بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*وی از [[قبیلۀ کنده]] یمن بود و در کوفه میزیست و از اصحاب پاکباخته و فداکار [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بود. پس از شهادت [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و | *وی از [[قبیلۀ کنده]] [[یمن]] بود و در [[کوفه]] میزیست و از [[اصحاب]] پاکباخته و [[فداکار]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بود. پس از [[شهادت]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و [[صلح امام حسن]] مجتبی با [[معاویه]]، یکی از چهرههای سرشناس [[کوفه]] در [[مخالفت]] با [[معاویه]] و [[دفاع]] از [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بود. سرانجام [[معاویه]] او و یارانش را دستگیر کرد و در [[مرج]] [[العذراء]]، در سال ۵۱ [[هجری]] به [[شهادت]] رساند. [[امام حسین]]{{ع}} در نامهای که به [[معاویه]] نوشت، از جمله انتقادهای تندش به او کشتن [[حجر بن عدی]] بود.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۵.</ref>. | ||
==حُجر بن عدی کندی در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین== | ==[[حُجر بن عدی کندی]] در گزیده [[دانشنامه امیرالمؤمنین]]== | ||
ابو [[عبد]] [[الرحمان]]، حُجْر بن عَدی بن [[معاویه]] کنْدی، مشهور به "حُجْرُ الخیر (حجر [[نیکوکار]])" و "ابن ادبَر" از کسانی است که [[جاهلیت]] و [[اسلام]] را [[درک]] کرده است. او بر [[پیامبر]]{{صل}} وارد شد و با ایشان [[مصاحبت]] داشت. حُجر، از چهرههای منور [[تاریخ اسلام]] و از قلهسانان پر فروغ [[تاریخ]] [[تشیع]] است. او هنوز در سنین [[جوانی]] بود که به محضر [[پیامبر خدا]] درآمد و [[اسلام]] آورد. [[دنیا]] گریزی، [[زهد]]، نمازگزاری و روزهداری بسیار، سلحشوری و رزمآوری، [[شرافت]] و [[کرامت]] و درستکاری و [[عبادت]]، از ویژگیهای اوست. او به [[زهد]]، معروف بود. [[روح]] [[پاک]]، نفْس سالم، مَنش والا و روش پیراسته حُجر بود که او را [[مستجاب]] الدعوه ساخته بود. او هرگز در برابر حقکشیها و باطلگراییها [[سکوت]] نمیکرد. چنین بود که همراه [[مؤمنان]] و [[مجاهدان]]، بر [[عثمان]] شورید و در عینیت بخشیدن به [[حاکمیت]] مولا{{ع}} از هیچ کوششی دریغ نکرد و بدینسان، از [[اصحاب]] ویژه و [[پیروان]] [[مطیع]] مولا به شمار رفت. او در نبردهای [[علی]]{{ع}} شرکت داشت. در [[جمل]]، [[فرمانده]] سواره [[نظام]] کندیان بود و در [[صفین]]، [[فرماندهی]] [[قبیله]] خود را به عهده داشت و در [[نهروان]]، [[جناح چپ]] و یا راست [[سپاه]] مولا{{ع}} را [[فرماندهی]] میکرد. او زبانی گویا و [[کلامی]] نافذ داشت. به بلاغتْ سخن میگفت و با [[فصاحت]]، حقایق را بیان مینمود. سخنان زیبا و بیدارگر او درباره [[جایگاه]] والای [[علی]]{{ع}} نشانی است از این [[حقیقت]]. او [[یار]] باوفای مولا{{ع}} و از مدافعان سختکوش آن [[حضرت]] بود. چون [[ضحاک بن قیس]] برای غارتگری روی به [[عراق]] نهاد، [[حجر بن عدی]] از [[علی]]{{ع}} برای رویارویی با او [[فرمان]] یافت و با [[دلاوری]] او را [[شکست]] داد و ضحاک، پا به فرار نهاد. حجر، لحظاتی قبل از ضربت خوردن [[علی]]{{ع}} از [[توطئه]] خبر یافت، با تمام | ابو [[عبد]] [[الرحمان]]، حُجْر بن عَدی بن [[معاویه]] کنْدی، مشهور به "حُجْرُ الخیر (حجر [[نیکوکار]])" و "ابن ادبَر" از کسانی است که [[جاهلیت]] و [[اسلام]] را [[درک]] کرده است. او بر [[پیامبر]]{{صل}} وارد شد و با ایشان [[مصاحبت]] داشت. حُجر، از چهرههای منور [[تاریخ اسلام]] و از قلهسانان پر فروغ [[تاریخ]] [[تشیع]] است. او هنوز در سنین [[جوانی]] بود که به محضر [[پیامبر خدا]] درآمد و [[اسلام]] آورد. [[دنیا]] گریزی، [[زهد]]، نمازگزاری و [[روزهداری]] بسیار، [[سلحشوری]] و رزمآوری، [[شرافت]] و [[کرامت]] و درستکاری و [[عبادت]]، از ویژگیهای اوست. او به [[زهد]]، معروف بود. [[روح]] [[پاک]]، [[نفْس]] سالم، مَنش والا و روش پیراسته حُجر بود که او را [[مستجاب]] الدعوه ساخته بود. او هرگز در برابر [[حقکشیها]] و باطلگراییها [[سکوت]] نمیکرد. چنین بود که همراه [[مؤمنان]] و [[مجاهدان]]، بر [[عثمان]] شورید و در عینیت بخشیدن به [[حاکمیت]] مولا{{ع}} از هیچ کوششی دریغ نکرد و بدینسان، از [[اصحاب]] ویژه و [[پیروان]] [[مطیع]] مولا به شمار رفت. او در نبردهای [[علی]]{{ع}} [[شرکت]] داشت. در [[جمل]]، [[فرمانده]] سواره [[نظام]] کندیان بود و در [[صفین]]، [[فرماندهی]] [[قبیله]] خود را به عهده داشت و در [[نهروان]]، [[جناح چپ]] و یا راست [[سپاه]] مولا{{ع}} را [[فرماندهی]] میکرد. او زبانی گویا و [[کلامی]] نافذ داشت. به بلاغتْ سخن میگفت و با [[فصاحت]]، حقایق را بیان مینمود. سخنان [[زیبا]] و بیدارگر او درباره [[جایگاه]] والای [[علی]]{{ع}} نشانی است از این [[حقیقت]]. او [[یار]] باوفای مولا{{ع}} و از مدافعان سختکوش آن [[حضرت]] بود. چون [[ضحاک بن قیس]] برای غارتگری روی به [[عراق]] نهاد، [[حجر بن عدی]] از [[علی]]{{ع}} برای رویارویی با او [[فرمان]] یافت و با [[دلاوری]] او را [[شکست]] داد و ضحاک، پا به فرار نهاد. حجر، لحظاتی قبل از ضربت خوردن [[علی]]{{ع}} از [[توطئه]] خبر یافت، با تمام توان کوشید تا ایشان را خبر کند؛ اما موفق نشد و غمِ به [[خون]] نشستن مولا{{ع}} بر جانش نشست. | ||
او از [[یاران]] غیور و [[استوار]] گام [[امام حسن]]{{ع}} نیز بود. چون خبر [[صلح]] را شنید، [[خون]] [[غیرت]] در رگهایش به جوش آمد و بر این [[صلح]]، [[اعتراض]] کرد. [[امام حسن]]{{ع}} به او فرمود: "اگر دیگران نیز چون تو [[[عزت]] طلب] بودند، هرگز این قرارداد را [[امضا]] نمیکردم"<ref>أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۳۶۵.</ref>. | او از [[یاران]] غیور و [[استوار]] گام [[امام حسن]]{{ع}} نیز بود. چون خبر [[صلح]] را شنید، [[خون]] [[غیرت]] در رگهایش به [[جوش]] آمد و بر این [[صلح]]، [[اعتراض]] کرد. [[امام حسن]]{{ع}} به او فرمود: "اگر دیگران نیز چون تو [[[عزت]] طلب] بودند، هرگز این [[قرارداد]] را [[امضا]] نمیکردم"<ref>أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۳۶۵.</ref>. | ||
حجر، از [[معاویه]] دلی آکنده از درد داشت و هماره از چهره پلید "حزب الطلَقاء (گروه آزاد شدگان [[فتح مکه]])" که [[حکومت]] یافته بودند، بیزاری میجست و همراه با جمع [[شیعیان]]، بِدو نفرین میکرد؛ چرا که آنها گروهی بودند که [[پیامبر خدا]] آنها را "[[ملعون]]" دانسته بود. هرگاه مُغَیره- که در [[پلیدی]] و زشتخویی و پَستی نظیر نداشت و با [[حاکمیت]] "حزب الطلقاء"، [[حکومت]] [[کوفه]] را یافته بود- بر [[علی]]{{ع}} و [[پیروان]] او [[طعن]] میزد، حجر، بیهیچ هراسی به [[دفاع]] میایستاد و او را ملامت میکرد. [[معاویه]] که از موضعگیریها، افشاگریها، سرسختیها و استواریهای حجر به ستوه آمده بود، [[دستور]] [[قتل]] او را صادر کرد و او را به همراه یارانش در "مَرْج عَذراء" به سال ۵۱ هجری به [[شهادت]] رساند. | حجر، از [[معاویه]] دلی آکنده از درد داشت و هماره از چهره [[پلید]] "حزب الطلَقاء (گروه [[آزاد]] شدگان [[فتح مکه]])" که [[حکومت]] یافته بودند، [[بیزاری]] میجست و همراه با جمع [[شیعیان]]، بِدو [[نفرین]] میکرد؛ چرا که آنها گروهی بودند که [[پیامبر خدا]] آنها را "[[ملعون]]" دانسته بود. هرگاه مُغَیره- که در [[پلیدی]] و زشتخویی و پَستی نظیر نداشت و با [[حاکمیت]] "حزب الطلقاء"، [[حکومت]] [[کوفه]] را یافته بود- بر [[علی]]{{ع}} و [[پیروان]] او [[طعن]] میزد، حجر، بیهیچ هراسی به [[دفاع]] میایستاد و او را ملامت میکرد. [[معاویه]] که از موضعگیریها، افشاگریها، سرسختیها و استواریهای حجر به ستوه آمده بود، [[دستور]] [[قتل]] او را صادر کرد و او را به همراه یارانش در "مَرْج عَذراء" به سال ۵۱ [[هجری]] به [[شهادت]] رساند. | ||
حجر، چهرهای [[محبوب]]، شخصیتی نافذ و وجههای [[نیکو]] داشت. [[شهادت]] او بر [[مردم]]، گران آمد. بدینسان به [[معاویه]] [[اعتراض]] کردند و او را بر این [[کردار پلید]]، [[نکوهش]] کردند. از جمله، [[امام حسین]]{{ع}} در نامهای به [[معاویه]]، ضمن [[ستایش]] فراوان و یادکردِ [[نیکو]] از ستمستیزی حُجر، بدو [[اعتراض]] کرد و یادآوری کرد که [[معاویه]]، [[پیمان]] شکسته و ستمکارانه، [[خون]] [[پاک]] حُجر را بر [[زمین]] ریخته است. [[عایشه]] نیز با ذکر روایتی درباره [[شهیدان]] "[[مرج]] [[عذرا]]" به [[معاویه]] [[اعتراض]] کرد. [[معاویه]] با همه تیرهجانی، [[قتل]] حُجر را از اشتباهاتش میدانست و از آن، اظهار [[ندامت]] میکرد و در هنگام [[مرگ]] میگفت: اگر نصیحتگری میبود، ما را از [[قتل]] حجر، باز میداشت. مُصعَب بن زُبَیر، دو [[فرزند]] حُجْر (عبید [[الله]] و [[عبد]] [[الرحمان]]) را پس از به بند کشیدن، به [[قتل]] رساند. [[علی]]{{ع}} از [[شهادت]] او خبر داده بود و [[شهادت]] او و یارانش را به [[شهادت]] "[[اصحاب]] اخدود"، مانند کرده بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۳۳.</ref>. | حجر، چهرهای [[محبوب]]، شخصیتی نافذ و وجههای [[نیکو]] داشت. [[شهادت]] او بر [[مردم]]، گران آمد. بدینسان به [[معاویه]] [[اعتراض]] کردند و او را بر این [[کردار پلید]]، [[نکوهش]] کردند. از جمله، [[امام حسین]]{{ع}} در نامهای به [[معاویه]]، ضمن [[ستایش]] فراوان و یادکردِ [[نیکو]] از [[ستمستیزی]] حُجر، بدو [[اعتراض]] کرد و [[یادآوری]] کرد که [[معاویه]]، [[پیمان]] شکسته و ستمکارانه، [[خون]] [[پاک]] حُجر را بر [[زمین]] ریخته است. [[عایشه]] نیز با ذکر روایتی درباره [[شهیدان]] "[[مرج]] [[عذرا]]" به [[معاویه]] [[اعتراض]] کرد. [[معاویه]] با همه تیرهجانی، [[قتل]] حُجر را از اشتباهاتش میدانست و از آن، اظهار [[ندامت]] میکرد و در هنگام [[مرگ]] میگفت: اگر نصیحتگری میبود، ما را از [[قتل]] حجر، باز میداشت. مُصعَب بن زُبَیر، دو [[فرزند]] حُجْر (عبید [[الله]] و [[عبد]] [[الرحمان]]) را پس از به بند کشیدن، به [[قتل]] رساند. [[علی]]{{ع}} از [[شهادت]] او خبر داده بود و [[شهادت]] او و یارانش را به [[شهادت]] "[[اصحاب]] [[اخدود]]"، مانند کرده بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۳۳.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |