جز
جایگزینی متن - 'آیه بر' به 'آیه بر'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آیه بر' به 'آیه بر') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
سپس [[پیام]] دادند که ابولبابه را نزد ما بفرست تا با او [[مشورت]] کنیم؛ ابولبابه در این قلعه منزلی داشت که [[همسر]] و فرزندانش در آن بودند و اموالی در میان [[بنیقریظه]] داشت)، [[پیامبر]]{{صل}} به ابولبابه اجازه دادند تا نزد آنان برود. | سپس [[پیام]] دادند که ابولبابه را نزد ما بفرست تا با او [[مشورت]] کنیم؛ ابولبابه در این قلعه منزلی داشت که [[همسر]] و فرزندانش در آن بودند و اموالی در میان [[بنیقریظه]] داشت)، [[پیامبر]]{{صل}} به ابولبابه اجازه دادند تا نزد آنان برود. | ||
وقتی ابولبابه وارد قلعه شد، [[مردم]] [[بنیقریظه]] از [[زن]] و مرد و کوچک و بزرگ اطراف او [[اجتماع]] کرده و اظهار [[ناتوانی]] نمودند تا دلش نرم گردید، بعد به او گفتند: [[حکومت]] [[پیامبر]] و [[قضاوت]] سعد معاذ را بپذیریم یا نه؟ ابولبابه گفت: “مانعی ندارد”، اما با دست به گلوی خود اشاره کرد (یعنی [[تسلیم شدن]] همان و کشته شدن همان). | وقتی ابولبابه وارد قلعه شد، [[مردم]] [[بنیقریظه]] از [[زن]] و مرد و کوچک و بزرگ اطراف او [[اجتماع]] کرده و اظهار [[ناتوانی]] نمودند تا دلش نرم گردید، بعد به او گفتند: [[حکومت]] [[پیامبر]] و [[قضاوت]] سعد معاذ را بپذیریم یا نه؟ ابولبابه گفت: “مانعی ندارد”، اما با دست به گلوی خود اشاره کرد (یعنی [[تسلیم شدن]] همان و کشته شدن همان). | ||
ابولبابه همان جا متوجه شد که با این اشاره به [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمین]] [[خیانت]] کرده است و در همان زمان نیز این | ابولبابه همان جا متوجه شد که با این اشاره به [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمین]] [[خیانت]] کرده است و در همان زمان نیز این آیه بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره [[نهی]] کردن از [[خیانت]] نازل گردید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ * وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید * و بدانید که داراییها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۷-۲۸.</ref>. | ||
پس از [[نزول]] [[آیه]] [[پیامبر]]{{صل}} ابولبابه را که به [[فرماندهی]] [[جنگ با بنیقریظه]] [[تعیین]] فرموده بود، بر کنار و [[اسید بن حضیر]] را به [[فرماندهی]] [[منصوب]] کرد<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۳۸۴.</ref>. | پس از [[نزول]] [[آیه]] [[پیامبر]]{{صل}} ابولبابه را که به [[فرماندهی]] [[جنگ با بنیقریظه]] [[تعیین]] فرموده بود، بر کنار و [[اسید بن حضیر]] را به [[فرماندهی]] [[منصوب]] کرد<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۳۸۴.</ref>. | ||
ابولبابه نیز از کار خود پشیمان شد و به علت خجالت و [[شرمندگی]]، [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} نرفت و از همانجا به [[مدینه]] رفت و در [[مسجد]] [[نبوی]] خود را به یکی از ستونهای [[مسجد]] بست و به [[مردم]] گفت: “هیچ کس مرا نگشاید تا اینکه یا بمیرم یا [[خدا]] [[توبه]] مرا بپذیرد”<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۳۸۴؛ تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۳۰۳.</ref>. | ابولبابه نیز از کار خود پشیمان شد و به علت خجالت و [[شرمندگی]]، [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} نرفت و از همانجا به [[مدینه]] رفت و در [[مسجد]] [[نبوی]] خود را به یکی از ستونهای [[مسجد]] بست و به [[مردم]] گفت: “هیچ کس مرا نگشاید تا اینکه یا بمیرم یا [[خدا]] [[توبه]] مرا بپذیرد”<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۳۸۴؛ تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۳۰۳.</ref>. |