جز
جایگزینی متن - 'کف' به 'کف'
(←منابع) |
جز (جایگزینی متن - 'کف' به 'کف') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*سپس [[علی]]{{ع}} به [[مردم]] [[دستور]] داد که هر بار ده نفر به حجره وارد شوند و این [[آیه]] را بر [[حضرت]]{{صل}} بخوانند. آنها ده نفر ده نفر به حجره وارد میشدند و دور آن [[حضرت]]{{صل}} میایستادند و [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} وسط ایشان میایستاد و [[آیه]] فوق را میخواند و سپس دیگران این [[آیه]] را تکرار میکردند تا اینکه [[اهل]] [[مدینه]] و اطراف آن بر [[حضرت]]{{صل}} [[صلوات]] فرستادند<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۰.</ref>. | *سپس [[علی]]{{ع}} به [[مردم]] [[دستور]] داد که هر بار ده نفر به حجره وارد شوند و این [[آیه]] را بر [[حضرت]]{{صل}} بخوانند. آنها ده نفر ده نفر به حجره وارد میشدند و دور آن [[حضرت]]{{صل}} میایستادند و [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} وسط ایشان میایستاد و [[آیه]] فوق را میخواند و سپس دیگران این [[آیه]] را تکرار میکردند تا اینکه [[اهل]] [[مدینه]] و اطراف آن بر [[حضرت]]{{صل}} [[صلوات]] فرستادند<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۰.</ref>. | ||
*[[مردم]]، از روز [[دوشنبه]] تا صبح روز سهشنبه بر آن [[حضرت]]{{صل}} [[صلوات]] فرستادند تا اینکه [[نزدیکان]] و [[خواص]] خواستند که بر آن [[حضرت]]{{صل}} [[نماز]] بخوانند؛ به همین [[دلیل]]، [[علی]]{{ع}} [[ابو بریده اسلمی]] را پیش [[اهل]] [[سقیفه]] فرستاد که بیایند، اما نیآمدند. بیشتر [[نزدیکان]] در [[نماز]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} حاضر نشدند، زیرا مشغول [[مشاجره]] درباره [[جانشینی]] ایشان بودند!<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۹.</ref> | *[[مردم]]، از روز [[دوشنبه]] تا صبح روز سهشنبه بر آن [[حضرت]]{{صل}} [[صلوات]] فرستادند تا اینکه [[نزدیکان]] و [[خواص]] خواستند که بر آن [[حضرت]]{{صل}} [[نماز]] بخوانند؛ به همین [[دلیل]]، [[علی]]{{ع}} [[ابو بریده اسلمی]] را پیش [[اهل]] [[سقیفه]] فرستاد که بیایند، اما نیآمدند. بیشتر [[نزدیکان]] در [[نماز]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} حاضر نشدند، زیرا مشغول [[مشاجره]] درباره [[جانشینی]] ایشان بودند!<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۹.</ref> | ||
*هنگام [[دفن]] جنازه، [[انصار]] که اطراف حجره [[پیامبر]]{{صل}} بودند، با صدای بلند گفتند: "[[یا علی]]، تو را به [[خدا]] قسم میدهیم که نگذار سهم ما از [[شرافت]] نسبت به [[رسول خدا]] ضایع شود. یکی از ما را نیز داخل [[قبر]] ببر تا [[توفیق]] به [[خاکسپاری]] [[رسول خدا]]{{صل}} را از [[دست]] ندهیم". [[علی]]{{ع}} فرمود: "[[اوس بن خولی]] به حجره داخل شود. او از [[اهل]] [[بدر]] و [[خزرج]] و مردی [[فاضل]] بود. پس از آنکه او به حجره وارد شد. [[علی]]{{ع}} به او فرمود: "به [[قبر]] داخل شو". او به [[قبر]] وارد شد. سپس [[علی]]{{ع}} جنازه را برداشت و به [[دست]] [[اوس]] و [[خزرجی]] که داخل [[قبر]] بود، داد. پس از آنکه [[اوس]] جنازه را بر | *هنگام [[دفن]] جنازه، [[انصار]] که اطراف حجره [[پیامبر]]{{صل}} بودند، با صدای بلند گفتند: "[[یا علی]]، تو را به [[خدا]] قسم میدهیم که نگذار سهم ما از [[شرافت]] نسبت به [[رسول خدا]] ضایع شود. یکی از ما را نیز داخل [[قبر]] ببر تا [[توفیق]] به [[خاکسپاری]] [[رسول خدا]]{{صل}} را از [[دست]] ندهیم". [[علی]]{{ع}} فرمود: "[[اوس بن خولی]] به حجره داخل شود. او از [[اهل]] [[بدر]] و [[خزرج]] و مردی [[فاضل]] بود. پس از آنکه او به حجره وارد شد. [[علی]]{{ع}} به او فرمود: "به [[قبر]] داخل شو". او به [[قبر]] وارد شد. سپس [[علی]]{{ع}} جنازه را برداشت و به [[دست]] [[اوس]] و [[خزرجی]] که داخل [[قبر]] بود، داد. پس از آنکه [[اوس]] جنازه را بر کف [[قبر]] گذاشت، [[علی]]{{ع}} به او فرمود: "حالا از [[قبر]] خارج شو" و او خارج شد. | ||
*وی میگوید: سپس [[علی]]{{ع}} به [[قبر]] وارد شد و [[کفن]] را از صورت [[رسول خدا]]{{صل}} کنار زد و گونه راست آن [[حضرت]] را در جهت [[قبله]] بر [[خاک]] گذاشت. و سپس خشتهای [[قبر]] را گذاشت و از [[قبر]] خارج شد و آنگاه [[خاک]] را بر روی [[قبر]] ریخت<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۸.</ref>. | *وی میگوید: سپس [[علی]]{{ع}} به [[قبر]] وارد شد و [[کفن]] را از صورت [[رسول خدا]]{{صل}} کنار زد و گونه راست آن [[حضرت]] را در جهت [[قبله]] بر [[خاک]] گذاشت. و سپس خشتهای [[قبر]] را گذاشت و از [[قبر]] خارج شد و آنگاه [[خاک]] را بر روی [[قبر]] ریخت<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۸.</ref>. | ||
*در حالی که [[علی]]{{ع}} بیلی در [[دست]] داشت و مشغول ریختن [[خاک]] بر روی [[قبر]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود، مردی پیش او آمد و گفت: "[[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند و [[طلقاء]] ([[آزادشدگان]] به [[دست]] [[پیامبر]] در روز [[فتح مکه]]) به سرعت با او [[پیمان]] بستند، زیرا میترسیدند که شما از [[راه]] برسید؛ و [[انصار]] به خاطر اختلافشان، به [[ذلت]] و [[خواری]] دچار شدند. [[علی]]{{ع}} با شنیدن این خبر، بیل را بر [[زمین]] گذاشت و در حالی که به آن تکیه کرده بود، فرمود: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ * أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا مردم پنداشتهاند همان بگویند ایمان آوردهایم وانهاده میشوند و آنان را نمیآزمایند؟ * و بیگمان پیشینیان آنان را (نیز) آزمودهایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب میشناسد و دروغگویان را (نیز) نیک میشناسد * آیا آنان که کارهای بد انجام میدهند پنداشتهاند که بر ما پیشی میگیرند؟ بد داوری میکنند» سوره عنکبوت، آیه ۲-۴.</ref><ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۹.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۰۰-۲۰۲.</ref> | *در حالی که [[علی]]{{ع}} بیلی در [[دست]] داشت و مشغول ریختن [[خاک]] بر روی [[قبر]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود، مردی پیش او آمد و گفت: "[[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند و [[طلقاء]] ([[آزادشدگان]] به [[دست]] [[پیامبر]] در روز [[فتح مکه]]) به سرعت با او [[پیمان]] بستند، زیرا میترسیدند که شما از [[راه]] برسید؛ و [[انصار]] به خاطر اختلافشان، به [[ذلت]] و [[خواری]] دچار شدند. [[علی]]{{ع}} با شنیدن این خبر، بیل را بر [[زمین]] گذاشت و در حالی که به آن تکیه کرده بود، فرمود: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ * أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا مردم پنداشتهاند همان بگویند ایمان آوردهایم وانهاده میشوند و آنان را نمیآزمایند؟ * و بیگمان پیشینیان آنان را (نیز) آزمودهایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب میشناسد و دروغگویان را (نیز) نیک میشناسد * آیا آنان که کارهای بد انجام میدهند پنداشتهاند که بر ما پیشی میگیرند؟ بد داوری میکنند» سوره عنکبوت، آیه ۲-۴.</ref><ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۹.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۰۰-۲۰۲.</ref> |