←دلالت حدیث ثقلین بر عصمت و اطاعت از اهل بیت{{ع}}
جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست') |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
*در سخنان [[اهل بیت]]{{ع}} نیز به این [[حدیث]] استناد شده است مثلا از [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[نقل]] شده که فرمودند: «شنیدم از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مرض]] [[موت]] در حجرۀ خود که مملو از جمعیت بود، فرمودند: ای [[مردم]] نزدیک است مرا به زودی و به سرعت قبض کنند و برای رفع عذر شما نزد [[خدا]] من گفتارم را برای شما تقدیم میکنم: [[آگاه]] باشید که من در میان شما دو [[جانشین]] از خود میگذارم، کتاب پروردگارم و عترتم که [[اهل بیت]] منند و سپس دست [[علی]] را گرفت و بلند کرد و گفت: این [[علی]] با [[قرآن]] است و [[قرآن]] با [[علی]] است و این دو تا از هم جدا نمیشوند تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. پس بپرسم از شما دربارۀ آنچه که بعد از من با آن دو کردید»<ref>{{متن حدیث|سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ یَقُولُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَیُّهَا النَّاسُ یُوشِکُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضاً سَرِیعاً فَیُنْطَلَقَ بِی وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَیْکُمْ أَلَا إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمْ کِتَابَ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ{{ع}} فَرَفَعَهَا فَقَالَ هَذَا عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ ُ مَعَ عَلِیٍّ لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ مَا ذَا تَخْلُفُونّی فِیهِهَا}}؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref>. در [[سخنان علی]] {{ع}} به [[کمیل]] آمده است: {{متن حدیث|یَا کُمَیْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰؛ بشارة المصطفی، ص ۲۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref> | *در سخنان [[اهل بیت]]{{ع}} نیز به این [[حدیث]] استناد شده است مثلا از [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[نقل]] شده که فرمودند: «شنیدم از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مرض]] [[موت]] در حجرۀ خود که مملو از جمعیت بود، فرمودند: ای [[مردم]] نزدیک است مرا به زودی و به سرعت قبض کنند و برای رفع عذر شما نزد [[خدا]] من گفتارم را برای شما تقدیم میکنم: [[آگاه]] باشید که من در میان شما دو [[جانشین]] از خود میگذارم، کتاب پروردگارم و عترتم که [[اهل بیت]] منند و سپس دست [[علی]] را گرفت و بلند کرد و گفت: این [[علی]] با [[قرآن]] است و [[قرآن]] با [[علی]] است و این دو تا از هم جدا نمیشوند تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. پس بپرسم از شما دربارۀ آنچه که بعد از من با آن دو کردید»<ref>{{متن حدیث|سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ یَقُولُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَیُّهَا النَّاسُ یُوشِکُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضاً سَرِیعاً فَیُنْطَلَقَ بِی وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَیْکُمْ أَلَا إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمْ کِتَابَ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ{{ع}} فَرَفَعَهَا فَقَالَ هَذَا عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ ُ مَعَ عَلِیٍّ لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ مَا ذَا تَخْلُفُونّی فِیهِهَا}}؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref>. در [[سخنان علی]] {{ع}} به [[کمیل]] آمده است: {{متن حدیث|یَا کُمَیْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰؛ بشارة المصطفی، ص ۲۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref> | ||
==دلالت حدیث ثقلین بر [[عصمت]] و [[اطاعت]] از [[اهل بیت]]{{ع}}== | ==دلالت حدیث ثقلین بر [[عصمت]] و [[اطاعت]] از [[اهل بیت]]{{ع}}== | ||
*قرار گرفتن [[عترت]] در کنار [[قرآن]] بیانگر این است که [[کتاب آسمانی]] به [[تفسیر]] و تشریح [[نیاز]] دارد و نکته دیگر آنکه بین [[قرآن و عترت]] هرگز جدایی نیست؛ بنابراین کسانی که جدای از [[عترت]] به [[شرح]] و [[تفسیر قرآن]] میپردازند به سبب عدم هم آشنایی با رموز و حقایق [[قرآنی]]، جز [[ضلالت]] نتیجهای عایدشان نخواهد شد. اینکه [[پیامبر]] این دو را قرین یکدیگر قرار داد، بیانگر آن است که حرکت هر دو در یک جهت و به خاطر یک [[هدف]] است: یکی [[قانون]] آسمانی و [[کلام خدا]] است و دیگری [[مفسران]] و مجریان و حامیان آن. اینکه فرمود: این دو هیچگاه از هم جدا نمیشوند، حاکی است که تمسّک به یکی به معنای کنار گذاشتن هر دو است. پس "کتاب [[خدا]] ما را کافی است" حرف ناصحیح است و مفهوم روشن آن عدم [[تمسّک به ثقلین]] است. مطلب دیگر اینکه شاید از این جمله بتوان فهمید که هر چه برای یکی رخ دهد [[سرنوشت]] یکی [[سرنوشت]] دیگری نیز هست، مهجوریّت یکی مهجوریّت دیگری نیز هست. پس کسانی که باعث مهجوریّت [[عترت]] شده باشند، خواهی نخواهی، [[قرآن]] را مهجور کردهاند. | |||
*مضمون [[حدیث]] گویای این [[حقیقت]] است که [[خاندان پیامبر]]{{صل}} از [[گناه]] و [[خطا]] معصوماند؛ زیرا آنچه با [[قرآن کریم]] پیوند جداییناپذیر دارد و [[مردم]] تا [[روز رستاخیز]] موظفاند به هر دو تمسّک جویند، باید از هر نوع [[انحراف]] و [[لغزش]] مصون باشد، همانگونه که [[قرآن]] از [[خطا]] و [[لغزش]] پیراسته است؛ زیرا نه [[خداوند]] به [[مردم]] [[فرمان]] میدهد که از [[انسان]] [[آلوده]] [[اطاعت]] کنند و نه میان [[قرآن]] و چنین کسانی رابطه و پیوند غیر قابل انفکاک ایجاد میکند و نه [[پیغمبر]]{{صل}} چنین مطلبی را میگوید و میخواهد، بلکه [[خدا]] و [[پیامبر]] [[هدایت مردم]] و دوری آنان را از هر نوع [[آلودگی]] میخواهند؛ بنابراین امر بودن با [[ثقلین]] [[دلیل]] بر مصون بودن آن دو از [[لغزش]] است و چنانکه در مورد [[قرآن]] [[اجتماعی]] است<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۱۸-۱۱۹.</ref>. | |||
*همراه قرار دادن [[اهل بیت]]{{ع}} و [[حکم]] به جدا نشدن آن از [[قرآن کریم]] و همچنین [[دستور]] به [[تمسک]] و [[پیروی]] مطلق و بدون قید و شرط و انحصار سبب [[نجات]] از [[گمراهی]] در [[پیروی]] و چنگ زدن به این دو با هم دلالت بر دو چیز دارد: | *همراه قرار دادن [[اهل بیت]]{{ع}} و [[حکم]] به جدا نشدن آن از [[قرآن کریم]] و همچنین [[دستور]] به [[تمسک]] و [[پیروی]] مطلق و بدون قید و شرط و انحصار سبب [[نجات]] از [[گمراهی]] در [[پیروی]] و چنگ زدن به این دو با هم دلالت بر دو چیز دارد: | ||
# | #[[دلیل]] بر [[عصمت]] [[عترت]] است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref> زیرا هرگونه [[مخالفت]] آنان با [[قرآن]] هرچند از روی [[خطا]] و اشتباه، افتراق و جدایی از [[قرآن]] محسوب میشود بنابراین همانگونه که [[قرآن]] [[وحی الهی]] است و خطایی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند. در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲</ref>، [[امامان]] نیز از [[هوای نفس]] و [[گناه]] و [[خطا]] مصونند به همین خاطر [[فرمان]] داد که به هر دو تمسّک جویند و از آن دو جدا نشوند تا [[گمراه]] نگردند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۰۸و [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>؛ | ||
# | #[[لزوم]] [[فرمانبرداری]] و [[اطاعت]] از [[عترت]] و [[اهل بیت]] را میرساند؛ زیرا "اخذ" در [[حدیث]] چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] [[دستورات]] نیست و همچنین چنانکه [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] عبارت است از [[نافرمانی]] [[دستورات]] و [[تعالیم]] آن، بنابراین [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است و چه ظلمی بدتر از زیرپا گذاشتن [[دستورات]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]] که همان [[تعالیم قرآن]] [[کریم]] است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>، بر خلاف نظر بعضی که [[وصیت]] و سفارش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دربارۀ [[اهل بیت]] خود را اعطای [[حقوق]] و [[ظلم]] نکردن به آنها میدانند و میگویند سخنی از [[اطاعت]] نیست<ref>{{عربی|و هو لم یأمر باتباع العترة لکن قال اذکرکم الله اهل بیتی و تذکیر الامة بهم یقتضی ان یذکروا ما تقدم الأمر قبل ذلک من أعطائهم حقوقهم و الامتناع من ظلمهم}}؛ منهاج السنة النبویه، ج ۴، ص ۲۴۰. </ref>. | ||
==دلالت حدیث ثقلین بر [[ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت]]== | ==دلالت حدیث ثقلین بر [[ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت]]== | ||
*در روایتی که به [[حدیث ثقلین]] معروف شده، [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} به عنوان محور [[فهم قرآن]] مطرح شده است؛ بهگونهای که جدایی از آن به معنای جدایی از [[قرآن]] و گرفتن [[روح]] بالنده [[کتاب الهی]] از آن است. {{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ{{عم}} قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُبِ عَلَيْهَا يَسْتَدِيرُ مُحْكَمُ الْقُرْآنِ وَ بِهَا يُوهَبُ الْكُتُبُ وَ يَسْتَبِينُ الْإِيمَانُ وَ قَدْ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْ يُقْتَدَى بِالْقُرْآنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ الثَّقَلَ الْأَكْبَرَ وَ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ فَأَمَّا الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ رَبِّي وَ أَمَّا الْأَصْغَرُ فَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَاحْفَظُونِي فِيهِمَا فَلَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ ه.ق.)، ج۱، ص۵: فی فضل القرآن.</ref>. | *در روایتی که به [[حدیث ثقلین]] معروف شده، [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} به عنوان محور [[فهم قرآن]] مطرح شده است؛ بهگونهای که جدایی از آن به معنای جدایی از [[قرآن]] و گرفتن [[روح]] بالنده [[کتاب الهی]] از آن است. {{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ{{عم}} قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُبِ عَلَيْهَا يَسْتَدِيرُ مُحْكَمُ الْقُرْآنِ وَ بِهَا يُوهَبُ الْكُتُبُ وَ يَسْتَبِينُ الْإِيمَانُ وَ قَدْ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْ يُقْتَدَى بِالْقُرْآنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ الثَّقَلَ الْأَكْبَرَ وَ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ فَأَمَّا الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ رَبِّي وَ أَمَّا الْأَصْغَرُ فَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَاحْفَظُونِي فِيهِمَا فَلَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ ه.ق.)، ج۱، ص۵: فی فضل القرآن.</ref>. |