جز
جایگزینی متن - 'میفرماید' به 'میفرماید'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'میفرماید' به 'میفرماید') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==نکات== | ==نکات== | ||
در [[آیات]] یاد شده، این موضوعات مطرح گردیده است: | در [[آیات]] یاد شده، این موضوعات مطرح گردیده است: | ||
#[[خداوند]] خطاب به [[اهل کتاب]] | #[[خداوند]] خطاب به [[اهل کتاب]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ}} در دینتان، غُلُوّ مَکنید {{متن قرآن|لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ}} و درباره [[خدا]]، جز [[حق]] مَگویید {{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ}} [[مسیح]]، [[عیسی]] [[پسر مریم]] فقط [[فرستاده خدا]]، و کلمه اوست که او را به سوی [[مریم]] افکنده، و [[روحی]] از جانب اوست {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ}} پس، به [[خدا]] و فرستادگانش، [[ایمان]] آورید؛ و نگویید: - [[خدا]] - سهگانه است به این سخنان پایان دهید، که برای شما بهتر است {{متن قرآن|فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ}}- چرا که [[خدا]]، فقط معبودی یگانه است؛ او منزه است از اینکه برایش [[فرزندی]] باشد - زیرا – آنچه در [[آسمانها]] و آنچه در [[زمین]] است فقط از آنِ اوست؛ و کار سازیِ [[خدا]] کافی است {{متن قرآن|إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}} در این [[آیه]] [[غلو]] در [[عقیده]] مطرح گردیده که با جملههای {{متن قرآن|لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ}} {{متن قرآن|...وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ}} آغاز میشود؛ | ||
#[[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] | #[[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید بگو: ای [[اهل کتاب]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ}} در [[دین]] خود، بناحق [[بزرگنمایی]] نکنید {{متن قرآن|لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ}} و از هوسهای گروهی که پیش از - این - [[گمراه]] گشتند و بسیاری را [[گمراه]] کردند، و از راه درست گم شدند، [[پیروی]] ننمایید {{متن قرآن|وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: ظاهر سیاق این است که مراد از این [[قوم]] که [[خدا]] از [[پیروی]] [[اهواء]] آنان [[نهی]] فرموده کسانیاند که چشم [[مردم]] عوام به دستشان دوخته و همواره سر در اطاعتشان دارند، و [[گمراهی]] [[مردم]] تنها به خاطر [[پیروی]] آنان است. و اینکه فرمود: {{متن قرآن|وَأَضَلُّوا كَثِيرًا}} بسیاری را [[گمراه]] کردند از این جهت بود که دیگران تابعشان بودند، و گمراهیشان از راه راست از این رو بوده که هم خودشان را [[گمراه]] کرده بودند و هم دیگران را، و این خود، [[گمراهی]] روی [[گمراهی]] است، و همچنین ظاهر سیاق [[آیه]] این است که مراد از این [[قوم]]، بتپرستانند بنابر این، [[آیه شریفه]] به حقیقتی اشاره میکند که پس از بررسی و تحلیل [[تاریخ]]، دستگیر [[انسان]] میشود، و آن این است که داستان پدری و پسری [[اعتقادی]] بوده است که قبلاً در میان [[بتپرستان]] و از ایشان بهطور ناخودآگاه به داخل [[مسیحیان]] و سایر [[اهل کتاب]] راه یافته است و ما در [[سوره آل عمران]]<ref>المیزان، ج۳.</ref> در آنجایی که قصص [[مسیح]]{{ع}} را بیان میکردیم گفتیم که این حرف از جمله حرفها و معتقداتی است که هم اکنون در بین [[بتپرستان]] هندوچین موجود و رایج است، و همچنین [[مصریان]] قدیم دارای این [[عقیده]] بودهاند، و درباره اینکه چگونه این [[عقیده]] در بین [[اهل کتاب]] راه یافته با اینکه [[کتب آسمانی]] اولین کلمهاش [[توحید]] است، گفتیم که این حرف به [[وسیله]] مبلغین [[دنیاطلب]] [[اهل کتاب]] در بین آنان راه یافته است و منسوب به [[حضرت موسی]] و [[مسیح]]{{ع}} هستند، به حسب مسمی و واقع دو شعبه از [[آیین]] و ثنیت و [[بتپرستی]] میباشند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۱۲.</ref>؛ | ||
#[[خداوند]] بر این نکته تأکید میکند که هیچ بشری {{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ}} - نه [[پیامبر اسلام]] و نه هیچ [[پیامبر]] دیگری [[حق]] ندارد و سزاوار نیست که [[خدا]] [[کتاب آسمانی]] و [[حکم]] و [[نبوت]] به او دهد {{متن قرآن|أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}} سپس او به [[مردم]] بگوید غیر از [[خدا]] مرا [[پرستش]] کنید {{متن قرآن|ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ}} و اینگونه نسبتها که به [[انبیاء]] داده شده همه ساخته و پرداخته افراد [[ناآگاه]] و دور از تعلیمات آنهاست. سپس میافزاید: بلکه سزاوار [[مقام]] او این است که بگوید افرادی باشید [[الهی]] آنگونه که [[تعلیم کتاب]] [[الهی]] به شما داده شده و درس خواندهاید و هرگز غیر [[خدا]] را [[پرستش]] نکنید {{متن قرآن|وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ}} خطابهای {{متن قرآن|كُنْتُمْ}} متوجه کسانی است که پیش از امر {{متن قرآن|كُونُوا رَبَّانِيِّينَ}} عالم به کتاب بودند و یا آن را [[تعلیم]] میدادند - و در مسائل [[آیین]] و [[نبوت]] بررسی و درسی داشتند. درس: بررسی و برکنار نمودن [[ظواهر]] است تا اصول و ریشههای اصلی دریافت شود. مندرس شدن [[لباس]] یا ساختمان: پاره پاره شدن و فرو ریختن آنها و نمایان شدن تار و پود و پایهها است. بنابراین، بیان کلی ما کان لبشر، ناظر به [[حضرت مسیح]]، للناس و [[اوامر]] و خطابها، ناظر به [[علما]] و [[دانشمندان]] [[یهود]] است که [[دعوت]] [[مسیح]] متوجه آنان بوده سپس بعضی از ایشان به - [[آیین]] [[مسیح]] درآمدند و او را به [[مقام]] [[الوهیت]] بالا بردند و دیگران را به عبادتش خواندند. و نیز میتواند این [[آیه]] بیان کلی و جامع و بلیغی باشد از مراحل [[دعوت]] و روش همه کسانی که کتاب و [[حکم]] و [[نبوت]] بدانان داده شده است<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ص۲۱۱.</ref>. | #[[خداوند]] بر این نکته تأکید میکند که هیچ بشری {{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ}} - نه [[پیامبر اسلام]] و نه هیچ [[پیامبر]] دیگری [[حق]] ندارد و سزاوار نیست که [[خدا]] [[کتاب آسمانی]] و [[حکم]] و [[نبوت]] به او دهد {{متن قرآن|أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}} سپس او به [[مردم]] بگوید غیر از [[خدا]] مرا [[پرستش]] کنید {{متن قرآن|ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ}} و اینگونه نسبتها که به [[انبیاء]] داده شده همه ساخته و پرداخته افراد [[ناآگاه]] و دور از تعلیمات آنهاست. سپس میافزاید: بلکه سزاوار [[مقام]] او این است که بگوید افرادی باشید [[الهی]] آنگونه که [[تعلیم کتاب]] [[الهی]] به شما داده شده و درس خواندهاید و هرگز غیر [[خدا]] را [[پرستش]] نکنید {{متن قرآن|وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ}} خطابهای {{متن قرآن|كُنْتُمْ}} متوجه کسانی است که پیش از امر {{متن قرآن|كُونُوا رَبَّانِيِّينَ}} عالم به کتاب بودند و یا آن را [[تعلیم]] میدادند - و در مسائل [[آیین]] و [[نبوت]] بررسی و درسی داشتند. درس: بررسی و برکنار نمودن [[ظواهر]] است تا اصول و ریشههای اصلی دریافت شود. مندرس شدن [[لباس]] یا ساختمان: پاره پاره شدن و فرو ریختن آنها و نمایان شدن تار و پود و پایهها است. بنابراین، بیان کلی ما کان لبشر، ناظر به [[حضرت مسیح]]، للناس و [[اوامر]] و خطابها، ناظر به [[علما]] و [[دانشمندان]] [[یهود]] است که [[دعوت]] [[مسیح]] متوجه آنان بوده سپس بعضی از ایشان به - [[آیین]] [[مسیح]] درآمدند و او را به [[مقام]] [[الوهیت]] بالا بردند و دیگران را به عبادتش خواندند. و نیز میتواند این [[آیه]] بیان کلی و جامع و بلیغی باشد از مراحل [[دعوت]] و روش همه کسانی که کتاب و [[حکم]] و [[نبوت]] بدانان داده شده است<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ص۲۱۱.</ref>. | ||
#[[خداوند]] این مسئله را مورد تأکید قرار میدهد که برای [[پیامبر]] سزاوار نیست که به شما [[دستور]] دهد که [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] را، پروردگارِ خود [[انتخاب]] کنید {{متن قرآن|وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا}} آیا پس از آنکه شما [[مسلمان]] شدید، به شما [[دستور]] [[کفر]] ورزیدن میدهد {{متن قرآن|أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}} غیرخدا را [[پروردگار]] خویش قرار ندهید که [[کفر]] است. و از این [[آیه]] میآموزیم که [[رهبران]] [[دینی]]، [[مسلمانان]] را با [[غلو]] به غیرخدا و [[کفر]] نباید [[دعوت]] کنند بلکه به [[توحید]] فراخوانند فرشتهپرستی و پیامبرپرستی [[ممنوع]] است {{متن قرآن|وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا}} این جمله از یکسو پاسخی است به [[مشرکان]] [[عرب]] که [[فرشتگان]] را [[دختران]] [[خدا]] میپنداشتند و نوعی [[ربوبیت]] برای آنها قائل بودند و با این حال خود را پیرو [[آیین]] [[ابراهیم]] معرفی میکردند و از سوی دیگر پاسخی است به صابئان که خود را پیرو [[یحیی]]{{ع}} میدانستند ولی [[مقام فرشتگان]] را تا سر حد [[پرستش]] بالا میبردند. و نیز پاسخی است به [[یهود]] و [[نصارا]] که [[عزیز]] یا [[مسیح]]{{ع}} را [[فرزند خدا]] معرفی میکردند. و در پایان [[آیه]] برای تأکید بیشتر میافزاید: “آیا شما را به [[کفر]] [[دعوت]] میکند پس از آنکه ([[تسلیم]] [[فرمان]] [[حق]] گشته و) [[مسلمان]] شدید” {{متن قرآن|أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}. یعنی، چگونه ممکن است [[پیامبری]] پیدا شود و نخست [[مردم]] را به [[ایمان]] و [[توحید]] [[دعوت]] کند سپس راه [[شرک]] را به آنها نشان دهد! [[آیه]] ضمناً اشاره سر بستهای به [[معصوم]] بودن [[پیامبران]] و عدم [[انحراف]] آنها از مسیر [[فرمان خدا]] میکند<ref>برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۰۱.</ref>. | #[[خداوند]] این مسئله را مورد تأکید قرار میدهد که برای [[پیامبر]] سزاوار نیست که به شما [[دستور]] دهد که [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] را، پروردگارِ خود [[انتخاب]] کنید {{متن قرآن|وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا}} آیا پس از آنکه شما [[مسلمان]] شدید، به شما [[دستور]] [[کفر]] ورزیدن میدهد {{متن قرآن|أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}} غیرخدا را [[پروردگار]] خویش قرار ندهید که [[کفر]] است. و از این [[آیه]] میآموزیم که [[رهبران]] [[دینی]]، [[مسلمانان]] را با [[غلو]] به غیرخدا و [[کفر]] نباید [[دعوت]] کنند بلکه به [[توحید]] فراخوانند فرشتهپرستی و پیامبرپرستی [[ممنوع]] است {{متن قرآن|وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا}} این جمله از یکسو پاسخی است به [[مشرکان]] [[عرب]] که [[فرشتگان]] را [[دختران]] [[خدا]] میپنداشتند و نوعی [[ربوبیت]] برای آنها قائل بودند و با این حال خود را پیرو [[آیین]] [[ابراهیم]] معرفی میکردند و از سوی دیگر پاسخی است به صابئان که خود را پیرو [[یحیی]]{{ع}} میدانستند ولی [[مقام فرشتگان]] را تا سر حد [[پرستش]] بالا میبردند. و نیز پاسخی است به [[یهود]] و [[نصارا]] که [[عزیز]] یا [[مسیح]]{{ع}} را [[فرزند خدا]] معرفی میکردند. و در پایان [[آیه]] برای تأکید بیشتر میافزاید: “آیا شما را به [[کفر]] [[دعوت]] میکند پس از آنکه ([[تسلیم]] [[فرمان]] [[حق]] گشته و) [[مسلمان]] شدید” {{متن قرآن|أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}. یعنی، چگونه ممکن است [[پیامبری]] پیدا شود و نخست [[مردم]] را به [[ایمان]] و [[توحید]] [[دعوت]] کند سپس راه [[شرک]] را به آنها نشان دهد! [[آیه]] ضمناً اشاره سر بستهای به [[معصوم]] بودن [[پیامبران]] و عدم [[انحراف]] آنها از مسیر [[فرمان خدا]] میکند<ref>برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۰۱.</ref>. |