←ایمان ابوطالب
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
در اینجا دلائل گوناگونی را که به روشنی بر [[ایمان ابوطالب]] [[گواهی]] میدهد، فهرستوار بیان میکنیم: | در اینجا دلائل گوناگونی را که به روشنی بر [[ایمان ابوطالب]] [[گواهی]] میدهد، فهرستوار بیان میکنیم: | ||
١. ابوطالب از علائمی که قبل از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} دیده بود، میدانست پسر برادرش به [[پیامبری]] میرسد؛ مانند [[قصه]] [[بحیرا]] که قبلاً ذکر شد و یا آنچه [[یعقوبی]] [[نقل]] کرده است: چون [[رسول خدا]]{{صل}} بیست ساله شد، [[نشانهها]] در وی آشکار شد و [[اهل کتاب]] درباره ایشان [[سخن]] میگفتند و از حالش جستجو میکردند و ظهورش را نزدیک میشمردند. پس روزی [[پیامبر]] به ابوطالب گفت: "ای عمو! مردی را به [[خواب]] میبینم که همراه دو مرد نزد من میآید و آن دو مرد میگویند: خود اوست، پس هرگاه (به [[رسالت]]) برسد مواظب او باش و آن مرد سخن نمیگوید"<ref>{{متن حدیث| يَا عَمِّ إِنِّي أَرَى فِي اَلْمَنَامِ رَجُلاً يَأْتِينِي وَ مَعَهُ آخَرُ فَيَقُولاَنِ هُوَ هُوَ فَإِذَا بَلَغَ فَشَأْنَكَ بِهِ وَ اَلرَّجُلُ لاَ يَتَكَلَّمُ }}؛</ref>. ابوطالب گفتار او را برای یکی از دانایان [[مکه]] بازگو کرد و چون او به رسول خدا نگریست، گفت: این شخص، [[روحی]] [[پاک]] است و به [[خدا]] قسم که نبّی [[مطهّر]] است. پس [[ابوطالب]] گفت: {{عربی| فاكتم على ابن أخي لا تغر به قومه، فو الله إنما قلت لعلي ما قلت، و لقد أنبأني أبي عبد المطلب بأنه النبي المبعوث و أمرني أن أستر ذلك لئلا يغري به الأعادي}}؛ اکنون امر برادرزادهام را [[کتمان]] کن و [[قریش]] را بر او مشوران. به خدا قسم من خود آنچه را گفتی به [[علی]] گفتهام و پدرم، [[عبدالمطلب]] به من خبر داده است که او [[پیامبر]] برانگیخته خداست و به من فرموده است این [[راز]] را بپوشانم تا مبادا [[دشمنان]] درباره او تحریک شوند<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۴.</ref>. | |||
٢. [[دانشمندان]] و مؤرخان [[اسلامی]] قصائد شیوایی را از ابوطالب حکایت کردهاند که از محتوای آنها میتوان به [[ایمان راستین]] وی پی برد و ما از میان آن آثار انبوه به برخی از آنها اشاره میکنیم: | |||
ای برادرزاده! تا ابوطالب در میان [[خاک]] نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت. | ای برادرزاده! تا ابوطالب در میان [[خاک]] نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت. | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۷: | ||
ابن ابی الحدید در ادامه مینویسد: متعلق بودن همه این اشعار به [[ابوطالب]] در [[حکم]] [[متواتر]] است؛ چون اگرچه تک تک آنها متواتر نباشد ولی مجموع آنها بر امری واحد دلالت میکند که در همه آنها مشترک است و آن نیز راست شمردن [[دعوت]] [[محمد]]{{صل}} است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۷۸.</ref>. | ابن ابی الحدید در ادامه مینویسد: متعلق بودن همه این اشعار به [[ابوطالب]] در [[حکم]] [[متواتر]] است؛ چون اگرچه تک تک آنها متواتر نباشد ولی مجموع آنها بر امری واحد دلالت میکند که در همه آنها مشترک است و آن نیز راست شمردن [[دعوت]] [[محمد]]{{صل}} است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۷۸.</ref>. | ||
٣. در [[احادیث]] [[نقل]] شده از [[اهلبیت]]{{عم}} نیز مدارک فراوانی بر [[ایمان]] و [[اخلاص]] ابوطالب دیده میشود. این احادیث، آمیخته با استدلالات منطقی و [[عقلی]] است، مانند روایتی از [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} که ایشان در پاسخ سؤالی بیان میدارد، ابوطالب [[مؤمن]] بود و در ادامه میفرماید: "در شگفتم که چرا برخی میپندارند ابوطالب، [[کافر]] بوده است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَاهُنَا قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّهُ كَافِرٌ}}</ref>. سپس در ادامه میفرماید: "آیا نمیدانند با این [[عقیده]]، بر [[پیامبر]]{{صل}} و ابوطالب [[طعنه]] میزنند؟ مگر نه این است که [[خداوند]] در چندین [[آیه]] از [[آیات قرآن]] از این موضوع منع کرده است که [[زن]] بعد از [[اسلام آوردن]] [[همسر]] شوهر کافر خود باشد و این مسلم است که [[فاطمه بنت اسد]] از پیشگامان در اسلام است و تا پایان [[عمر]] ابوطالب همسرش بود تا اینکه ابوطالب از [[دنیا]] رفت<ref>{{متن حدیث| وَا عَجَبَاهْ أَ يَطْعَنُونَ عَلَى أَبِي طَالِبٍ أَوْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ نَهَاهُ اَللَّهُ أَنْ يُقِرَّ مُؤْمِنَةً مَعَ كَافِرٍ فِي غَيْرِ آيَةٍ مِنَ اَلْقُرْآنِ وَ لاَ يَشُكُّ أَحَدٌ أَنَّ بِنْتَ أَسَدٍ مِنَ اَلْمُؤْمِنَاتِ اَلسَّابِقَاتِ وَ أَنَّهَا لَمْ تَزَلْ تَحْتَ أَبِي طَالِبٍ حَتَّى مَاتَ أَبُو طَالِبٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ }}؛ الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۳۸۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۶۹. البته لازم به ذکر است این تحریم در سوره مدنی ممتحنه که پس از صلح حدیبیه در سال هفتم پس از هجرت نازل گردیده، آمده است؛ مگر اینکه اثبات شود این تحریم قبلاً از سنت نبوی بوده است و شاید مؤید آن این باشد که پیامبر{{صل}} به دخترش، زینب، درباره همسرش، ابی العاص بن الربیع، در سال سوم هجرت چنین فرموده است. (یوسفی غروی).</ref>. | |||
٤. در این [[حقیقت]] هیچ کس نمیتواند تردید کند که [[ابوطالب]] از حامیان [[درجه]] اول [[اسلام]] و [[پیامبر]] بود. [[حمایت]] او از پیامبر و اسلام به حدی بود که هرگز نمیتوان آنرا با علایق و [[پیوندهای خویشاوندی]] و [[تعصبات قبیلهای]] [[تفسیر]] کرد. نمونه مهم آن داستان [[شعب]] [[ابیطالب]] است. ابوطالب به منظور حمایت از اسلام و حراست از پیامبر{{صل}} سه سال آوارگی و [[زندگی]] در [[شعب]] را در کنار [[رسول خدا]]، به [[ریاست]] بر [[قریش]] ترجیح داد و تا پایان [[محاصره اقتصادی]] [[مسلمانان]]، در کنار ایشان باقی ماند و همه [[مشکلات]] را در آن شرایط طاقتفرسا [[تحمل]] نمود. | |||
هر کس بدون [[تعصب]] [[تاریخ]] زندگی ابوطالب را مطالعه کند با [[ابن ابی الحدید]] هم صدا خواهد بود که میگوید: اگر ابوطالب و فرزند برومندش نبودند هرگز [[دین]] و [[مکتب اسلام]] قد راست نمیکرد. ابوطالب در [[مکه]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} شتافت و [[علی]]{{ع}} در [[یثرب]] ([[مدینه]]) در [[راه]] حمایت از اسلام با [[مرگ]] در تماس بود<ref>{{عربی|و لولا أبوطالب و ابنه *** لما مثل الدين شخصاً و قاما}} | هر کس بدون [[تعصب]] [[تاریخ]] زندگی ابوطالب را مطالعه کند با [[ابن ابی الحدید]] هم صدا خواهد بود که میگوید: اگر ابوطالب و فرزند برومندش نبودند هرگز [[دین]] و [[مکتب اسلام]] قد راست نمیکرد. ابوطالب در [[مکه]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} شتافت و [[علی]]{{ع}} در [[یثرب]] ([[مدینه]]) در [[راه]] حمایت از اسلام با [[مرگ]] در تماس بود<ref>{{عربی|و لولا أبوطالب و ابنه *** لما مثل الدين شخصاً و قاما}} |