←تاریخ و علم سیاست
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
===[[تاریخ]] و علم سیاست=== | ===[[تاریخ]] و علم سیاست=== | ||
اگر تاریخ را رخساره رخدادهای گذشته و نمایی از تغییرات و تحولات [[حیات انسانی]] بدانیم، بررسی پدیدههای [[اجتماعی]] و سیاسی به صورت وسیع و اجتنابناپذیری تحت تأثیر همین تعریف، رنگ [[تاریخی]] به خود میگیرند. باید توجه داشت که بخش عمدهای از مطالعات سیاسی را رویدادها و حوادث تاریخی تشکیل میدهند؛ چرا که [[جهان]] در حال شدن است و [[علل]] بسیاری از حوادث و رخدادهای [[آینده]] را باید در حوادث گذشته جستجو کرد؛ چنانچه در پیجویی علل و عوامل پیدایش [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، مطالعه تاریخ حوادث یکصدساله اخیر، یعنی از آغاز [[نهضت]] تنباکو (نقطه عطف ورود فعال [[علما]] به میدان سیاست و [[حکومت]]) ضروری است، هرچند به لحاظ ماهیت [[اسلامی]] [[انقلاب]]، باید دامنه مطالعه را به پیدایش [[اسلام]]، [[تعالیم اسلامی]]، [[مبارزه]] [[تشیع]] و نهضت جاویدان [[کربلا]] کشاند و ناگزیر به [[دلیل]] نقشآفرینی [[استعمار]] کهنه و نو در [[جامعه]] [[ایران]]، لازم است روند استعمار و [[نفوذ]] آن به سایر [[سرزمینها]] و [[مقاومت]] [[ایرانیان]] [[مسلمان]] در مقابل موج استعمار و نقش عوامل داخلی و خارجی در نفوذ دولتهای سلطهگر غربی بر [[شئون]] این [[ملت]]، در قرن بیستم، مورد دقت قرار گیرد. از سوی دیگر پدیدههای سیاسی نیز به مرور [[زمان]] جنبه تاریخی پیدا میکنند، بنابراین بسیاری از [[سیاستمداران]] بزرگ جهان، همان تاریخ سازان آینده به شمار میروند.<ref>علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام، ص ۳۳.</ref> | اگر تاریخ را رخساره رخدادهای گذشته و نمایی از تغییرات و تحولات [[حیات انسانی]] بدانیم، بررسی پدیدههای [[اجتماعی]] و سیاسی به صورت وسیع و اجتنابناپذیری تحت تأثیر همین تعریف، رنگ [[تاریخی]] به خود میگیرند. باید توجه داشت که بخش عمدهای از مطالعات سیاسی را رویدادها و حوادث تاریخی تشکیل میدهند؛ چرا که [[جهان]] در حال شدن است و [[علل]] بسیاری از حوادث و رخدادهای [[آینده]] را باید در حوادث گذشته جستجو کرد؛ چنانچه در پیجویی علل و عوامل پیدایش [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، مطالعه تاریخ حوادث یکصدساله اخیر، یعنی از آغاز [[نهضت]] تنباکو (نقطه عطف ورود فعال [[علما]] به میدان سیاست و [[حکومت]]) ضروری است، هرچند به لحاظ ماهیت [[اسلامی]] [[انقلاب]]، باید دامنه مطالعه را به پیدایش [[اسلام]]، [[تعالیم اسلامی]]، [[مبارزه]] [[تشیع]] و نهضت جاویدان [[کربلا]] کشاند و ناگزیر به [[دلیل]] نقشآفرینی [[استعمار]] کهنه و نو در [[جامعه]] [[ایران]]، لازم است روند استعمار و [[نفوذ]] آن به سایر [[سرزمینها]] و [[مقاومت]] [[ایرانیان]] [[مسلمان]] در مقابل موج استعمار و نقش عوامل داخلی و خارجی در نفوذ دولتهای سلطهگر غربی بر [[شئون]] این [[ملت]]، در قرن بیستم، مورد دقت قرار گیرد. از سوی دیگر پدیدههای سیاسی نیز به مرور [[زمان]] جنبه تاریخی پیدا میکنند، بنابراین بسیاری از [[سیاستمداران]] بزرگ جهان، همان تاریخ سازان آینده به شمار میروند.<ref>علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام، ص ۳۳.</ref> | ||
===جغرافیا و علم سیاست=== | |||
برخی از متفکران بر این عقیدهاند که شرایط جغرافیایی و طبیعی بر خصوصیت و [[شخصیت]] [[مردم]] و [[زندگی]] ملی و نهادهای سیاسی آنها تأثیر دارد. ژان [[بدن]] به رابطه [[علم]] [[سیاست]] و جغرافیا اشاره میکند و روسو میکوشد تا میان اوضاع اقلیمی و شکلهای [[حکومت]]، رابطه برقرار نماید. بدین ترتیب که اقلیمهای گرم، مستعد [[استبداد]]، اقلیمهای سرد، مستعد حکومتهای [[وحشی]] و اقلیمهای [[معتدل]]، مستعد حکومت [[جامعه]] خوب است<ref>برای آگاهی بیشتر از اندیشه روسو در مورد روش جغرافیا در سیاست رجوع شود به: تاریخ فلسفه سیاسی غرب (عصر جدید و سده نوزدهم)، ص۲۵۹ - ۳۶۳.</ref>. منتسکیو هم به تأثیر محیطهای طبیعی بر شکلهای حکومت و [[آزادی]] [[مردم]] تأکید مینماید<ref>رجوع کنید به: بنیادهای علم سیاست، ص۸۲.</ref>. | |||
تأثیرگذاری شرایط جغرافیایی بر سیاست غیرقابلانکار بوده و میتوان آن را بازتاب جبری اقلیم بر [[زندگی اجتماعی]] نامید؛ اما گذشته از اینکه نمیتوان چنین ارتباطی را به [[سادگی]] [[قانونمند]] کرد، با اصل [[اختیار انسان]] نیز ناسازگار است. [[خداوند]] [[انسان]] را با دادن [[اختیار]]، [[شرافت]] بخشیده است و او میتواند شرایط پیرامون خود را شکافته و از [[سلطه]] آنها خارج شود و آنگاه به بازسازی شرایط، هماهنگ با خواست و [[اراده]] خود بپردازد. | |||
بنابراین، صرفاً میتوان از اهمیت نقش جغرافیا در سیاست نام برد؛ چنانچه پیدایش علم جدیدی به نام “ژئوپولیتیک” یا سیاست جغرافیایی که اثر عوامل جغرافیایی را بر خطمشیهای [[سیاسی]] کشورها، اعم از [[سیاست خارجی]] و داخلی، موقعیت بینالمللی و مسائل استراتژیک، مورد بررسی قرار میدهد، در همین مسیر قرار دارد؛ همچنین “در [[اسلام]] و [[متون دینی]]، [[آیات]] مربوط به [[هجرت]] و [[دفاع]] از [[دارالاسلام]] از اهمیت جغرافیا در مسائل سیاسی حکایت دارد”<ref>رجوع کنید به: فلسفه سیاست، ص۵۶.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۴.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |