|
|
خط ۴۰: |
خط ۴۰: |
|
| |
|
| ==[[جایگاه امامت]]== | | ==[[جایگاه امامت]]== |
|
| |
| ==[[آیا کلامیانگاری امامت بدعتآمیز است؟ (پرسش)]]==
| |
| *[[اهل سنت]] مسئله [[امامت]] را یک مسئله فرعی [[علم فقه|فقهی]] [[تفسیر]] نموده که به ادله مختلف از جمله [[دلیل سمعی]] معتقدند که بر [[مردم]] واجب است که به امر [[حکومت]] و [[تعیین]] [[حاکم]] اقدام نمایند، چنانکه [[مسلمانان]] صدر [[اسلام]] بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} چنین نمودند. اما [[شیعه]] [[امامت]] را از بحث فرعی [[علم فقه|فقهی]] خارج نموده و آن را داخل مباحث [[علم کلام|کلامی]] و عقیدتی نمودهاند و معتقدند اصل [[امامت]] از معارف [[اعتقاد|اعتقادی]] و [[علم کلام|کلامی]] است و این خود موجب [[بدعت]] میشود.
| |
| این [[شبهه]] را [[ابن خلدون]] ذکر کرده و متذکر شده [[اهل سنت]] [[امامت]] را در مباحث [[علم فقه|فقهی]] بحث نموده و نهایت آن را به مباحث [[اعتقاد|اعتقادی]] الحاق کردهاند، یکی از دلایل توصیف [[شیعه]] به [[بدعت]] قول آنان در [[امامت]] است که آن را از عقاید [[اعتقاد|اعتقادی]] و [[ایمان|ایمانی]] دانستند {{عربی|" ظهر من بدعة الامامیة من قولهم انما من عقاید الأیمان...، و لا تحلق بالعقاید"}}<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص ۵۸۸ و نیز: ابوالفضل برقعی، تضاد مفاتیح الجنان با قرآن، ص ۱۶۹. </ref>
| |
|
| |
| پاسخ این [[شبهه]] از تحلیل [[شبهه]] پیشین روشن میشود، اینجا به نکات دیگر اشاره میشود:
| |
| #'''[[بدعت]] در تعریف [[بدعت]]:''' در پاسخ [[شبهه]] پیشین تعریف [[بدعت]] ذکر و تحلیل شد، اما این سخن ابن خلدون که چون [[امامت]] بحث فرعی و [[علم فقه|فقهی]] است، اما [[امامیه]] آن را در ذیل بحث عقاید و کلام گنجانیدهاند، و لذا مشمول [[بدعت]] میشود، یک تعریف و ملاک جدیدی از [[بدعت]] است که فاقد آن مبنا و توجیه است. اینکه یک مسئله کلامی، فقهی، اصولی، اخلاقی است؟ ممکن است دیدگاههای مختلفی مطرح باشد و هر دیدگاهی برای خود توجیه و مبنایی داشته باشد و صرف بردن مسئلهای به یک [[علم]] دیگر موجب [[بدعت]] نمیشود. به دیگر سخن [[ابن خلدون]] با این نگره خود در تعریف [[بدعت]] - که مورد اتفاق [[فریقین]] است - [[بدعت]] جدیدی احداث کرده است که فاقد مبنا و توجیه است.
| |
| #'''لازمه تعریف فوق جری [[بدعت]] بر بعض [[اهل سنت]]:''' اینکه [[اکثریت]] [[عالمان]] [[اهل سنت]] [[امامت]] را یک مسئله فرعی [[علم فقه|فقهی]] [[تفسیر]] نمودهاند، جای [[شبهه]] نیست، اما برخی از آنان مانند بیضاوی در کتاب المنهاج و محشّین آن نهتنها [[امامت]] را از مباحث عقایدی بلکه آن را از [[اصول دین]] انگاشتند<ref>ر.ک: بیضاوی، کتاب المنهاج، مبحث الأخبار، و نیز: ابجد العلوم، ج ۲، ص ۴۵۰. </ref>
| |
| لازمه تعریف جدید ابن خلدون شمول [[بدعت]] بر امثال [[بیضاوی]] است؛ چراکه وی نیز [[امامت]] را از مسئله فرعی [[علم فقه|فقهی]] به مسئله اصلی بلکه از [[اصول دین]] برده است»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۷۶ - ۸۲.</ref>.
| |
|
| |
|
| |
|
| |
|
| ==رابطه [[امامت]] و [[دموکراسی]]== | | ==رابطه [[امامت]] و [[دموکراسی]]== |