سیاست در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۵۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۱
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
جدایی اخلاق از سیاست به ماکیاولی نسبت داده می‌شود. “وی [[عقیده]] داشت که جوهره سیاست و [[فعالیت‌های سیاسی]]، کسب و [[حفظ قدرت]] است و [[دولت]] لازم نیست با قیود اخلاقی، نقش خود را در [[اعمال]] [[قدرت]] محدود سازد. وی می‌گوید: شهریار برای [[پاسداری]] از دولت خود، چه بسا ناگزیر است، درست‌پیمانی و [[نیکوکاری]] و مردم‌دوستی و [[دین‌داری]] را زیر پا نهد؛ بنابراین باید چنان خویی داشته باشد که با دگرگون شدن [[روزگار]] و ضرورت‌های آن دگرگون شود و جانب [[نیکی]] را فرو نگذارد، اگر بشود؛ اما هرگاه ضرور باشد بتواند به [[شرارت]] نیز دست یازد”<ref>ماکیاولی، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، پرواز، فصل ۱۸.</ref>.
جدایی اخلاق از سیاست به ماکیاولی نسبت داده می‌شود. “وی [[عقیده]] داشت که جوهره سیاست و [[فعالیت‌های سیاسی]]، کسب و [[حفظ قدرت]] است و [[دولت]] لازم نیست با قیود اخلاقی، نقش خود را در [[اعمال]] [[قدرت]] محدود سازد. وی می‌گوید: شهریار برای [[پاسداری]] از دولت خود، چه بسا ناگزیر است، درست‌پیمانی و [[نیکوکاری]] و مردم‌دوستی و [[دین‌داری]] را زیر پا نهد؛ بنابراین باید چنان خویی داشته باشد که با دگرگون شدن [[روزگار]] و ضرورت‌های آن دگرگون شود و جانب [[نیکی]] را فرو نگذارد، اگر بشود؛ اما هرگاه ضرور باشد بتواند به [[شرارت]] نیز دست یازد”<ref>ماکیاولی، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، پرواز، فصل ۱۸.</ref>.
در [[اسلام]]، سیاست با اخلاق عجین است و اصولاً هدف سیاست در کلی‌ترین نگاه، [[مکارم اخلاق]]، [[تهذیب]] و [[انسان‌سازی]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[هدف بعثت]] خود را به نهایت تعالی رساندن مکارم اخلاق<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}.</ref> عنوان می‌فرماید و در [[قرآن کریم]]، [[ولایت]] و سرپرستی [[الهی]] در [[خروج]] [[انسان‌ها]] از [[تاریکی]]، [[جهل]]، [[ستم]]، [[شرک]] و [[رذایل اخلاقی]] و نیز سوق دادن به سمت [[نور]]، [[علم]]، [[عدل]]، [[توحید]] و [[فضایل]] [[ارزشمند]] [[اخلاقی]]، معرفی می‌شود<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}} «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>. نمونه‌ای از رعایت [[اخلاق]] در [[سیاست]] را در [[آیین]] [[جهاد]] و [[نبرد]] [[اسلامی]] می‌توان ملاحظه کرد. [[مجاهدان]] [[اسلام]] قبل از شروع نبرد، بدون در نظر گرفتن [[خصومت]] و [[دشمنی]]، باید [[خصم]] را به اسلام و [[مصالحه]] [[دعوت]] کنند و در صورت عدم پذیرش آنان، [[اقدام]] به نبرد نمایند.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۴.</ref>
در [[اسلام]]، سیاست با اخلاق عجین است و اصولاً هدف سیاست در کلی‌ترین نگاه، [[مکارم اخلاق]]، [[تهذیب]] و [[انسان‌سازی]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[هدف بعثت]] خود را به نهایت تعالی رساندن مکارم اخلاق<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}.</ref> عنوان می‌فرماید و در [[قرآن کریم]]، [[ولایت]] و سرپرستی [[الهی]] در [[خروج]] [[انسان‌ها]] از [[تاریکی]]، [[جهل]]، [[ستم]]، [[شرک]] و [[رذایل اخلاقی]] و نیز سوق دادن به سمت [[نور]]، [[علم]]، [[عدل]]، [[توحید]] و [[فضایل]] [[ارزشمند]] [[اخلاقی]]، معرفی می‌شود<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}} «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>. نمونه‌ای از رعایت [[اخلاق]] در [[سیاست]] را در [[آیین]] [[جهاد]] و [[نبرد]] [[اسلامی]] می‌توان ملاحظه کرد. [[مجاهدان]] [[اسلام]] قبل از شروع نبرد، بدون در نظر گرفتن [[خصومت]] و [[دشمنی]]، باید [[خصم]] را به اسلام و [[مصالحه]] [[دعوت]] کنند و در صورت عدم پذیرش آنان، [[اقدام]] به نبرد نمایند.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۴.</ref>
===[[جامعه‌شناسی]] و علم سیاست===
از منظر علمای جامعه‌شناسی، باید علم سیاست را یکی از رشته‌های جامعه‌شناسی به حساب آورد. زیرا:
اولاً: روش‌های مطالعه و [[تحقیق]] پیرامون مسائل جامعه‌شناسی در علم سیاست نیز به کار گرفته می‌شود.
ثانیاً: جامعه‌شناسی، [[رفتار]] [[سیاسی]] افراد و گروه‌ها را به عنوان بخشی از رفتار گروهی مطالعه می‌کند.
ثالثاً: سیاست یکی از انواع [[روابط اجتماعی]] است که به [[دلیل]] وسعت موضوعی به صورت یک رشته جداگانه درآمده است.
[[وابستگی]] علم سیاست به جامعه‌شناسی تا آنجاست که اگر سیاست‌شناس از روش [[پژوهش]] و دستاوردهای جامعه‌شناسی بی‌اطلاع باشد، نمی‌تواند [[موفقیت]] چشمگیری در صحنه مطالعات سیاسی داشته باشد؛ اما به شکل کامل به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های جامعه‌شناسی تعریف نمی‌شود؛ چون در عین حالی که این دو به هم وابسته و جدایی‌ناپذیرند، دارای تفاوت‌هایی نیز هستند که آنها را از یکدیگر متمایز می‌سازد. جامعه‌شناسی به [[جامعه]] با نظر فراگیر نگاه می‌کند و [[دولت]] را از آن جهت که جزئی از جامعه است، مورد مطالعه قرار می‌دهد و نیز با آن برخوردی عام دارد؛ اما در علم سیاست، جامعه از نقطه نظر تنظیم، اداره و [[سرپرستی]] آن موردتوجه قرار می‌گیرد و دولت مهم‌ترین نهادی است که در جامعه [[ظهور]] پیدا می‌کند. به عبارت دیگر، جامعه‌شناسی واقعیت‌های مربوط به سازمان و فعالیت‌های [[دولت]] را از [[علم]] [[سیاست]] به [[امانت]] می‌گیرد.
بنابراین می‌توان [[جامعه‌شناسی]] و سیاست را در علم مکمل یکدیگر دانست؛ یعنی نظریه رسمی جامعه‌شناسی به ناچار در جایی پایان می‌پذیرد که نظریه رسمی [[نظام سیاسی]] آغاز می‌شود. با این حال اگر این [[علوم]] با دامنه‌های تعریف شده، به صورت مستقل در نظر گرفته شوند، بسیاری از مفاهیم به شکل خام و نیمه‌تمام بررسی خواهند شد؛ بنابراین مطالعات و پل‌های میان‌رشته‌ای [[ضرورت]] پیدا می‌کند. در این مقوله جامعه‌شناسی [[سیاسی]] رشته [[علمی]] میان‌بری است که می‌خواهد ره یافت‌های جامعه‌شناختی و سیاسی را باهم پیوند دهد<ref>رجوع کنید به: بنیادهای علم سیاست، ص۶۶؛ ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست، ص۵۵؛ سید جلال‌الدین مدنی، مبانی و کلیات علوم سیاسی، ص۴۸.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۶.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۷۳٬۲۳۷

ویرایش