ام سلمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ مهٔ ۲۰۲۰
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*ام سلمه، [[همسر گرامی رسول خدا]]{{صل}} و از [[سابقین در اسلام]] و از [[مهاجران به حبشه]] بود. از [[زنان]] [[خردمند]] عصر خویش به شمار می‌رفت. نامش [[هند]] بود. پس از بازگشت از [[حبشه]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد. شوهرش [[ابو سلمه]] در [[جنگ احد]] مجروح و سپس [[شهید]] شد. پیش از [[جنگ احزاب]] به همسری [[پیامبر]] در آمد و [[سرپرستی]] [[فاطمه زهرا]]{{عم}} را بر عهده گرفت. چون [[امام حسین|حسین]] به [[دنیا]] آمد، عهده‌دار نگهداری او شد<ref>بحار الانوار،ج ۴۳، ص ۲۴۵</ref>. ام سلمه پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} همواره [[هوادار اهل بیت]] ماند و سال‌ها بعد، از [[مخالفان]] سرسخت [[معاویه]] بود وطی نامه‌ای از برنامه‌های [[معاویه]] در [[لعن امام علی|سب و لعن امیر المؤمنین]] [[انتقاد]] کرد<ref>دائرة المعارف تشیع، واژه ام سلمه</ref>. این بانوی بزرگوار، از [[راویان حدیث]] از [[پیامبر]] بود. [[امام حسین|حسین بن علی]] پیش از سفر به [[کربلا]]، [[علم]] و [[سلاح]] [[پیامبر]] و ودایع [[امامت]] را به او سپرد تا از بین نرود. درخواست آنها [[نشانه ]] [[امامت]] بود. او هم آنها را به [[امام سجاد]]{{ع}} تحویل داد<ref>بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۲۰۹، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۵، اثبات الهداة، ج ۵، ص ۲۱۶</ref>. این، [[مکانت]] [[عظیم]] او را نزد [[اهل بیت]] می‌رساند. ام سلمه، از طریق [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} پیشاپیش از [[ماجرای کربلا]] و [[شهادت امام حسین]]{{ع}} خبر داشت. [[پیامبر]]، مقداری از [[خاک کربلا]] را به ام سلمه داده بود و در شیشه‌ای نگهداری می‌شد [[حضرت]] فرموده بود هر گاه دیدی که این [[خاک]]، به [[خون]] تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین|حسین]] کشته شده است. روزی ام سلمه در [[خواب]]، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] را با چهره‌ای [[غمگین]] و لباسی [[خاک]] آلود دید، که [[حضرت]] به او فرمود: از [[کربلا]] و از [[دفن]] [[شهدا]] می‌آیم. ناگهان از [[خواب]] برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، [[خاک]] را خونین یافت، دانست که [[امام حسین|حسین]]{{ع}}[[ شهید]] شده است و صدایش به [[صیحه]] و شیون بلند شد و [[همسایگان]] آمدند و ماجرا را باز گفت<ref>همان ج ۴۵ ص ۸۹، ۲۲۷و ۲۳۲؛ ج ۴۴ ص ۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹؛ اثبات الهداة ج۵ ص ۱۹۲ امالی الصدوق ص ۱۲۰</ref>. آن روز را به یاد سپردند که دهم [[عاشورا]] بود، بعد از بازگشت [[اهل بیت]] به [[مدینه]]، روز [[خواب]] را با روز [[شهادت امام]]، مطابق یافتند. این ماجرا در [[روایات]]، به [[حدیث قاروره]] [[معروف]] است. پس از واقعه [[کربلا]]، وی به [[عزاداری]] بر [[شهیدان کربلا]] پرداخت و [[بنی هاشم]] به [[تعزیت]] و [[تسلیت گویی]] او که تنها [[همسر]] باز مانده [[پیامبر]] بود، می‌رفتند. ام سلمه در ۸۴ سالگی، چندسال پس از [[واقعه کربلا]] (به [[نقلی]] در سال۶۲) در [[گذشت]] و در [[بقیع]]، مدفون شد<ref>دایرة المعارف تشیع</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۳.</ref>.
*ام سلمه، همسر گرامی [[رسول خدا]]{{صل}} و از [[سابقین در اسلام]] و از [[مهاجران به حبشه]] بود. از [[زنان]] [[خردمند]] عصر خویش به شمار می‌رفت. نامش [[هند]] بود. پس از بازگشت از [[حبشه]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد. شوهرش [[ابو سلمه]] در [[جنگ احد]] مجروح و سپس [[شهید]] شد. پیش از [[جنگ احزاب]] به همسری [[پیامبر]] در آمد و [[سرپرستی]] [[فاطمه زهرا]]{{عم}} را بر عهده گرفت. چون [[امام حسین|حسین]] به [[دنیا]] آمد، عهده‌دار نگهداری او شد<ref>بحار الانوار،ج ۴۳، ص ۲۴۵</ref>.
*ام سلمه پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} همواره [[هوادار اهل بیت]] ماند و سال‌ها بعد، از [[مخالفان]] سرسخت [[معاویه]] بود وطی نامه‌ای از برنامه‌های [[معاویه]] در [[لعن امام علی|سب و لعن امیر المؤمنین]] [[انتقاد]] کرد<ref>دائرة المعارف تشیع، واژه ام سلمه</ref>. این بانوی بزرگوار، از [[راویان حدیث]] از [[پیامبر]] بود. [[امام حسین|حسین بن علی]] پیش از سفر به [[کربلا]]، [[علم]] و [[سلاح]] [[پیامبر]] و ودایع [[امامت]] را به او سپرد تا از بین نرود. درخواست آنها [[نشانه ]] [[امامت]] بود. او هم آنها را به [[امام سجاد]]{{ع}} تحویل داد<ref>بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۲۰۹، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۵، اثبات الهداة، ج ۵، ص ۲۱۶</ref>. این، [[مکانت]] [[عظیم]] او را نزد [[اهل بیت]] می‌رساند.
*ام سلمه، از طریق [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} پیشاپیش از [[ماجرای کربلا]] و [[شهادت امام حسین]]{{ع}} خبر داشت. [[پیامبر]]، مقداری از [[خاک کربلا]] را به ام سلمه داده بود و در شیشه‌ای نگهداری می‌شد [[حضرت]] فرموده بود هر گاه دیدی که این [[خاک]]، به [[خون]] تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین|حسین]] کشته شده است. روزی ام سلمه در [[خواب]]، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] را با چهره‌ای [[غمگین]] و لباسی [[خاک]] آلود دید، که [[حضرت]] به او فرمود: از [[کربلا]] و از [[دفن]] [[شهدا]] می‌آیم. ناگهان از [[خواب]] برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، [[خاک]] را خونین یافت، دانست که [[امام حسین|حسین]]{{ع}}[[ شهید]] شده است و صدایش به [[صیحه]] و شیون بلند شد و [[همسایگان]] آمدند و ماجرا را باز گفت<ref>همان ج ۴۵ ص ۸۹، ۲۲۷و ۲۳۲؛ ج ۴۴ ص ۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹؛ اثبات الهداة ج۵ ص ۱۹۲ امالی الصدوق ص ۱۲۰</ref>. آن روز را به یاد سپردند که دهم [[عاشورا]] بود، بعد از بازگشت [[اهل بیت]] به [[مدینه]]، روز [[خواب]] را با روز [[شهادت امام]]، مطابق یافتند. این ماجرا در [[روایات]]، به [[حدیث قاروره]] [[معروف]] است. پس از واقعه [[کربلا]]، وی به [[عزاداری]] بر [[شهیدان کربلا]] پرداخت و [[بنی هاشم]] به [[تعزیت]] و [[تسلیت گویی]] او که تنها [[همسر]] باز مانده [[پیامبر]] بود، می‌رفتند. ام سلمه در ۸۴ سالگی، چندسال پس از [[واقعه کربلا]] (به [[نقلی]] در سال۶۲) در [[گذشت]] و در [[بقیع]]، مدفون شد<ref>دایرة المعارف تشیع</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش