←رابطه مکه با زیارت
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
*مرحوم [[علامه امینی]]، در ردّ نظریه کسانی که به اینگونه امور و [[تبرک]] جستنها و [[ارزش]] قائل شدنها ایراد میگیرند، بحث و بیان مفصّلی دارد که در جایی چنین میگوید: "... همچنان که اراضی و میدانها و خانهها و ادارات رسمی و دولتی که به نحوی منتسب به حکومتهاست، [[احکام]] و مقررّات ویژهای دارد که [[مردم]]، ملزم به رعایت آن و [[اجرای قوانین]] مربوط به آن هستند، همچنین زمینها و بناها و سرزمینهای منسوب به [[خداوند]] هم [[شئون]] خاص و [[احکام]] و مقررات ویژه و لوازم و روابطی دارد که حتمی است و آن کس که [[تسلیم]] [[پروردگار]] باشد و در لوای [[توحید]] و زیر سایه [[اسلام]] [[زندگی]] کند به ناچار باید آنها را مراعات کرده و به [[وظایف]] خود در قبال آنها [[قیام]] و [[اقدام]] کند. و از همینجاست که [[کعبه]] و [[حرم]] و [[مسجدالحرام]] و [[مسجدالنبی]] و کلًا [[مساجد]] و معابد و کلیساها و کنیسهها [[احکام]] خاص و مقررات ویژه و [[احترام]] فوقالعاده دارد و از نظر [[طهارت]] و [[نجاست]] و خرید و فروش و... مقرراتش ویژه و لازم الاجراء است. اگر [[مکه مکرمه]] [[حرم امن الهی]] است که [[مردم]] به آن روی میآورند و از هر فراز و نشیب، آهنگ [[خانه خدا]] میکنند و آن [[اعمال]] مخصوص را انجام میدهند و حتی گیاههای [[حرم]] هم [[حکم]] خاص دارد، اینها از آثار همان انتساب به [[خداوند]] است و به خاطر این است که [[خداوند]]، "مکه" را از بین سرزمینها، [[برگزیده]] است..."<ref>سیرتنا و سنتنا، علامه امینی، ص۱۶۰.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>. | *مرحوم [[علامه امینی]]، در ردّ نظریه کسانی که به اینگونه امور و [[تبرک]] جستنها و [[ارزش]] قائل شدنها ایراد میگیرند، بحث و بیان مفصّلی دارد که در جایی چنین میگوید: "... همچنان که اراضی و میدانها و خانهها و ادارات رسمی و دولتی که به نحوی منتسب به حکومتهاست، [[احکام]] و مقررّات ویژهای دارد که [[مردم]]، ملزم به رعایت آن و [[اجرای قوانین]] مربوط به آن هستند، همچنین زمینها و بناها و سرزمینهای منسوب به [[خداوند]] هم [[شئون]] خاص و [[احکام]] و مقررات ویژه و لوازم و روابطی دارد که حتمی است و آن کس که [[تسلیم]] [[پروردگار]] باشد و در لوای [[توحید]] و زیر سایه [[اسلام]] [[زندگی]] کند به ناچار باید آنها را مراعات کرده و به [[وظایف]] خود در قبال آنها [[قیام]] و [[اقدام]] کند. و از همینجاست که [[کعبه]] و [[حرم]] و [[مسجدالحرام]] و [[مسجدالنبی]] و کلًا [[مساجد]] و معابد و کلیساها و کنیسهها [[احکام]] خاص و مقررات ویژه و [[احترام]] فوقالعاده دارد و از نظر [[طهارت]] و [[نجاست]] و خرید و فروش و... مقرراتش ویژه و لازم الاجراء است. اگر [[مکه مکرمه]] [[حرم امن الهی]] است که [[مردم]] به آن روی میآورند و از هر فراز و نشیب، آهنگ [[خانه خدا]] میکنند و آن [[اعمال]] مخصوص را انجام میدهند و حتی گیاههای [[حرم]] هم [[حکم]] خاص دارد، اینها از آثار همان انتساب به [[خداوند]] است و به خاطر این است که [[خداوند]]، "مکه" را از بین سرزمینها، [[برگزیده]] است..."<ref>سیرتنا و سنتنا، علامه امینی، ص۱۶۰.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>. | ||
*این مکه است و [[کعبه]]، این خاستگاه [[نور]] [[توحید]] است و "ام القری"، این [[حجرالأسود]] است و [[مقام ابراهیم]]، این سرزمین "[[مبارک]]" است، [[خانه]] [[برکت]] خیز است. اولین [[خانه]] پربرکتی است که برای [[مردم]] قرار داده شده است. به تعبیر [[قرآن]]: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان؛ سوره آل عمران، آیه:۹۶.</ref> | *این مکه است و [[کعبه]]، این خاستگاه [[نور]] [[توحید]] است و "ام القری"، این [[حجرالأسود]] است و [[مقام ابراهیم]]، این سرزمین "[[مبارک]]" است، [[خانه]] [[برکت]] خیز است. اولین [[خانه]] پربرکتی است که برای [[مردم]] قرار داده شده است. به تعبیر [[قرآن]]: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ}}<ref> بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان؛ سوره آل عمران، آیه:۹۶.</ref> | ||
*در [[کعبه]]، "[[حجرالأسود]]"، سوگندنامه [[خدا]] با [[بندگان]] است و دست کشیدن به آن، [[تجدید عهد]] با [[خداوند]] است و [[بیعت]] نمودن با اوست. درباره [[حجرالاسود]] و [[رکن یمانی]]، [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|يَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ يُصَافِحُ بِهَا خَلْقَه} | *در [[کعبه]]، "[[حجرالأسود]]"، سوگندنامه [[خدا]] با [[بندگان]] است و دست کشیدن به آن، [[تجدید عهد]] با [[خداوند]] است و [[بیعت]] نمودن با اوست. درباره [[حجرالاسود]] و [[رکن یمانی]]، [[حدیث]] است که:{{متن حدیث|يَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ يُصَافِحُ بِهَا خَلْقَه}}<ref>محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۴.</ref>. | ||
*نگاه کردن به [[کعبه]] هم، [[عبادت]] است. که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|النَّظَرُ إِلَى الْكَعْبَةِ عِبَادَة}}<ref>بحار الانوار، ج ۹۶، ص۶۰.</ref> و در [[حدیث]] دیگر است که: هرکس به [[کعبه]] نظر کند (در واژه "نظر" دقت شود) تا وقتی که نگاهش به [[کعبه]] است برایش [[حسنه]] نوشته میشود و از سیّئات او محو میگردد: {{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ إِلَى الْكَعْبَةِ لَمْ يَزَلْ يُكْتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ وَ يُمْحَى عَنْهُ سَيِّئَةٌ حَتَّى يَصْرِفَ بَصَرَهُ عَنْهَا}}<ref>محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۴.</ref>. | *نگاه کردن به [[کعبه]] هم، [[عبادت]] است. که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|النَّظَرُ إِلَى الْكَعْبَةِ عِبَادَة}}<ref>بحار الانوار، ج ۹۶، ص۶۰.</ref> و در [[حدیث]] دیگر است که: هرکس به [[کعبه]] نظر کند (در واژه "نظر" دقت شود) تا وقتی که نگاهش به [[کعبه]] است برایش [[حسنه]] نوشته میشود و از سیّئات او محو میگردد: {{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ إِلَى الْكَعْبَةِ لَمْ يَزَلْ يُكْتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ وَ يُمْحَى عَنْهُ سَيِّئَةٌ حَتَّى يَصْرِفَ بَصَرَهُ عَنْهَا}}<ref>محجه البیضاء، ج۲، ص۱۵۴.</ref>. | ||
*وقتی که [[کعبه]]، یادآور آن همه [[خلوص]] و [[عظمت]] و [[ایثار]] [[ابراهیم]] است و سمبل [[توحید]] و [[خداپرستی]] است، نگاه به آن هم [[عبادت]] به حساب میآید. چرا که این نگاه هم سازنده و [[تربیت]] کننده است. تا نگاه کننده چه کسی باشد و در ورای نگاه، چه [[احساس]] و [[درک]] و برداشتی نهفته باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>. | *وقتی که [[کعبه]]، یادآور آن همه [[خلوص]] و [[عظمت]] و [[ایثار]] [[ابراهیم]] است و سمبل [[توحید]] و [[خداپرستی]] است، نگاه به آن هم [[عبادت]] به حساب میآید. چرا که این نگاه هم سازنده و [[تربیت]] کننده است. تا نگاه کننده چه کسی باشد و در ورای نگاه، چه [[احساس]] و [[درک]] و برداشتی نهفته باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>. |