جز
جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
*هرگز شبی نمیگذشت که درهم و دیناری نزد ایشان بماند و اگر چیزی زیاد میآمد تا شب کسی را نمییافت که آن را به وی ببخشد، به خانه نمیرفت تا آن را به اهل آن برساند؛ از آنچه [[خدا]] روزی ایشان کرده بود، بیش از آذوقه همان سال بر نمیداشت، آن هم از سادهترین چیزی که مییافت؛ یعنی از خرما و جو، و بقیه را در [[راه خدا]] [[انفاق]] میکرد و هر چه از او میخواستند، عطا میکرد و آنگاه سراغ آذوقه سال خود میرفت و از آن هم [[ایثار]] میکرد؛ و چه بسا پیش از تمام شدن سال، اگر چیزی به دستش نمیرسید، خود، به آذوقه [[نیازمند]] میشد<ref>تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج۲، ص۱۸۷؛ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۱۱؛ نویری، نهایة الإرب، ج۱۸، ص۲۵۴ و ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص۳۲.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۷-۱۶۸.</ref>. | *هرگز شبی نمیگذشت که درهم و دیناری نزد ایشان بماند و اگر چیزی زیاد میآمد تا شب کسی را نمییافت که آن را به وی ببخشد، به خانه نمیرفت تا آن را به اهل آن برساند؛ از آنچه [[خدا]] روزی ایشان کرده بود، بیش از آذوقه همان سال بر نمیداشت، آن هم از سادهترین چیزی که مییافت؛ یعنی از خرما و جو، و بقیه را در [[راه خدا]] [[انفاق]] میکرد و هر چه از او میخواستند، عطا میکرد و آنگاه سراغ آذوقه سال خود میرفت و از آن هم [[ایثار]] میکرد؛ و چه بسا پیش از تمام شدن سال، اگر چیزی به دستش نمیرسید، خود، به آذوقه [[نیازمند]] میشد<ref>تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج۲، ص۱۸۷؛ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۱۱؛ نویری، نهایة الإرب، ج۱۸، ص۲۵۴ و ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص۳۲.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۷-۱۶۸.</ref>. | ||
*[[ملک]] و املاکی [[ذخیره]] نداشت و با آنچه از سهم [[غنایم]] که به او میرسید و آنچه از غذایش اضافه میآمد، [[ملک]] و املاک میخرید و [[صدقه]] میداد<ref>ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ص۷۷.</ref>. ایشان باغهایی خرید و [[صدقه]] داد که تاکنون معروفاند<ref>ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ص۷۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۷.</ref>. | *[[ملک]] و املاکی [[ذخیره]] نداشت و با آنچه از سهم [[غنایم]] که به او میرسید و آنچه از غذایش اضافه میآمد، [[ملک]] و املاک میخرید و [[صدقه]] میداد<ref>ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ص۷۷.</ref>. ایشان باغهایی خرید و [[صدقه]] داد که تاکنون معروفاند<ref>ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ص۷۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۷.</ref>. | ||
*[[بخشش]] ایشان به گونهای بود که هرگز از [[تنگدستی]] نمیهراسید و آنچنان به [[نیازمندان]] [[کمک]] میکرد که سابقه نداشت. [[ابن عباس]] میگوید: "[[پیامبر]]{{صل}} از همه بخشندهتر بود و در [[ماه رمضان]]، از [[نسیم]] وزان هم بخشندهتر میشد"<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۷۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص۲۴-۲۵ و احمد بن حنبل، مسنداحمد، ج۱، ص۲۳۱.</ref>. وی همچون [[باد]] تند و سریع، داراییهایش را [[انفاق]] میکرد تا اینکه | *[[بخشش]] ایشان به گونهای بود که هرگز از [[تنگدستی]] نمیهراسید و آنچنان به [[نیازمندان]] [[کمک]] میکرد که سابقه نداشت. [[ابن عباس]] میگوید: "[[پیامبر]]{{صل}} از همه بخشندهتر بود و در [[ماه رمضان]]، از [[نسیم]] وزان هم بخشندهتر میشد"<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۷۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص۲۴-۲۵ و احمد بن حنبل، مسنداحمد، ج۱، ص۲۳۱.</ref>. وی همچون [[باد]] تند و سریع، داراییهایش را [[انفاق]] میکرد تا اینکه ماه تمام میشد<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۸.</ref>. | ||
*هرگز در جواب کسی که از او چیزی میخواست، نه نمیگفت<ref>ملا محسن کاشانی، المحجة البیضاء، ج۴، ص۱۶۱؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۷۴؛صحیح بخاری، ج ۷، ص ۸۲؛ مسند احمد، ج۳، ص۳۰۷ و ابن حبان، صحیح، ج۱۴، ص۲۹۱-۲۹۲.</ref>. هر که با او همنشین میشد، خواستهای نداشت؛ مگر اینکه برآورده میشد. بخششهایش پایان نداشت و [[مسلمان]] و غیر [[مسلمان]]، همه از مرحمتهایش بهرهمند میشدند. حماد بن سلمه از انس بن مالک - خادم آن [[حضرت]] - [[نقل]] کرده است که روزی مردی از آن [[حضرت]] گوسفندانش را خواست و [[حضرت]] هم تمام آنها را به او بخشید. پس وی میان قومش رفت و گفت: "ای [[مردم]]، [[اسلام]] بیاورید، به [[خدا]] که [[محمد]]{{صل}} عطا میکند به حدی که از [[فقر]] نمیترسد"<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۷۴؛ امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۲۱۰؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۰۸ و البیهقی، السنن الکبری، ج۷، ص۱۹.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۸.</ref>. | *هرگز در جواب کسی که از او چیزی میخواست، نه نمیگفت<ref>ملا محسن کاشانی، المحجة البیضاء، ج۴، ص۱۶۱؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۷۴؛صحیح بخاری، ج ۷، ص ۸۲؛ مسند احمد، ج۳، ص۳۰۷ و ابن حبان، صحیح، ج۱۴، ص۲۹۱-۲۹۲.</ref>. هر که با او همنشین میشد، خواستهای نداشت؛ مگر اینکه برآورده میشد. بخششهایش پایان نداشت و [[مسلمان]] و غیر [[مسلمان]]، همه از مرحمتهایش بهرهمند میشدند. حماد بن سلمه از انس بن مالک - خادم آن [[حضرت]] - [[نقل]] کرده است که روزی مردی از آن [[حضرت]] گوسفندانش را خواست و [[حضرت]] هم تمام آنها را به او بخشید. پس وی میان قومش رفت و گفت: "ای [[مردم]]، [[اسلام]] بیاورید، به [[خدا]] که [[محمد]]{{صل}} عطا میکند به حدی که از [[فقر]] نمیترسد"<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۷۴؛ امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۲۱۰؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۰۸ و البیهقی، السنن الکبری، ج۷، ص۱۹.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۸.</ref>. | ||
*[[نقل]] شده است، روزی زنی، [[لباس]] یا عبایی را که به دست خود دوخته و بر آن حاشیه زده و آن را تزیین کرده بود، به آن [[حضرت]] تقدیم کرد. پس آن [[حضرت]] عبا را گرفت؛ در حالی که برای پوشش خود به شدت بدان [[نیاز]] داشت. در این هنگام، مردی از [[اصحاب]]، جلو آمد و گفت: "چه [[لباس]] [[زیبایی]]؛ آن را به من میدهید تا بپوشم؟" [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "بله"؛ و آن [[حضرت]]، [[لباس]] را مرتب کرد و آن را به آن مرد بخشید...<ref>صحیح بخاری، ص ۸۲ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۳۳.</ref>. [[ابن شهاب]] نیز [[نقل]] کرده است که آن [[حضرت]] پس از [[فتح مکه]]، همراه تازهمسلمانان [[مکه]] برای [[جنگ]] به [[حنین]] رفتند. در این [[جنگ]]، قوای [[اسلام]] پیروز شد؛ پس، آن [[حضرت]] به صفوان بن [[امیه]]، [[دشمن]] سرسخت و به ظاهر [[مسلمان]] خود، صد رأس دام بخشید و سپس صد رأس دیگر هم به وی عطا کرد<ref>صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۰۸؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۴۲؛ الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۱۶ و محمد بن جریر واقدی، المغازی، ج ۳، ص ۹۴۶.</ref>؛ ابن شهاب از [[سعید بن مسیب]] و او از صفوان [[نقل]] کرده است که: "به [[خدا]]! [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به من عطا کرد، در حالی که منفورترین [[مردم]] نزد من بود؛ پس آن [[قدر]] به من عطا کرد تا اینکه محبوبترین [[مردم]] نزد من شد"<ref>امتاع الاسماع، ص ۲۱۱؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۴۰۱؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۷۵ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۸، ص۵۱.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۹.</ref>. | *[[نقل]] شده است، روزی زنی، [[لباس]] یا عبایی را که به دست خود دوخته و بر آن حاشیه زده و آن را تزیین کرده بود، به آن [[حضرت]] تقدیم کرد. پس آن [[حضرت]] عبا را گرفت؛ در حالی که برای پوشش خود به شدت بدان [[نیاز]] داشت. در این هنگام، مردی از [[اصحاب]]، جلو آمد و گفت: "چه [[لباس]] [[زیبایی]]؛ آن را به من میدهید تا بپوشم؟" [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "بله"؛ و آن [[حضرت]]، [[لباس]] را مرتب کرد و آن را به آن مرد بخشید...<ref>صحیح بخاری، ص ۸۲ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۳۳.</ref>. [[ابن شهاب]] نیز [[نقل]] کرده است که آن [[حضرت]] پس از [[فتح مکه]]، همراه تازهمسلمانان [[مکه]] برای [[جنگ]] به [[حنین]] رفتند. در این [[جنگ]]، قوای [[اسلام]] پیروز شد؛ پس، آن [[حضرت]] به صفوان بن [[امیه]]، [[دشمن]] سرسخت و به ظاهر [[مسلمان]] خود، صد رأس دام بخشید و سپس صد رأس دیگر هم به وی عطا کرد<ref>صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۰۸؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۴۲؛ الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۱۶ و محمد بن جریر واقدی، المغازی، ج ۳، ص ۹۴۶.</ref>؛ ابن شهاب از [[سعید بن مسیب]] و او از صفوان [[نقل]] کرده است که: "به [[خدا]]! [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به من عطا کرد، در حالی که منفورترین [[مردم]] نزد من بود؛ پس آن [[قدر]] به من عطا کرد تا اینکه محبوبترین [[مردم]] نزد من شد"<ref>امتاع الاسماع، ص ۲۱۱؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۴۰۱؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۷۵ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۸، ص۵۱.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۶۹.</ref>. |