پیامبر خاتم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '({{ع}})' به '{{ع}}'
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌' به 'رده:مدخل')
جز (جایگزینی متن - '({{ع}})' به '{{ع}}')
خط ۲۴: خط ۲۴:
*سرانجام در ۲۷ [[رجب]] (۱۳ سال پیش از [[هجرت]]/ ۶۱۰ م.) [[جبرئیل]]{{ع}} بر او ظاهر شد و نخستین [[آیات قرآن]] را به ایشان [[ابلاغ]] کرد و بدین‌سان، [[رسالت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} آغاز گشت<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۶-۱۷۷؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ - ۲۲۰</ref>. [[نبوّت]] [[پیامبر خاتم]] اگرچه به ظاهر ـ و از نظر زمان ـ بعد از همه [[پیامبران الهی]] است ولی در [[حقیقت]] پیش از همۀ آنها بوده است و نسبت به [[پیامبران پیشین]] [[برتری]] دارد<ref>ر.ک. بیابانی اسکویی، محمد،؟؟</ref>.  [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] به این مسأله اشاره دارند. [[علی]] بن معمّر می‌گوید از [[امام صادق]]{{ع}} دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى}}<ref>«این (پیامبر)، بیم‌دهنده‌ای از همان بیم‌دهندگان نخستین است» سوره نجم، آیه ۵۶.</ref> سؤال کردم، [[حضرت]] فرمود: «مقصود از او [[محمّد]]{{صل}} است آنگاه که آنها را به [[اقرار]] به [[خدا]] در ذرّ اوّل خواند. او نخستین کسی است که به ربوبیّت [[پروردگار]] عالم [[اقرار]] کرد<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی (هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی) قَالَ یَعْنِی بِهِ مُحَمَّداً حَیْثُ دَعَاهُمْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ فِی الذَّرِّ الْأَوَّلِ}}؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۵۰.</ref> و در جواب [[قریش]] که از ایشان درباره پیشی گرفتنش بر [[پیامبران]] دیگر سؤال کرده بودند؛ فرمود: همانا من اوّلین کسی بودم که به پروردگارم [[اقرار]] کردم و اوّلین کسی بودم که [[اجابت]] کردم آنگاه که از [[پیامبران]] [[پیمان]] گرفت و آنان را بر نفس خویش [[شاهد]] ساخت «آیا من [[پروردگار]] شمانیستم گفتند: چرا» پس من نخستین [[پیامبری]] بودم که «بلی» گفتم. پس در [[اقرار]] به [[خدای تعالی]] بر آنها پیشی گرفتم»<ref>{{متن حدیث|إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حَیْثُ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی فَکُنْتُ أَوَّلَ نَبِیٍّ قَالَ بَلَی فَسَبَقْتُهُمْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴. </ref>.
*سرانجام در ۲۷ [[رجب]] (۱۳ سال پیش از [[هجرت]]/ ۶۱۰ م.) [[جبرئیل]]{{ع}} بر او ظاهر شد و نخستین [[آیات قرآن]] را به ایشان [[ابلاغ]] کرد و بدین‌سان، [[رسالت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} آغاز گشت<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۶-۱۷۷؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ - ۲۲۰</ref>. [[نبوّت]] [[پیامبر خاتم]] اگرچه به ظاهر ـ و از نظر زمان ـ بعد از همه [[پیامبران الهی]] است ولی در [[حقیقت]] پیش از همۀ آنها بوده است و نسبت به [[پیامبران پیشین]] [[برتری]] دارد<ref>ر.ک. بیابانی اسکویی، محمد،؟؟</ref>.  [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] به این مسأله اشاره دارند. [[علی]] بن معمّر می‌گوید از [[امام صادق]]{{ع}} دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى}}<ref>«این (پیامبر)، بیم‌دهنده‌ای از همان بیم‌دهندگان نخستین است» سوره نجم، آیه ۵۶.</ref> سؤال کردم، [[حضرت]] فرمود: «مقصود از او [[محمّد]]{{صل}} است آنگاه که آنها را به [[اقرار]] به [[خدا]] در ذرّ اوّل خواند. او نخستین کسی است که به ربوبیّت [[پروردگار]] عالم [[اقرار]] کرد<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی (هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی) قَالَ یَعْنِی بِهِ مُحَمَّداً حَیْثُ دَعَاهُمْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ فِی الذَّرِّ الْأَوَّلِ}}؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۵۰.</ref> و در جواب [[قریش]] که از ایشان درباره پیشی گرفتنش بر [[پیامبران]] دیگر سؤال کرده بودند؛ فرمود: همانا من اوّلین کسی بودم که به پروردگارم [[اقرار]] کردم و اوّلین کسی بودم که [[اجابت]] کردم آنگاه که از [[پیامبران]] [[پیمان]] گرفت و آنان را بر نفس خویش [[شاهد]] ساخت «آیا من [[پروردگار]] شمانیستم گفتند: چرا» پس من نخستین [[پیامبری]] بودم که «بلی» گفتم. پس در [[اقرار]] به [[خدای تعالی]] بر آنها پیشی گرفتم»<ref>{{متن حدیث|إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حَیْثُ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی فَکُنْتُ أَوَّلَ نَبِیٍّ قَالَ بَلَی فَسَبَقْتُهُمْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴. </ref>.
*[[بهترین]] ابزار و راه [[شناخت صدق]] ادّعای [[نبوّت]] [[پیامبران]]؛ [[عقل]] و [[خرد]] [[انسانی]] است که [[حجّت]] [[باطنی]] [[خداوند متعال]] است که این امر در مورد [[پیامبر گرامی اسلام]] صادق است<ref>بیابانی اسکویی، محمد،؟؟</ref>. اما به طور کلی، [[پیامبری پیامبران]]، از سه راه قابل اثبات است: یکی از راه آشنایی با [[منش]] ایشان و استفاده از قرائن [[اطمینان]] بخش، دوم از راه [[پیشگویی]] [[پیامبران پیشین]] و سوم راه ارائه [[معجزه]]؛ در مورد [[پیامبر اسلام]] ({{صل}}) هر سه راه، وجود داشت<ref>ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی،؟؟</ref>. از سویی [[مردم]] [[مکه]]، [[چهل]] سال [[زندگی]] پرافتخار آن [[حضرت]] را از نزدیک دیده بودند که کوچکترین نقطه [[تاریکی]] در آن، یافت نمی‌شد و آنچنان او را به [[راستگویی]] و درست کرداری شناخته بودند که [[لقب]] «[[امین]]» به آن [[حضرت]] داده بودند. و طبعاً در مورد چنین شخصی احتمال [[دروغ]] و ادّعای [[کذب]]، داده نمی‌شد. از سوی دیگر، [[پیامبران پیشین]]، [[بشارت]] [[بعثت]] آن [[حضرت]] را داده بودند<ref>سوره صف، آیه ۶.</ref> و گروهی از [[اهل کتاب]]، [[انتظار ظهور]] او را می‌کشیدند و نشانه‌های روشن و گویایی از وی در دست داشتند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۷، سوره بقره، آیه ۱۴۶، سوره انعام، آیه ۲۰.</ref> و حتی به [[مشرکان]] [[عرب]] می‌گفتند که از میان [[فرزندان حضرت]] [[اسماعیل]]{{ع}} (که قبایلی از [[عرب]] را تشکیل می‌دادند) کسی [[مبعوث]] به [[رسالت]] خواهد شد که [[پیامبران پیشین]] و [[ادیان توحیدی]] را [[تصدیق]] خواهد کرد<ref>سوره بقره، آیه ۸۹.</ref> و بعضی از [[دانشمندان]] [[یهود]] و [[نصاری]]، با استناد به همان [[پیشگویی‌ها]]، به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آوردند<ref>سوره مائده، آیه ۸۳، سوره احقاف، آیه ۱۰.</ref> هر چند بعضی دیگر در اثر انگیزه‌های [[نفسانی]] و [[شیطانی]] از پذیرفتن [[دین اسلام]] سرباز زدند. راه سوم برای [[شناخت صدق]] و [[راستی]] [[نبوّت]] [[پیامبران]] [[معجزات]] است. از [[پیامبر اکرم]] ({{صل}} و سلّم) [[معجزات]] فراوانی ظاهر گشت که در کتب [[تاریخ]] و [[حدیث]]، ضبط شده و [[نقل]] بسیاری از آنها به [[حد ]][[تواتر]] رسیده است<ref>بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۲۵.</ref>.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی،؟؟</ref>  
*[[بهترین]] ابزار و راه [[شناخت صدق]] ادّعای [[نبوّت]] [[پیامبران]]؛ [[عقل]] و [[خرد]] [[انسانی]] است که [[حجّت]] [[باطنی]] [[خداوند متعال]] است که این امر در مورد [[پیامبر گرامی اسلام]] صادق است<ref>بیابانی اسکویی، محمد،؟؟</ref>. اما به طور کلی، [[پیامبری پیامبران]]، از سه راه قابل اثبات است: یکی از راه آشنایی با [[منش]] ایشان و استفاده از قرائن [[اطمینان]] بخش، دوم از راه [[پیشگویی]] [[پیامبران پیشین]] و سوم راه ارائه [[معجزه]]؛ در مورد [[پیامبر اسلام]] ({{صل}}) هر سه راه، وجود داشت<ref>ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی،؟؟</ref>. از سویی [[مردم]] [[مکه]]، [[چهل]] سال [[زندگی]] پرافتخار آن [[حضرت]] را از نزدیک دیده بودند که کوچکترین نقطه [[تاریکی]] در آن، یافت نمی‌شد و آنچنان او را به [[راستگویی]] و درست کرداری شناخته بودند که [[لقب]] «[[امین]]» به آن [[حضرت]] داده بودند. و طبعاً در مورد چنین شخصی احتمال [[دروغ]] و ادّعای [[کذب]]، داده نمی‌شد. از سوی دیگر، [[پیامبران پیشین]]، [[بشارت]] [[بعثت]] آن [[حضرت]] را داده بودند<ref>سوره صف، آیه ۶.</ref> و گروهی از [[اهل کتاب]]، [[انتظار ظهور]] او را می‌کشیدند و نشانه‌های روشن و گویایی از وی در دست داشتند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۷، سوره بقره، آیه ۱۴۶، سوره انعام، آیه ۲۰.</ref> و حتی به [[مشرکان]] [[عرب]] می‌گفتند که از میان [[فرزندان حضرت]] [[اسماعیل]]{{ع}} (که قبایلی از [[عرب]] را تشکیل می‌دادند) کسی [[مبعوث]] به [[رسالت]] خواهد شد که [[پیامبران پیشین]] و [[ادیان توحیدی]] را [[تصدیق]] خواهد کرد<ref>سوره بقره، آیه ۸۹.</ref> و بعضی از [[دانشمندان]] [[یهود]] و [[نصاری]]، با استناد به همان [[پیشگویی‌ها]]، به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آوردند<ref>سوره مائده، آیه ۸۳، سوره احقاف، آیه ۱۰.</ref> هر چند بعضی دیگر در اثر انگیزه‌های [[نفسانی]] و [[شیطانی]] از پذیرفتن [[دین اسلام]] سرباز زدند. راه سوم برای [[شناخت صدق]] و [[راستی]] [[نبوّت]] [[پیامبران]] [[معجزات]] است. از [[پیامبر اکرم]] ({{صل}} و سلّم) [[معجزات]] فراوانی ظاهر گشت که در کتب [[تاریخ]] و [[حدیث]]، ضبط شده و [[نقل]] بسیاری از آنها به [[حد ]][[تواتر]] رسیده است<ref>بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۲۵.</ref>.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی،؟؟</ref>  
*[[دعوت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} دعوتی فراگیر و جهان‌شمول است که تمام آفاق و ادوار را در برمی‌گیرد<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸ و {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>. در میان [[پیامبران]] [[حق]]، کمتر [[پیامبری]] را می‌توان یافت که [[بعثت]] او جهانی باشد. اگر چه در روایتی درباره [[پیامبران اولوالعزم]] آمده است که آنان بر [[شرق]] و [[غرب]]، و جنّ و انس [[مبعوث]] شده بودند. ولی این امر درباره [[حضرت نوح]] و [[عیسی]] ({{ع}}) مورد [[اختلاف]] است. اما به تصریح [[قرآن کریم]] و به دلالت [[روایات اهل بیت]]{{ع}} [[رسالت پیامبر]] خاتم جهانی است. از [[سوره]] جنّ بر می‌آید که آنان نیز در حیطۀ [[هدایت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] قرار دارند. [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی [[رسالت پیامبر]] خاتم  بر همه [[انسان‌ها]] و جنّها را [[بیان]] کرده است: «همانا [[خداوند متعال]] [[محمّد]] را [[شرایع]] [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] عطا کرد... و او را بر همه سفید و سیاه و جنّ و انس فرستاد»<ref>{{متن حدیث|إنّ اللهَ تَبَارَکَ وَتعالی أعطی مُحَمَّدآ شَرَایِعَ نوُح وَإبْرَاهِیم وَمُوسَی وَعِیسَی... وَأرْسَلَهُ کَافَّةً إلَی الأبْیَضِ وَالأسْوَد وَالْجِنّ وَالإنس}}؛ کافی، ج۲، ص۱۷.</ref>.
*[[دعوت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} دعوتی فراگیر و جهان‌شمول است که تمام آفاق و ادوار را در برمی‌گیرد<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸ و {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>. در میان [[پیامبران]] [[حق]]، کمتر [[پیامبری]] را می‌توان یافت که [[بعثت]] او جهانی باشد. اگر چه در روایتی درباره [[پیامبران اولوالعزم]] آمده است که آنان بر [[شرق]] و [[غرب]]، و جنّ و انس [[مبعوث]] شده بودند. ولی این امر درباره [[حضرت نوح]] و [[عیسی]] {{ع}} مورد [[اختلاف]] است. اما به تصریح [[قرآن کریم]] و به دلالت [[روایات اهل بیت]]{{ع}} [[رسالت پیامبر]] خاتم جهانی است. از [[سوره]] جنّ بر می‌آید که آنان نیز در حیطۀ [[هدایت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] قرار دارند. [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی [[رسالت پیامبر]] خاتم  بر همه [[انسان‌ها]] و جنّها را [[بیان]] کرده است: «همانا [[خداوند متعال]] [[محمّد]] را [[شرایع]] [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] عطا کرد... و او را بر همه سفید و سیاه و جنّ و انس فرستاد»<ref>{{متن حدیث|إنّ اللهَ تَبَارَکَ وَتعالی أعطی مُحَمَّدآ شَرَایِعَ نوُح وَإبْرَاهِیم وَمُوسَی وَعِیسَی... وَأرْسَلَهُ کَافَّةً إلَی الأبْیَضِ وَالأسْوَد وَالْجِنّ وَالإنس}}؛ کافی، ج۲، ص۱۷.</ref>.
*[[امام علی]]{{ع}} در زمینه¬ی [[فراگیری]] [[دعوت پیامبر خاتم]] می‌فرماید: «[[خداوند]]، [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت محمد]]{{صل}} را هشدار دهندۀ جهانیان [[مبعوث]] فرمود تا [[آیین]] تمام [[پیامبران]] را دربرگیرد»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ص نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ مُهَیْمِناً عَلَی الْمُرْسَلِین}}؛‏ نهج البلاغه، نامه ۶۲</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۳.</ref> [[امام]]{{ع}} به [[تبیین]] موضوع [[رسالت پیامبر]] اکرم{{صل}} می‌پردازد و [[رسالت پیامبر]] را در [[بیدارگری]] و [[انذار]] [[مردم]] می‌داند: «به [[راستی]] [[خداوند]]، [[محمد مصطفی]]{{صل}} را برای جهانیان بیدارگر و بیم‌دهده برانگیخت و او را [[امین]] [[وحی]] خویش ساخت»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی‏] بَعَثَ مُحَمَّداً ص نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیل}}؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۲۶.</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۳.</ref>
*[[امام علی]]{{ع}} در زمینه¬ی [[فراگیری]] [[دعوت پیامبر خاتم]] می‌فرماید: «[[خداوند]]، [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت محمد]]{{صل}} را هشدار دهندۀ جهانیان [[مبعوث]] فرمود تا [[آیین]] تمام [[پیامبران]] را دربرگیرد»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ص نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ مُهَیْمِناً عَلَی الْمُرْسَلِین}}؛‏ نهج البلاغه، نامه ۶۲</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۳.</ref> [[امام]]{{ع}} به [[تبیین]] موضوع [[رسالت پیامبر]] اکرم{{صل}} می‌پردازد و [[رسالت پیامبر]] را در [[بیدارگری]] و [[انذار]] [[مردم]] می‌داند: «به [[راستی]] [[خداوند]]، [[محمد مصطفی]]{{صل}} را برای جهانیان بیدارگر و بیم‌دهده برانگیخت و او را [[امین]] [[وحی]] خویش ساخت»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَی‏] بَعَثَ مُحَمَّداً ص نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیل}}؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۲۶.</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۳.</ref>
*اهداف [[رسالت]] در [[نهج البلاغه]] با عباراتی چون [[آشکار]] شدن [[حق]] و برملا شدن [[باطل]]، [[رستگاری]] [[انسان‌ها]]، [[پیکار]] با [[طاغیان]] و سرکشان... [[بیان]] شده است، چنان که فرمود: او را فرستاد تا به فرمانش [[کفر]] و [[جهل]] را درهم کوبد و نام و یادش را به همه گوید. او هم [[امانت]] را پاس داشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۹.</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۳.</ref> اهداف [[رسالت]] بدون تلاش‌های مجاهدانۀ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که از سر [[لطف]] و علاقه او به [[مردم]] و [[هدایت]] آنها بود، میسر نمی‌شد؛ تلاش‌هایی که [[پیامبر]] بزرگوار بی‌هیچ [[اجر]] و مزدی در راه [[خداوند]] انجام می‌داد تا [[مسئولیت]] سنگین [[رسالت]] را به احسن وجه انجام دهد. از این‌رو فرمود: «و همواره به راه نجاتشان [[هدایت]] کرد و پیش از آنکه رستاخیزشان فرارسد آنان را آماده ساخت. در راه ماندگان و شکسته‌بالان را دست گرفت و یاری‌شان کرد تا به مقصد رسند (مگر آنها را که خود راه [[هلاکت]] برگزیدند و از هر چیزی می‌گریختند) تا سرانجام به سرمنزل [[سعادت]] رساندشان و در [[خانه]] امن و [[امان]] نشاندنشان و حال و روزشان سامان گرفت و فراوانی و [[نعمت]] به رویشان ریخت»<ref>{{متن حدیث|یَسُوقُهُمْ إِلَی مَنْجَاتِهِمْ وَ یُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ أَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ یَحْسِرُ الْحَسِیرُ وَ یَقِفُ الْکَسِیرُ فَیُقِیمُ عَلَیْهِ حَتَّی یُلْحِقَهُ غَایَتَهُ إِلَّا هَالِکاً لَا خَیْرَ فِیهِ حَتَّی أَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ وَ بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ وَ ایْمُ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّی تَوَلَّتْ بِحَذَافِیرِهَا...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۳.</ref> از سوی دیگر، بنابر [[نص]] [[قرآن کریم]]، [[پیامبر اسلام]] آخرین [[رسول]] [[الهی]] است<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین  پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref>. خود [[رسول اکرم]] {{صل}} نیز بر [[خاتمیت]] خویش تأکید داشته‌اند<ref>ر.ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۰۱.</ref>.  
*اهداف [[رسالت]] در [[نهج البلاغه]] با عباراتی چون [[آشکار]] شدن [[حق]] و برملا شدن [[باطل]]، [[رستگاری]] [[انسان‌ها]]، [[پیکار]] با [[طاغیان]] و سرکشان... [[بیان]] شده است، چنان که فرمود: او را فرستاد تا به فرمانش [[کفر]] و [[جهل]] را درهم کوبد و نام و یادش را به همه گوید. او هم [[امانت]] را پاس داشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۹.</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۳.</ref> اهداف [[رسالت]] بدون تلاش‌های مجاهدانۀ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که از سر [[لطف]] و علاقه او به [[مردم]] و [[هدایت]] آنها بود، میسر نمی‌شد؛ تلاش‌هایی که [[پیامبر]] بزرگوار بی‌هیچ [[اجر]] و مزدی در راه [[خداوند]] انجام می‌داد تا [[مسئولیت]] سنگین [[رسالت]] را به احسن وجه انجام دهد. از این‌رو فرمود: «و همواره به راه نجاتشان [[هدایت]] کرد و پیش از آنکه رستاخیزشان فرارسد آنان را آماده ساخت. در راه ماندگان و شکسته‌بالان را دست گرفت و یاری‌شان کرد تا به مقصد رسند (مگر آنها را که خود راه [[هلاکت]] برگزیدند و از هر چیزی می‌گریختند) تا سرانجام به سرمنزل [[سعادت]] رساندشان و در [[خانه]] امن و [[امان]] نشاندنشان و حال و روزشان سامان گرفت و فراوانی و [[نعمت]] به رویشان ریخت»<ref>{{متن حدیث|یَسُوقُهُمْ إِلَی مَنْجَاتِهِمْ وَ یُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ أَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ یَحْسِرُ الْحَسِیرُ وَ یَقِفُ الْکَسِیرُ فَیُقِیمُ عَلَیْهِ حَتَّی یُلْحِقَهُ غَایَتَهُ إِلَّا هَالِکاً لَا خَیْرَ فِیهِ حَتَّی أَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ وَ بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ وَ ایْمُ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّی تَوَلَّتْ بِحَذَافِیرِهَا...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۳.</ref> از سوی دیگر، بنابر [[نص]] [[قرآن کریم]]، [[پیامبر اسلام]] آخرین [[رسول]] [[الهی]] است<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین  پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref>. خود [[رسول اکرم]] {{صل}} نیز بر [[خاتمیت]] خویش تأکید داشته‌اند<ref>ر.ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۰۱.</ref>.  
۲۱۸٬۲۱۵

ویرایش