ابوعبیده جراح در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
از [[زندگی]] پیش از [[اسلام]] او اطلاعی در دست نیست. فقط گفته‌اند: یکی از معدود افرادی بود که [[پیش از ظهور]] اسلام در [[مکّه]]، [[خواندن و نوشتن]] می‌دانست.<ref> فتوح البلدان، ص‌۴۵۷.</ref> پس از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} او را از نخستین اسلام‌ آورندگان برشمرده‌اند<ref> السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۵۲.</ref> که گویا اسلام وی، پیش از ورود [[حضرت]] به [[خانه ارقم]] بوده است.<ref>المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۹.</ref> نظر به آن‌چه درباره سن او هنگام [[مرگ]] گفته‌اند،<ref>تاریخ ابن‌خیاط، ص‌۹۶.</ref> احتمالا هنگام [[اسلام آوردن]]، حدود ۳۰ سال داشته است. پس از اسلام، بر اثر فشار [[مشرکان]]، پیش از [[جعفر بن‌ ابی‌طالب]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>السیر و المغازی، ص‌۱۷۶‌ـ‌۱۷۷.</ref> و در هجرت دوم نیز با او همراه ‌شد؛<ref> السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۲۹؛ المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۹.</ref> سپس به [[مکه]] بازگشت<ref> السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۶۹.</ref> و پس از آن، به [[مدینه]] هجرت کرد. [[پیامبر]] میان او و [[سعد بن معاذ]]،<ref> السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۵۰۵؛ الاصابه، ج‌۳، ص‌۴۷۶.</ref> یا [[ابوطلحه انصاری]] <ref> المستدرک، ج‌۳، ص‌۳۰۰‌ـ‌۳۰۱.</ref> و یا سالم، مولای [[ابوحذیفه]]،<ref> انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۱۸.</ref> [[عقد برادری]] بست. وی با [[محمد ‌بن مسلمه]] نیز برای برخورداری از [[میراث]] یک‌دیگر، [[برادر]] شد.<ref>انساب الاشراف، ج‌۱،  ص‌۳۱۹.</ref> [[ابوعبیده]] از آن‌رو که در جریان [[سقیفه بنی‌ساعده]] نقشی جدّی آفرید <ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳؛ المعارف، ص‌۲۴۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref>، از سوی [[شیعه]] و [[سنی]] متفاوت شناسانده شده است. [[اهل‌سنت]] او را فردی با [[فضایل]] [[مسلمانی]] ذکر کرده‌اند؛<ref> صحیح‌البخاری، ج۴، ص۲۵۹؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۲۶۳ـ۲۶۵.</ref> امّا [[شیعیان]]، خبط و خطاهای بسیاری را در او نشان می‌دهند که از [[درجه]] مسلمانی او می‌کاهد.<ref> قاموس الرجال، ج‌۵، ص‌۶۰۳‌ـ‌۶۰۵.</ref> گفته‌اند که ابوعبیده، در همه جنگ‌های [[زمان پیامبر]]{{صل}} حضور داشت <ref>اسدالغابه، ج‌۳، ص‌۱۲۶.</ref> و در [[جنگ بدر]]، یکی از ۶ فرد تیره بنی حارث ‌بن ‌فهر بود.<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۱۵۷.</ref> برخی نوشته‌اند که پدرش [[عبدالله]] در این [[جنگ]]، در پی [[ستیز]] با او بود ؛ امّا او می‌گریخت و چون به‌طور جدّی قصد او کرد، پدرش را کشت.<ref>المعجم الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۵؛ حلیة الاولیاء، ج‌۱، ص‌۱۴۵.</ref> مقدسی، داستان کشتن پدرش را به‌گونه دیگری [[نقل]] می‌کند و می‌نویسد: [[عبدالله]]، در حضور وی به [[پیامبر]] [[ناسزا]] گفت ؛ [[ابوعبیده]] سر او را [[برید]] و نزد آن [[حضرت]] آورد و قصه‌اش را باز‌گفت ؛<ref>البدء و التاریخ، ج‌۵، ص‌۸۷.</ref> امّا ابن‌حجر به نقل از واقدی، درگذشت پدرش را [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] ذکر کرده است ؛<ref>الاصابه، ج‌۳، ص‌۴۷۵.</ref> بنابراین، می‌توان این داستان را از ساخته‌های عصر فضیلت‌سازی برای [[صحابه]] به‌شمار آورد.
نام او [[عامر بن عبدالله بن جرّاح بن هلال]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۰.</ref>. از [[زندگی]] پیش از [[اسلام]] او اطلاعی در دست نیست. فقط گفته‌اند: یکی از معدود افرادی بود که [[پیش از ظهور]] اسلام در [[مکّه]]، [[خواندن و نوشتن]] می‌دانست<ref> فتوح البلدان، ص‌۴۵۷.</ref>. پس از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} او را از نخستین اسلام‌ آورندگان دانسته‌اند<ref> السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۵۲.</ref> که گویا اسلام وی، پیش از ورود [[حضرت]] به [[خانه ارقم]] بوده است<ref>المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۹.</ref>. نظر به آنچه درباره سن او هنگام [[مرگ]] گفته‌اند<ref>تاریخ ابن‌خیاط، ص‌۹۶.</ref>، احتمالا هنگام [[اسلام آوردن]]، حدود ۳۰ سال داشته است. پس از اسلام، بر اثر فشار [[مشرکان]]، پیش از [[جعفر بن‌ ابی‌طالب]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>السیر و المغازی، ص‌۱۷۶‌ـ‌۱۷۷.</ref> و در هجرت دوم نیز با او همراه ‌شد<ref> السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۲۹؛ المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۹.</ref> و سپس به [[مکه]] بازگشت<ref> السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۶۹.</ref> و پس از آن، به [[مدینه]] هجرت کرد. [[پیامبر]] میان او و [[سعد بن معاذ]]،<ref> السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۵۰۵؛ الاصابه، ج‌۳، ص‌۴۷۶.</ref> یا [[ابوطلحه انصاری]] <ref> المستدرک، ج‌۳، ص‌۳۰۰‌ـ‌۳۰۱.</ref> و یا سالم، مولای [[ابوحذیفه]]<ref> انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۱۸.</ref>، [[عقد برادری]] بست. وی با [[محمد ‌بن مسلمه]] نیز برای برخورداری از [[میراث]] یکدیگر، [[برادر]] شد<ref>انساب الاشراف، ج‌۱،  ص‌۳۱۹.</ref>.  


ابوعبیده در [[جنگ اُحُد]]شرکت داشت و برخی او را از ثابت ‌قدمان این [[جنگ]] شمرده‌اند <ref>المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۹.</ref> و گویا در همین جنگ، دو حلقه [[زره]] کلاه‌خود پیامبر{{صل}} را که در گونه حضرت فرو رفته بود، با دندان بیرون کشید و بر اثر آن، دو دندان پیش او کنده شد ؛ ازاین‌رو اثرم <ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۲۴۷.</ref> یا اهتم <ref>المعارف، ص‌۲۴۸؛ الاستیعاب، ج‌۲، ص‌۳۴۲.</ref> نام گرفت. [[واقدی]] به [[نقلی]] دیگر می‌گوید: آن‌کس‌که حلقه‌ها را از چهره پیامبر بیرون‌آورد، شخص دیگر به نام [[عقبة ‌بن وهب ‌بن کلده]] ‌بود.<ref> المعارف، ص‌۲۴۸؛ الاستیعاب، ج‌۲، ص‌۳۴۲.</ref> ابوعبیده در [[صلح حدیبیّه]]، ([[ششم هجری]]) در شمار [[گواهان]] [[پیمان]] قرار داشت <ref>المغازی، ج‌۲، ص‌۶۱۲.</ref> و در همین سال، سریه‌ای را به ذی‌القصه [[رهبری]] <ref> تاریخ طبری، ج۲، ص‌۱۲۶.</ref> و در سال بعد، سریه خَبَط (سیف‌البحر) را بر ضدّ [[قبیله]] [[جهینه]] در ساحل دریا، [[فرماندهی]] کرد.<ref> المغازی، ج۲، ص‌۷۷۴؛ الطبقات، ج‌۷، ص‌۲۶۹؛ تاریخ طبری، ج۲، ص‌۲۰۹.</ref> پیامبر در سال هشتم که [[سپاه]] [[عمروعاص]] در مشارف [[شام]] به نیروی کمکی نیاز یافت، عده‌ای را به [[سرپرستی]] او به آن دیار فرستاد. در این سپاه، [[ابوبکر]] و [[عمر]] نیز تحت فرمانش بودند.<ref>المغازی، ج‌۲، ص‌۷۷۰؛ السیرة النبویه، ج‌۴، ص‌۶۲۳.</ref> در همین واقعه، میان او و عمروعاص بر سر [[امامت نماز]]، [[اختلاف]] افتاد که با انصراف وی، قضیه خاتمه یافت.<ref>السیرة النبویه، ج‌۴، ص‌۶۲۳‌ـ‌۶۲۴.</ref> او در [[فتح مکه]]، فرمان‌دهی بخشی از [[سپاه]] را برعهده داشت.<ref>فتوح‌البلدان، ص‌۵۲؛ تاریخ طبری، ج‌۳، ص‌۱۵۹.</ref> [[ابوعبیده]] در واقعه [[تبوک]] حضور داشت و براساس برخی از [[روایات]] شیعیِ منقول از [[حذیفه]] و [[عمار]]، از کسانی بود که در بازگشت از آن [[جنگ]]، در [[ترور]] ناکام [[پیامبر]]{{صل}} شرکت کرد.<ref>الخصال، ج‌۲، ص‌۴۹۹؛ بحارالانوار، ج‌۲۱، ص‌۲۲۲‌ـ‌۲۲۳؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۸۱۹.</ref> در اینکه آیا وی در جیش اُسامه * که در واپسین روزهای [[حیات پیامبر]] [[سازمان‌دهی]] شد، حاضر بوده یا نه، [[اختلاف]] است. واقدی او را از پیوستگان به سپاه در جُرْف می‌داند ؛<ref>المغازی، ج‌۳، ص‌۱۱۱۸.</ref> امّا [[ابن ‌ابی‌ الحدید]]، وی را از کسانی می‌داند که [[فرمان]] [[رسول خدا]] را نادیده گرفته و از جیش اُسامه تخلّف کرده‌است.<ref>شرح نهج البلاغه، ج‌۱، ص‌۱۲۵.</ref> ابوعبیده، گذشته از فعالیت‌های رزمی، در چند برنامه [[تبلیغی]] نیز حضور داشت. گفته‌اند که پیامبر او را پس از درخواست مُبلّغ از سوی اهالی [[نجران]]، به آنها معرفی کرد <ref>المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۹.</ref> و چون اهالی ‌نجران به [[شکایت]] از کارگزارشان نزد پیامبر آمده، از او خواستند تا کسی را برای [[برقراری عدالت]] به دیارشان بفرستد، [[حضرت]]، ابوعبیده را با [[وصف]] "[[قوی]] [[امین]]" به آن دیار فرستاد<ref>المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۷؛ کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوعبیده جراح (مقاله)|مقاله «ابوعبیده جراح»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
[[ابوعبیده]] از آن‌رو که در جریان [[سقیفه بنی‌ساعده]] نقشی جدّی آفرید <ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳؛ المعارف، ص‌۲۴۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref>، از سوی [[شیعه]] و [[سنی]] متفاوت شناسانده شده است. [[اهل‌سنت]] او را فردی با [[فضایل]] [[مسلمانی]] ذکر کرده‌اند<ref> صحیح‌البخاری، ج۴، ص۲۵۹؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۲۶۳ـ۲۶۵.</ref>؛ امّا [[شیعیان]]، خبط و خطاهای بسیاری را در او نشان می‌دهند که از [[درجه]] مسلمانی او می‌کاهد<ref> قاموس الرجال، ج‌۵، ص‌۶۰۳‌ـ‌۶۰۵.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوعبیده جراح (مقاله)|مقاله «ابوعبیده جراح»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
 
==ابوعبیده پس از پیامبر{{صل}}==
ابوعبیده در وقایع [[سیاسی]] ـ اجتماعیِ پس از پیامبر نقشی برجسته داشت. او یکی از سه تن سازنده جریان [[سقیفه]] <ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳.</ref> و کسی بود که به احتمال بسیار، پیش از درگذشت رسول خدا، برنامه‌هایی را در جلسات مخفی، برای [[خلافت]] طراحی کرده بود.<ref> الکافی، ج‌۸، ص‌۱۷۹‌ـ‌۱۸۰؛ تاریخ العرب، ص‌۱۹۶.</ref> وی پس از تجمع [[انصار]] در سقیفه، به [[اتفاق]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] به آنجا رفت و برای خاموش کردن انصارِ مدعیِ [[امارت]]، به آنان گفت: شما نخستین یاری‌گر [[اسلام]] بودید ؛ مبادا نخستین کسانی باشید که آن را دگرگون می‌کنند!<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص‌۱۲۳.</ref> پس از فراهم شدن زمینه، وی یکی از دو نامزد خلافت از ‌طرف ابوبکر بود که درباره‌اش گفت: من به یکی از دو دوستم [[ابوعبیده]] و [[عمر]] راضی‌ام <ref>المعارف، ص‌۲۴۷.</ref> و برای توجیه پیشنهاد خود، سخنی را به [[پیامبر]]{{صل}} نسبت داد که: برای هر امتی امینی است و [[امین]] این [[امت]] [[ابوعبیده جراح]] است ؛<ref>المعارف، ص‌۲۴۷.</ref> البته آن دو، پیشنهادِ [[ابوبکر]] را نپذیرفته، برای [[بیعت]] با او پیش آمدند. بنا به [[نقل]] [[یعقوبی]]، ابوعبیده نخستین کسی است که با ابوبکر بیعت کرد <ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳.</ref> و وقتی عده‌ای چون [[عباس]] حاضر به بیعت نشدند و به [[علی]]{{ع}} پیوستند، در نظر خواهیِ ابوبکر، ابوعبیده [[تطمیع]] عباس را به وی پیش‌نهاد کرد تا بدین طریق از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} جدا شود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.</ref> وی در اخذ [[بیعت اجباری]] از [[مردم]] و آرام کردن [[بحران]] پیش‌آمده نیز نقش آشکاری داشت <ref>شرح نهج البلاغه، ج‌۱، ص‌۲۸۴.</ref> و برای توجیه [[عمل]] ابوبکر که خود را بر علی{{ع}} مقدم می‌دانست، صحتِ [[روایت]] مجعولی از پیامبر را که اجتماعِ [[نبوت]] و [[خلافت]] در [[بنی هاشم]] سزا نیست، [[تأیید]] کرد <ref>الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۲۱۴؛ بحارالانوار، ج‌۲۷، ص‌۲۱۱.</ref> و در پی هموارسازی زمینه [[خلافت ابوبکر]]، با [[امام علی]] به گفت و گو نشست و عامل اساسی در روی‌گردانی مردم را از وی، [[جوانی]] علی و [[کینه]] [[عرب]] نسبت به او یاد‌کرد ؛ امّا [[وعده]] داد که در [[آینده]]، همگی با او بیعت خواهند کرد.ref> [[الاحتجاج]]، ج‌۱، ص‌۱۸۳.</ref> عیاشی در [[تفسیر]] خود، نقش او را در مواجهه با علی{{ع}} به این [[نرمی]] نمی‌داند ؛ بلکه وی را از کسانی می‌شمرد که در [[هجوم]] به در [[خانه]] [[فاطمه]]{{س}} و [[اعمال]] فشار و [[ستم]] بر آن [[حضرت]] و نیز بیرون کشیدن علی{{ع}} از خانه جهت اخذ بیعت، نقش داشته است.<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۶۶.</ref> تلاش‌های بسیارِ ابوعبیده برای تثبیت خلافت، وی را در دیدگان [[خلیفه]]، چنان بزرگ کرد که عزیزترین شخص در [[دستگاه خلافت]] به‌شمار آمد و حتی بر عُمَر نیز رجحان یافت.<ref>المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۸.</ref> ابوعبیده گویا در [[گردآوری قرآن]] در [[زمان]] [[خلیفه]] اوّل نقش داشت.<ref> سیراعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۸.</ref> وی در ابتدای خلافتِ [[ابوبکر]]، از‌طرف او به [[سرپرستی]] و اداره [[بیت‌المال]] [[منصوب]] <ref>تاریخ ابن‌خیاط، ص‌۸۲؛ تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۱؛ سیراعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۱۵.</ref> و در سال سیزدهم به [[شام]] اعزام شد و [[امارت]] آنجا را به اتفاق یزید بن ‌ابوسفیان، به عهده گرفت.<ref>المعجم‌الکبیر، ج ۱، ص‌۱۵۶.</ref> ابوبکر هنگام اعزام [[ابوعبیده]] به شام گفت: دوست دارم بدانی که چه [[ارج]] و جای‌گاهی نزد من داری! [[سوگند]] به آنکه جانم در دست اوست، در روی [[زمین]]، مردی از [[مهاجران]] و غیر آن نیست که بتواند با تو و این ([[عمر]]) [[برابری]] کند!<ref> کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۴.</ref> در اینکه ابوعبیده تا چه اندازه در گشودن سرزمین‌های شام نقش داشته، [[روایات]]، گوناگون است؛<ref> تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۵؛ البدء و التاریخ، ج‌۵، ص‌۸۷.</ref> امّا هرچه بود، عمر نیز او را بر آنجا گمارد ؛<ref>تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۳۵۵.</ref> هرچند نمی‌توان فقط او را [[امیر]] آن دیار دانست.(<ref>فتوح‌البلدان، ج‌۱، ص‌۱۲۸؛ المعجم‌الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۶.</ref> ابوعبیده در [[سال ۱۸ هجری]] در دیار شام به [[طاعون]] عمواس [[مبتلا]] شد و در ۵۸ سالگی درگذشت و [[معاذ بن‌ جبل]] بر او [[نماز]] خواند.<ref>المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۶؛ المعجم‌الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۵.</ref> از او کسی باقی نماند.<ref>السیر و المغازی، ص‌۲۲۶؛ جمهرة انساب العرب، ص‌۱۷۶.</ref> از عمر [[نقل]] شده که اگر ‌ابوعبیده زنده بود، او را خلیفه قرار می‌دادم و با هیچ‌کس [[مشورت]] نمی‌کردم <ref> کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۶.</ref> و نیز [[آرزو]] می‌کرد که به‌اندازه گنجایش یک اتاق، افرادی چون او می‌داشت.<ref>حلیة الاولیاء، ج‌۱، ص‌۱۴۶.</ref>[[اهل‌سنت]] در کتاب‌های خود برای ابوعبیده بابی گشوده و فضایلی را بدو نسبت داده و وی را یکی از عشره مبشّره و [[امین]] [[امت]] دانسته‌اند ؛<ref>المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۷‌ـ‌۲۹۸؛ جمهرة‌انساب العرب، ص۱۷۶؛ اسدالغابه، ج‌۳، ص‌۱۲۶.</ref> اما در نگاه [[شیعی]]، چنین فضایلی برای او [[ثابت]] نیست ؛ چنان‌که در نفحات الازهار طرق [[روایت]] اخیر، از‌نظر [[تاریخی]] و رجالی بررسی و صحّت آن رد شده‌ است.<ref>نفحات‌ الازهار، ج‌۱۱، ص‌۳۱۴.</ref>در حالات [[ابوعبیده]] آمده است که روزی می‌گریست. سبب آن را پرسیدند، گفت: روزی [[پیامبر]]{{صل}} برای ما از فتح‌های [[آینده]] می‌گفت تا سخن به [[فتح]] [[شام]] رسید و گفت: ای ابوعبیده! چیزی تو را از [[خدا]] [[غافل]] نکند، پس بدان که سه خدمت‌گزار و سه مرکب کافی است... حال من به خانه‌ام می‌نگرم که از بردگان آکنده و به اصطبلم نگاه می‌کنم که پر از [[چارپایان]] است ؛ بنابراین چگونه پس از این، [[رسول خدا]] را [[ملاقات]] کنم ؛ در‌حالی‌که از ما [[عهد]] گرفته بود محبوب‌ترین و نزدیک‌ترینتان به من، کسی است که مرا به‌گونه‌ای‌ ملاقات کند که در آن وضع از من جدا شده است؟<ref>مسند احمد، ج۱، ص‌۳۲۱؛ کنزالعمال، ج‌۱۳، ص‌۲۱۷‌ـ‌۲۱۸.</ref> ابوعبیده از [[راویان]] پیامبر{{صل}} بود و افرادی چون [[جابر بن‌ عبدالله]]، [[سمرة بن‌ جندب]] و دیگران از او [[روایت]] کرده‌اند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج‌۱، ص‌۶؛ تهذیب‌التهذیب، ج‌۵، ص‌۶۶.</ref> نظر به حوادث [[سیاسی]] پس از پیامبر و نقش‌آفرینی ابوعبیده در شکل‌گیری [[خلافت]]، می‌توان به آن‌چه در باب [[فضایل]] او آمده، به دیده تردید نگریست ؛ به‌ویژه که بیش‌ترین آنها از [[زبان]] [[دو خلیفه]] نخست‌ است.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوعبیده جراح (مقاله)|مقاله «ابوعبیده جراح»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.


==ابوعبیده در [[شان نزول]]==
==ابوعبیده در [[شان نزول]]==
با توجه به جای‌گاه ابوعبیده در [[تاریخ اسلام]] و نقش‌آفرینی‌های وی در جریان [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]]، در [[کتاب‌های تفسیری]]، نگاه [[شیعه]] و [[سنی]] درباره او هم‌گون‌نیست.
با توجه به جای‌گاه ابوعبیده در [[تاریخ اسلام]] و نقش‌آفرینی‌های وی در جریان [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]]، در [[کتاب‌های تفسیری]]، نگاه [[شیعه]] و [[سنی]] درباره او هم‌گون‌نیست.
#در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> از [[ابن‌عباس]] آمده است<ref>الدر المنثور، ج‌۲، ص‌۳۸۵.</ref> پس از [[جنگ احد]]، وقتی پیامبر{{صل}} خواست با سپاهی از [[مسلمانان]] به تعقیب [[مشرکان]] برود، عده‌ای با وجود خستگی و آثار ناشی از [[شکست]] و نیز [[ترس]] و [[وحشت]]، به آن [[حضرت]] پاسخ مثبت دادند و [[خداوند]] در [[وصف]] آنان آیه فرمود. خداوند در این آیه، به آنان که [[دعوت]] خدا و پیامبر را [[اجابت]] کرده و [[پرهیزکار]] و [[نیکوکار]] بوده‌اند، [[وعده]] [[پاداش]] بزرگ داده است. در ضمنِ روایت پیشین، نام [[ابوعبیده]] نیز آمده است.
#در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> از [[ابن‌عباس]] آمده است<ref>الدر المنثور، ج‌۲، ص‌۳۸۵.</ref> پس از [[جنگ احد]]، وقتی پیامبر{{صل}} خواست با سپاهی از [[مسلمانان]] به تعقیب [[مشرکان]] برود، عده‌ای با وجود خستگی و آثار ناشی از [[شکست]] و نیز [[ترس]] و [[وحشت]]، به آن [[حضرت]] پاسخ مثبت دادند و [[خداوند]] در [[وصف]] آنان آیه فرمود. خداوند در این آیه، به آنان که [[دعوت]] خدا و پیامبر را [[اجابت]] کرده و [[پرهیزکار]] و [[نیکوکار]] بوده‌اند، [[وعده]] [[پاداش]] بزرگ داده است. در ضمنِ روایت پیشین، نام [[ابوعبیده]] نیز آمده است.
#[[سیوطی]] به [[نقل]] از [[ابن‌عباس]]، بخشی از آیه‌ {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> را اشاره به چند تن، از‌ جمله ابوعبیده می‌داند؛<ref>الدر المنثور، ج‌۷، ص‌۵۴۴.</ref> امّا نظر به دیگر مصادیقی که سیوطی در ذیل این [[آیه]] بیان می‌کند، آشکارا به‌دست می‌آید که ذکر این مصادیق از باب فضیلت‌سازی است.
#[[سیوطی]] به [[نقل]] از [[ابن‌عباس]]، بخشی از آیه‌ {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> را اشاره به چند تن، از‌ جمله ابوعبیده می‌داند<ref>الدر المنثور، ج‌۷، ص‌۵۴۴.</ref>، امّا نظر به دیگر مصادیقی که سیوطی در ذیل این [[آیه]] بیان می‌کند، آشکارا به‌دست می‌آید ذکر این مصادیق از باب فضیلت‌سازی است.
#آیه {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>. [[ابن‌شوذب]] بر آن است که این آیه درباره ابوعبیده نازل شده که پدرش را در [[جنگ بدر]] به ناچار کشت ؛<ref>المعجم الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۵؛ تفسیرابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۳۵۲؛ الدرالمنثور، ج‌۸، ص‌۸۶.</ref> البته با توجه به آن‌چه از واقدی منقول‌است که [[پدر]] ابوعبیده [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] از [[دنیا]] رفته بود،<ref>تاریخ دمشق، ج‌۲۵، ص‌۴۴۷؛ تهذیب التهذیب، ج‌۵، ص‌۶۷.</ref> [[پذیرش]] [[سخن]] ابن‌شوذب ناموجّه می‌نماید.
#{{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>. [[ابن‌شوذب]] بر آن است که این آیه درباره ابوعبیده نازل شده که پدرش را در [[جنگ بدر]] به ناچار کشت<ref>المعجم الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۵؛ تفسیرابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۳۵۲؛ الدرالمنثور، ج‌۸، ص‌۸۶.</ref>، البته با توجه به آنچه از واقدی منقول است که [[پدر]] ابوعبیده [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] از [[دنیا]] رفته بود<ref>تاریخ دمشق، ج‌۲۵، ص‌۴۴۷؛ تهذیب التهذیب، ج‌۵، ص‌۶۷.</ref>، [[پذیرش]] [[سخن]] ابن‌شوذب ناموجّه می‌نماید.
#[[ماوردی]] در ذیل آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}}<ref>«(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.</ref>، به [[نقلی]] چنین آورده است: این آیه به کسانی اشاره دارد که [[سرپرستی]] اسرای [[بدر]] را برعهده گرفتند و ابوعبیده نیز از آنان بود<ref> تفسیر ماوردی، ج‌۶، ص‌۱۶۷.</ref>؛ امّا با توجه به قبل آیه و [[سیاق]] مجموعه [[آیات]]، و نیز آن‌چه [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] گفته‌اند، [[شأن نزول]] آن، [[نذر]] [[امام علی]] و [[فاطمه]] ({{ع}}) و ایثارگری‌های آنان است ؛<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۴۲۲؛ کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۲۰؛ الکشّاف، ج۴، ص‌۶۷۰.</ref> بنابراین هیچ ارتباطی به سرپرستی [[اسیران جنگ بدر]] ندارد.
#[[ماوردی]] در ذیل آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}}<ref>«(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.</ref>، به [[نقلی]] چنین آورده است: این آیه به کسانی اشاره دارد که [[سرپرستی]] اسرای [[بدر]] را برعهده گرفتند و ابوعبیده نیز از آنان بود<ref> تفسیر ماوردی، ج‌۶، ص‌۱۶۷.</ref>؛ امّا با توجه به قبل آیه و [[سیاق]] مجموعه [[آیات]] و نیز آن‌چه [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] گفته‌اند، [[شأن نزول]] آن، [[نذر]] [[امام علی]] و [[فاطمه]] ({{ع}}) و ایثارگری‌های آنان است<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۴۲۲؛ کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۲۰؛ الکشّاف، ج۴، ص‌۶۷۰.</ref>، بنابراین هیچ ارتباطی به سرپرستی [[اسیران جنگ بدر]] ندارد.
#[[قتاده]] از [[حسن بصری]] نقل می‌کند که آیه‌ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب  و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آن‌ها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>، پس از آن نازل شد که جمعی از‌جمله [[ابوعبیده جراح]]، در [[خانه]] [[سعد بن ‌ابی‌وقاص]] گرد آمدند و پس از صرف [[غذا]]، با شراب [[پذیرایی]] شدند و چون خبر به [[پیامبر]]{{صل}} رسید، این [[آیه]] نازل شد و از [[نوشیدن]] شراب [[نهی]] شدند.<ref>البرهان، ج‌۲، ص‌۳۶۰.</ref>
#[[قتاده]] از [[حسن بصری]] نقل می‌کند آیه‌ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب  و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آن‌ها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>، پس از آن نازل شد که جمعی از‌ جمله [[ابوعبیده جراح]]، در [[خانه]] [[سعد بن ‌ابی‌وقاص]] گرد آمدند و پس از صرف [[غذا]]، با شراب [[پذیرایی]] شدند و چون خبر به [[پیامبر]]{{صل}} رسید، این [[آیه]] نازل شد و از [[نوشیدن]] شراب [[نهی]] شدند<ref>البرهان، ج‌۲، ص‌۳۶۰.</ref>.
#[[نقل]] است که آیه {{متن قرآن|وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که این یادکرد  را می‌شنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و می‌گویند بی‌گمان او دیوانه است» سوره قلم، آیه ۵۱.</ref> در [[شأن]] [[ابوعبیده]] و دوستانش نازل شده است ؛ آن‌گاه که پس از [[نصب علی]]{{ع}} به [[امامت]] و [[خلافت]] در [[غدیر خم]]، به یک‌دیگر می‌گویند: چشمان پیامبر را ببین که هم‌چون چشمان دیوانگان می‌چرخد<ref>الکافی، ج‌۴، ص‌۵۶۶‌ـ‌۵۶۷؛ بحارالانوار، ج‌۳۷، ص‌۱۷۲.</ref>؛ هرچند با توجّه به [[نزول آیه]] که پیش از [[هجرت]] بوده و نیز [[سیاق]] آن، این نقل را نمی‌توان پذیرفت.
#[[نقل]] است آیه {{متن قرآن|وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که این یادکرد  را می‌شنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و می‌گویند بی‌گمان او دیوانه است» سوره قلم، آیه ۵۱.</ref> در [[شأن]] [[ابوعبیده]] و دوستانش نازل شده است، آن‌گاه که پس از [[نصب علی]]{{ع}} به [[امامت]] و [[خلافت]] در [[غدیر خم]]، به یک‌دیگر می‌گویند: چشمان پیامبر را ببین که هم‌چون چشمان دیوانگان می‌چرخد<ref>الکافی، ج‌۴، ص‌۵۶۶‌ـ‌۵۶۷؛ بحارالانوار، ج‌۳۷، ص‌۱۷۲.</ref>؛ هرچند با توجّه به [[نزول آیه]] که پیش از [[هجرت]] بوده و نیز [[سیاق]] آن، این نقل را نمی‌توان پذیرفت.
#آیه‌ {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref>. به نقل از [[حذیفه]] و [[عمار]]، آیه درباره عده‌ای، از‌ جمله ابوعبیده نازل شده که بر آن بودند پیامبر{{صل}} را به‌گونه‌ای از پای درآورند.<ref>بحارالانوار، ج‌۲۱، ص‌۲۲۲‌ـ‌۲۲۳؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۸۱۹.</ref>
#آیه‌ {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref>. به نقل از [[حذیفه]] و [[عمار]]، آیه درباره عده‌ای، از‌ جمله ابوعبیده نازل شده که بر آن بودند پیامبر{{صل}} را به‌گونه‌ای از پای درآورند<ref>بحارالانوار، ج‌۲۱، ص‌۲۲۲‌ـ‌۲۲۳؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۸۱۹.</ref>.
#از [[امام باقر]] و [[امام کاظم]] ({{ع}}) نیز در ذیل آیه‌ {{متن قرآن|يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا}}<ref>«(کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست» سوره نساء، آیه ۱۰۸.</ref> نقل شده که این آیه در شأن چند تن از‌جمله ابوعبیده است که در مجالس خود سخنانی برخلاف [[رضایت خدا]] بر [[زبان]] می‌آوردند.<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.</ref> [[کلینی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که [[آیات]] ۷۹{{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ}}<ref>«بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم» سوره زخرف، آیه ۷۹.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان  ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند» سوره زخرف، آیه ۸۰.</ref> در شأن همه آنان نازل شده که در نشستی پنهانی بر آن شدند تا پس از [[پیامبر]]{{صل}} نگذارند [[خلافت]] در [[بنی‌هاشم]] باشد، <ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۱۷۹‌ـ‌۱۸۰، بحارالانوار، ج‌۲۴، ص‌۳۲۵.</ref> و در این [[معاهده]]، [[ابوعبیده]] نقش کاتب را داشته است.<ref> الکافی، ج‌۱، ص‌۴۲۱؛ البرهان، ج‌۴، ص‌۸۸۴.</ref> [[خداوند]] در این [[آیات]] سخن از [[توطئه]] آنان به‌میان آورده، می‌فرماید: آنان می‌پندارند ما [[اسرار]] پنهانشان را نمی‌دانیم. در همین [[روایت]]، آیات {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ}}<ref>«بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ}}<ref>«این از آن روست که آنان به کسانی که فرو فرستاده‌های خداوند را نمی‌پسندیدند، می‌گفتند:» سوره محمد، آیه ۲۶.</ref> نیز بر این افراد [[تطبیق]] شده <ref> الکافی، ج‌۱، ص‌۴۲۱؛ البرهان، ج‌۴، ص‌۸۸۴.</ref> که پس از روشن شدن [[راه هدایت]]، به گذشته [[جاهلی]] خویش بازگشته، [[مرتد]] شدند. آیه {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آیا در نیافته‌ای  که خداوند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام داده‌اند در روز رستخیز آگاه می‌گرداند، بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره مجادله، آیه ۷.</ref> را نیز درباره ابوعبیده و جلسه مخفیانه پیش گفته دانسته‌اند<ref>بحارالانوار، ج‌۲۴، ص‌۳۶۵.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوعبیده جراح (مقاله)|مقاله «ابوعبیده جراح»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
#از [[امام باقر]] و [[امام کاظم]] ({{ع}}) نیز در ذیل آیه‌ {{متن قرآن|يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا}}<ref>«(کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست» سوره نساء، آیه ۱۰۸.</ref> نقل شده که این آیه در شأن چند تن از ‌جمله ابوعبیده است که در مجالس خود سخنانی برخلاف [[رضایت خدا]] بر [[زبان]] می‌آوردند<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.</ref>. [[کلینی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که [[آیات]]{{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ}}<ref>«بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم» سوره زخرف، آیه ۷۹.</ref> و {{متن قرآن|أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان  ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند» سوره زخرف، آیه ۸۰.</ref> در شأن همه آنان نازل شده که در نشستی پنهانی بر آن شدند تا پس از [[پیامبر]]{{صل}} نگذارند [[خلافت]] در [[بنی‌هاشم]] باشد<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۱۷۹‌ـ‌۱۸۰، بحارالانوار، ج‌۲۴، ص‌۳۲۵.</ref> و در این [[معاهده]]، [[ابوعبیده]] نقش کاتب را داشته است<ref> الکافی، ج‌۱، ص‌۴۲۱؛ البرهان، ج‌۴، ص‌۸۸۴.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیات]] سخن از [[توطئه]] آنان به‌میان آورده، می‌فرماید: آنان می‌پندارند ما [[اسرار]] پنهانشان را نمی‌دانیم. در همین [[روایت]]، آیات {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ}}<ref>«بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.</ref> و {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ}}<ref>«این از آن روست که آنان به کسانی که فرو فرستاده‌های خداوند را نمی‌پسندیدند، می‌گفتند:» سوره محمد، آیه ۲۶.</ref> نیز بر این افراد [[تطبیق]] شده <ref> الکافی، ج‌۱، ص‌۴۲۱؛ البرهان، ج‌۴، ص‌۸۸۴.</ref> که پس از روشن شدن [[راه هدایت]]، به گذشته [[جاهلی]] خویش بازگشته، [[مرتد]] شدند. آیه {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آیا در نیافته‌ای  که خداوند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام داده‌اند در روز رستخیز آگاه می‌گرداند، بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره مجادله، آیه ۷.</ref> را نیز درباره ابوعبیده و جلسه مخفیانه پیش گفته دانسته‌اند<ref>بحارالانوار، ج‌۲۴، ص‌۳۶۵.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوعبیده جراح (مقاله)|مقاله «ابوعبیده جراح»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۳۲: خط ۲۹:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش