حدیث ثقلین در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص')
خط ۱۹: خط ۱۹:
*علمای [[اهل سنت]] معترف‌‌اند این [[حدیث]] را بیست تن از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند، عده ای قائلند این [[حدیث]] از ۷۴ [[راوی]] [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است و در منابع گوناگون به اسناد و [[راویان]] آن اشاره شده است. شکی نیست دست کم دویست تن از اکابر علمای [[مذاهب مختلف اسلامی]]، [[حدیث ثقلین]] را [[روایت]] کرده‌اند.  
*علمای [[اهل سنت]] معترف‌‌اند این [[حدیث]] را بیست تن از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند، عده ای قائلند این [[حدیث]] از ۷۴ [[راوی]] [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است و در منابع گوناگون به اسناد و [[راویان]] آن اشاره شده است. شکی نیست دست کم دویست تن از اکابر علمای [[مذاهب مختلف اسلامی]]، [[حدیث ثقلین]] را [[روایت]] کرده‌اند.  
*مکان و زمان صدور این [[حدیث]] متفاوت ذکر شده است، چنانکه [[تاریخ]]، مکان و زمان [[حدیث ثقلین]] را اینچنین ضبط کرده است: روز [[عرفه]] در [[حجة الوداع]]؛ در [[مدینه]] و در حال [[بیماری]] [[رسول الله]]{{صل}} در حالی که حجرۀ [[پیامبر]] از [[اصحاب]] پر بود؛ در [[غدیر خم]] و یا در بازگشت از [[سفر]] [[طائف]]. تمام این نقل‌ها درست است و منافاتی با هم نداردف زیرا به خاطر اهتمام بسیار [[زیاد]] [[پیامبر]] به [[قرآن و عترت]] و اهتمامی که به فهماندن اهمیت موضوع به [[مردم]] از خود نشان می‌دادند، در موارد متعدد و به مناسبت‌های گوناگون این [[حدیث]] را تکرار فرموده‌اند<ref>الصواعق، ج ۲، ص ۴۴۰ و نیز ر.ک: گزیده اهل بیت{{ع}} در قرآن و حدیث، ص ۱۰۸. </ref>.
*مکان و زمان صدور این [[حدیث]] متفاوت ذکر شده است، چنانکه [[تاریخ]]، مکان و زمان [[حدیث ثقلین]] را اینچنین ضبط کرده است: روز [[عرفه]] در [[حجة الوداع]]؛ در [[مدینه]] و در حال [[بیماری]] [[رسول الله]]{{صل}} در حالی که حجرۀ [[پیامبر]] از [[اصحاب]] پر بود؛ در [[غدیر خم]] و یا در بازگشت از [[سفر]] [[طائف]]. تمام این نقل‌ها درست است و منافاتی با هم نداردف زیرا به خاطر اهتمام بسیار [[زیاد]] [[پیامبر]] به [[قرآن و عترت]] و اهتمامی که به فهماندن اهمیت موضوع به [[مردم]] از خود نشان می‌دادند، در موارد متعدد و به مناسبت‌های گوناگون این [[حدیث]] را تکرار فرموده‌اند<ref>الصواعق، ج ۲، ص ۴۴۰ و نیز ر.ک: گزیده اهل بیت{{ع}} در قرآن و حدیث، ص ۱۰۸. </ref>.
==دلالت [[حدیث ثقلین]]==
==اشکال بر دلالت [[حدیث ثقلین]] بر عصمت==
* [[شیعه]] [[معتقد]] است [[حدیث ثقلین]] یکی از احادیثی است که دلالت بسیار واضح و روشن بر [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[عترت پیامبر]] دارد، زیرا [[متوسل]] شدن به [[عترت پیامبر]] که [[حدیث]] به آن اشاره کرده چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[عترت پیامبر]] را ثابت نمی‌کند. اما [[اهل سنت]] چنین دلالتی را از [[حدیث ثقلین]] نپذیرفته و برای [[نفی]] چنین دلالتی دو اشکال به آن وارد کرده اند:
* [[شیعه]] [[معتقد]] است [[حدیث ثقلین]] یکی از احادیثی است که دلالت بسیار واضح و روشن بر [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[عترت پیامبر]] دارد، زیرا [[متوسل]] شدن به [[عترت پیامبر]] که [[حدیث]] به آن اشاره کرده چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[عترت پیامبر]] را ثابت نمی‌کند. اما [[اهل سنت]] چنین دلالتی را از [[حدیث ثقلین]] نپذیرفته و برای [[نفی]] چنین دلالتی دو اشکال به آن وارد کرده اند:
# [[حدیث ثقلین]] سخن از [[تمسک به عترت]] [[پیامبر]] نکرده است، بلکه از [[تمسک]] به [[سنت]] [[سخن]] گفته است، [[دلیل]] این عده برای چنین ادعایی، [[نقل]] [[حدیثی]] است که در آن به جای "و عترتی" از واژۀ "و سنتی" استفاده شده است. در پاسخ به این [[شبهه]] باید گفت. اولاً [[نقل]] "[[کتاب]] [[الله]] و عترتی" در [[حدیث ثقلین]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] [[متواتر]] است و در مقابل این [[حدیث متواتر]]، مطرح کردن خبر واحدی که [[نقل]] "وسنتی" دارد صحیح نیست؛ ثانیاً این [[نقل]] از نظر سندی اعتباری ندارد، زیرا افرادی که این [[نقل]] را در کتاب‌های خود آورده‌اند یا برای آن سندی ذکر نکرده‌اند و یا اگر سندی هم ذکر کرده باشند، [[عالمان]] رجالی [[اهل سنت]] آنان را ضعیف دانسته‌اند. ثالثاً [[نقل]] "[[کتاب]] [[الله]] و سنتی" از نظر دلالت نیز قابل قبول نیست، زیرا ارجاع [[امت]] به [[سنت پیامبر]] با توجه به اینکه همۀ [[سنت]] به صورت مدون و تنظیم شده نیست، [[تکلیف]] ما لا یطاق محسوب شده و از [[پیامبری]] که [[رحمت]] للعالمین است چنین دستوری بعید و محال به نظر می‌‌رسد<ref>ر.ک: معارف دین، ج۲، ص ۱۱۷ و امام‌شناسی، ج ۲، ص ۳۴۸. </ref>.  
# [[حدیث ثقلین]] سخن از [[تمسک به عترت]] [[پیامبر]] نکرده است، بلکه از [[تمسک]] به [[سنت]] [[سخن]] گفته است، [[دلیل]] این عده برای چنین ادعایی، [[نقل]] [[حدیثی]] است که در آن به جای "و عترتی" از واژۀ "و سنتی" استفاده شده است. در پاسخ به این [[شبهه]] باید گفت. اولاً [[نقل]] "[[کتاب]] [[الله]] و عترتی" در [[حدیث ثقلین]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] [[متواتر]] است و در مقابل این [[حدیث متواتر]]، مطرح کردن خبر واحدی که [[نقل]] "وسنتی" دارد صحیح نیست؛ ثانیاً این [[نقل]] از نظر سندی اعتباری ندارد، زیرا افرادی که این [[نقل]] را در کتاب‌های خود آورده‌اند یا برای آن سندی ذکر نکرده‌اند و یا اگر سندی هم ذکر کرده باشند، [[عالمان]] رجالی [[اهل سنت]] آنان را ضعیف دانسته‌اند. ثالثاً [[نقل]] "[[کتاب]] [[الله]] و سنتی" از نظر دلالت نیز قابل قبول نیست، زیرا ارجاع [[امت]] به [[سنت پیامبر]] با توجه به اینکه همۀ [[سنت]] به صورت مدون و تنظیم شده نیست، [[تکلیف]] ما لا یطاق محسوب شده و از [[پیامبری]] که [[رحمت]] للعالمین است چنین دستوری بعید و محال به نظر می‌‌رسد<ref>ر.ک: معارف دین، ج۲، ص ۱۱۷ و امام‌شناسی، ج ۲، ص ۳۴۸. </ref>.  
# [[حدیث ثقلین]] به معنی [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است و دلالتی بر [[اطاعت]] و [[فرمان برداری]] از آنان نمی‌کند. در جواب این [[شبهه]] باید گفت: اولاً [[تمسک به عترت]] که در نقل‌های گوناگون [[حدیث ثقلین]] آمده چیزی غیر از [[پیروی]] از [[عترت]] و [[اهل بیت پیامبر]] نیست، چنانکه این عبارت در [[حدیث]]: «اگر [[کتاب خدا]] و [[عترت]] من را اخذ کنید به هیچ وجه [[گمراه]] نخواهید شد» بیانگر همین مفهوم است، زیرا "اخذ" نمی‌تواند چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[اهل بیت پیامبر]] باشد. ثانیاً نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] که در [[حدیث ثقلین]] به آن اشاره شد برای دلالت بر [[اطاعت]] از [[عترت پیامبر]] کافی است، زیرا همانطور که یکی از مصادیق [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] [[نافرمانی]] از [[تعالیم]] و [[دستورات]] [[قرآن]] است، به همین نحو یکی از مصادیق بارز [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است. به بیان دیگر اگر بپذیریم معنی [[حدیث ثقلین]] چیزی جز [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است، یعنی پذیرفتم که نباید نسبت به [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] [[نافرمانی]] کنیم، چراکه [[نافرمانی]] از [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] یکی از مصادیق [[ظلم]] به آنان محسوب می‌‌شود.
# [[حدیث ثقلین]] به معنی [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است و دلالتی بر [[اطاعت]] و [[فرمان برداری]] از آنان نمی‌کند. در جواب این [[شبهه]] باید گفت: اولاً [[تمسک به عترت]] که در نقل‌های گوناگون [[حدیث ثقلین]] آمده چیزی غیر از [[پیروی]] از [[عترت]] و [[اهل بیت پیامبر]] نیست، چنانکه این عبارت در [[حدیث]]: «اگر [[کتاب خدا]] و [[عترت]] من را اخذ کنید به هیچ وجه [[گمراه]] نخواهید شد» بیانگر همین مفهوم است، زیرا "اخذ" نمی‌تواند چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[اهل بیت پیامبر]] باشد. ثانیاً نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] که در [[حدیث ثقلین]] به آن اشاره شد برای دلالت بر [[اطاعت]] از [[عترت پیامبر]] کافی است، زیرا همانطور که یکی از مصادیق [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] [[نافرمانی]] از [[تعالیم]] و [[دستورات]] [[قرآن]] است، به همین نحو یکی از مصادیق بارز [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است. به بیان دیگر اگر بپذیریم معنی [[حدیث ثقلین]] چیزی جز [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است، یعنی پذیرفتم که نباید نسبت به [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] [[نافرمانی]] کنیم، چراکه [[نافرمانی]] از [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] یکی از مصادیق [[ظلم]] به آنان محسوب می‌‌شود.
* [[شیعه]] [[معتقد]] است دلالت [[حدیث ثقلین]] فقط منحصر در [[امامت]] و [[پیشوایی]] آنان نیست، بلکه مدلول [[حدیث]] [[عصمت]] [[عترت پیامبر]] را نیز ثابت می‌‌کند، چراکه در این [[حدیث]] با صراحت، [[عترت]] را همراه و قرین با [[قرآن کریم]] دانسته و با توجه به اینکه [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[قرآن]] راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند، در حال و آینده آن، باطل راه ندارد». سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲</ref>، باید در [[عترت]] هم هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی وجود نداشته باشد چراکه [[اعتقاد]] به [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[عترت پیامبر]] موجب زیر سوال رفتن اقتران و نزدیکی [[قرآن]] با [[عترت]] می‌‌شود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص؟؟؟ </ref>.
* [[شیعه]] [[معتقد]] است دلالت [[حدیث ثقلین]] فقط منحصر در [[امامت]] و [[پیشوایی]] آنان نیست، بلکه مدلول [[حدیث]] [[عصمت]] [[عترت پیامبر]] را نیز ثابت می‌‌کند، چراکه در این [[حدیث]] با صراحت، [[عترت]] را همراه و قرین با [[قرآن کریم]] دانسته و با توجه به اینکه [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[قرآن]] راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند، در حال و آینده آن، باطل راه ندارد». سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲</ref>، باید در [[عترت]] هم هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی وجود نداشته باشد چراکه [[اعتقاد]] به [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[عترت پیامبر]] موجب زیر سوال رفتن اقتران و نزدیکی [[قرآن]] با [[عترت]] می‌‌شود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص؟؟؟ </ref>.
==ویژگی‌های [[حدیث ثقلین]]==
==ویژگی‌های [[حدیث ثقلین]]==
* [[حدیث ثقلین]] دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که سبب تمایز این [[حدیث]] با [[احادیث]] دیگر می‌‌شود از جملۀ این ویژگی ها:
* [[حدیث ثقلین]] دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که سبب تمایز این [[حدیث]] با [[احادیث]] دیگر می‌‌شود از جملۀ این ویژگی ها:
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش