حدیث ثقلین در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۹: خط ۵۹:
#جدایی ناپذیری قرآن و عترت از یکدیگر: {{متن حدیث|أَنَّهُمَا لَنْ‏ يَفْتَرِقَا حَتَّى‏ يَرِدَا عَلَيَّ‏ الْحَوْضَ‏}}.
#جدایی ناپذیری قرآن و عترت از یکدیگر: {{متن حدیث|أَنَّهُمَا لَنْ‏ يَفْتَرِقَا حَتَّى‏ يَرِدَا عَلَيَّ‏ الْحَوْضَ‏}}.
# [[مسئولیت]] امت در مورد این دو [[میراث]] مهم [[نبوی]]: {{متن حدیث|فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا}}.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۵۱.</ref>
# [[مسئولیت]] امت در مورد این دو [[میراث]] مهم [[نبوی]]: {{متن حدیث|فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا}}.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۵۱.</ref>
===[[اعتبار حدیث]] [[ثقلین]]===
[[حدیث ثقلین]] از [[احادیث متواتر]] [[اسلامی]] است. [[خبر متواتر]] آن است که تعداد و شرایط ناقلان آن به گونه‌ای است که از نظر [[عقل]] متعارف، خطای [[سهوی]] و تبانی آنان بر [[جعل]] آن عادتاً ممکن نیست، و در نتیجه به [[درستی]] آن [[علم]] حاصل می‌شود<ref>التعریفات، ص۱۴۰؛ بیان المختصر و هو شرح مختصر ابن الحاجب فی اصول الفقه، ج۱، ص۳۵۷؛ شرح مختصر الروضة، ج۱، ص۷۴.</ref>. عده‌ای از محققان عدد خاصی را در خبر متواتر شرط نداسته‌اند، ولی عده‌ای دیگر عدد نیز معیّن کرده‌اند، و چهار، پنج، هفت، ده، [[دوازده]]، بیست، [[چهل]]، پنجاه و هفتاد اقوال مختلفی است که درباره تعداد ناقلان در خبر متواتر گفته شده است<ref>بیان المختصر، ج۱، ص۳۶۲؛ قواعد اصول الحدیث، ص۱۴۳- ۱۴۴.</ref>. [[سیوطی]] قول کسانی که تعداد لازم در خبر متواتر را ده نفر دانسته‌اند ترجیح داده است<ref>{{عربی|و قوم حددوا بعشرة و هو لدی أجوده}}، الفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص۴۶.</ref>. بر اساس دیدگاه اول که راجح است<ref>اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایة، ص۳۳.</ref>، از نظر تعداد، نسبت به وضعیت ناقلان و عوامل دیگر متفاوت خواهد بود. [[ابن حجر عسقلانی]]، [[حدیث]] {{متن حدیث|تَقْتُلُكَ‏ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}} که مربوط به [[عمار یاسر]] است و از [[عمار]]، [[عثمان]]، [[ابن مسعود]]، [[حذیفه]]، [[ابن عباس]] و برخی دیگر [[روایت]] شده است را [[متواتر]] دانسته است<ref>تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۳ شماره ۴۹۸۷.</ref>. [[ابن کثیر]] درباره [[حدیثی]] که [[علی]]{{ع}} از [[پیامبر]] روایت کرده و [[دوازده نفر]] آن را از علی{{ع}} روایت کرده‌اند، گفته است: چنین حدیثی متواتر است<ref>{{عربی|رواه علی عن النبی{{صل}} و یرویه عن علی اثناعشر رجلا و مثل هذا یبلغ التواتر}}، البدایة و النهایة، ج۷، ص۳۲۱.</ref>. [[ابن حجر]] مکی حدیث مربوط به [[نماز]] [[ابوبکر]] را که از هشت نفر از [[صحابه]] روایت شده، متواتر دانسته است<ref>الصواعق المحرقة، ص۳۲، باب اول فصل سوم.</ref>. [[ابن حزم]] حدیث {{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏}} که از شش نفر از صحابه روایت شده را متواتر دانسته است<ref>الفصل فی الملل و الأهواء والنحل، ج۴، ص۸۹.</ref>.
[[حدیث ثقلین]] در [[منابع اهل سنت]] از بیش از سی یا [[چهل]] نفر از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} و شمار بسیاری از [[تابعین]] و [[عالمان]] [[اسلامی]] در قرن‌های مختلف [[روایت]] شده است<ref>ر.ک: نفحات الأزهار، ج۱، ص۱۹۹- ۲۱۰ و ج۲، ص۸۷- ۹۷؛ در موسوعة کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، المدخل، ۱۳، چهل و هفت صحابی راوی حدیث ثقلین نام برده شده است.</ref>. در منابع [[شیعه امامیه]] نیز این [[حدیث شریف]] از [[امامان اهل بیت]]{{عم}} و شماری از [[صحابه]] روایت شده است. در کتاب “غایة المرام” بیش از هشتاد روایت در این باره [[نقل]] شده است<ref>غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۳۲۱-۳۶۷.</ref>.
بنابراین، در [[متواتر بودن]] حدیث ثقلین جای کم‌ترین تردیدی وجود ندارد، برخی از عبارت‌های آن [[متواتر]] لفظی، و برخی دیگر متواتر [[معنوی]] است. بر این اساس مناقشه‌های امثال [[ابن‌جوزی]]<ref>العلل المتناهیة فی الأحادیث الواهیة، ج۱، ص۲۶۸.</ref> و ابن‌تیمیه<ref>منهاج السنة، ج۸، ص۲۱۵.</ref> در [[سند]] آن [[ارزش]] [[علمی]] ندارد؛ زیرا [[حدیث متواتر]] با [[قطع]] نظر از سند آن، مفید [[علم]] و [[اطمینان]] بوده و [[حجیت]] عقلایی و [[شرعی]] دارد<ref>{{عربی|حکم المتواتر أنه مقبول و یجب العمل به دون البحث عن رجاله}}، قواعد اصول الحدیث، ص۱۶۸.</ref>.
مضافاً بر این که محققان به مناقشات سندی حدیث ثقلین پاسخ داده و بر صحت آن تأکید و تصریح کرده‌اند. [[سبط ابن جوزی]] حدیث ثقلین را از کتاب [[فضایل]] [[احمد بن حنبل]] نقل کرده و گفته است: “در [[سلسله]] سند این [[حدیث]] هیچ یک از کسانی که جدم آنها را [[تضعیف]] کرده است، وجود ندارد”<ref>تذکرة الخواص، ص۴۰۷.</ref>. [[ابن کثیر]] پس از نقل حدیث ثقلین که [[نسائی]] آن را روایت کرده گفته است: “شیخ ما [[ابوعبدالله ذهبی]] گفته است: این [[حدیث صحیح]] است”<ref>البدایة والنهایة، ج۵، ص۱۵۰.</ref>. [[حاکم نیشابوری]] حدیث ثقلین را از دو طریق از [[زید بن ارقم]] نقل کرده که در یک جمله {{متن حدیث|فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا فَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}} و در دیگری، جمله “{{متن حدیث|إنّي‏ تارك‏ فيكم‏ أمرين‏ لن‏ تضلّوا إن‏ اتّبعتموهما، و هما: كتاب‏ اللّه‏، و أهل‏ بيتي‏‏}} آمده است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸. کتاب معرفة الصحابة، مناقب امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ح۴۵۷۶ و ۴۵۷۷.</ref>. و [[ذهبی]] تصحیح [[حاکم]] را نسبت به [[حدیث]] اول پذیرفته است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۷، {{عربی|سکت عنه الذهبی فی التلخیص}}.</ref>.
[[ابن حجر عسقلانی]] پس از [[نقل]] [[حدیث ثقلین]] در کتاب “المطالب العالیه” گفته است: {{عربی|هذا إسناد صحیح}}<ref>المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۴، ص۶۵.</ref>.
[[جلال‌الدین سیوطی]] در “الجامع الصغیر” پس از نقل حدیث ثقلین<ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ خلیفتین: كِتَابَ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي‏ أَهْلَ‏ بَيْتِي‏ وَ إِنَّهُمَا لَنْ‏ يَتَفَرَّقَا حَتَّى‏ يَرِدَا عَلَيَّ‏ الْحَوْضَ}}</ref> گفته است: {{عربی|و الحدیث صحیح}}. [[عبدالرؤوف مناوی]] در “فیض القدیر” افزوده است: “هیثمی [[رجال]] آن را [[موثق]] دانسته، چنان که [[ابویعلی]] نیز به سندی که بی‌اشکال است آن را نقل کرده، و کسی چون [[ابن الجوزی]] که آن را [[ضعیف]] شمرده دچار توهم شده است<ref>فیض القدیر، ج۳، ص۱۸-۱۹، ح۲۶۳۱.</ref>.
ابن‌منظور، [[کلام]] ازهری را نقل کرده که پس از نقل حدیث ثقلین از [[زید بن ثابت]] گفته است: {{عربی|قال محمد بن اسحاق: هذا حدیث صحیح}}<ref>لسان العرب، ج۱۰، ص۲۵.</ref>. از ظاهر کلام ابن منظور و ازهری به دست می‌آید که سخن [[محمد بن اسحاق]] در تصحیح حدیث ثقلین را در [[مقام]] [[تأیید]] نقل کرده‌اند. و محمد بن اسحاق از بزرگان [[علم حدیث]] به شمار می‌رود<ref>محمد بن اسحاق بن یسار المدنی مؤلف “السیرة النبویة”. شعبة بن الحجاح او را امیرالمؤمنین در حدیث لقب داده و احمد بن حنبل حدیث وی را حسن شمرده است، سُبکی گفته است او امام و مورد اعتماد است و به توثیق او عمل می‌شود. طبقات الشافعیة، ج۱، ص۸۵؛ ذهبی او را از دریاهای علم و صدوق دانسته است. الکاشف، ج۳، ص۱۹. ر.ک: نفحات الأزهار، ج۱، ص۲۳۰.</ref>.
[[ناصرالدین آلبانی]] پس از نقل حدیث ثقلین به [[روایت]] [[ترمذی]] و [[طبرانی]] از [[زید بن حسن انماطی]] از [[جعفر]] [صادق{{ع}}] از پدرش [[حضرت باقر]]{{ع}}] از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، و یاد آوری این که برخی مانند ابوحاتم زید را [[تضعیف]] کرده‌اند، گفته است: ولی [[حدیث صحیح]] است؛ زیرا [[حدیث]] [[زید بن ارقم]] که مسلم در صحیح، [[ابوجعفر طحاوی]] در “مشکل الآثار”، [[احمد]] در “المسند”، [[ابن ابی عاصم]] در “المسند” و [[طبرانی]] (۵۰۲۶) آن را [[روایت]] کرده‌اند، [[شاهد]] آن است. مضافاً بر این که احمد (۶/۳۷۱) و طبرانی (۵۰۴۰) و طحاوی با [[سند صحیح]] از [[علی بن ربیعه]] روایت کرده‌اند که گفته است: “[[زید بن ارقم]] را [[ملاقات]] کردم و به او گفتم آیا شینده‌ای که [[پیامبر]]{{صل}} فرموده: {{متن حدیث|إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِي‏}} (زید پاسخ داد: آری. و طبرانی [[حدیث ثقلین]] را از طرق دیگری نیز روایت کرده است (۴۹۶۹، ۴۷۷۱، ۴۹۸۱، ۴۹۸۲، ۵۰۴۰) که بعضی از آنها را [[حاکم نیشابوری]] و برخی را [[ذهبی]] تصحیح کرده‌اند. شاهد دیگر آن، حدیث [[عطیه عوفی]] از [[ابوسعید خدری]] است که احمد (۳/۱۴ و ۱۷ و ۲۶ و ۵۹) و ابن ابی عاصم (۱۵۵۳ و ۱۵۵۵) و طبرانی (۲۶۸۷ و ۲۶۷۹) روایت کرده‌اند و اسناد آن در باب شواهد، حسن است.
شواهد دیگری نیز وجود دارد که عبارتند از حدیث ابو هر پره که دارقُطنی (ص ۵۲۹) و حاکم (۱/۹۳) و [[خطیب]] در “الفقیه والمتفقه” روایت کرده‌اند، و دیگری حدیث [[ابن عباس]] است که حاکم روایت کرده و ذهبی با او موافقت نموده است، و دیگری حدیث [[عمرو بن عوف]] است که [[ابن عبدالبر]] در “جامع بیان العلم” (۲۴/۲، ۱۱۰) روایت کرده است. اگر چه این [[احادیث]] به [[تنهایی]] خالی از [[ضعف]] نیستند، ولی یکدیگر را تقویت می‌کنند، و حدیث ابن عباس [[بهترین]] آنهاست.
شاهد [[قوی]] دیگر آن، [[حدیثی]] است که طحاوی در “مشکل الآثار” (۲/۳۰۷) از [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}}] به صورت مرفوع روایت کرده و [[رجال]] آن غیر از [[یزید بن کثیر]] که وی را نشناختم، از ثقات‌اند، و به گمانم این لفظ [[تحریف]] شده و [[کثیر بن زید]] صحیح است و پس از [[تحقیق]] معلوم شد که وی از [[راویان]] از [[محمد بن عمر بن علی]] است [[[حدیث ثقلین]] را نیز کثیر بن زید از محمد بن عمر بن علی، از پدرش از [[علی]]{{ع}} [[روایت]] کرده است، پس کثیر بن زید صحیح است]<ref>ر.ک: نفحات الأزهار، ج۲، ص۱۰۴.</ref>.
[[شاهد]] دیگر بر حدیث ثقلین به [[نقل]] [[ترمذی]] [[حدیثی]] است که [[شریک]] از [[رکین بن ربیع]] از [[قاسم بن حسان]] از [[زید بن ثابت]] به صورت مرفوع روایت کرده است. این [[حدیث]] را [[احمد]] (۵/۱۸۱، ۱۸۹) و [[ابن ابی عاصم]] (۱۵۴۸، ۱۵۴۹) و [[طبرانی]] در المعجم الکبیر (۴۹۲۱، ۴۹۲۳) روایت کرده‌اند و اسناد آن در باب شواهد و متابعات [[حسن]] است، [[هیثمی]] پس از نقل آن از طبرانی گفته است “رجاله ثقات”<ref>مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۷۰.</ref> و پس از نقل آن از احمد گفته است: {{عربی|أسناده جید}}<ref>مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۳.</ref>.
[[آلبانی]]، سپس یادآورشده که در سفری که در سال ۱۴۰۲ هـ به قطر داشته، یکی از اساتید، رساله‌ای را که در [[تضعیف]] حدیث ثقلین نوشته بود به وی [[هدیه]] کرد، و پس از مطالعه روشن شد که نویسنده از نوآموزان در [[علم حدیث]] است؛ زیرا مرتکب دو [[اشتباه]] شده است: یکی این که به بررسی حدیث در آثار مطبوع و متداول بسنده کرده و بسیاری از طرق و اسانید را که صحیح یا حسن می‌باشند، از دست داده است، و دیگر این که به قاعده معتبر نزد مصححان حدیث توجه نکرده است که مفاد آن این است که “حدیث [[ضعیف]] با [[کثرت]] طرق تقویت می‌شود”<ref>سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج۴، ص۳۵۵ حدیث ۱۷۶۱. محمد ایمن شبراوی که احادیث “منهاج السنة” را تخریج کرده درباره حدیث ثقلین به روایت ترمذی گفته است صحیح بشواهده)، منهاج السنة، ج۸، ص۲۱۵ (پاورقی). فیصل نور نیز گفته است: علی رغم وجود اضطراب در سندهای حدیث ثقلین این حدیث از پیامبر اکرم{{صل}} با الفاظ مختلف و طرقی که یکدیگر را تقویت می‌کند روایت شده است و با توجه به شواهد از درجه صحت برخوردار است (الإمامة و النص، ص۵۴۷).</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۵۳.</ref>


==منابع==
==منابع==
۷۳٬۳۸۶

ویرایش