حضور امام علی در غزوات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'کف' به 'کف'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کف' به 'کف')
خط ۱۶: خط ۱۶:
*[[شیخ مفید]] نام ۳۵ نفر از [[مشرکان]] را که در [[جنگ بدر]] به [[دست]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} کشته شدند، با شرح حال برخی از آنها [[نقل]] کرده است که نام‌هایی چون [[ولید بن عتبه]]، دائی [[معاویه]]؛ [[عاص بن سعید]]، [[طعیمة بن عدی]]، [[نوفل بن خویلد]]، [[حنظلة بن ابوسفیان]]، [[زمعة بن اسود]] و [[حارث بن زمعه]] در میان آن دیده می‌شود. البته این تنها نام کسانی است که کشته شدن آنها به [[دست]] [[امیرالمؤمنین]]، قطعی است و اگر آنهایی که [[نقل]] قولی درباره کشته شدن آنها به [[دست]] [[امیرالمؤمنین]] وجود دارد و یا آنها با کمک آن [[حضرت]] کشته شده‌اند به این عدد اضافه شود، تعداد کشته‌ شدگان، بسیار بیشتر خواهد بود<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۷۲-۷۰.</ref>.
*[[شیخ مفید]] نام ۳۵ نفر از [[مشرکان]] را که در [[جنگ بدر]] به [[دست]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} کشته شدند، با شرح حال برخی از آنها [[نقل]] کرده است که نام‌هایی چون [[ولید بن عتبه]]، دائی [[معاویه]]؛ [[عاص بن سعید]]، [[طعیمة بن عدی]]، [[نوفل بن خویلد]]، [[حنظلة بن ابوسفیان]]، [[زمعة بن اسود]] و [[حارث بن زمعه]] در میان آن دیده می‌شود. البته این تنها نام کسانی است که کشته شدن آنها به [[دست]] [[امیرالمؤمنین]]، قطعی است و اگر آنهایی که [[نقل]] قولی درباره کشته شدن آنها به [[دست]] [[امیرالمؤمنین]] وجود دارد و یا آنها با کمک آن [[حضرت]] کشته شده‌اند به این عدد اضافه شود، تعداد کشته‌ شدگان، بسیار بیشتر خواهد بود<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۷۲-۷۰.</ref>.
*اکثر افرادی که در این [[جنگ]] به [[دست]] [[امیرالمؤمنین]] کشته شدند از بزرگان و مبارزان مهم [[قریش]] بودند، به طور مثال، [[نوفل بن خویلد]] از سرسخت‌ترین [[دشمنان]] [[رسول خدا]]{{صل}} به شمار می‌رفت و [[قریش]] همیشه او را در [[کارها]] مقدم می‌داشت. زمانی که خبر حضور او در [[جنگ بدر]] به [[پیامبر]]{{صل}} رسید [[حضرت]] او را [[نفرین]] کرد و فرمود: "خدایا! [[شر]] نوفل را از من دفع کن". در اواخر [[جنگ]]، [[امام علی]]{{ع}} به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رفت و شنید که آن [[حضرت]] درباره نوفل از [[اصحاب]] می‌پرسد. [[علی]]{{ع}} عرضه داشت: "یا [[رسول الله]] من او را کشتم". [[رسول خدا]]{{صل}} با شنیدن این خبر خوشحال شده، [[تکبیر]] گفتند و سپس فرمودند: "سپاس خدای را که [[نفرین]] مرا درباره نوفل پذیرفت"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۷۷-۷۶.</ref>.
*اکثر افرادی که در این [[جنگ]] به [[دست]] [[امیرالمؤمنین]] کشته شدند از بزرگان و مبارزان مهم [[قریش]] بودند، به طور مثال، [[نوفل بن خویلد]] از سرسخت‌ترین [[دشمنان]] [[رسول خدا]]{{صل}} به شمار می‌رفت و [[قریش]] همیشه او را در [[کارها]] مقدم می‌داشت. زمانی که خبر حضور او در [[جنگ بدر]] به [[پیامبر]]{{صل}} رسید [[حضرت]] او را [[نفرین]] کرد و فرمود: "خدایا! [[شر]] نوفل را از من دفع کن". در اواخر [[جنگ]]، [[امام علی]]{{ع}} به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رفت و شنید که آن [[حضرت]] درباره نوفل از [[اصحاب]] می‌پرسد. [[علی]]{{ع}} عرضه داشت: "یا [[رسول الله]] من او را کشتم". [[رسول خدا]]{{صل}} با شنیدن این خبر خوشحال شده، [[تکبیر]] گفتند و سپس فرمودند: "سپاس خدای را که [[نفرین]] مرا درباره نوفل پذیرفت"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۷۷-۷۶.</ref>.
*یکی دیگر از این افراد، [[عاص بن سعید]] از دلیران [[جنگی]] [[قریش]] است که بسیاری، از رویارویی با او می‌ترسیدند. او کسی است که [[عمر بن خطاب]] در [[جنگ بدر]] از [[ترس]] شمشیرش، فرار کرد و میدان [[نبرد]] را خالی گذاشت. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با او جنگید و او را به [[جهنم]] روانه کرد. [[نقل]] شده، در ایام [[خلافت عمر]]، روزی [[سعید]] پسر [[عاص بن سعید]] به همراه [[عثمان]] به نزد [[خلیفه]] آمد. [[خلیفه]] به سعید گفت: "به من چنان می‌نگری که گویا از من اندوهی در [[دل]] داری و [[خیال]] می‌کنی پدرت [[عاص]] را من کشته‌ام. ولی من او را نکشتم، زیرا در [[جنگ بدر]] وقتی او را دیدم که چون گاوی برای [[کشتار]] تلاش می‌کند و با شاخ خود به دنبال [[دشمن]] می‌دود، و همچون قورباغه‌ای که دو طرف دهانش [[کف]] کرده باشد، به میدان وارد شد، ترسیدم و از مقابل او گریختم. وقتی فرار کردم، به من گفت: " ای پسر خطاب! چرا می‌گریزی؟ " در همین هنگام، [[علی]] را دیدم که بر او حمله کرد و او را از پای درآورد. "[[امام علی]]{{ع}} که در آن مجلس، حاضر بود و سخن [[عمر]] را می‌شنید، فرمود: "ای [[عمر]]، از این سخن درگذر که [[بت‌پرستی]] هر آنچه بود با خود برده و [[اسلام]] گذشته را بر باد داده است؛ پس چرا [[مردم]] را بر من می‌شورانی؟" [[عمر]] چون چنین دید [[سکوت]] کرد، اما [[سعید]] گفت: "به [[خدا]] قسم، [[دوست]] نداشتم کشنده پدرم غیر از [[علی بن ابی طالب]]، [[پسر عم]] [[رسول خدا]] باشد"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۷۵.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۴۷-۱۵۰.</ref>
*یکی دیگر از این افراد، [[عاص بن سعید]] از دلیران [[جنگی]] [[قریش]] است که بسیاری، از رویارویی با او می‌ترسیدند. او کسی است که [[عمر بن خطاب]] در [[جنگ بدر]] از [[ترس]] شمشیرش، فرار کرد و میدان [[نبرد]] را خالی گذاشت. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با او جنگید و او را به [[جهنم]] روانه کرد. [[نقل]] شده، در ایام [[خلافت عمر]]، روزی [[سعید]] پسر [[عاص بن سعید]] به همراه [[عثمان]] به نزد [[خلیفه]] آمد. [[خلیفه]] به سعید گفت: "به من چنان می‌نگری که گویا از من اندوهی در [[دل]] داری و [[خیال]] می‌کنی پدرت [[عاص]] را من کشته‌ام. ولی من او را نکشتم، زیرا در [[جنگ بدر]] وقتی او را دیدم که چون گاوی برای [[کشتار]] تلاش می‌کند و با شاخ خود به دنبال [[دشمن]] می‌دود، و همچون قورباغه‌ای که دو طرف دهانش کف کرده باشد، به میدان وارد شد، ترسیدم و از مقابل او گریختم. وقتی فرار کردم، به من گفت: " ای پسر خطاب! چرا می‌گریزی؟ " در همین هنگام، [[علی]] را دیدم که بر او حمله کرد و او را از پای درآورد. "[[امام علی]]{{ع}} که در آن مجلس، حاضر بود و سخن [[عمر]] را می‌شنید، فرمود: "ای [[عمر]]، از این سخن درگذر که [[بت‌پرستی]] هر آنچه بود با خود برده و [[اسلام]] گذشته را بر باد داده است؛ پس چرا [[مردم]] را بر من می‌شورانی؟" [[عمر]] چون چنین دید [[سکوت]] کرد، اما [[سعید]] گفت: "به [[خدا]] قسم، [[دوست]] نداشتم کشنده پدرم غیر از [[علی بن ابی طالب]]، [[پسر عم]] [[رسول خدا]] باشد"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۷۵.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۴۷-۱۵۰.</ref>
==[[جنگ احد]]==
==[[جنگ احد]]==
*[[جنگ احد]] یکی از امور حساس‌ترین و دشوارترین جنگ‌هایی است که حضور [[امام علی]]{{ع}} در آن، سرنوشت‌ساز بوده و است. [[غزوه احد]] در [[سال سوم هجری]] شکل گرفت و علت آن این بود که [[صفوان بن امیه]] که بسیاری از بستگان خود را در [[جنگ بدر]] از [[دست]] داده بود، به [[ابوسفیان]] پیشنهاد کرد، چون دلاوران ما در [[راه]] [[دفاع]] از کاروان تجاری کشته شده‌اند هر کس که در آن کاروان سرمایه‌ای داشته باید در هزینه [[جنگ]] سهیم شود<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۸۷.</ref>. بنابراین سود همه [[مال]] التجاره‌ها که گفته شده هزار شتر و پنجاه هزار [[دینار]] بود، برای [[جنگ]] به کار رفت<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۹۹- ۲۰۰.</ref> و این [[آیه]] در [[شأن]] آنها نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ...}}<ref>«بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند.».. سوره انفال، آیه ۳۶.</ref>.
*[[جنگ احد]] یکی از امور حساس‌ترین و دشوارترین جنگ‌هایی است که حضور [[امام علی]]{{ع}} در آن، سرنوشت‌ساز بوده و است. [[غزوه احد]] در [[سال سوم هجری]] شکل گرفت و علت آن این بود که [[صفوان بن امیه]] که بسیاری از بستگان خود را در [[جنگ بدر]] از [[دست]] داده بود، به [[ابوسفیان]] پیشنهاد کرد، چون دلاوران ما در [[راه]] [[دفاع]] از کاروان تجاری کشته شده‌اند هر کس که در آن کاروان سرمایه‌ای داشته باید در هزینه [[جنگ]] سهیم شود<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۸۷.</ref>. بنابراین سود همه [[مال]] التجاره‌ها که گفته شده هزار شتر و پنجاه هزار [[دینار]] بود، برای [[جنگ]] به کار رفت<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۹۹- ۲۰۰.</ref> و این [[آیه]] در [[شأن]] آنها نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ...}}<ref>«بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند.».. سوره انفال، آیه ۳۶.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش