علم: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۶۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
آن کس که نداند و بداند که نداند  لنگان خرک خویش به [[منزل]] برساند<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۸۹.</ref>
آن کس که نداند و بداند که نداند  لنگان خرک خویش به [[منزل]] برساند<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۸۹.</ref>
[[بوعلی]] می‌گوید: {{عربی|العلم البسیط الاجمالی خلاق للصور التفصیلیه}} یعنی علم بسیط اجمالی که در [[باطن]] نفس است آفریننده [[صور]] تفصیلی است. در اینجا بوعلی به نکته مهمی اشاره می‌کند و آن اینکه نفس دارای دو مرتبه است، مرتبه باطن و مرتبه ظاهر و به عبارت دیگر [[شعور]] باطن و شعور ظاهر<ref>مقالات فلسفی، ج۱، ص۱۹۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۶.</ref>
[[بوعلی]] می‌گوید: {{عربی|العلم البسیط الاجمالی خلاق للصور التفصیلیه}} یعنی علم بسیط اجمالی که در [[باطن]] نفس است آفریننده [[صور]] تفصیلی است. در اینجا بوعلی به نکته مهمی اشاره می‌کند و آن اینکه نفس دارای دو مرتبه است، مرتبه باطن و مرتبه ظاهر و به عبارت دیگر [[شعور]] باطن و شعور ظاهر<ref>مقالات فلسفی، ج۱، ص۱۹۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۶.</ref>
===علم [[تاریخ]]===
علم تاریخ، علم [[تکامل]] جامعه‌هاست از مرحله‌ای به مرحله‌ای. نه علم زیست آنها در یک مرحله خاص و یا در همه مراحل<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۷۱.</ref>. پس علم تاریخ، یعنی علم [[پیشرفت]] به سوی [[ادراک]] [[آزادی]] [[علمی]] که بتواند ادراک ما را نسبت به آزادی بیشتر کند (چون جریان تاریخ همان جریان آزادی است) به این جهت علم و ادراک ما پیشرفت بیشتر بدهد. قهراً باید گفت [[هدف]] تاریخ آزادی است. (آکتون چنین حرفی زده است) <ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۴۴.</ref>.
علم بودن [[تاریخ]]، به این است که ضوابطی در کار باشد، و در کار بودن ضوابط بستگی به این دارد که [[روابط]] علّی و معلولی در کار باشد و اگر روابط علّی و معلولی در کار نباشد و در نتیجه ضوابطی در کار نباشد، قهراً پای تصادف به میان می‌آید و اگر پای تصادف به میان بیاید در اینجا علم معنی ندارد<ref>فلسفه تاریخ، ج۱، ص۲۱۶.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۷.</ref>
===علم [[تصوری]]===
علم تصوری همان است که [[تصور]] کرده‌اید و در [[ذهن]] شما هست<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۰.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۸.</ref>
===[[علم تفسیر]]===
علم تفسیر مربوط به مفاهیم و معانی [[کلام الله مجید]] است<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۵۰.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۸.</ref>
===[[علم حصولی]]===
ما غیر خود را به صورت علم حصولی [[ادراک]] می‌کنیم؛ یعنی [[آگاهی]] ما از اشیاء به این نحو است که صوری از آنها در ذهن ما نقش می‌بندد. ما آنچه را مستقیماً و بلاواسطه می‌یابیم و با ما اتصال وجودی دارد همین [[صور]] است ولی این صور طوری هستند که واقع نما می‌باشند؛ یعنی [[ظهور]] اینها بر نفس ما عین ظهور واقعیات خارجی است و پیدایش اینها در ذهن ما [[کشف]] اشیاء بیرون است<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۲۲۲.</ref>. پس علم حصولی عبارت است از حضور نقش و صورتی از معلوم در نزد عالم<ref>سیری در نهج البلاغه، ص۱۰۹.</ref>.
یک وقت حضور وجود [[ذهنی]] چیزی نزد چیزی است، این می‌شود “علم حصولی” که آن هم باز حضور خود شیء است ولی به تبع وجود ذهنی<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۲۴.</ref>.
علم حصولی یک قوّه مخصوصی از قوای مختلف [[نفسانی]] که کارش صورت‌گیری و تصویرسازی است دخالت می‌کند و صورتی تهیه خود می‌نماید و نفس به وساطت آن [[قوه]] عالم می‌شود. مثلاً در حالی که شخص [[اراده]] می‌کند و اراده خود را حضوراً می‌یابد؛ یا ذات و [[واقعیت]] خود واقعیت [[اراده]] را می‌یابد؛ یعنی آن چیزی که اراده را می‌یابد همان خود “من” است بلاواسطه، و نفس تمام واقعیت‌های [[نفسانی]] مربوط به جنبه‌های مختلف ادراکی و شوقی و تحریکی از قبیل [[عواطف]] و [[شهوات]] و هیجانات و تحریکات و [[اشتیاق]] و اراده و [[افکار]] و [[احکام]] همه را یکسان می‌یابد و اما هنگامی که به یک [[واقعیت]] خارجی با [[علم حصولی]] علم پیدا می‌کند، به وسیله یک [[قوه]] مخصوص از قوای مختلف نفسانی، یعنی [[قوه خیال]]، صورتی از آن واقعیت تهیه کرده است علم حصولی مربوط به یک دستگاه مخصوص است که به عنوان “دستگاه ذهن” یا “دستگاه ادراکی” خوانده می‌شود<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۲۷۳.</ref>.
علم حصولی، یعنی [[علمی]] که واقعیت علم با واقعیت معلوم دوتاست، مثل علم ما به [[زمین]] و [[آسمان]] و درخت و انسان‌های دیگر. ما به این اشیاء علم داریم یعنی از هر یک از آنها [[تصوری]] پیش خود داریم و به وسیله آن تصورات که صورت‌هایی مطابق آن واقعیت‌ها هستند آن واقعیت‌ها را می‌یابیم. در اینجا واقعیت علم، تصویری است که در [[ذهن]] ما موجود است و واقعیت معلوم، ذاتی است که مستقل از وجود ما در خارج موجود است. مثلاً ما صورتی از چهره فلان [[رفیق]] در [[حافظه]] خود داریم و هر وقت بخواهیم به وسیله احضار و مورد توجه قرار دادن آن صورت، چهره رفیق خود را ملاحظه می‌کنیم. [[بدیهی]] است که آن چیزی که پیش ما حاضر است و در حافظه ما جا دارد صورتی است از چهره رفیق ما نه واقعیت چهره رفیق ما<ref>مقالات فلسفی (۶)، ص۲۷۲.</ref>.
علم حصولی، یعنی علمی که واقعیت معلوم پیش عالم حاضر نیست. فقط مفهوم و تصویری از معلوم پیش عالم حاضر است؛ مثل علم نفس به موجودات خارجی از قبیل زمین، آسمان، درخت، انسان‌های دیگر، اعضای [[بدن]] خود شخص [[ادراک]] کننده<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۸۸ و ۱۰۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۸.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش