←عاقبت کار عتیبه
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==[[عاقبت]] کار عتیبه== | ==[[عاقبت]] کار عتیبه== | ||
* | *سومین [[آیه]] [[مبارکه]] "مسد" در [[مذمت]] [[ابولهب]] و همسرش نازل شد، بزرگان [[قریش]] و [[پدر]] و [[مادر]] عتیبه از او خواستند که دختر [[پیغمبر]]{{صل}} را رها کند<ref>احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. | ||
*او پس از [[طلاق]] دادن امکلثوم، پیش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و در کمال بیادبی گفت: "من به [[دین]] تو کافرم، دخترت را هم [[طلاق]] دادم. نه مرا [[دوست]] داشته باش و نه شما را دوست دارم". سپس به [[رسول اکرم]]{{صل}} حمله و پیراهن آن [[حضرت]] را پاره کرد. | *او پس از [[طلاق]] دادن امکلثوم، پیش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و در کمال بیادبی گفت: "من به [[دین]] تو کافرم، دخترت را هم [[طلاق]] دادم. نه مرا [[دوست]] داشته باش و نه شما را دوست دارم". سپس به [[رسول اکرم]]{{صل}} حمله و پیراهن آن [[حضرت]] را پاره کرد. | ||
*[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "از [[خدا]] میخواهم تا سگی از سگهای خود را بر او چیره کند". عتبه همراه گروهی به قصد [[تجارت]] به [[شام]] رفت.[[شب]] هنگام برای استراحت در منزلی ماندند. شیری به سوی آنها حمله کرد و از میان آن گروه، سر عتبه را در دهان گرفت و از تن جدا کرد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹.</ref><ref>[[حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب]]، [[رقیه و امکلثوم (مقاله)|رقیه و امکلثوم]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۸۸.</ref>. | *[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "از [[خدا]] میخواهم تا سگی از سگهای خود را بر او چیره کند". عتبه همراه گروهی به قصد [[تجارت]] به [[شام]] رفت.[[شب]] هنگام برای استراحت در منزلی ماندند. شیری به سوی آنها حمله کرد و از میان آن گروه، سر عتبه را در دهان گرفت و از تن جدا کرد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹.</ref><ref>[[حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب]]، [[رقیه و امکلثوم (مقاله)|رقیه و امکلثوم]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۸۸.</ref>. |