع}} به خاک منتهی می‌شود، حکم مذکور را می‌توان مربوط به عالم انسانیت دانست<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۵، ج ۷، ص ۸ ، ج ۱۴، ص ۱۷۲.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که به بیان آفرینش انسان از خاک، گِل یا زمین می‌پردازد{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ}}<ref> و از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده می‌شوید؛ سوره روم، آیه:۲۰.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ}}<ref> اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست آنگاه شما تردید می‌کنید؛ سوره انعام، آیه:۲.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى}}<ref> همان که زمین را برای شما گاهواره‌ای گردانید و در آن برایتان راه‌هایی گشود و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از گیاهان رنگ‌رنگ گونه‌ها  برآوردیم.بخورید و چارپایانتان را بچرانید! بی‌گمان در آن برای خردمندان نشانه‌هایی است.شما را از آن آفریدیم و در آن باز می‌گردانیم و بار دیگر از همان برمی‌آوریم؛ سوره طه، آیه: ۵۳- ۵۵.</ref>. اگرچه این آیات در اصل، نظر به آغاز آفرینش انسان و خلقت حضرت آدم دارد؛ اما چون آفرینش همه انسانها از طریق [[حضرت آدم]]{{ع}} به خاک منتهی می‌شود، حکم مذکور را می‌توان مربوط به عالم انسانیت دانست<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۵، ج ۷، ص ۸ ، ج ۱۴، ص ۱۷۲.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که به آفرینش انسان از آب اشاره کرده{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا}}<ref> و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست؛ سوره فرقان، آیه:۵۴.</ref> و گاهی این آب را به وصف بی‌مقدار و پست متصف می‌کند{{متن قرآن|أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ}}<ref> آیا شما را از آبی خوارمایه نیافریدیم؟؛ سوره مرسلات، آیه:۲۰.</ref> و گاه نیز آن را آب جهنده‌ای می‌خواند که از میانه پشت و سینه‌ها<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۱۵؛ المنجد، ص ۶۰ ، «ترب».</ref> خارج می‌شود{{متن قرآن|فَلْيَنظُرِ الإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ}}<ref> پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریده‌اند،از آبی جهنده آفریده شده است،که از میان (استخوان‌های) پشت و پیش بیرون می‌آید؛ سوره طارق، آیه: ۵- ۷.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که به آفرینش انسان از آب اشاره کرده{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا}}<ref> و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست؛ سوره فرقان، آیه:۵۴.</ref> و گاهی این آب را به وصف بی‌مقدار و پست متصف می‌کند{{متن قرآن|أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ}}<ref> آیا شما را از آبی خوارمایه نیافریدیم؟؛ سوره مرسلات، آیه:۲۰.</ref> و گاه نیز آن را آب جهنده‌ای می‌خواند که از میانه پشت و سینه‌ها<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۱۵؛ المنجد، ص ۶۰ ، «ترب».</ref> خارج می‌شود{{متن قرآن|فَلْيَنظُرِ الإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ}}<ref> پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریده‌اند،از آبی جهنده آفریده شده است،که از میان (استخوان‌های) پشت و پیش بیرون می‌آید؛ سوره طارق، آیه: ۵- ۷.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که مرحله پیشرفته‌تری "نطفه" را بیان کرده است{{متن قرآن|خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ }}<ref> انسان را از نطفه‌ای (ناچیز) آفرید ناگاه همو ستیزه‌جویی است آشکار؛ سوره نحل، آیه: ۴.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ }}<ref> و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم و ناگاه ستیزه‌جویی آشکار است؟؛ سوره یس، آیه:۷۷.</ref>، {{متن قرآن|قُتِلَ الإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ  مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ}}<ref> مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!بنگر که خداوند از چه او را آفریده است.از نطفه‌ای آفریده و موزونش کرده؛ سوره عبس، آیه: ۱۷- ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}<ref> و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفه‌ای، آنگاه شما را جفت‌هایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینه‌ای باردار نمی‌گردد و نمی‌زاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمی‌گردد و از عمر کسی کم نمی‌شود مگر که در کتابی آمده است؛ بی‌گمان این بر خداوند آسان است؛ سوره فاطر، آیه:۱۱.</ref> نطفه، در لغت به معنای آب صاف اندک یا زیاد، آب جاری یا آب ریخته شده و در اصطلاح برخی از علمای علم لغت به معنای آب مرد است<ref>الصحاح، ج ۴، ص ۱۴۳۴؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۷۱۷؛ تاج العروس، ج ۱۲، ص ۵۰۵ .</ref>. برخی دیگر آن را هم بر آب مرد و هم بر آب زن، اطلاق می‌کنند<ref>المصباح، ص ۶۱۱؛ المنجد، ص ۸۱۶ .</ref> و بعضی نیز نطفه را ترکیبی از دو سلول جنسی نر و ماده می‌دانند که در پی عمل لقاح، تشکیل می‌شود<ref>التحقیق، ج ۱۲، ص ۱۶۱.</ref>. گاهی نطفه متصف به این ویژگی شده که از منی ریخته شده به دست می‌آید{{متن قرآن|أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى}}<ref> آیا آدمی می‌پندارد که بیهوده وانهاده می‌شود؟آیا نطفه‌ای نبود از آبی که فرو ریخته می‌شود؟؛ سوره قیامت، آیه: ۳۶- ۳۷.</ref> و گاهی با وصف امشاج ذکر شده است{{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا }}<ref> ما انسان را از نطفه‌ای برآمیخته آفریدیم، او را می‌آزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیده‌ایم؛ سوره انسان، آیه:۲.</ref> کلمه امشاج که به معنای اخلاط و آمیخته هاست از نظر برخی اشاره به آمیخته منی مرد و زن است<ref>غرائب القرآن، ج ۶ ، ص ۴۱۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۲۱.</ref> بعضی مقصود از نطفه امشاج را آمیزه‌ای ازگونه‌های متفاوت وجودی یعنی مراتب خاک، عَلَقه، مُضْغه و ... می‌دانند<ref>التبیان، ج۱۰، ص۲۰۶؛ روح‌المعانی، مج۱۶، ج ۲۹، ص ۲۶۲.</ref> و به گفته بعضی، مقصود از امشاج رنگهای متفاوت نطفه است که در مرد، آمیزه‌ای از سفید و قرمز و در زن، مجموعه‌ای از سبز و قرمز و زرد است<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۳۹۵.</ref> و قول دیگری نیز امشاج را ناظر به عروق موجود در نطفه می‌داند<ref>تفسیر ماوردی، ج ۶ ، ص ۱۶۳؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۲۰۶.</ref> در این میان مشهورترین قول، عبارت است از اختلاط منی مرد و زن که با کلمات [[امامان]]{{عم}} نیز می‌توان آن را تأیید کرد<ref>الصافی، ج۵ ، ص۲۵۹؛ کنزالدقائق، ج۱۴، ص ۵۰ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که مرحله پیشرفته‌تری "نطفه" را بیان کرده است: {{متن قرآن|خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ }}<ref> انسان را از نطفه‌ای (ناچیز) آفرید ناگاه همو ستیزه‌جویی است آشکار؛ سوره نحل، آیه: ۴.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ }}<ref> و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم و ناگاه ستیزه‌جویی آشکار است؟؛ سوره یس، آیه:۷۷.</ref>، {{متن قرآن|قُتِلَ الإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ  مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ}}<ref> مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!بنگر که خداوند از چه او را آفریده است.از نطفه‌ای آفریده و موزونش کرده؛ سوره عبس، آیه: ۱۷- ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}<ref> و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفه‌ای، آنگاه شما را جفت‌هایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینه‌ای باردار نمی‌گردد و نمی‌زاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمی‌گردد و از عمر کسی کم نمی‌شود مگر که در کتابی آمده است؛ بی‌گمان این بر خداوند آسان است؛ سوره فاطر، آیه:۱۱.</ref> نطفه، در لغت به معنای آب صاف اندک یا زیاد، آب جاری یا آب ریخته شده و در اصطلاح برخی از علمای علم لغت به معنای آب مرد است<ref>الصحاح، ج ۴، ص ۱۴۳۴؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۷۱۷؛ تاج العروس، ج ۱۲، ص ۵۰۵ .</ref>. برخی دیگر آن را هم بر آب مرد و هم بر آب زن، اطلاق می‌کنند<ref>المصباح، ص ۶۱۱؛ المنجد، ص ۸۱۶ .</ref> و بعضی نیز نطفه را ترکیبی از دو سلول جنسی نر و ماده می‌دانند که در پی عمل لقاح، تشکیل می‌شود<ref>التحقیق، ج ۱۲، ص ۱۶۱.</ref>. گاهی نطفه متصف به این ویژگی شده که از منی ریخته شده به دست می‌آید{{متن قرآن|أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى}}<ref> آیا آدمی می‌پندارد که بیهوده وانهاده می‌شود؟آیا نطفه‌ای نبود از آبی که فرو ریخته می‌شود؟؛ سوره قیامت، آیه: ۳۶- ۳۷.</ref> و گاهی با وصف امشاج ذکر شده است: {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا }}<ref> ما انسان را از نطفه‌ای برآمیخته آفریدیم، او را می‌آزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیده‌ایم؛ سوره انسان، آیه:۲.</ref> کلمه امشاج که به معنای اخلاط و آمیخته هاست از نظر برخی اشاره به آمیخته منی مرد و زن است<ref>غرائب القرآن، ج ۶ ، ص ۴۱۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۲۱.</ref> بعضی مقصود از نطفه امشاج را آمیزه‌ای ازگونه‌های متفاوت وجودی یعنی مراتب خاک، عَلَقه، مُضْغه و ... می‌دانند<ref>التبیان، ج۱۰، ص۲۰۶؛ روح‌المعانی، مج۱۶، ج ۲۹، ص ۲۶۲.</ref> و به گفته بعضی، مقصود از امشاج رنگهای متفاوت نطفه است که در مرد، آمیزه‌ای از سفید و قرمز و در زن، مجموعه‌ای از سبز و قرمز و زرد است<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۳۹۵.</ref> و قول دیگری نیز امشاج را ناظر به عروق موجود در نطفه می‌داند<ref>تفسیر ماوردی، ج ۶ ، ص ۱۶۳؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۲۰۶.</ref> در این میان مشهورترین قول، عبارت است از اختلاط منی مرد و زن که با کلمات [[امامان]]{{عم}} نیز می‌توان آن را تأیید کرد<ref>الصافی، ج۵ ، ص۲۵۹؛ کنزالدقائق، ج۱۴، ص ۵۰ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که مراحل تکاملی نطفه را مطرح می‌کند که نخستین آنها، مرحله عَلَقه است{{متن قرآن|خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ}}<ref> آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید؛ سوره علق، آیه:۲.</ref>،{{متن قرآن|أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى}}<ref> آیا آدمی می‌پندارد که بیهوده وانهاده می‌شود؟آیا نطفه‌ای نبود از آبی که فرو ریخته می‌شود؟سپس خون بسته‌ای بود که (خداوندش) آفرید و استوار داشت؛ سوره قیامت، آیه:۳۶- ۳۸.</ref> علقه را به خون غلیظ و بسته شده معنا کرده‌اند<ref>المصباح، ج ۲، ص ۴۲۶.</ref> که بعد از مرحله نطفه قرار دارد<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۸۱.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#آیاتی که مراحل تکاملی نطفه را مطرح می‌کند که نخستین آنها، مرحله عَلَقه است: {{متن قرآن|خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ}}<ref> آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید؛ سوره علق، آیه:۲.</ref>،{{متن قرآن|أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى}}<ref> آیا آدمی می‌پندارد که بیهوده وانهاده می‌شود؟آیا نطفه‌ای نبود از آبی که فرو ریخته می‌شود؟سپس خون بسته‌ای بود که (خداوندش) آفرید و استوار داشت؛ سوره قیامت، آیه:۳۶- ۳۸.</ref> علقه را به خون غلیظ و بسته شده معنا کرده‌اند<ref>المصباح، ج ۲، ص ۴۲۶.</ref> که بعد از مرحله نطفه قرار دارد<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۸۱.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*پس از نطفه و علقه، مرحله مضغه و سپس ایجاد استخوان و در پی آن روییدن گوشت است. این مراحل در قرآن کریم گاه به اجمال آمده و با تعبیر آفرینشی پس از آفرینش دیگر در تاریکیهای سه‌گانه "شکم مادر، رحم و مشیمه = کیسه‌ای که رحم در آن قرار دارد"<ref>همان، ج۸ ، ص۷۶۶؛ نمونه، ج۱۹، ص ۳۸۴.</ref> یاد شده است: {{متن قرآن|خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}}<ref> شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛  شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکی‌هایی سه‌گانه می‌آفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوید؟؛ سوره زمر، آیه:۶.</ref> گاهی نیز این مراحل به تفصیل و پی‌درپی مورد اشاره قرار گرفته و گویاترین آنها در سوره مؤمنون، مطرح شده است، زیرا نخست از آفرینش حضرت آدم و کیفیت آن یاد شده: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلالَةٍ مِّن طِينٍ}}<ref> و بی‌گمان ما انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۲.</ref>، آنگاه درباره چگونگی آفرینش نسل آدم می‌فرماید: سپس انسان را به شکل نطفه در جایگاهی محکم قرار دادیم و آنگاه نطفه را به شکل علقه "خون بسته" و علقه را به گونه مضغه "پاره‌ای گوشت" و آن را به استخوان تبدیل کردیم و سپس بر آن، گوشت پوشاندیم{{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref> سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوارنهادیم. سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۳- ۱۴.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*پس از نطفه و علقه، مرحله مضغه و سپس ایجاد استخوان و در پی آن روییدن گوشت است. این مراحل در قرآن کریم گاه به اجمال آمده و با تعبیر آفرینشی پس از آفرینش دیگر در تاریکیهای سه‌گانه "شکم مادر، رحم و مشیمه = کیسه‌ای که رحم در آن قرار دارد"<ref>همان، ج۸ ، ص۷۶۶؛ نمونه، ج۱۹، ص ۳۸۴.</ref> یاد شده است: {{متن قرآن|خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}}<ref> شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛  شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکی‌هایی سه‌گانه می‌آفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوید؟؛ سوره زمر، آیه:۶.</ref> گاهی نیز این مراحل به تفصیل و پی‌درپی مورد اشاره قرار گرفته و گویاترین آنها در سوره مؤمنون، مطرح شده است، زیرا نخست از آفرینش حضرت آدم و کیفیت آن یاد شده: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلالَةٍ مِّن طِينٍ}}<ref> و بی‌گمان ما انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۲.</ref>، آنگاه درباره چگونگی آفرینش نسل آدم می‌فرماید: سپس انسان را به شکل نطفه در جایگاهی محکم قرار دادیم و آنگاه نطفه را به شکل علقه "خون بسته" و علقه را به گونه مضغه "پاره‌ای گوشت" و آن را به استخوان تبدیل کردیم و سپس بر آن، گوشت پوشاندیم{{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref> سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوارنهادیم. سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۳- ۱۴.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*درباره معنای مضغه نیز آرای گوناگونی وجود دارد؛ برخی می‌گویند که چون از حیث مقدار به اندازه چیز مَضْغ شده و جویده شده‌ای است آن را مضغه نامیده‌اند<ref>المصباح، ج ۲، ص ۴۲۶.</ref> برخی مضغه را پاره‌ای از گوشت<ref>تاج العروس، ج ۱۲، ص ۶۰ .</ref> و بعضی آن را شامل غیر گوشت نیز می‌دانند<ref>تاج العروس، ج ۱۲، ص ۶۰ .</ref> و بعضی می‌گویند: مضغه گوشت، مقداری از گوشت است که انسان در دهان می‌گذارد<ref>تاج العروس، ج ۱۲، ص ۶۰ .</ref> و برخی بر این باورند که هرگاه علقه انسان به گوشت تبدیل شد، آن را مضغه می‌نامند<ref>تاج العروس، ج ۱۲، ص ۶۰ .</ref> و بعضی دیگر مضغه را پاره گوشت قرمزی می‌دانند که شبکه‌ای از رگهای سبز رنگ، آن را دربرگرفته است<ref>مجمع البحرین، ج۴، ص ۲۰۹، «مضغه».</ref> گفته‌های دیگری نیز در این‌باره هست؛ از جمله: گوشت جویده شده، گوشت نرم، گوشت پاره بی‌استخوان و گوشت تازه<ref>فرهنگ‌نامه قرآنی، ج ۳، ص ۱۳۷۹.</ref>، بر این اساس می‌توان گفت که انسان در مسیر تکامل طبیعی خود، از خاک تا مرتبه نباتی در اَشکال نطفه و علقه و مضغه و استخوان و رویش گوشت حرکت می‌کند و سرانجام در رحم مادر با ایجاد اندامها، عضلات، شبکه گسترده اعصاب و عروق و ... به مرحله کمال حیوانی می‌رسد و برای ورود به حریم "آفرینشی دیگر" آماده می‌شود<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*درباره معنای مضغه نیز آرای گوناگونی وجود دارد؛ برخی می‌گویند که چون از حیث مقدار به اندازه چیز مَضْغ شده و جویده شده‌ای است آن را مضغه نامیده‌اند<ref>المصباح، ج ۲، ص ۴۲۶.</ref> برخی مضغه را پاره‌ای از گوشت<ref>تاج العروس، ج ۱۲، ص ۶۰ .</ref> و بعضی آن را شامل غیر گوشت نیز می‌دانند<ref>تاج العروس، ج ۱۲، ص ۶۰ .</ref> و بعضی می‌گویند: مضغه گوشت، مقداری از گوشت است که انسان در دهان می‌گذارد<ref>تاج العروس، ج ۱۲، ص ۶۰ .</ref> و برخی بر این باورند که هرگاه علقه انسان به گوشت تبدیل شد، آن را مضغه می‌نامند<ref>تاج العروس، ج ۱۲، ص ۶۰ .</ref> و بعضی دیگر مضغه را پاره گوشت قرمزی می‌دانند که شبکه‌ای از رگهای سبز رنگ، آن را دربرگرفته است<ref>مجمع البحرین، ج۴، ص ۲۰۹، «مضغه».</ref> گفته‌های دیگری نیز در این‌باره هست؛ از جمله: گوشت جویده شده، گوشت نرم، گوشت پاره بی‌استخوان و گوشت تازه<ref>فرهنگ‌نامه قرآنی، ج ۳، ص ۱۳۷۹.</ref>، بر این اساس می‌توان گفت که انسان در مسیر تکامل طبیعی خود، از خاک تا مرتبه نباتی در اَشکال نطفه و علقه و مضغه و استخوان و رویش گوشت حرکت می‌کند و سرانجام در رحم مادر با ایجاد اندامها، عضلات، شبکه گسترده اعصاب و عروق و ... به مرحله کمال حیوانی می‌رسد و برای ورود به حریم "آفرینشی دیگر" آماده می‌شود<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:
*پس اینکه آسمانها و زمین و کوهها امانتِ معیار شرک و نفاق را نپذیرفتند، دقیقاً برخاسته از اطاعت پذیری محض آنها از مبدأ هستی خویش یعنی خدای سبحان است، برخلاف انسان که از اختیار و تکلیف برخوردار است و می‌تواند با اراده و اختیار خویش از امانت مزبور حفاظت کرده و آن را به سرمنزل مقصود برساند و در زمره مؤمنان داخل شود و نیز ممکن است با سوء اختیار خویش در حفظ امانت یاد شده نکوشد و با خیانت در آن خود را به ورطه ظلم و جهالت فرو برد و از وادی مهلک شرک و نفاق سر برآورد. با ملاحظه همه آیات سوره احزاب، می‌توان سه خط نفاق و شرک و ایمان را به همراه آثار و نتایج هر یک کاملا مشاهده و سلوک هر سه دسته را با امانت الهی، در آینه جنگ احزاب، تماشا کرد. با این حساب، پذیرش [[امانت]] الهی از سوی انسان، بیانگر ارزشی والاست؛ اما نتیجه عمل در برابر این [[امانت]] است که هویت آدمی را رقم می‌زند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۸ ـ ۳۵۱.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*پس اینکه آسمانها و زمین و کوهها امانتِ معیار شرک و نفاق را نپذیرفتند، دقیقاً برخاسته از اطاعت پذیری محض آنها از مبدأ هستی خویش یعنی خدای سبحان است، برخلاف انسان که از اختیار و تکلیف برخوردار است و می‌تواند با اراده و اختیار خویش از امانت مزبور حفاظت کرده و آن را به سرمنزل مقصود برساند و در زمره مؤمنان داخل شود و نیز ممکن است با سوء اختیار خویش در حفظ امانت یاد شده نکوشد و با خیانت در آن خود را به ورطه ظلم و جهالت فرو برد و از وادی مهلک شرک و نفاق سر برآورد. با ملاحظه همه آیات سوره احزاب، می‌توان سه خط نفاق و شرک و ایمان را به همراه آثار و نتایج هر یک کاملا مشاهده و سلوک هر سه دسته را با امانت الهی، در آینه جنگ احزاب، تماشا کرد. با این حساب، پذیرش [[امانت]] الهی از سوی انسان، بیانگر ارزشی والاست؛ اما نتیجه عمل در برابر این [[امانت]] است که هویت آدمی را رقم می‌زند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۸ ـ ۳۵۱.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
===۵ . تعلیم و تربیت===
===۵ . تعلیم و تربیت===
*انسان در آغاز وجود دنیایی خویش از نظر کمالات انسانی موجودی بالقوه است{{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref> و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل  نهاد باشد که سپاس گزارید؛ سوره نحل، آیه:۷۸.</ref> و ازآن‌رو که منافع و مضارّ خود را نمی‌داند<ref>مجمع البیان، ج ۶ ، ص ۵۸۱ .</ref> و برای به فعلیت رساندن کمالات یاد شده نیاز به تعلیم و تربیت دارد، از این‌رو قرآن کریم که کتاب انسان‌سازی است بر هر دو امر تأکید می‌ورزد؛ از یک‌سو به‌طور کلی اصل ارسال رسل و انزال کتب را مبنی بر تعلیم و تربیت "تزکیه" انسان می‌داند و از سوی دیگر به طور جزئی در موارد گوناگون و به صور مختلفی بر لزوم و اهمیت هریک پای می‌فشارد. آیاتی که تعلیم را مورد تأکید قرار می‌دهد دو دسته است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>:
*انسان در آغاز وجود دنیایی خویش از نظر کمالات انسانی موجودی بالقوه است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref> و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل  نهاد باشد که سپاس گزارید؛ سوره نحل، آیه:۷۸.</ref> و ازآن‌رو که منافع و مضارّ خود را نمی‌داند<ref>مجمع البیان، ج ۶ ، ص ۵۸۱ .</ref> و برای به فعلیت رساندن کمالات یاد شده نیاز به تعلیم و تربیت دارد، از این‌رو قرآن کریم که کتاب انسان‌سازی است بر هر دو امر تأکید می‌ورزد؛ از یک‌سو به‌طور کلی اصل ارسال رسل و انزال کتب را مبنی بر تعلیم و تربیت "تزکیه" انسان می‌داند و از سوی دیگر به طور جزئی در موارد گوناگون و به صور مختلفی بر لزوم و اهمیت هریک پای می‌فشارد. آیاتی که تعلیم را مورد تأکید قرار می‌دهد دو دسته است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>:
*'''الف. آیاتی که تنها به اصل تعلیم اشاره کرده و از متعلقات آن سخنی به میان نمی‌آورد'''؛ مانند {{متن قرآن|عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref> به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت؛ سوره علق، آیه:۹۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا }}<ref> و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی  بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است؛ سوره نساء، آیه:۱۱۳.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ}}<ref> و اگر در بیم بودید، (نماز خوف را) پیاده یا سواره بجای آورید و چون ایمنی یافتید خداوند را یاد کنید همان‌گونه که آنچه را نمی‌دانستید به شما آموخت؛ سوره بقره، آیه:۲۳۹.</ref> و {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ}}<ref> چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد؛ سوره بقره، آیه: ۱۵۱.</ref> میان دو تعبیر {{عربی|" مَا لَمْ‏ تَعْلَمْ‏ "}} و {{متن قرآن|مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} تفاوتی عمیق است، زیرا در صورت نخست، چیزی مجهول است و بسا که با ابزارهای علمی و فهم بشری قابل دسترسی باشد؛ اما در تعبیر دوم، سخن از چیزی است که انسان نه تنها آن را نمی‌داند، بلکه بدون [[وحی]] الهی هرگز توان فهم آن را ندارد<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*'''الف. آیاتی که تنها به اصل تعلیم اشاره کرده و از متعلقات آن سخنی به میان نمی‌آورد'''؛ مانند {{متن قرآن|عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref> به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت؛ سوره علق، آیه:۹۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا }}<ref> و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی  بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است؛ سوره نساء، آیه:۱۱۳.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ}}<ref> و اگر در بیم بودید، (نماز خوف را) پیاده یا سواره بجای آورید و چون ایمنی یافتید خداوند را یاد کنید همان‌گونه که آنچه را نمی‌دانستید به شما آموخت؛ سوره بقره، آیه:۲۳۹.</ref> و {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ}}<ref> چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد؛ سوره بقره، آیه: ۱۵۱.</ref> میان دو تعبیر {{عربی|" مَا لَمْ‏ تَعْلَمْ‏ "}} و {{متن قرآن|مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} تفاوتی عمیق است، زیرا در صورت نخست، چیزی مجهول است و بسا که با ابزارهای علمی و فهم بشری قابل دسترسی باشد؛ اما در تعبیر دوم، سخن از چیزی است که انسان نه تنها آن را نمی‌داند، بلکه بدون [[وحی]] الهی هرگز توان فهم آن را ندارد<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*'''ب. آیاتی که افزون بر اشاره به اصل تعلیم، متعلقات آن را نیز ذکر می‌کند'''؛ مانند تعلیم قرآن: {{متن قرآن|عَلَّمَ الْقُرْآنَ }}<ref> قرآن را آموخت؛ سوره الرحمن، آیه:۲.</ref>، تعلیم بیان: {{متن قرآن|عَلَّمَهُ الْبَيَانَ}}<ref> بدو سخن گفتن آموخت؛ سوره الرحمن، آیه:۴.</ref> و تعلیم کتاب و حکمت: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ }}<ref> و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل می‌آموزد؛ سوره آل عمران، آیه:۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ }}<ref> یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست؛ سوره مائده، آیه:۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}}<ref> اوست که در میان نانویسندگان (عرب) ، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره جمعه، آیه:۲.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*'''ب. آیاتی که افزون بر اشاره به اصل تعلیم، متعلقات آن را نیز ذکر می‌کند'''؛ مانند تعلیم قرآن: {{متن قرآن|عَلَّمَ الْقُرْآنَ }}<ref> قرآن را آموخت؛ سوره الرحمن، آیه:۲.</ref>، تعلیم بیان: {{متن قرآن|عَلَّمَهُ الْبَيَانَ}}<ref> بدو سخن گفتن آموخت؛ سوره الرحمن، آیه:۴.</ref> و تعلیم کتاب و حکمت: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ }}<ref> و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل می‌آموزد؛ سوره آل عمران، آیه:۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ }}<ref> یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست؛ سوره مائده، آیه:۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُمِّيِّينَ رَسُولا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}}<ref> اوست که در میان نانویسندگان (عرب) ، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره جمعه، آیه:۲.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
خط ۷۲: خط ۷۲:
===۶ . آفتها و کاستیها===
===۶ . آفتها و کاستیها===
*قرآن کریم به‌رغم اینکه انسان را با اوصافی همچون حامل [[امانت]] الهی، نیک سرشتی، ملکوتی، مختار و ... می‌ستاید، در بسیاری از موارد او را با اوصافی ناپسند نکوهش می‌کند. در وجه جمع بین این دو دسته اوصاف می‌توان گفت که اوصاف پسندیده انسان، اصلی<ref>مجموعه آثار، ج ۲، ص ۲۶۸، «انسان در قرآن».</ref>، فطری<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۵، ص ۲۹۴.</ref> و به بُعد الهی او مربوط می‌شود و اوصاف ناپسند وی تبعی، طبیعی و به بُعد مادی و دنیایی او ارتباط می‌یابد، بنابراین می‌توان گفت در صورتی که انسان از تعلیم و تربیت الهی سود جوید و در پرتو علم و عمل خالصانه استعدادهای خود را به فعلیت برساند می‌تواند به کمال لایق خود دست یافته، خویش را شایسته همه محامد و کمالات و اوصاف پسندیده گرداند؛ ولی اگر از تعلیم و تربیت صحیح بهره‌ای نَبَرد و استعدادهای خود را شکوفا نسازد، اوصاف ناپسند دنیایی بر او حاکم می‌شود و چه بسا موجبات سقوط خویش را فراهم می‌سازد. اوصاف نکوهیده مزبور عبارت است از<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>:
*قرآن کریم به‌رغم اینکه انسان را با اوصافی همچون حامل [[امانت]] الهی، نیک سرشتی، ملکوتی، مختار و ... می‌ستاید، در بسیاری از موارد او را با اوصافی ناپسند نکوهش می‌کند. در وجه جمع بین این دو دسته اوصاف می‌توان گفت که اوصاف پسندیده انسان، اصلی<ref>مجموعه آثار، ج ۲، ص ۲۶۸، «انسان در قرآن».</ref>، فطری<ref>تفسیر موضوعی، ج ۱۵، ص ۲۹۴.</ref> و به بُعد الهی او مربوط می‌شود و اوصاف ناپسند وی تبعی، طبیعی و به بُعد مادی و دنیایی او ارتباط می‌یابد، بنابراین می‌توان گفت در صورتی که انسان از تعلیم و تربیت الهی سود جوید و در پرتو علم و عمل خالصانه استعدادهای خود را به فعلیت برساند می‌تواند به کمال لایق خود دست یافته، خویش را شایسته همه محامد و کمالات و اوصاف پسندیده گرداند؛ ولی اگر از تعلیم و تربیت صحیح بهره‌ای نَبَرد و استعدادهای خود را شکوفا نسازد، اوصاف ناپسند دنیایی بر او حاکم می‌شود و چه بسا موجبات سقوط خویش را فراهم می‌سازد. اوصاف نکوهیده مزبور عبارت است از<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>:
#'''ضعف:'''انسان موجودی ضعیف، معرفی و این ضعف به اصل خلقت او نسبت داده شده است{{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا}}<ref> خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند؛ سوره نساء، آیه:۲۸.</ref>، زیرا خداوند قوای شهوانی را در انسان قرار داده و این قوا همواره او را به خواسته‌های خود فرا می‌خوانند<ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۸۸.</ref> و وی در برابر آنها ضعیف است<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۸ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''ضعف:'''انسان موجودی ضعیف، معرفی و این ضعف به اصل خلقت او نسبت داده شده است: {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا}}<ref> خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند؛ سوره نساء، آیه:۲۸.</ref>، زیرا خداوند قوای شهوانی را در انسان قرار داده و این قوا همواره او را به خواسته‌های خود فرا می‌خوانند<ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۸۸.</ref> و وی در برابر آنها ضعیف است<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۸ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''خسران:'''قرآن همه انسانها جز انسانهای با [[ایمان]] و دارای عمل صالح را، دچار خسارت می‌داند و بر آن سوگند یاد می‌کند: {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ  إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ  إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}}<ref> سوگند به روزگار،که آدمی در زیانمندی است.جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند؛ سوره والعصر، آیه: ۱- ۳.</ref> خسران آدمیان از آن جهت است که هر روزی که از وی به غفلت می‌گذرد از عمر وی کاسته می‌شود<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۱۵ .</ref> و او گمان می‌کند که بر عمر او افزوده شده است و از گناه نمی‌گذرد؛ ولی انجام اطاعت را به فردا می‌افکند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۶۰۷ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''خسران:'''قرآن همه انسانها جز انسانهای با [[ایمان]] و دارای عمل صالح را، دچار خسارت می‌داند و بر آن سوگند یاد می‌کند: {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ  إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ  إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}}<ref> سوگند به روزگار،که آدمی در زیانمندی است.جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند؛ سوره والعصر، آیه: ۱- ۳.</ref> خسران آدمیان از آن جهت است که هر روزی که از وی به غفلت می‌گذرد از عمر وی کاسته می‌شود<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۱۵ .</ref> و او گمان می‌کند که بر عمر او افزوده شده است و از گناه نمی‌گذرد؛ ولی انجام اطاعت را به فردا می‌افکند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۶۰۷ .</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''فراموشی و غفلت:'''قرآن در این‌باره می‌فرماید: آنگاه که ضرری به انسان رو کند، به سوی خدا می‌رود و او را با انابه و زاری، می‌خواند و چون نعمتی از خداوند دریافت کند، دعا و حالت پیشین را از یاد می‌برد و با کفر خویش به گمراه ساختن دیگران برمی‌خیزد و نتیجه این ناسپاسی و فراموشی، بهره‌مندی اندک او در دنیا و آتش نشینی آخرت است: {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ}}<ref> و چون آدمی را بلایی رسد پروردگارش را با بازگشت به سوی او می‌خواند سپس چون (خداوند) نعمتی از خویش بدو بخشد آنچه را پیش‌تر از درگاه او فرا می‌خواند، از یاد می‌برد و برای خداوند همانندهایی برمی‌سازد تا (دیگران را هم) از راه او گمراه گرداند؛ بگو: چند روزی از کفر خود بهره‌ور شو که تو از دوزخیان خواهی بود؛ سوره زمر، آیه:۸.</ref> و باز در همین باره می‌فرماید: انسان به هنگام رنج و مشقت و گرفتاری، در هر حالی که هست "به پهلو خوابیده، نشسته یا ایستاده" ما را می‌خواند. البته نه برای آنکه به ثواب اخروی برسد، بلکه صرفاً برای نجات از آن گرفتاری خدا را می‌خواند<ref>مجمع البیان، ج ۵ ، ص ۱۴۳.</ref>؛ اما پس از اینکه او را نجات بخشیدیم، گویی در آن گرفتاری و پریشان حالی، ما را هرگز نخوانده بود{{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند  را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند؛ سوره یونس، آیه:۱۲.</ref> و چنین شیوه‌ای انسان را در صف اسرافگران غافل جای می‌دهد و اعمال ناروای خویش را زیبا می‌بیند: {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند  را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند؛ سوره یونس، آیه:۱۲.</ref>؛ نیز در جای دیگر می‌فرماید: انسان در گرفتاری ما را می‌خواند؛ اما پس از اینکه به او نعمتی دادیم، آن را ره آورد علم خود می‌خواند و از فتنه و آزمون الهی نسبت به خویش غافل می‌ماند و این، مشکل بیشتر انسانهاست{{متن قرآن|فَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}<ref> و چون به آدمی گزندی می‌رسد ما را می‌خواند؛ سپس هنگامی که از خویش نعمتی بدو دهیم می‌گوید: جز این نیست که (آن نعمت) برای دانشی (که داشته‌ام) به من داده شده است (چنین نیست) بلکه یک آزمون است امّا بیشتر آنان نمی‌دانند؛ سوره زمر، آیه:۴۹.</ref> در ادامه این آیات نیز با اشاره به سود نبردن پیشینیان از این‌گونه برخورد، پیامدهای زیانبار آن را برمی‌شمرد{{متن قرآن|قَدْ قَالَهَا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلاء سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ أَوَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref> به یقین پیشینیان آنان (نیز) همین را گفتند امّا آنچه می‌کردند سودی برای آنان نداشت.پس بدی‌های کارهایی که کردند به آنان رسید و به زودی به ستمگران ایشان بدی‌های کارهایی که کردند خواهد رسید و آنان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستند.آیا ندانسته‌اند که خداوند برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ می‌دارد، بی‌گمان در این نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان دارند؛ سوره زمر، آیه: ۵۰- ۵۲.</ref>. باز در آیه دیگری از رویگردانی انسان به هنگام توجه نعمت و روی‌آوری و دعای فراوانش به درگاه خدا در زمان سختی، یاد کرده است{{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِيضٍ }}<ref> و چون به انسان نعمتی دهیم روی می‌گرداند و با تکبر کناره می‌جوید «1» و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) می‌خواند؛ سوره فصلت، آیه:۵۱.</ref> و حاصل این شیوه ناروا را فاصله‌ای دور از حق می‌نامد و چنین انسانی را گمراه‌ترین، می‌خواند. خداوند به وسیله آیه ۱۲ سوره یونس و مانند آن انسانهایی را که به نعمت آسایش پس از گرفتاری رسیده‌اند تحریک و تشویق می‌کند تا متذکر این نعمت بزرگ خدا و برخورد نیکوی وی نسبت به خود بوده و شکر وی را به جای آورند<ref>مجمع البیان، ج ۵ ، ص ۱۴۳.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''فراموشی و غفلت:'''قرآن در این‌باره می‌فرماید: آنگاه که ضرری به انسان رو کند، به سوی خدا می‌رود و او را با انابه و زاری، می‌خواند و چون نعمتی از خداوند دریافت کند، دعا و حالت پیشین را از یاد می‌برد و با کفر خویش به گمراه ساختن دیگران برمی‌خیزد و نتیجه این ناسپاسی و فراموشی، بهره‌مندی اندک او در دنیا و آتش نشینی آخرت است: {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ}}<ref> و چون آدمی را بلایی رسد پروردگارش را با بازگشت به سوی او می‌خواند سپس چون (خداوند) نعمتی از خویش بدو بخشد آنچه را پیش‌تر از درگاه او فرا می‌خواند، از یاد می‌برد و برای خداوند همانندهایی برمی‌سازد تا (دیگران را هم) از راه او گمراه گرداند؛ بگو: چند روزی از کفر خود بهره‌ور شو که تو از دوزخیان خواهی بود؛ سوره زمر، آیه:۸.</ref> و باز در همین باره می‌فرماید: انسان به هنگام رنج و مشقت و گرفتاری، در هر حالی که هست "به پهلو خوابیده، نشسته یا ایستاده" ما را می‌خواند. البته نه برای آنکه به ثواب اخروی برسد، بلکه صرفاً برای نجات از آن گرفتاری خدا را می‌خواند<ref>مجمع البیان، ج ۵ ، ص ۱۴۳.</ref>؛ اما پس از اینکه او را نجات بخشیدیم، گویی در آن گرفتاری و پریشان حالی، ما را هرگز نخوانده بود{{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند  را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند؛ سوره یونس، آیه:۱۲.</ref> و چنین شیوه‌ای انسان را در صف اسرافگران غافل جای می‌دهد و اعمال ناروای خویش را زیبا می‌بیند: {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند  را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند؛ سوره یونس، آیه:۱۲.</ref>؛ نیز در جای دیگر می‌فرماید: انسان در گرفتاری ما را می‌خواند؛ اما پس از اینکه به او نعمتی دادیم، آن را ره آورد علم خود می‌خواند و از فتنه و آزمون الهی نسبت به خویش غافل می‌ماند و این، مشکل بیشتر انسانهاست: {{متن قرآن|فَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}<ref> و چون به آدمی گزندی می‌رسد ما را می‌خواند؛ سپس هنگامی که از خویش نعمتی بدو دهیم می‌گوید: جز این نیست که (آن نعمت) برای دانشی (که داشته‌ام) به من داده شده است (چنین نیست) بلکه یک آزمون است امّا بیشتر آنان نمی‌دانند؛ سوره زمر، آیه:۴۹.</ref> در ادامه این آیات نیز با اشاره به سود نبردن پیشینیان از این‌گونه برخورد، پیامدهای زیانبار آن را برمی‌شمرد{{متن قرآن|قَدْ قَالَهَا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلاء سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ أَوَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref> به یقین پیشینیان آنان (نیز) همین را گفتند امّا آنچه می‌کردند سودی برای آنان نداشت.پس بدی‌های کارهایی که کردند به آنان رسید و به زودی به ستمگران ایشان بدی‌های کارهایی که کردند خواهد رسید و آنان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستند.آیا ندانسته‌اند که خداوند برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ می‌دارد، بی‌گمان در این نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان دارند؛ سوره زمر، آیه: ۵۰- ۵۲.</ref>. باز در آیه دیگری از رویگردانی انسان به هنگام توجه نعمت و روی‌آوری و دعای فراوانش به درگاه خدا در زمان سختی، یاد کرده است: {{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِيضٍ }}<ref> و چون به انسان نعمتی دهیم روی می‌گرداند و با تکبر کناره می‌جوید «1» و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) می‌خواند؛ سوره فصلت، آیه:۵۱.</ref> و حاصل این شیوه ناروا را فاصله‌ای دور از حق می‌نامد و چنین انسانی را گمراه‌ترین، می‌خواند. خداوند به وسیله آیه ۱۲ سوره یونس و مانند آن انسانهایی را که به نعمت آسایش پس از گرفتاری رسیده‌اند تحریک و تشویق می‌کند تا متذکر این نعمت بزرگ خدا و برخورد نیکوی وی نسبت به خود بوده و شکر وی را به جای آورند<ref>مجمع البیان، ج ۵ ، ص ۱۴۳.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''تردید و دودلی:'''قرآن با طرح این پرسشِ انسان که آیا پس از مرگ دوباره زنده می‌شوم؟ تردید وی درباره معاد را یادآوری می‌کند و چنین پاسخ می‌گوید که پیش ازاین هم، چنین شده و خداوند او را در حالی که هیچ نحوه وجود و شیئیتی نداشت، به عرصه هستی آورده است: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا}}<ref> و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟ و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه: ۶۶ - ۶۷.</ref>. به گفته برخی مفسران احتمال می‌رود مراد از انسان در آیه یاد شده جنس انسان باشد یا تنها بعضی از آنها؛ یعنی انسانهای کافر<ref>الکشاف، ج ۳، ص ۳۱.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''تردید و دودلی:'''قرآن با طرح این پرسشِ انسان که آیا پس از مرگ دوباره زنده می‌شوم؟ تردید وی درباره معاد را یادآوری می‌کند و چنین پاسخ می‌گوید که پیش ازاین هم، چنین شده و خداوند او را در حالی که هیچ نحوه وجود و شیئیتی نداشت، به عرصه هستی آورده است: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا أَوَلا يَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا}}<ref> و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟ و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟؛ سوره مریم، آیه: ۶۶ - ۶۷.</ref>. به گفته برخی مفسران احتمال می‌رود مراد از انسان در آیه یاد شده جنس انسان باشد یا تنها بعضی از آنها؛ یعنی انسانهای کافر<ref>الکشاف، ج ۳، ص ۳۱.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''یأس، کفران، ظلم و ناسپاسی:'''در این زمینه قرآن گاه از هریک به تنهایی سخن می‌گوید و گاهی برخی را با هم ذکر می‌کند. از جمله آیات مربوط به ناسپاسی انسان، موارد زیر است: {{متن قرآن|وَكَانَ الإِنسَانُ كَفُورًا }}<ref>سوره اسراء، آیه:۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لَكَفُورٌ }}<ref>سوره حج، آیه:۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِنَّ الإِنسَانَ كَفُورٌ }}<ref>سوره شوری، آیه:۴۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ }}<ref>سوره زخرف، آیه:۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قُتِلَ الإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ }}<ref>سوره عبس، آیه:۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ }}<ref>سوره عادیات، آیه:۶.</ref> گاهی تنها از یأس انسان سخن می‌گوید و با اشاره به اینکه از درخواست خیر، خسته نمی‌شود، می‌فرماید: هنگامی که شر و بدی به آدمی رو کند، دچار یأس و نومیدی می‌گردد{{متن قرآن|لا يَسْأَمُ الإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ}}<ref> آدمی هرگز از خواستن نیکی خسته نمی‌گردد اما چون گزندی بدو رسد نومید و بی‌انگیزه می‌شود؛ سوره فصلت، آیه: ۴۹.</ref> خیر در این آیه به مال و سلامت جسمانی و شرّ به مشقتها و نارساییهای معیشتی تفسیر شده است<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۵ .</ref>؛ همچنین است آیه{{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوسًا}}<ref> و چون به آدمی نعمت دهیم روی برمی‌تابد و با تکبّر کناره می‌جوید و چون بدی بدو رسد ناامید می‌گردد؛ سوره اسراء، آیه:۸۳.</ref> گاهی در کنار یأس از کفران آدمی نیز یاد کرده و می‌فرماید: اگر رحمتی را که بدو چشانده‌ایم، از او برگیریم هم نومید می‌شود و هم ناسپاس: {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ}}<ref> و اگر به انسان بخشایشی از خویش بچشانیم سپس آن را از وی باز گیریم بی‌گمان نومید و ناسپاس خواهد شد؛ سوره هود، آیه: ۹.</ref> منظور از رحمت به گفته برخی همان آسایش و فراوانی روزی و فراخی زندگی است<ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۱۲.</ref> گاهی نیز به ستم و ناسپاسی انسان با هم اشاره می‌کند{{متن قرآن|وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref> و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد؛ بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۴.</ref> و در آیه [[امانت]] نیز از انسان با دو وصف ستمگری و نادانی یاد کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا}}<ref> ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه:۷۲.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''یأس، کفران، ظلم و ناسپاسی:'''در این زمینه قرآن گاه از هریک به تنهایی سخن می‌گوید و گاهی برخی را با هم ذکر می‌کند. از جمله آیات مربوط به ناسپاسی انسان، موارد زیر است: {{متن قرآن|وَكَانَ الإِنسَانُ كَفُورًا }}<ref>سوره اسراء، آیه:۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لَكَفُورٌ }}<ref>سوره حج، آیه:۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِنَّ الإِنسَانَ كَفُورٌ }}<ref>سوره شوری، آیه:۴۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ }}<ref>سوره زخرف، آیه:۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قُتِلَ الإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ }}<ref>سوره عبس، آیه:۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ }}<ref>سوره عادیات، آیه:۶.</ref> گاهی تنها از یأس انسان سخن می‌گوید و با اشاره به اینکه از درخواست خیر، خسته نمی‌شود، می‌فرماید: هنگامی که شر و بدی به آدمی رو کند، دچار یأس و نومیدی می‌گردد{{متن قرآن|لا يَسْأَمُ الإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ}}<ref> آدمی هرگز از خواستن نیکی خسته نمی‌گردد اما چون گزندی بدو رسد نومید و بی‌انگیزه می‌شود؛ سوره فصلت، آیه: ۴۹.</ref> خیر در این آیه به مال و سلامت جسمانی و شرّ به مشقتها و نارساییهای معیشتی تفسیر شده است<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۵ .</ref>؛ همچنین است آیه{{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوسًا}}<ref> و چون به آدمی نعمت دهیم روی برمی‌تابد و با تکبّر کناره می‌جوید و چون بدی بدو رسد ناامید می‌گردد؛ سوره اسراء، آیه:۸۳.</ref> گاهی در کنار یأس از کفران آدمی نیز یاد کرده و می‌فرماید: اگر رحمتی را که بدو چشانده‌ایم، از او برگیریم هم نومید می‌شود و هم ناسپاس: {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ}}<ref> و اگر به انسان بخشایشی از خویش بچشانیم سپس آن را از وی باز گیریم بی‌گمان نومید و ناسپاس خواهد شد؛ سوره هود، آیه: ۹.</ref> منظور از رحمت به گفته برخی همان آسایش و فراوانی روزی و فراخی زندگی است<ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۱۲.</ref> گاهی نیز به ستم و ناسپاسی انسان با هم اشاره می‌کند{{متن قرآن|وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref> و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد؛ بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۴.</ref> و در آیه [[امانت]] نیز از انسان با دو وصف ستمگری و نادانی یاد کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا}}<ref> ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه:۷۲.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
خط ۸۱: خط ۸۱:
#'''غرور، طغیان و اراده فجور:'''خدای سبحان با خطابی عتاب‌آمیز، انسان را مورد سؤال قرار می‌دهد که چه چیز تو را نسبت به پروردگار کریمت، مغرور ساخت{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ }}<ref> ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشنده‌ات به خیرگی وا داشت؟؛ سوره انفطار، آیه:۶.</ref> حاصل این غرور نیز تکذیب دین<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۸۳ .</ref> در دنیا و پیوستن به فاجران در آخرت است و این بدان روست که آدمی، خود بدین ورطه گام نهاده و با تکذیب دین به انکار قیامت و معاد نیز منتهی شده است. قرآن کریم با اشاره به این پندار باطل، می‌فرماید{{متن قرآن|أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ}}<ref> آیا آدمی می‌پندارد هرگز استخوان‌های (پوسیده) او را فراهم نمی‌آوریم؟؛ سوره قیامت، آیه:۳.</ref> و سپس با اشاره به قدرت خدا در ترسیم دوباره سرانگشتان آدمی، تصریح می‌کند که انسان فرا پیش خود، اراده فجور و بدکاری دارد{{متن قرآن|بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ }}<ref> بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد؛ سوره قیامت، آیه:۵.</ref> برخی، اراده فجور را به آرزوهای دور و دراز انسان نسبت به برخورداریهای دنیایی و فراموشی آخرت و تکذیب آن و وارد شدن تدریجی در گناهان تفسیر کرده‌اند<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۱۱۵.</ref> و بعضی مراد از آن را اراده ظهور و انکشاف احوال قیامت به‌گونه‌ای که آشکارا دیده شود دانسته‌اند<ref>روض الجنان، ج ۲۰، ص ۴۸.</ref> جدال باطل انسان با حق نیز چه بسا از آثار این اراده ناروا باشد و قرآن کریم به این ویژگی نیز اشاره کرده و با این بیان که خداوند در قرآن برای هدایت انسان هرگونه مثلی را طرح کرده می‌فرماید: آدمی بیش از هر چیز، در پی جدال است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلا}}<ref> و بی‌گمان در این قرآن برای مردم از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم  و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است؛ سوره کهف، آیه:۵۴.</ref> چنین شیوه‌ای سرانجام انسان را به احساس بی‌نیازی و در نهایت به طغیان و سرکشی در برابر پروردگارِ مرجع هستی وا می‌دارد: {{متن قرآن|كَلاَّ إِنَّ الإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى}}<ref> حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد،چون خود را بی‌نیاز بیند.به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست؛ سوره علق، آیه: ۶- ۸.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
#'''غرور، طغیان و اراده فجور:'''خدای سبحان با خطابی عتاب‌آمیز، انسان را مورد سؤال قرار می‌دهد که چه چیز تو را نسبت به پروردگار کریمت، مغرور ساخت{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ }}<ref> ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشنده‌ات به خیرگی وا داشت؟؛ سوره انفطار، آیه:۶.</ref> حاصل این غرور نیز تکذیب دین<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۸۳ .</ref> در دنیا و پیوستن به فاجران در آخرت است و این بدان روست که آدمی، خود بدین ورطه گام نهاده و با تکذیب دین به انکار قیامت و معاد نیز منتهی شده است. قرآن کریم با اشاره به این پندار باطل، می‌فرماید{{متن قرآن|أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ}}<ref> آیا آدمی می‌پندارد هرگز استخوان‌های (پوسیده) او را فراهم نمی‌آوریم؟؛ سوره قیامت، آیه:۳.</ref> و سپس با اشاره به قدرت خدا در ترسیم دوباره سرانگشتان آدمی، تصریح می‌کند که انسان فرا پیش خود، اراده فجور و بدکاری دارد{{متن قرآن|بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ }}<ref> بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد؛ سوره قیامت، آیه:۵.</ref> برخی، اراده فجور را به آرزوهای دور و دراز انسان نسبت به برخورداریهای دنیایی و فراموشی آخرت و تکذیب آن و وارد شدن تدریجی در گناهان تفسیر کرده‌اند<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۱۱۵.</ref> و بعضی مراد از آن را اراده ظهور و انکشاف احوال قیامت به‌گونه‌ای که آشکارا دیده شود دانسته‌اند<ref>روض الجنان، ج ۲۰، ص ۴۸.</ref> جدال باطل انسان با حق نیز چه بسا از آثار این اراده ناروا باشد و قرآن کریم به این ویژگی نیز اشاره کرده و با این بیان که خداوند در قرآن برای هدایت انسان هرگونه مثلی را طرح کرده می‌فرماید: آدمی بیش از هر چیز، در پی جدال است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلا}}<ref> و بی‌گمان در این قرآن برای مردم از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم  و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است؛ سوره کهف، آیه:۵۴.</ref> چنین شیوه‌ای سرانجام انسان را به احساس بی‌نیازی و در نهایت به طغیان و سرکشی در برابر پروردگارِ مرجع هستی وا می‌دارد: {{متن قرآن|كَلاَّ إِنَّ الإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى}}<ref> حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد،چون خود را بی‌نیاز بیند.به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست؛ سوره علق، آیه: ۶- ۸.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
==انسان در برزخ==
==انسان در برزخ==
*فاصله میان مرگ تا قیامت کبرا را برزخ نامیده‌اند<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۶۸ .</ref> برزخیان نه اهل دنیایند و نه آخرت. قرآن کریم در آیه ۱۰۰ سوره مؤمنون، به صراحت از عالم برزخ نام برده است{{متن قرآن|لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref> شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۰۰.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*فاصله میان مرگ تا قیامت کبرا را برزخ نامیده‌اند<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۶۸ .</ref> برزخیان نه اهل دنیایند و نه آخرت. قرآن کریم در آیه ۱۰۰ سوره مؤمنون، به صراحت از عالم برزخ نام برده است: {{متن قرآن|لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref> شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۰۰.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*آیه ۱۱ سوره مؤمن نیز به صورت ضمنی، برزخ را ثابت می‌کند<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۸ ، ص ۲۶۸؛ تفسیر ماوردی، ج ۵ ، ص ۱۴۶؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۱۱؛ ج۱۷، ص۳۱۳.</ref>، افزون بر این درباره حالات انسان در این عالم نیز می‌توان به قرآن استشهاد کرد، زیرا قرآن کریم هم از وضعیت شهیدان و صالحان و ... پس از مرگ، سخن گفته است{{متن قرآن|وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref> و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۶۹.</ref> و {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}}<ref> و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه:۶۹.</ref> و هم از سختیها و عذابهای تبهکاران و طاغیان{{متن قرآن|مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا }}<ref> آنان را برای گناهشان، غرق کردند و به درون آتش راندند و در برابر خداوند برای خویش یاوری نیافتند؛ سوره نوح، آیه:۲۵.</ref> با توجه به‌ کاربرد "فاء" در ادبیات عرب<ref>شرح ابن‌عقیل، ج۲، ص ۲۲۷؛ مغنی‌اللبیب، ص ۸۳ .</ref> می‌توان گفت ورود به آن آتش بلافاصله پس از هلاکت آنان بوده است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*آیه ۱۱ سوره مؤمن نیز به صورت ضمنی، برزخ را ثابت می‌کند<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۸ ، ص ۲۶۸؛ تفسیر ماوردی، ج ۵ ، ص ۱۴۶؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۱۱؛ ج۱۷، ص۳۱۳.</ref>، افزون بر این درباره حالات انسان در این عالم نیز می‌توان به قرآن استشهاد کرد، زیرا قرآن کریم هم از وضعیت شهیدان و صالحان و ... پس از مرگ، سخن گفته است: {{متن قرآن|وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref> و کسانی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندار که زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی می‌برند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۶۹.</ref> و {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}}<ref> و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه:۶۹.</ref> و هم از سختیها و عذابهای تبهکاران و طاغیان{{متن قرآن|مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا }}<ref> آنان را برای گناهشان، غرق کردند و به درون آتش راندند و در برابر خداوند برای خویش یاوری نیافتند؛ سوره نوح، آیه:۲۵.</ref> با توجه به‌ کاربرد "فاء" در ادبیات عرب<ref>شرح ابن‌عقیل، ج۲، ص ۲۲۷؛ مغنی‌اللبیب، ص ۸۳ .</ref> می‌توان گفت ورود به آن آتش بلافاصله پس از هلاکت آنان بوده است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.


==انسان در قیامت==
==انسان در قیامت==
*آنگاه که طلیعه رستاخیز آشکار شود و زمین با زلزله‌ای شدید، بارهای سنگین خود را بیرون آورد، آدمی با شگفتی گوید که زمین را چه شده است{{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقَالَهَا وَقَالَ الإِنسَانُ مَا لَهَا}}<ref> هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،و زمین بارهای سنگین خود را، برون افکند،و انسان پرسد که چه بر سر آن آمده است؟؛ سوره زلزله، آیه: ۱- ۳.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*آنگاه که طلیعه رستاخیز آشکار شود و زمین با زلزله‌ای شدید، بارهای سنگین خود را بیرون آورد، آدمی با شگفتی گوید که زمین را چه شده است: {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقَالَهَا وَقَالَ الإِنسَانُ مَا لَهَا}}<ref> هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،و زمین بارهای سنگین خود را، برون افکند،و انسان پرسد که چه بر سر آن آمده است؟؛ سوره زلزله، آیه: ۱- ۳.</ref><ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*این آیات از نخستین حالات انسان در هنگامه قیامت یاد می‌کند و این در حالی است که بسیاری از انسانها پیش از این، نسبت به قیامت دچار تردید بوده و گاه با شگفتی می‌پرسیدند که آیا پس از مرگ، دوباره زندگی خواهم داشت{{متن قرآن|وَيَقُولُ الإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا }}<ref> و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟؛ سوره مریم، آیه:۶۶.</ref> و خداوند هشدارهای لازم را در دنیا درباره سرانجام داشتن انسان و بیهوده رها نشدن او داده بود{{متن قرآن|أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى}}<ref> آیا آدمی می‌پندارد که بیهوده وانهاده می‌شود؛ سوره قیامت، آیه: ۳۶.</ref> و سپس با بیان پیشینه وجودی انسان و سیر تحول طبیعی او از ضعیف‌ترین مرحله تا مرتبه کمال بدنی فرمود: آیا خداوندی که چنان کرد، دگر بار به زنده ساختن مردگان توانایی ندارد؟ و در همین سوره است که با بیان گوشه‌ای از مقدمات قیامت و بر چیدن نظام طبیعت و بساط ماه و خورشید و... ، به جستوجوی انسان از گریزگاه اشاره کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|يَقُولُ الإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ }}<ref> در آن روز آدمی می‌گوید: گریزگاه کجاست؟؛ سوره قیامت، آیه:۱۰.</ref> ، آنگاه پاسخ می‌دهد که در این روز هیچ پناهگاهی وجود ندارد و قرارگاه همه انسانها به سوی خدا تعیین شده است{{متن قرآن|كَلاَّ لا وَزَرَ  إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ }}<ref>هرگز! پناهگاهی نیست.در آن روز تنها قرارگاه، نزد پروردگار توست؛ سوره قیامت، آیه: ۱۱- ۱۲.</ref> و در ادامه حالات آدمی در قیامت، می‌فرماید: انسان در این روز از گذشته‌های دور و نزدیک خود آگاه می‌شود، اگرچه او بر نفس خویش بسیار آگاه است {{متن قرآن|يُنَبَّأُ الإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ بَلِ الإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ}}<ref> در آن روز آدمی را از آنچه کرده یا نکرده است، آگاه می‌کنند.آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست. هر چند بهانه‌هایش را پیش آورد؛ سوره قیامت، آیه: ۱۳- ۱۵.</ref> ملاقات انسان با کتاب اعمال خود نیز از شمار حقایق آخرت است که قرآن از آن سخن گفته و با تشبیه کارهای نیک و بد آدمی به پرنده‌ای که از نزد او پرواز کرده است<ref>مفردات، ص ۵۲۹ ، «طیر».</ref> می‌فرماید: کارنامه هر انسانی را برگردن او قرار دادیم و در قیامت حاضر می‌سازیم تا آن را به گونه کتابی گشوده، ملاقات کند: {{متن قرآن|وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا}}<ref> و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربسته‌ایم و روز رستخیز برای او کارنامه‌ای برمی‌آوریم که آن را برگشوده می‌بیند؛ سوره اسراء، آیه:۱۳.</ref> و گویی این همان یاد آوری انسان به تلاش دنیایی خویش است که در جای دیگری می‌فرماید: در هنگامه بزرگ قیامت، انسان آنچه را بدان کوشیده است، به یاد می‌آورد{{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الإِنسَانُ مَا سَعَى}}<ref> پس چون آن هنگامه بزرگ‌تر فرا رسد،روزی که انسان آنچه کوشیده است، به یاد می‌آورد؛ سوره نازعات، آیه: ۳۴- ۳۵.</ref>؛ اما قرآن کریم این تذکر را برای اهل آتش، دیر هنگام و بی‌فایده می‌داند و در جای دیگری چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى}}<ref> و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند می‌گیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟؛ سوره فجر، آیه:۲۳.</ref> و به هر روی، سرنوشت همه انسانها را در قیامت به جهنم یا بهشت، منتهی ساخته است{{متن قرآن|فَأَمَّا مَن طَغَى وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى }}<ref> اما آنکه سرکشی کرده باشد،و زندگی این جهان را برگزیده باشد، تنها دوزخ جایگاه اوست.و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد؛تنها بهشت جایگاه اوست؛ سوره نازعات، آیه: ۳۷- ۴۱.</ref> آسودگیها و سختیهای انسان در بهشت و جهنم و حالتهای ویژه آدمی در هر یک از این دو در آیات فراوان قرآن کریم به تفصیل بیان شده است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.
*این آیات از نخستین حالات انسان در هنگامه قیامت یاد می‌کند و این در حالی است که بسیاری از انسانها پیش از این، نسبت به قیامت دچار تردید بوده و گاه با شگفتی می‌پرسیدند که آیا پس از مرگ، دوباره زندگی خواهم داشت{{متن قرآن|وَيَقُولُ الإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا }}<ref> و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟؛ سوره مریم، آیه:۶۶.</ref> و خداوند هشدارهای لازم را در دنیا درباره سرانجام داشتن انسان و بیهوده رها نشدن او داده بود{{متن قرآن|أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى}}<ref> آیا آدمی می‌پندارد که بیهوده وانهاده می‌شود؛ سوره قیامت، آیه: ۳۶.</ref> و سپس با بیان پیشینه وجودی انسان و سیر تحول طبیعی او از ضعیف‌ترین مرحله تا مرتبه کمال بدنی فرمود: آیا خداوندی که چنان کرد، دگر بار به زنده ساختن مردگان توانایی ندارد؟ و در همین سوره است که با بیان گوشه‌ای از مقدمات قیامت و بر چیدن نظام طبیعت و بساط ماه و خورشید و... ، به جستوجوی انسان از گریزگاه اشاره کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|يَقُولُ الإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ }}<ref> در آن روز آدمی می‌گوید: گریزگاه کجاست؟؛ سوره قیامت، آیه:۱۰.</ref> ، آنگاه پاسخ می‌دهد که در این روز هیچ پناهگاهی وجود ندارد و قرارگاه همه انسانها به سوی خدا تعیین شده است: {{متن قرآن|كَلاَّ لا وَزَرَ  إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ }}<ref>هرگز! پناهگاهی نیست.در آن روز تنها قرارگاه، نزد پروردگار توست؛ سوره قیامت، آیه: ۱۱- ۱۲.</ref> و در ادامه حالات آدمی در قیامت، می‌فرماید: انسان در این روز از گذشته‌های دور و نزدیک خود آگاه می‌شود، اگرچه او بر نفس خویش بسیار آگاه است {{متن قرآن|يُنَبَّأُ الإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ بَلِ الإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ}}<ref> در آن روز آدمی را از آنچه کرده یا نکرده است، آگاه می‌کنند.آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست. هر چند بهانه‌هایش را پیش آورد؛ سوره قیامت، آیه: ۱۳- ۱۵.</ref> ملاقات انسان با کتاب اعمال خود نیز از شمار حقایق آخرت است که قرآن از آن سخن گفته و با تشبیه کارهای نیک و بد آدمی به پرنده‌ای که از نزد او پرواز کرده است<ref>مفردات، ص ۵۲۹ ، «طیر».</ref> می‌فرماید: کارنامه هر انسانی را برگردن او قرار دادیم و در قیامت حاضر می‌سازیم تا آن را به گونه کتابی گشوده، ملاقات کند: {{متن قرآن|وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا}}<ref> و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربسته‌ایم و روز رستخیز برای او کارنامه‌ای برمی‌آوریم که آن را برگشوده می‌بیند؛ سوره اسراء، آیه:۱۳.</ref> و گویی این همان یاد آوری انسان به تلاش دنیایی خویش است که در جای دیگری می‌فرماید: در هنگامه بزرگ قیامت، انسان آنچه را بدان کوشیده است، به یاد می‌آورد{{متن قرآن|فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الإِنسَانُ مَا سَعَى}}<ref> پس چون آن هنگامه بزرگ‌تر فرا رسد،روزی که انسان آنچه کوشیده است، به یاد می‌آورد؛ سوره نازعات، آیه: ۳۴- ۳۵.</ref>؛ اما قرآن کریم این تذکر را برای اهل آتش، دیر هنگام و بی‌فایده می‌داند و در جای دیگری چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى}}<ref> و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند می‌گیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟؛ سوره فجر، آیه:۲۳.</ref> و به هر روی، سرنوشت همه انسانها را در قیامت به جهنم یا بهشت، منتهی ساخته است: {{متن قرآن|فَأَمَّا مَن طَغَى وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى }}<ref> اما آنکه سرکشی کرده باشد،و زندگی این جهان را برگزیده باشد، تنها دوزخ جایگاه اوست.و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد؛تنها بهشت جایگاه اوست؛ سوره نازعات، آیه: ۳۷- ۴۱.</ref> آسودگیها و سختیهای انسان در بهشت و جهنم و حالتهای ویژه آدمی در هر یک از این دو در آیات فراوان قرآن کریم به تفصیل بیان شده است<ref>[[غلام علی امین|امین غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۵۰۰.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش